🌊موجیم و آسودگیِ ما... عدمِ ماست✨🌙 https://eitaa.com/ansoyenegaeman

غمگین مشو دلا تو از این ظلم دشمنان اندیشه کن در این که دلارام داورست✨ #مولوی

میدانی رفیق، یک چیز را از این دنیا خوب فهمیده ام✋🏻 اینکه در جهان هیچ چیز اتفاقی نیست🤌 نمیدانم چرا من و تو در دهه هشتاد به دنیا آمدیم ما فتنه ی سبز و بنفش را وقتی هنوز قدمان به سیاست نمیرسید لمس کردیم✌️ ما ردِّ خونِ خیلی ها را دیدیم و دندان رویِ دندان ساییدیم... ما ترورِ دانشمند و اندیشمند و سردار و دیپلمات کم ندیدیم🌊 تا به خودمان آمدیم بارِ کمبودِ جمعیتِ شیعه هم افتاد رویِ دوشمان، جهادِ تبیین و آتش به اختیار هم که جای خود دارد🕰 ما گاهی حتی قربانیِ اشتباهِ خواص شدیم، تهِ دویدن هایمان داد زدن هایمان حنجره پاره کردنمان نخوابیدن و ننشستنمان شد رویِ کار آمدنِ کسی که انتظارش را نداشتیم🗣 خدا برایِ ما دهه هشتادی ها: ناکامی اشک خشم انتقام و شاید هم شهادت مقدر کرده🫀 حالا وسطِ این همه شبهه این همه کارِ رویِ زمین مانده این همه اشکِ پشتِ هم ریسه شده هر نیمچه سخنرانی مارا با جوانانِ اوایلِ انقلاب مقایسه میکند و میگوید ما منفعلیم🙃 مخلصِ کلام: بعید نیست نسلِ ما نسلِ ظهور باشد هرروز عرصه تنگ تر میشود و غربال شدیدتر بعید نیست که خدا از ما نسلِ ظهور را طلب داشته باشد از نگاهِ و لبخند و هشدار هایِ پدرانه آقا پیداست خبرهایی در راه است... هوس کرده ام تهِ مسیر وقتی آقا برایمان نماز میخواند🥲 بگوید: جز خیر از این نسل ندیده ام✨ https://eitaa.com/ansoyenegaeman

باید مادر باشی👩‍🍼 باید موهایِ سرِ بچه ات را شانه کرده باشی👧 باید مادرانه شاهدِ گردن گرفتنِ نوزادت بوده باشی🌹 تا دردِ این عکس را بفهمی🫀 چشم از این عکس ها برنمیدارم تا نفرتم از این رژیم ریشه دار شود🌳 ریشه بدواند در نسلی که میخواهم از خودم به جا بگذارم از همین حالا مادرهایِ ایرانی دستانِ فرزندانشان را برایِ فشردنِ گلویِ استکبار آماده میکنند✋🏻 https://eitaa.com/ansoyenegaeman

❌عکس حاوی مقدارِ زیادی تالم و درد برایِ دل هایِ زخم دیده و داغدارِ فلسطین است. https://eitaa.com/ansoyenegaeman

ساعت، به نیمه شب نزدیک و نزدیک تر میشود⏰ کم کم پلک ها سنگین میشوند، نفس ها هم🌙 بدن هایِ آدم ها رویِ گهواره ی زمین آرام میگیرند و غرقِ رویا میشوند🌒 تا صبح این آدم هایِ هزار رنگِ هزار تو، هزار مدل خواب میبینند🌈 کابوس باشد یا رویا توفیری به حالِ تقدیر ندارد🌏 این روزها گوش هایمان به خبر هایِ دمِ صبح🍃 پر از دود پر از خون پر از درد و فراق عادت کرده🗣 اما قلب هایمان🫀 قلبِ ما هیچ وقت به خبرِ نفس بریدن سوختن مظلومانه رفتن عادت نمیکند... هزار آه را جا میکنند در یک تیتر و تحویلِ قلبمان میدهند🪄 آه از تیتر هایِ خبری ِ بی مبالات📭 حالا چشم هایم سنگین شده؛ وسوسه ی خواب چشم هایم را تار کرده؛ میدانم صبحِ فردا ممکن است جایِ چند جانِ دیگر خالی باشد و زمین بی رحمانه تر از قبل بچرخد🌎 https://eitaa.com/ansoyenegaeman

کاش خبر ِ صبحِ امروز، آمدنت بود🌎 السلام علیک یا صاحب الزمان🫀 https://eitaa.com/ansoyenegaeman

بچه ها انگار پارتیِ عجیبی پیشِ خدا دارند... آن ها حق دارند نِق بزنند خواب را بر اهل خانه حرام کنند زیر و رویِ خانه را یکی کنند با جیغ هایِ فرا بنفش رگ هایِ مغز را بلرزانند، اما اطرافیان حق ندارند اخم کنند یا دلشان را ذره ای به غصه آغشته کنند🫀 اکثرِ مادرها این تجربه را دارند؛ اینکه ناخواسته دادی اخمی ضربِ شصتی به بچه نشان دادند و خدا بدجور تلافی کرد... مقوله ی بچه ها و روحِ پاکشان از آن چیزهاییست که خدا هیچ جوره قصور نمیپذیرد. https://eitaa.com/ansoyenegaeman

بچه را که اونطور کتک نمیزنن... شیخ رجبعلی خیاط https://eitaa.com/ansoyenegaeman

از غیبتِ تیغِ سوزانِ آفتاب نهایتِ استفاده را میبرم⛅️ شروع میکنم به دویدن هایِ خانه داری... هنوز چند تایی طرف مانده که صدایِ قدم هایِ کوتاهِ یاس میآید👣 جوری مرا برانداز میکند که انگار انتظار داشت بیش از این ها از دیدنش ذوق کنم، اما واقعیتش دلم میخواست کمی بیشتر بخوابد تا بیشتر به کارهایم برسم🖐 سعی میکنم مردمکِ چشم هایم از ذوق اکلیلی شود، با دو میروم سمتش... دست هایش را میگیرم و میگویم: صبحت بخیر دخترِ زیبایِ شیعه✨ انگار میفهمد که واقعی نبود، بی اعتنا میرود سراغِ ادامه ی پروژه ی دیروزش🚶‍♀ چند روزی هست که با خاکِ گلدان ها بازی میکند، هر از گاهی نگاهِ پر از بخش را میاندازد تویِ صورتم... احساسِ مادر بد را دارم🥀 با ان صورتِ پف کرده و چشم هایِ ریز شده اش مظلوم تر هم شده🍃 برایِ خودم چای در لیوان و برایِ او آبجوشِ ولرم در شیشه اش میریزم☕️ و همزمان به هوشِ ماورایی ِ بچه ها فکر میکنم، چقدر زیاد میفهمند و چقدر زود میرنجند🍭 https://eitaa.com/ansoyenegaeman

یک هفته ای هست که یاس با عنصرِ خاک آشنا شده🦋 عنصری آرامش بخش و پر از شکوفایی✨ با چوب تمامِ خاک های گلدان ِ بزرگ را زیر و رو میکند و هر از گاهی هم به برگ هایِ درختچه حمله میکند🍃 این چند وقت نصفِ گلدان خالی شده و داخل ِ جاروبرقی هم پر از خاک شده🌱 دو روز پیش ریشه ی خشک شده ای را از دلِ خاک پیدا کرد🪐 و این شد اولین اکتشافِ عمرش💎 آنقدر ذوقِ چشم ها و هیجانِ دست هایش برایم شیرین بود که حاضرم هرروز خانه را گردگیری کنم اما او را از این لذت محروم نکنم🎈 امروز لا به لایِ خاک انگشترِ بدل نگین دار را پنهان کرده ام🪄 دلم میخواهد لذتِ اکتشاف را بیشتر لمس کند🪞 #دنیای_مادرانه_من https://eitaa.com/ansoyenegaeman

با حسرتی مثال زدنی به افق خیره میشود، میگوید: _اصلا سن و سالش را نمیشد فهمید، آنقدر که به خودش رسیده بود✨ از کاشتِ ناخن و تزریق ژل گرفته تا کیف و کفش ِ مارکش... این ها زن اند، نه ما... برخی از حاضران با نگاه هایِ آغشته به حسرت و کنجکاوی چشم دوخته بودند به دهانِ زن🗣👁 پرت شدم در افکاری که میخواست مرا از جایم بکَند...🧠 مفهومِ به خود رسیدن در جامعه ی ما به مرز هایِ باریکی رسیده🧶 خود را خلاصه کرده ایم در همین کالبدِ ظاهری، یادمان رفته بخشِ اعظمش روحی است که اصلیتِ ماست. زنِ به خود رسیده، مثلِ ام العبد همسرِ شهید اسماعیلِ هنیه🪞 که مرگِ فرزند و نوه و همسر را دیده و باز هم ایستاده زنِ به خود رسیده مثلِ بانو طوبی کرمانی که فلسفه اسلامی را وسطِ اروپا ترویج میکرده🏛 زنِ به خود رسیده مثلِ بانو امین که زنانگی و علمش موازی پیش میرفته🪄 زنِ به خود رسیده؛ در کنارِ ظاهرش به روحش به نفسش به عواطفش به معنویتش هم رسیده... زنی است که کتاب میخواند📕 عاقلانه و دین مدارانه مادری میکند نه از سرِ غریضه زنی که معنویت در وجودش جوانه میزند علمش را پرورش میدهد نفسش را قوی میکند... اصلا چرا لقمه را دورِ سر بگردانیم؟ زنِ به خود رسیده مثلِ حضرتِ فاطمه🌱 کسی که حواسش نه فقط به ظاهرش بلکه به علم و ایمان و مادری و همسریش بود... زنِ به خود رسیده مثلِ حضرتِ خدیجه، که فقط موفقیتِ مالی مدنظرش نبوده... چقدر دلم خواست وسطِ جامعه ی ظاهر محور روحِ قوی ببینم🌊 باید پنجشنبه به گلزار شهدا سر بزنم... آنجا پر است از زن هایِ قوی💪 #دنیای_پروانه_ها https://eitaa.com/ansoyenegaeman

. دعای هر روز ماه صفر روزی ده مرتبه " یَا شَدِیدَ الْقُوَى وَ یَا شَدِیدَ الْمِحَالِ یَا عَزِیزُ یَا عَزِیزُ یَا عَزِیزُ ذَلَّتْ بِعَظَمَتِکَ جَمِیعُ خَلْقِکَ فَاکْفِنِی شَرَّ خَلْقِکَ یَا مُحْسِنُ یَا مُجْمِلُ یَا مُنْعِمُ یَا مُفْضِلُ یَا لا إِلَهَ اِلّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ نَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذَلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ وَ صَلَّى اللهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ. " .

این چند وقت دِلم میخواهد ادایِ مادرهایِ قوی را دربیاورم...🌱 وقتی در ستاره هایِ درخشانِ چشم هایِ دخترک غرق شده بودم از دلم گذشت: _تو را به دنیا نمیدهم...🌏 دیدم جمله ام جامع نیست، قیدی میزنم تنگش🌊 _تو را به دنیا و اهلَش نمیدهم🪐 انگار یک چیزی کم دارد برایِ عاشقانه تر شدن🫀 _تو را به دنیا و اهلش نمیدهم، تو متعلق به صاحبِ دنیایی✨ صاحبِ دنیا؟ شاهِ نجف را میگویم🌙 https://eitaa.com/ansoyenegaeman

زن ها... تمدن سازند🦋 این لبخند، پس از دست دادن ِ فرزندان چقدر میارزد؟ https://eitaa.com/ansoyenegaeman

اینترنت را زیر و رو میکنم، هیچ چیزِ دندان گیری از مادرِ شهید اسماعیل هنیه گیر نمیآورم🍂 دست از پا درازتر برمیگردم سرِ خانه و زندگیم... نگاهی به اطرافم میاندازم🪞 خانه ای وسطِ یک کشورِ امن🎈 خبری از حملات غافلگیرانه و صدایِ انفجار و گورستان هایِ دسته جمعی نیست... آب در لوله ها منتظرِ اشاره ای هستند تا سرازیر شوند🌊 انواعِ خوراک هم محیا هست تا بچه ها گرسنه نخوابند. صدایِ بادِ کولر تنها صداییست که سکوتِ اینجا را به هم میزند🪐 و یاسی که با اسباب بازی هایش مشغول است نه با خرابه هایِ آرزویش🌪 از مادرش چیزی نمیدانم اما همین که وسطِ خرابه و ویرانه و یتیمی همچین انسانی را پرورش داده خجالت زده ام میکند🌘 https://eitaa.com/ansoyenegaeman

روزِ خبرنگار، مبارک... روزِ خبرنگارهایی که پشتِ صحنه ی هر گزارشی از فلسطین ساعت ها گریه کردند و خون ِ دل خوردند مبارک.✨ روزِ خبرنگارهایی که با هربار گزارش نوشتن دست هایشان بوی خون میگرفت و بند بندِ وجودشان پر از درد میشد مبارک.🥀 روزِ خبرنگارهایی که تصاویر شهدا را بدونِ شطرنج و سانسور شاهد بودند و برایمان شطرنجی میکردند تا فوادمان مثلِ آنها پر از زخم نشود مبارک...🫀 https://eitaa.com/ansoyenegaeman

عجب سوالِ پر از حزنی... بنویسم: نه، طلبیده نشدم یا بنویسم: نه؛ محرم را خوب سینه نزدم مینویسم: امیدم به اجازه ی شاهِ نجف است🫀 https://eitaa.com/ansoyenegaeman

و در سرخی گل سرخ کنار رودی از خطوط لوقا چیزی در من تمام خواهد شد و تشویش افتادن چشمی با مخمل یا دریاچه‌ها با من خواهد ماند کیست در بالکن که با تلخی می‌گرید؟ و باران هم بند نمی‌آید هر روز این لحظه را دارم که از پوست‌ام تو دور می‌شوی.)))) -بیژن نجدی https://eitaa.com/ansoyenegaeman

جدیدا هر متنِ عاشقانه ای را از هر نویسنده ای میخوانم، خیال میکنم کربلا مخاطبش باشد... این حال را هر سال دمِ اربعین دارم، شاید آن نویسنده ی غربیِ لاییک فکرش را هم نکند که با خواندنِ متنش به یادِ کربلایِ حسین(ع) اشک میریزم و عشق میکنم🫀✨ https://eitaa.com/ansoyenegaeman

بعضی گره هایِ زندگی چندان کور نیست، اما انگار گاهی آدم به باز نشدنش عادت میکند🧶 یادِ گرهی افتادم که خیلی وقت است منتظرِ باز شدنش هستم، چشمم افتاد به تسبیحِ سنگیِ صورتی ام🌸 آفتابِ ملایمِ عصر قشنگترش کرده بود🌞 برش داشتم و نیت کردم، هدیه به خانم ام البنین صلوات میفرستادم... تمام که شد حاجتم را همراهِ تسبیح رویِ اپن گذاشتم و رفتم دنبالِ کارِ خودم🦋 چندان امیدی به درست شدنش نداشتم، صبحِ فردا تماس گرفتند و گفتند حل شده✨ نگاهم ماسید به تسبیحِ رویِ اُپن من حاجتم را فراموش کرده بودم، اما حضرت نه🥀 https://eitaa.com/ansoyenegaeman

صبحِ بی طاقت فشرده میشود برایِ شب شدن✨ آفتاب نرسیده میدود که برود🌞 کمی صبر کن نورِ امیدم🌻، گویِ آتشینِ سیاره ی من🌏. نفهمیدم ۲۱ سال عمرم چطور گذشت، از بس عجله داشتی برایِ شب شدن🌒 شب برایم برکت ندارد، حرکت ندارد ساکن است و ثابت و ساکت🌙 و صبح؛ وقتی آسمان رنگ عوض میکند و بنفش میشود حیاتِ قلب و روح و جسمِ من شروع میشود🌱 نمیشود ساعاتِ حیاتِ مرا بیشتر کِش دهی؟ کلِّ امیدم به همین چند ساعتِ صبح است که روزگار بی رحمانه میبلعدَش🪐 کمی آرام تر خورشید جان کمی آرام تر... https://eitaa.com/ansoyenegaeman

کلمات ماهی شده اند انگار🐟 از دستِ مغزم لیز میخورند، آنوقت من میمانم و حرف هایی که واژه ندارند🌿 آخر کلید واژه ام رقیه است، هر واژه ای شایستگیِ همنشینی با این اسم را ندارد🌱 https://eitaa.com/ansoyenegaeman

دخترِ سه ساله که قدّی ندارد🥀 اولین جمله ایست که با دیدن ِ بارگاهشان به ذهنم خطور میکند🫀 زیاد شنیده ایم که دخترها بابائی اند، حالا اگر مادر نداشته باشند اگر پدری به مهربانیِ امام حسین داشته باشند اگر از طفولیت رویِ پایِ پدر بزرگ شده باشند، این قاعده عمیق تر میشود🦋 https://eitaa.com/ansoyenegaeman

غزه عجب راویِ خوبیست... #رقیه #غزه #غزه_کربلاست https://eitaa.com/ansoyenegaeman