🔻طلبه جوانی که کلیه اش را به لبخند کودک بیمار بخشید...
♦️حجت الاسلام کمیل نظافتی زاده آمل است و در بابل درس طلبگی میخواند.وی کلیه خود را به یک کودک هشت ساله اهدا کرد و از آنجا که خانواده شخص پذیرنده، وضعیت مالی خوبی نداشتند، ماشینش را هم برای تأمین هزینه عمل پیوند فروخت.
👤حجت الاسلام نظافتی:یکی از روزها که برای عیادت به بیمارستان رفته بودیم در میان بیماران بخش دیالیز نگاهم به سجاد ۸ ساله افتاد که دیالیز می شد.
از خانواده اش مشکلش را پرسیدم گفتند ۴ سال است دیالیز می شود، سجاد عمل قلب باز و جراحی مثانه انجام داده بود و اگر کلیه را دریافت نمیکرد ممکن بود جانش را از دست بدهد.
خانوادهاش در شرایط اقتصادی بدی بودند و دیالیز، هر روز این بچه را ضعیفتر میکرد.
♦️وقتی شرایط اهدای کلیه را پرسیدم دیدم تمام شرایط مطابق با من است و تصمیم گرفتم یکی از کلیه هایم را به او بدهم. نخستین کسی که موضوع را با آن در میان گذاشتم همسرم بود که گفت اگر اجازه بدهید من خودم این کار را انجام بدهم. او خیلی حمایت کرد و از اول تا آخر مراحل پیوند خیلی به من روحیه میداد و همواره پشتیبان و همراه من بود.
متن کامل گفتگو
5.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📲 ویژه #استوری
دردمندم، به من دوا بدهید
بیبهایم، به من بها بدهید
بال پروازِ من شکسته شده
میشود که مرا شفا بدهید
🌷 #یا_امام_رضا (ع)❤️
#چهارشنبه_های_امام_رضایی💚
4.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#مدیحهسرا
🔷 شیوه نماز خوان کردن بچه ها
👤استاد قرائتی
🔹وقتی کاسپارف به یک شطرنج باز آماتور باخت.❗️
✍در احوالات کاسپارف استاد بزرگ شطرنج آمده : که در بازی شطرنج به یک آماتور باخت ، همه تعجب کردند و علت باخت را جویا شدند.
او اینگونه عنوان کرد، در بازی با او نمیدانستم که او یک آماتور است ، برای این، با هر حرکت او دنبال نقشه ای که در سر داشت میگشتم.
گاهی به خیال خود نقشهاش را خوانده و حرکت بعدی را پیش بینی میکردم.
🔻اما در کمال تعجب حرکت ساده دیگری میدیدم، تمرکز میکردم که شاید نقشه جدیدش را کشف کنم...
آنقدر در پی حرکتهای او بودم و دنبال رو مسیر او شدم، که مهرههای خودم را گم کردم، بعد که به سادگی مات شدم
فهمیدم حرکتهای او از سر مهارت داشتن نبود. او فقط مهرهها را حرکت میداد و من از لذت بازی غافل شدم.
🔻چون به دنبال نقشهای بودم که وجود نداشت، بازی را به این ترتیب باختم.!! اما درس بزرگ تری یاد گرفتم که ؛
تمام حرکتها از سر حیله نیست ، آنقدر فریب دیدهایم و نقشه کشیدهایم که صادقانه حرکت کردن را باور نداریم.
و دنبال نقشههایش میگردیم آنجاست که مسیر را گم میکنیم، میبازیم....