درس بیست و دوم: صرف فعل گفتن «قال »
١- در عربى محاورهاى سوريه و به خصوص لبنان حرف «قاف » به صورت همزه تلفظ مىشود.
٢- با آمدن «عم » به اول فعل مضارع، آن فعل فقط بر زمان حال دلالت خواهد كرد.
عم بيؤول : مىگويد (الآن)
٣- با آمدن «رَح، حَ » به اول فعل مضارع، آن فعل به زمان آينده اختصاص خواهد يافت.
رَح منِؤول: خواهيم گفت.
- أنا إلتِْ بدِّي روح عل مَتحف بكرَه . ---- من گفتم فردا مىخوام برم موزه.
- هي آلتِْ بتحب الأكل العربي . ---- او (مؤنث)گفت غذاى عربى دوست دارد.
- إنتو بتِؤْولو مو مبسوطين. ---- شما گفتيد كه راحت نيستيد.
- إنتي بتؤولي العامية صعب. ---- تو (مؤنث)مىگويى كه عاميانه دشوار است.
- نحنا إلنْا بدِْنا نرْوح عل حفلة يوم الم لايد. ---- ما گفتيم مىخواهيم روز تولد به جشن برويم.
تعلیم اللهجة اللبنانیّة 🇱🇧
https://eitaa.com/joinchat/3321823285Ce4245d41aa
خودآموز مکالمه عربی فصیح (کانال اصلی)
http://eitaa.com/joinchat/3417505808Cb5105ea910
درس بیست و سوم: مهمترين فعلهاى عاميانه (1)
١- فعل «حَكَي، يحكي، إحكِ » به معناى صحبت كردن و سخن گفتن است و معادل فصيح آن
«تَكَلّمَ، يتَكَلّمُ » مىباشد و كاربرد فراوانى دارد.
- أنا حَكِيتْ مع الناّطور : من با سرايدار صحبت كردم.
- أنا بدِّي بحَْكي مَعَكْ : مىخواهم با تو حرف بزنم.
- شُو عَم تحَكِي؟ چى دارى مىگى؟
٣- فعل «شافْ، بيشوفْ، شُوفْ » به معناى «ديدن و مشاهده كردن » و فصيح آن «رأي، شاهدَ » است.
وينكَْ يا عليّ بدِّي شُوفكَْ. كجايى على، مىخوام ببينمت.
۴- فعل «ساوَي، بيِساوِي، ساوِ » به معناى «درست كردن چيزى، انجام دادن كارى و رو به راه كردن » بهكار مىرود.
- شُو ساوِيتْ الِيوم: امروز چكار كردى؟
- شُو بدّكْ تسْاوي بعد الرياضة؟ بعد از ورزش مىخواهى چهكار كنى؟
- فعل «إجا، بيِجِي، جي » به معناى «آمدن » وفصيح آن «جاء » مىباشد.
- لشِ إجِيتْ متِأخِّرْ؟ چرا دير آمدى؟
- فيكْ بتِجِي بكُرا؟ آيا مىتوانى فردا بيايى؟
تعلیم اللهجة اللبنانیّة 🇱🇧
https://eitaa.com/joinchat/3321823285Ce4245d41aa
خودآموز مکالمه عربی فصیح (کانال اصلی)
http://eitaa.com/joinchat/3417505808Cb5105ea910
درس بیست و چهارم: مهم ترین فعل های عامیانه (2)
۶- فعل «جابْ، بيِجِيبْ، جِيبْ » به معناى «آوردن » است و در حقيقت متعدى فعل «جاءَ » است كه فصيح آن «جاءَ بِ، أحضرَ » مىباشد. وچنين به نظر مىرسد كه حرف «ب » جزء ريشه كلمه است و حرف «ج » اغلب به صورت «ژ » تلفط مىشود.
- هو جابْ كتابي: او كتابم را آورد.
- جِبْليِ (جِيبْ ليِ)كاسِةْ ماى!يك ليوان آب برايم بياور !
٧- فعل «خَشّ، يَخُشّ » كه در لهجههاى محلى سوريه، لبنان، عراق، مصر، كويت... بهكار مىرود، به معناى «دخل، يدخل » وارد شد، داخل شد... مىباشد.
٩- فعل «ليِكو » يا «ليِكُ »، فعل امرى است به معناى «اُنظُر إلي »كه ماضى و مضارع ندارد.
١٠ - فعل «شَلَحْ، بيِشْلحْ، اشِْلَح » سريانى است و به معناى «درآوردن لباس و كفش » مىباشد و فصيح آن «اخِلَع، انزع » مىباشد، و به رختكن در سالنهاى ورزشى «مشلح » مىگويند.
تعلیم اللهجة اللبنانیّة 🇱🇧
https://eitaa.com/joinchat/3321823285Ce4245d41aa
خودآموز مکالمه عربی فصیح (کانال اصلی)
http://eitaa.com/joinchat/3417505808Cb5105ea910
درس بیست و پنجم: مهم ترین فعل های عامیانه (3)
١١- مصدر «ترويق » يعنى صبحانه خوردن است كه صبحانه را «ترويقة» ،« فطور» ، « فطار»، «لقمة الصباح» ، «وجبة لصباح » مىگويند.
١٢- فعل نهى در عاميانه با كمك «لا و ما » ساخته مىشود.
- لا تروح ع الحفلة اليوم: امروز به جشن نرو.
- ما ترْوح ع الصف متِأخّر: دير به مدرسه نروى.
١٣- فعل » ِاستَنِّهْ و اسِتَنّي » به ترتيب براى مذكر و مؤنث به معناى «صبركن و منتظر باش » است و فصيح آن «انِتَظِر، تَمَهَّل » مىباشد.
- عَمِ اسْتنَاّك: منتظرتم.
- استَنّه شُوَى! يه كمى صبر كن!
١۴ - فعل «راحْ، بيِروحْ، رُوحْ » به معناى «رفتن » است و فصيح آن «ذهب » مىباشد.
- بدّي روحْ عَ الحَرم، ترْوحي مَعي؟ مىخواهم به حرم برم، با من مىآيى؟
١۵ - فعل «بَلَّشْ، بيِبَلِّشْ،بَلِّْش » به معناى «شروع كرد» است و معادل فصيح آن «بَدَأ » مىباشد.
- لو سَمَحتْ بلَِّش الدرس! اگر ممكنه است درس را آغاز كنيد.
- مينْ بيِبلَشّ؟ چه كسى شروع مىكنه؟
تعلیم اللهجة اللبنانیّة 🇱🇧
https://eitaa.com/joinchat/3321823285Ce4245d41aa
خودآموز مکالمه عربی فصیح (کانال اصلی)
http://eitaa.com/joinchat/3417505808Cb5105ea910
درس بیست و ششم: مهم ترین فعل های عامیانه (4)
١۶- فعل «بيِشتَغِل » به معناى «كار مىكند ومشغول است » مىباشد وفصيح آن «يعملُ » است وكاربرد هاى مختلفى دارد و غالباً براى پرسش از شغل افراد بهكار مىرود.
- شو بيشتغلْ أخوك؟ برادرت چكار مىكند (چكاره است)؟
- المُكيف ما بيِشتغَلِ بجِوز خَربان. كولر كار نمىكند، ممكنه خراب باشه.
١٧ - فعل «خَلّي » به معناى اجازه بدهيد، بگذاريد و باشيد، كه اغلب به ضمير منصوبى متصل است.
- خَلّ كيْ عاقلِْ.(عاقل باش ) --- خَلّينا نرْوحْ.(بگذار برويم.)
١٨- فعل «فاتْ، بيِفوتْ، فُوتْ » به معناى داخل شدن و وارد شدن است و فصيح آن «دَخَلَ » مىباشد.
- فتِتِْ ع الحارّة ( .وارد كوچه شدم)
- فوت جُوّا. (بيا تو)
١٩ - فعل «حَطّ، بيِحِطّ، حِطّ » به معناى قرار دادن و گذاشتن است و فصيح آن «جَعَلَ » مىباشد.
- وين حَطِّيت الكتاب؟ (كتاب را كجا گذاشتى؟)
- حِطّ الشِنتاية ع الطاولة!.(كيف را روى ميز بگذار)
تعلیم اللهجة اللبنانیّة 🇱🇧
https://eitaa.com/joinchat/3321823285Ce4245d41aa
خودآموز مکالمه عربی فصیح (کانال اصلی)
http://eitaa.com/joinchat/3417505808Cb5105ea910
درس بیست و هفتم: مهم ترین فعل های عامیانه (5)
٢٠ - فعل «شال، بيِشيل، شِيل » به معناى برداشتن و معادل فصيح آن «أخَذَ » است.
- شِيل الطائية منِ رأسك. كلاه را از روى سرت بردار.
٢١- فعل «شَرَّجَ، يشرّجُ، تشريج » به معناى شارژ نمودن و تكميل اعتبار سيم كارت تلفن است.
جالب اين است كه اين فعل از زبان بيگانه گرفته شده و به وزن و قالب عربى در آمده است.
مانند فعل «فَنَّشَ » كه از زبان بيگانه به معناى پايان داد، تمام كرد (فينيش)گرفته شده است.
تعلیم اللهجة اللبنانیّة 🇱🇧
https://eitaa.com/joinchat/3321823285Ce4245d41aa
خودآموز مکالمه عربی فصیح (کانال اصلی)
http://eitaa.com/joinchat/3417505808Cb5105ea910
درس بیست و نهم: جمله اسميه
اين جمله ساختارى ساده دارد و هنگامى است كه جمله با اسم آغاز شده باشد و از دو جزء تشکیل مىشود. «مبتدا +خبر »
- ايران حِلوِة كْتير. ايران خيلى زيباست.
- إنتو بالمدرسة. شما در مدرسه هستيد.
- مِفتاح بيتى ضايع. كليد خانهام گم شده است.
- عَيلْتي ساكْنة بطهران.خانوادهام در تهران ساكن هستند.
- هَدول رفِقاتي. اينان دوستانم هستند.
- المدير عَم يِحكي مَعَ الموظْفين. مدير دارد با كارمندان صحبت مىكند.
- نحنا مِنْحِبّ الّلغة العربيِّة. ما زبان عربى را دوست داريم.
- هِنّنْ زارو المَتحف. آنها از موزه بازديد كردند.
- هُوّ صَرّف المصارى. او پول را خرج كرد.
- رفيقتي أخْدِتْ القاموس من المكتبة. دوستم لغتنامه را از كتابخانه گرفت.
- أنا بكرا رَحْ كونْ فاضِي. من فردا بیکار خواهم بود.
- إنتي كنتي مشغولة مْبارح. تو ديروز كار داشتى.
- الجامعة مْسكَّرة. دانشگاه بسته است.
- اليوم شوب كْتير. امروز هوا خيلى گرم است.
تعلیم اللهجة اللبنانیّة 🇱🇧
https://eitaa.com/joinchat/3321823285Ce4245d41aa
خودآموز مکالمه عربی فصیح (کانال اصلی)
http://eitaa.com/joinchat/3417505808Cb5105ea910
درس سی ام: روش منفى كردن جمله اسميه
الف) فصيح : در زبان فصيح براى نفى از ادوات متعددى مانند: «ليس، لا، ما، لن، لمّا، لم و... » استفاده مىشود كه هر كدام احكام خاص و دقيقى براى خود دارند.
ب) عاميانه : در عاميانه اغلب از «ما » و مخفف آن «مِش » در لبنان و «مو » در سوريه استفاده مىشود.
«ما » براى منفى كردن فعل
«مو، مش » براى منفى كردن اسم.
- «ما في» ، «ما فيش».فصيح: ---- لا يوجد. (وجود ندارد، نيست.)
- «ما في شي »،.فصيح: ---- لا يوجد شيء. (چيزى نيست.)
- «مَعَليش».مخفف فصيح: ---- ما عليه شيء. (عيبى ندارد، باشد موافقم.)
- «مو هيك» ، «مش هيك »،.فصيح : ---- ليس كذلك. (اين طور نيست.)
تعلیم اللهجة اللبنانیّة 🇱🇧
https://eitaa.com/joinchat/3321823285Ce4245d41aa
خودآموز مکالمه عربی فصیح (کانال اصلی)
http://eitaa.com/joinchat/3417505808Cb5105ea910
درس سی و یکم: جمله فعليه
جملهاى است كه با فعل آغاز مىشود و به فاعل و در صورت متعدى بودن به مفعول به هم نياز دارند.
- راح سامر ع الجامعة. سامر به دانشگاه رفت.
- دَرَسِت منيح للامتحان. براى امتحان خوب خواندم.
- بيِحفظ الطالب الكلمات الجديدة. دانش آموز كلمات جديد را حفظ مىكند.
- بشِرَب قهوة الصِبِح.من صبح قهوه مىنوشم.
- بيِخلص الدرس الساعة سبعة تمام. درس ساعت هفت تمام مىشود.
- رَح احِكي مَعَك اليوم. امروز با تو صحبت خواهم كرد.
- عَم يتطلَّع الولد ع اللوحة. فرزند دارد به تابلو نگاه مىكند.
- وصِلِتو للِمَطار مِتأخرين. شما دير به فرودگاه رسيديد.
- جابتِ إمّي الخضرة من السوق. مادرم از بازار سبزى آورد.
تعلیم اللهجة اللبنانیّة 🇱🇧
https://eitaa.com/joinchat/3321823285Ce4245d41aa
خودآموز مکالمه عربی فصیح (کانال اصلی)
http://eitaa.com/joinchat/3417505808Cb5105ea910
درس سی و چهارم: تعابير متداول در تعارفات (2)
۴. أهلاً و سهلاً
«أهلاً و سهلا « » ً تعبيرى است براى خوش آمد گويى. اما در لهجه محلى مردم سوريه و لبنان علاوه بر «أهلاً و سهلاً » كه فصيح است. «أهلين و سهلين » را نيز مىگويند، وگاهى هم منظورشان تثنيه يا جمع است، بهويژه آنگاه كه بهدنبال آن «مرحبتين » هم بياورند.
(گويند، نخستين كسى كه اين تعبير را بهكار برد، سيف بن ذى يزن امير يمن بود، كه داستان زندگيش در كتب تاريخ، و به ويژه «مروج الذهب » مسعودى آمده است. معناى آن را «أتيتَ سعة وأهلاً ونزلتَ سهلاً » نوشتهاند، بنابر اين «أهلاً و سهلاً » مصدرى است كه به جاى تلفظ كردن فعل آمده است.)
۵. مَرحَي
واژه «مَرحي » نيز تعبيرى است به معناى «أحسنت و آفرين ». كه چون تيرانداز به هدف مىزند، به او «مَرحَي » مىگفتند، و چون خطا مىرفت، «بَرحَي » مىگفتند، و اهل لغت آن را بر معناى استحسان و تحسين و مرادف واژه فرانسوى «براوو » دانستهاند.
(مسعودى گفته است، كه پس از رانده شدن لشكر استعمارگر از حبشه از يمن، و تاجگزارى معديكرب فرزند سيف بن ذى يزن، بزرگان عرب براى تهنيت گويى او به يمن رهسپار گرديدند. يكى از بزرگان، عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف، جدّ پيامبر اكرم (ص)بود، كه از مكه رفته بود، و با مقاله بسيار فصيح و جالب و غرايى معديكرب را تبريك و تهنيت گفت. معديكرب نام و نشان او را جويا شد، و چون عبدالمطلب را به خوبى شناخت، گفت: «مرحباً و اهلاً و ناقةً و حلاً ومستناخاً سهلاً و يعطي عطاءً جزلاً...... » كه واقعاً معناى «وإذا حييتم بتحية فحيوا بأحسن منها » را در برداشت.
۶. مَرحَبا
معمولاً مردم مسيحى در كشورهاى عربى با گفتن عبارت «مَرحَبا » سلام و تعارف مىكنند.
پاسخ «مرحبا » يا همان مرحباً يا اهلاً و سهلاً، يا مضاعفات آنها، يعنى به صورت تثنيه و جمع و بالاتر گفتن است، چون «مرحبتين، أهلين و سهلين، » و همچنين «مِيتْ أهلا و سَهلا وَ ألف مَرحَبا » كه همه اينها به منظور مبالغه در اكرام و تجليل است، و شايد در ارتباط با فرموده خداوند است كه مىفرمايد:
(وَ إِذٰا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهٰا أَوْ رُدُّوهٰا)چون به شما سلام و درود گويند، پاسخ آن تحيت را به نيكوترين وجه بدهيد، يا اينكه به همان نحو به گوينده پاسخ گو ييد... به همين جهت هم گاهى پاسخ «صباح الخير » را به صورت تكثيرى مضاعف، «صباح الخيرات » و پاسخ «مسا الخير » را «مسا الخيرات » مىدهند.
(لهجههاى محلى عربى به اعرابهاى نحوى فصيح پاى بند نبوده، لذا ملاحظه مىشود كه حرف «ح » در عبارت «صباح الخير » را مكسور يا مضموم تلفظ مىكنند.)
٧. يعطيكَ العافية
در همه جا مىشنويد كه مردم به همديگر مىگويند: «يعطيك العافية » كه منظورشان «الله يعطيك العافية » است و غرض، خدا قوت گويى است.
در پاسخ «يعطيك العافية « ،» الله يعافيك » گفته مىشود.
٨. خَيرَ مَقدمٍ
تعبيرى است براى برگشتن از سفر كه همچون اهلاً و سهلاً، داستانى دارد، بدين معني كه دراصل جملهاى بوده است: «قدَمتمُ خيرَ مقدم » كه در اثر كثرت استعمال كوتاه شده است و يا مىگويند: «مرحبا بقدومكم ».
تعلیم اللهجة اللبنانیّة 🇱🇧
https://eitaa.com/joinchat/3321823285Ce4245d41aa
خودآموز مکالمه عربی فصیح (کانال اصلی)
http://eitaa.com/joinchat/3417505808Cb5105ea910
درس سی و پنچم: تعابير متداول در تعارفات (4)
٩. تُرَحّبُ بِقدومِكُم
در ورودى شهرها تابلوى «مدينة.... ترَُحّبُ بقدومكم » به چشم مىخورد كه معادل فارسى آن «به شهر... خوش آمديد » است.
١٠. رافَقَتكُم السَّلامَة
تعبيرى است كه در خروج از شهرى مشاهده مىكنيد ومعادل فارسى آن «سفر بخير » است.
١١. إذا بِترِيد (براى مذكر)، إذا بتريدي (براى مؤنث)
در سوريه و لبنان تعبير «إذا بتِرِيد » را بهكار مىبرند كه فصيح آن: «إن كُنتَ تُريدُ، إذا شِئتَ، لو سَمَحتَ » و معادل فارسى آن: «اگر اجازه فرما ييد، لطفاً، با اجازه شما » مىباشد.
١٢. تِكرم عَينَك
تعبير «تكِرَم عَينكَ » يكى از تعابيرى است كه در پاسخ مثبت به درخواست شخص مقابل است كه معادل فارسى آن «چشم. خواهش مىكنم. اطاعت مىشود » است.
١٣. سِيْ دِيْ، سِيدْ نا
مردم در هر شهر و ديار به هنگام خطاب به شخصى كه او را نمى شناسد، لفظى توأم با ادب و احترام را بهكار مىبرند. مثلاً در ايران معمولاً مىگويند: قربان، آقا، برادر، جناب، سركار و... .
در كشورهاى عربى هم تعبيراتى گفته مىشود، كه «سيد » نيز يكى از آنهاست. آنها «سَيدي » را بدون تشديد ياء گفته و فتحه حرف سين را به كسره مبدل مىكنند، كه با تفكيك س لايبها سيدي يا سيدنا)تلفظ مىگردد. به معنى عام خود، يعنى «آقا » (نه به آن مفهومى كه ايرانيان ويژه سادات بهكار مىبرند.)
تعلیم اللهجة اللبنانیّة 🇱🇧
https://eitaa.com/joinchat/3321823285Ce4245d41aa
خودآموز مکالمه عربی فصیح (کانال اصلی)
http://eitaa.com/joinchat/3417505808Cb5105ea910
درس سی و ششم: اصطلاحات (1)
١. بِكلّ سُرور
اين اصطلاح معمولاً در اماكن عمومى هنگام دعوت، پذيرايى و ميهمانى بهكار مىرود يا هنگامى كه شخصى از ديگرى خواهشى داشته باشد.
- الصديق الاول: مُمكن استعَمِل جَوّالكَ؟آيا مىتوانم از موبايل شما استفاده كنم؟
- الصديق الثاني: ما في مشكلة، بكِلّ سُرور.مشكلى نيست با كمال ميل.
٢. علي رأسي و عيني
اين عبارت براى تأكيد بر قبول خواسته و انجام آن است.
- الزبون: بدِّي كباب هندي و شاورما.كباب هندى و شاورما مىخواهم.
- النادل: حاضِر إستاذ.چشم آقا (قربان).
- الزبون: و بدِي ياهُنَّ كيونوا جاهزيِن بعَدَ ربِعِ ساعَة.مىخواهم كه آنها بعد از يك ربع آماده باشند.
- النادل: عَلى عَيني و رأسي، تكِرَم عَينكَ.به روى چشم، امر بفرماييد.
٣. شُو حابِبْ
براى پرسش از خواستهها و علاقمندىها به كار مىرود.
- النادل: شو حاببِْ تتََغَدّي اليوم استاذ؟امروز ناهار چى دوست داريد قربان؟
- الزبون: جايِ عَلي باليِ، كوسا باللَبن.كدو با ماست دوست دارم.
تعلیم اللهجة اللبنانیّة 🇱🇧
https://eitaa.com/joinchat/3321823285Ce4245d41aa
خودآموز مکالمه عربی فصیح (کانال اصلی)
http://eitaa.com/joinchat/3417505808Cb5105ea910
درس سی و هفتم: اصطلاحات (2)
۴. صِحَّة و هَنأ
اين اصطلاح هنگام پايان غذا يا نوشيدنى به افراد گفته مىشود.
الصديق الاول: تفََضّل اشِْرَب قَهوة. بفرما ييد قهوه بنوشيد.
الصديق الثانى: صَحّة وَ هَنا. سلامتى، نوش جان.
۵. شُو أخبارَكْ
هنگامى بهكار مىرود كه خواسته باشيم احوال فردى را بعد از غيبت طولانى خواسته باشيم.
- و الله منِ زَمان ما شِفناك، شو أخبارََكْ؟
به خدا مدتى است كه تو را نمىبينم چه خبرها؟
۶. كِيفَ الحَرَكة
اين اصطلاح براى پرسش از اوضاع كارى بهكار مىرود.
- البائع الاول: كيِفِ الحَرَكة هالأياّم؟
كار اين روزها چطوره؟
- البائع الثانى: وَالله الشِغِل ماشِي.
والله مىگذره، روبراه است.
تعلیم اللهجة اللبنانیّة 🇱🇧
https://eitaa.com/joinchat/3321823285Ce4245d41aa
خودآموز مکالمه عربی فصیح (کانال اصلی)
http://eitaa.com/joinchat/3417505808Cb5105ea910
درس سی و هشتم: اصطلاحات (3)
٧. ما عَم بيصير لنا
براى كارى بهكار مىرود كه قادر به انجام آن نباشيم.
- الصديق الاول: شُو مو عَم نشُْوفَك كْتير؟
چى شده كه خيلى تو را نمىبينيم؟
- الصديق الثانى: وَالله مو عَم بيِصير لي وَقت بسِبب الشِِغِل.
به خدا به خاطر كار امكان نداره.
٨. كِنِت مْفَكرة
هنگامى بهكار مىرود كه در ذهن شخصى درباره موضوع معينى، انديشه و نظر خاص باشد.
- كنِت مْفَكّر إنوّ السَعر أغلَى منِ هِيك.
فكر مىكردم قيمت گرانتر از اين باشه.
- كنِتْ مْفكرة إنوّ أسئلة حَتْكون أسْهَل منِ هيك.
فكر مىكردم سؤالات آسانتر از اين باشه.
٩. هِيكْ تَمام
اين عبارت نشانه موافقت بر انجام كار يا نظرى خاص است.
- الخياط: شو رأيكَ بطِول البنِطَلون.
نظرت درباره طول شلوار چيه؟
- الرجل: بعَتقَدِْ، هِيك تمَام.
معتقدم همين طور خوبه.
تعلیم اللهجة اللبنانیّة 🇱🇧
https://eitaa.com/joinchat/3321823285Ce4245d41aa
خودآموز مکالمه عربی فصیح (کانال اصلی)
http://eitaa.com/joinchat/3417505808Cb5105ea910
درس سی و نهم: اصطلاحات (4)
١٠. مَشَي المَركب
اين اصطلاح براى بيان استمرار زندگى و گذشت زمان بهكار مىرود.
- المرأة: وَ الله هَالوِلاد عَم يكْبرِوا بسُرعَة.
به خدا اين بچهها به سرعت بزرگ مىشن.
- الرجل: إيه يا مَخلوقة، مَشَى المَركَب.
بله خانم كاروان رفت (عمر گذشت).
١١. مْنِشْكُر الله
اين اصطلاح براى بيان شكر و سپاس براى خداوند استفاده مىشود.
- الصديق الاول: كيِفْ أحوالكَ؟ احوالت چطوره؟
- الصديق الثانى: مْنشِْكُر الله. خدا را شكر مىكنيم.
١٢. خاطِر بِبالي
اين عبارت براى بيان فكرى گذرا يا ديدگاهى لحظهاى است.
- ما كانْ خاطِرْ ببِالي لحَظة إنوّ إبني يَرسُب.
به فكرم خطور نمىكرد كه پسرم مردود بشه.
تعلیم اللهجة اللبنانیّة 🇱🇧
https://eitaa.com/joinchat/3321823285Ce4245d41aa
خودآموز مکالمه عربی فصیح (کانال اصلی)
http://eitaa.com/joinchat/3417505808Cb5105ea910
درس چهلم: اصطلاحات (5)
١٣. أدّيش المُدّة
اين عبارت براى پرسش از مدت زمانى است كه انجام كارى به طول مىكشد.
- الأب: شُو رايحِ تدِْرُس بعَد البكَالوريا؟
چى مىخواى بعد از ديپلم بخونى؟
- الأبن: بدّي أدْرُس هِندسة مَدَنيةّ.
مىخوام مهندسى شهر سازى بخونم.
- الأب: و أدّيش مُدة الدِّراسِة.
مدت تحصيل چقدره؟
- الأبن: خَمس سِنين. پنج سال
١۴. و السلام علي المُرسَلين
اين اصطلاح براى بيان پايان كارى بهكار مىرود.
- اكُتُبْ الِلّي بتَْعرِف وَ السَّلام عَلَى المُرسَلين.
هرچه مىدونى بنويس و سلام بر فرستادگان.
١۵. بِيْسرّ الئلِب (القلب)
اين تركيب براى بيان شادى و خوشحالى است.
- وَ الله الطَلعَة عَل الجَبل هَلّأ بتِسِرّ القلب.
به خدا الآن رفتن به كوه، دل را شاد مىكنه.
تعلیم اللهجة اللبنانیّة 🇱🇧
https://eitaa.com/joinchat/3321823285Ce4245d41aa
خودآموز مکالمه عربی فصیح (کانال اصلی)
http://eitaa.com/joinchat/3417505808Cb5105ea910
درس چهل و یکم: اصطلاحات (6)
١۶. خِير شُو صاير؟
اين عبارت براس سؤال از رويدادهاى جارى و اشتياق به خبرهاى تازه بهكار مىرود.
- الصديق الاول: ما سَمِعِتْ الأخبار؟
خبرها را نشنيدى؟
- الصديق الثانى: لا و الله، خَير شو صايرِ، إنْ شاءَ الله ما في شي.
نه به خدا، خير باشه، ان شاء الله چيزى نيست.
١٧. شُو هالحَكِي
اين تر كيب از بعيد دانستن چيزى و عدم تصديق نظر گوينده بهكار مىرود.
- مُحمّد هاجَر لفَِرَنسا ! شو هالحَكِي؟
محمد به فرانسه مهاجرت كرده ! اين چه حرفى است !
- رَسِبتِْ باِلفيزياء ! شو هالحَكِي؟
فيزيك مردود شدم ! اين چه حرفى است؟
١٨. وِ الله مَعَك حَقّ
اين عبارت براى تأييد و همراهى در فكر يا نظرى معين است.
- الصديق الاول: عَمْ فَكّر آخُدْ إجازة، يمِكن أرتاحْ شُوَي؟
فكر مىكنم مرخصى بگيرم ممكنه كمى آروم بشم.
-الصديق الثاني: وَ الله مَعَكْ حَق، منِ زمان ما أخَذِت إجازة.
به خدا حق با شماست. مدتهاست كه مرخصى نگرفتهام.
تعلیم اللهجة اللبنانیّة 🇱🇧
https://eitaa.com/joinchat/3321823285Ce4245d41aa
خودآموز مکالمه عربی فصیح (کانال اصلی)
http://eitaa.com/joinchat/3417505808Cb5105ea910
درس چهل و دوم: اصطلاحات (7)
١٩. سُنّة الكَون
اين عبارت به معناى قبول اراده الهى و تسليم در برابر آن است.
- الزوجة: وَ الله فَضّي البيت بعَد ما تجََوّزوا البنِات.
زن: به خدا بعد از اينكه دختران ازدواج كردند خانه خالى شده.
- الزوج: هاى سِنةّ الكون، كلِْ وَحدِة بدِّا ترْوح لبِيت زَوجِها.
شوهر: اين رسم روزگاره (سنت زندگيه)هر كدام بايد به خانه شوهرش برود.
٢٠. بِشكُر ذوقك (ذوئك)و لطفك
اين اصطلاح هنگامى بهكار مىرود كه بخواهيد از شخصى به خاطر كارى كه انجام داده تشكر كنيد.
- بشِْكُر ذوقكَ وَ لطُفَك عَلىَ الهَديةّ الحِلوِة. از سليقه و لطف شما به خاطر اين هديه زيبا متشكرم.
- بشِْكر ذوُقكَ و لطُفك علَىَ مساعدتي. از سليقه و لطف شما بهخاطر مساعدت شما تشكر مىكنم.
٢١. كِيف بِقدر إخِدْمَك
اين تعبير هنگامى بهكار مىرود كه بخواهيد آمادگى خود را براى هر نوع كمكى به ديگرى اعلام كنيد.
- لو سَمَحت كيِف بقِدِر أخِدمَك بمِوضوع الدّراسة؟
با اجازه چطور مىتونم درباره موضوع درس به شما كمك كنم؟
- كيِف بقِدِر أخِدمَك بمِوضوع حَجز البطِاقة؟
چگونه مىتوانم در خصوص رزرو بليط به شما كمك كنم؟
تعلیم اللهجة اللبنانیّة 🇱🇧
https://eitaa.com/joinchat/3321823285Ce4245d41aa
خودآموز مکالمه عربی فصیح (کانال اصلی)
http://eitaa.com/joinchat/3417505808Cb5105ea910
درس چهل و سوم: اصطلاحات (9)
22- بِشكُر ذوقك (ذوئك)و لطفك
اين اصطلاح هنگامى بهكار مىرود كه بخواهيد از شخصى به خاطر كارى كه انجام داده تشكر كنيد.
- بشِْكُر ذوقكَ وَ لطُفَك عَلىَ الهَديةّ الحِلوِة. از سليقه و لطف شما به خاطر اين هديه زيبا متشكرم.
- بشِْكر ذوُقكَ و لطُفك علَىَ مساعدتي. از سليقه و لطف شما بهخاطر مساعدت شما تشكر مىكنم.
23. كِيف بِقدر إخِدْمَك
اين تعبير هنگامى بهكار مىرود كه بخواهيد آمادگى خود را براى هر نوع كمكى به ديگرى اعلام كنيد.
- لو سَمَحت كيِف بقِدِر أخِدمَك بمِوضوع الدّراسة؟
با اجازه چطور مىتونم درباره موضوع درس به شما كمك كنم؟
- كيِف بقِدِر أخِدمَك بمِوضوع حَجز البطِاقة؟
چگونه مىتوانم در خصوص رزرو بليط به شما كمك كنم؟
24. عَلَي حَسَب
اين اصطلاح براى ارتباط بين دو چيز بهكار مىرود.
- رَح يكَون السَّعر عَلَى حَسَب الكميةّ.
قيمت به مقدار بستگى داره.
- رَحْ كيون مُدّة الرَحلة عَلَى حَسَب الجَوّ.
مدت سفر به وضع هوا بستگى داره.
- رَح كيون الراتبِ عَلَى حَسب ساعات الشِغِل.
حقوق به ساعات كار بستگى داره.
تعلیم اللهجة اللبنانیّة 🇱🇧
https://eitaa.com/joinchat/3321823285Ce4245d41aa
خودآموز مکالمه عربی فصیح (کانال اصلی)
http://eitaa.com/joinchat/3417505808Cb5105ea910
درس چهل و چهارم: اصطلاحات (10)
25- مو طالِع بإيدي
اين تعبير براى عدم توانايى بر انجام كارى استفاده مىشود.
عَمِلتِ كلِ جُهدي لسِاعدَكْ، بسَْ مو طالعِ بإِيدي أكتَر منِ هِيك.
تمام تلاشم را براى كمك به تو بهكار گرفتم ولى از دست من بيشتر از اين ساخته نيست.
- درِسِِتْ كلِّ الوقت، و ما بيِطلَع بإيدي أحسَن منِ هَالنتيجِة.
تمام وقت درس خواندم ولى بهتر از اين نتيجه از دستم ساخته نيست.
26. عَالأربعة و عشرين
اين عبارت براى بيان انجام بهصورت كامل و تمام است.
- الصديق الاول: كيِفْ كانْ سَفرَك؟ سفرت چطور بود؟
- الصديق الثانى: عَالأربعَة وَ عِشرين. خوب وكامل.
27. شْلون فِيني
اين تعبير هنگامى بهكار مىرود كه بخواهيد كيفيت انجام كارى را بپرسيد.
- شْلون فيني رُوح عَ سُوق الحَميديةّ؟ چطور مىتونم به بازار حميديه برم؟
- شْلونْ فيك تشَتغِل بهَِالشُوب؟ چطور مىتونى تو اين گرما كار كنى؟
- شْلونْ فيك تحَِلّ هَالمُشلكة؟ چطور مىتونى اين مشكل را حل كنى؟
٢۶. لازم تْساوي
اين تعبير بر ضرورت انجام كارى اشاره دارد.
- إذا بدَِّك تُقَوّي لغَُتَك، لازمْ تسْاوِي شُويةِ دورات بالصيف.
اگه بخواى زبانتو تقويت كنى لازمه مقدارى دوره تابستانه بگذرونى.
تعلیم اللهجة اللبنانیّة 🇱🇧
https://eitaa.com/joinchat/3321823285Ce4245d41aa
خودآموز مکالمه عربی فصیح (کانال اصلی)
http://eitaa.com/joinchat/3417505808Cb5105ea910
درس چهل و پنجم: اصطلاحات (11)
27. بِقتَرح عَلَيك
اين تعبير هنگامى بهكار مىرود كه بخواهيد درباره موضوعى، نظرى را پيشنهاد بدهيد.
- منِْشانِ مُشكلةِ البيت، بقِتَرحْ عَل كي تَحكِي مَع صاحِب المَكتب العقاري.
براى مشكل خونه، بهت پيشنهاد مىكنم با صاحب بنگاه املاك صحبت كنى.
- بقِتَرحْ عل كينْ، إنوّ نسْافر بكُرَة عَ الزَبدَاني.
بهتون پيشنهاد مىكنم كه فردا به زبدانى (منطقهاى لاييقى نزديك دمشق) سفر كنيم.
٢٨. شُو صاير مَعَك
اين تعبير هنگامى بهكار مىرود كه بخواهيد ازعلت حالتى در شخصى جويا شويد.
- شِكلَك مَزعوجْ، شو صاير مَعَك؟ قيافهات ناراحته، چت شده؟
- ليِشْ زَعلانْ، شو صايرْ معَك؟ چرا ناراحتى، چت شده؟
٢٩. عِمِ تْصادِفني
اين اصطلاح براى زمانى است كه رويدادى ناگهانى رخ دهد.
- وَ الله هالأيام، عَم تصْادفني مَشاكل كْتير بالشِغل.
به خدا اين روزها با مشكلات كارى زيادى مواجه مىشم.
- أنا عَمْ أدرُس إنكليزي، عَم تصْادفِني كْتير كلمات جْديدة.
من انگليسى مىخونم و با كلمات جديدى مواجه مىشم.
٣٠. بَلكي بِئدر (بقدر)
اين اصطلاح براى بيان رغبت به كمك به ديگران باتوجه به امكانات موجود است.
- إحْكِيليِ مشِكِلْتكَ، بلَكِي بقِْدِر ساعْدَك.
مشكل خودتو بگو بلكه بتونم كمكت كنم.
- عَطِينيِ وقت، بلَكي بقِْدِر لاقيِ (پيدا كنم) حَل للموضوع.
به من وقت بده شايد بتونم حلى واسه اين موضوع پيدا كنم.
تعلیم اللهجة اللبنانیّة 🇱🇧
https://eitaa.com/joinchat/3321823285Ce4245d41aa
خودآموز مکالمه عربی فصیح (کانال اصلی)
http://eitaa.com/joinchat/3417505808Cb5105ea910
درس چهل و ششم: اصطلاحات (12)
٣١. أخُدْ مِن وقتك
اين اصطلاح براى اجازه گرفتن جهت گفتگو بهكار مىرود.
- الصديق الاول: إستاذ عناّ مشِْكِلة صْغيرة، فينا نأخُد منِ وقتك شُوَي.
آقا ما مشكل كوچيكى داريم مىتونيم كمى وقتتونو بگيريم.
- الشخص الثانى: إيهْ تفََضّل. البته بفرما يين.
٣٢. هاتْ خَبّرنى
اين اصطلاح براى جويا شدن از اخبار دوستان و نزد كيان است.
- الشخص الاول: وَين هَالغِيبة، هاتْ خَبرّني شو عَمِلتْ بهَِالفتِرة؟
كجايى با اين غيبت. بگو ببينم در اين فرصت چه كردى؟
- الشخص الثانى: وَ الله ما في شي، كانْ عندي شُوَية شِغِل.
چيزى نيست به خدا، يه مقدارى كار داشتم.
٣٣. إنت رَوِّئ (روّق ) و هَدّي أعصابَك
اين دو اصطلاح براى آرام كردن شخص عصبانى و ناراحت بهكار مىرود.
- الشخص الاول: إيهْ رَوِّئ، هَدِّئْ أعصابكَ.
بله. آروم باش. اعصابتو كنترل كن.
- الشخص الثانى: و الله هَالشِغلة ما عادْ بيِنسِْكِتْ عَليها.
به خدا درباره اين كار نمىشه ساكت شد.
٣۴. لا شُكرَ عَلي واجب
اين اصطلاح در جواب تشكر ديگران بهكار مىرود.
- الشخص الاول: إن شَاءَ الله مَا نكُون عَذّبناك بالمُعاملة، شُكرا.
ان شاء الله، نمىخواستيم ناراحتت كنيم، ممنون
- الشخص الثاني: أبدا لا شُكرَ علي الواجب.
هرگز انجام وظيفه بود.
تعلیم اللهجة اللبنانیّة 🇱🇧
https://eitaa.com/joinchat/3321823285Ce4245d41aa
خودآموز مکالمه عربی فصیح (کانال اصلی)
http://eitaa.com/joinchat/3417505808Cb5105ea910
درس چهل و هفتم: اصطلاحات (13)
٣۵. خِير إن شاء الله
اين عبارت هنگام شنيدن خبرهاى بد مانند تصادف، بيمارى و... بهكار مىرود.
- شايفَْك مو مَبسوط، خَير إن شاءَ الله.
تو رو خوشحال نمىبينم خيره ان شاء الله.
- سَمِعنا إنوّ جارْنا أبو أحمد، بالمُستشفى، خَير إن شاءَ الله.
شنيديم كه همسايمون ابواحمد بيمارستانه، خير است ان شاء الله.
٣۶. مُو خَبَريّة
اين عبارت براى ناراحت شدن از شنيدن خبرى بهكار مىرود.
- جارْنا أبو سعيد عَمَل حادثِْ، مو خَبرَيةّ.
همسايمون ابوسعيد تصادف كرده، اين چه خبريه؟
- رَسَبْ أخوك بالفَحِصْ، مو خَبَريةّ.
برادرت تو امتحان رد شد. اين چه خبريه؟
٣٧. شكراً لذوئك (لِذوقك)
اين عبارت براى بيان شكر و سپاس از كسى است كه كارى را برايت انجام مىدهد.
- الموظف: إستاذ و هاي خَلَصتلَّكْ المُعاملة.
كارمند: آقا اين كار را براتون تموم كردم.
- الزبون: شُكرا كْتير لذِوقَك.
مشترى: از لطف تون ممنونم.
تعلیم اللهجة اللبنانیّة 🇱🇧
https://eitaa.com/joinchat/3321823285Ce4245d41aa
خودآموز مکالمه عربی فصیح (کانال اصلی)
http://eitaa.com/joinchat/3417505808Cb5105ea910
درس چهل و هشتم: اصطلاحات (14)
٣٨. ما بِدّا وقت
اين عبارت براى انجام كارى است كه وقت زيادى نمىخواهد.
- لئِيِتْ (لقيت) إنوّ الدرسْ سَهِل، و الكلمات ما بدّا وَقت كْتير.
پى بردم كه درس آسونه و كلمات وقت زيادى نمىخواد.
٣٩. ما اخْتَلَفْ شِي
اين عبارت براى بيان منفى بودن ديدگاه و يا رفتارى معين است.
- حاوِلتْْ خَفّفْ أكْليِ، بسَ ما إخْتَلَفْ شِي، و ظَلَّيتْ سْمِين.
تلاش كردم غذامو كم كنم ولى چيزى تغيير نكرد و چاق باقى موندم.
- جَرَّبتِْ غَيِّر مَوقفة (رفتار)، بس ما اخْتَلفْ شِيْ.
تلاش كردم نظرمو تغيير بدم ولى چيزى تغيير نكرد.
۴٠. صارْ لازم
اين عبارت بر حتمى بودن نظرى معين يا ضرورت اتخاذ تصميم فورى دلالت دارد.
- الوقت متِْأخّرْ، و صارْ لازمْ نرِجَع عَ البيت.
دير شده و لازم شده برگرديم خونه.
- وَضعَكْ خَطير كْتير، و صارْ لازمْ تشْوفْ شِيْ دكتور.
وضعت خيلى خطرناكه، لازمه دكترو ببينى.
۴١. بِيصير الخِير
اين عبارت براى خوشبينى به سرانجام نيك در موارد غير واضح بهكار مىرود.
- الصديق الاول: رحِِتْ عَ الشِركَة و قَدّمتِْ وُراقي للِوظيفة.
به شركت رفتم و مداركمو براى كار تقديم كردم
-الصديق التانى: بيِصير خَير، إن شاء الله بتِْكونْ منِ نصَيبَك.
خير پيش مىآد. به خواست خدا نصيبت مىشه.
تعلیم اللهجة اللبنانیّة 🇱🇧
https://eitaa.com/joinchat/3321823285Ce4245d41aa
خودآموز مکالمه عربی فصیح (کانال اصلی)
http://eitaa.com/joinchat/3417505808Cb5105ea910
درس چهل و نهم: اصطلاحات (15)
۴٢. شُو عَم بِيصير
اين اصطلاح براى سؤال از رويدادهاى جارى در زمان حال يا بعيد دانستن امرى است.
- الوَضعْ صايرْ ما بيِنطاقْ، شو عَم بيِصيرْ؟!
اوضاع غير قابل تحمل شده، چى مىشه؟
- و الله مو عارفِْ شُو عَم بيِصير؟!
به خدا نمى دونم چى مىشه؟
۴٣. هلّق بَلَّشِتْ
اين تعبير براى بيان شروع كارى است.
- هَلَّقْ بلَّشِتْ دراسِة، و بدِّي ساعْتين لخََلَص.
تازه درسو شروع كردم ودو ساعت مىخوام تا تموم بشه.
- هَلّقْ بلَّش الفيلم قَبلِ دَقيقتِين.
فيلم تازه شروع شده، دو دقيقه پيش.
۴۴. مِشان هِيك
اين اصطلاح براى دليل آوردن بر انجام كارى دلالت دارد.
- بكُرَة رَحْ نسافر بكِّير، مشِان هِيك لازمْ تنام بكَّير.
فردا زود سفرخواهيم رفت. براى همين لازمه زود بخوابى.
- إنت غَلطِِتْ مع رفيقَك، مشِان هِيك لازم تعَتذر له.
تو در مورد رفيقت اشتباه كردى واسه همين بايد ازش معذرت بخواى.
تعلیم اللهجة اللبنانیّة 🇱🇧
https://eitaa.com/joinchat/3321823285Ce4245d41aa
خودآموز مکالمه عربی فصیح (کانال اصلی)
http://eitaa.com/joinchat/3417505808Cb5105ea910