در ژرفای افسانههای کهن، از موجودی اسرارآمیز سخن میگویند که تنها چشمهای برگزیده قادر به دیدنش هستند. او زادهی تاریکی و رازهای ناشناختهی کیهان است، موجودی که ردّ پای او بر پهنهی آسمان، شفقی قطبی از رقص نور و سایه بدل میکند و آوایی سحرآمیز—ملودیهایی که با احساستش پیوند خورده—در سپهر طنینانداز میشود.
*آیا میتوان او را نوازش کرد؟*
بله... اما هیچکس نمیداند پس از آن چه رخ خواهد داد.
و شاید هرگز کسی پینبرد که سرنوشت آن کس که جرأت چنین لمسى را داشته، چه شده...
برای اونگاکوی عزیز
#تقدیمی
https://eitaa.com/anyth77
با وجود بالهای کوچک و ظریفش، او یکی از سریعترین اژدهایان آسمانهاست!
پرواز، عشق بیپایان اوست؛ زمانی که بالهایش همچون بادبانهای ابریشمی در باد گسترده میشوند، هیچ مرزی نمیتواند سرعت او را محدود کند.
اما هشدار! اگر کسی جرات کند به عزیزانش آسیبی برساند، با خشم طبیعت روبهرو خواهد شد: طوفانهای خروشان و گردبادهای سوزان، همه ساختهی قدرت این اژدهای مهربان ولی غیور!
آیا میتوان او را نوازش کرد؟
بله، اما کمی صبور باشید! او در ابتدا ممکن است با خجالت از نوازش فرار کند، اما اگر با مهربانی به قلبش راه پیدا کنید، نهتنها آنها را میپذیرد، بلکه غرغرهای رضایتآمیزی خواهد کرپ که نشان میدهد چقدر از این همراهی لذت میبرد!
-
*این اژدها نهتنها یک همراه، بلکه محافظی شکستناپذیر است!*
برای ایران عزیز
#تقدیمی
https://eitaa.com/anyth77
در تاریکیِ عمیقِ جنگلهای ممنوعه، جایی که نور ماه به زحمت نفوذ میکند، هیبریدی افسانهای کمین کرده است. ترکیبی از دو گونهی قدرتمند، آمیخته با جادویی باستانی—موجودی که حتی جادوگرانِ استاد از درک کاملِ ماهیتش عاجزند.
دمش مانند رودی از ستارهها میدرخشد، و شاخکهایش پرتوهایی اسرارآمیز منتشر میکنند، گویی کلیدی به سوی آرزوهای پنهانِ دلِ هر رهگذری است. میگویند اگر کسی بتواند او را پیدا کند، میتواند هر آرزویی را بر زبان آورد... و اژدها آن را برآورده خواهد کرد.
*ولی هر چیزی بهایی دارد.*
هیچکس دقیقاً نمیداند اگر کسی نتواند بهای آرزویش را بپردازد، چه بلایی بر سرش میآید. برخی میگویند هیبرید بخشهایی از وجودشان را میدزدد—خاطرات، احساسات، یا حتی سالهای عمرشان. برخی دیگر زمزمه میکنند که او روح را طلب میکند... یا شاید چیزی گرانبهاتر.
*آیا میتوان او را نوازش کرد؟*
بله. اگر جرئت داشته باشی نزدیک شوی، ممکن است اجازه دهد دستت را بر پوشش نرم و درخشانش بکشانی... اما در ازایش چیزی تقدیم خواهی کرد؟ شاید لبخندت را، یا نخستین خاطرهات از عشق؟ شاید هم چیزی که هنوز نمیدانی از دست خواهی داد.
برای fuyu ی عزیز
#تقدیمی
https://eitaa.com/anyth77
در اعماق جنگلهای فراموششده، جایی که سایههای درختان کهنسال با نور کرمهای شبتاب آمیخته میشود، اژدهای اسرارآمیزی زندگی میکند. او نگهبان خاموش جنگل است، محافظی که با نفس گرمش زندگی را به ریشههای پوسیده و گیاهان پژمرده بازمیگرداند. اما با وجود قدرت شگفتانگیزش، دشمنانش بیشمارند—انسانهای طمعکار، آتشهای ویرانگر، و تبرهایی که بیوقفه بر تنهی درختان فرود میآیند.
شاید ظاهری ظریف و آرام داشته باشد، اما در رگهایش خونی جاری است که زهر جهانخواری در آن نهفته؛ قطرهای از آن میتواند قارهها را به ورطهی نابودی بکشاند.
آیا میتوان او را نوازش کرد؟
بله!..اما با ملایمت، با احترام. اگر دستی با مهربانی بر پولکهای درخشانش بکشید، ممکن است خرخری از رضایت سر دهد و چشمانش را مانند ستارههای نیمهشب ببندد. اما به یاد داشته باشید: حتی یک حرکت نادرست میتواند خشم او یا عزیزانش را برانگیزد... و آنگاه، دیگر دیر است.
برای Edvin عزیز
#تقدیمی
https://eitaa.com/anyth77
ٜ𐇽࣪۫ް𖫲ٜ࣪ ꨴ𐇽۫ް𝐻𝑜𝑢𝑠𝑒 𝑜𝑓 𝐷𝑟𝑎𝑔𝑜𝑛●~*
در اعماق جنگلهای فراموششده، جایی که سایههای درختان کهنسال با نور کرمهای شبتاب آمیخته میشود، اژ
وااای ...وواااااااااااااااااایییییی....خــــــــــیلـــــــــــــــــــــی این خوشگل تر شده رنگ امیزیش(تمیز تر در اومده)