🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
#شهید_امیر_حاجامینی🌸✨
سر مزار امیر نشسته بودم که یه جوون اومد و گفت :
" شما با این شهید نسبتی دارید ؟ "
گفتم :
" بله ، من برادرش هستم "
گفت :
" راستش من مسلمون نبودم بنا به دلایلی
اما به زور مسلمون شدم ولی قلبا اسلام نیوردم ،
تا اینکه یک روز اتفاقی عکس برادرتون رو دیدم ، حالت عجیبی بهم دست داد.
انگار عکسش باهام حرف میزد با دیدنش عاشق اسلام شدم و قلبا ایمان آوردم.
#هر_روز_با_یک_شهید
✿『 @modafeane_eshgh 』✿
#طنز_جبهه😂🤣
#بچه_وروجك
يكي ميگفت:
پسرم اينقدر بي تابي كرد تا بالاخره براي 3 روز بردمش جبهه
وروجك خيلي هم كنجكاو بود و هي سوال ميكرد:
بابا چرا اين آقا يه پا نداره؟
بابا اين آقاسلموني نميره اين قدر ريش داره؟
بابا اين تفنگ گندهه اسمش چيه؟
بابا چرااين تانكها چرخ ندارند؟
تا اينكه يه روز برخورديم به يه بنده خدا كه مثل بلال حبشي سياه بود. به شب گفته بود در نيا من هستم.
پسرم پرسيد بابا مگه تو نگفتي همه رزمنده ها نورانين؟
گفتم: چرا پسرم!
پرسيد: پس چرا اين آقا اين قدر سياهه؟
منم كم نياوردم و گفتم:
باباجون اون از بس نوراني بوده صورتش سوخته، فهميدي؟😄😄
@modafeane_eshgh
رسول اکرم(ص)می فرمایند:
🌹امت من در زمان مهدی(عج)از نعمت های فراوان که پیش از آن مثل آن را ندیده اند،بهره مند می شوند،آسمان برایشان می باردو زمین همه نباتات خود را می رویاند،چشمه ها جاری می گردندو محصولات دوبرابر خواهد بود.
درآن وقت مرغان در آشیانه ها و ماهیان در دریا ها بچه می آورند.
از این نعمت ها همه ی امت(چه بدکار_چه نیکوکار)استفاده می کنند.
✿『 @modafeane_eshgh 』✿
☀️ اذان ظهر ☀️
به افق تهران (استان تهران)
———————————————
🗓 پنج شنبه ۱۳۹۹/۰۵/۱۶
———————————————
اوقات شرعی امروز
🏙 اذان صبح ۰۴:۴۲
🌅 طلوع آفتاب ۰۶:۱۷
☀️ اذان ظهر ۱۳:۱۰
🌤 اذان عصر ۱۶:۵۵
🌄 غروب افتاب ۲۰:۰۲
🌃 اذان مغرب ۲۰:۲۲
🌌 اذان عشا ۲۱:۱۴
🌘 نیمه شب ۰۰:۲۲
———————————————
⚙️ تنظیمات 💡راهنما
اَنـتَ کَـهـفـی
☀️ اذان ظهر ☀️ به افق تهران (استان تهران) ——————————————— 🗓 پنج شنبه ۱۳۹۹/۰۵/۱۶ ———————————————
زشتہکہمابچہشیعہهاموقعاذان
توگوشےبچرخیم🙃♥️
پاشیدپاشیدخدامنتطرمونہ🌱📿
حےعلےالعشق❤️
نانوایی
نانوایی محل بسته بود و برای خرید نان باید مسافت زیادی را طی میکردیم. به محسن که تازه از راه رسیده بود، گفتم: «مادر جان! نانوایی بسته بود؛ میری یه جای دیگه چند تا نون بگیری؟»
گفت: «بله، چرا که نه؟» بعد موتورش را گذاشت داخل حیاط و کیسه را از من گرفت.
پرسیدم: «چرا با موتور نمیری؟» گفت: «پیاده میرم. موتور مال خودم نیست؛ بیت الماله».
شهید محسن احمدزاده
کتــاب فرهنگنامه شهدای سمنان، ج1، ص172
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)
پنج کس اند که من و هر پیامبر مستجاب الدعوهای، آنان را لعنت کرده است: آن کس که در کتاب خدا، آیه ای را زیاد گرداند و کسی که سنت و روش مرا رها کند و کسی که قضا و قدر خدا را تکذیب کند و کسی که حرمت عترت مرا که خدا واجب فرموده نگه ندارد، و کسی که اموال عمومی را به خود منحصر سازد و (تصرف در) آن را (به نفع خود) حلال شمارد.
الکـــــــــــــــــــــــــافی، ج 2، ص 293
اَنـتَ کَـهـفـی
نانوایی نانوایی محل بسته بود و برای خرید نان باید مسافت زیادی را طی میکردیم. به محسن که تازه از را
چقدر حواسمون به بیت المال هست؟!
اَنـتَ کَـهـفـی
#غدیریام
تا میتونیم برای غدیر کار کنیم
از غدیر بزرگ تر در دینمون هیچ عیدی نیست
از کوچک ترین کار هایی که میتونیم انجام بدیم
گذاشتن #پروفایل_غدیری هست
و این طور با استفاده از نماد غدیری اتحاد علوی رو نشون میدیم
امیرالمومنین (ع) غریب هستند
و باید برای این روز خیلی کار کرد
در حق غدیر کوتاهی نکنیم
#مبلغ_غدیر_باشیم❤️
اگر دوست داشتین میتونین ازتصاویربالا استفاده کنید.
✿『 @modafeane_eshgh 』✿
#داستانک #امنیت
🤔یه چیزی رو جا گذاشتی!
- وا چیو؟
👌باعجله به آیینه نگاه کردم ، نه کامل بودم.
👈- درست حرف بزن ببینم چی میگی خواهر بزرگه؟
لبخندی زد و گفت آرامشتو جا گذاشتی خواهر کوچیکه!!!!
-وااااای بدم میاد این طوری صحبت میکنی برو سر اصل مطلب .
⁉️-باشه یه سوال اگه بدونی که بیرون پر از دزد و قاتل و آدم ربائه و تو مجبور باشی بری بیرون چی کار میکنی؟؟؟
😒زیر چشمی نگاهش کردمو گفتم : خب معلومه . وسایل دفاعی برمیداشتم و با خودم می بردم تا ضامن امنیتم باشه.
به لبخندش نگاه کردم. با لحن قشنگی ادامه داد:پس برو امنیتت رو بردار.
❌با چشمانی گرد شده نگاهش کردم تعجبم رو که دید- گفت:هیچوقت سلاح دفاعیت رو جا نذار .
🧕🏻حالا دو زاریم جا افتاد ..راست میگفت..مو هامو انداختم توی رو سریم و به سمت چادرم رفتم.
#عفاف #حیا #حجاب
✿『 @modafeane_eshgh 』✿
4_5785077951347296172.pdf
326.3K
پی دی اف کتاب (معلم فراری)
برگرفته از زندگی شهید محمد ابراهیم همت🌷
@modafeane_eshgh
#حاجحسینیکتا
بچهها...
یه جوری تو جامعه راه برید....
که همه بگن این بوی امام زمان میده:)
#انقلابییعنیاین
✿『 @modafeane_eshgh 』✿
منبر کوتاه🌺
بعضی از گناهان مثل نفت
هستند و بعضیها هم مثل بنزین..!
قرآن درباره گناههای نفتی میگه
👈«انجامش ندین»
درباره گناههای بنزینی میگه
👈«نزدیکش هم نشید» ' لاتقربوا '
چون بنزین، بر خلاف
نفت از دور هم آتیش میگیره.
رابطه با نامحرم و شهوت جز گناهان
بنزینیه و شیطان قسم خورده هرجا زن
و مردی تنها باشن، نفر سومش خودم هستم
#استاد_محسن_قرائتی
@modafeane_eshgh
🌸به نام خداوند بخشنده مهربان🌸
به کانال ❤️مدافعان عشق ❤️خوش آمدید🦋
محتوای کانال:
پی دی اف کتاب های :معلم فراری،یا زهرا،بیشعوری ،....📚
رمان های:نسل سوخته،مدافع عشق، من با تو به خدا رسیدم 📝
معرفی شهیدان🥀
بحث های مذهبی 💭
سخنرانی 🎙
پروفایل 🌌
میتونید با یک سرچ ساده به پیام مورد نظر دسترسی پیدا کنید☺️
آیدی مدیر جهت تبادل و انتقادات و پیشنهادات:
@chadorane_313
آیدی مدیر جهت انتقادات و پیشنهادات درباره رمان و سوالات مورد بحث:
@hosseinio81
#طنز_جبهه😅
تازه اومده بود جبهه،یه رزمنده پیدا کرده بود ازش پرسید؛وقتی توتیرس دشمن قرارمیگیرید،برای اینکه کشته نشید چی میگید؟🤔
رزمنده که فهمیده بود تازه وارده،گفت:اولا باید وضو بگیری.
بعد روبه قبله بگی:الهم الرزقنا ترکشنا ریزنا بدستنا ویاپاینا ولاجای حساسنا برحمتک یاارحم اراحمین.
اول بادقت گوش دادبعد که به عربیش دقت کرد گفت:اخوی غریب گیر آوردی؟؟😂
#شادی_روح_شهدا_و_امامشهدا_صلوات🌸
@modafeane_eshgh
🌸به نام خداوند بخشنده مهربان🌸
به کانال ❤️مدافعان عشق ❤️خوش آمدید🦋
محتوای کانال:
پی دی اف کتاب های :معلم فراری،یا زهرا،بیشعوری ،....📚
رمان های:نسل سوخته،مدافع عشق، من با تو به خدا رسیدم 📝
معرفی شهیدان🥀
بحث های مذهبی 💭
سخنرانی 🎙
پروفایل 🌌
میتونید با یک سرچ ساده به پیام مورد نظر دسترسی پیدا کنید☺️
آیدی مدیر جهت تبادل و انتقادات و پیشنهادات:
@shahide_557
آیدی مدیر جهت سوالات مورد بحث:
@hosseinio81
🌴یکى از طلبه هاى حوزه باعظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و دشوارى غیر قابل تحملّى بود .
روزى از روى شکایت و فشار روحى کنار ضریح مطهّر حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام)🕌عرضه مى دارد : شما این لوسترهاى قیمتى و قندیل هاى بى بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده اید ، در حالى که من براى اداره امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم⁉️😔
🌙شب امیرالمؤمنین (علیه السلام) را در خواب مى بیند که آن حضرت به او مى فرماید : اگر مى خواهى در نجف مجاور من باشى اینجا همین نان و ماست و فیجیل و فرش طلبگى است ، و اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى خواهى باید به هندوستان در شهر حیدرآباد دکن به خانه فلان کس مراجعه کنى ، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز کرد به او بگو :
#به_آسمان_رود_وکار_آفتابکند💚
پس از این خواب ، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد : زندگى من اینجا پریشان و نابسامان است شما مرا به هندوستان حواله مى دهید!😐
بار دیگر حضرت را خواب مى بیند که مى فرماید : سخن همان است که گفتم ، اگر در جوار ما با این اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت کن ، اگر نمى توانى باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگیرى و به او بگویى :
#به_آسمان_رود_وکار_آفتابکند💚
از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن ، کتاب ها و لوازم📚مختصرى که داشته به فروش مى رساند و اهل خیر هم با او مساعدت مى کنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حیدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گیرد ، مردم از این که طلبه اى فقیر با چنان مردى ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد ، تعجب مى کنند😳
وقتى به در خانه آن راجه مى رسد در مى زند🚪چون در را باز مى کنند مى بیند شخصى از پله هاى عمارت به زیر آمد ، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گوید :💚به آسمان رود و کار آفتاب کند💚
فوراً راجه پیش خدمت هایش را صدا مى زند و مى گوید : این طلبه را به داخل عمارت راهنمایى کنید و پس از پذیرایى از او تا رفع خستگى اش وى را به حمام ببرید و او را با لباس هاى فاخر و گران قیمت بپوشانید😍
مراسم به صورتى نیکو انجام مى گیرد و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذیرایى مى شود🍎🍗فردا دید محترمین شهر از طبقات مختلف چون اعیان و تجار و علما وارد شدند و هر کدام در آن سالن پر زینت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند، از شخصى که کنار دستش بود ، پرسید : چه خبر است؟
گفت : مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است💍 پیش خود گفت : وقتى به این خانواده وارد شدم که وسایل عیش براى آنان آماده است .
هنگامى که مجلس آراسته شد ، راجه به سالن درآمد ، همه به احترامش از جاى برخاستند و او نیز پس از احترام به مهمانان در جاى ویژه خود نشست .
آنگاه رو به اهل مجلس کرد و گفت : آقایان من نصف ثروت💎💰خود را که بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم ، و همه مى دانید که اولاد من منحصر به دو دختر است ، یکى از آنها را هم که از دیگرى زیباتر است براى او عقد مى بندم ، وشما اى عالمان دین ، هم اکنون صیغه عقد را جارى کنید😊
چون صیغه جارى شد طلبه که در دریایى از شگفتى و حیرت فرو رفته بود ، پرسید : شرح این داستان چیست؟😳
راجه گفت : من چند سال قبل قصد کردم در مدح امیرالمؤمنین (علیه السلام) #شعرى بگویم ، یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع دیگر را بگویم ; به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه کردم ، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود ، به شعراى ایران مراجعه کردم ، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد ، پیش خود گفتم حتماً شعر من منظور نظر کیمیا اثر امیرالمؤمنین (علیه السلام)قرار نگرفته است ، لذا با خود نذر کردم اگر کسى پیدا شود و مصراع دوم این شعر📜را به صورتى مطلوب بگوید ، نصف دارایى ام را به او ببخشم و دختر زیباتر خود را به عقد او در آورم ، شما آمدید و مصراع دوم را گفتید ، دیدم از هر جهت این مصراع شما درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است😍💚
طلبه گفت : مصراع اول چه بود⁉️
راجه گفت : من گفته بودم : به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند💚
طلبه گفت : مصراع دوم از من نیست ، بلکه لطف خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) است . راجه سجده شکر کرد و خواند :❤️به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند * به آسمان رود و کار آفتاب کند
📚منبع : کتاب عبرت آموز تالیف استاد شیخ حسین انصاریان
#فقط_حیدر_امیرالمؤمنین_است🌹
#غدیر
#عید_غدیر
✿『 @modafeane_eshgh 』✿