eitaa logo
انصارالمهدی(عج)
190 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.6هزار ویدیو
5 فایل
﷽ اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج ارتباط: @EF5082 کپی؟حلاله! -یِ‌صلوات‌براظھـوربفرس‌مشتـے :)🌿 بیمهٔ صاحب الزمان
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 ✅ امام علی علیه السلام: بدترین دشمن آدمی، خشم و شهوت اوست، پس هر که آن دو را در اختیار بگیرد، مقامش بالا می‌رود و به هدفش برسد 📣 ☺️🌺 ‌
15.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 چه کسی برای تغذیه ما تصمیم می گیرد؟!! ♻️ چرا رستوران ها اجازه استفاده از نمک طبیعی را ندارند؟!! 🔹 چه کسی نان ما رو بدون سبوس کرد؟! 🔹 جنگ تغذیه بزرگترین جنگ تاریخ ✍️ استاد اکبری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بریز آب روان اسما، به روی پیکر زهرا ... ولی آهسته آهسته 😭😭😭
شاید بین ما کمتر کسی هست که اسماء بنت عمیس رو نشناسه. ... حتی اگه چیزی ازش ندونیم، اسمش رو تو این نوحه شهادت حضرت مادر (س) شنیده ایم... بریز آب روان اسما، به روی پیکر زهرا ... ولی آهسته آهسته 😭😭 اما شاید ندونیم که این اسماء چه زنی بوده برای خودش، و چطور در عرض ۳ سال از منفی بی نهایت تا مثبت بینهایت رو طی کرده ... ...اون دوست و همدم بانو بوده. یعنی یه جورایی همراز و سنگ صبور مادر در اون روزگار وانفسا! اسما همسر جعفر بن ابیطالب، برادر حضرت امیر (ع) بوده و به قول ما جاری حضرت زهرا به حساب میومده.... زنی که از زیبارویان زمان خودش بوده و از یکی از با اصل و نسب ترین خاندانها.... طوری که خواهرش میمونه همسر پیامبر (ص) بود و دو خواهر دیگه ش هم همسران حمزه و عباس عموهای پیامبر بودند و پیامبر به این چهار خواهر " خواهران بهشتی" لقب داده بودند.
اسما و همسرش جعفر، به همراه اولین گروه مهاجرین به حبشه رفته بودن و تا سال هفتم هجرت اونجا بودن.... دوستی حضرت مادر با اسما از وقتی شروع شد که اسماء در سال هفتم هجری همراه همسر و بچه هاش به مدینه برگشت.... دوستی آسمانی که تا غروب اون یاس کبود ادامه داشت ... من یه عادت عجیبی دارم. در برخورد با آدمهای بزرگ و مهم، بیشتر از اون که به خودشون توجه کنم، به دوستها و رفیق فابریکهاشون توجه دارم.... حتی مثلاً در سریالهای کارآگاهی ( مثل پوارو ، شرلوک هولمز و ...)، دستیارهاشون ( یعنی هیستینگز یا واتسون و ... ) برام جالبترن تا خود کارآگاهها ... و در برخود با امامها و معصومین (ع) هم به همون اندازه که خودشون برام دوست داشتنی هستند، کسانیکه از بین اونهمه آدم اون روزگار لیاقت همنشینی با اونها رو پیدا کردند برام واقعاً قابل توجهن ... اما توجه من به اسماء علاوه بر این موضوع، یه علت دیگه هم داره ... اسما فقط تا سال هشتم هجری همسر جعفر بن ابیطالب، و جاری حضرت مادر بود. بعد از شهادت جعفر در جنگ موته، با کس دیگه ای ازدواج کرد ... یک کسی که آدم حتی فکرش رو هم نمیتونه بکنه ... با ابوبکر !!!!! یعنی در زمان شهادت پیامبر (ص) ، اسما همسر ابوبکر بوده و از اون یک بچه چند ماهه داشته ( همون محمد بن ابوبکر که بعدها از یاران خاص حضرت امیر (ع) شد.) دقت کردین؟ اسما در زمان کودتای سقیفه در خانه ی رئیس کودتاگران بود و همسر بزرگترین دشمن حضرت علی (ع) و حضرت زهرا (س)! ... هر روز با چشمهای خودش میدید که چه توطئه هایی درباره ی اونها در جریانه و حتی گاهی یواشکی اونها رو به گوششون میرسوند.
زن عجیبی بود.. زنی که حتی در خانه ی دشمن هم دلش با محبت این خاندان گره خورده ست، و یواشکی به راه دلش میره؟ اما شاهکار شخصیت دوست داشتنی اسما در دو جا بود : ۱: در ماجرای فدک، وقتی عمر از حضرت مادر خواست برای این مدعا که فدک در زمان پیامبر (ص) به ایشان بخشیده شده و ارث محسوب نمیشه، شاهد ارائه کنه، از بین اونهمه آدم تماشاچی فقط این چند نفر حاضر به شهادت شدند: امام على(ع)، امام حسن(ع)، امام حسين(ع)، فاطمه(س) ام‏ سلمه، ام ‏ايمن، و اسماء بنت عمیس ... مهم نیست که عمر به بهانه های مختلف شهادت اینها رو رد کرد و حق به حقدار نرسید. چیزی که برام مهمه اینه که بقیه شاهدها چیزی برای از دست دادن نداشتند، اما اسما همسر طرف مقابل ماجرا بود! یعنی داشت بر ضد همسر خودش شهادت میداد ... و اونقدر شجاعت داشت که نترسه که وقتی برگردن خونه تازه اول مصیبتش باشه!
۲_ حضرت مادر قبل از شهادتشون از اسماء مصرانه خواسته بودن که نذاره بعد از شهادت، اون دو نفر حتی لحظه ای به پیکر پاکشون نزدیک بشن... برای همین قرار شد شهادتشون مخفی نگه داشته بشه تا شبانه دفنشون کنن و مزارشون برای همیشه مخفی بمونه.... عايشه دختر ابوبكر مى‏خواست با تظاهر به این که نگران حال حضرت مادره، هر طور شده خودش رو به پيكر پاك مادر برسونه و سر و گوشی آب بده، اما اسماء چنان جلوش ایستاد، که رفت و شکایت اون رو به پدرش کرد و گفت: "اين زن خثعميه مانع مى‏شود و هودجى همانند هودج عروسى براى فاطمه درست كرده است."... ابوبکر خود را به در خانه رساند و از همسرش (اسماء) علت ممانعت را پرسيد. اسماء گفت: فاطمه وصيت كرد كه شخصى بر او وارد نشود. پرسيد: اين هودج چيست؟ گفت: در حال حيات از من خواست چيزى بسازم كه بدنش را بپوشاند تا حجم پيكر پاكش معلوم نباشد. من هم به وصيت او عمل كردم. .... 😭😭😭😭😭 ابوبکر دیگر چیزی نگفت! کیف کردین جسارت و نترسی رو؟ ..... اگه کسی همچین همدم و مونس و مدافعی داشته باشه، باید هم بخواد که فقط او و همسر خودش در جریان غسل دادن حاضر باشن... همونطور که حضرت مادر، اینطور خواست، و از همینجا ماجرای " بریز آب روان اسما، بروی پیکر زهرا (س) " شکل گرفت ... فقط علی (ع) و اسماء ..... تنها زن و مردی که شجاعانه و در تمام حالات از او دفاع کرده بودند ...
اسماء بالاخره پاداشش رو گرفت... او فقط ۳ سال زندگی کردن در فضای منفی بینهایت را تحمل کرد و بعد از مرگ ابوبکر، خداوند به پاس اینهمه زیبا زندگی کردن او را به اوج افتخار رساند ، به مثبت بینهایت: ازدواج با بهترین مرد روی زمین ... ازدواج با امیر المومنین ... ازدواج با کسی که تقسیم بهشت و جهنم در روز قیامت با اوست ... و فرزندش ، پسر ابوبكر رو چنان محب على (ع) پرورش داد، كه روزی به امام گفت: شهادت مى دهم كه تو امام بر حقى و پدرم در آتش است. دیدید خداوند هیچ تلاشی رو بی پاداش نمیذاره؟ ... انی لا اضیع عمل عامل منکم من ذکر او انثی ... 😭😭😭😭
ای اسماء بنت عمیس! از شما ممنونیم. به خاطر تمام مهربونیهاتون به حضرت مادر ... به خاطر این که لااقل شما به بهانه این که بچه کوچیک دارم و شوهرم نمیذاره و هزار بهانه دیگه، تنهاشون نذاشتین ... 😭😭😭😭 به خاطر اون لبخند آخر حضرت مادر، که برای ما بچه های یتیمشون یک دنیا می ارزه ... ... ممنونم خانم اسماء، اما با این وجود، یادتون نره که آب رو آرام بریزید ... مادر ما فقط هجده سال داشت😭😭