eitaa logo
پایگاه تخصصی نقد عرفانهای کاذب
7.6هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
224 فایل
پایگاه تخصصی مقابله با عرفان های کاذب و دشمن شناسی ارتباط با ادمین: فاطمه میرزاییان، پژوهشگر عرفان های کاذب مسول شبکه کشوری خواهران مجمع فرق و ادیان خاتم الاوصیاء، مدرس حوزه،مشاور،عضو جمعیت بانوان فرهیخته،عضو مجمع مبلغات تهران @f_Mirzaeeyan
مشاهده در ایتا
دانلود
به‌طور خلاصه انرژی کمیتی است که قابلیت انجام کار را دارد، قابل انتقال است، روش‌های انتقال آن مشخص است، قابلیت اثبات از طریق ریاضی را دارد و به کمک فرمول‌های ریاضی قابل‌اندازه‌گیری است. 👇👇👇
انرژی در معنویت‌های نوین عباراتی همچون «انرژی کیهانی»، «انرژی کائنات»، «تفکر مثبت بدون تلاش»، «انرژی مثبت» و «ندای درون» نسخه‌های غیرعلمی و شاعرانه‌ای است که مبتنی بر دانش (و نه علم) روان‌شناسی و بر پایه تجربه شخصی (و نه اصول علمی) از مفهوم علمی انرژی است که توسط مروجان معنویت‌های نوین تئوریزه و بیان می‌شوند. «جوزف مورفی» (Joseph Murphy) کشیش و روانشناس آمریکایی از جایگزینی «انرژی» و «قدرت ذهن بشر» به‌جای «خدا» به‌عنوان اقتدار نامحدود و نیروی محرکه عالم وجود سخن گفت؛ مورفی، انرژی را منشأ تحول در زندگی انسان‌ها می‌دانست و معتقد بود که این انرژی است که منجر به تغییرات مثبت یا منفی می‌شود. کتاب‌های «قدرت فکر» و «قدرت پول» دو کتاب معروف جوزف مورفی است. مورفی در کتاب قدرت فکر، در قالب خاطرات، داستان‌های عامیانه، نصیحت و توصیه‌های روان‌شناسی، اندیشه خود را بیان می‌کند. در بخشی از این کتاب آمده است: «دعا کردن چیزی جز قبولاندن درخواست خود به ذهن است و همین عامل مثبت، جنبه‌های منفی ضمیر را از بین برده و راه گشایی می‌کند … می‌گویند یک روز که عیسی مسیح [علیه‌السلام] به خانه برمی‌گشت گروهی از افراد نابینا را منتظر خویش یافت. به کنار ایشان رفت و سؤال کرد: شما فکر می‌کنید که من قادرم به شما بینایی ببخشم؟ نابینایان پاسخ مثبت دادند. آنگاه با دست چشمانشان را لمس کرد و گفت: تا چه اندازه ایمان داشته باشید. افراد نابینا همگی شفا یافته و بینایی خویش را به دست آوردند. مسیح [علیه‌السلام] خطاب به ایشان گفت: زنهار! که از این واقعه چیزی به کسی نگویید … اکنون خوانندگان این کتاب می‌دانند که او چگونه توانسته بود با استمداد از نیروی تلقین، ضمیر خفته نابینایان را به تحرک وادار سازد و با همکاری این نیروی باطنی بیماری‌شان را شفا دهد. ایمان بیماران عامل شفادهنده و درونی است که معجزاتی شگرف انجام می‌دهد و دعاها را مستجاب می‌کند و چه‌بسا در طول قرون و اعصار گذشته هزاران هزار بیمار روبه‌مرگ با همین روش درمانی ساده معالجه شده و از کام مرگ رها گشته‌اند.» (کتاب قدرت فکر یا نیروی ذهن نیمه‌هوشیار، ترجمه داوود نعمت‌اللهی، ص ۷۳) 👇👇👇
یکی دیگر از مروجان معنویت‌های نوین که توانست به کمک سینما مفهوم انرژی-خدا را در میان عامه رواج دهد، «راندا برن» (Rhonda Byrne) نام دارد. وی نویسنده و تهیه‌کننده تلویزیونی استرالیایی است که به دلیل تولید فیلم و سپس کتاب «راز» (The Secret) به شهرت بین‌المللی رسید. راندا برن در سال ۲۰۰۷ و توسط روزنامه نیویورک‌تایمز در لیست صدنفره افرادی که دنیا را تغییر داده‌اند، قرار گرفت. لازم به ذکر است که فیلم راز به دلیل نداشتن محتوای علمی قابل استناد و تائید شده، توسط منتقدین سینمایی در رده فیلم و نه مستند رده‌بندی‌شده است اما به جهت تأثیرگذاری بیشتر بر روی مخاطب تحت عنوان مستند راز معرفی می‌شود. ایده مرکزی کتاب و فیلم  راز بر تأثیر «قانون جذب» در برآورده شدن خواسته‌ها و اراده انسان‌ها بناشده است. طبق قانون جذب، کائنات هر آنچه انسان بخواهد را به او می‌دهد و البته، اصولاً کائنات چاره و وظیفه‌ای جز برآورده کردن امیال انسانی ندارد! در کتاب راز می‌خوانیم: «افکار تو فرکانس امواجی را که به اطراف می‌فرستی تعیین می‌کنند و احساساتت فوراً به تو می‌گویند روی چه فرکانسی هستی. وقتی احساس بدی داری، روی فرکانسی هستی که چیزهای بد بیشتری را به‌طرف تو جذب می‌کند. وقتی احساس خوبی داری. چیزهای خوب بیشتری را باقدرت به‌طرف خودت جذب می‌کنی.» 👇👇👇
استفاده از عبارات علمی چون فرکانس و انرژی و ترکیب آن با مفهومی کاملاً انتزاعی و نامشخص مثل کائنات در کتاب و فیلم راز، و اختراع قانونی به نام قانون جذب – که البته هیچ‌کدام از معیارهای علمی یک قانون را به همراه ندارد – معجونی از شبه‌علم را به وجود آورده که مخاطب ناآگاه را در یک بن‌بست فکری قرار داده و او را از نظر ذهنی زمین‌گیر می‌کند. آثار دیگری چون «موفقیت نامحدود در ۲۰ روز» اثر آنتونی رابینز، «قورباغه را قورت بده» از برایان تریسی، «بیندیشید و ثروتمند شوید» از ناپلئون هیل و «حکایت دولت و فرزانگی» اثر «مارک-آندره پویسانت» با نام مستعار «مارک فیشر» قانون جذب را به‌عنوان رهاورد جدید در باب موفقیت و خلاقیت در امر تجارت تبلیغ می‌کنند و ایده مرکزی همه آن‌ها وجود مفهومی به نام انرژی است که شما از طریق فرکانس‌های آن را به کائنات می‌فرستید و درنتیجه آن چیزی را دریافت می‌کنید. 👇👇👇
نتیجه‌گیری ترویج این ایده به آنچه می‌خواهید حتماً می‌رسید فقط کافی است فرکانس «خود» را به‌گونه‌ای تنظیم کنید که انرژی درستی ارسال کرده و پاسخ درستی بگیرید، نتیجه‌ای جز «خود خدا انگاری» ندارد. این ایده همان اومانیسم است که اخلاق لذت‌گرای هدونیستی را برای می‌پسندد و شادی-محوری اپیکوریستی را ترویج می‌دهد. https://eitaa.com/antihalghe
⚠️به دلیل اهمیت مطلب و استفاده زیاد از مفهوم انرژی در مورد خدا و معنویات یادداشت بطور کامل ارسال شد تا مخاطبین گرامی با دقت مطلب را بخوانند و با این انحراف آشنا شوند. https://eitaa.com/antihalghe
⚡️ 🔹کارما یا کرمه یکی از باورهای ادیان شرقی است. بر اساس این اعتقاد اعمال خوب و بد انسان نتیجه ای دارد که او را به زندگی بعدی در این دنیا می کشاند. باور به کارما با اعتقاد به تناسخ درهم تنیده اند. تناسخ یعنی هر کس پس از مرگ دوباره متولد می شود و با جسمی تازه و هویتی دیگر به این جهان می آید تا نتیجه اعمالش را ببیند. 🔸اعمال و نیت های خوب موجب می شود که فرد در زندگی بعد سالم، زیبا و در خانواده ای مرفه و جامعه ای پیشرفته به دنیا بیاید. در مقابل اعمال و نیت های بد، موجب می شود که فرد در شرایط دردناکی به دنیا بیاید، تا مجازات شود. حتی ممکن است انسان بدکار در زندگی بعدی به صورت حیوانات در آید تا بیشتر رنج بکشد. 🔹 وابستگی نداشتن به زندگی موجب می شود که اعمال ما هیچ کارمایی تولید نکند و فرد به طور کلی از چرخۀ زاد و مرگ (تناسخ) رها شود. بسیاری از فلسفه های شرقی بر اساس رسیدن به رهایی (موکشا) پایه گذاری شده اند. آنها می کوشند به نوعی زندگی بی تعلق دست یابند، تا از این طریق دیگر به این دنیا نیایند و بتوانند به جهان های بالاتر راه یابند. 🔸اعتقاد به کارما و تناسخ برای نظام سرمایه داری غرب بسیار جذاب بوده است. هم از این رو به ترویج آن در جهان دامن زده اند. زیرا بر اساس این اعتقاد مردمی که در کشورهای پیشرفته به دنیا می آیند و یا در خانواده های ثروتمند متولد می شوند و به طور کلی افراد ثروتمند و مرفه در واقع انسان های پاکی بوده اند که در زندگی قبلی بسیار خوب زیسته اند و در این دوره از زندگی پاداش نیکی های شان را دریافت می کنند. 🔹 در مقابل مردمی که در کشورهای فقیر و خانواده های محروم به دنیا می آیند و به طور کلی مردمان بی چاره و ضعیف در حال تجربۀ مجازات بدی های شان در زندگی گذشته هستند. 🔸بنابراین هرچه تبعیض و اختلاف طبقاتی در جامعه دیده می شود، کاملا عادلانه است و هیچ ظلمی در کار نیست. افرادی که از تبعیض و فقر رنج می برند، بهتر است که به فکر رهایی خودشان باشند و به جای مبارزه با ثروتمندان و طبقۀ مرفه جامعه، باید بکوشند تا وابستگی ها به زندگی دنیوی را کاهش دهند و به رهایی برسند. 🔹هم از این رو موضوع کارما در عرفان های کاذب نقش پررنگی پیدا کرده است. نظام سلطه می خواهد مردم را با اعتقاداتی نظیر کارما و تناسخ آشنا کند و مفاهیم ارزشمند خودسازی، وارستگی، عرفان و معنویت را بر شالوده ای سلطه پذیرانه تعریف کند. با وجود چنین باورهایی اقشار خودشان را عامل تبعیض و فقر می دانند و افراد ثروتمند را شایستۀ تقدیس می پندارند. 🔸 کارما با عنوان قانون بازتاب، بومرنگ یا عکس العمل امروزه در جامعه ما شیوع پیدا کرده است. البته بعضی از افراد برای اینکه تعارض میان این باور با اعتقادات مذهبی را از بین ببرند، می گویند همه اعمال در همین زندگی نتیجه و بازتابی خواهد داشت و موضوع تولدها و زندگی های دوباره را مطرح نمی کنند. آنها می خواهند رابطۀ کارما و تناسخ را نادیده بگیرند و به این ترتیب موانع ترویج عرفان کاذب و معنویت سلطه پذیرانه را از میان بردارند. 🔹بی تردید یکی از فرصت هایی که خداوند عادل و حکیم برای دیدن نتایج اعمال قرار داده، همین زندگی دنیاست. اما این تمام واقعیت نیست و بسیاری از افراد ممکن است در این زندگی فرصتی برای دیدن پاداش یا مجازات اعمال شان نداشته باشند. بر پایۀ باورهای دینی معاد مهمترین موقعیت برای پاداش و مجازات اعمال است و پاداشت و مجازات آن جهان با نتایج دنیوی اعمال قابل مقایسه نیست. https://eitaa.com/antihalghe
🔴 قانون جذب ❗️توسل به فرشتگان؛ قانون تازه جذب وقتی فرشتگان، جای معصومین را می‌گیرند❗️ 👈پیش از این، بیشتر جریان‌های اشاعه‌دهنده قانون جذب با توصیه‌هایی چون تمرکز بر نیروی درون، انرژی کائنات و قدرت برتر، مراقبه، ریکی و اعتقاد به کارما و مواردی از این دست شناخته شده و فعال بودند، ‌اما به تازگی ‌این جریان برای عقب نماندن از دیگران و حفظ هواداران خود، ورژن تازه‌ای ساخته؛ نیروی «فرشتگان» و توسل به آ‌ن‌ها برای دستیابی به آرزوها و‌آمال. صرف‌نظر از گرته‌برداری این باورهای انحرافی از خرافات برخی فرقه‌های یهودی و باستانی، نکته قابل‌تأمل، تلاش مخفی برای جایگزین ساختن توسل به معصومین و اولیای الهی علیهم‌السلام و نقش آن‌ها به عنوان واسطه تفویض فیض الهی، با این موجودات ساخته و پرداخته خیالات است. ◽️دستورالعمل بیان‌شده برای ارتباط‌گیری با این موجودات نیز دربردارنده اعمالی است که صرف‌نظر از هر دین و مذهب، از عقلانیت نیز به‌دور بوده و صرفاً بر پایه برخی خرافات بی‌اساس مطرح می‌گردد. بی‌تردید، غنای معنوی دین مبین اسلام و استحکام اصول و مبانی آن و نیز ساحت انبیا و اولیای الهی در غایتی است که این‌قبیل بازی‌ها خدشه‌ای بدان نمی‌آورد، اما جذابیت ظاهری برخی از این اعمال و حرکات نمایشی به‌ویژه برای جوانان، ممکن است به‌تدریج زمینه‌های فکری آن‌ها را مسموم ساخته و از راه درست منحرف نماید، لذا شفاف‌سازی از این تحرکات‌ می‌تواند نقش مؤثری در آگاه‌سازی اقشار آسیب‌پذیر ایفا کند. https://eitaa.com/antihalghe
⚠️التقاط میان معنویت هاوایی و عرفان اسلامی ممکن نیست هواپونوپونو؛ از بومیان هاوایی تا جو ویتالی❗️ ایران در سال‌های اخیر محل فعالیت افرادی بوده است که می‌کوشند هواپونوپونو را به‌عنوان روشی اسلامی ارائه نمایند. آنها می‌خواهند توبه و استغفار را با روش هواپونوپونو تطبیق دهند و توبه را به این نام معرفی نمایند‼️
هواپونوپونو روشی است که این روزها از آن به‌عنوان راهکاری برای رسیدن به آرامش، شفابخشی و پاک‌سازی یاد می‌شود و از سوی افراد مختلفی در کشور ترویج می‌شود. Hoʻoponopono، در اصل یک سنت قبیله‌ای برای بخشش و شفایابی بوده که در بین بومیان هاوایی رواج داشته است. pono یعنی خوبی، فضیلت و رفاه. پیشوند hoʻo  این واژه را به فعل تبدیل می‌کند؛ بنابراین عبارت ”Hoʻoponopono”  به معنای اصلاح کردن، برقراری خیر و فضیلت، دوباره نظم بخشیدن و پاک‌سازی روان است. قبایل بومی در جزایر هاوایی اعتقاد دارند که خطاهای فرد (به زبان محلی hara) باعث بیماری می‌شود و برای درمان بیماری باید طلب بخشش کرد. برخی از آنان معتقدند که خطاها، خدایان را خشمگین می‌کند یا ارواح شریر و خدایان بدخواه را جلب می‌کند. افراد این قبایل برای طلب بخشش و شفابخشی، آیین هواپونوپونو را برگزار می‌کنند. در این آیین، اعضای خانواده دور هم جمع می‌شوند و با اعتراف و طلب بخشش سعی می‌کنند که مشکل را برطرف نمایند. پنهان کردن و مخفی نمودن خطا، آن را نیرومند می‌سازد و اعتراف کردن موجب از بین رفتن نیروی گناه می‌شود. آیین هواپونوپونو معمولاً توسط عضو ارشد خانواده انجام می‌شود. اگر بزرگ‌تر خانواده به هر علتی نتواند این برنامه را اجرا کند، از یک شخص خارجی محترم کمک می‌گیرند. برنامه با دعا آغاز می‌شود؛ سپس مشکل پیش آمده مطرح می‌گردد؛ آنگاه تخلفی که ممکن است سبب آن باشد، مورد بحث قرار می‌گیرد. از اعضای خانواده انتظار می‌رود که اگر خطایی داشته‌اند که در بروز مشکل نقش داشته، بیان کنند. البته اعتراف اعضا به‌عنوان همکاری جمعی برای حل مشکل انجام می‌شود، نه به‌عنوان مقصری که بخواهد مجازات شود. یک یا چند دوره سکوت برای تأمل در احوال درونی، احساسات و آسیب‌ها داده شود. احساسات همه تصدیق می‌شود، سپس اعتراف و بخشش صورت می‌گیرد. در مواردی این مراسم با جشن تشریفاتی همراه شده است. از نظر این قبایل بومی، بیشترین علت بیماری‌ها رفتار نادرست جنسی یا عصبانیت است. برخی از بومیان اظهار کرده‌اند که اگر سه روز عصبانی باشی، بیماری فرامی‌رسد. تجمّع خطاها موجب بیماری‌های مهلک می‌شود و ممکن است فرد خطاکار را بکشد. آنان معتقدند که گناه پدر بر دوش فرزند خواهد افتاد و اگر کودکی بیمار باشد، والدین مشکوک به گناهکاری هستند. در باور آنان انباشت خطاها موجب اختلال در اجتماع یا بروز بلایای طبیعی می‌شود، همچنین هماهنگی دوباره در خانواده و اجتماع یا نظم و آرامش در طبیعت، با اعتراف و عذرخواهی برقرار می‌گردد؛ لذا گفته شد که این آیین که هواپونوپونو نامیده می‌شود، به معنای اصلاح کردن و دوباره نظم بخشیدن است.
⛔️هواپونوپونو مدرن در اواخر قرن ۲۰، دادگاه‌ها در هاوایی دستور دادند که بزهکاران نوجوان و بزرگسال، برای حل اختلافات، با بزرگ‌ترهای خانواده هواپونوپونو کار کنند. برخی از پزشکان بومی هاوایی هم به مشتریانی که می‌خواستند به پزشک خانواده مراجعه کنند، این روش را توصیه می‌کردند. «مورنا سیمئونا» یکی از بومیان هاوایی است که این روش را به صورتی مدرن درآورد. او معتقد بود که لازم نیست هواپونوپونو را به‌صورت گروهی انجام دهیم، بلکه به طور فردی می‌توان از آن استفاده کرد. به این ترتیب این کار به روشی برای خودیاری و حل مسائل شخصی تبدیل شد. البته او سمینارهایی با نام «اقیانوس آرام» برای پاک‌سازی برگزار می‌کرد و به افراد کمک می‌کرد تا خطاها و اشتباهات را با نور خالص جایگزین کنند. سیمئونا تحت تأثیر فلسفۀ هندی، کارما و تناسخ‌های گذشته را ریشۀ مشکلات دانست و هدف هواپونوپونو را آزادکردن تجارب ناخوشایند و منفی در تناسخ‌های گذشته و رفع آسیب‌ها از «بانک‌های حافظه» عنوان کرد. او معتقد بود که «شما خالق شرایط زندگی خود هستید» و خودتان می‌توانید آن را تغییر دهید. از نگاه او پاک‌سازی لازمۀ گسترش آگاهی و تغییر از درون است. «جو ویتالی» و افرادی دیگر پس از سیمئونا این روش را به سلیقۀ خودشان تغییر دادند و مانترا(ذکر)هایی را به آن وارد کردند. آنها بر چهار مانترای اصلی تأکید داشتند که عبارت‌اند از: «من تو را دوست دارم»؛ «متأسفم»؛ «لطفاً مرا ببخش»؛ «متشکرم». این مانتراها کمک می‌کنند که خود را پاک‌سازی کنید و به حالت صفر یا هیچ‌هویتی برسید؛ حالتی که دیگر هیچ خطایی در ذهن و حافظه باقی نمانده و ریشۀ همۀ مشکلات و بیماری‌ها بیرون ریخته شده است.