هیچ تصوری از قرآن به نیزه زدن نداشتم؛
تا قبل از دیدنِ مناظره امشب🪄
آوردنِ آیاتِ بی ربط با موضوع هدفی جز فریبِ مردم داره؟
https://eitaa.com/ansoyenegaeman
هدایت شده از مکروبه !
سجادهام هنوز پهن بود. یک تکه پارچهی سبز متبرک ضریح. باد پنکه میخورد به صورتم. انگار کسی فوت میکرد روی باریکهی جا مانده از رد قطرههای اشک. سرما نشسته بود میان جانم. چادرم سُر خورد روی شانهام. درستش نکردم. صفحهی پیام را باز کردم. خاطرهی یک خانم بود از پویش بیستکال.
انگار خدا برایم کارت دعوت به همکاری فرستاده بود. جملهایی که سر ظهر به خواهرم گفته بودم توی ذهنم مرور شد:《 اگه یه قدم برای خدا برداری خدا برات صدتا قدم بر میداره.》
وقتی برنامه ریزیمان برای تبلیغ چهره به چهره خورده بود به بن بست، این را گفته بودم. خدا راه حلش را بعد از نماز گذاشته بود توی دامنم؛ تبلیغ تلفنی!
گوشه چادرم را گرفتم توی مشتم. راستش را بخواهی دست پاچه شدم. قلبم مثل گنجشک اشی مشیِ قصههای مادرم افتاد توی حوض. بال زد و بال زد. تند و تند و هراسان.
آدم خجالتی نبودم. اما آخر گفتگوی چالشی انتخاباتی از پشت تلفن؟! چشمم که به خط ریز زیارت عاشورای سجادهام افتاد آرامتر شدم.
بسم الله گفتم. نیت کردم.
ربات بله پیام داد:《سلام 👋 🏻 به «پویش بیستکال!» خوش اومدین❤️》
شماره تماس و نام و نامخانوادگیام را نوشتم. و اولین شماره را برایم فرستاد. از چابک سر بود. تماس گرفتم. صدای ظریف زنانهایی با لهجهی شیرینی گفت: بله بفرمایید؟
_سلام خداقوت. از ستاد مردمی انتخابات تماس میگیرم. میتونم چند لحظه وقتتون رو بگیرم.
_سلام عزیزم، بله دخترم بفرمایید.
دخترم که خطابم کرد آرامش نشست به جانم.
_میتونم بپرسم در انتخابات دور اول شرکت کردید؟
مهربان گفت: بله عزیزم.
_ممنون از مشارکتتون، ممنون که نسبت به این مسئولیت اجتماعی بی تفاوت نیستید. میتونم بپرسم آیا در دور دوم شرکت میکنید؟
_والا دخترم دور اول به آقای قالیباف رای دادم. الان نمیدونم به کی رای بدم.
با لبخندی گفتم: چه خوب. میدونستید بین این دو کاندید، آقای جلیلی نزدیک ترین تفکر به آقای قالیباف رو دارند. در مناظرات هم آقای قالیباف هم آقای جلیلی هر دو معتقد بودند که میشه با برنامه ریزی درست از مشکلات عبور کرد؟ برخلاف برخی که از همون اول سنگ بنای کارشون رو با "نمیشه" و "نمیتونیم" شروع کردند.
تاییدم کرد و گفت: درسته. با نا امیدی که نمیشه کشور رو اداره کرد مادر. باید یکی بیاد امید بده به این جوونهامون.
از محبت صدایش گونههایم گرم شد.
گفتم: مادرجون دعا کنید کسی بیاد که مثل شهید رئیسی درد ملت داشته باشه. شبانه روز برای مردم کار کردند. خستگی نمیشناختن...
گفت: الهی خدارحمتش کنه. خیلی زحمت کشید برای ما.
گفتم: بله انشاءالله به برکت خون شهید انتخاب درستی داشته باشیم.
گفت: انشاءالله جمعه به آقای جلیلی رای میدم مادر. انشاءالله خدا حفظت کنه مادر. در پناه امام زمان باشی.
گفتگویم که تمام شد. به سجده رفتم. حس خوب اولین تماسم باعث شد شجاع تر و مصمم تر ادامه دهم...
از شما هم دعوت میکنم که در روزهای پایانی رقابت سرنوشت ساز انتخابات بی تفاوت نباشید و به پویش بیستکال بپیوندید. نگاه شهید برکت میدهد به گفتگوی شما. مطمئن باشید اثرش را خواهید دید.
زهرا سادات
یاس کنارم آرام خوابیده...
تنها که بیدار میمانم اگر هایِ زیادی پشتِ مخچه ام هجوم میآورمد.
بی دعوت میریزند داخلِ کاسه ی سرم تا زمینه ی آشوب قلبم را مهیا سازند🫀
این چند هفته خیلی سخت گذشت، از رفتنِ شهید رئیسی گرفته تا مناظره هایی که داغِ پشتِ داغ بود.
بعضی حرف ها بو دارند🗣
بویِ متعفنِ مغزِ پوسیده میدهند.
بعضی حرف ها صدا دارند👂
صدایِ شکستنِ بلور انسانیتی که همراه میشود با صدای مکارانه ی روباه.
اگر او منتخب شود
اگر او صبح شنبه رئیس جمهور شود
اگر بازهم برگردیم به دوران نحسِ بنفش
اگر...
اگر...
کلافه میشوم، ذکرِ یونسیه میخوانم تا قلبم آرام بگیرد.
دلم صدایِ آرامِ رهبر را میخواهد که بگوید آرام باشید، با قدرت جلو بروید...
آرام بودن حلم و ایمانِ توام میخواهد، چیزی که خیلی از جوان ها ندارند.
چیزی که شور و حیاتِ جوانی کمرنگش میکند.
نمیدانم تاثیرِ ذکر یونسیه است یا صدایِ سید علی اما قلبم آرام گرفته.
هرکس رئیس جمهور شود تکلیف مشخص است؛
ما تا آخرسربازیم، تا صبح ظهور
https://eitaa.com/ansoyenegaeman
سید مرتضی؛
جایت خالیست، کاش بودی و از دویدن ها و تلاطم هایِ این روزها برایمان مینوشتی🫀
همین جوان هایی که هزار جور برچسبِ نامعقول رویشان میزدند آمده اند کفِ خیابان و با هزار جور حرف میخواهند به سهم خودشان کاری برای انقلاب کنند...
هرگدام یک گوشه ی کار را گرفته اند تا انقلاب دستِ نا اهل نیافتد✋🏻
یکی پوستر میچسباند
آن یکی تبلیغ چهره به چهره میکند
دیگری تلفن به دست ساعت ها با ملتی که نمیشناسد بحث میکند برایِ انقلاب
سید مرتضی، ساعاتِ سختی را میگذرانیم، این بار انگار تاوانِ اشتباهِ برخی از خواص را عوام دارد میدهد...
عجب درسی‼️
سید مرتضی، کجایی که ببینی امشب ولوله ی شبِ عملیات در دلمان میگذرد.
آخرین فشنگ هایمان را داریم خرج میکنیم...
امشب عجیب دلمان آهنگ صدایت را میخواهد، برایمان آیه ای بخوان...
بخوان:
ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم
https://eitaa.com/ansoyenegaeman
خیلی حرف ها هست، ما که به استخوان در زخم عادت کرده ایم...
https://eitaa.com/ansoyenegaeman
دل آشوب
خسته
میانِ برزخ امید و پذیرش
دست و پا میزنم...
غوغایِ درونم را میگذارم به حسابِ جوانی و خامی...
هزار جور اگر تجمع میکنند در مغزم، نادیده گرفتنشان سخت است.
سعی میکنم بپذیرم
عوضش در این یک هفته رشد کردیم، عوضش یاد گرفتیم اختلاف چه بر سر انقلاب میآورد، عوضش عیارِ آدم های به ظاهر مذهبیِ مداح و سخنران را فهمیدیم، عوضش رشد میکنیم...
با همین استخوان لای زخم...
https://eitaa.com/ansoyenegaeman
شهید حسن باقری میگه:
ما اومدیم بجنگیم،
جنگ یه روزش پدافنده،
یه روزش صبره،
یه روزش مقاومته،
یه روزش استقامته،
یه روزش هم شوق و پیروزیه!
اگر ما وابسته به شوق پیروزی باشیم
معلوم میشه برای دنیا داریم می جنگیم
برای حساب کتاب های خودمون می جنگیم،
برای حساب کتاب هایی که خدا برامون
قرار داده برای اونها نمی جنگیم ..
https://eitaa.com/ansoyenegaeman
🚪خانه دو هفته ای بود که شبیهِ خانه نبود...
🪄شده بود ستاد و کتابخانه ای برای گذراندنِ ایام امتحانات.
تلفیق ِانتخابات و امتحانات در جای جایِ خانه به چشم میخورد.
جزوه ها و کتاب ها، پرسشنامه هایِ انتخاباتی، ظرف هایِ در انتظارِ شسته شدن، به هم ریختگی هایِ عمیقِ خانه، همه را جمع کردم...
حالا نوبتِ ذهنِ به هم ریخته ام رسیده🧠
باید خانه را حسینی کنم...
نیت کرده بودم این محرم را لهوف بخوانم، نیت کرده بودم امسال روضه هارا زندگی کنم🫀
https://eitaa.com/ansoyenegaeman
نمیدانم چه اصراریست که تمامِ اشتباهاتمان را بندازیم گردنِ مردم؟
هزار جور آیه و روایت پخش شده که ملت ایران را با ملت کوفه مقایسه میکنند.
این ملت کوفی نیستند، در تشییع پیکرهای شهدا نشان داده اند...
کم کاری اگر بود از طرفِ ما بود، انتظار داشتیم یک هفته ای ملت به ما اطمینان کنند و شکاف ها جبران شود؟
هزار جور سخنران و مداحِ سابقه دار اشتباه کرده اند، آنوقت از ملتِ ساده ای که هنوز تبیین نشده اند انتظارِ انتخاب درست داریم✍
این انتخاب، نتیجه ی اتحاد نداشتنِ ماست
نه جهلِ مردم...
https://eitaa.com/ansoyenegaeman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعضی مقایسه ها آدم را پیر میکند...
جایِ دیپلماتِ همه چیز تماممان خالی🤌
https://eitaa.com/ansoyenegaeman
لیوان پر از آب میشود، میگذارم بالایِ سرِ یاس🌊
نصفه شب ها دو سه باری از شدت تشنگی بیدار میشود، آب را صدادار قورت میدهد و دوباره در آغوشم آرام میگیرد✨
قشنگترین حسی که بعد از مادر شدن تجربه اش میکنی همین پناه بودن است.💫
اما امان از وقتی که نتوانی پناهِ خوبی باشی...
محرم ها آب خواستنش برایم روضه میشود🌒
اصلا محرم ها همه چیز روضه میشود و میچسبد به جانت، از آب گرفته تا تنهایی مهتاب🌕
https://eitaa.com/ansoyenegaeman
امسال مداحان و برخی سخنران ها کربلا را عمیق تر بخوانند، نه برای مردم
برایِ خودشان...
باشد که در بزنگاه هایِ بعدی منجر به گمراهی مردم نشوند🤌
https://eitaa.com/ansoyenegaeman
بچه ها در روضه ی اباعبدالله عجیب آرام میگیرند...
پلک هایشان روی هم میافتد و در آغوشِ مادرشان رویا میبینند، انگار رباب همیشه هوایِ مادرها را دارد.
https://eitaa.com/ansoyenegaeman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 رهبر انقلاب: شهید رئیسی هیچگاه از زخمزبانها مایوس نمیشد. رنج میکشید اما مایوس نمیشد. ۱۴۰۳/۴/۱۷
💻 Farsi.Khamenei.ir
آقا یک جورِ قشنگی از تو حرف میزند سید ابراهیم...
در نگاهشان دلتگیست و در کلامشان تحسین✨
چقدر بختت سعید و سفید بود که آقا تحسینتان میکند و دلتنگتان میشود💫
https://eitaa.com/ansoyenegaeman
کافیست سرچ کنی بریده کتاب؛
انگار صفحه به صفحه ی کتاب هایِ نیچه و شازده کوچولو میریزد جلویِ چشمت👁
نمیدانم چرا هیچوقت نتوانستم با اینجور کتاب ها ارتباط بگیرم🫀
هیچوقت نتوانستم آنطوری که همه مسحورِ دیالوگ هایِ شازده کوچولو میشوند مسحور شوم🦋
هیچوقت نتوانستم از تماثیل و نظریاتِ فلسفی آغشته به ادبیات نیچه لذت ببرم🌱
هرچقدر هم ادایِ روشنفکرها و کتاب خوان های غربی را درآوردم نشد که نشد...
انگار این کتاب ها برایِ من نوشته نشدند📒
برای تسخیرِ روح من کافی نیستند.
#بالهای_کاغذی
https://eitaa.com/ansoyenegaeman
مادری شده ام برایِ خودم، اما هنوز هم مادرم حواسش هست چه کسانی قرار است با من و خانواده ام رفت و آمد داشته باشد...
، میدانم صد ساله هم بشوم حواسش به اطرافیانم هست
.
.
مادرِ حسین ابن علی حواسش هست چه کسانی را دعوت کند برایِ عزاداری...
اشکِ برایِ حسین(ع) را در چشمان هر کسی جاری نمیکند...
حضرتِ مادر انتخاب میکند چه کسی عاشقِ سردار باشد و چه کسی بی نصیب🫀
خلاصه که اگر دلت این شب ها بی قرارِ قرارِ حسین است، خوش به حالت✨
دستچین شده ی فاطمه(س)ای💫
https://eitaa.com/ansoyenegaeman
دخترها کم طاقتند؛ سه ساله ها کم طاقت تر🫀
زمین و زمان چطور شاهدِ سوختنِ مویِ سه ساله ی حسین(ع) بود؟
زینب(س) چطور مویِ سوخته ی برادر زاده اش را دید و باز ایستاد؟
نوشته بود: پاهایِ رقیه ی حسین(ع) میانه ی راه کم آورد، در بیابان گم شد...
قلبم از وحشتی که هجوم آورد به قلبش میسوزد.🔥
نوشته بود: پاهایش پر از خار بود..
بدنش آنقدر کبود بود که غسال از شستنش امتناع کرد🥀
قلبم سنگین میکوبد، دیگر نمیتوانم بخوانم...
دیگر نمیتوانم بنشینم، برایِ قلبِ محزون و شکسته ات چه کنم؟
میروم سراغِ دخترکم، موهایش را نوازش میکنم.
پاهایش را میبوسم
آب میگذارم بالایِ سرش
قفل گوشواره اش را سفت میکنم
دستم که به تو نمیرسد رقیه جان، با همین شیعه ی کوچکِ خانه مان میخواهم قلبم را آرام کنم🌙
https://eitaa.com/ansoyenegaeman
صبح ها در سیلانِ خیالم دنبالِ خانه ای هستم با حیاطی بزرگ☘
حوض آبی وسطِ حیاط باشد و گلدان هایِ شمعدانی دورتادورش حلقه زده باشد🌊
باغچه را آب بپاشم تا عطرِ تلاقی آب و خاک حیاط را فرا بگیرد.
چای را دم کنم و اسپند را دود کنم...
درِ خانه را باز بگذارم و مهمان هایِ حسین (ع) دانه دانه قدم به خانه بگذارند.
رویِ فرش هایِ قرمزِ ترنج دار حیاط بنشینند و غوغایِ گنجشک ها، سرِ صبح حالشان را زیر و رو کند.✨
استکان هایِ کوچکِ کمر باریک پر از چای شوند و راهیِ مزاقِ مهمانان☕️
سخنران بیاید و مردم بیش از مداحی تشنه ی مفاهیمِ عاسورا مسحورِ شنیدن باشند...
خانه ی اصیل ایرانی
روضه ی صبح گاهی
سخنرانِ بصیر
مردمِ تشنه ی شنیدن
روضه خوانیِ فکر...
همه ی آرزویِ من در این روزهاست🪄
آنسوی نگاه من
https://eitaa.com/ansoyenegaeman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هنوز هم کسی هست که تصوری از کربلا و عاشورا نداشته باشد؟
هنوز هم کسی هست که نتواند غربتِ رقیه را درک کند؟
تنِ مجروح
لب های تشنه
قلبِ مجروح...
میشود در فلسطین صدها رقیه و صدها رباب پیدا کرد❤️🩹
https://eitaa.com/ansoyenegaeman
نوشته بود:
هنگامِ مرگ تمامِ خاطرات مثلِ فیلم از جلویِ چشم رد میشود...
من که در بین الحرمینت نفس نکشیده ام، خیالم جزو خاطرات محسوب میشود؟
حیف است بین این همه سال تصویری از بین الحرمین نباشد❤️🩹
https://eitaa.com/ansoyenegaeman
آدم هرچه را که جبرئیل آموخته بود تکرار کرد:
یا حمید و به حق محمد
یاعالی به حق علی
یا فاطر به حق فاطمه
یامحسن بحق الحسن و الحسین و منک الاحسان.
آدم به حسین که رسید، زبانش بند آمد
دلش لرزید🫀
اشک ریخت و اشک ریخت در حالیکه حودش علتش را نمیدانست✨
از جبرئیل پرسید:
چرا قلبم با نام حسین شکست؟
جبرئیل جواب داد:
او را تشنه و غریب و بیکس و تنها و بی یار و یاور شهید می کنند🗡
ای آدم؛ اگر او را در حالی که می فرمود: واعطشاه، واقلة ناصراه می دیدی. .. بطوری که تشنگی میان او و آسمان مثل دود حایل شده بود.... هیچکس جواب او را نمی دهد.
مگر با شمشیر⚔
او را مانند گوسفند از پشت سر ذبح می کنند و مال و کاروانش را بتاراج و غارت می برند🩸سر او و یارانش را شهر به شهر می گردانند درمقابل اهل بیتش..
حضرت آدم (ع ) تا این واقعه را شیند مثل مادری که جوانش را از دست داده بلند بلند گریه کرد.
منبع: بحارالانوار،۴۴
https://eitaa.com/ansoyenegaeman