eitaa logo
هیات مجازی انصار الحجه ارواحنا فداه ✅
1.1هزار دنبال‌کننده
28.7هزار عکس
28.3هزار ویدیو
652 فایل
『°•بِسمِ‌رَّبِ‌ الحجه. اینجا مهدیه مجازی دوستان و خادمین امام الحجه علیه السلام است. ألَـلّـھم‌ْ؏َـجِـٰل‌ّلِوَلِیٰــــك‌ألٰـفَـٖࢪجّ🌱. برای ارتباط با ما :👇👇👇👇👇 @Ahmadqasemi34
مشاهده در ایتا
دانلود
1_11743073.mp3
4.02M
🎧 با صدای استاد فرهمند 🎁 به سفارش آقا صاحب الزمان (عج) و با نیت تعجیل در امر فرج ایشان هر روز یڪ زیارت عاشورا بخوانیم.
✍ ما نسل عجیبی هستیم ! عجیب خوشبخت ... عجیب سعادتمند ... عجیب متنعّم! از هزار و اندی سال غیبت امام زمان علیه‌السلام، ما به آخرِ آخرش رسیدیم ! به آخر کوچه‌ی انتظار... که اگر کمی مقاومت کنیم و طاقت بیاوریم به انتهای ماجرا ، مشرّف می‌شویم! اما هرچه به آخر کوچه نزدیک‌تر می‌شویم؛ این کوچه باریک‌تر می‌شود! تنگ‌تر می‌شود! ✨ما چاق و چلّه‌ها حتماً جا می‌مانیم... چاق و چلّه‌هایی که نشد کمی از گوشه‌ی نفسانیّات‌مان بتراشیم و ... کمی اندازه‌ی "مَــن"هایمان را لاغرتر کنیم! از آخر این کوچه فقط لاغرترها رد می‌شوند؛ همان‌ها که از "من"ها گذشتند و با بقیه، یکی شدند! همان‌ها که همه در کنارشان امن و آرامند... و ترس از دریده شدن ندارند ؛ دریده شدن با هیولای حسادت ، قضاوت، خودخواهی، خودشیفتگی و ... آنان که می‍توانند به پرش‌های بلند دیگران، و موفقیت‌هایشان، نه راضی ... که دلشاد و سرمست شوند! 💫آخر کوچه‌ی انتظار؛ اول دولت کریمه است! اگر برای زیستن در این دولت آماده نباشیم؛ حتماً از خیل یاری‎‌دهندگان امام‌مان جا می‌مانیم.
یَابْنَ مَسعُود وَ الَّذی بَعَثَنی بِالْحَقِّ اِنَّ مَنْ یَدْعُ الدُّنْیا وَ یَقْبَلُ عَلی تِجارَهِ الْآخِرَهِ فَاِنَّ اللهَ تَعالی یَتَّجِرُ لَهُ مِنْ وَرآءِ تِجارَتِهِ وَ یَرْبَحُ اللهِ تِجارَتَهُ ای ابن مسعود قسم به خدایی که مرا به پیامبری مبعوث کرد. اگر کسی دنیا را رها کند و دنبال تجارت آخرت باشد خدا تجارت او را سودمند می‌کند. چقدر ارزش دارد که انسان در این چند سال عمر کوتاه دنیا، تجارتی کند که باقی بماند. تجارتی که خدا آن را تضمین کند و بیمه نماید. هر کس یک درهم صدقه بدهد، به اندازه کوه احد پرورش پیدا می‌کند. این تشبیهات برای این است که عقل ما کشش و درک آن را داشته باشد. یَقُولُ اللهُ تَعالی «رِجالٌ لا تُلْهیهِمْ تِجارَهٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکرِ اللهِ وَ اِقامِ الصَّلوهِ وَ اِیتاءِ الزَّکاهِ یَخافُونَ یَوْماً تَتَقَلَّبُ فیهِ القُلُوبُ وَ الْاَبْصارُ» سوره نور آیه 37 خدا می‌فرماید: مردان الهی کسانی هستند که نه تجارت و سوداگری و نه معاملات، آنها را از یاد خدا و نماز و زکات باز می‌دارد و از شدت اهوال روز قیامت مضطربند.
مرحوم فاضل دربندی مرد بزرگوار و عالمی جلیل القدر و عاشق امام حسین(ع) بود. می‌فرمود: من از قیامت وحشت دارم و چیزی هم ندارم که سرمایه‌ی من در قیامت باشد می‌خواهم دستم به دامن امام حسین(ع) باشد فلذا هنگام احتضار فرمود، علماء جمع شوند و وصیت کرد مرا در نجف به خاک نسپارید بلکه در کربلا دفن کنید. حاضرین تعجب کردند که همه دوست دارند در وادی السلام نجف دفن شوند اما چرا ایشان می‌گوید به کربلا ببرید. علت را از خود آقا پرسیدند. فرمود: روایت است که هر کس در نجف دفن شود از برکت مولا امیرالمؤمنین(ع) خدا بدون حساب او را به بهشت می‌برد و من می‌ترسم که مرا به نجف ببرند و عاقبت چنین شود و حال آن که دوست دارم در صحرای قیامت باشم و ببینم که خدا با حرمله، قاتل علی اصغر(ع) امام حسین(ع) چه می‌کند. البته پاسخ آقا طور دیگری هم نقل شده که ایشان فرمودند: مرا در کربلا دفن کنید چون مهمانان امام حسین(ع) فردای قیامت حسابشان با خود اباعبدالله(ع) است و امام حسین(ع) هم دریای رحمت است و مهمانان خود را به بهشت می‌برد.
درمان حسرت خوردن از نداشته‌ها ! چطور حسرت آنچه كه نداریم را نخوریم؟ به عنوان مثال اگر ما در حسرت داشتن یك چیز یا یك كس هستیم و رسیدن به آن نا معقول یا غیر ممكن است چطور از حسرت جلوگیری كنیم؟ خداوند در آیه 131 سوره طه می‌فرماید: «وَ لا تَمُدَّنَّ عَینَیكَ إِلى‏ ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَیاةِ الدُّنْیا لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ وَ رِزْقُ رَبِّكَ خَیرٌ وَ أَبْقى‏»؛ و هرگز چشم خود را به نعمت هاى مادى كه به گروه‏هایى از آنها داده‏ایم میفكن كه اینها شكوفه‏هاى زندگى دنیاست و براى آنست كه آنان را با آن بیازمائیم و روزى پروردگارت بهتر و پایدارتر است. در این آیه دستوری به پیامبر داده شده كه در حقیقت منظور از آن عموم مسلمانان است و می فرماید: هرگز چشم خود را به نعمتهاى مادى كه به گروه‏هایى از آنها (كفار و مخالفان) داده‏ایم میفكن (وَ لا تَمُدَّنَّ عَینَیكَ إِلى‏ ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ). آرى این نعمت هاى ناپایدار كه شكوفه‏هاى زندگى دنیا است (زَهْرَةَ الْحَیاةِ الدُّنْیا). شكوفه‏هایى كه زود مى‏شكفد و پژمرده مى‏شود و پرپر مى‏گردد و بر روى زمین مى‏ریزد، و چند صباحى بیشتر پایدار نمى‏ماند. در عین حال اینها همه براى آن است كه ما آنان را با آن بیازمائیم (لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ). و به هر حال آنچه پروردگارت به تو روزى داده بهتر و پایدارتر است (وَ رِزْقُ رَبِّكَ خَیرٌ وَ أَبْقى‏). خداوند انواع مواهب و نعمتها را به تو بخشیده است، ایمان و اسلام، قرآن و آیات الهى، روزیهاى حلال و پاكیزه و سرانجام نعمتهاى جاودان آخرت این روزیها پایدارند و جاودانى. پیام آیه این است كه اگر انسان به نعمت های بی كرانی كه خداوند به او عطا كرده خوب دقت كند متوجه می شود كه به اندازه ای غرق در نعمت خداوند است كه نمی تواند و نباید به مال و دارایی دیگران نگاه كند. برخی روایاتی كه در این باره وارد شده چنین است: كسی كه توكل به خداوند نداشته باشد، همیشه دست نیاز به دیگران دراز می‌كند و این وابستگی موجب سلب آسایش او می‌شود. این افراد با كوچكترین مشكل به دیگران متوسل می‌شوند و هیچ امیدی ندارند. در این شرایط آن‌ها در عین حال كه سعی و تلاش می‌كنند، باید به خداوند توكل كنند تا مشكلاتشان حل شود الف- لقمان به فرزندش چنین سفارش می كند: ‏ «اى پسرم بى‏نیازترین مردم كسى است كه به آنچه در دست اوست قناعت كند و فقیرترین آنها كسى است كه به آنچه در دست مردم است چشم داشته باشد و بر تو باد كه مأیوس باشى از آنچه در دست مردم است. و اعتماد تو به وعده خدا باشد. و كوشش كن در آنچه بر تو واجب شده. و رزقى كه براى تو ضمانت شده و به تو خواهد رسید لازم نیست سعى بسیار در طلب آن داشته باشى.و توكّل بر خدا كن در تمام امور و كارهاى خود تا تو را كفایت كند.» (ارشاد القلوب-ترجمه طباطبایى ص 290 باب 18) ب- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ إِنْ أَرَدْتَ أَنْ تَقَرَّ عَینُكَ وَ تَنَالَ خَیرَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ فَاقْطَعِ الطَّمَعَ عَمَّا فِی أَیدِی النَّاس‏. از امام صادق علیه السّلام روایت شده كه فرمودند اگر می خواهى دیدگان شما روشن گردد و به خیر دنیا و آخرت برسید طمع نداشته باشید و از مردم قطع امید نمائید.( ترجمه الإیمان و الكفر بحار الانوار ج‏2 598 129) ج- قَالَ رسول الله – صلی الله علیه و آله -: أُوصِیكَ بِخَمْسٍ بِالْیأْسِ عَمَّا فِی أَیدِی النَّاسِ فَإِنَّهُ الْغِنَى وَ إِیاكَ وَ الطَّمَعَ فَإِنَّهُ الْفَقْرُ الْحَاضِرُ وَ صَلِّ صَلَاةَ مُوَدِّعٍ وَ إِیاكَ وَ مَا یعْتَذَرُ مِنْهُ وَ أَحِبَّ لِأَخِیكَ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِكَ. رسول اكرم صلى اللَّه علیه و آله فرمودند: به تو پنج وصیت میكنم: از مردم قطع امید كن كه توانگرى در آن می‌باشد، از طمع دورى نما كه آن فقر ایجاد می كند، هر گاه نماز می خوانى خیال كن كه آخرین نمازت می‌باشد، سخنى نگو كه بعد از آن عذر بخواهى براى خود هر چه می خواهى براى برادرت هم بخواه‏.(بحارالأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار ج‏70 168 باب 129 )
روشهای به دست آوردن آرامش 1- ذكر و یاد خدا آرامش روانى، امرى مطلوب است كه براى دست‏یابى آن باید تلاش كرد. اساسا ارتباط با خدا آرامش‏آور است؛ یعنى، انسان ذاتا دوستدار و عاشق خدا است و وقتى عاشق به معشوق برسد آرامش مى‏یابد. از طرف دیگر خداوند در قرآن فرموده است كه: «در مۆمنان سكینه و آرامش نازل مى‏كند». بهترین چیزى كه روح انسان را صفا مى‏بخشد و حالت آرامش و سكونت براى انسان ایجاد مى‏كند، ذكر و یاد خدا است. قرآن مى‏فرماید: «الا بذكر الله تطمئن القلوب؛ آگاه باشید كه با یاد خدا دل‏ها اطمینان و آرامش پیدا مى‏كند.» (رعد، آیه 28) 2- توكل به خدا كسی كه توكل به خداوند نداشته باشد، همیشه دست نیاز به دیگران دراز می‌كند و این وابستگی موجب سلب آسایش او می‌شود. این افراد با كوچكترین مشكل به دیگران متوسل می‌شوند و هیچ امیدی ندارند. در این شرایط آن‌ها در عین حال كه سعی و تلاش می‌كنند، باید به خداوند توكل كنند تا مشكلاتشان حل شود. خداوند در قرآن سوره طلاق آیه 3 می‌فرماید: «هر كه به خداوند توكل كند، خداوند او را بس است.» بنابراین كسی كه توكل به خدا داشته باشد، دیگر حرص مشكلات و سختی‌ها را نمی‌خورد و خود را به خداوند می‌سپارد. 3- نداشتن حرص و طمع انسان‌ها هر چقدر ثروتمندتر باشند، به همان میزان آرامش كمتری دارند. هر قدر زندگی ماشینی و امكانات رفاهی و همین طور آسایش بیشتر باشد، به همان نسبت و به همان تناسب آرامش ما كم می‌شود. كسی كه به فكر مال اندوزی و طمع باشد، همیشه به این فكر است كه ثروتش بیشتر شود، در نتیجه آرامشی ندارد. افرادی ‌كه معمولا چشم داشت یا حسرت مال و علم افراد را می‌خورند، معمولا از روح و روان سالمی برخوردار نیستند. 4- بالا بردن رشد معنوی افراد می‌توانند با رشد معنوی و از طریق دعا كردن و توسل به اهل بیت علیهم السلام، و مطالعه، كمبودها و خلاء‌های خود را برطرف كنند؛ زیرا با دعا مشكلات آن‌ها حل می‌شود و به آرامش می‌رسند. مانند شركت در مجالس عمومى دعا و توسل به اهل بیت علیهم السلام، دعاى كمیل، ندبه... برخى بزرگان مى‏فرمایند: هیچ مشكلى نداشتم مگر این كه با دعاى توسّل حلّ شد. اى پسرم بى‏نیازترین مردم كسى است كه به آنچه در دست اوست قناعت كند و فقیرترین آنها كسى است كه به آنچه در دست مردم است چشم داشته باشد و بر تو باد كه مأیوس باشى از آنچه در دست مردم است. و اعتماد تو به وعده خدا باشد. و كوشش كن در آنچه بر تو واجب شده. و رزقى كه براى تو ضمانت شده و به تو خواهد رسید لازم نیست سعى بسیار در طلب آن داشته باشى 5- واقعیت زندگی را قبول كنید درست است كه انسان دوست دارد به كارهای بزرگ و مال و ثروت دست پیدا كند و این رفتار ذاتی است، اما زمانی است كه فرد تمام سعی و تلاش خود را می‌كند، اما به آن مرحله از پیشرفت نمی‌رسد. او نباید ناامید شده و تمام فكرش را روی آن متمركز كند، زیرا موجب سلب آسایش او می‌شود. پیامبراكرم(صلی الله علیه و آله) می‌فرماید: ان الله یحب معالی الامور: «خداوند كارهای بلند و گرامی را دوست دارد». ولی زمانی‌ كه افراد به خواسته‌های خود و آن پیشرفت نمی‌رسند، باید حسرت نخورند، زیرا حسرت ‌خوردن خود یك عامل از بین‌بردن آسایش است. 6- تسلیم مقدرات خداوند باشید فرض كنید فردی مدام در حال دعا كردن است كه خداوند شرایط ازدواج او را با كسی كه دوستش دارد فراهم كند، اما دعای او مستجاب نمی‌شود و او به طرف مقابل خود نمی‌رسد. این تقدیر خداوند است و نباید بر خواسته‌های خود پافشاری كند. برخی افراد می‌گویند: خداوند در قرآن فرموده كه بخوانید مرا، تا اجابت كنم شما را. پس چرا خداوند دعاهای ما را اجابت نمی‌كند. باید در جواب گفت: احتمالاً دلیل آن این است كه خداوند صلاح تو را می‌خواهد و حكمت نبوده! خداوند در قرآن سوره بقره آیه 216 می‌فرماید: «عَسَی أَن تَكْرَهُواْ شَیئًا وَهُوَ خَیرٌ لَّكُمْ وَ عَسَی أَن تُحِبُّواْ شَیئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ وَاللّهُ یعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ» ؛ «شاید چیزی را ناخوش بدارید و در آن خیر شما باشد و شاید چیزی را دوست داشته باشید و برایتان ناپسند افتد خدا می‌داند و شما نمی‌دانید.» باید هر كاری كه نمی‍ ‌شود به آن دست یافت را به دست خداوند سپرد؛ زیرا خداوند هم مهربان است و هم حكیم؛ هم دانا است و هم عالم به غیب.!
🔴حبّ مال و ثروت صفت دوّم از شاخه هاى قوّه ى شهويّه، حبّ مال است كه از آثار حبّ دنياست و شكى نيست كه هر انسانى به آن نياز دارد، اگر مال تحصيل نشد انسان فقير است; هم چنان كه فرموده اند: كاد الفقر ان يكون كفراً و كاد الحسد ان يغلب القدر[1]; چه بسا فقر نتيجه ى كفر دهد، و حسد بر قضا و قدر چيره شود. اگر انسان ثروتمند گردد، چه بسا سركشى و طغيان كند و كافر گردد; پس مال و ثروت هم فايده و سود و هم ضرر و زيان دارد و انسان با آن امتحان مى شود. اگر انسان تهى دست باشد، يا قناعت مى كند و يا حرص مىورزد كه اوّلى پسنديده و دوّمى ناپسند است، و اگر ثروتمند شد يا بخيل مى شود و دست تنگ ـ كه ضد ارزش است ـ و يا بذل و بخشش مى كند كه اگر به حدّ اسراف برسد قبيح و چنان چه متعارف باشد خوب و ممدوح است. تشخيص اين صفات و مواد آنها از هم خيلى آسان نيست. حافظ چنين سروده است: دولت فقر خدايا به من ارزانى دار *** كين كرامت سبب حشمت و تمكين من است مذمت مال قال الله تعالى: (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُلْهِكُمْ أَمْوالُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللّهِ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ);[2] اى كسانى كه ايمان آورده ايد، نكند اموال و اولاد شما موجب شود كه خدا را از ياد ببريد و كسانى كه اين چنين باشند زيانكارند. (وَ اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ);[3] يعنى جز اين نيست كه اموال و اولاد شما براى شما فتنه و موجب امتحان است. رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: ما ذئبان ضاريان اُرسلا فى زريبة غنم باكثر فساداً من حبّ المال و الجاه فى دين الرجل المسلم[4]; دو گرگ گرسنه كه به گلّه ى گوسفندى حمله كند، ضررش كم تر است از حبّ رياست و ثروت نسبت به دين مردِ مسلمان. ان الدنيا و الدرهم اهلكا من كان قبلكم، و هما مُهلكاكم[5]; همانا دينار طلا و درهم نقره هلاك كردند كسانى را كه پيش از شما بودند و شما را نيز هلاك و نابود خواهند كرد. اميرالمؤمنين درهم نقره اى را در دست مبارك گرفته و به او مى فرمود: تا تو از دست من بيرون نروى سودى براى من ندارى.[6] از ابن عباس روايت شده است كه: وقتى دينار و درهم سكّه زده شد شيطان آنها را برداشت و به چشمان و سينه چسبانيد، سپس بوسيد و گفت هركس شما را دوست داشته باشد، به حق، بنده ى من خواهد بود و همين دوستى شما براى من بس است، حتى اگر بت پرست نباشد و موحد باشد[7]. مرحوم نسيم شمال گويد: اسكناس اى اسكناس اى اسكناس *** برده اى از مرد و زن هوش و حواس تو همان بودى كه با صد عزّ و ناز *** گاه منصب دادى و گاه امتياز تو همان بودى كه دزدان شرور *** جمع كردند از تو مليان و كرور خائنين خاك وطن بفروختند *** تا كه مشتى اسكناس اندوختند و انصافاً پول از جمله چيزهايى است كه سرفراز بيرون آمدن از امتحان آن خيلى سخت است. يك داستان آموزنده يكى از اقوام مى گفت: در نجف اشرف دوستى متدين و مقيّد به واجبات و مستحبات داشتم كه بعداً ساكن كويت شد. پس از مدّتى به ديدن او رفتم; ديدم وضعش تغيير كرده، در اطاق پذيرايى و خوابش تلويزيون رنگى بود و برنامه هاى مبتذل آن چنانى تماشا مى كرد. گفتم: تو كه اين گونه نبودى. گفت: فلانى پول دارم. چون تا آخر شب نماز نخواند به او يادآورى كردم. گفت: حالش نيست. گفتم: يعنى چه! گفت: فلانى پول دارم. معلوم شد ماه رمضان هم روزه نگرفته، چون پول داشته است. داستان ثعلبه ى انصارى نيز معروف است.[8] مرحوم استاد شهيد مطهرى در كتاب داستان راستان در توضيح آن مى نويسند: ثعلبه از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) درخواست نمود تا پول دار شود و قسم ياد كرد حقش را ادا مى كند. پيغمبر(صلى الله عليه وآله) دعا كرد. پس چند رأس گوسفند خريد و زياد شدند، تا اين كه به خارج مدينه و سپس به دهات اطراف رفت و ديگر در نماز جمعه و جماعت شركت نمى كرد. پس رسول خدا كسى را نزد ثعلبه فرستاد كه زكوة گوسفندانش را بگيرد. او گفت: نمى دهم; اين كه مثل جزيه اى است كه از كفّار مى گيرند. پيغمبر فرمود: واى بر ثعلبه; سپس اين آيه نازل شد: (وَ مِنْهُمْ مَنْ عاهَدَ اللّهَ لَئِنْ آتانا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَ لَنَكُونَنَّ مِنَ الصّالِحِينَ فَلَمّا آتاهُمْ مِنْ فَضْلِهِ بَخِلُوا بِهِ وَ تَوَلَّوْا وَ هُمْ مُعْرِضُونَ);[9] از مسلمانان كسى است كه با خدا پيمان مى بندد كه اگر ثروتمند شد حتماً صدقه مى دهد و از خوبان خواهد شد، پس وقتى خداوند از فضل وكرمش به او داد بخل ورزيده و رو مى گرداند (اعراض مينمايد). گر به دولت برسى مست نگردى مردى. شيخ بها فرموده است: لا تَغُرنْك من المرء لباس رقعه *** و قميص فوق ساق الكعب منه وضعه و جبين لاح منه اثر قد قلعه *** اره الدرهم تعرف غيّه او ورعه يعنى به ظاهر انسان گول نخور و تحت تأثير قرار نگير، اگر لباس پينه دار و وصله زده يا پيراهن بلند تا زير زانو دربر كرده باشد، و حتى در پيشانى او آثار سجده باشد; چون اين ها ملاك
نيست، پول را به او نشان بده تا بدى يا ورع و خداترسى او را بشناسى. زهد چيست و زاهد كيست؟ زهد يعنى ضدّ محبّت دنيا و مال، و دل كندن از آنها و اكتفا نمودن به كم ترين مقدارى كه حفظ سلامتى بدن شود و آبرو و شخصيت اجتماعى انسان محفوظ بماند; بنابراين، زاهد و پارسا كسى است كه به جهت رسيدن به قرب معنوى الهى و نعمت هاى بهشت از دنيا و خوش گذرانى و آن چه در آن است از، مال، مقام و منصب بگذرد و به حدّاقل زندگى اكتفا نمايد. بالاترين درجه ى زهد، اين است كه فقط به خاطر عشق به خدا و تقرب به ذات مقدّس بارى تعالى، از دنيا صرف نظر كند، نه به طمع بهشت و نه به جهت ترس از جهنم. پس زاهد حقيقى كسى است كه توانايى رسيدن به دنيا و مال و منال آن را داشته باشد، ولى به خاطر پستى و بى ارزشى آنها در برابر نعمت هاى آخرت، و يا تقرّب به خداى متعال، از آنها دل بكند. زاهد حتى در دنيا نيز فكرش راحت و آسوده است و هيچ غصّه و اندوهى نخواهد داشت. بدين جهت اميرالمؤمنين(عليه السلام)مى فرمايد: (الزُّهْدُ كُلُّهُ بَيْنَ كَلِمَتَيْنِ مِنَ الْقُرْآنِ قَالَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ وَ مَنْ لَمْ يَأْسَ عَلَى الْمَاضِي وَ لَمْ يَفْرَحْ بِالآتِي فَقَدْ أَخَذَ الزُّهْدَ بِطَرَفَيْهِ);[10] تمام زهد بين دو كلمه از قرآن است. خداوند فرموده هرگز بر آن چه از دست داده ايد، اندوه نخوريد، و از آنچه به شما داده شده، شاد نشويد، و كسى كه بر گذشته افسوس نخورد و به آينده شاد نگردد، پس زهد را از دو سمت گرفته است (بى اعتنايى به گذشته و آينده). يكى از دانشمندان خارجى گفته است در قرآن مسلمانان يك آيه وجود دارد كه اگر مردم دنيا به آن عمل كنند، هرگز پير نخواهند شد و آن اين است كه: (لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ وَ اللّهُ لا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتال فَخُور)[11]. حضرت على(عليه السلام) مى فرمايد: (ازْهَدْ فِي الدُّنْيَا يُبَصِّرْكَ اللَّهُ عَوْرَاتِهَا وَ لَا تَغْفُلْ فَلَسْتَ بِمَغْفُول عَنْه);[12] تو در دنيا زهد را پيشه ى خود كن تا خداوند بدى ها و زشتى هاى دنيا را به تو نشان دهد و نبايد غفلت كنى، چون همه ى كارهاى تو حساب رسى دارد. رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: من اراد ان يؤتيه الله علماً بغير تعلّمُ و هدى بغير هدايه فليزهد فى الدنيا[13]; هركس بخواهد كه خداوند به او دانش و علم دهد، بدون درس خواندن و هدايت كند بدون راهنما، پس در دنيا زهد ورزد و از آن دل بكند. ازهد فى الدنيا يحبّك الله، و ازهد فيما فى ايدى الناس يحبّك الناس[14]; يعنى از دنيا دل بردار و بى علاقه باش، تا خدا تو را دوست بدارد و از آنچه در نزد مردم است دل بردار، تا مردم تو را دوست داشته باشند. نامه ى جالب اميرالمؤمنين(ع) به ابن عباس اميرالمؤمنين(عليه السلام) درباره ى بى اعتنايى به دنيا، و زهد و پارسايى، نامه اى به عبدالله ابن عباس نوشته است كه به قول مرحوم حاج شيخ عباس قمى سزاوار است با آب طلا نوشته شود;[15] هم چنان كه خود ابن عباس مى گويد: پس از سخن رسول خدا(صلى الله عليه وآله) از هيچ سخنى مثل اين كلام، سود نبردم: فانّ المرءَ قد يسرّه درك مالم يكن لِيفوته، و يسوئه فوت مالم يكن ليدركه، فليكن سرورك بما نلت من آخرتك، وليكن اسفك على مافاتك منها، و ما نلتَ من دنياك فلا تكثر به فرحاً، و مافاتك منها فلا تأس عليه جزعاً، وليكن همّك فيما بعد الموت;[16] پس از حمد و ستايش خدا و درود بر رسول خدا، همانا انسان، شاد و خوشحال مى شود از رسيدن به چيزى كه خواست خدا بوده كه حتماً از دست او نرود، و ناراحت مى گردد به سبب از دست دادن چيزى كه مقدّر بوده حتماً به او نرسد; پس اى ابن عباس، بايد شادى تو به خاطر رسيدن نعمتى از نعمت هاى آخرت، و اندوه و غصّه ى تو به خاطر از دست دادن آن باشد، ولى به آنچه از دنيا رسيده اى، خيلى خوشحال نباش، و به آنچه از دستت رفته، افسوس نخور (چون آنچه در دنيا هست، بالاخره از بين مى رود) و بايد همّت و كوشش تو براى بعد از مرگ باشد.[1]. سفينة البحار، ج 7، ص 131. [2]. سوره ى منافقون، آيه ى 9. [3]. سوره ى انفال، آيه ى 24. [4]. جامع السعادات، ج 2، ص 36، بحار، ج 73، ص 144. [5]. جامع السعادات، ج 2، ص 36، بحار، ج 73، ص 139. [6]. جامع السعادات، ج 2، ص 38. [7]. بحارالانوار، ج 73، ص 137. [8]. سفينة البحار، ج 1، ص 497، چاپ اسوه، بحارالانوار، ج 22، ص 40. [9]. سوره ى توبه، آيه ى 75. [10]. نهج البلاغه، محمد عبده، ج 3، ص 238، قصار 490. [11]. سوره ى حديد، آيه ى 23. [12]. نهج البلاغه محمد عبده، ج 2، ص 229. [13]. جامع السعادات، ج 2، ص 44. [14]. جامع السعادات، ج 2، ص 44. [15]. منتهى الامال، ص 149. [16]. نهج البلاغه، فيض الاسلام، ص 864، نامه ى 22.
    کتاب  دروس اخلاق اسلامي  حبّ مال و ثروت حبّ مال و ثروت صفت دوّم از شاخه هاى قوّه ى شهويّه، حبّ مال است كه از آثار حبّ دنياست و شكى نيست كه هر انسانى به آن نياز دارد، اگر مال تحصيل نشد انسان فقير است; هم چنان كه فرموده اند: كاد الفقر ان يكون كفراً و كاد الحسد ان يغلب القدر[1]; چه بسا فقر نتيجه ى كفر دهد، و حسد بر قضا و قدر چيره شود. اگر انسان ثروتمند گردد، چه بسا سركشى و طغيان كند و كافر گردد; پس مال و ثروت هم فايده و سود و هم ضرر و زيان دارد و انسان با آن امتحان مى شود. اگر انسان تهى دست باشد، يا قناعت مى كند و يا حرص مىورزد كه اوّلى پسنديده و دوّمى ناپسند است، و اگر ثروتمند شد يا بخيل مى شود و دست تنگ ـ كه ضد ارزش است ـ و يا بذل و بخشش مى كند كه اگر به حدّ اسراف برسد قبيح و چنان چه متعارف باشد خوب و ممدوح است. تشخيص اين صفات و مواد آنها از هم خيلى آسان نيست. حافظ چنين سروده است: دولت فقر خدايا به من ارزانى دار *** كين كرامت سبب حشمت و تمكين من است مذمت مال قال الله تعالى: (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُلْهِكُمْ أَمْوالُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللّهِ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ);[2] اى كسانى كه ايمان آورده ايد، نكند اموال و اولاد شما موجب شود كه خدا را از ياد ببريد و كسانى كه اين چنين باشند زيانكارند. (وَ اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ);[3] يعنى جز اين نيست كه اموال و اولاد شما براى شما فتنه و موجب امتحان است. رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: ما ذئبان ضاريان اُرسلا فى زريبة غنم باكثر فساداً من حبّ المال و الجاه فى دين الرجل المسلم[4]; دو گرگ گرسنه كه به گلّه ى گوسفندى حمله كند، ضررش كم تر است از حبّ رياست و ثروت نسبت به دين مردِ مسلمان. ان الدنيا و الدرهم اهلكا من كان قبلكم، و هما مُهلكاكم[5]; همانا دينار طلا و درهم نقره هلاك كردند كسانى را كه پيش از شما بودند و شما را نيز هلاك و نابود خواهند كرد. اميرالمؤمنين درهم نقره اى را در دست مبارك گرفته و به او مى فرمود: تا تو از دست من بيرون نروى سودى براى من ندارى.[6] از ابن عباس روايت شده است كه: وقتى دينار و درهم سكّه زده شد شيطان آنها را برداشت و به چشمان و سينه چسبانيد، سپس بوسيد و گفت هركس شما را دوست داشته باشد، به حق، بنده ى من خواهد بود و همين دوستى شما براى من بس است، حتى اگر بت پرست نباشد و موحد باشد[7]. مرحوم نسيم شمال گويد: اسكناس اى اسكناس اى اسكناس *** برده اى از مرد و زن هوش و حواس تو همان بودى كه با صد عزّ و ناز *** گاه منصب دادى و گاه امتياز تو همان بودى كه دزدان شرور *** جمع كردند از تو مليان و كرور خائنين خاك وطن بفروختند *** تا كه مشتى اسكناس اندوختند و انصافاً پول از جمله چيزهايى است كه سرفراز بيرون آمدن از امتحان آن خيلى سخت است. يك داستان آموزنده يكى از اقوام مى گفت: در نجف اشرف دوستى متدين و مقيّد به واجبات و مستحبات داشتم كه بعداً ساكن كويت شد. پس از مدّتى به ديدن او رفتم; ديدم وضعش تغيير كرده، در اطاق پذيرايى و خوابش تلويزيون رنگى بود و برنامه هاى مبتذل آن چنانى تماشا مى كرد. گفتم: تو كه اين گونه نبودى. گفت: فلانى پول دارم. چون تا آخر شب نماز نخواند به او يادآورى كردم. گفت: حالش نيست. گفتم: يعنى چه! گفت: فلانى پول دارم. معلوم شد ماه رمضان هم روزه نگرفته، چون پول داشته است. داستان ثعلبه ى انصارى نيز معروف است.[8] مرحوم استاد شهيد مطهرى در كتاب داستان راستان در توضيح آن مى نويسند: ثعلبه از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) درخواست نمود تا پول دار شود و قسم ياد كرد حقش را ادا مى كند. پيغمبر(صلى الله عليه وآله) دعا كرد. پس چند رأس گوسفند خريد و زياد شدند، تا اين كه به خارج مدينه و سپس به دهات اطراف رفت و ديگر در نماز جمعه و جماعت شركت نمى كرد. پس رسول خدا كسى را نزد ثعلبه فرستاد كه زكوة گوسفندانش را بگيرد. او گفت: نمى دهم; اين كه مثل جزيه اى است كه از كفّار مى گيرند. پيغمبر فرمود: واى بر ثعلبه; سپس اين آيه نازل شد: (وَ مِنْهُمْ مَنْ عاهَدَ اللّهَ لَئِنْ آتانا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَ لَنَكُونَنَّ مِنَ الصّالِحِينَ فَلَمّا آتاهُمْ مِنْ فَضْلِهِ بَخِلُوا بِهِ وَ تَوَلَّوْا وَ هُمْ مُعْرِضُونَ);[9] از مسلمانان كسى است كه با خدا پيمان مى بندد كه اگر ثروتمند شد حتماً صدقه مى دهد و از خوبان خواهد شد، پس وقتى خداوند از فضل وكرمش به او داد بخل ورزيده و رو مى گرداند (اعراض مينمايد). گر به دولت برسى مست نگردى مردى. شيخ بها فرموده است: لا تَغُرنْك من المرء لباس رقعه *** و قميص فوق ساق الكعب منه وضعه و جبين لاح منه اثر قد قلعه *** اره الدرهم تعرف غيّه او ورعه يعنى به ظاهر انسان گول نخور و تحت تأثير قرار نگير، اگر لباس پينه دار و وصله زده يا پيراهن بلند تا زير زانو دربر كرده باشد، و حتى
در پيشانى او آثار سجده باشد; چون اين ها ملاك نيست، پول را به او نشان بده تا بدى يا ورع و خداترسى او را بشناسى. زهد چيست و زاهد كيست؟ زهد يعنى ضدّ محبّت دنيا و مال، و دل كندن از آنها و اكتفا نمودن به كم ترين مقدارى كه حفظ سلامتى بدن شود و آبرو و شخصيت اجتماعى انسان محفوظ بماند; بنابراين، زاهد و پارسا كسى است كه به جهت رسيدن به قرب معنوى الهى و نعمت هاى بهشت از دنيا و خوش گذرانى و آن چه در آن است از، مال، مقام و منصب بگذرد و به حدّاقل زندگى اكتفا نمايد. بالاترين درجه ى زهد، اين است كه فقط به خاطر عشق به خدا و تقرب به ذات مقدّس بارى تعالى، از دنيا صرف نظر كند، نه به طمع بهشت و نه به جهت ترس از جهنم. پس زاهد حقيقى كسى است كه توانايى رسيدن به دنيا و مال و منال آن را داشته باشد، ولى به خاطر پستى و بى ارزشى آنها در برابر نعمت هاى آخرت، و يا تقرّب به خداى متعال، از آنها دل بكند. زاهد حتى در دنيا نيز فكرش راحت و آسوده است و هيچ غصّه و اندوهى نخواهد داشت. بدين جهت اميرالمؤمنين(عليه السلام)مى فرمايد: (الزُّهْدُ كُلُّهُ بَيْنَ كَلِمَتَيْنِ مِنَ الْقُرْآنِ قَالَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ وَ مَنْ لَمْ يَأْسَ عَلَى الْمَاضِي وَ لَمْ يَفْرَحْ بِالآتِي فَقَدْ أَخَذَ الزُّهْدَ بِطَرَفَيْهِ);[10] تمام زهد بين دو كلمه از قرآن است. خداوند فرموده هرگز بر آن چه از دست داده ايد، اندوه نخوريد، و از آنچه به شما داده شده، شاد نشويد، و كسى كه بر گذشته افسوس نخورد و به آينده شاد نگردد، پس زهد را از دو سمت گرفته است (بى اعتنايى به گذشته و آينده). يكى از دانشمندان خارجى گفته است در قرآن مسلمانان يك آيه وجود دارد كه اگر مردم دنيا به آن عمل كنند، هرگز پير نخواهند شد و آن اين است كه: (لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ وَ اللّهُ لا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتال فَخُور)[11]. حضرت على(عليه السلام) مى فرمايد: (ازْهَدْ فِي الدُّنْيَا يُبَصِّرْكَ اللَّهُ عَوْرَاتِهَا وَ لَا تَغْفُلْ فَلَسْتَ بِمَغْفُول عَنْه);[12] تو در دنيا زهد را پيشه ى خود كن تا خداوند بدى ها و زشتى هاى دنيا را به تو نشان دهد و نبايد غفلت كنى، چون همه ى كارهاى تو حساب رسى دارد. رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: من اراد ان يؤتيه الله علماً بغير تعلّمُ و هدى بغير هدايه فليزهد فى الدنيا[13]; هركس بخواهد كه خداوند به او دانش و علم دهد، بدون درس خواندن و هدايت كند بدون راهنما، پس در دنيا زهد ورزد و از آن دل بكند. ازهد فى الدنيا يحبّك الله، و ازهد فيما فى ايدى الناس يحبّك الناس[14]; يعنى از دنيا دل بردار و بى علاقه باش، تا خدا تو را دوست بدارد و از آنچه در نزد مردم است دل بردار، تا مردم تو را دوست داشته باشند. نامه ى جالب اميرالمؤمنين(ع) به ابن عباس اميرالمؤمنين(عليه السلام) درباره ى بى اعتنايى به دنيا، و زهد و پارسايى، نامه اى به عبدالله ابن عباس نوشته است كه به قول مرحوم حاج شيخ عباس قمى سزاوار است با آب طلا نوشته شود;[15] هم چنان كه خود ابن عباس مى گويد: پس از سخن رسول خدا(صلى الله عليه وآله) از هيچ سخنى مثل اين كلام، سود نبردم: فانّ المرءَ قد يسرّه درك مالم يكن لِيفوته، و يسوئه فوت مالم يكن ليدركه، فليكن سرورك بما نلت من آخرتك، وليكن اسفك على مافاتك منها، و ما نلتَ من دنياك فلا تكثر به فرحاً، و مافاتك منها فلا تأس عليه جزعاً، وليكن همّك فيما بعد الموت;[16] پس از حمد و ستايش خدا و درود بر رسول خدا، همانا انسان، شاد و خوشحال مى شود از رسيدن به چيزى كه خواست خدا بوده كه حتماً از دست او نرود، و ناراحت مى گردد به سبب از دست دادن چيزى كه مقدّر بوده حتماً به او نرسد; پس اى ابن عباس، بايد شادى تو به خاطر رسيدن نعمتى از نعمت هاى آخرت، و اندوه و غصّه ى تو به خاطر از دست دادن آن باشد، ولى به آنچه از دنيا رسيده اى، خيلى خوشحال نباش، و به آنچه از دستت رفته، افسوس نخور (چون آنچه در دنيا هست، بالاخره از بين مى رود) و بايد همّت و كوشش تو براى بعد از مرگ باشد.[1]. سفينة البحار، ج 7، ص 131. [2]. سوره ى منافقون، آيه ى 9. [3]. سوره ى انفال، آيه ى 24. [4]. جامع السعادات، ج 2، ص 36، بحار، ج 73، ص 144. [5]. جامع السعادات، ج 2، ص 36، بحار، ج 73، ص 139. [6]. جامع السعادات، ج 2، ص 38. [7]. بحارالانوار، ج 73، ص 137. [8]. سفينة البحار، ج 1، ص 497، چاپ اسوه، بحارالانوار، ج 22، ص 40. [9]. سوره ى توبه، آيه ى 75. [10]. نهج البلاغه، محمد عبده، ج 3، ص 238، قصار 490. [11]. سوره ى حديد، آيه ى 23. [12]. نهج البلاغه محمد عبده، ج 2، ص 229. [13]. جامع السعادات، ج 2، ص 44. [14]. جامع السعادات، ج 2، ص 44. [15]. منتهى الامال، ص 149. [16]. نهج البلاغه، فيض الاسلام، ص 864، نامه ى 22. در شب بيست و هفتم ماه رمضان دعاى جالبى از امام زين العابدين(