〖سفـࢪهآسمانے!〗
✳️منتظران ظهور 🌸 سلام بر ابراهیم 💥قسمت بیست و هفتم : دومین حضور ✔️ راوی : امیر منجر 🔸هشتمين روز
✳️منتظران ظهور
🌸 سلام بر ابراهیم
💥قسمت بیست و هشتم : تسبیحات
✔️ راوی : امیر سپهر نژاد
🔸دوازدهم مهر 1359 است. دو روز بود كه ابراهيم مفقود شده! براي گرفتن خبر به ستاد اسراي جنگي رفتم اما بيفايده بود.
تا نيمه هاي شب بيدار و خيلي ناراحت بودم. من ازصميم يترين دوستم هيچ خبري نداشتم.
بعد از نماز صبح آمدم داخل محوطه. سكوت عجيبي در پادگان ابوذر حکم فرما بود.
روي خاكهای محوطه نشستم. تمام خاطراتي كه با ابراهيم داشتم در ذهنم مرور ميشد.
🔸هوا هنوز روشن نشده بود. با صدايي درب پادگان باز شد و چند نفري وارد شدند.
ناخودآگاه به درب پادگان نگاه كردم. توي گرگ و ميش هوا به چهره آنها خيره شدم.
يكدفعه از جا پريدم! خودش بود، يكي از آ نها ابراهيم بود. دويدم و لحظاتي بعد در آغوش هم بوديم.
خوشحالي آن لحظه قابل وصف نبود. ساعتي بعد در جمع بچه ها نشستيم.
🔸ابراهيم ماجراي اين سه روز را تعريف ميكرد:
با يك نفربر رفته بوديم جلو، نميدانستيم عراقيها تا كجا آمده اند. كنار يك تپه محاصره شديم، نزديك به يكصد عراقي از بالاي تپه و از داخل دشت شليك ميكردند.
ما پنج نفرهم دركنار تپه در چال هاي سنگر گرفتيم و شليك ميكرديم.
تا غروب مقاومت كرديم، با تاريك شدن هوا عراقيها عقبنشيني كردند.
دو نفر از همراهان ما كه راه را بلد بودند شهيد شدند.
از سنگر بيرون آمديم، كسي آن اطراف نبود. به پشت تپه و ميان درختها رفتيم.
🔸در آنجا پيكر شهدا را مخفي كرديم. خسته و گرسنه بوديم. از مسير غروب آفتاب قبله را حدس زدم و نماز را خوانديم.
بعد از نماز به دوستانم گفتم: براي رفع اين گرفتاريها با دقت #تسبيحات حضرت زهرا را بگوئيد.
🔸بعد ادامه دادم: اين تسبيحات را #پيامبر، زماني به دخترشان تعليم فرمودند كه ايشان گرفتار مشكلات و سختيهاي بسيار بودند.بعد از تسبيحات به سنگر قبلي برگشتيم. خبري از عراقيها نبود. مهمات ما هم كم بود.
يكدفعه در كنار تپه چندين #جنازه عراقي را ديدم. اسلحه و خشاب و نارنجكهاي آنها را برداشتيم. مقداري آذوقه هم پيدا كرديم و آماده حركت شديم. اما به كدام سمت!؟
🔸هوا تاريك و در اطراف ما دشتي صاف بود. تسبيحي در دست داشتم و مرتب ذكر ميگفتم. در ميان دشمن، خستگي، شب تاريك و... اما آرامش عجيبي داشتيم!
نيمه هاي شب در ميان دشت يك جاده خاكي پيدا كرديم. مسير آن را ادامه داديم.
به يك منطقه نظامي رسيديم که دستگاه رادار در داخل آن قرار داشت.چندين #نگهبان هم در اطراف آن بودند. سنگرهائي هم در داخل مقر ديده ميشد.
🔸ما نميدانستيم در كجا هستيم. هيچ اميدي هم به زنده ماندن خودمان نداشتيم، براي همين تصميم عجيبي گرفتيم!
بعد هم با تسبيح استخاره كردم و خوب آمد. ما هم شروع كرديم!
با ياري #خدا توانستيم با پرتاب نارنجك و شليك گلوله، آن مقر نظامي را به هم بريزيم.
وقتي رادار از كار افتاد، هر سه از آنجا دور شديم. ساعتي بعد دوباره به راهمان ادامه داديم.
🔸نزديك صبح محل امني را پيدا كرديم و مشغول استراحت شديم. كل روز را استراحت كرديم.
باور كردني نبود، آرامش عجيبي داشتيم. با تاريك شدن هوا به راهمان ادامه داديم و با ياري خدا به نيروهاي خودي رسيديم. #ابراهيم ادامه داد: آنچه ما در اين مدت ديديم فقط عنايات خدا بود.
🔸تسبيحات حضرت زهرا گره بسياري از مشكلات ما را گشود.
بعد گفت: دشمن به خاطر نداشتن #ايمان، از نيروهاي ما ميترسد.
ما بايد تا ميتوانيم نبردهاي نامنظم را گسترش دهيم تا جلوي حملات دشمن گرفته شود.
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉
🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃
@emamgharib
〖سفـࢪهآسمانے!〗
✳️منتظران ظهور 🌸 سلام بر ابراهیم 💥قسمت بیست و هشتم : تسبیحات ✔️ راوی : امیر سپهر نژاد 🔸دوازدهم
✳️منتظران ظهور
🌸 سلام بر ابراهیم
💥قسمت بیست و نهم : شهرک المهدی
✔️ راوی : علی مقدم ، حسین جهانبخش
🔸از شروع #جنگ يك ماه گذشت. ابراهيم به همراه حاج حسين و تعدادي از رفقا به شهرك المهدي در اطراف سرپل ذهاب رفتند. آنجا سنگرهاي پدافندي را در مقابل دشمن راه اندازي كردند.
نماز #جماعت صبح تمام شد. ديدم بچه ها دنبال ابراهيم ميگردند! با تعجب پرسيدم: چي شده؟!
گفتند: از نيمه شب تا حالا خبري از ابراهيم نيست! من هم به همراه بچه ها سنگرها و مواضع ديد هباني را جستجو كرديم ولي خبري از ابراهيم نبود!
🔸ساعتي بعد يكي از بچه هاي ديده بان گفت: از داخل شيار مقابل، چند نفر به اين سمت مييان!اين شيار درست رو به سمت دشمن بود. بلافاصله به سنگر ديده باني رفتم و با بچه ها نگاه كرديم.
سيزده عراقي پشت سر هم در حالي كه دستانشان بسته بود به سمت ما مي آمدند!
پشت سر آنها ابراهيم و يكي ديگر از بچه ها قرار داشت! در حالي كه تعداد زيادي اسلحه و نارنجك و خشاب همراهشان بود.
هيچكس باور نميكرد كه ابراهيم به همراه يك نفر ديگر چنين حماسه اي آفريده باشد!
آن هم در شرايطي كه در شهرك المهدي مهمات و سلاح كم بود. حتي تعدادي از رزمنده ها اسلحه نداشتند.
🔸يكي از بچه ها خيلي ذوق زده شده بود، جلوآمد و كشيده محكمي به صورت اولين اسير عراقي زد و گفت: «عراقي مزدور! »
براي لحظه اي همه ساكت شدند. ابراهيم از كنار ستون اسرا جلو آمد.
روبروي #جوان ايستاد و يكي يكي اسلحه ها را از روي دوشش به زمين گذاشت. بعد فرياد زد: برا چي زدي تو صورتش؟!
جوان كه خيلي تعجب كرده بود گفت: مگه چي شده؟ اون دشمنه.
ابراهيم خيره خيره به صورتش نگاه كرد و گفت: اولاً او دشمن بوده، اما الان اسيره، در ثاني اينها اصلاً نميدونند براي چي با ما ميجنگند. حالا تو بايد اين طوري برخورد كني؟!
🔸جوان #رزمنده بعد از چند لحظه سكوت گفت: ببخشيد، من كمي هيجاني شدم.بعد برگشت و پيشاني اسير عراقي را بوسيد و معذرت خواهي كرد.
اسير عراقي كه با تعجب حركات ما را نگاه ميكرد، به ابراهيم خيره شد.
نگاه متعجب #اسير عراقي حرفهاي زيادي داشت!
٭٭٭
🔸دو ماه پس از شروع جنگ، ابراهيم به مرخصي آمد. با دوستان به ديدن او رفتيم.
درآن ديدار ابراهيم از خاطرات و اتفاقات جنگ صحبت ميكرد. اما از خودش چيزي نميگفت. تا اينكه صحبت از نماز و عبادت رزمندگان شد. يكدفعه #ابراهيم خنديد و گفت:
در منطقه المهدي در همان روزهاي اول، پنج جوان به گروه ما ملحق شدند.
آنها از يك #روستا باهم به جبهه آمده بودند.چند روزي گذشت. ديدم اينها اهل نماز نيستند!
🔸تا اينكه يك روز با آنها صحبت كردم. بندگان خدا آدمهاي خيلي ساده اي بودند. آنها نه سواد داشتند نه نماز بلد بودند. فقط به خاطر علاقه به امام آمده بودند جبهه.
از طرفي خودشان هم دوست داشتند كه نماز را ياد بگيرند. من هم بعد از ياد دادن وضو، يكي از بچه ها را صدا زدم و گفتم: اين آقا #پيشنماز شما، هر كاري كرد شما هم انجام بديد.
من هم كنار شما مي ايستم و بلندبلند ذكرهاي نماز را تكرار ميكنم تا ياد بگيريد.
🔸ابراهيم به اينجا كه رسيد ديگر نميتوانست جلوي خنده اش را بگيرد. چند دقيقه بعد ادامه داد: در ركعت اول، وسط خواندن حمد، امام جماعت شروع كرد سرش را خاراندن، يكدفعه ديدم آن پنج نفر شروع كردند به خاراندن سر!!خيلي خند هام گرفت اما خودم را كنترل كردم. اما درسجده، وقتي امام جماعت بلند شد مُهر به پيشانيش چسبيده بود و افتاد.
پيش #نماز به سمت چپ خم شد كه مهرش را بردارد. يكدفعه ديدم همه آنها به سمت چپ خم شدند و دستشان را دراز كردند!
اينجا بود كه ديگر نتوانستم تحمل كنم و زدم زير خنده!
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉
🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃
@emamgharib
اینگونه در برف نماز خواندند تا ما نمازمان قضا نشود
تصویری زیبا از رزمندگان در حال نماز در #برف و سرما
اگه جایمان گرم و نرم است ولی در نمازمان تاخیر میکنیم این عکس کمک حالمان میشود
@emamgharib
〖سفـࢪهآسمانے!〗
✳️منتظران ظهور #وقایع_آخرالزمان 🌸قسمت چهل و چهارم 💢جهان در آستانه ظهور ( توصیه مهم امام صادق علیه
✳️منتظران ظهور
#وقایع_آخرالزمان
🌸قسمت چهل و پنجم
💯 آخِرُ الزّمان ...
🔰 گرچه واژه «آخرالزمان» در قرآن به کار نرفته، اما مطالب گوناگونی درباره آن (به طور غیرصریح) از آیات قرآن قابل استفاده است.
این تعبیر در منابع روایی شیعه و سنی آمده است.
🔰 درباره چگونگی شکلگیری آخرالزمان سخن روشنی در آیات و روایات به چشم نمیخورد،
اما وقتی حرف از آخرالزمان به میان میآید، همواره به دو پدیدهی بسیار مهم و بزرگ اشاره شده:
۱- ولادت و بعثت پیامبر اسلام بعنوان آخرین پیامبر و فرستاده الهی
۲- ظهور و قیام منجی موعود (عجل الله فرجه)
🔸برخی تعداد نشانه های ظهور منجی را تا ۲۵۰ مورد ادعا کرده اند،
البته ۵ موردش حتمی و قطعی ست که در پستهای قبل به آنها اشاره شد.
📚درسنامه مهدویت، سلیمیان، ج۳، ص۱۰۱و۱۱۲
🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃
@emamgharib
4_5974290536549320369.mp3
4.44M
🔥 #آخرالزمـــــــــان
🔴چی شد که #فساد و #فحشا به اسم باکلاس بودن بین زنان و مردان ما نفوذ کرد و خانواده ها را متلاشی کرده است؟
✅ فوق العاده مهم و تکان دهنده
🎙
@emamgharib
〖سفـࢪهآسمانے!〗
📌 #طرح_مهدوی 📝 "از بین بردن شکّ و تردید" ❤️ امام صادق در حدیثی فرمودند: زمانی می آید که هیچکدام ا
📌 #طرح_مهدوی
📝 "امام زمان خود را بشناسیم"
🔹 یکی از مهم ترین وظایف منتظران، شناخت امام زمان است. شناخت امام ۲ شاخه دارد:
۱- شناخت شناسنامه ای (نام، لقب، نام پدر، محل ولادت، سال ولادت و ...)
۲- شناخت تمام صفات، ویژگی ها و خصوصیات امامت حضرت مهدی، علائم ظهور، اتفاقات قبل و بعد از ظهور و ...
❤️ امام حسن عسکری فرمودند: «هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلی مرده است.»
📚 کمال الدین، ص ۴۰۹، حدیث ۹
💢 واقعا چقدر نسبت به حضرت شناخت داریم؟ آیا مومن هستیم یا فقط مسلمانیم؟
#وظایف_منتظران ۲۰
@emamgharib
✳️منتظران ظهور
🔴حکایت شیخ جعفر امین و گناه زبان❗️
🍃در زمان آیت الله بهبهانی تاجری اصفهانی وتهرانی وشیرازی هر سه باهم به نیت مکه راهی عراق شدند و بعد از زیارت اماکن مقدس عراق قصد کعبه داشتند و مقداری پول داشتند و می خواستند به دست انسانی امین بسپارند نزد آیت الله بهبهانی رفتند.
آن بزرگوار آدرس شیخ جعفر امین را به آنها دادند. سه تاجر ایرانی نزد شیخ جعفر امین رفتند وپول ها را به امانت سپردند.
شیخ جعفر امین مردی بسیار مومن بود که معرف به شیخ جعفر امین شده بود. سه تاجر ایرانی بعد از تمام شدن زیارت مکه به عراق رفتند وسراغ شیخ جعفر امین را گرفتند.
فهمیدند که شیخ فوت کرده است پسر شیخ دفتر پدرش را آورد ونام دوتن از تاجرها ومقدار پولشان و آدرس پولشان را دید ولی از تاجر سوم خبری نبود! آن تاجر بی چاره پولش را می خواست ولی پسرش خبری از پول او نداشت مجبور شد تا پیش آیت الله بهبهانی برود .
آیت الله بهبهانی گفت باید امشب با چند تن از انسانهای درستکار سر قبرشیخ جعفر امین بروید و دعا کنید شاید فرجی شود شب اول خبری نشد تا شب سوم که سر قبر شیخ بودند و دعا می کردند صدایی از قبر شنیده شد و آدرس پول را شیخ گفت ولی شنیدند که شیخ آه و ناله می کند و می گوید هرچه می کشم از دست قصاب است. خبر به آقای بهبهانی رسید و فکر چاره ای بودند. بعد از خانواده شیخ سوال کرد؛ شیخ با کدام قصاب داد و ستد داشته است. قصاب را یافت و به قصاب گفت چرا از دست شیخ جعفر امین ناراحتی؟ قصاب گفت خدا عذاب قبرش را زیادتر کند.
از قصاب خواهش کرد تا علت ناراحتی اش را بگوید. قصاب گفت من دختری داشتم که دم بخت بود و مردی کوفی که چوپان بود وبرای من گوسفند می آورد و به من پیشنهاد کرد تا دخترم را برای پسرش بگیرد و قرار شد من به کوفه بروم و در مورد خانواده ی آنها تحقیق کنم و او نیز درباره ما تحقیق نماید بعد که من تحقیق کردم فهمیدم خانواده ی خوبی هستند به او گفتم از نظر من ازدواج اشکالی ندارد و مرد کوفی نزد شیخ جعفر امین رفته بود و سوال کرده بود قصاب وخانواده ی او چگونه هستند شیخ که قصد داشته دختر قصاب را برای پسرش بگیرد.
فکر می کند: میگوید چه بگویم که هم گناه نباشد وهم بتوانم دختر را برای پسر خودم بگیرم شیخ فقط در یک کلمه به مرد کوفی می گوید: (من نمیدانم)
مرد کوفی با خودش فکر می کند و می گوید حتما طوری هست که شیخ این حرف را زد و مرد کوفی به یک نفر سفارش داد برو به قصاب بگو منتظر من نباش و دخترت را شوهر بده و آن مرد فراموش می کند و قصاب هم منتظر می ماند ولی روزها می گذرد و سال ها ولی از مرد کوفی خبری نمی شود تا این که دختر قصاب سنش بالا می رود و دیگر خواستگاری نداشته و شیخ جعفر امین هم که به پسرش می گوید: دختر قصاب را می خواهم برایت خواستگاری کنم قبول نمی کند. تا این که بعد از سالها مرد کوفی را می بیند وسراغ پسرش را از او می گیرد مرد کوفی می گوید من که چند سال پیش برایت سفارش فرستادم و علت انصراف خودش را حرف شیخ جعفر امین مطرح می نماید. و از همان روز قصاب شروع به نفرین می کند.
آیت الله بهبهانی به قصاب می گوید اگر من یک داماد خوب برای دخترت پیدا کنم. آیا راضی می شوی؟ آیت الله بهبهانی رو به یکی از شاگردانش می کند که تا کنون ازدواج نکرده بوده و از او می خواهد با دختر قصاب ازدواج کند ازدواج صورت می گیرد و قصاب راضی می شود و شیخ از عذاب قبر نجات می یابد.
📚منبع: کتاب کرامات و حکایات عاشقان خدا جلد دوم
🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃
@emamgharib
🌺دائم سوره قل هو الله احد را بخوانید و ثوابش را هدیه کنید
به #امام زمان علیه السلام که این کار عمر شما را با برکت
میکند
و مورد توجه خاص حضرت قرار می گیرید.🍃🌺
@emamgharib
4_5866482558157457244.mp3
29.1M
🔈 #شه_شناس
🔈 #چهار_سال_پایانی / 9
🔊 جلسه یازدهم
* مردم در مقابل علم به سه دسته تقسیم میشوند
* مقصود از علم چیست؟
* ویژگیهای زندگی مگسوار
* تفاوت حکومت طاغوت با حکومت ولایی
* امیرالمومنین از نبود کدام عالِم گلایه میکند؟
* بخش عمدهای از معضلات در حکومت دینی
* مسیر رسیدن به اصل علم
* تشبیه قرآن از عالِمی که خودش را کنترل نمیکند
* چه کنیم که برای امام زمان عج، مفید باشیم؟
* اهمیت کار علمی در دوران ظهور
* معنای صحیح " اول تزکیه سپس تعلیم "
* یکی از نقاط ضعف کشور
📅99/02/10
⏰ مدت زمان: ۵۹:۳۹
#مشهد
#مجتمع_فرهنگی_امیرالمومنین ع
#نهج_البلاغه
@emamgharib
🌸سلام
🍀روزتون معطربه ذکرصلوات برمحمدوآل محمد(ص)
به رسم ادب هرروز:
السلام علی رسول الله وآل رسول الله💖
السلام علیک یااباعبدالله الحسین(ع)
السلام علیک یاعلی ابن موسی الرضا💚
جمیعاورحمت الله🌻
@emamgharib
#سلام_امام_زمانم❤
در انتظار روز سپیدی هستیم
که طنین قدمهای مقدست ،
در گوش آسمان بپیچد و
نوای دلنشینت ،
جهان را پر کند ...
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
@emamgharib
✳️منتظران ظهور
#شعر_فراق_امام_زمان_عج
#یامهدی_عج
همیشه حاضری آقا به چشمم گرچه پنهانی
به حالم ناظـــری آقا نگفته حـــــال می دانی
بیا ای علم جاویدان بتاب ای شمسه ی تابان
بگو تا کی به پشت ابر ای خورشید می مانی
گرفتارم در این مـــــرداب بیا ارباب بیا ارباب
گدای خسته رادریاب دراین گرداب طوفانی
بیا ای رهنمـــــــای من بیا ای مقـــــــتدای من
بگیر این دستهای من در این شبهای ظلمانی
بیا ای یوسف زهرا به شهر ما تو از صحرا
که آبادی دل از هجر مبدل شد به ویرانی
بیا تا نوکرت باشم ذلیل محضـــــــرت باشم
کنم دل را چراغانی به باغ دل گل افشانی
نه دل قابل نه سر قابل نه قابل کشت بی حاصل
بیا آقا که من بی تو نه ســــر دارم نه ســــامانی
به بند هجر دربندم دوباره عهد می بندم
برای صبح وصــــل تو در این ابیات پایانی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃
@emamgharib
🌼 پنجشنبه است و ياد درگذشتگان
🌼 اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ
🙏 التماس دعا 🙏
🌼پنجشنبه
هـمان روزی است
اهالی سفر کرده از دنیا
چشم انتظار عزیزانشان هستند
دستشان ازدنیا ڪوتاه است
ومحتاج یادڪردن ماهستند
با ذکر فاتحه و صلوات
روحشان را شاد کنیم
@emamgharib
〖سفـࢪهآسمانے!〗
✳️منتظران ظهور 🌸 سلام بر ابراهیم 💥قسمت بیست و نهم : شهرک المهدی ✔️ راوی : علی مقدم ، حسین جهانبخ
✳️منتظران ظهور
🌸 سلام بر ابراهیم
💥قسمت سی ام : حلال مشکلات
✔️ راوی : یکی از دوستان شهید
🔸از پيامبر سؤال شد: «کداميک از مؤمنين ايماني کاملتر دارند؟
فرمودند: آنکه در راه خدا با #جان و #مال خود جهاد کند »
سردار محمد کوثري( فرمانده اسبق لشكر حضرت رسول ) ضمن بيان خاطراتي از ابراهيم تعريف ميكرد:
🔸در روزهاي اول جنگ در سرپل ذهاب به ابراهيم گفتم؛ برادر هادي، حقوق شما آماده است هر وقت صلاح ميداني بيا و بگير.
در جواب خيلي آهسته گفت: شما کي ميري تهران!؟
گفتم: آخر هفته. بعدگفت: سه تا آدرس رو مينويسم، تهران رفتي حقوقم رو در اين خونه ها
بده!
من هم اين کار را انجام دادم. بعدها فهميدم هر سه، از خانواده هاي #مستحق و آبرودار بودند.
٭٭٭
🔸از #جبهه برم يگشتم. وقتي رسيدم ميدان خراسان ديگر هيچ پولي همراهم نبود. به سمت خانه در حرکت بودم. اما مشغول فكر؛ الان برسم خانه همسرم و بچه هايم از من پول ميخواهند. تازه اجاره خانه را چه كنم!؟ سراغ کی بروم؟ به چه کسي رو بيندازم؟ خواستم بروم خانه برادرم، اما او هم وضع خوبي نداشت.
سر چهارراه عارف ايستاده بودم. با خودم گفتم: فقط بايد خدا کمک کند.
من اصلاً نميدانم چه كنم!
🔸در همين فكر بودم که يكدفعه ديدم #ابراهيم سوار بر موتور به سمت من آمد. خيلي خوشحال شدم.
تا من را ديد از موتور پياده شد، مرا در آغوش کشيد.
چند دقيقه اي صحبت كرديم. وقتي ميخواست برود اشاره کرد: حقوق گرفتي؟!
گفتم: نه، هنوز نگرفتم، ولي مهم نيست.
دست کرد توي جيب و يک دسته اسکناس درآورد. گفتم: به جون آقا ابرام نميگيرم، خودت احتياج داري.
گفت: اين قرض الحسنه است. هر وقت حقوق گرفتي پس ميدي. بعد هم پول را داخل جيبم گذاشت و سوار شد و رفت.
🔸آن پول خيلي #برکت داشت. خيلي از مشکلاتم را حل کرد. تا مدتي مشکلي از لحاظ مالي نداشتم.
خيلي دعايش کردم. آن روز خدا ابراهيم را رساند. مثل هميشه #حلال مشكلات شده بود.
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉
🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃
@emamgharib
[#یــــــــــصاحبالزمانمهـــدےعجـــــــــــا💙]
✍🏽 عزیزے میـــگفـــت:
➕هروقـــت احســـاس کردید
از [#امــــامزمـــــــانعج] دور شدیـــد
و دلتون واسہ آقا تنـــــگ نیست؛
این #دعاے کوچیــــــڪ رو بخــونید
بخصـــوص توے قنـــوت هاتـــون..!
[ لَیِّن قَلبے لِوَلِیِّ اَمرِکـ🌱 ]
خدایا..! #دلمــــو واسہ امامــم نــرم کن..!🌻
@emamgharib
〖سفـࢪهآسمانے!〗
✳️منتظران ظهور #وقایع_آخرالزمان 🌸قسمت چهل و پنجم 💯 آخِرُ الزّمان ... 🔰 گرچه واژه «آخرالزمان» در
✳️منتظران ظهور
#وقایع_آخرالزمان
🌸قسمت چهل و ششم
💯 نزدیکِ ظهور
🔰جملاتی که حرف، حرفش، #حرفها دارد...
«(دنیا طلبان) راه های چپ و راست را برگزیدند و رفتند، و مَسلک های گمراهی پیمودند و راه مستقیم هدایت و رستگاری را رها کردند!
پس نسبت به آنچه باید باشد و پیش آید، شتاب مکنید و آنچه در آینده باید بیاید را دیر مشمارید،
چه بسا کسی برای رسیدن به چیزی شتاب کند، اما وقتی که آن را دریابد، آرزو کند "کاش به آن نمی رسید و آن را نمی دید".
و چه نزدیک است امروزِ ما به فردایی که آثار آن آشکار گشته است.
ای مردمان! اینک ما در آستانه تحقق وعده های داده شده و نزدیکی ظهور - چیزهایی که بر شما پوشیده و ناآگاهید - قرار داریم...»
📗نهج البلاغه، خطبه۱۵۰
🔹ترجمه فیض الاسلام
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
☑️ پرچم های سیاه
👌از نشانه های آخرالزمان و یا ظهور است،
که در روایات شیعه و سنی به آن اشاره شده [البته جزو لیست علائم حتمی نیست.]
پرچم هایی برای حمایت و هدایت، در مسیر امام مهدی علیه السلام که از سمت خراسان برافراشته خواهد شد.
🔘 در کتابِ "سُنن ابن ماجه" از قول پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) نوشته شده:
«همانا اهل بیتم بعد از من، دچار بلاها و سختی ها و تبعیدها خواهند شد تا زمانی که گروهی از طرف مشرق می آیند.
همراه آنان #پرچم_های_سیاه است و آنان طالب خیر هستند...
[سر انجام] آن پرچم را به دست مردی از اهل بیت من می سپارند و او زمین را پر از عدالت می کند...
هر کسی از شما که آن را درک کرد، باید با آنها همراهی کند، حتی اگر بر روی برف حرکت کنید.»
📚 سنن ابن ماجه، ج۲، ح۴۰۸۲
🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃
@emamgharib
4_5962809363117642507.mp3
12.69M
🔰 بانویی که 230 سال عمر کرد!!!
🔸 #حکایت بهت آور جناب «حَبابه والِبیه» که هشت امام معصوم را زیارت کرد
🔸 و روزی دوباره در رکاب حضرت مهدی علیه السلام #رجعت خواهد کرد!
📚 کمال الدین ج2 ص536.
📚هدایة الکبری ص167.
@emamgharib
🔹آیا خانم ها هم در بین سربازان حضرت مهدی هستند⁉️
✅ در روایاتی از اهل بیت ـ علیهم السلام ـ به وجود زن در بین سربازان امام زمان ـ عج الله تعالی فرجه الشریف ـ اشاره شده است.
⭕️ در روایتی از امام صادق ـ علیه السلام ـ آمده است: «با حضرت قائم ـ علیه السلام ـ سیزده زن همراه است.»
📒 اثبات الهداة، ج۷ ، ص ۱۵۰
🔰 و در روایتی از امام باقر ـ علیه السلام ـ چنین آمده است: «سوگند به خدا، سیصد و اندی مرد میآیند كه در میانشان 50 نفر زن هستند.»
📙 بحارالانوار، ج۵۲ ، ص ۲۲۳
💠 روایتی از امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ نقل شده است كه فرمودند: «أصحاب المهدی شباب لا كهل فیهم إلا كالكحل فی العین او كالملح فی الزاد» یعنی اصحاب امام زمان ـ علیه السلام ـ جوانانند و پیر در بین آنان نیست، مگر به اندازه سورمه در چشم یا نمك در غذا ـ یعنی خیلی كم.
📗 معجم الملاحم والفتن، ج۲، ص۹۸
@emamgharib
〖سفـࢪهآسمانے!〗
📌 #طرح_مهدوی 📝 "امام زمان خود را بشناسیم" 🔹 یکی از مهم ترین وظایف منتظران، شناخت امام زمان است. شن
📌 #طرح_مهدوی
📝 "دفاع از امام و حفاظت از دین"
🔹 این دفاع با اظهار علم و نشر و ثبت آن در میان مردم میسّر است و فرد عالمِ و آگاه از حقایق باید علم و دانش خود را آشکار سازد و امر دفاع از دین و امامت را به درستی عهده دار شود.
❤️ رسول خدا می فرمایند: اگر بِدعت ها (نوآوری های جدید که در دین وارد میشود و برخلاف دین است) در امّتم ظاهر شود، عالِم باید علم خود را ظاهر نماید و هرکس این کار را نکند، لعنت خدا بر او باد.
📚 کافی جلد ۱ باب البدع حدیث۲
💢 دشمنان اسلام و امامت و مخصوصا مهدویت در اقصی نقاط دنیا جولان می دهند، نکند مورد لعنت پیامبر اسلام و خداوند قرار گیریم...
#وظایف_منتظران ۲۱
@emamgharib
4_5879646001559504621.mp3
26.5M
🔈 #شه_شناس
🔈 #چهار_سال_پایانی / 10
🔊 جلسه دوازدهم
* مقایسه بین علم و ثروت؟
* مزیت علم بر ثروت
* زمینهساز حاکمیت علم باشیم
* فرهنگسازی علم توسط امیرالمومنین علی علیه السلام
* خلاء حکومت امیرالمومنین علی علیه السلام
* ویژگیهای فرهنگ فاسد
* علم کارکرد ابدی دارد
* اکرام خدا به چیست؟
* علم عالِم بایستی در خود و جامعهاش اثرگذار باشد
* شرایط پذیرش در دانشگاه امیرالمومنین علی علیه السلام
* از امیرالمومنین بخواهیم که بر دوش ما چیزی بگذارد نه در جیب ما
* مشی علما در قبال ثروت
📅99/02/17
⏰ مدت زمان: ۵۴:۱۹
#مشهد
#مجتمع_فرهنگی_امیرالمومنین ع
#نهج_البلاغه
@emamgharib
#وقتی_فکر_گناه_میزنه_به_سرم1⃣
مرگ که خبر نمی کنه یهویی دیگه نیستی پس چرا گناه .....؟!
@emamgharib
🌸رفـع عطش قیامت🌸
🌸 خداوند به حضرت موسی وحی کرد:
🌸ای موسی! دوست داری عطش قیامت،
🌸تو را در نیابد و در مواقف آن روز تشنه نباشی؟
🌸عرض کرد:
بلی ای پروردگارجهانیان،
خطاب رسید:
🌸امروز در دنیا بر حبیب من صلوات فرست..
🌸تا فردا از تشنگی قیامت ایمن باشی.
📙آثار و برکات صلوات/ص۱۵۱
@emamgharib