eitaa logo
امیرحسین پاسبان
335 دنبال‌کننده
104 عکس
35 ویدیو
1 فایل
به وقت ادبیات صفحه اشعار امیرحسین پاسبان ارتباط با من: @Pasbanarab مشهدالرضا
مشاهده در ایتا
دانلود
به چه خوش کرده ای دل خود را؟ آرزوی تو تا ابد با توست @apasban
آری من عاشقت شدم اما... گناه توست زیبایی ات بزرگترین اشتباه توست پ.ن:وقتی میخوای توجیه کنی 🙂 @apasban
از غزلی تازه چون اشک دیدگان مرا ترک می کنی نادیده ام گرفتی و باور نمی کنم @apasban
نقل است که یک روز شیخ ابوبکر شبلی رحمةالله علیه یکی را دید زار می‌گریست. گفت: چرا می‌گریی؟ گفت: دوستی داشتم بمرد. گفت: ای نادان چرا دوستی گیری   که بمیرد؟!   .:. عطار” @apasban
پر شده دشت سینه ام از تو با طراوت تر از نسیم بهار!... 🌹سال نو مبارک🌹            @apasban
بخشی از مصاحبه با روزنامه شهرآرا در پیوست: از استادجوادگنجعلی ، استاد کاظمی و آقای تافته که از هیچ تلاش و محبتی برای تعلیم شاگردانشان، در مسیرشعر و ادب ،دریغ نمی کنند و حقی ادا نشدنی برگردن امثال بنده دارند؛ نهایت تشکر و قدردانی را دارم.
در بین خیمه‌، ظهر بدون تو ماتم است تا چشم کار می‌کند اینجا فقط غم است یک‌سو حسین آینه دار تمام حق یک‌سو تمام کفر به قتلش مصمم است دست حسین باز به جنت اشاره کرد دردا به غافلی که نگاهش به خاتم است از بس به زخم های دل او نمک زدند حس می‌کنم برای دلش زخم، مرهم است احلی من العسل به لبش، سوی دشمنان... در چهره‌اش شجاعت حیدر مجسم است با آنکه دیر آمده اما چه توبه ای! در بین عاشقانِ حرم حر مقدم است مسلم به روی دارالاماره چه ها کشید... کوفی بیا بساط خیانت فراهم است      ... تاریخ زنده است؛ کنون غزه کربلاست هرماه سال اهل شهادت محرم است مهدی در این زمانه غریب است؛ نزد ما تشت طلا ،امام، کدامش مکرم است؟ @apasban
بیا که در طلبت بی هوا و مدهوشم نفس بکش غزلی تازه را در آغوشم🫀🌱 به یادچشم تو چشم انتظار مانده دلم هنوز مانده نوای لب تو درگوشم... ز غیرخواندی و غیرت مرا به جوش اورد منی که غیر تو با هیچکس نمی جوشم هزار شاعر شب مشعل بدست می بینم درون سینه خود همچنان که خاموشم میان مردم و سرگرم خیمه شب بازی غمی به وسعت عالم نشسته بردوشم اگر امیر اگرپاسبان درگاهت چه فرق ؟؛ منکه به غیراز کفن نمی پوشم اگرکه قندفریمان  اگر که دُردِشراب به شوق دیدن روی تو می شود نوشم شب آمده؛ گل شب بوی من! نگاهم کن نفس بکش غزلی تازه را در آغوشم @apasban
به شوق صبح وطن باز در خطر ماندند کبوتران حرم، آه، در سفر ماندند نگاه های پریشان و مردمی نگران تمام اهل حرم بی تو دربه در ماندند 《خبرترین خبر روزگار بی خبریست》¹ خبررسیده که یک شهر بی خبرماندند ¹:فاضل
از این لحظه این صفحه درخدمت شهیدان است هرکس که خوش ندارد می تواند برود...
خاکم به سر کند مگر این دست های سرد خاموش می شود مگر این شعله های درد؟ پر می‌کشد ازین قفس تلخ روزگار مردی که در زمانۀ ما مرد بود، مرد! مانند او که سنگ شهادت به سینه زد؟ ای آسیاب فتنۀ دنیا، بیا، بگرد... غم رودوار می چکد از هر دو دیده ام ای پیکرت میانۀ آتش "سلام و بَرد"* شب را به راه آمدنت چشم دوختیم این صبح را بدون تو باید چه کار کرد؟ گردی به روی بال تو در این سفر مباد آه ای شهید خفته در آغوش بالگرد * «قلنا یا نار کونِی بَرداً و سَلاماً علیٰ "ابراهیم"» انبیاء ، ۶۹ @abbas_tafteh
. . . ای پیکر شهید که غلتیده ای به خون ققنوس وار از دل آتش بزن برون مستان عشق را خبری تلخ می رسد جام شراب می شود امروز واژگون بی شک شهادتت هنری شاعرانه است وقتی که نقش دشت شده داغ لاله گون گرد و غبارِ بال، گرفتند و پرزدند آوارگان عشق به سرمنزل جنون لاتَحسبنَّ مرگ بیاید سراغشان یاران نمرده اند؛ بل احیاءُ یُرزَقون..* قلبم به سینه می زند و گریه می‌کند اشکم امان نمیدهد این شعر را کنون ما پای انقلاب شما ایستاده ایم دشمن نگفته است بجز یاوه و فسون آغوش ما به روی شهادت گشوده است لااعبدُ مهابت طاغوت ،کافرون!! ما مانده ایم و وعدۀ نابودی ستم فریاد ذوالفقاری و صهیونِ سرنگون ماییم و فتح نفس، ببینم چه می کنیم ماییم و مکتب شهدا ما و آزمون.. *:وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقون. @apasban
قلب ما جای داغ یک مرد است بازهم سینه ام پر از درد است در بهار شهادت یاران دل، پشیمان و چهره ام زرد است دست مان از بهشت کوتاه است حب دنیا اسیرمان کرداست روح آنها چه ساده اوج گرفت آه بر روی بال ما گرد است ملتی بوده است ابراهیم عشق صدشهر پشت یک فرد است.. ای به قربان دست سوخته ات دست هایم پس از شما سرد است @apasban
• امشب حوالی ساعت ۲۱‌تا‌ ۲۲‌ در"برنامۀ‌ زنده شب‌شرقــی" گفتگو و شعرخوانی خواهم داشتم از‌شبکۀ‌خراسان علاقه مندان ببینند. • @apasban
استودیوی شب شرقی هستم تا دقایقی دیگر پخش زندۀ گفت و گو و شعرخوانی خواهم داشت. از شبکۀ خراسان
درکنار مجری توانمند اقای دهقانی و شاعر عزیز اقای رحیمی عنبران بخش هایی از این برنامه را در این صفحه بارگذاری خواهم کرد...