『خُذنـی الکربلاء
یاحسیـن حیث الحیاة فی تعود..!』
حسیـن جانم:)
مرا با خود به کربلا ببر🥀
جایی که زندگی به من بازمیگردد♥️🌱
https://eitaa.com/ansarolmahdi_59
سلام مولای من، مهدی جان🌸
سلامی ازژرفای قلب مضطربم ،🍁 ازاعماق روح بیقرارم🍁ازجان دردمندوتنهایم...
سلامی ازمن به شما که دوستتان دارم شما که تمام امید وپناهم هستید، 🍁شماکه همهی بود ونبودم شده اید🍁
سلام مهربانترین پدر🌸
https://eitaa.com/ansarolmahdi_59
صلی الله علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام
نام شماسٺ حڪ شده در باورم،حسین
مےخوانم ازتو تانفس آخرم،حسین
این عاقبٺ بخیرے محض اسٺ،آخرش
مردن میان روضہ ویادر حرم، حسین
✨اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ.✨
🌷اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
🌷وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
🌷وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
🌷وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
#اللهم_عجلـــ_لولیڪ_الفرجـ 🤲🌷
https://eitaa.com/ansarolmahdi_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸این پست عااااالیه،کلی حس خوب بهم منتقل کرد
حتما واسه عزیزانتون بفرستین ان شاءالله تلنگری باشه واسه هممون🌹
😌خودسازی❣+دینداریِ لذت بخش
҉ ✬https://eitaa.com/ansarolmahdi_59
#آیہ_گرافے
این عادت دیرینه ات بوده است
هرگاه که خوشحالت کردم
ازمن روی گردانندی
وهروقت سختی به تو رسید
از من نا امید شدی﴿۸۳﴾اسرأ۞
[🌿💚]
-
-
حسخوبیعنیبدونیوقتیصداش
میزنی⇜الهی؟
زودبرمیگردهبهتمیگه:
جانم؟(:
اِلٰهیمآقَطَعتُرَجائِیمِنڪَ...
هـرگـز رشتھ؎امیـدازتـوقطـعنمیشـود
••
خـودتپشتـمبـآش
منڪھجـزتـوڪسیرونـدآرم(:♥️
-
-
#خدایا_دوستت_داࢪم
#معبود_یکتا
#نماز اول وقت
سفارش شهدا
داشت با آبِ قمقهاش #وضو ميگرفت براي نماز صبح
گفتم: «بيتجربهاي ، لازم ميشه...
شايد يكي دو روز بيآب باشيم.»
گفت: «لازمم نميشه #مسافرم»
عمليات كه تمام شد دیدم #شهید شده آخه مسافر بود...😔😭
🍃🌹
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
🇮🇷#لحظه ای با شهدا
#یا_اباعبداللــه_ع❤️
با عشق حسین هر ڪه سر و ڪار ندارد
خشڪیده نهالیست ، پـر و بـال ندارد
ما غرق گناهیم و ز آتش نهراسیم
آتش بہ محبان #حسیـن ڪار ندارد
#حضرٺ_عشـق💚
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله💔
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#شبتون_حسینی 🌙
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
تـو انتـھـاۍ غمـۍ از ڪجـا شـرو؏ ڪنـم...
#امام_باقر🖤
https://eitaa.com/ansarolmahdi_59
┄┅═✧❁✧═┅┄
تا جایی که یادمه این روایت جذاب را از مجلسی شنیدم که گفتند: یه روز امام باقر در مسیری عبور میکردند. ناگهان دیدن یه دختر بچه از خونش دوید بیرون و در حالی که اشک و گریه و جیغ میکشید از خونشون داشت فرار میکرد
امام باقر خیلی متاثر میشن و با حالت ناراحتی و بغض، وقتی میبینند دخترک داره گریه میکنه و داره فرار میکنه، آغوششون را باز میکنن!
اون دخترک هم که هیچ جا امن تر از بغل گرم و مهربون امام باقر نمیبینه، مستقیم به آغوش امام باقر میان و حضرت را محکم محکم در بغل میگیره و گریه میکنه
دخترک به خونه رفت. حضرت حال عجیبی داشتند. اون مرد از حضرت پرسید: آقا قربون شما برم! چرا حالاتتون با هر روز متفاوته؟
حضرت جواب دادند: به خاطر چهار چیز:
1. چون دخترت داشت فرار میکرد... در حالی که میدونست باباش دنبالشه ... نه خولی😭😭😭😭
یهو میبینن یه مرد خشمناک از خونه اون دختر بیرون میاد و به طرف امام باقر میاد. امام را میشناسه و کلی احترام میکنه و شان امام را حفظ میکنه. گویا از شیعیان بوده.
حضرت ازش سوال میپرسه: این دختر کیه؟
اون مرد میگه: دختر خودمه یا بن رسول الله
حضرت میگن: چرا داشت گریه میکرد و فرار میکرد؟
اون مرد با خجالت گفت: وقتی خواب بودم اذیتم کرد و منم عصبانی شدم و دویدم دنبالش که بزنمش که یهو از خونه فرار کرد
حضرت ابتدا دخترک را به در منزل میبرن و آروم در گوش اون دختر میگن: آروم باش دخترم! این باباته! کاریت نداره! راستی اسمت چیه؟
دخترک یه چیزی گفت که حضرت دیگه تحمل نکردن و زدند زیر گریه!
دخترک با گریه گفت: اسمم فاطمه است!
2. تا بغل باز کردم دوید و اومد بغلم چون میدونست کاریش ندارم و چشمم دنبال گوشوارش نیست
😭😭😭😭
3. نگاش کردم... بوسیدمش... نه جاییش زخم بود 😭 و نه بوی دود و آتیش میداد😭😭😭
دیگه حضرت تحمل نکردند و آشکارتر گریه کردند...
اون مرد گفت: آقا فرمودید چهار تا !
حضرت فرمودند: یکیش هم بخاطر اسمش ... گفت اسمم «فاطمه» است 😭😭😭😭
تو چطور شیعه ما هستی در حالی که نمیدونی دخترا نباید بترسن و کتک بخورن و فرار بکنن ... مخصوصا اگر اسمشون فاطمه باشه؟!😭😭😭😭
دیگه نبینم فاطمت بترسه😭
نبینم گریه کنه 😭
نبینم فرار کنه😭
نبینم سیلیش بزنی😭😭😭😭
نبینم دست روش بلند کنی😭😭😭 بذارین بقیش را با شعر بگم: 😭
کسی که کودکی اش راس ساعت سر بود
رسیده بود به حرفی که حرف آخر بود
تمام خاطره ی کودکی این آقا
پر از حضور غریب گلو و خنجر بود😭
ز کودکی خودش تا خودِ همین حالا
همیشه منتظر مردِ آب آور بود😭
تمام غصه اش این بود که گلوش چرا
بزرگ تر ز گلوی علی اصغر بود؟😭😭
تو یک طرف ،همه ی علم یک طرف اما
چگونه بود که این کفّه ها برابر بود
همین که زهر اثر کرد مرد با خود گفت
هشام هرچه که بود از یزید بهتر بود ....😭😭😭