eitaa logo
کانال کشوری جبهه فرهنگی انصار الشهدا
222 دنبال‌کننده
14.7هزار عکس
9.5هزار ویدیو
163 فایل
ضمن خوشامدگویی به اعضای محترم بر خود میبالیم که پس از سالها همکاری در گروه کشوری جبهه فرهنگی انصار الشهدا اکنون در کنار شما در امرترویج فرهنگ ایثار جهاد شهادت و فریضه جهادتبین در کانال کشوری جبهه فرهنگی انصار الشهدا با استفاده از صاحب نظران هستیم
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از جهاد تبیین
⚫️ تنوره‌ی دیو 📷 تصاویر هولناک از توسل ارتش صهیونیستی به تسلیحات نامتعارف کشتارجمعی برای نسل‌کشی در غزه @TABEIN_14
هدایت شده از جهاد تبیین
🚨توییت امیر عبداللهیان وزیر امور خارجه @TABEIN_14
هدایت شده از جهاد تبیین
🌷در یکی از روزهای بارانی اعزام نیرو در پادگان امام حسین (ع) همراهش بود. پیشانی بندی د رمیان گل و لای بود. خم شد و برداشتش. رویش نوشته شده بود: «یا مهدی». گفتم: حاج آقا! از این پشانی بندها زیاد داریم. چنان نگاهی به من کرد که جا خوردم گفت: مغفوری زنده باشد و نام امام زمان زیر پا و در میان گل و لای باشد؟! فوری رفت پیشانی بند را شست و در جیبش گذاشت. 🌷یک بار ایشان گفت: آقا مهدی! چه آرزویی داری؟ گفت: آرزو دارم امام زمان (عج) ظهور کند و در خدمت شان باشم. بعد انگار بداند به زودی شهید می شود، گفت: اگر من نبودم و آقا ظهور کرد، سلام مرا به او برسانید و بگوئید مهدی آرزوی ظهور و دیدار شما را داشت. بگوئید مهدی عاشق عدالت بود و از فساد و تباهی و کار ناصواب دلتنگ و آماده خدمت در رکاب شما بود.  راوی: برادر دانایی و احمدیه 🔹حاج مهدی مغفوری عاشق سپاه و بسیج بود.  بار‌ها دیده بودم در ورودی پایگاه را مثل زیارتگاه می‌بوسد.  می‌گفت وقتی از این در وارد می‌شوم به آرامش می‌رسم. حاج مهدی گفت: پایگاه‌های مقاومت بسیج سفارتخانه‌های امام زمان عجل الله هستند. راوی آقای شهباز حسن پور... 🌷پاسدار شهیدی که مقام معظم رهبری مزارش را پنج مرتبه زیارت کردند 🌼شهیدی که مزارش از شهرهای شمالی و غربی ایران تا هزاران کیلومتر دورتر، زائر دارد. 🌼شهیدی که حاجت روا می کند و معمولا کسی دست خالی از سر قبرش برنمی گردد. شهیدی که قبل از تدفین ، سوره مبارکه کوثر را تلاوت نمود. شهیدی که هنگام تدفین ، از او صدای اذان گفتن شنیده شد. شهیدی که در سجده ها و قنوت نمازش ، دعای کمیل را می خواند. شهیدی که با همان لباس خاک آلود برگشته از ماموریت به خواستگاری رفت. شهیدی که روی قالی های خانه نمی نشست. می گفت:  نشستن روی این قالی‌ها مرا از یاد محرومان غافل می کند. 🌷در جبهه، در سخت‌ترین عملیات‌ها، حاج قاسم سلیمانی که اعتقاد و علاقه عجیبی به شهید مغفوری داشت. از او خواهش می‌کرد که بیاید و برای جمع سخنرانی کند. حتماً پنجشنبه‌ها به گلزار شهدا می‌آمد. می‌گفت گلزار شهدا نباید خلوت باشد. هر وقت هم می‌خواست از گلزار خارج شود، بدون آنکه به مزار شهدا پشت کند، عقب عقبی از گلزار خارج می‌شد.  🌼 شهیدی که در هفته چند ساعت برای خود "کسر کار" می زد. می گفت: در حین کار احتمال می رود یک لحظه ذهنم به سمت خانه، همسر و یا فرزندم رفته باشد، وقت کار، من متعلق به بیت المال هستم و حق استفاده شخصی ندارم. شهیدی که سلیمانی معتقد بود مزارش شفاخانه است و درباره اش گفت: «ما افتخار می‌کنیم شهید مغفوری که امروز قبرش امامزاده شهر ماست، برای استان کرمان است؛ شهیدی که هیچ شبی نافله شبش قطع نشد و هرگاه سوار اتوبوس بود برای اینکه نافله شب را بخواند از اتوبوس پیاده میشد و برای برگشت ، سوار اتوبوس بعدی میشد 🌷 👈ما افتخار می‌کنیم به شهید مغفوری، او آن قدر در حفظ بیت‌المال حساس بود که حتی موقع وضع حمل همسرش، برای انتقال او به بیمارستان، از ماشین سپاه استفاده نکرد» شهیدی که پس از شهادت شان ، حاج قاسم پشت در اتاق عمل نوه شان ۴ ساعت منتظر و دعاگو ماند. 🌷عبدالمهدی ارادت ویژه ای به حضرت زهرا (س) داشت. به طوری که حتی حرمت اسم فاطمه را هم نگه می داشت. یک روز به من گفت: چند فرزند دختر داری؟ گفتم: پنج فرزند. گفت: آیا اسم هیچ کدام از آنها را فاطمه گذاشته ای؟ بهترین نام برای دختر فاطمه است. 🌼دختر دومم مدام کفش هایش را گم می کرد و پا برهنه می آمد خانه. روزی باهم داشتیم می رفتیم مسجد جامع. باز کفش هایش را گم کرده بود و پا برهنه می آمد. گفت: بابا! اگر پاهایم زخم بشود، فرش های مسجد نجس می شود چه کار کنم؟ عبد المهدی بغلش کرد. به عبد المهدی گفتم: این دختر زیاد کفش هایش را گم می کند، یک بار دعوایش کن حواسش را جمع کند. گفت: چون هم نام فاطمه زهرا (س) نمی توانم بهش چیزی بگویم. راوی: زهرا سلطان زاده؛ همسر شهید منبع: کتاب کریمانه 🌷✍پنجم دی ماه سالروز شهادت سردار شهید عبدالمهدی مغفوری...
امام خمینی: اگر من جای شما بودم میزدم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌@shahidsanikhaniii
برای سردار شهید سیدرضی موسوی که حاج‌قاسم به او گفته بود: «پیر شدی، تو هم دیگر باید شهید شوی» آینه گفت: عاقبت پیر شدی، شهید نه موی‌سپید هم شدی آخر و روسپید نه آینه گفت: خسته‌ای؟ گفتمش آه خسته ام در قفسی نشسته‌ام چاره نه و کلید نه... آینه! حیرتم فقط، شوق شهادتم فقط آه چه دارم آینه؟ هیچ به جز امید نه لاله‌ی واژگونم و حسرت بازماندنم داغ نویی نفس‌نفس آمده و نوید نه آینه گفت: صبر کن... گفتمش آه، سوختم در دل شعله می‌توان لحظه‌ای آرمید؟! نه! آینه گفت و... زیر لب گفت شهید می‌شوی آینه! راست گفته‌ای؟! وقت سفر رسید؟! نه؟! میلاد عرفان‌پور
8.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
باشد روزی در میانه صحرا به امید بهاران لاله روید یا مهدی عجل علی ظهورک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از  آنتی سلبریتی🎬
ایشون حاج طلبه دهه ۵۰ در مشهده که از عشق به آغوش گروهک مسلح مارکسیستی رفت و مسئول شاخه خراسان‌شون شد. بعد انقلاب به دلیل دستگیر و چون بازیگر بود،با توبه نمایشی از اعدام فرار کرد! امروزم مثل بقیه چپها و منافقها، رنگ عوض کرد و سر از بازی در سفارت انگلیس در آورد ♦️حالا حاج رضا چپ‌خانِ مزدور غرب! طلبه‌ی مارکسیست شده‌ی غربگرا شده‌ی وطن‌فروش! مزدور کیه؟ یا تو؟ 🎬 آنتی سلبریتی https://eitaa.com/joinchat/2067791886C00959371cb