eitaa logo
اعراف
99 دنبال‌کننده
1هزار عکس
255 ویدیو
19 فایل
وَبَيْنَهُمَا حِجَابٌ ۚ وَعَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيمَاهُمْ ۚ (اعراف/۴۶) لینک کانال‌های آرشیویِ بذل خون،متفکر غریب و میراث: @miras_68 @bazl_61 / @gharib_58 این کانال هم تولیدی و هم توزیعی است! @aliasgari1378
مشاهده در ایتا
دانلود
"غیرت دینی" "جهاد تبیین" "لجن پراکنی" -------------------------------------------------------------- این ۳ واژه مهترین واژه هایی بودند که باکمی دقت می توان به یک پازل مهم گفتمان سازی مبانی انقلاب پی برد. ================================== و عنصری که برای هر جهاد گری در زمینه ی تبیین مبانی اسلام و انقلاب، یک ضرورت اساسی است. کسی که غیرت دینی نداشته باشد، باهر فرکانسی و هر موجی، زیر و رو میشود. و کسی که چنین باشد نه اهل جهاد است و نه اهل تبیین. نکته ی دیگر آن است که غیرت دینی ضمن آنکه به عنوان مقدمه ای مهم برای جهادگران عرصه ی تبیینِ ارزش هاست، میتوان هدف جهاد تبیین نیز باشد. جهاد تبیینی که قرار است چون میزان و شاخصی مهم دو مکتب اولیاء الله و اولیاء الطاغوت را از هم جدا کند و این جدا کردن خود از امور مقدسی است که به واسطه ی آن جاهلان به حقیقت ، روشن به آن میشوند و چون مؤمنين کانهم بنیان مرصوص در برابر مکتب باطل، با غیرتی دینی که نتیجه ی جهاد تبیین شاخص هاست، پیکار میکنند. در جهاد تبیین باید شاخص های صحیح و بیان صحیح به درستی فهم شود. والا هر کیی میتواند خود را ابوذر و عمار زمان بداند حال آنکه هر دو عزیز، به شاخص ها و کیفیت بیان صحیح واقف بودند. و چه خون هایی که جارچیان و رسوا گران فقط رسواگر بر دل اسلام نگذاشتند واین همان رمز عملیات دشمن بوده و هست و خواهد بود. یعنی جنگ رسانه ای و فعالیت فرهنگی. ================================== همان جنگ رسانه ای است که مع الاسف یک طرفه پیش میرود. جنگ رسانه ای که کار بلد های آن یک چیز بگویند و آن ستیز با معیار ها و شاخص های الهی باشد. فرقی نمیکند که این افراد مسلمان اند یا غیر مسلمان، مطالبه گر هستند و یا یک سکولار کنج عزلت گزیده... هر چه باشد حرفشان یکی است. و ابزارشان هم رسانه های رنگارنگ. یکی سیاه و دیگری زرد. اینجاست که حق نیز باید در جنگ و جهاد تبیین از همان وسیله ای بهره گیرد که دشمن به کار بسته است. و آن چیزی جز رسانه نیست. تا وقتی ‌که جبهه ی حق و حقیقت طلبی رسانه شناس نباشد، جهاد تبیینش چیزی جز شعار نخواهد بود. آنگاه مخاطبانش هر وقت بخواهند حرف حق بشنود چیزی جز فرکانس موج اولیاءالطاغوت نصیبشان نخواهد شد.... عاشورا جریانی بود که پیش از آنکه بخواهد از یزیدیان شکست بخورد از رسانه های آنان شکست خورد حال آنکه زینب کبری(س) با دردست گرفتن این رسانه ، محوریت جهاد تبیین را به دست گرفت و شکست اولیاء الطاغوت را ابدی نمود. اکنون این انقلاب حسینی صفت امام خمینی است که نیاز به رسانه شناسی دارد. @araf11
انتقاد... بی مقدمه باید گفت: اکنون در جامعه ای قرار گرفتیم که همه خود را صاحب نظر میدانند و باید دانست که حتی اگر از کوچکترین مسئله ای بدون اینکه تخصصی و یا دانشی باشد، حرفی و سخنی بیان شود، حساب ما با کرام الکاتبین خواهد بود. چرا؟؟؟ چون همه صاحب نظر اند.... وقتی دریک جامعه فرقی بین حرف یک دانشمند با یک نوجوان۱۸ ساله، وجود نداشته باشد عملا دیگر انتقادی نخواهد بود که بخواهد آن نقد ،سازنده و عملگرا یا نتیجه گرا باشد یا نباشد! علی الخصوص امروز که فضای مجازی برای هرکسی یک شخصیت غیر قابل پیش بینی در نظر گرفته.... شخصیت هایی که هر کدام برای خود حکم یک متفکر،هنرمند،سیاستمدار، اسلام شناس،جامعه شناس و غیره را دارند. وقتی درجامعه ی مجازی زده، فرقی بین سخن درست و غلط نباشد وهر سخنی بتواند دکانی برای صاحب نظران مجازی درست کند، قطعا انتقاد سازنده جای خودش را به فحاشی های محترمانه و تخریب های مثلا نقد خواهند داد. و وای از آن زمان که هم شخصیت های حقیقی بمیرند و هم جامعه ای متفکر و از آن مهمتر انتقاد و نقد هایی که میتوانست جامعه را آگاه کند و بسازد از بین برود. حال آنکه جامعه با خلط بین حقیقت و مجاز، کلک خودش را کنده است. @araf11
شاید مناسب باشد برای امروزمان که رفیقان خون گرم و عاشقمان را اینگونه با عناد پر پر میکنند.... بهتر است بگویم شماگمنام ترین کسانی هستید که تاکنون دغدغه هایتان را جامه ی عمل پوشانیده اید و برای وصال از هیچ تلاشی دریغ نکرده اید. شما همان کسانی هستید که از خدمت و اخلاص پلی برای رسیدن به آغوشی ایمن تر از آغوش مادر ساختید تا مارا از گزند شیاطین داخلی و خارجی ایمن بدارید. ولی صد افسوس که گمنامید.... صد افسوس که دنیا باشما همیشه در حال سوء تفاهم است. سوء تفاهمی از جنس بی انصافی و عناد. از جنس جهل و زخم زبان... آری زخم زبان! روزی که همه ی شما برای ایستادن علَم دین و انقلاب وهمه ی آنچه که حضرت روح الله وملتش بدان افتخار میکردند زیر تانکهای همین آمریکایی های ادکلن زده،پاره پاره میشدید. مردم میگفتند درود برشماو خدا و اهل‌بیت نگهدارتان. ولی همینکه کارزارتان تغییر کرد،بیکباره گویی دیگر کسی شما را نشناسد، با زخم زبان هایشان سنگتان میزدند که چرا شما باید اکنون شایسته داشتن متاع دنیا باشید و ما نه! حال آنکه دیگر دنیایی برای شما جز بدن خسته و جسمی زخمی واز همه مهمتر،دلی شکسته باقی نمانده بود. البته شما همه ی آنها را خانواده خود میدانستید‌،مثلا فرض کن خواهر وبرادر.... ولی رسم کدام خواهر وبرادر چنین بود....؟!؟! شما باز چشم بستید و لب نزدید که اینها چرا قدرمان را نمیدانند. باز دوره ای دیگراز زخم زبان هاشروع شد. اینبار باطعم سیاسی. یکی میگفت شما از فلان حزبید ودیگری میگفت مگر نه اینکه شما نباید جناحی باشید پس چرا در امور فلان قسمت دخالت میکنید؟ ناگفته نماند که این کنایه ها اززبان همان مدعیانی بود که روزی‌درمیدان نبرد پشت شما مخفی میشدند تا ترسشان را به شجاعت تعبیر کنند واکنون برمسند قدرتی تکیه زنند که شما خود را لایق آن نمیدانستید واین میدان پراز مین های کنایه وار را بیشتر سزاوار خدمت میدانستید تا آنجا را. بماند...! لکن شماراحزبی جز حزب الله طرفداری نبود. وصد البته که هیچ اصلاحطلبی شعار های شما را تاکنون نداده وهیچ اصول گرایی تاکنون به دغدغه های شما عمل نکرده. والحق شما اصلاح واصول اسلامی را با خونتان تبیین کردید تا ما بفهمیم که جمله امام یعنی چه: اگر بر کشورى نواى دلنشین تفکر بسیجى طنین‌انداز شد، چشم طمع دشمنان و جهانخواران از آن دور خواهد گردید و الّا هر لحظه باید منتظر حادثه ماند. 2/ 9/ 67 روح اللَّه الموسوی الخمینى‌» صحیفه امام؛ ج 21، ص 194ـ 196 @araf11
چقدر جایت خالیست معلم... چقدر دلم میخواست این روزها پشت تریبون می ایستادی و ندای غربت اسلام را دوباره سر میدادی. غربتی که اینبار ندای تنهایی ولایتی را سر میدهد که از طرف امام عصر(عج) حجت شدبرای ما. حجتی که بفهماند وامالحوادث یعنی شیعه باید حجمه ای بشود علیه استعمارواستکبار. همان استعماری که نوع فرهنگیش را بدترین نوع میدانستی. استاد! فرهنگمان را به استعمار میبردند درحالیکه تو شاهد بودی روح خدا قیام کرد تا فرهنگ شیعه را منحرف نکنند وبه اسم تقیه آن را درخاک ظلم دفن نکنند. استاد! فرهنگمان را تحریف میکردند. آن هم چه تحریفی! انحرافی که درآن ندای خانه نشینی و ادامه ی تضعیف شیعه بود ولی خمینی کبیر اجازه نداد وتو درزمانی که از روح خدا دور بودیم بلند گوی حق وآینه ی تمام نمای بصیرت روزگار بودی. استاد! چه هنرمندانه به اسم دوران جعفری(ع)تنبلی خودرا به عنوان وظیفه وتقیه وبه اسم نوعی مبارزه با ظلم معرفی میکردند تا به یزیدیان بر نخورد. بلکه بتوانند سرشان را با این تنبلی ها و ندبه های فقط ندبه و گریه های فقط گریه گرم کنند تا عَلَمِ بر حق زمینه ساز قبل از ظهور را به جای علمِ طاغوت،یاری نکنند. راستی استاد توحید چه بود وچرا راه انبیاء واولیاء که احیای توحید وجهانبینی توحیدی بود،اینگونه هدف شکم پرستی وشهوت پرستی قرار گرفت...؟؟؟ استاد کجایی که اکنون اظهرمن الشمس ها به سادگی نفی می شوند. @araf11
چند سالیست که از آمدنم به فضای‌جوزده وجوگیر اینستگرام میگذرد.... آن وقتی که آمدم دقیقا نمیدانستم این فضا چه چیزهایی برای من دارد وچه حرف های تازه ای برای گفتن میتواند داشته باشد. ولی بعد متوجه یک‌مسئله ای شدم وآن: جوزدگی وجو گیری،بود. جوزدگی: نمیدانم جنسش را چه بگویم ولی هر چه هست گاهی قدرتش باعث میشود به عنوان علت تامه ی همه ی افعال حقیقی باشد. _چرا افعال مجازی نه؟مگرداخل مجازی نیستیم؟ جواب:نکته همین جاست. روزی میبینی،که خوردن صبحانه یک کار روز مره عادی است ولی همین صبحانه ای که گاهی حتی دلت نمیخواست به آن نگاه هم بیاندازی،میشود وسیله ای برای دیده شدن و ابراز حضور در جامعه ای که هیچ گاه منتظرت نبوده چه برسد به صبحانه ی نه چندان دلچسبت... گاهی یک سطل زباله برایت بااهمیت میشود واین درحالیست که متوجه چگونگی جایگاهش در زندگیت نیز نمیشوی. همین توجه های به ظاهر مهم کاری میکند که تو هیچ وقت از سطل زباله به زباله های درونش پی نبری. مثلا اینکه چرا به او میگویند سطل زباله واصلا مگر زباله چیست... آری مجازی چنان حقیقت های ذهن را ورق ورق میکند که تو انگار از اول حقیقتی را نمیدیدی تاینکه تورا داخل سطل زباله خودش رها میکند ودرش را میبندد تا هیچ وقت فرصت دیدار نور خورشید را پیدا نکنی مگر اینکه تاساعت۹الی۱۲شب صبر کنی بلکه تورا به بیرون از سطل ببرند.البته آنهم هیچ فایده ای ندارد چون خورشید تابان وروشن کننده ی علل وعوامل افعال دیگر وجود ندارد وسهم تو از حقیقت همان تاریکی شب است... همه ی این زباله هایی که تودرسطل میدیدی روزی مثل تو بودند. از صبحانه،به نظریات نه چندان عالمانه ای رسیدند که فکر میکردند با گفتن آنها برایشان کف وسوت میزنند ودیگر یک ایدئولوگ فکری میشوند حال آنکه حتی برای زباله شدن نیز قهرمان نبودند. آنها دیگر انسان روز مره هم نبودند... ولی امیدی هست... شاید هنوز برای نیافتادن درسطل زباله فرصتی باشد.. اری،تفکر وتعقل و اندیشه... شاید مفاهیم کلی باشند ولی به اینکه خودمان را دردست بادهای غبارآلود نسپاریم می ارزد که فقط برای یک بار به آنها فرصت بدهیم تا مهمانمان شوند.. شاید از زباله شد وحتی روزمرگی وبی خیالی نجاتمان دادند... . . اخبار هواشناسی اعلام کرده تازمانی که اندیشه نکنیم جو مجازی آلوده است چه تتلو بخواند ویا چه یک فرد به ظاهر مثبت مطلبی بیان کند... اگر گوش نکنیم،نفس کشیدن در این هوا برایمان مضر خواهد بود. جوزدگی وجوگیر شدن... تاثیرات آلوده بودن هوای مجازی است... یاعلی امام على عليه السلام: الحُمقُ يُوجِبُ الفُضولَ حماقت موجب كارهاى بيهوده مى شود @araf11
بدون تعارف با شما سخنانی دارم. تو رو به خدا ول کنید این سلبریتی ها رو. ول کنید این ضد انقلاب رو ول کنید این دشمنانی که دشمنیشان مشخص و واضح است. اینان با یک اعتراض و یک فریاد ملت مسلمان دُمشان را روی کولشان خواهند گذاشت ومیروند تا با برف سال دیگر پایین بیایند. مشکل ما امثال علی کریمی و کتایون ریاحی و یا فلان اصلاحطلب نیست. مسئله خیلی پیچیده تر از این حرف هاست. مسئله تعارف انقلابی ها با انقلاب و آرمان های انقلاب است. بیایید کمی تعارفاتمان را کنار نهیم. واقعا از کی اینقدر برخی انقلابی ها نایس و گوگولی شدند؟ از کی یاد گرفتند بگویند به عقاید هم احترام بگزاریم؟ اگر بنا بود به عقاید هم احترام بگزاریم چرا اصلا حاکمیت دین را قبول کردیم؟! چرا راهیان نور میرویم؟ چرا در محرم هیات میرویم؟ چرا طلبه هایمان تبلیغ میروند؟ تو را به خدا اینقدر اهل تناقض نباشید. این افرادی که امروز میگویند ما حق داریم و با توهّم حق داشتنشان دست به هتک حرمت میزنند، مقصرش شما انقلابی ها یا بهتر بگویم انقلابی نماهایی بودید که به عقائدشان احترام گذاشتید! اگر از همان اول فکر غلطشان نسبت به دین تصحیح و حس قانون مداریشان را تقویت میکردید دیگر مجبور نبودید به خاطر کم کاری و تنبلیتان ، به عقائد شوم و مهلکشان احترام بگزارید. همین تعارفمان با انقلاب است که باعث شده تا برخی از محجبه ها در کنار دختران بی قید و بند و پسران بی غیرت شعار مرگ بر حاکمیت قانون سر بدهند. آری شما انقلابی عزیز. شماهم مخالف قانون و حاکمیت اسلامی. شاید من هم مخالف برخی رفتار های گشت باشم ولی چه کسی تضمین میدهد که با هزاران فرهنگ سازی باز عده ای طغیان نکنند؟! پس گشت نیاز است ولی شاید نیاز به کمی تغییر روند دارد. اما اینکه بگویی حجاب اجباری و یا اصلا صحبت از آن کنی و وارد پازلی شوی که دشمن آنرا از تو طلب میکند، این دیگر ساده لوحی تو است که درگیر فضای مجازی و صورتی بازی های آن شده ای تا با عدم برخورد صحیح با فکر غلط، به گمانت به قشر جاهل، صدمه ی روحی وارد نکنی. درنهایت باید بگویم عده ای از انقلابی ها درگیر فضای دوستی های خاله خرسه ای شدند. هم حجاب را میخواهند هم رفاقت با شیطان پرستان را. هم نماز را میخواهند هم پارتی را. هم دعا برای ازدواج جوانان میکنند و هم lgbt را به رسمیت میشناسند. البته این آینده ی صورتی بازی و تشیع فرهنگی است که البته تشیع فرهنگی اصیل نیز چنین نیست. اما شما انکار میکنید ولی نهایتا همین راه را خواهید پیمود. و افسوس دخترانی که جاهلانه آب در آسیاب دشمن میریزند حال آنکه نه پسران را و نه اسلام را میشناسند! یاعلی مدد. @araf11
میگوید تو مگر خواهرت را دوست نداری؟ میگویم: قطعا او را دوست دارم میگوید تو اگر با خواهرت، اختلاف داشته باشی او را سرزنش میکنی؟ میگویم: اختلاف در ایده و نظر امری طبیعی است و اگر جز این بود، تکامل در انسان ایجاد نمیشد....! می گوید: اگر خواهرت بر خلاف حق رفتار کند آیا به او تذکر میدهی؟ میگویم: آری. هیچ انسانی برای تکامل خود، خلاف حق رفتار نمیکند.... میگوید: پس تو خواهرت را دوست نداری!!!! ############## حکایت کشف حجاب های کنونی جامعه ی ما نیز غالبا ذیل همین مغالطات، جمع بندی میشود.... میگویند دوقطبی ایجاد میکنی در حالیکه دوقطبی بین کدامین نظر....؟؟؟؟ بین چه چیز....؟؟؟ اگر بنا به دوقطبی باشد، شیطان اولین کسی بود که این دوقطبی را بستر سازی کرد تا اغواء گری کند برای چنین روزی... اغوا گری کند تا ما اگر نسبت به قبح فعلیِ بد حجابی و بی حجابی_از آن جهت که حجاب دستور شرع است_اعتراض میکنیم بگویند تو آنان را دختر خود نمیدانی ولی ح.ج.ق.س میدانست.... و بعد نتیجه میگیرند، پس تو ادای محبین حاج قاسم را در نیاور.... ودر نهایت اعتراض به قبح فعلیمان را تحریف کرده و قبح فاعلی می نامند. در اینکه غالب بد حجابان و بی حجابان فطرتا قائل به حیا هستند شکی نیست. ولی در جهت رفع نقصان موجود در سیر تکاملی انسان باید قبح فعل ها را شناساند تا قبح فاعلی در جامعه گسترش پیدا نکند... ◇◇ و بماند که تناقضات در رفتار ها و سوء برداشت ها نسبت به مقوله های تربیتی، اخلاقی و دینی، چقدر به دیدگاه اقشار مختلف جامعه نسبت به جامعیت دین مخصوصا جوانان را خدشه وارد کرده... باشد که نهاد های متولی امر تربیت در برنامه ها و افعال خود تجدید نظر کنند. ■■■ هیچ برادری دوست ندارد که کار ناصواب خواهرش را به ناصواب بودن فطرتش، نسبت دهند... پس روشنگری باید نمود تا کار ناصوابی سر نزند... @araf11
رفیق اجازه بده خیالت را راحت کنم. من هم مثل تو از بی حیایی متنفرم. من هم مثل تو از بی عدالتی متنفرم من هم مثل تو میخواهم اسلام و احکام اسلام اجرا شود. من هم مثل تو عاشق جمهوری اسلامیم و از رفتار رادیکال زای گشت ارشاد منزجرم. اما برای من وجود بی عدالتی دلیل نمیشود که حجاب هم نباشد. برای من دلیل نمیشود چون با مفاسد اقتصادی به تمامه برخورد نمیشود، پس حجاب هم نباشد. برای من همانطور که عدالت اصل است، حجاب هم برای حفظ امنیت روانی جامعه و حفظ کانون گرم دستان پدر و مادرم، اصل است. چرا برای من دلیل نمیشود که در صورت عدم چیزی چیزی دیگر را نیز معدوم کنم؟ چون ما در جامعه زیست میکنیم. ما لاکپشت نیستیم که سر در لاک ببریم و هر جور بخواهیم باشیم. جامعه قانون دارد و منو تو میدانیم که بهترین قانون، اسلام است. اگر دل و من و تو برای بی عدالتی در جامعه میسوزد و دلش میخواهد که مطالبه کند، چرا برای نفوذ نقشه ی دشمن نسوزد؟ چرا منو تو دلمان نباید برای اسلام بسوزد؟ آری قبول دارم که گشت ارشاد خطا کار است وباید روند مسیر نهی از منکر تغییر کند. قبول دارم که خیلی از زنان با مرام کشورم طرفدار حیا و عفت اند و چه بسا با مصادیق آن آشنایی کامل و دقیق ندارند. ولی چرا باید در پازلی بازی کنیم که ما را به جای آنکه یک پله در تحقق اهداف اسلامیمان جلو ببرد، یک پله در جهت تکمیل پازل دشمن، به عقب سوق میدهد. رفیق آگاه باش. کمپین زدن ها در دورانی که دشمن خود را دلسوز دموکراسی به قول خودش ذبح شده در ج. اسلامی معرفی میکند، فریبی است که فقط رسیدن او به هدفش را نزدیک تر میسازد. حجاب اجباری و اختیاری ندارد. حجاب حجاب است و قانونی الهی است برای بهتر زیستنمان تا رسیدن به کمال الهی و غیر از آن توطئه ی شیطان برای رساندن انسان به سیر نزولی اوست. والسلام. @araf11
سلسله مطالب درباره ما و جهاد تبیین @araf11
اين مطالب براى یک هفته ی گذشته است اما تلنگریست برای همیشه
تشکیلات... وقتی صحبت از تشکیلات میشود دوچیز در ذهن پدیدار میشود:۱)حضور یک جمع دور هم و تضارب آراء و۲)وجود یک هدف بلند مدت یا کوتاه مدت و تلاس برای رسیدن به آن. شاید بتوان حوزه علمیه را به عنوان یکی از نهاد های روشنگر در جامعه و یا بهتر بگویم یکی از پشتوانه ختی گفتمان سازی دینی در جامعه دانست که با وجود منابع ناب دینی،توانست نظریه های اجتماعی_اسلامی قابل توجهی به واسطه ی اندیشمندان بی نظیرش ارائه دهد. اما نکته اینجاست که در حوزه علماء خبره واهل فن بسیار اند اما فقط تعداد محدودی از آنها باخود جمعی را درجهت ارائه ی یک تفکر دینی_اجتماعی،به جامعه،همراه ساختند که البته موانع سختی هم در پیشرویشان بود. از جریان مشروطه ی مشروعه بگیرید که شهیدشیخ فضل الله نوری،آخوند خراسانی(صاحب کفایةالاصول) و میرزای نائینی از سردمداران آن بودند تا شهید مدرس در مقابله با قلدریسم رضا شاه پهلوی. همه و همه یک چیز میگفتند وآن دین اجتماعی بود. حتی شیخ انصاری هم برای ارائه ی چنین نظریه ای شاگردانی پرورش دادکه بعد از وفات ایشان درخصوص چگونگی اداره ی جامعه توسط جانشینش بحث بود. که آیا میرزای رشتی خوب است یا میرزای شیرازی؟حال آنکه میرزای رشتی به عنوان مرجع بعدی نام گرفت اما او راضی به این مسئله نشد و مردم را به میرزای شیرازی ارجاع داد. واما ۳۰۰ سال بعد و امامی که در اوج علمیت وفقاهت با مانعی روبرو بود که عملا نماد استثمار پذیری قرن باید نام میگرفت؛ استثماری که همه چیز را به غارت میبرد. دیگر نه رضا قلدر بلکه کل خاندان پهلوی مردم را دودستی به ایادی فراعنه سپرده بودند. وامامی که چاره ای نمیدید جز رشد فکری جامعه. واین محقق نمیشد مگر تشکیلات. شهیدمرتضی مطهری،شهید صدر،شهید بهشتی،شهید مفتح و در نهایت رهبر عزیز انقلاب. تشکیلات مانع داشت وآن دشمنی دشمنان بود. کسانی که از مردم استضعاف فکری و جسمیشان را میخواستند ولی مانع داشتند وآن تشکیلاتی بود که هدفش ۱۸۰ درجه برخلاف غایت دشمن بود. چاره اش ترور بود. همان کاری که در وسط میدان علیه شیخ فضل الله کردند،چندین سال بعد در کنار دانشگاه این بار با مفتح کردند. همان کاری که در تبعید،با شهید مدرس کردند،چند سال بعد در جایی نامعلوم با شهید صدر که نخبه ای بی مانند در تاریخ حوزه بود،انجام دادند....وآنها فهمیده بودند که تا تشکیلات سید روح الله باشد،انقلاب هم هست.... ولی ما نفهمیدیم که وقتی تشکیلات نباشد، قلب فکری جامعه می ایستد ونتیجه آن میشود که میبینیم....صدای مطهری ها پخش میشود،ولی گوش ها نمیشنود چون تشکیلاتی نیست که گفتمان روح الله را فریادبزند..... @araf11