eitaa logo
تعلیم اللهجة اللبنانیة
44 دنبال‌کننده
2 عکس
24 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
👌🏼 در لبنان هم مانند ایران خودمان در بین مکالمات همدیگر را به خیر و نیکی دعا می کنند. مثلا این جمله خیلی رایج است: «تِکرِم عِینِک» چیزی معادل همان «دستت درد نکند» یا «سلامت باشید در زبان فارسی». تعلیم اللهجة اللبنانیّة 🇱🇧 https://eitaa.com/joinchat/3321823285Ce4245d41aa خودآموز مکالمه عربی فصیح (کانال اصلی) http://eitaa.com/joinchat/3417505808Cb5105ea910
در برخی لهجات عربی، از جمله لبنانی و شامی، برای رساندن مفهوم «خواستن» یا «دوست داشتن» از عبارت «بَدِّی» و مشتقات آن مثل «بَدّک» استفاده می کنند؛ این کلمه در اصل اینگونه بوده است: بِوُدّی. از کلمه وُد که همخانواده مودّت و وداد است. به این مثال ها توجه کنید: بَدّی شای: چایی می خواهم شُو بَدَّک؟: چی میخوای، چی دوست داری؟ بَدّی أقول: می خوام بگم بدّی منئیش زَعتر: فتیر آویشن می خوام. تعلیم اللهجة اللبنانیّة 🇱🇧 https://eitaa.com/joinchat/3321823285Ce4245d41aa خودآموز مکالمه عربی فصیح (کانال اصلی) http://eitaa.com/joinchat/3417505808Cb5105ea910
همانطور که می دانید برخی کلمات در همین ایران خودمان، در هر منطقه ای معادل خاصی دارد و با دیگر مناطق متفاوت است. مثلا در فارسی معیار می گوییم: خوب بعضیا میگن: خُب در یزد میگن: خَوش (خَش خوانده می شود) در شمال میگن: خار (سریال پایتخت یادتونه؟!) در زبان عربی هم همینطور هست. در فصیح می گویند: خیر در عراقی می گویند: زِیِن در لبنانی هم می گویند: منیح (به سکون میم. در اصل مَلیح بوده به معنای نمکین) چند مثال: کیفک؟ منیح: چطوری؟ خوبم تحکی عربیة منیح: خوب عربی صحبت می کنی تعلیم اللهجة اللبنانیّة 🇱🇧 https://eitaa.com/joinchat/3321823285Ce4245d41aa خودآموز مکالمه عربی فصیح (کانال اصلی) http://eitaa.com/joinchat/3417505808Cb5105ea910
درس هفتم: موصولات اسم موصول كه در حقيقت براى ارتباط بين كلمات به‌كار مى‌رود، در فصيح به دو صورت اسم موصول خاص و اسم موصول عام به‌كار مى‌رود. اسم موصول خاص در فصيح صيغه‌هاى متعددى دارد مانند: الّذی، الّذانِ، الّذَینِ، الّذِینَ... اما در عاميانه فقط با يك صيغه براى خاص و عام به‌كار مى‌رود: إلّی! هو الطالب الذي نجح ---- هُو الطالب إلِّي نجََح هم الطلاب الذين نجحوا ---- هنن الطلاب إلِّي نجََحوا هنّ الطالبات اللواتي نجحن ---- هنن الطالبات إلّي نجََحوا تعلیم اللهجة اللبنانیّة 🇱🇧 https://eitaa.com/joinchat/3321823285Ce4245d41aa خودآموز مکالمه عربی فصیح (کانال اصلی) http://eitaa.com/joinchat/3417505808Cb5105ea910
درس هشتم: ضرب المثل‌هايى مربوط به ماه‌ها . خَبيّ فحَْماتكَ الكِبار لعَمَّك آذار: زغال‌هاى بزرگ خود را براى ماه (سرد) آذار كنار بگذار. ٢. بتْمَّوز بتْغَلي المَي بالكوز: در ماه (گرم) تموز آب در كوزه به جوش مى‌آيد. ٣. آبْ، اللهّاب: ماه آب ماه بسيار گرم است. ۴. بيَن تشِرين و تشِرين، صِيف تانيِ: بين تشرين اول وتشرين دوم، تابستان دومى است. ۵. شِباطْ ما إلو ربِاط: ماه شباط حساب وكتاب ندارد. ۶. كذِبة نيسان: دروغ ماه نيسان. (در ماه نيسان مردم براى شوخى، دروغ مى‌گويند.) نكات: ١- نام ماه‌ها در اكثر كشورهاى عربى با ماه‌هاى ميلادى هماهنگ است و كاربرد اسامى اسلامى ماه‌ها مانند محرم و صفر و... براى مراسم مذهبى كاربرد دارد. ٢- مردم در كاربرد روزمره و ذكر تاريخ به ذكر شماره ماه اكتفاء مى‌كنند و براى ذكر اسم ماه خود را به زحمت نمى‌اندازند. مثلاً به‌جاى «اليوم سبعة من شهر شِباط » مى‌گويند «يوم سبعة من شهر الثاني » ٣- عيد نوروز براساس ماه ميلادى، مصادف با روز ٢١ از ماه آذار است. ۴- تاريخ هجرى شمسى در كشورهاى عربى شناخته شده نيست. - تعطيلى هفتگى در كشور لبنان روزهاى شنبه و يكشنبه و سوريه، روزهاى جمعه و شنبه است. تعلیم اللهجة اللبنانیّة 🇱🇧 https://eitaa.com/joinchat/3321823285Ce4245d41aa خودآموز مکالمه عربی فصیح (کانال اصلی) http://eitaa.com/joinchat/3417505808Cb5105ea910
درس نهم: بيان ساعت: الف)در فصيح : در بيان ساعت از اعداد ترتيبى بر وزن «فاعل » استفاده مى‌شود. مانند: «واحدة، تانية، ثالثة، رابعة، خامسة، سادسة، سابعة، ثامنة، تاسعة، عاشرة، الحادية عشرة، الثانية عشرة » ب)در عاميانه : از همان اعداد اصلى استفاده مى‌شود: «واحد، اثنين، تلاتة، اربعة، خمسة، ستة، سبعة، تمانة، تسعة، عشرة، ايدعش، اطِْنعَ‌ََش » سوال از ساعت: (أديش أي ساعة إيمتَى) أديش الساعة هلّ ؟ (كم الساعة الان؟): الآن ساعت چند است؟ إيمتَى بيِخلَص الدرس كلِ يوم؟ درس هر روز چه وقت تمام مى‌شود؟ أي ساعة بيبلّش درسَك بالصّف؟ درس تو در كلاس كى شروع مى‌شود؟ إيمتَى وْصِلتْ ع الجامعة اليوم؟ امروز چه وقت به دانشگاه رسيدى؟ تعلیم اللهجة اللبنانیّة 🇱🇧 https://eitaa.com/joinchat/3321823285Ce4245d41aa خودآموز مکالمه عربی فصیح (کانال اصلی) http://eitaa.com/joinchat/3417505808Cb5105ea910
درس دهم: بیان شماره تلفن هاتف أرضي: تلفن ثابت خِليوِي، موبايل، جَوّال، نقّال، هاتف محمول: تلفن همراه شماره تلفن را مى‌توان به صورت «يك رقم كى رقم » و يا «دو رقم دو رقم » و حتى «سه رقم سه رقم » گفت؛ ولى ساده‌ترين آن به صورت، يك رقم يك رقم است. أدِّ رقمَك؟ (أدّ رقم موبايلَك؟): شماره موبايلتان چنده؟ لوَسمحت فيني سَجّل رقم موبايلك؟ با اجازه شما آيا مى‌تونم شماره شما را ثبت كنم؟ رقمى: « ۶١٣۵٠٢٩: ستِّه، واحد، تلاته، خمسه، صِفرِ، اتنين، تسعَه » تعلیم اللهجة اللبنانیّة 🇱🇧 https://eitaa.com/joinchat/3321823285Ce4245d41aa خودآموز مکالمه عربی فصیح (کانال اصلی) http://eitaa.com/joinchat/3417505808Cb5105ea910
درس یازدهم: قيمت كالا: پرسش از قيمت : كلمات پرسشى براى قيمت عبارتند از: ١ - أدّش (أدِّ) سَعرُه ؟ ----- ٢- أدّش (أدِّ) سَعرُ هادا؟ ٣ - أدّش (أدِّ) حَقُّه؟ ----- ۴- شو سعرُ هادا (هَي)؟ توضيح اينكه واحد پول در سوريه و لبنان «لير » است. - أدِّ سعر هادا البنطال؟ ----- سعرو »«٣۵٠٠ تلت تالاف و خمس ميِه ليرة. - أدّش حقّ هادا الدفتر؟ ----- حقّو »٢۵« خمس وعشرين ليرة. تعلیم اللهجة اللبنانیّة 🇱🇧 https://eitaa.com/joinchat/3321823285Ce4245d41aa خودآموز مکالمه عربی فصیح (کانال اصلی) http://eitaa.com/joinchat/3417505808Cb5105ea910
درس دوازدهم: نکاتی در مورد تغییر در اسم ها (1) ✅برخلاف آنچه در زبان عربى فصيح وجود دارد كه ابتداء به ساكن محال است در عربى عاميانه مى‌بينيم كه بسيارى از اسم ها وحتّى فعل‌ها با ساكن شروع مى‌شوند. در اسم مانند كلمات: كْتير، جْديد، مْرَشّح، مْنيح و... و در فعل‌ها مانند: تْفَضّل، بْتُومُر و... ✅ ساكن نمودن آخر كلمه : باز هم برخلاف اصل اساسى زبان عربى كه نقش كلمات بر اساس اعراب و حركت آخر آنها تعيين مى‌گردد، در زبان عاميانه آخر كلمات ساكن و بدون حركت مى‌گردد. (مانند زبان فارسى) ✅ عيلةِ: به معناى خانواده (العائلة) و فصيح آن «الأسرة » است. البته تبديل «الف » به «ى » در سوريه و به‌خصوص لبنان شايع است. ✅ «بابا، ماما » به‌جاى «أبي وأمّي » بكار مى‌رود. - «أخ، إخِت » در سوريه به‌جاى واژه «أخي: برادر »، لفظ «خَيو » را به‌كار مى‌برند كه محرف «يا أخي » است. شِبكَ خَيو؟ اشْبكَ خَي؟ چطورى برادر؟ و كلمه اخت، به صورت إختي تلفظ مى‌شود. ✅ ستّ: اين كلمه محرف «سيدة » به معناى «خانم » و «بانو » فارسى است. مردم مصر و سوريه و لبنان همگى اين واژه را به‌كار مى‌برند، آنها حضرت «زينب، سكينه، رقيه(عليها السلام) » را كه در شام مدفونند، سِتِّ زينب، سِتِّ سكينه و سِتِ‌ّ رئيه، و «سيدة نفيسة » را كه در مصر مدفون است، «سِتِّ نفيسه » و «سيدة خولة » را كه در حومه شهر «بعلبك » لبنان مدفون است: «سِتِّ خولي » مى‌گويند... و اين تلفظ قديمى است. «سِتّ الكِلّ، سِتّ الحَبايب » لقبى محترمانه ودوست داشتنى براى مادر است ومنظور از «ستّ البيت » كدبانوى خانه است. ✅ ولدَ، صَبى، بنِتِ: كلمه «ولد » به معناى فرزند انسان و جمع آن «وُلاد » است، خواه مذكر باشد يا مونث ولى «صَبِي » براى فرزند مذكر يعنى پسر، جمع آن «صِبيان » و بنِت براى فرزند مؤنث يعنى دختر و جمع آن «بنات » است. تعلیم اللهجة اللبنانیّة 🇱🇧 https://eitaa.com/joinchat/3321823285Ce4245d41aa خودآموز مکالمه عربی فصیح (کانال اصلی) http://eitaa.com/joinchat/3417505808Cb5105ea910
درس دوازدهم: نکاتی در مورد تغییر در اسم ها (2) ✅ شباب، صبايا و أبناء : به ترتيب به معناى پسران جوان، دختران جوان و فرزندان است و مفرد آنها «شَبّ، صبية و إبن » است. ✅ زَلمَة: به معناى مَرد و فصيح آن «رَجُل » است. و رِجّال نيز تغيير يافته رَجُل است و در عاميانه كاربرد كمى دارد. شو بدّك يا زلمه: چى مى‌خواى آقا؟ ✅ مرََة : به معناى زن و تغيير يافته «إمرَأة » است. هِي مَرْتيِ : ايشان همسر من هستند. البته كلمه «زوجة » نيز به همين معنى كاربرد دارد. ✅ صاحب: به معناى دوست و فصيح آن «صديق » است. وِينْ صاحْبكَ؟ دوست تو كجاست؟ ✅ شُو: ا سم استفهام است، به معناى «ما هو؟ « ،» أي شيء هو؟ » و «ماذا؟ » در زبان عربى فصيح است، كه بنا به نوشته دكتر انيس فريحه «شو هوي » و «شو نوي » نيز مى‌گويند. كه در عراق «شِنو؟ » و در مصر «إيش، إيه؟ » گفته مى‌شود. ✅ مْعلّم، معَلمي و معلّمْنا: يكى از القاب و تكيه كلام‌هاى عمومى است كه به قصد خطاب قرار دادن مغازه‌دار، راننده تاكسى و اشخاص مختلف، در ميان مردم كوچه و بازار سوريه و لبنان به كار مى‌رود و به معناى «آقا و اوستا » ى فارسى و معادل آن است. مثلاً تعميركار برق را «معلم كهرباء »، تعميركار شوفاژ را «معلم شوفاژ » و مكانيك را «معلم مكانيك » مى‌گويند. ✅ دخّان، سيجار : در عامّى بر سيگار اطلاق مى‌شود. و واژه «أركيلِة، أرجيلة » به معناى قليون مى‌باشد. تعلیم اللهجة اللبنانیّة 🇱🇧 https://eitaa.com/joinchat/3321823285Ce4245d41aa خودآموز مکالمه عربی فصیح (کانال اصلی) http://eitaa.com/joinchat/3417505808Cb5105ea910
درس سیزدهم: نکاتی در مورد تغییر در اسم ها (3) ✅سِلَّم، دَرَج، مصِعَد: به ترتيب به معناى «نردبان، پله و آسانسور » است. كه به آسانسور، أصانصير نيز گفته مى‌شود. ✅ عاملِ، شِغّيل: در سوريه و لبنان، براى كارگر وشاگرد، لفظ «عامل » و «شغيل » را به‌كار مى‌برند. واژه شغيل صيغه مبالغه به معناى «سخت‌كوش و تلاشگر » مى‌باشد. و مغازه‌دارى كه به دنبال شاگرد مى‌گردد روى تابلوى محل كارش مى‌نويسد: «يلزمُنا عامِل ضمن المحلّ » و يا «يلزمُنا آنسة ضمن المحلّ ». ✅ شُو بدِّك؟: به معناى چه مى‌خواهى، عبارت پرسشى معروفى است كه «بدَِّك » در اصل «بوُِدَّك » يعنى «تود، تحب، تريد، ترغب، تشتهى » مى‌باشد، كه فارسى آن: «ميل دارى، علاقمندى... » است. ودر عراق «شِتريد؟ » گفته مى‌شود. ✅ إستنَهّ و إستنَيِّ: به ترتيب براى مذكر و مونث، به‌جاى «انتظر، تَمَهّل »، به معناى «صبر كن، تامل كن »... گفته مى‌شود. عم استناّك : منتظرت هستيم. ✅ شُوب: در سوريه و لبنان به معناى «هواى گرم » است و «اليوم شُوب اكِْتير » يعنى: امروز خيلى گرمه. ✅ مَعَليش: در اصل «ما عليه شيء » و «ليس شيء عليه » بوده و به معانى «لا باس »: باكى نيست، مانعى ندارد است. ✅ شاطِر: در لهجه‌هاى محلى عراق، سوريه، لبنان ومصر به معناى فهميده، ماهر، زيرك و زرنگ است. ✅ دخْلَك، دخيلَك: معادل «أتًضًرّعُ إليكَ » ، «أتَوَسَّ‌ُل إليك »به معناى، دستم به دامنت، به دادم برس و... است. ✅ حمّام، حمّامات: در لهجه عاميانه مردم سوريه و لبنان به توالت گفته مى‌شود كه فصيح آن «بيت الخَلاء» ، «مِرحاض » و «دورة المياه » است. ✅ لسِ‌ِّا، لسِ‌ِّه : سريانى، و به معناى «هنوز، تا حالا » است. - إجا محمد؟ (آيا محمد آمد؟) لا، لسِّا ما إجا. (نه، هنوز نيامد.) تعلیم اللهجة اللبنانیّة 🇱🇧 https://eitaa.com/joinchat/3321823285Ce4245d41aa خودآموز مکالمه عربی فصیح (کانال اصلی) http://eitaa.com/joinchat/3417505808Cb5105ea910
درس چهاردهم: نکاتی در مورد تغییر در اسم ها (4) ✅ إشما: از دو بخش «اش » يعنى «ايّ شيء » و «ما » تركيب يافته است، و «إشما بدِّك » فصيح آن «ما أردت» ، «ما أحببت» ، «ما شئت » و يا در صيغه مضارع آن، به معناى «هرچه دلت بخواهد » ، « هرچه بخواهى» ،« هرچه مايل باشى ». ✅ شُوَىّ و شُوَيئة : به معناى «قليل » است و به نظر مى‌رسد اصل آن «شوى » و «شويئه » است كه مصغر واژه «شيء » به معناى چيز است، به معناى «چيزك » يعنى «اندك » و «قليل ». ✅ لكَانْ: كه با اماله الف «لكن » نيز تلفظ مى‌شود، سريانى و به معناى «كَيفَ » است، و در زبان سريانى براى استفهام تؤام با تعجب «كيف لا؟ « :» چگونه نه؟ » به‌كار مى‌رود، و مردم لبنان و سوريه آن را در معناى «لمِ‌َ لا؟ « :» چرا نه، چراكه نه، پس چه؟ » نيز به‌كار مى‌برند. ✅ هكِيْ و هكِيْ : اين تعبير در لهجه عاميانه سوريه و لبنان به معناى «همين طور وچنين و چنان » است. ✅ مشِ، مو : در عاميانه براى نفى است بايد دانست كه «مش » در لبنان و «مو » در سوريه استعمال دارد. عبارت «مش » از ما شىء تركيب يافته، ومعمولاً در آغاز جمله‌هاى اسميه مى‌آيد، مانند: «مش هو... » به معناى «ليس هو... » و «مش هون اخوك. » به معناى «ليس اخوك هنا ». ولى در آغاز جملاتى كه با فعل شروع مى‌شود، نمى‌آيد و نمى‌گويند: «مش قام » بلكه در اينجا «ما قام » گفته مى‌شود. ✅ عُمْلة : به معناى كارمزد و كميسيون است و «العُملة الصعبة » به معناى «ارز » است، اما مطلق پول در اصطلاح اقتصادى «نقد » و جمع آن «نقود » است كه در عاميانه «فُلوُس » مى‌گويند. پول‌هاى فلزى و سكه را «نقود معدنية » و «مسكوكات » و پول‌هاى اسكناس را، «نقود ورقية » مى‌گويند، ولى اگر واژه «عُملة » را براى پول مملكت خودشان هم به‌كار برند، در آن صورت «العملة الوطنية » مى‌گويند، كه در برابر «العملة الاجنبية » و «العملة الصعبة » قرار مى‌گيرد. تعلیم اللهجة اللبنانیّة 🇱🇧 https://eitaa.com/joinchat/3321823285Ce4245d41aa خودآموز مکالمه عربی فصیح (کانال اصلی) http://eitaa.com/joinchat/3417505808Cb5105ea910
درس پانزدهم: نکاتی در مورد تغییر در اسم ها (5) ✅معمولاً الفاظ خارجى كه وارد زبان عربى مى‌شود، به‌صورت جمع مونث سالم يا جمع مكسر جمع بسته مى‌شوند، مانند: غرام (گرم): غرامات، كيلومتر:كيلومترات، غالون: غالونات، لتر: لترات، انج: انجات، يارده: ياردات، دولار (دلار): دولارات، ليره: ليرات، ريال: ريالات، سنتيمتر: سنتيمترات، هكتار: هكتارات، مليمتر: مليمترات، شيك (چك): شيكات، تيكت: تكتات. ✅ إبريق: مُعرّب آبريز فارسى است كه در زبان فصيح، بر هر كوزه مانندى كه لوله و دستگيره داشته باشد، اطلاق مى‌شود، اما در سوريه و لبنان نوعى «ابريق » خاصى را با لوله‌اى بسيار كوتاه براى آب خوردن به‌كار مى‌برند، اين آبخورى كه قديمى آن «سفالين » و انواع جديد آن «شيشه‌اى » مى‌باشد، در حقيقت هم كار «پارچ » را مى‌كند، و هم جاى «ليوان » را پر مى‌كند، زيرا با ريختن آب از لوله‌اش «مستقيماً » در دهان، از پارچ وليوان بى‌نياز مى‌باشند. آنها نوشيدن آب از اين آبخورى را طورى با مهارت انجام مى‌دهند، كه لوله آن هيچگونه تماسى با لب و دهان نمى‌گيرد، اين ظرف آبخورى در برخى خانه‌ها، مغازه‌ها و رستوران‌هاى سنتى لبنان وسوريه ديده مى‌شود. ✅ وُقّيِة، وُئيِّة: در سوريه و لبنان براى دويست گرم به‌كار مى‌رود. كه در ايران نيز «وقيه » مى‌گويند. ✅ أفندي: واژه‌اى تركى عثمانى است و براى احترام در خطاب كاربرد دارد. (اين كلمه از زمان تسلط عثمانيان بر سرزمين‌هاى عربى، ميان مردم رسوخ يافته، و به معناى «سيد:آقا » است، و شايد نخستين كسى كه درخت نارنگى را به اين سرزمين‌ها يا مصر آورده، نامش يوسف بوده، كه آن را «يوسفى » و «يوسف افندي » و «افندي » مى‌نامند.) ✅ باشا: تركى عثمانى (پاشا) و به معناى آقا و ارباب است كه براى احترام در خطاب به‌كار مى‌رود. (مدحت پاشا از زعماى دوران عثمانى بود، كه در ترويج روح قانون كوشيد و به رياست حزب آزاديخواهان رسيد، ولى سلطان عبدالعزيز عثمانى كه او را مزاحم تاج و تخت خود مى‌ديد، او را از ميان برداشت و در زندان خفه كرد كه اكنون يكى از بازارهاى شهر شام، كه به شارع الأمين مى‌انجامد، سوق مدحت پاشا ناميده شده است.) ✅ مُكَعَّبات سِكَّر: قند حبه است. در كشورهاى عربى چاى را به صورت شيرين مى‌خورند و قند، به جهت تفنن و شفاف شدن چاى است، به همين جهت در كشورهاى عربى، قند كله نمى‌يابيد،كه در عراق هم در اثر همجوارى با ايران، از قند كله مصرف مى‌نمايند. اما «قند حبه » را در فصيح: سكر عجمى و در عراق «قند » نيز مى‌گويند، كه از زبان فارسى گرفته شده است. ✅ بوظَة: به معناى «بستنى »، كلمه‌اى تركى است و لفظ ديگر آن در تركى «دُنْدُرمِه » است كه در عراق «موطه » گفته مى‌شود. تعلیم اللهجة اللبنانیّة 🇱🇧 https://eitaa.com/joinchat/3321823285Ce4245d41aa خودآموز مکالمه عربی فصیح (کانال اصلی) http://eitaa.com/joinchat/3417505808Cb5105ea910
درس شانزدهم: نکاتی در مورد تغییر در اسم ها (6) إزاز: در اصل «قزاز » و فصيح آن «زجاج » به معناى شيشه است و به همراه تاء وحدت، معنى شيشه بطرى را مى‌رساند. ٣٩ - بطيخ: هندوانه را «بطيخ احمر » و خربزه را «بطيخ أصفر يا آناناس » و طالبى را «شَمّام » مى‌گويند. و در عراق هندوانه را «رَ كّي، رقّي » گويند كه از شهر رقّه در سوريه كه هندوانه آن معروف است، گرفته شده است. ۴٠- برَنده: در سوريه و لبنان به بالكن گفته مى‌شود. و قسمت جلوى آن را «شُرفهِ » مى‌نامند. و «درابزين » به نرده‌هاى آهنى اطراف پلكان گفته مى‌شود. ۴١ - بسَ‌ْ: اصلاً فارسى است و عربى آن حسب، كفى (بس است)مى‌باشد. و گاه به صورت قيد زمانى به‌كار مى‌رود، مانند: «بس تجى » كه فصيح آن «عندما تجي »: هنگامى كه بيايى، است. ۴٢ - دغِرِي، دُغرِي: به معناى مستقيم است. «رُوح دغرى » يعنى راست و مستقيم برو. و معادل عراقى آن «گُبَل » است. وعبارت «إحكى لى دِغرى » يعنى رُك و راست سخن بگو. ۴٣ - دِزّينه: لاتينى معرفى شده كه دوازده دانه را مى‌رساند و در فارسى يك يا دو جين مى‌گويند. ۴۴- طَقُم، (طَئُم): به يك دست و مجموعه از چيزى (سرويس)گفته مى‌شود. مانند : طئم رجالى يك دست كت وشلوار طئم فناجين: يكدست فنجان طئم تياب: يك دست لباس - طقم اسنان: يك دست دندان - طقم الطياره: كاركنان هواپيما طقم السفره (ادوات المايده): لوازم سفره طقم الشاي: ادوات شرب الشاي. ۴- تنزيلات، تخفيضات، خَصِم: معادل تخفيف ويژه در زبان فارسى است و «تصفيات » به معناى، حراج است. ۴۶- مشِان، عَلَشان، كِرمال: به معناى «به خاطر، براى » مى‌باشد. بس مشِانكَ : فقط به خاطر تو كرِمالك : به خاطر تو ۴٧- رَعبونْ، عَربونْ: به معناى پيش پرداخت براى خريد يا اجاره چيزى است تا فروشنده آن جنس را براى مشترى كنار بگذارد. ۴٨- رَبطِة، قِنّينة يا إِنّينة: به ترتيب به معناى يك بسته، يك بطرى است و واحدى براى شمارش است. هات رَبطِة خِبزِ : يك بسته نان بده. بدِّي إنيّنة ماي : يك بطرى آب مى‌خواهم. ۴٩- ماء: آب، در لهجه‌هاى محلى عربى «ماي، مي‌و ميه » تلفظ مى‌شود. ٠- سَخنِه: در لهجه محلى سوريه و لبنان، به معناى «گرم » است، فعل عاميانه «سخن :» گرم شد، تب كرد، سخونه: تب و به همين جهت آب‌گرم‌كن را «سخّان » و «سخّانة » مى‌گويند. ١ - إجازة: به معناى «مرخصى » و «إذِن » به معناى «اجازه » مى‌باشد. به عبارت ديگر كلمه «إجازه » در عربى و فارسى به معناى متفاوت به‌كار رفته است. أخَذِت إجازة للسفر إلى مكة : براى رفتن به مكه مرخصى گرفتم. أخذت إذِنِ من المعلم للخروج : از معلم براى خروج اجازه گرفتم. تعلیم اللهجة اللبنانیّة 🇱🇧 https://eitaa.com/joinchat/3321823285Ce4245d41aa خودآموز مکالمه عربی فصیح (کانال اصلی) http://eitaa.com/joinchat/3417505808Cb5105ea910
درس هفدهم: نکاتی در مورد تغییر در اسم ها (7) ✅ سِوا، سِوي: به معناى با هم و معادل فصيح آن «معاً » است. تعال نمِشى سوا : بيا با هم برويم. و گاه به قصد تأكيد مكرر به‌كار مى‌برند: «سوا سوا: با هم » ✅ و بعَدِين: به معناى «سپس » و معادل فصيح آن «ثُمّ » مى‌باشد. هيَّ تفَرِّجِت ع الفيلم و بعَدِين سِمعّت الأخبار: او فيلم نگاه كرد و سپس به اخبار گوش كرد. ✅ «مَعكُنْ » با «ع » ساكن و «ن » غير مشدد: به معناى «مَعَكُم » براى جمع مخاطب است. اين نحوه كاربرد ضمير، امتداد تلفظ در زبان سريانى است كه در سرزمين قديم سوريه و لبنان، مى‌زيسته‌اند كه در نزد آنان، ضماير مذكر و مؤنث كيسان بوده است. - أيوَه: براى تأكيد پاسخى مثبت به‌كار مى‌رود وبرخى آن را مخفف «اي والله » دانسته‌اند كه به معناى «أجل و نعم » در زبان عربى، و «بله و آرى » در زبان فارسى است. ✅ فيِ: مردم سوريه، مصر و لبنان، واژه «في » را در معناى (يوجد)و (يكون)و (موجود)به معناى فارسى «است و مى‌باشد » به‌كار مى‌برند ومصريان آن را به صورت (فيه)مى‌نويسند. و عبارت «ما في » يعنى موجود نيست. ✅ مَصاري: در گذشته در مصر پول فلزى را مصريه مى‌گفتند. ابراهيم پاشا پول مصرى را به سوريه و لبنان آورد. واژه مصريه به صورت جمع مؤنث سالم (مصريات)در مصر، و به صورت جمع مكسر (مصاري)در سوريه و لبنان، به معناى مطلق پول متداول شد و با اينكه آن پول فلزى از جريان خارج شده است، ولى نامش معروف است. ✅ بارد، دافئ، ساخن: واژه «ماي بارد » به معنى آب سرد و «دافئ » آب ولرم و «ساخن » آب گرم است، عموماً «بارد » به معناى نوشيدنى سرد و غير از آب است. و در غير اين صورت، شربت را «شراب »، نوشابه را «كازوز يا كولا »، بستنى را «بوظه » و در عراق «موطَه ،» آب معدنى را «ماي نَبَع » و كمپوت ميوه را «فواكه مُعَلّبات » مى‌گويند. ✅ يا ريِت: به معناى «اى كاش » و فصيح آن «ليتَ » مى‌باشد. ✅أدّشِ: در اصل «قَدّش » بوده، به معناى چقدر و معروفترين كلمه پرسشى براى سوال از قيمت و تعداد چيزى است و مخفف آن نيز «أدّ » مى‌باشد. دكتر أنيس فريحه معتقد است اصل اين كلمه «قَدرُه أي شَيء » بوده است. تعلیم اللهجة اللبنانیّة 🇱🇧 https://eitaa.com/joinchat/3321823285Ce4245d41aa خودآموز مکالمه عربی فصیح (کانال اصلی) http://eitaa.com/joinchat/3417505808Cb5105ea910
درس هجدهم: صرف فعل ميان صرف فعل در زبان فصيح و عاميانه اختلاف بسيارى وجود دارد كه توجه به آن ضرورى مى‌نمايد. مهم‌ترين اين اختلاف‌ها به شرح زير است: ١. كاهش فعل‌ها از ١۴ صيغه به هشت صيغه. ٢. آوردن حرف «ب » در اول فعل مضارع در اغلب صيغه‌ها. ٣. حذف حركات از آخر فعل‌ها. ۴. افزودن لفظ «عَم » جهت اختصاص فعل مضارع به زمان حال. ۵. بى‌نيازى از صيغه‌هاى مثنى. ۶. يكسان شدن جمع مؤنث با جمع مذكر. ٧. حذف نون اعراب در فعل مضارع مرفوع وزن فعل ماضى : فعل ماضى ثلاثى مجرد اغلب بر دو وزن مى‌آيد. (گاه يك فعل در هر دو وزن استعمال شده است وحركت آخر آن نيز ساكن است.) الف)وزن «فعََل » : دَرَسْ، عَمَلْ، صَرَفْ، فَطَرْ، كَتَبْ و... - إختى غَسَلَت إيديا (يدَيها): خواهرم دست‌هايش را شست.- هوّ دَرَسْ مْنيحْ للِامتحانْ : او براى امتحان خوب خواند. ب)وزن «فعِلِ » : سِمِعْ، لعِِبْ، عِرِفْ، دِخِلْ، رِكِبْ، رِجِعْ، تِعِبْ و... - الولد تعِِب منْ كتِرِ اللعِِب : بچه از بازى زياد خسته شد.- هِننّ ما شِربوا الشاي : آنها چاى ننوشيدند.- إنتو فطِِرتوُا زبِدة و مُربىَّ : شما صبحانه كره و مربا خورديد. تعلیم اللهجة اللبنانیّة 🇱🇧 https://eitaa.com/joinchat/3321823285Ce4245d41aa خودآموز مکالمه عربی فصیح (کانال اصلی) http://eitaa.com/joinchat/3417505808Cb5105ea910
درس نوزدهم: فعل مضارع در زبان عامى فعل مضارع به سه صورت كاربرد دارد. ١- زمان حال ساده : با افزودن «ب » به اول فعل مضارع، مانند: بيأكلُ (يأكل) (دكتر انيس فريحه بر آن است كه شايد اين گويش بازمانده يكى از لهجه‌هاى سامى قديم است كه در اين سرزمين متداول بوده است.) ٢- زمان حال استمرارى : با افزودن «عم » به اول فعل مضارع مانند: «عَم يروح »: دارد مى‌رود. ٣- زمان آينده : با افزودن «رَح » به اول فعل مضارع هو رَح يرُوح عَالسوء بكرا؛ هو سوف يذهبُ إلى السوق غدا.ً (او فردا به بازار خواهد رفت.) أنا رَح بكِتُب وَظيفتي بكُرا. (من تكليف را فردا خواهم نوشت.) تعلیم اللهجة اللبنانیّة 🇱🇧 https://eitaa.com/joinchat/3321823285Ce4245d41aa خودآموز مکالمه عربی فصیح (کانال اصلی) http://eitaa.com/joinchat/3417505808Cb5105ea910
درس بیستم: فعل امر ١)فصيح : فعل امر در فصيح از ۶ صيغه مخاطب مضارع ساخته مى‌شود. ٢)عاميانه : فعل امر فقط سه صيغه دارد بدين صورت كه به جاى مثنى و جمع مؤنث، از جمع مذكر استفاده مى‌شود. علاوه بر اسلوب قياسى فعل امر، تعبيرهاى مختلفى در عاميانه وجود دارد كه براى امر و نهى به‌كار مى‌روند. ب)اسلوب‌هاى امر «خَلِّي » به معناى اجازه بدهيد، بگذاريد و باشيد، كه اغلب به ضمير منصوبى متصل است. «خلّي +ضمير +اسم » ----- خَليكّ عاقلِ‌ْ (عاقل باش)؛ خَل كّيِيْ عاقلْةِ (مونث) «خليّ +ظرف يا جار و مجرور» ----- خَليكّ هُونْ (اينجا باش)؛ خَليّك عَ اليمين (سمت راست باش) «خلّي +ضمير +فعل مضارع » ----- خَلّينا نرْوح (بگذار برويم.) «خلّي +اسم » ----- خَلّي الباب مْسكَّرْ (اجازه بده در بسته باشه.) «أوعَا، اوُعَى » به معناى كنار برويد، مواظب باشيد. «اوُعا +اسم » ----- أوعَ السيارة (مواظب ماشين باش) «اوُعا +فعل مضارع » ----- اوُعَى تأكولْ بوظَة (مواظب باش بستنى نخور.) «دير بالكَ‌ْ » به معناى مواظب باش، حواست را جمع كن. دير بالك عَ السّيارة (مواظب ماشين باش) «طَوّل بالك » به معناى صبر كن و طاقت بياور كه هنگام بروز مشكل و يا حادثه‌اى به‌كار مى‌رود. تعلیم اللهجة اللبنانیّة 🇱🇧 https://eitaa.com/joinchat/3321823285Ce4245d41aa خودآموز مکالمه عربی فصیح (کانال اصلی) http://eitaa.com/joinchat/3417505808Cb5105ea910
درس بیست و یکم: اسلوب نهى: «لا +فعل مضارع » لا ترْوحْ عَلْ حفلةْ اليومْ. (امروز به جشن نرو!) «ما +فعل مضارع » ما ترْوحْ ع الصف متِأخّرْ. (دير به كلاس نرو!) «حاجة +فعل مضارع » حاجِة تشربْ مَي بارْدةِ. (ديگه آب سرد ننوش!) تمرین متن زير را ترجمه كنيد: مْبارح الصِّبح «سجّاد » شِرِب الشّاي و بعدين لبِسِ‌ْ تيابو بسْرعة لأنوّ السَاعة كانتِ‌ْ تْمانهِ و نصِ‌ّ. ركِبِ‌ْ تكَْسي عَ الجامعَة بسَ‌ْ وصِِلْ متِأْخِّر لأنوّ الشّارع كان عَجْقَة (شلوغ)كْتير. هْنيِكْ دَرَسْ عَرَبيِ‌ّ بسَ‌ْ ما فهِِمْ مْنيحْ لأنوّ كان عم يكْتب رسِالةِ لأهلو بلبنان. بعد الدّرس كان جوعان كْتير مَشان هِيكْ طِلعِ‌ْ بْسرعة مِن الصّف و راح عَ البيت حتّى يحضِّر الغَدَاء.
درس بیست و دوم: صرف فعل گفتن «قال » ١- در عربى محاوره‌اى سوريه و به خصوص لبنان حرف «قاف » به صورت همزه تلفظ مى‌شود. ٢- با آمدن «عم » به اول فعل مضارع، آن فعل فقط بر زمان حال دلالت خواهد كرد. عم بيؤول : مى‌گويد (الآن) ٣- با آمدن «رَح، حَ » به اول فعل مضارع، آن فعل به زمان آينده اختصاص خواهد يافت. رَح منِؤول: خواهيم گفت. - أنا إلتِ‌ْ بدِّي روح عل مَتحف بكرَه . ---- من گفتم فردا مى‌خوام برم موزه. - هي آلتِ‌ْ بتحب الأكل العربي . ---- او (مؤنث)گفت غذاى عربى دوست دارد. - إنتو بتِؤْولو مو مبسوطين. ---- شما گفتيد كه راحت نيستيد. - إنتي بتؤولي العامية صعب. ---- تو (مؤنث)مى‌گويى كه عاميانه دشوار است. - نحنا إلنْا بدِْنا نرْوح عل حفلة يوم الم لايد. ---- ما گفتيم مى‌خواهيم روز تولد به جشن برويم. تعلیم اللهجة اللبنانیّة 🇱🇧 https://eitaa.com/joinchat/3321823285Ce4245d41aa خودآموز مکالمه عربی فصیح (کانال اصلی) http://eitaa.com/joinchat/3417505808Cb5105ea910
درس بیست و سوم: مهم‌ترين فعل‌هاى عاميانه (1) ١- فعل «حَكَي، يحكي، إحكِ » به معناى صحبت كردن و سخن گفتن است و معادل فصيح آن «تَكَلّمَ، يتَكَلّمُ » مى‌باشد و كاربرد فراوانى دارد. - أنا حَكِيتْ مع الناّطور : من با سرايدار صحبت كردم. - أنا بدِّي بحَْكي مَعَكْ : مى‌خواهم با تو حرف بزنم. - شُو عَم تحَكِي؟ چى دارى مى‌گى؟ ٣- فعل «شافْ، بيشوفْ، شُوفْ » به معناى «ديدن و مشاهده كردن » و فصيح آن «رأي، شاهدَ » است. وينكَ‌ْ يا عليّ بدِّي شُوفكَ‌ْ. كجايى على، مى‌خوام ببينمت. ۴- فعل «ساوَي، بيِساوِي، ساوِ » به معناى «درست كردن چيزى، انجام دادن كارى و رو به راه كردن » به‌كار مى‌رود. - شُو ساوِيتْ الِيوم: امروز چكار كردى؟ - شُو بدّكْ تسْاوي بعد الرياضة؟ بعد از ورزش مى‌خواهى چه‌كار كنى؟ - فعل «إجا، بيِجِي، جي » به معناى «آمدن » وفصيح آن «جاء » مى‌باشد. - لشِ إجِيتْ متِأخِّرْ؟ چرا دير آمدى؟ - فيكْ بتِجِي بكُرا؟ آيا مى‌توانى فردا بيايى؟ تعلیم اللهجة اللبنانیّة 🇱🇧 https://eitaa.com/joinchat/3321823285Ce4245d41aa خودآموز مکالمه عربی فصیح (کانال اصلی) http://eitaa.com/joinchat/3417505808Cb5105ea910
درس بیست و چهارم: مهم ترین فعل های عامیانه (2) ۶- فعل «جابْ، بيِجِيبْ، جِيبْ » به معناى «آوردن » است و در حقيقت متعدى فعل «جاءَ » است كه فصيح آن «جاءَ بِ، أحضرَ » مى‌باشد. وچنين به نظر مى‌رسد كه حرف «ب » جزء ريشه كلمه است و حرف «ج » اغلب به صورت «ژ » تلفط مى‌شود. - هو جابْ كتابي: او كتابم را آورد. - جِبْليِ (جِيبْ ليِ)كاسِةْ ماى!يك ليوان آب برايم بياور ! ٧- فعل «خَشّ، يَخُشّ » كه در لهجه‌هاى محلى سوريه، لبنان، عراق، مصر، كويت... به‌كار مى‌رود، به معناى «دخل، يدخل » وارد شد، داخل شد... مى‌باشد. ٩- فعل «ليِكو » يا «ليِكُ »، فعل امرى است به معناى «اُنظُر إلي »كه ماضى و مضارع ندارد. ١٠ - فعل «شَلَحْ، بيِشْلحْ، اشِْلَح » سريانى است و به معناى «درآوردن لباس و كفش » مى‌باشد و فصيح آن «اخِلَع، انزع » مى‌باشد، و به رختكن در سالن‌هاى ورزشى «مشلح » مى‌گويند. تعلیم اللهجة اللبنانیّة 🇱🇧 https://eitaa.com/joinchat/3321823285Ce4245d41aa خودآموز مکالمه عربی فصیح (کانال اصلی) http://eitaa.com/joinchat/3417505808Cb5105ea910
درس بیست و پنجم: مهم ترین فعل های عامیانه (3) ١١- مصدر «ترويق » يعنى صبحانه خوردن است كه صبحانه را «ترويقة» ،« فطور» ، « فطار»، «لقمة الصباح» ، «وجبة لصباح » مى‌گويند. ١٢- فعل نهى در عاميانه با كمك «لا و ما » ساخته مى‌شود. - لا تروح ع الحفلة اليوم: امروز به جشن نرو. - ما ترْوح ع الصف متِأخّر: دير به مدرسه نروى. ١٣- فعل » ِاستَنِّهْ و اسِتَنّي » به ترتيب براى مذكر و مؤنث به معناى «صبركن و منتظر باش » است و فصيح آن «انِتَظِر، تَمَهَّل » مى‌باشد. - عَمِ اسْتنَاّك: منتظرتم. - استَنّه شُوَى! يه كمى صبر كن! ١۴ - فعل «راحْ، بيِروحْ، رُوحْ » به معناى «رفتن » است و فصيح آن «ذهب » مى‌باشد. - بدّي روحْ عَ الحَرم، ترْوحي مَعي؟ مى‌خواهم به حرم برم، با من مى‌آيى؟ ١۵ - فعل «بَلَّشْ، بيِبَلِّشْ،بَلِّ‌ْش » به معناى «شروع كرد» است و معادل فصيح آن «بَدَأ » مى‌باشد. - لو سَمَحتْ بلَ‌ِّش الدرس! اگر ممكنه است درس را آغاز كنيد. - مينْ بيِبلَشّ؟ چه كسى شروع مى‌كنه؟ تعلیم اللهجة اللبنانیّة 🇱🇧 https://eitaa.com/joinchat/3321823285Ce4245d41aa خودآموز مکالمه عربی فصیح (کانال اصلی) http://eitaa.com/joinchat/3417505808Cb5105ea910
درس بیست و ششم: مهم ترین فعل های عامیانه (4) ١۶- فعل «بيِشتَغِل » به معناى «كار مى‌كند ومشغول است » مى‌باشد وفصيح آن «يعملُ » است وكاربرد هاى مختلفى دارد و غالباً براى پرسش از شغل افراد به‌كار مى‌رود. - شو بيشتغلْ أخوك؟ برادرت چكار مى‌كند (چكاره است)؟ - المُكيف ما بيِشتغَلِ بجِوز خَربان. كولر كار نمى‌كند، ممكنه خراب باشه. ١٧ - فعل «خَلّي » به معناى اجازه بدهيد، بگذاريد و باشيد، كه اغلب به ضمير منصوبى متصل است. - خَلّ كيْ عاقلِ‌ْ.(عاقل باش ) --- خَلّينا نرْوحْ.(بگذار برويم.) ١٨- فعل «فاتْ، بيِفوتْ، فُوتْ » به معناى داخل شدن و وارد شدن است و فصيح آن «دَخَلَ » مى‌باشد. - فتِتِ‌ْ ع الحارّة ( .وارد كوچه شدم) - فوت جُوّا. (بيا تو) ١٩ - فعل «حَطّ، بيِحِطّ، حِطّ » به معناى قرار دادن و گذاشتن است و فصيح آن «جَعَلَ » مى‌باشد. - وين حَطِّيت الكتاب؟ (كتاب را كجا گذاشتى؟) - حِطّ الشِنتاية ع الطاولة!.(كيف را روى ميز بگذار) تعلیم اللهجة اللبنانیّة 🇱🇧 https://eitaa.com/joinchat/3321823285Ce4245d41aa خودآموز مکالمه عربی فصیح (کانال اصلی) http://eitaa.com/joinchat/3417505808Cb5105ea910
درس بیست و هفتم: مهم ترین فعل های عامیانه (5) ٢٠ - فعل «شال، بيِشيل، شِيل » به معناى برداشتن و معادل فصيح آن «أخَذَ » است. - شِيل الطائية منِ رأسك. كلاه را از روى سرت بردار. ٢١- فعل «شَرَّجَ، يشرّجُ، تشريج » به معناى شارژ نمودن و تكميل اعتبار سيم كارت تلفن است. جالب اين است كه اين فعل از زبان بيگانه گرفته شده و به وزن و قالب عربى در آمده است. مانند فعل «فَنَّشَ » كه از زبان بيگانه به معناى پايان داد، تمام كرد (فينيش)گرفته شده است. تعلیم اللهجة اللبنانیّة 🇱🇧 https://eitaa.com/joinchat/3321823285Ce4245d41aa خودآموز مکالمه عربی فصیح (کانال اصلی) http://eitaa.com/joinchat/3417505808Cb5105ea910