eitaa logo
هیات مجازی انصار الحجه ارواحنا فداه ✅
1.1هزار دنبال‌کننده
28.3هزار عکس
27.8هزار ویدیو
640 فایل
『°•بِسمِ‌رَّبِ‌ الحجه. اینجا مهدیه مجازی دوستان و خادمین امام الحجه علیه السلام است. ألَـلّـھم‌ْ؏َـجِـٰل‌ّلِوَلِیٰــــك‌ألٰـفَـٖࢪجّ🌱. برای ارتباط با ما :👇👇👇👇👇 @Ahmadqasemi34
مشاهده در ایتا
دانلود
🚩🏴 ویژگی های أنصار امام عصر عليه السلام 1⃣1⃣ قسمت یازدهم ◀️ بخش اول : ✍ منتظران حقیقی امام عصر عليه السلام باید کلام زیر که سخنان منادی بر فراز دمشق میباشد را ملکه ذهن خود کنند و با خواندن و فهمیدن دقیق این سخنان( اگر لازم می‌بینید این سخنان زیر را هزار بار اگر شده بخوانید تا ملکه ذهنتان شود و آنها را بفهمید ) باید موضع درست خود را همراستا با امام عصر عليه السلام و در خدمت امام زمان علیه السلام معین کنند و قرار بدهند و در واقع فهمیدن و آگاه بودن از چنین رخدادهایی در پیش رو ویژگی های أنصار را تعریف می‌کند. ✍ و اما سخنان گهربار منادی بر فراز دمشق: 🎙مجری برنامه دروب الرجاء : دکتر همچنین در احادیث آمده قبل از ظهور امام (عج) دو اتفاق بزرگ خواهد افتاد: اول : ظهور سفیانی و شام زیر و رو خواهد شد . دوم : و اما اتفاق دوم ندایی از آسمان است که "صیحه" نام دارد و با زبان تمام ملت ها خواهد بود.. آیا وجود تکنولوژی امروزی و توانایی رسیدن هر پیامی به تمام جهان که آنهم به زبان هر یک از ملتها می‌باشد، مقوله صیحه از آسمان را نفی میکند؟ ✅ جواب منادی: یک سوال اول : ؛ اگر صیحه از آسمان قبل از ظهور امام سر داده شود، آیا این مردم عینا ترس آنها را فرا نمیگیرد و به امام زمان ایمان نمی‌آورند ؟ و اشهد ان لا اله الا الله محمد رسول الله نخواهند گفت؟ یا خیر؟🤔 صد در صد از ترس خود تن به هر کاری می‌دهند چه برسه به ایمان به امام عصر عليه السلام. این آیه ثابت میکند میفرماید: (ﺩﻳﮕﺮ ﺳﻮﺩی ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺍﻳﻤﺎﻥ‌ﺁﻭﺭﺩﻥِ کسی ﻛﻪ ﻗﺒﻠﺎً ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻧﻴﺎﻭﺭﺩه است..) (انعام ۱۵۸) واینگونه نتیجه میگیریم که این صیحه بعد از امام خواهد بود، امام ظهور می کند و سخنرانی می کند و مردم نیز به ایشان احترام نمی گذارند و هر چیز ناپسندی را به او نسبت میدهند، چراکه این مردم و این دکانداران بسیار خطرناک هستند، آیا دعوت امام را قبول می‌کنند؟ چگونه این اربابان مردم می‌خواهند به امام ایمان بیاورند در حالیکه امام را فردی مرده در ذهن داشتند و تا حالا هرگز ایشان را ندیدند و عمری به اسم دين خوردند و تاراج کردند و بر کول مردم نشستند و این را هرگز به آسانی نمی توانند ترک کنند لذا با تمام قوا از این‌مناصب دنیوی خود دفاع می‌کنند و جالب اینجاست وقتی خلق عظیمی از مردم که عین گوسفند آنان را تبعیت می‌کنند ؛ پیرو خود می‌بینند لذا دست به هر حیله و نیرنگ به اسم فتوا می‌زنند و مردم را عليه امام می شورانند ؛ لذا دعوت امام و منطقی صحبت کردن امام و دلائل و براهین روشن امام جایی برای عاقل کردن آنان نخواهد داشت ؛ لذا امام را به نام دين و با تحریف مفاهيم قرآن ؛ محکوم می‌کنند و به می‌گویند: یبن فاطمه از همان جایی که آمدی برگرد که هیچ گونه نیازی بهت نداریم ؛ لذا قبل اینکه کاری باهات نکردیم برگرد .و ایشان را محکوم می‌کنند و تهدید به مرگ و نابودی می‌کنند و انواع و اقسام تهمت های ناروا را به امام می‌زنند... بله با چنین آدم هایی روبرو خواهند شد و اصلا جای تعجب ندارد و این مردم مانند همان مردمی که در مقابل سید الشهداء ایستادند و از قتل امام حسین و سر بریدن ایشان و به اسارت بردن خانواده ایشان یک ذره هم واهمه نداشتند ؛ مگر آن مردم دیوانه بودند ؟ نه هرگز دیوانه نبودند بلکه همین مردم کنونی همان مردم آن زمان بودند که هر کدام را بگیری در تمام مراحل زندگی خود فیلسوف هست . بت‌ها در زمان قریش سنگهایی بیش نبودند که حتی سخنی نمی‌گفتند و حضرت ابراهیم به آنها فرمود : بروید و از بزرگشان بپرسید چه کسی آنها را شکست..؟ اما در حال حاضر بتها سخنگو هستند و قرآن و سنت و عترت و راه و روش نزدشان می باشند! که این موارد را تنها برای پوشش و جلوه کردن وجود خودشان ؛ گرفته اند و هیچ ارتباطی با دین ندارند.. حال آیا اینها قبول می کنند امام همچنین حرف‌هایی را به آنها بفرماید ؟ و امام عصر عليه السلام مانند جدش سید الشهداء در روز عاشوراء چنین میفرماید : { (ای ﻗﻮم! من میﺗﺮﺳﻢ ﺍﺯ ﺩﭼﺎﺭﺷﺪﻧﺘﺎﻥ ﺑﻪ ﺳﺮﻧﻮشتی ﻛﻪ ﺑﺮ ﺳﺮ احزاب ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﻫﻤﺎﻥ‌ﻛﻪ ﺑﺮ ﺳﺮ ﻗﻮم ﻧﻮﺡ ﻭ ﻋﺎﺩ ﻭ ﺛﻤﻮﺩ ﻭ ﺍﻗﻮﺍم ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ‌ﻫﺎ ﺁﻣﺪ. (غافر ۳۰-۳۱) } الله اکبر! میفرماید بر شما هراس دارم و میترسم اما بر چه چیزی؟ بر شما میترسم نه از شما.. این مشکل است..
ترامپ: اتفاقات وحشتناکی در آمریکا رخ خواهد داد 🔻رئیس جمهور سابق آمریکا در مصاحبه با شبکه فاکس نیوز: آمریکا در موقعیت بسیار خطرناکی قرار دارد. عصبانیت فوق‌العاده‌ای در جامعه نسبت به همه فسادها وجود دارد که قبلاً هرگز ندیده‌ بودم.
👆👆👆👆 به جناب آقای سید علی خامنه ای رهبری که به او عشق میورزم و به جناب آقای سید عزیز ابو هادی سید حسن نصرالله میگویم و این پیام دوم برای شماست [پیام اول اخیرا ارسال شد].. امروز دومین پنجشنبه از محرم است یعنی در نزد شما سوم است و در نزد من چهارم میباشد و به جناب آقای رهبر در ایران، میگویم که معلمم میفرماید: امام خودش دست به کار می شود و با دستان خودش انتقام خون ابو مهدی مهندس و قاسم سلیمانی را خواهد گرفت، دوست داشتم با اینکه در عاشورا هستم این پیام را به شما برسانم، من هنگامی که گفتم قاسم سلیمانی و ابومهدی مهندس رضوان الله علیهم به قتل خواهند رسید نیز سیاهپوش بودم و گفتم من نیز همراه شما می شنوم و می بینم و این چیز بزرگی است که حتی فقیه نیز قصد مرا نمیداند، الآن به شما میگویم قطعا امام مسؤلیت انتقام خون ابو مهدی مهندس و قاسم سلیمانی را به دوش کشید و من بر آن امر شاهد هستم و آنرا زیر و رو خواهد کرد، انتقامی که تا هزاران سال از گرفتن شبیه آن عاجز خواهید ماند. آن امری عظیم است، اما نمیخواهم وقت تعیین کنم و از زمانش اطلاعی ندارم اما میدانم امام با سید حسن ملاقات کرد بدون اینکه او را بشناسد و با سید علی خامنه ای ملاقات کرد بدون اینکه او را بشناسد و من بر برهان روشنی از این قضیه هستم و هیچ اشتباه و خطایی نمیکنم و دروغ نگفتم قطعا این امر عظیم است و آنرا کم کم از بین خواهد برد و بنگرید امام چه کاری انجام خواهد داد. من می دانم اما خداوند هر آنچه را بخواهد پاک و هر آنچه که بخواهد ثابت می‌کند و ام الکتاب نزد اوست، و اگر این آیه نبود به شما اطلاع میدادم که چه روزی است. یکی از برادران به من گفت: ای ابوعلی امکان دارد دشمنان تغییری ایجاد کنند؟ در جواب به او گفتم توانایی آن را ندارند چرا که این کار به دست شخص خود امام می باشد و وقتی که این سخن را گفتم بر من شاهد بود و او را خوشحال کردم و از حدود ۸ الی ۹ ماه توانایی گفتن آن را نداشتم تا زمانی که فرمان رسید. پس ای جناب آقای سید علی خامنه‌ای و ای جناب آقای سید حسن نصرالله بسیار شاد و خوشحال خواهید شد، می فرماید: نترسید و غمگین نشوید و شما برتر خواهید بود. قطعا امام تصمیم گرفت و امر پایان یافت فقط مسئله زمان است و این را از من بنویسید و مرا لعن کنید این سخن را تمام تلویزیون ها و رسانه‌های جهان منتشر خواهند کرد. همه کسانی که تدبیر کردند و باعث و بانی و زمینه‌سازی کردند و دست اندرکاران و مجریان قتل این دو نفر به اشد مجازات و بدترین سرنوشتی که هیچکس از آن اطلاعی ندارد خواهند رسید. این بشارتی از مؤمن به مؤمنی دیگر در روز عاشورا است، من فقط چیزی که به من میرسد را به شما نقل میکنم و شما از دنیا خوشتان آمد اما من مقدار کمی از آن بدم آمد و از این طریق مقدار کمی از چیزهایی خبر دار شدم که مردم نمیدانند و حتی قضیه محمود [از دوستان منادی که فوت کرده] در شب نماز میخواندم و یک ثانیه به خواب رفتم و او را اینگونه دیدم که بر صورتش بر زمین افتاد به او گفتم ای محمود صدقه ای بده که مرگ حتمی به سوی تو آمد! گفت با ماشین؟ گفتم: نمیدانم و منتظر بمانیم و ببینیم و من هم صدقاتی برای او پرداختم اما وقتی امر خدا بیاید حتی یک ساعت هم دیر یا زود نخواهد شد، مرگ شما فرا میرسد حتی اگر در برج‌هایی استوار باشید. به همین خاطر امروز پنج شنبه ۱۴ عاشور است به شما میگویم: قطعا امام کارهای لازم را برای انتقام بزرگ آماده کرد، این را از من بنویسید و مرا لعن کنید اما زمان را با شما در میان نمیگذارم چراکه به من خبر نداده که چه زمانی است. اما نتیجه امر مگر اینکه خداوند چیزی را که بخواهد محو و یا ثابت کند و اگر هم اتفاق بیفتد تمام دنیا را به لرزه در خواهد آورد، این را از من بنویسید و مرا لعن کنید [اگر دروغگو بودم..]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روضه بی کلام!...... تازه اسب وقتی نعل تازه بزند .از هیجان محکمتر پا به زمین میکوبد😢
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*غفلت از ولیّ نعمت*! آیت الله سید محمود بحرالعلوم میردامادی اللهم عجل لولیک الفرج
💰 *پولی اگر برای زیارت امام (ع) کنار گذاشته ای، خیال نکن که از مالت رفته و دیگر نداری اش!* 🔋مطمئن باش که همین، بزرگترین سرمایه گذاری است جهت رزق و روزی ات
آقا ببخش بس که سَرَم گَرم زندگیست و کمتر دلم برای شما تنگ می‌شود. یا صاحب الزمان ادرکنی و اغثنی اللّهُمَّ عَجِّل لوَلیِّک الفَرَج
🍃🌺🍃 ﷽ *السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدی یاخلیفةَالرَّحمنُ و یا شریکَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان* 🌺 🍃🌺 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
🏴✨🏴✨🏴✨🏴 ✨ ✨زیارت ناحیه مقدسه بند هفتم أَلسَّلامُ عَلى خامِسِ أَصْحابِ الْکِسْآءِ، أَلسَّلامُ عَلى غَریبِ الْغُرَبآءِ ، أَلسَّلامُ عَلى شَهیدِ الشُّهَدآءِ ، أَلسَّلامُ عَلى قَتیلِ الاَْدْعِیآءِ ، أَلسَّلامُ عَلى ساکِنِ کَرْبَلآءَ ،  أَلسَّلامُ عَلى مَنْ بَکَتْهُ مَلائِکَةُ السَّمآءِ، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ ذُرِّیَّتُهُ الاَْزْکِیآءُ ، أَلسَّلامُ عَلى یَعْسُوبِ الدّینِ ، أَلسَّلامُ عَلى مَنازِلِ الْبَراهینِ ، أَلسَّلامُ عَلَى الاَْئِمَّةِ السّاداتِ ،  سلام بر پنجمینِ اصحابِ کساء ، سلام بر غریبِ غریبان، سلام بر شهیدِ شهیدان ، سلام بر مقتولِ دشمنان ، سلام بر ساکنِ کربلا سلام بر آن کسى که فرشتگانِ آسمان بر او گریستند ، سلام بر آن کسى که خاندانش پاک و مطهّرند، سلام بر پیشواى دین ، سلام بر آن جایگاههاى براهین و حُجَجِ الهى ، درود بر آن پیشوایانِ سَروَر. 🏴✨🏴✨🏴✨
💐شخصی در محضر امام حسین علیه السلام گفت: *اگر به نا اهل نیکی شود؛ در حقیقت آن نیکی به هدر رفته است، حضرت فرمود:* *خیر چنین نیست ، نیکی و احسان بایستی مانند باران سیل آسا باشد که هر نیک و بدی را شامل گردد.* بحار ج۷۴ ص۴۰۹
🌱🌐‌عدالت جهانی مهدوی🌐🌱 🔷۱. مُهر پایان بر همه ستم های جهانی خواهد زد. 🔶۲. تبعیض نژادی و قومی و ملی بدست او پایان خواهد یافت و جهانی شدن را براساس عدالت و معنویت پدید خواهد آورد و نظم نوین جهانی را مبتنی بر اخلاق و برابری و آزادی برقرار خواهد ساخت. 🔷۳. صلح جهانی را بر پایه عدل جهانی استوار خواهد کرد و بشریت تشنه عدالت را از چشمه عدل خویش سیراب خواهد کرد. 🔶۴. قدرتی که همیشه در تاریخ بر ضد عدالت و حقوق بشر و معنویت بکار رفته، برای نخستین بار در سطح جهانی در خدمت عدالت و حقوق بشر و معنویت و آزادی در خواهد آمد. 🔷۵. در میان بشریت شمشیر و قلم حاکم خواهد شد، قلم عدل و معرفت و حکمت و شمشیری که ضامن اجرای عدالت و معرفت باشد. 🔶۶. در بخشی از دنیا اقلیتی سیر و اکثریتی گرسنه و مفلوک نخواهند بود، بلکه در سراسر جهان گرسنه و خرابه ای وجود نخواهد داشت. 🔷۷. در اجرای عدالت معاش، یک انقلاب حقوقی بوجود خواهد آمد. 🔶۸. ثروت بطور عادلانه در میان مردم تقسیم خواهد شد، بگونه ای که در دنیا یک انسان نیازمند به زکات وجود نخواهد داشت. 🔷۹. هدف و فلسفه اصلی نهضت تربیتی و انقلابی او، نجات مردم و آرمان وی، احقاق حقوق بشریت بدون استثناء است و هیچ تبعیض نژادی، قومی و فرقه ای در کار او نیست. 🔶۱۰. عدالتی می‌آورد که یک مثلث مبارک می‌طلبد، دو ضلعش به عهده او و یک ضلعش به عهده ماست. چرا که رهبر و قانون عادلند و فقط امتی عدالتخواه می‌خواهد. 🔷۱۱. همه تأکیدها بر حقوق مردم است و پرچم اصلی انقلاب او پرچم عدالت است. 🔶۱۲. فاصله‌های طبقاتی را در سطح جوامع بشری بر هم خواهد زد. 🔷۱۳. با برهان و شمشیر از راه انقلاب جهانی به حاکمیت و عدالت جهانی دست خواهد یافت. 🔶۱۴. در همه چیز حتی در عبادت هم عدالت را رعایت می‌کند و نمی گذارد کسی به خاطر نماز مستحبی، مانع نماز واجب دیگران شود. 🔷۱۵. نور توحید و انسانیت و عدالت را همه جا و بر همه چیز می‌تاباند. 🔶۱۶. در دادگاههای او به اندازۀ سر سوزنی ستم بر کسی نرود و رنجی بر دل ننشیند. 🔷۱۷. چون حضرت داوود علیه السلام بی نیاز به شاهد به قضاوت می‌نشیند. 🔶۱۸. رانت خواری، و رانت خواران را نابود می‌کند. 🔷۱۹. زمین سرشار از صلح و صفا گردد آنگونه که ظرف پر از آب گوارا شود. 🔶۲۰. میزان عدل را در میان مردم می‌نهد و دیگر هیچ کس به دیگری ظلم نخواهد کرد. 🔷۲۱. بیت الغزل قصیده قیامش عدالت است. عدالت در بینش، عدالت در روش، عدالت در ارزش. 🔶۲۲. عدالت مانند سرما و گرما وارد خانه‌های مردمان خواهد شد. 🔷۲۳. خفته ای را بیدار نکند و خونی را (به ناحق) نریزد. 🔶۲۴. زمان نه زمان گرگ است و نه زمان میش، بلکه زمانِ ترازو است. 🔷۲۵. دانش و قانون و قدرت رادر اختیار دارد. دانش تا با آن فرهنگ بسازد و قانون تا عدالت ایجاد کند و قدرت که دشمن را بر سر جای خود بنشاند. 📚
*دعای امام صادق علیه السّلام درباره صرف کنندگان امول در راه اهل بیت علیهم السّلام و زائرین کربلا* امام صادق علیه السّلام در حق صرف کنندگان اموال در راه اهل بیت علیهم السّلام و زائرین کربلا چنین دعا فرمودند: *«اللهمّ اغْفر لی و لأخوانی و زوّارِ قبرِ أبی الحُسینِ بن علی، الّذین أنفقُوا أموالَهُم رغْبةً فی برِّنا و رَجاءً لما عندک فی صِلَتِنا و سُروراً أدخلوهُ علی نبیِّکَ*...» *«بارالها، مرا و زوار قبر حسین علیه السّلام و برادران مرا که مال خود را از روی میل در راه نیکی به ما و امید به فضل تو و صلة ما و مسرور نمودن نبی تو انفاق کردند، بیامرز*. 📚اصول کافی ۴/۵۸۲ *یکی از بهترین مصادیق خرج کردن برای اهل بیت علیهم السّلام، خرج کردن در راه زيارت و مراسمات اقامهٔ شعائر حسینی و مجالس عزاداری است.* اللّهم عجّل لولیّک الفرج بحق المظلوم
*بشارت*...   امام صادق علیه السلام فرمودند: آنگاه که اصحاب امام حسین علیه السلام شهید شدند و ایشان تنها ماند، فرشتگان بسوی خدا ضجّه زدند و گریه کردند و گفتند: پروردگارا! با حسین علیه السلام پسر پیغمبرت، چنین رفتار کنند؟ *پس خداوند نور حضرت قائم (عجّل الله فرجه) را به آن ها عرضه کرد و فرمود: «با مهدی علیه السلام انتقام او را میگیرم*» 📚 اصول کافی ج ١ ص ٤٦٥ آری، *به یقین منتقم خون به ناحق ریخته اباعبدالله علیه السلام و اصحاب وخاندانش خواهد آمد* به یقین منتقم خون به ناحق ریخته *مظلوم عالم*،شش ماهه اباعبدالله علیه السلام خواهد آمد😭 به یقین..... *أَیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلاءَ* اللهم عجل لولیک الفرج بحق المظلوم
🌷راه حلی برای گناه نکردن🌷 جواني نزد عالمي آمد و از او پرسيد: من جوان هستم اما نميتوانم خود را از نگاه كردن به دختران منع كنم، چاره ام چيست؟ عالم كوزه‌اي پر از شير به او داد و به او توصيه كرد كه كوزه را به سلامت به جاي معيني ببرد و هيچ چيز از كوزه نريزد... به يكي از طلبه‌هايش هم گفت او را همراهي كند و اگر شير را ريخت جلوي همه‌ي مردم او را كتك بزند. جوان نيز شير را به سلامت به مقصد رساند. و هيچ چيز از آن نريخت. وقتي عالم از او پرسيد چند دختر را در سر راهت ديدي؟ جوان جواب داد: هيچ، فقط به فكر آن بودم كه شير را نريزم كه مبادا در جلوي مردم كتك بخورم و در نزد مردم خوار وخفيف شوم. 🍀 عالم هم گفت: حكايت انسان مؤمن هم همین است مومن هميشه خداوند را ناظر بر كارهايش ميبيند و از حساب روز قيامت و بی‌آبرویی در مقابل مردم در صحرای محشر و عذاب جهنم بیم دارد.
آدم های منفی به پیچ و خم جاده می اندیشند و آدم های مثبت به زیبایی های جاده عاقبت هر دو به مقصد می رسند اما یکی با حسرت و دیگری با لذت مثبت باشید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 آغاز پیاده روی در عراق 🔹دیروز شاهد آغاز پیاده روی اربعین گروهی از عراقی های اهالی منطقه (راس الپیشه) جنوبی ترین نقطه عراق در نزدیکی خلیج فارس. البته پیاده روی مردم جنوب استان بصره از یک هفته دیگر شروع میشود. اما امسال عده ای زودتر پیاده روی اربعین را آغاز کردند. @madare0120
🔘 نتوانستی پیراهن مرا در دست نامحرم ببینی، چگونه توانستی اهل بیت خود و دختران پیامبر را در دست نامحرمان اسیر ببینی؟! 🔻 شاید برخی افراد صوتِ مربوط به ملاعزیز منبری را که پیشتر ارائه شد نشنیده باشند، لذا به این حکایت توجه فرمایند ✍🏻 آیت الله شبیری زنجانی حفظه الله: شخصی داستانی درباره یکی از منبری‌های درجه يک تبريز به نام «ملّا عزیز» برای من نقل کرد. ملّاعزیز در تبـریـز منبرى درجـه يـک زمان ناصرالدین شاه و پس از او بود. راوی این داستان شيخ على اكبر تُرک، منبرى معروف تهران پسر ملّاعزیز است. برنامه ملا عزیز برای منبر ماه محرم این‌طور بود که اشخاص هر سال در فاصلـه بـيـن عـيـد قربان و عيـد غدیر به او مراجعه و برای منبر ماه محرم از او وقت می‌گرفتند و او پس از عید غدیر جواب می‌داد و مشخص می‌کرد که کدام دعوت را می‌پذیرد و کدام را رد می‌کند. در یکی از سال‌ها زنی به او مراجعه و درخواست می‌کند که روضه‌ای برایش بخواند. او می‌گوید: من يک تومان که در آن دوران مبلغ زیـادی بـود، می‌گـیـرم. زن می‌گوید: کار من رختشویی است و تمام پس‌انداز مـن در ماه، ۲۴ شـاهی است. ملا عزیز می‌گوید: همان که گفتم. زن می‌رود و يک پارچه مخمل با ارزشی را می‌آورد و به ملا عزیز می‌دهد و او هم قبول می‌کند و روضه‌ای می‌خواند. افراد به طور معمول از روز عید قربان قبل از طلوع آفتاب برای درخواست منبر نزد او می‌رفتند. ولی در آن سال کسی تا غـروب نمی‌آید. فردا و پس فردا و روزهای دیگر کسی مراجعه نمی‌کند تا اینکه ایام محرم می‌رسد. در اول محرم نـوكـر مـلا عـزيـز كه معمولاً با هم منبر می‌رفتند، برای رفتن به منبر به منزل ایشان می‌آید. ولی او نمی‌خواست نوکرش بداند که کسی او را دعوت نکرده است. بعد از آنکه قدری با هم با اسب حرکت می‌کنند، به نوکرش می‌گوید: من حالم مساعد نیست، تو برگرد، من بعداً می‌آیم. وقتی نوکر برمی‌گردد، ملا عزیز به اطراف تبریز می‌رود و موقع شب به یکی از روستاها می‌رسد و سراغ کدخدا می‌رود و به او می‌گوید: به نظرم رسید که نباید فقط در تبریز انجام وظیفه کنم و خوب است به اطراف هم بیایم لذا اینجا آمدم. آن‌ها خوشحال شدند که ملا عزیز برای تبلیغ به روستای آن‌ها آمده و مجلسی برای ایشان ترتیب می‌دهند. آخر شب ملا عزیز را به منزل یکی از متمکنین آن روستا که معمولاً میزبانی مبلغین را به عهده می‌گرفته راهنمایی می‌کنند؛ ملا عزیز به منزل آن شخص می‌رود و تا آخر دهه مجلس پرشوری برگزار می‌کند. شب عاشورا چوپان‌هایی که گله را بیرون می‌بردند، به مناسبت شـب عاشـورا کارشان را تعطیل می‌کنند و سگ یکی از گله‌ها را که متعلق به صاحب همین خانه بوده، تحویل صاحب‌خانه می‌دهند. ملا عزیز در نیمه آن شب بیدار می‌شود و برای قضای حاجت بیرون می‌رود. سگ که ملا عزیز برایش غریب بوده، شروع به پارس کردن می‌کند و به طرف او می‌آید. ملا عزیز از ترس عقب عقب می‌رود و در تاریکی ناگهان در گودالی سقوط می‌کند. از صدای پارس سگ عروس صاحب‌خانه بیدار می‌شود و می‌بیند ملا عزیز در گودال افتاده. دستش را دراز می‌کند تا او را بیرون بیاورد ولی خودش در گودال می‌افتد. شوهر این زن هم بیدار می‌شود و ملا عزیز را بیرون می‌آورد، اما آن زن از ترس صدایش درنمی‌آید. ملا عزیز همان موقع به سرعت به منزل کدخدا می‌رود و جریان را برایش تعریف می‌کند. کدخدا به او می‌گوید: هرچه زودتر از روستا خارج شو، چون صاحب آن خانه چهار پسر دارد که هیچ کس حریف آن‌ها نمی‌شود و همین که متوجه قضیه شوند، خطر کشته شدن برای تو دارد. ملا عزیز فوراً حرکت می‌کند و قبل از طلوع آفتاب خودش را به تبریز می‌رساند و چون پی برده بود که منشأ این گرفتاری‌ها چیست، فوراً آن زن را که درخواست روضه کرده بود، نزد خودش فرا می‌خواند، و جریان را برایش نقل و پارچه و پولی را که گرفته بود، رد می‌کند. آن زن هم قدری گریه می‌کند و خطاب به حضرت سید الشهدا (علیه السلام) می‌گوید که: تو که نتوانستی پیراهن مرا در دست نامحرم ببینی، چگونه توانستی اهل بیت خود و دختران پیامبر را در دست نامحرمان اسیر ببینی؟ وقتی آن زن می‌رود، دوباره افراد یکی پس از دیگری برای دعوت به روضه و منبر به او مراجعه می‌کنند و کار ملا عزیز دوباره رونق می‌گیرد. 📚 جرعه‌ای از دریا ؛ ج ۴ ص ۶۵۴ افرادی که تعیین مبلغ می‌کنند، منتظر خشم و غضب اهل بیت علیهم السلام باشند. در واقع باید ممنون و سپاسگذار باشیم که اجازه داده‌‌اند از معارف و مصائبشان بگوئیم، نه اینکه از این طریق مال اندوزی کنیم! اهل بیت علیهم السلام هیچ نیازی به ما ندارند، مجالس و نام مبارکشان در اعلی علیین برپاست. 🏴ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است🏴 الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻
🎪 ⚫️ بعد از کربلا چه گذشت...(قسمت 5) ✳️چون اهل بیت علیه السلام وارد شهر شدند، ام کلثوم علیها السلام به شمر گفت: حاجتی دارم ممکن است آنرا انجام دهی؟ 🔘 ما را از دروازه ای وارد کنید که تماشاچی کمتر باشد و به کسانی که سرها را حمل میکنند بگو سرها را از محفل زنها دور کنند که در معرض دید اینهمه تماشاچی نباشیم! 🔥شمر پست فطرت دقیقا برعکس دستور داد سرها را بالای نیزه ها نصب کنند و در کنار محمل زنها حرکت دهند و آنها را از دروازه بزرگ شهر وارد کردند... ✳️ سهل ابن سعد میگوید: برای زیارت بیت المقدس رفته بودم عبورم به شام افتاد . ❗️دیدم تمام شهر آذین بسته شده و مردم به رقص و پایکوبی مشغولند! با خودم گفتم ایا برای مردم شام عیدی هست که من بیخبرم؟! 💠 ناگهان دیدم در گوشه ای چند نفر به آرامی مشغول صحبت هستند. گفتم: آیا برای شما شامی ها عیدی است که ما بی خبریم؟ 🔰گفتند : پیرمرد غریبی؟ گفتم من سهل از صحابه رسول خدایم. 🔅گفتند: سهل تعجب نمیکنی چرا از آسمان خون نمیبارد و زمین اهلش را فرو نمیبرد؟ گفتم: مگر چه شده؟ گفتند: سر حسین فرزند رسول خدا را برای یزید هدیه آورده اند! ❗️گفتم: الله اکبر! سرحسین را می اورند و مردم این چنین خوشحالی میکنند؟!! 🔴 جلوی دروازه آمدم، سواری را دیدم که نیزه ای در دست دارد که سری روی آن است که شبیه ترین انسانها به رسول خدا است. 🍃نزدیک یکی از زنان اهل بیت رفتم و گفتم: ایا حاجتی داری که من بتوانم انجام دهم؟ 🌷حضرت سکینه فرمود: ای سهل به کسی که این سر را حمل میکند بگو اندکی جلوتر برود تا مردان کمتر مارا نگاه کنند.. 🍀جلوتر رفتم و به آن مرد گفتم: اگر سر را جلوتر ببری چهارصد دینار به تو میدهم. مرد پذیرفت و سر را جلوتر برد. 🌺 از علی ابن الحسین روایت شده: هنگامیکه مارا بر یزید وارد کردند دوازده جوان و اطفال ذکور که همه را به ریسمان بسته بودند جلو یزید قرار گرفتیم و گفتیم: 🔥 یزید تو رو به خدا چه فکر میکنی اگر رسول خدا ما را به این حالت ببیند؟ ♨️یزید دستور داد بند از ما برداشتند. 🌹 فاطمه دختر ابی عبدالله فرمود: ای یزید! دختران رسول خدا و اسیری..؟ 💥ناگهان زنی از بنی هاشم و دوستداران اهل بیت که در قصر یزید بود شیون کشید و گفت: ای حبیبم حسین، ای سید اهل بیت رسول خدا...ای پسر رسول خدا..ای کشته ی اولاد زنا.. ⚡️ ندبه و گریه های این زن همه زنان اهل مجلس را گریانید. ♨️مردی از اهل شام که فکر میکرد اهل بیت پیغمبر از خوارج هستند فاطمه دختر امام حسین را دید و از یزید خواست دختر را به او ببخشد. 🌸زینب دختر علی علیه السلام غضبناک شد و با پرخاش گفت: دعوی دروغ کردی و پست تر از انی هستی که چنین خواهشی کنی که نه برای تو و نه امیرت جایز نیست! 🔥 یزید از گفتار حضرت زینب خشمگین شد و گفت: ادعای دروغ میکنی!اگر بخواهم میتوانم! ⭐️زینب سلام الله فرمود: چنین نیست! خدا چنین اختیاری به تو نداده مگر اینکه از دین ما خارج بشی و به دین دیگری در آیی! 🌑مرد شامی دوباره درخواستش را تکرار کرد و گفت این دختر را به من ببخش. 🔥یزید نتوانست جوابی به حضرت زینب بدهد و چون سرشکسته شده بود به مرد شامی گفت: خفه شو خدا مرگ حتمی به تو ببخشد... ✍ادامه دارد... 📔بحار ج 45،ص129. 📗حیات الحسین ج 3/ص371 📕 نفس المهموم ص 433 📚 طبری ج 7 ص381. 📘ارشاد ص246. 📙کامل ج4 ص86 📓روضه الواعظین ص 164 🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃
👌🗣👌 اذکار مختلف جهت توسل به حضرت اباالفضل العباس علیه السلام 1) مرحوم علامه شیخ محمدباقر خراسانی بیرجندی در «کبریت الاحمر» می نویسد: برای زیارت مشرف شدم، در خواب دیدم که کسی می گوید که هرگاه کسی متوسّل شود به حضرت عبّاس علیه السلام به این لفظ: «عَبْدَاللهِ، اَبَاالْفَضْلِ، دَخِیلُکَ»، حاجت او برآورده می شود. و من مکرّر حوائج عظام برای احقر روی داد و در آن ها متوسّل شدم به آن حضرت به این طریق، و بر خلاف عادت برآورده شد. (کبریت احمر، ص167) 2) مرحوم علامه شیخ محمدباقر خراسانی بیرجندی در «کبریت الاحمر» می نویسد: ثقه ای خبرداد مرا که حاجت مهمّه داشتم، از پیره زال جدّه خود شنیده بودم که هرگاه برای حاجتی، 7 شب چهارشنبه متوسل به حضرت عباس شده، این ورد در هریک از آن، 100 مرتبه بخواند‌، حاجت او برآورده شود. چنین کردم و در شب چهارشنبه هفتم برآورده شد بر وجه خلاف عادت. ورد این است: «ای ماه بنی هاشم، خورشید لقا عباس ای نور دل حیدر، شمع شهدا عباس از درد و غم ایّام، ما رو به تو آوردیم دست منِ مسکین گیر، از بهر خدا عباس» (کبریت احمر، ص438) 3) بياض خطى موجود در كتابخانه مرحوم آيت الله العظمى آقاى حاج سيد محمدرضا گلپايگانى ره طريقه و ختم توسل به حضرت عباس عليه السلام را اين چنين نوشته است: از شب جمعه يا شب دوشنبه، قبل از نماز صبح شروع تا وقت نماز صبح تمام شود، دوازده روز، و هر روز 133 مرتبه بخواند: ای ماه بنی هاشم، خورشید لقا عباس ای نور دل حیدر، شمع شهدا عباس از دست غم دوران، من رو به تو آوردم دست من بيكس گير، از بهر خدا عباس (چهره درخشان قمر بنى هاشم ابوالفضل العباس عليه السلام، على ربانى خلخالى، جلد1، بخش سوم، فصل اول) 4) مرحوم حاج ملاهاشم خراسانی در «منتخب التواریخ» می نویسد: از ختوم مجرّبه است که اگر کسی در مجلس واحد، 133 بار بگوید: یا کاشِفَ الْکَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ،‌ اِکْشِفْ کَرْبِی بِحَقِّ اَخیکَ الْحُسَیْنِ علیه السلام خداوند حاجاتش را برآورده خواهد کرد. (منتخب التواریخ، ص337) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
😥😥روضه حضرت قمر بنی هاشم علیه السلام مرحوم آیت الله تولایی خراسانی در سخنرانی خود در مسجد جمعه اصفهان، در سال 1392 قمری می فرمود: امشب برویم در خانه قمر بنی ‌هاشم علیه السلام، باب الحوائج إلی الله، علمدار سید الشهداء علیه السلام. تا وقتی‌كه امام حسین علیه السلام او را داشت، هیچ غم و غصّه‌ای نداشت. به رفتن او كمر امام حسین علیه السلام شكست، پشت امام حسین علیه السلام شكست. وقتی از سر نعش ابوالفضل علیه السلام برگشت، دیدند زار زار گریه می‏كند. آرام آرام می‏گوید: «الآن انكسر ظَهري و قلَّتْ حيلَتي و انقطع رجائي.» اباالفضل! برادرم! خيـز و بر گردن گرگان فكـن از كمنـد بيش از اين ‌بي‌كس و بي‌يار حسيـن‌ را مپسند چه شد آن دست بلنـدي كه بـه آواز بلند دعوي ‌ات بـود كـه مـن بازوي حيـدر دارم می‌دیدند مادرش نشسته است، عیالش نشسته است، پسرش نشسته است. مادر اباالفضل، پسر ابالفضل را روی دامن می‏گذاشت. خدا قسمت همه شما كند، مدینه بروید. در بقیع یک جایی است كه ام‌البنین علیهاالسلام می ‏آمده و آنجا روضه‌ خوانی می ‏كرده ‏است. بچّه اباالفضل علیه السلام را روی دامن می ‏نشانده، نگاه به صورتش می ‏كرده، زار زار اشک می ‏ریخته است. یک چند تا شعر هم می ‏خوانده ‏است: لا تَدْعُوِنِّي وَيْكِ أُمَّ الْبَنِينَ تُذَكِّرِينِي بِلِيُوثِ الْعَرِينِ می‏گفت: مردم دیگر بعد از این من را امّ‌ البنین نخوانید. مرا به یاد شیرهایم نیاندازید. یک وقتی من را ام ‌البنین می‏ گفتند كه چهار پسر داشتم. الآن بچّه‌ هایم همه زیر خاک هستند. یا الله! به حق سقای بی دست، فرج امام زمان علیه السلام را همین ساعت اصلاح بفرما. (سخنرانی های مسجد جمعه اصفهان، سال 1392 قمری، مجلس دهم) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
😢 چرا امیرالمؤمنین علیه السلام با امّ البنین علیهاالسلام ازدواج نمود؟ مرحوم شیخ محمّدمهدی حائری در «معالی السّبطین» می نویسد: قال مولی آقا الدّربندی رحمه الله فی «أسْرارالشهادة»: اَقْبَلَ زُهَیْرُ بْنُ القَیْنِ اِلَی عَبْدِاللهِ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ عَقیلٍ وَ قالَ لَهُ: یا اَخی! ناوِلِنِی الرّایَةَ . فَقالَ عبدُالله: أ تَرَی فِیَّ قُصُوراً فی حَمْلِها؟ فَقالَ: لا، وَلکِنْ لی حاجةً اِلَیها، فأخَذَ الرّایَةَ وَ أقبَلَ، وَ فی یَدِهِ رایةٌ حَتَّی وَقَفَ العبّاسَ، وَ قالَ: یَابْنَ امیرالمؤمنین! اُریدُ أن اُحَدِّثَکَ بِحَدیثٍ وَعَیْتُهَ، فَقالَ: إعْلَمْ یا أبَاالفضل! إنَّ أباکَ أمیرَالمُؤمنینَ لَمّا أرادَ أنْ یَتَزَوَّجَ بِأُمِّکَ اُمِّ البَنین، بَعَثَ إلی اَخیهِ عَقیلاً وَ کانَ عارِفاً بِأنْسابِ الْعَرَبِ. فَقال: یا أخی! اُریدُ مِنْکَ أنْ تَخطُبَ لی إمْرأةً مِنْ ذَوِی الْبُیُوتِ وَ الْحَسَبِ وَ النَّسَبِ وَ الشَّجاعَةِ لِکَیْ أُصیبَ مِنْها وَلَداً یَکُونُ شُجاعاً عَضُداً یَنْصُرُ وَلَدِیَ الحُسَینَ علیه السّلام لِیُواسِیَ بِنَفْسِهِ فِی طَفِّ کربلا، وَ قَدِ ادَّخَرَکَ اَبُوکَ لِمِثْلِ هذَا الْیَومِ، فَلا تُقَصِّرْ عَنْ حَلائِلِ اَخیکَ وَ عَنْ اَخَواتِکَ. قالَ: فَارتَعَدَّ العَبّاسُ وَ تَمَطَّی فی رکابَیْهِ حَتَّی قَطَعَهُما وَ قالَ: یا زُهَیر! أتُشَجِّعُنی فی مِثلِ هذَا الْیَومِ؟ وَاللهِ لَأُرِیَنَّکَ شَیئاً ما رَأیْتَهُ قَطُّ. (معالی السبطین، ج1، ص428-429) مرحوم ملاّ آقا دربندی در «اسرار الشّهادة» می نویسد: روز عاشورا زهیر بن قین نزد عبدالله بن جعفر بن عقیل آمد و گفت: برادرم! پرچم را به دست من ده. عبدالله گفت: مگر من در حمل آن کوتاهی کرده ام؟ زهیر گفت: خیر، ولی به آن نیاز دارم. پس پرچم را گرفت و نزد حضرت عبّاس علیه السلام رفت و عرض کرد: ای فرزند امیرالمؤمنین! می خواهم حدیثی برایت نقل کنم. ای اباالفضل، بدان! قبل از آن که پدرت امیرالمؤمنین علیه السلام با مادرت امّ البنین علیهاالسلام ازدواج کند، برادرش عقیل را خواست، و عقیل کسی بود که از انساب عرب، کاملاً آگاهی داشت. پس به عقیل فرمود: برادرم! می خواهم زنی را برای من خواستگاری کنی که از خاندانی شریف و با حسب و نسب و معروف به شجاعت باشد تا از او فرزندی به دنیا آید که شجاع باشد و بتواند فرزندم حسین را در کربلا یاری کند و جانش را فدای او نماید. پس زهیر عرض کرد: (ای اباالفضل!) پدرت تو را برای چنین روزی خواسته بود، پس در دفاع از همسران برادرت و برادرانت کوتاهی نکن. در این هنگام حضرت عبّاس علیه السلام با شنيدن اين سخن به جوش آمد و چنان پا در ركاب زد كه تسمه ركاب پاره شد و فرمود: اى زهير! آيا با اين سخن مى خواهى به من جرأت دهى؟! سوگند به خدا، فداكارى خود را به گونه اى ابراز كنم كه هرگز نظيرش را نديده باشی. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
😢 عزاداری و گریه های حضرت امّ البنین علیهاالسلام 1) مرحوم مقرّم در «کتاب العبّاس» می نویسد: إنَّ أُمَّ الْبَنینَ رَأتْ أمیرَ المُؤْمِنینَ علیه السلام فِی بَعْضِ الأیَّامِ أجْلَسَ أبَا الفَضْلِ علیه السلام عَلَى فَخِذِهِ، وَ شَمَّرَ عَنْ ساعِدَیهِْ، وَ قَبَّلَهُمَا وَ بَكَى، فَأدْهَشَهَا الْحالُ لِأنَّها لَمْ تَكُنْ تَعْهَدْ صَبِیّاً بِتِلْكَ الشَّمائِلِ العَلَوِیَّةِ یَنْظُرُ إلَیْهِ أبُوهُ وَ یَبْكِی مِنْ دُونِ سَبَبٍ ظاهِرٍ، وَ لَمَّا أوْقَفَهَا أمیرُ الْمُؤمِنینَ علیه السلام عَلَى غامِضِ القَضاءِ، وَ ما یُجْرَی عَلَى یَدَیْهِ مِنَ القَطعِ فِی نُصْرَةِ الحُسَینِ علیه السلام، بَكَتْ وَ أعْوَلَتْ وَ شارَكَهَا مَنْ فِی الدّارِ فِی الزُّفْرَةِ وَ الحَسْرَةِ، غَیْرَ أنَّ سَیِّدَ الأوْصِیاءِ بَشَّرَها بِمَكانَةِ وَلَدِهَا العَزیزِ عِنْدَ اللّهِ جَلَّ شَأنُهُ، وَ ما حَباهُ عَنْ یَدَیْهِ بَجَناحَیْنِ یَطیرُ بِهِما مَعَ المَلائِكَةِ فِی الْجَنَّةِ، كَما جَعَلَ ذلِكَ لِجَعْفَرِ بْنِ أبی طالِبٍ. (کتاب العباس، ص 75) روزی امّ البنین علیهاالسلام مشاهده کرد که امیرالمؤمنین علیه السلام، اباالفضل علیه السلام را بر ران خود نشانده، آستینش را بالا زده، دو دستش را می بوسد و گریه می کند. این کار، امّ البنین را به وحشت انداخت، زیرا وی سراغ نداشت که پدری بچه ای را با آن شمائل علوی، این گونه دلجویی کند که به وی بنگرد و بدون دلیلی واضح بگرید. امّا وقتی امیرالمؤمنین علیه السلام وی را به قضای الهی، و قطع شدن دستان وی در راه نصرت حسین علیه السلام آگاه کرد، با صدای بلند گریه کرد و کسانی که در خانه بودند نیز با حسرت و آه سوزان با وی همراهی کردند. البته سیّد اوصیا، مقام فرزند عزیزش را نزد خداوند متعال به امّ البنین بشارت داد و فرمود که خداوند به ازای دو دستش، دو بال به وی می دهد که می تواند در بهشت همراه با فرشتگان پرواز نماید، همان گونه که دو بال برای جعفر بن ابی طالب علیه السلام قرار داده است. 2) عَنْ جَابِرٍ عَنْ أبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: كَانَتْ أُمُّ الْبَنِينَ أُمَّ هَؤُلَاءِ الْأرْبَعَةِ الْإِخْوَةِ الْقَتْلَى تَخْرُجُ إِلَى الْبَقِيعِ فَتَنْدُبُ بَنِيهَا أشْجَى نُدْبَةٍ وَ أحْرَقَهَا فَيَجْتَمِعُ النَّاسُ إلَيْهَا يَسْمَعُونَ مِنْهَا، فَكَانَ مَرْوَانُ يَجِي‏ءُ فِيمَنْ يَجِي‏ءُ لِذَلِكَ فَلَا يَزَالُ يَسْمَعُ نُدْبَتَهَا وَ يَبْكِي. (بحارالأنوار،ج 45، ص 40) حضرت باقر علیه السلام فرمود: امّ البنین علیهاالسلام، مادر چهار برادرِ به شهادت رسیده، به بقیع می رفت و بر فرزندانش به شدیدترین و سوزاننده ترین وجه می گریست و زاری می کرد. پس مردم پیرامون او جمع می شدند و سخنانش را می شنیدند. مروان هم از جمله کسانی بود که می آمد و همواره گریه و زاری او را می شنید و می گریست. 3) این اشعار از امّ البنین علیهاالسلام در مرثیه حضرت اباالفضل علیه السلام و دیگر فرزندانش نقل شده است: یَا مَنْ رَأَى الْعَبَّاسَ کَرَّ عَلَى جَمَاهِیرِ النَّقَدِ وَ وَرَاهُ مِنْ أَبْنَاءِ حَیْدَرَ کُلُّ لَیْثٍ ذِی لَبَدٍ ای کسی که عبّاس را دیدی که در میدان نبرد، جولان نموده و چون جنگاوران حمله می کرد، و فرزندان حیدر، هم چون شیران بالدار پشت سرش بودند. أُنْبِئْتُ أَنَّ ابْنِی أُصِیبَ بِرَأْسِهِ مَقْطُوعَ یَدٍ وَیْلِی عَلَى شِبْلِی أَمَالَ بِرَأْسِهِ ضَرْبُ الْعَمَدِ لَوْ کَانَ سَیْفُکَ فِی یَدِیْکَ لَمَا دَنَا مِنْهُ أَحَدٌ به من خبر رسیده که ضربت بر سر فرزندم رسید در حالی که دست نداشت. وای بر من! چه مصیبتی بر شیربچّه ام رسید که ضربت عمود بر سرش وارد آمد. (عبّاسم! من تو را می شناسم) اگر شمشیر در دستت بود، کسی جرئت نمی کرد به تو نزدیک شود. این اشعار نیز از امّ البنین علیهاالسلام نقل شده است: لا تَدْعُوِنِّی وَیْکِ أُمَّ الْبَنِینَ تُذَکِّرِینِی بِلِیُوثِ الْعَرِینِ ای زنان! بعد از این مرا با لقب امّ البنین نخوانید، زیرا مرا یاد شیران بیشه می اندازید. کَانَتْ بَنُونَ لِی أُدْعَى بِهِمْ وَ الْیَوْمَ أَصْبَحْتُ وَ لا مِنْ بَنِینَ به سبب پسرانی که داشتم، امّ البنین خوانده می شدم، ولی اکنون برایم فرزندی باقی نمانده است. أَرْبَعَةٌ مِثْلُ نُسُورِ الرُّبَى قَدْ وَاصَلُوا الْمَوْتَ بِقَطْعِ الْوَتِینِ چهار پسر، مانند کرکسان کوهسار داشتم که آنها را هدف تیر قرار دادند و رگ گردن آنها را قطع نمودند. تَنَازَعَ الْخِرْصَانُ أَشْلاءَهُمْ فَکُلُّهُمْ أَمْسَى صَرِیعاً طَعِینَ بر سر نعش آنها نیزه ها به هم افتاد و همگی از ضرب نیزه به زمین افتادند. یَا لَیْتَ شِعْرِی أَ کَمَا أَخْبَرُوا بِأَنَّ عَبَّاساً قَطِیعُ الْیَمِینِ ای کاش می دانستم این خبر درست است که گفته اند دست راست پسرم عبّاس، قطع شده بود؟! (منتهی الآمال، ج1، ص465)
💠 🔹 جناب فاضل دربندی، ملا مهدی حائری مازندرانی و آیت الله کلباسی نجفی رضوان الله علیهم نقل کرده‌اند: ✍ قد سمعت عن بعض من اثق به، انه نقل عن بعض المتتّبعين في كتب المقاتل انه قال : تذت صار يوم القيامة و اشتد الامر على اهل المحشر ، بعث رسول الله صلی الله علیه و آله امير المؤمنين علیه السلام الى فاطمة سلام الله علیها لتحضر مقام الشفاعة ، فيقول امير المؤمنين علیه السلام : يا فاطمة ما عندك من اسباب الشفاعة ؟ وما ادخرت لأجل هذا اليوم الذي فيه الفزع الاكبر ؟ فتقول فاطمة سلام الله علیها : يا امير المؤمنين كفانا لأجل هذا المقام اليدان المقطوعتان من ابني العباس علیه السلام . 🔸 در مقاتل معتبر آمده است که وقتی که روز قیامت بر پا شود و عرصه بر مردم به تنگ آید، رسول خدا صلی الله علیه و آله امیر المومنین علیه السلام را به نزد حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها می‌فرستد تا در جایگاه شفاعت بایستد. امیر المومنین علیه السلام می‌گوید: یا فاطمه چه چیزهایی از اسباب شفاعت را به همراه داری؟ حضرت فاطمه سلام الله علیها در جواب می‌گوید: یا علی! این دو دست بریده فرزندم عباس را دارم. 📚 اکسیر العبادات فی الاسرار الشهادات، تالیف فاضل دربندی، جلد ۲، صفحه ۵۱۴، چاپ شرکة المصطفی للخدمات الثقافیة 📃 اسکن کتاب: 🌐 http://bit.ly/2m7fFT7 📃 پوستر: 🌐 http://bit.ly/2kaLlX0 📚 خصائص العباسية، تالیف آیت الله محمد ابراهیم کلباسی نجفی، صفحه ۲۰۹، چاپ انتشارات آرام دل 📃 اسکن کتاب: 🌐 http://bit.ly/2kyCgHu 📃 پوستر: 🌐 http://bit.ly/2lDftL2 📚 معالی السبطین، تالیف شیخ مهدی حائری مازندرانی، صفحه ۶۳۹، چاپ انتشارات تهذیب 📃 اسکن کتاب: 🌐 http://bit.ly/2lDYqbE 📃 پوستر: 🌐 http://bit.ly/2lYsy1s السلام عليك يا ابا الفضل العباس علیه السلام
در ایام تحصیل علوم دینی و فقه اهل بیت علیهم السلام در نجف اشرف، شوق زیاد جهت دیدار جمال مولایمان بقیة الله الاعظم عجل الله فرجه الشریف داشتم، با خود عهد کردم که چهل شب چهارشنبه پیاده به مسجد سهله بروم؛ به این نیت که جمال آقا صاحب الامر علیه السلام را زیارت و به این فوز بزرگ نائل شوم. تا 35 یا 36 شب چهارشنبه ادامه دادم، تصادفاً در این شب، رفتنم از نجف تأخیر افتاد و هوا ابری و بارانی بود. نزدیک مسجد سهله خندقی بود، هنگامی که به آنجا رسیدم بر اثر تاریکی شب وحشت و ترس وجود مرا فراگرفت مخصوصاً از زیادی قطاع الطریق و دزدها؛ ناگهان صدای پایی را از دنبال سر شنیدم که بیشتر موجب ترس و وحشتم گردید. برگشتم به عقب، سید عربی را با لباس اهل بادیه دیدم، نزدیک من آمد و با زبان فصیح گفت: ای سید! سلام علیکم ترس و وحشت به کلی از وجودم رفت و اطمینان و سکون نفس پیدا کردم و تعجب آور بود که چگونه این شخص در تاریکی شدید، متوجه سیادت من شد و در آن حال من از این مطلب غافل بودم. به هر حال سخن می گفتیم و می رفتیم از من سوال کرد: « کجا قصد داری؟» گفتم: « مسجد سهله» فرمود: « به چه جهت؟» گفتم: « به قصد تشرف زیارت ولی عصر علیه السلام» مقداری که رفتیم به مسجد زید بن صوحان ( مسجد کوچکی است نزدیک مسجد سهله ) رسیدیم، داخل مسجد شده و نماز خواندیم و بعد از دعایی که سید خواند که کأنّ با او دیوار و سنگها آن دعا را می خواندند، احساس انقلابی عجیب در خود نمودم که از وصف آن عاجزم. بعد از دعا سید فرمود: « سید تو گرسنه ای، چه خوبست شام بخوری» پس سفره ای را که زیر عبا داشت بیرون آورده و در آن مثل اینکه سه قرص نان و دو یا سه خیار سبز تازه بود. مثل اینکه تازه از باغ چیده و آن وقت چلّه زمستان، و سرمای زننده ای بود و من متوجه این معنا نشدم که این آقا این خیار تازه سبز را در این فصل زمستان از کجا آورده؟ طبق دستور آقا، شام خوردم. سپس فرمود: « بلند شو تا به مسجد سهله برویم» داخل مسجد شدیم آقا مشغول اعمال وارده در مقامات شد و من هم به متابعت آن حضرت انجام وظیفه می کردم و بدون اختیار نماز مغرب و عشا را به آقا، اقتدا کردم و متوجه نبودم که این آقا کیست. بعد از آنکه اعمال تمام شد، آن بزرگوار فرمود: «ای سید آیا مثل دیگران بعد از اعمال مسجد سهله به مسجد کوفه می روی یا در همین جا می مانی؟ » گفتم: « می مانم». در وسط مسجد در مقام امام صادق علیه السلام نشستم به ایشان گفتم: آیا یا یا میل داری آماده کنم آقا در جواب، کلام جامعی را فرمود: « این امور از فضول زندگیست و ما از این فضول دوریم.» این کلام در اعماق وجودم اثر گذاشت به نحوی که هرگاه یادم می آید ارکان وجودم می لرزد.
✅نکته؛ 👈🏽 .. حضرت ابالفضل علمدار و سپهدار لشکر است.. صاحب منصب نظامی است فرمانده سپاه امام حسین است.. اومد از ولی امرش، سیدالشهدا اذن میدان گرفت.. امام حسین ع فرمود اگر میخواهی میدان بری ؛ قبلش مقداری آب برای کودکانم بیار.. ایشان نفرمود من با این همه منصب و درجه برم آب بیارم؟ فرمود سمعا و طاعتا سیدی و مولای و سراسیمه خود را به آب رساند.. 👌🏼نکته اش اینجاست؛ببینید الان اگر در محضر امام زمان بودیدحضرت چی ازتون میخواست؟؟ تکلیف شرعیتون چی بود؟؟
4_5828015946291218595.mp3
8.5M
راننده مسیحی و حضرت اباالفضل علیه السلام-دکتر جلال برنجیان تبریزی ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
13.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یا عباس! از من نوحه خواندن، اما از تو ... ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»