eitaa logo
هیات مجازی انصار الحجه ارواحنا فداه ✅
1هزار دنبال‌کننده
26.8هزار عکس
26.1هزار ویدیو
614 فایل
『°•بِسمِ‌رَّبِ‌ الحجه. اینجا مهدیه مجازی دوستان و خادمین امام الحجه علیه السلام است. ألَـلّـھم‌ْ؏َـجِـٰل‌ّلِوَلِیٰــــك‌ألٰـفَـٖࢪجّ🌱. برای ارتباط با ما :👇👇👇👇👇 @Ahmadqasemi34
مشاهده در ایتا
دانلود
انفجارات شدید در غرب کشور ! ورود چند هواپیمای (پهپاد) ناشناس و انهدام سکوهای موشکی سپاه در فاصله چندین استان غربی به گفته شاهدان این انفجارات در ده ها شهر غربی شنیده شد و در سنندج شیشه های چند خانه شکسته . هنوز گزارشی از منابع داخلی مخابره نشده است
خطاهایی که ما در گذشته کردیم اگر فرزندانمان این خطاهارا مرتکب می شدند با آنها به شدت برخورد می کردیم اما خداوند قادر متعال با عفو و گذشت خویش از بدترین های ما گذشت و آبرویمان را در شهر و خانواده نریخت آیا برای چنین خدایی نباید جان داد و در اطاعت اون چون چرا نکرد او نسبت به همه ما مهربان است می داند چه چیزی را به چه کسی و‌در چه زمانی بدهد و یا چه ضرری از مادفع کند اما ما هنوز به چنین خدای بخشنده و حکیمی معترضیم امام الحجه مطیع می خواهد که هر چه برای ما بخواهد عین صلاح ماست وآنچه نخواهد قطعا به نفع ماست عسی ان تکرهوا شیئا فهو خیر لکم و عسی ان تحبوا شیئا فهو شر لکم
❌ وقتی دعای یک سگ این اثرات را به دنبال داره، به نظرتون دعای یک مؤمن چه معجزه ای به همراه داره؟ ❌ در کتاب « داستان دوستان » آمده است : « آیت اللّه سید محمد باقر شفتی در ایام تحصیل خود به قدری فقیر بود که غالباً لباس او از زیادیِ وصله به رنگهای مختلف جلوه می کرد. گاهی از شدت گرسنگی و ضعف غش می کرد، ولی فقر خود را کتمان می نمود و به کسی نمی گفت. روزی در مدرسۀ علمیه، پول نماز وحشتی بین طلاب تقسیم می کردند. وجه مختصری از این ناحیه به او رسید و چون مدتی بود که گوشت نخورده بود، به بازار رفت و با آن پول جگر گوسفندی را خرید. در مسیر بازگشت چشمش به سگی افتاد که بچه های او به روی سینۀ او افتاده و شیر می خوردند، ولی از سگ بیش از مشتی استخوان باقی نمانده بود و از ضعف،قدرت حرکت نداشت. محمد باقر به خود خطاب کرده و گفت: اگر از روی انصاف داوری کنی، این سگ برای خوردن جگر از تو سزاوارتر است، زیرا هم خودش و هم بچه هایش گرسنه اند، از این رو جگر را قطعه قطعه کرد و جلوي آن سگ انداخت. خود سید شفتی مي گفت كه وقتی پاره های جگر را پیش سگ انداختم گویی او را طوری یافتم که سر به آسمان بلند کرد و صدايی نمود، من دریافتم که او در حق من دعا می کند. از این جریان چندان نگذشت که یکی از بزرگان، از زادگاه خودم شفت مبلغ دویست تومان ( دورۀ قاجاريه ) برای من فرستاد و پیام داد که من راضی نیستم از عین این پول مصرف کنی، بلکه آن را نزد تاجری بگذار تا با آن تجارت کند و از سود تجارت، از او بگیر و مصرف کن. من به همین سفارش عمل کردم. بعد از مدتي به قدری وضع مالیِ من خوب شد که از سود تجارتیِ آن پول، مبلغ هنگفتی به دستم آمد و با آن حدود هزار مغازه و کاروانسرا خریدم و یک روستا را در اطراف محلمان به طور دربست خریداری نمودم که اجاره زمين هاي کشاورزیِ آن هر سال نهصد خروار برنج می شد. دارای اهل و فرزندان شدم و قریب صد نفر از درِ خانۀ من نان می خوردند. تمام این ثروت و مکنت بر اثر ترحمی بود که من به آن سگ گرسنه نمودم و او را برخودم ترجیح دادم. » سید شفتی مسجد بزرگی را در اصفهان ساخت که معروف به مسجد سید شد که قبر سید شفتی نیز در همان مسجد قرار دارد.
💫💫 آثار و برکات اطعام حیوانات 💫💫 « رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) : روزی مردی تشنه کام در حالی که عطش، او را سخت کلافه کرده بود به چاه آبی رسید. به درون چاه رفت و از آن آب نوشید و بالا آمد و سگی را دید که از شدت تشنگی زبان خود را بیرون آورده است و به خاک می مالد. مرد گفت: این سگ تشنه است. بار دیگر به درون چاه رفت و کلاه خود را پر از آب کرد، آن را به دهان گرفت و بالا آمد و سگ را آب داد. خداوند به پاس این محبت، وی را مورد مغفرت قرار داد. » [ بحار الانوار، ج۶۵ ، ذیل ح۲۴ ] « شيخ رجبعلی خیاط مي گفت: شخصی از يكی از كوچه‌های قديمیِ تهران عبور می‌كرد. ناگاه چشمش در داخل جوی به سگی افتاد كه چند بچه داشت. بچه‌ها به پستان مادر حمله می‌بردند ولی مادر از فرط گرسنگی قادر به شير دادن نبود و از اين وضع رنج می‌برد. او بلافاصله به دكان كبابی در همان كوچه رفت و چند سيخ كباب گرفت و پيش آن سگ ريخت...، در سحر همان شب خداوند متعال به آن شخص عنايتی كرد كه گفتنی نيست. ( ظاهراً آن شخص خود جناب شيخ بوده اند ) » [ کیمیای محبت، ص۲۱۳ ]
🔥🔥🔥 نفرینِ گربه 🔥🔥🔥 در کتاب « در محضر صاحبدلان » به نقل از آیت الله العظمی بهاءالدینی آمده است : « اوایل حکومت رضاخان بود. او شبی از شبها وارد قم شد و در کوچه و خیابان رفت و آمد کرد و برای ارعاب مردم شهر، دو جوان را دستگیر کرد و بدون آن که کاری کرده باشند و محاکمه ای و سؤال و جوابی در میان باشد، آن دو را در مقابل چشمان مردم به قتل رسانید! بنده از این کار زشت و کشتار ناجوانمردانۀ رضا خان بسیار ناراحت شدم، ولی از این که چرا این اشخاص انتخاب شدند،در حیرت بودم. نزد خود گفتم باید حسابی در کار باشد. تحقیق کردم و از افرادی دربارة آن دو نفر پرسش کردم. گفتند: آن دو جوان روز قبل از این حادثه گربه ای را گرفته بودند و برای تفریح و خوشگذرانیِ خود و به خنده انداختن دیگران، نفت بر سر حیوان ریخته و زنده زنده آتش زده بودند و این گونه فردای آن روز به دست ظالمی دیگر، به سزای عمل خود رسیدند . » رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) : زنی به جهنم رفت، برای اینکه گربه ای را بسته بود و چیزی به او نداد که بخورد و آن گربه مُرد. [ نهج الفصاحه ] 🔥🔥🔥 نفرينِ گاو 🔥🔥🔥 « روزی یک قصاب به شیخ رجبعلی خیاط مراجعه کرد و گفت: آقاجان، فرزندم در بستر مرگ افتاده و دارد مي ميرد، کاری بکنید. شیخ توجهی کردند و سپس فرمودند: تو فلان روز یک گوساله را در مقابل چشمان مادرش سر بریدی. آن گاو، تو را نفرین کرده و می گوید فرزندم را کشت، باید فرزندش بمیرد. » [ کیمیای محبت، ص۱۳۰ ] توجه: ذبح حیوان جلوی روی مادرش مکروه است، نه حرام. مکروه است و چنین آثاری دارد. اگر حرام بود چه می شد!! رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) : به آنها که در زمینند رحم کن، تا آنکه در آسمان است به تو رحم کند. [ نهج الفصاحه ] رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) : هر که رحم کند و گرچه نسبت به سر بریدن گنجشکی باشد، خدا در روز قیامت به او رحم خواهد کرد.[ نهج الفصاحه ]
🔴 دعای آهوها ‏🔹 یکی از همرزمان حاج ‎قاسم سلیمانی می‌گفت در یکی از سفر‌های سردار سلیمانی در بحران داعش در عراق در زمستان، از عراق تماس گرفت. صدای تیراندازی‌ می‌آمد و شرایط جنگی بود. شهید گفت شنیده‌ام تهران برف سنگینی آمده است. آهو‌های کوه نزدیک مقر ‎سپاه حتما برای غذا پایین می‌آیند. ❇️‏ همین امروز علوفه تهیه کن و چند جا بگذار که از گرسنگی تلف نشوند. بعدازظهر مجددا زنگ زد که چه کردی؟! گفتم انجام شد اما وسط نبرد داعش چرا نگران آهو‌هایید؟ ‎حاج قاسم گفت به شدت به دعای خیر آن‌ها محتاجم.
❌❌❌ سقوط از مقام رفیع ❌❌❌ در کتاب « داستانهای شگفت » به نقل از شهید دستغیب آمده است : « مخلص متقى و صفىِ زكى، مرحوم حاج غلامحسين تقريباً چهل سال قبل نقل فرمود كه من به مرحوم آيت اللّه سيد ابوطالب ارادتمند بودم و شبها در مسجد معركه خانه ( مسجد نور فعلى ) به جماعت ايشان حاضر مى شدم. مدتى طرف عصر تا موقع نماز مغرب در مسجد مزبور با حضور جمعى از مؤمنين چند مسئله مى گفتم و قدرى از معجزات ائمه اطهار ( عليهم السّلام ) را از روى كتاب مى خواندم. به تدريج جمعيت زيادى حاضر شدند تا اينكه حالت وسوسه در نيت من پديد آمد و از رياكارى و نمايش به خلق و طلب منزلت نزد مردم سخت ترسناك بودم و چون در اخلاص عمل خود در شك بودم آن مجلس را ترك كردم. شبى در عالم واقعه ديدم مركبى از نور برايم حاضر شد و من بر آن سوار شدم. پس به سمت آسمانها با سرعت نور حركت مى كرد و بهجت و سرور و لذتى كه در آن طيران و مشاهده عجايب خلقت پيدا كردم قابل وصف نبود تا به آسمان هفتم رسيدم. ناگاه مركب از من جدا شد و از همان جا سقوط كردم تا وسط مسجد معركه خانه افتادم. در نهايت سختى و زحمت و غصه و در همان حال صدايى شنيدم كه می گفت: صعود تو از اينجا بود و سقوط تو هم از اينجاست و اگر باز صعود مى خواهى بايد از همين جا باشد. چون از خواب بيدار شدم پى به اشتباه خود بردم و خودم را بر ترك آن مجلس ملامت كردم. پس تصميم گرفتم دوباره آن مجلس را برپا نمايم و همه روزه در همان موقع عصر مى رفتم ليكن جمعيت زیادی نمی آمد و مردم حاضر نمى شدند، خلاصه ديگر موفق به تجديد آن خير بزرگ نشدم و از آن فيض عظيم بى بهره گشتم. »
💫💫💫 به این میگن اخلاص 💫💫💫 در کتاب « داستانهایی از علما و پارسایان » آمده است : « شخصی که به شیخ عبدالرزاق مسئله گو معروف بود همیشه قبل از ظهر در صحن مطهر حضرت معصومه ( سلام الله علیها ) مسئله می‌گفت و کتاب منازل الآخرۀ حاج شیخ عباس قمی را برای مستعمین می‌خواند. روزی پدر شیخ عباس که نمی‌دانست نویسندۀ این کتاب، فرزند خودش است به شیخ عباس گفت: کاش تو هم مثل شیخ عبدالرزاق مسئله‌گو می‌شدی و منبر می‌رفتی و می‌توانستی این کتابی که او می‌خواند برای ما بخوانی. شیخ عباس که خود نویسندۀ این کتاب بود در جواب پدرش گفت: دعا کنید خداوند توفیقی مرحمت کند. »
🌟🌟🌟 ارزش کار خالصانه 🌟🌟🌟 « حاج محمود نکوگویان می گفت: پدرم ( شیخ رجبعلی خیاط ) برایم تعریف می کرد که روزی از كوچه‌ای رد می‌شدم، دیدم زنی مَشك آب سنگینی را با زحمت حمل می‌كند. یكی از همین داش مشدی‌ها كه آنجا بود، به آن زن گفت: آبجی بده من برایت بیاورم تو از عقب سر من بیا و هر وقت به خانه‌ات رسیدی صدا بزن! جناب شیخ می‌گفت: من كه از پشت سر به آنها نگاه می کردم، دیدم كه آن مرد در هاله‌ای از نورحركت می‌كند! » [ کیهان فرهنگی، شماره۲۰۶ ] رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) : وقتی روز رستاخیز فرا رسد، بانگ زنی بانگ می زند؛ هر که کاری برای غیر خدا انجام داده، پاداش خود را از آن کسی که کار را برای رضایتش انجام داده بگیرد. [ نهج الفصاحه ] شیخ عبدالکریم حامد می گفتند : « بعد از مدتها یک شب پیش خودم فکر کردم و گفتم: ما تا به حال هرچه دعا خواندیم، گفتیم این دعا این قدر ثواب دارد، این ذکر این قدر درجه و مقام دارد و اثرش این است و برای این چیزها خواندیم، امشب بیایم و این دعا را برای خدا بخوانم. دعا را خواندم و همان شب، پیغمبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) را زیارت کردم. حضرت فرمودند: تا حالا کجا بودی!؟ حضرت می خواستند بفرمایند: باید از اول بلوغت این گونه می بودی. » « شيخ رجبعلی خیاط یک بار به یک مرتاض گفت: حاصل ریاضت‌های تو بالاخره چیست؟ آن شخص خم شد، قطعۀ سنگی برداشت و آن را به گلابی تبدیل و به شیخ تعارف کرد. شيخ رجبعلی خیاط گفت: این کار را برای من کردی، بگو ببینم برای خدا چه داری؟! مرتاض با شنیدن این سخن به گریه افتاد. » [ کیمیای محبت، ص۱۷۱ ] « شیخ رجبعلی خیاط می فرمود: در مسجد جمعۀ تهران، شبها می نشستم و حمد و سورۀ مردم را درست می کردم. شبی دو بچه با هم دعوا می کردند، یکی از آنها که مغلوب شد برای اینکه کتک نخورد آمد پهلوی من نشست. من از فرصت استفاده کردم، حمد و سوره اش را پرسیدم و این کار، آن شب همۀ وقت مرا گرفت. شب بعد درویشی نزدم آمد وگفت: من علم کیمیا، سیمیا، هیمیا و لیمیا دارم و آماده ام به شما بدهم، مشروط به اینکه ثواب کار دیشب خود را به من بدهی! به او پاسخ دادم: نه! اگر این ها به درد می خورد به من نمی دادی. » [ کیمیای محبت، ص ۳۷]
🔷🔷 آثار و برکات انفاق با اخلاص 🔷🔷 در کتاب « بهجت عارفان در حدیث دیگران » به نقل از آیت الله العظمی بهجت آمده است : «یکی از علمای نجف در مسیر راهش به فقیری یک درهم صدقه داد. شب در خواب دید او را به باغی مجلل و دارای قصری بسیار عالی و زیبا دعوت کرده‌اند. سؤال کرد این باغ و قصر از آن کیست؟ گفتند: از آن شماست. تعجب کرد که من در برابر این همه تشریفات، عملی انجام نداده‌ام. به او گفتند: تعجب کردی؟ گفت: آری، گفتند: تعجب نکن، این پاداش آن یک درهم شماست که خالصانه و با حُسن عمل انجام گرفته است. » رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) : بنده ای یک قرص نان صدقه می دهد و پیش خدا بزرگ می شود تا مثل کوه احد شود. [ نهج الفصاحه ]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▫️حضرت زهرا سلام الله علیها: مَنْ أَصْعَدَ إِلَى اللَّهِ خَالِصَ عِبَادَتِهِ أَهْبَطَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ أَفْضَلَ مَصْلَحَتِهِ. 💬 هركس عبادت خالصانه‌اش را به سوی خداوند بفرستد، خـدا هم بهترين مصلحتش را بر او نازل می‌کند. 📚 عدة الداعی، ص۲۳۳. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🖤 روز سی‌‌و‌ چهارم چلّه حدیث کساء ( دوشنبه ) ✋نشر دهیم @Elteja
👇👇👇👇👇 🌹دائم الوضوء باشیم(ثواب شب زنده داری) 🦋اعمال قبل ازخواب↓ 🌸حضرت رسول اڪرم صل الله علیہ فرمودند ڪہ‌هرشب پیش ازخواب↓ ۱:قرآنو ختم ڪنیدباخوندن۳بارسوره توحید💫 ۲:پیامبرانو شفیع خودتون ڪنیدبافرستادن۱بارصلوات↓ اَللهُمَ صَّلِ عَلےِمُحَمَدوآلِ مُحَمَدوعَجِل فَرَجَهُم اَللهُمَ صَلِ عَلےٰجَمیعِ الاَنبیاءوَالمُرسَلین ۳:مومنین رو ازخودتون راضےنگہ داریدباذڪر↓ اَللهُمَ اغْفِرلِلمومنین وَالمومِنات ۴:یہ حج و سہ عمره بہ جابیاریدباگفتن↓ سُبحانَ اللهِ وَالحَمدُالله وَلااِلهَ اِله الله وَاللهُ اَڪبر ۵:خوندن هزاررڪعت نمازبا۳بارگفتن ذڪر↓ یَفعَلُ اللهُ مایَشاءُبِقُدرَتِہ وَیَحڪُمُ مایُریدُبِعِزَتِہ... 🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘ «استغفرالله الذی لااله الاهو من جمیع ظلمی و جرمی و اسرافی علی نفسی و اتوب الیه» 🌸الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌸
🟢 حدیثی مهم از امام باقر علیه السلام برای این روز های وحشتناک ما که حق را نمی بینیم و فقط شبه حق را می بینیم که اصلا واقعیت ندارد و فقط ظاهری از حق دارد 🟢 جانمان فدای خداوند و اهل بیت علیهم السلام 14 امام معصوم 🟢 تا قبل از ظهور از هیچ پرچمی تابعت نکن که هیچکدام حق نیستند
🔴 سیستم ماتریکس در حال سقوط 🔴 اگر فکر می‌کنید دوران ،دوران برده کشی نیست سخت در اشتباهید انسان های ضعیف مثل زمان حضرت یوسف و تواریخ گذشته برای ثروتمندان کار می‌کنند و مورد ظلم قرار می‌گیرند و شما از همان روز اول وارده این دنیا شده اید شما را با یک کد می‌شناسند که همان کارت ملی و شناسنامه است و این سیستم ماسونرها انسان های متوسط به پایین جامعه را برده ثروتمندان کرده و آخر هم به شما پولی میدهند که گشنه نمانید و باز هم مشغول بردگی باشید و از یاد خدا غافل بمانید ولی این دوران رو به پایان است و حکومت جهانی امام مهدی (عج) که عدالتش زمین را می‌گستراند و زمین از دل خود گنج های با ارزش را بیرون می آورد و هیچکس برده کسی نیست و انسان ها در رفاه اقتصادی کامل هستند و در آن دوران انسان ها به ابعاد بالاتر و سیارات دیگر می‌روند و رقابت بر سر معنویات با ابعاد بالا است همانطور که این سیستم امروز رقابت بر سر ثروت است 🟢 درست مثل حضرت یوسف (ع) که ثروتمندان جامعه را به پایین کشاند و حکم آزادی برده ها به آنان داد و آزاد شدند خداوند حکومت حضرت یوسف را به وجود آورد تا به آیندگان نشان دهد حکومت جهانی امام مهدی (عج) همچین حکومتی است و عدالت حضرت یوسف (ع) قسمت کوچکی از عدالت جهانی امام مهدی (عج) است (عجایب زیادی در راهند)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 «امام زمان از ما چی می‌خواد؟» 👤 حجت الاسلام سید حسین 🔅 باید یه کاری کنیم که مشمول عنایت خاص حضرت بشیم، حضرت ویژه بهمون نگاه کنه...
🔘شیعیان جعفری... ✅عن أبي عبدالله عليه السلام : إنَّما شيعَةُ جَعفَرٍ مَن عَفَّ بَطنُهُ  وفَرجُهُ ، واشتَدَّ جِهادُهُ ، وعَمِلَ لِخالِقِهِ ، ورَجا ثَوابَهُ ، وخَافَ عِقابَهُ . فَإِذا رَأَيتَ اُولئِكَ فَاُولئِكَ شيعَةُ جَعفَر ✅امام صادق عليه السلام : شيعه جعفرى كسى  است كه شكم و شهوت خويش را نگاه دارد و بسيار اهل تلاش باشد و برای آفريدگارش کار کند و به پاداش او اميدوار باشد و از مجازات او بترسد. پس هرگاه چنین افرادی را یافتی ، همینان شيعيان جعفرى هستند. 📚صفات الشيعة ص ۱۱ @ahadithenabe
♦️♦️دفع بلا با زيارت عاشورا🔷🔷 آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی مؤسس حوزه علمیة قم: موقعی که در شهر سامرا مشغول تحصیل علوم دینی بودم، اهالی آن شهر به طور دسته جمعی به بیماریِ وبا مبتلا شدند و هر روز یک یا چند تن از آنان جان خود را از دست می دادند. در یکی از همان ایام هنگامی که در منزل استادم مرحوم آیت الله سید محمد فشارکی بودم و تعدادی از روحانیون و اهل علم در مجلس نشسته بودند، ناگهان مرحوم آیت الله محمدتقی شیرازی از راه رسید. آیت الله شیرازی که از نظر علمی در جایگاه آیت الله فشارکی بود، شروع کرد به صحبت کردن در مورد بیماری وبای موجود در سطح شهر و خطراتی که اهالیِ سامرا را تهدید می کند. در همان هنگام آیت الله فشارکی گفت: اگر دستوری برای حل این مشکل صادر کنم، آیا به آن عمل خواهد شد؟! سپس گفت: آیا به اینکه بنده مجتهد جامع الشرایط هستم، ایمان دارید؟! همۀ حاضرین به طور دسته جمعی گفتند: بله. گفت: بنده به شیعیان سامرا دستور می دهم که به مدت ده روز و به طور منظم زیارت عاشورا بخوانند و ثواب آن را هدیه کنند به روح نرجس خاتون، مادر امام زمان(عج) و دست به دامان او شوند تا نزد فرزندش شفاعت ما را بکند و ایشان از خداوند متعال بخواهند شفاعت این امت را بکند. بنده تضمین می کنم هر کسي كه زیارت عاشورا بخواند و این کار را بکند به بیماری وبا دچار نخواهد شد. شیعیان هم که احساس خطر می کردند فوراً اجرای این دستور را آغاز کرده و خواندن زیارت عاشورا را آغاز کردند. واقعاً هم وعدۀ آیت الله فشارکی عملی شد و مرگ و میر شیعیان به دلیل بیماریِ وبا به طور کامل متوقف شد در حالی که اهل سنت به دلیل نخواندن زیارت عاشورا همچنان جان می دادند و هر روز بر تعداد جان باختگانشان افزوده می شد. آنان از شدت خجالت در برابر شیعیان، جسد اموات خود را شبانه دفن می کردند، زیرا مرگ و میر در میان آنان نه تنها متوقف نشد بلکه روز به روز افزوده شد. تعداد اندکی از اهل سنت که از خطر بیماریِ وبا می ترسیدند و به تأثیر خواندن زیارت عاشورا ایمان آورده بودند، به زیارت حرم امامین عسکریین (علیه السلام) و مقام امام زمان (عج) رفته و در آنجا به خواندن زیارت عاشورا پرداختند و مانند شیعیان از اين بلاي خانمانسوز در امان ماندند.» { منبع: داستانهای شگفت انگیزی از زیارت عاشورا و تربت سید الشهداء(علیه السلام) } یادم زوفای اشجع الناس آید * وز چشم ترم سودۀ الماس آید آید به جهان اگر حسین دگری * هیهات برادری چو عباس آید
🔻🔻🔻امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف: چرا زیارت عاشورا نمی خوانید!؟🔻🔻🔻 ‏ سید احمد رشتی: در سال‏ هزار و دویست و هشتاد به قصد حجّ بیت اللّه‏ الحرام از رشت به تبریز آمدم و در خانۀ حاجى صفر على تاجر تبریزى منزل کردم. چون قافله‏ اى براى حجّ نیافتم متحیّر مانده بودم، تا اینکه حاجى جبّار جلودار سدة اصفهانى بار برداشت به قصد طرابوزن (نام مکانی است). من نیز از او حیوانى کرایه کردم و با او همراه شدم. وقتي به منزل اوّل رسیدیم سه نفر دیگر با ما همراه شدند و آنها عبارت بودند از؛ حاجى ملاّ باقر تبریزى حجّه فروش، حاجى سیّد حسن تاجر تبریزى و حاجى على نامى که خدمت مى‏کرد. پس به اتّفاق روانه شدیم تا رسیدیم به ارزنه الرّوم و از آنجا به طرابوزن. در یکى از منازل بین این دو شهر حاجى جبّار جلودار نزد ما آمد و گفت: این منزلى که فردا در پیش داریم بسیار مخوف و وحشتناک است، امشب کمى زودتر بار کُنید تا همراه قافله‏ هاى دیگر باشید. پس ما تقریباً دو ساعت و نیم یا سه ساعت به صبح مانده به اتّفاق حرکت کردیم، به اندازۀ نیم تا سه ربع فرسخ از منزل خود دور شده بودیم که هوا تاریک شد و برف سنگینى شروع به باریدن کرد و به همین علّت هر کدام از رفقا سر خود را پوشانیدند و مرکب خود را تند راندند. من نیز هر چه کردم که با آنها بروم ممکن نشد، تا اینکه آنها رفتند و من تنها ماندم و آنها را گُم کردم. از اسب خود پیاده شدم و در کنار جاده نشستم. بسیار مضطرب و نگران بودم، چون قریب ششصد تومان براى مخارجم همراه داشتم. بعد از تأمّل و تفکّر زیاد تصمیم گرفتم که در همان مکان بمانم تا صبح شود و سپس یا به منزل قبلى برگردم و یا از آنجا چند محافظ اجیر کنم و به قافله ملحق شوم. در این فکر بودم که ناگاه دیدم در مقابلم باغى است و در آن باغ باغبانى بیلى در دست دارد که با آن به درختان می زند تا برف هاى درختان بریزد. سپس او پیش آمد و با کمى فاصله ایستاد و به من فرمود: تو کیستى؟ عرض کردم: رفقایم رفته‏ اند و من مانده‏ ام و راه را گم کرده‏ ام. به زبان فارسى به من فرمودند: نافله (نماز شب) بخوان تا راه را پیدا کنى. من مشغول خواندن نافله شدم، پس از فارغ شدن از نافله و تهجّد بار دیگر آمد و فرمودند: نرفتى؟ گفتم: واللّه راه را نمی دانم. فرمودند: جامعه بخوان تا راه را پیدا کنى، (سیّد احمد رشتى گوید من زیارت جامعه را حفظ نبودم و هنوز هم حفظ نیستم) امّا با دستور ایشان از جاى برخاستم و تمام جامعه را از حفظ خواندم. وقتى تمام شد بار دیگر آمدند و فرمودند: نرفتى؟ من بى‏ اختیار شروع کردم به گریه کردن و گفتم: هنوز نرفته ‏ام، راه را بلد نیستم. فرمودند: عاشورا را بخوان، (و من زیارت عاشورا را نیز حفظ نبودم و تا کنون نیز حفظ نیستم) امّا بلند شدم و از حفظ مشغول خواندن زیارت عاشورا و علقمه شدم. بار دیگر آمدند و فرمودند: نرفتى؟ گفتم: نه نرفتم. فرمودند: اکنون تو را به قافله مى‏رسانم. سپس رفت و اُلاغى آورد و سوار شد و بیل خود را به دوش گرفت و فرمودند: پشت سر من بر اُلاغ من سوار شو (و عنان اسبت را بگیر تا همراه ما بیاید) من سوار شدم و عنان اسبم را کشیدم، امّا اسب حرکت نمى‏ کرد. فرمودند: عنان را به من بده، سپس بیل را به دوش چپ گذاشت و عنان اسب را با دست راست گرفت. اسب کاملاً رام شد و حرکت کرد، همان طور که سوار بر اُلاغ بودیم دستش را به زانوى من گذاشت و فرمودند: شما چرا نافله نمى‏ خوانید؟ نافله، نافله، نافله. و سه مرتبه این سخن را تکرار فرمودند، و بار دیگر فرمودند: شما چرا عاشورا نمى‏خوانید؟ عاشورا، عاشورا، عاشورا. و این سخن را نیز سه مرتبه تکرار فرمودند و بعد از آن گفتند: شما چرا جامعه نمی خوانید؟جامعه، جامعه، جامعه. ناگاه برگشتند و فرمودند: این هم رفقایت. دیدم آنها بر لب نهر آبى فرود آمده بودند و مشغول وضو ساختن براى نماز صبح بودند. من از اُلاغ پايین آمدم و خواستم سوار بر اسب شوم نتوانستم، پس آن جناب پیاده شد و مرا بر اسب سوار نمود و سر اسب را به طرف رفقایم (و پشت به خودش) برگردانید. من در این حال به فکر افتادم که این شخص چه کسى بود که به زبان فارسى صحبت می کرد؟در حالى که در این نواحى زبانى جز ترکى و مذهبى جز مسیحى غالباً وجود ندارد و چگونه با این سرعت مرا به رفقایم رسانید!؟ پس چون برگشتم و پشت سرم را نگاه کردم احدى را ندیدم و اثرى از او پیدا نبود. و آن شخص کسی نبود جز حضرت ولیعصر(عج). » ( منبع: مفاتیح الجنان )
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۱۲ تا از بزرگترین دروغ های ظاهراً علمی ای که در زندگیتان به شما گفته‌اند ╭─┅═ঊঈ✍📚ঊঈ═┅─╮ @etelaresan313 ╰─┅═ঊঈ🍎🍏ঊঈ═┅─╯ ‏•┈┈••❉🕊🌸🌼🌺💐🕊❉••┈┈• —————————— ✅ کورکورانه و به سادگی آنچه را که می بینید یا می‌شنوید، باور نکنید، وقت بگذارید، تحقیق کنید ! @T_124ir تَواصَوا بِالحَقِ‌ّ وَ تَواصَوا بِالصَّبر
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚡️تحقیقاتی شوکه کننده از فرضیه زمین تخت! 👈آیا در همه چیز کلاه ملت ها را برداشته اند؟! —————————— ✅ کورکورانه و به سادگی آنچه را که می بینید یا می‌شنوید، باور نکنید، وقت بگذارید، تحقیق کنید ! @T_124ir تَواصَوا بِالحَقِ‌ّ وَ تَواصَوا بِالصَّبر
📿نماز روز دوشنبه: دو رکعت است، در هر رکعت بعداز حمد یک مرتبه آیت الکرسی، سوره توحید، سوره فلق وسوره ناس خوانده شود، بعداز سلام نماز ده مرتبه استغفارکند✨ فضیلت: ثواب ده حج وده عمره دارد