eitaa logo
نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه اراک
414 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
750 ویدیو
78 فایل
نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه اراک جهت تبادل، ارسال مطالب و صحبت با مسئولین از طریق لینک زیر با ما در ارتباط باشید: @T_karimi1400 🌐سایت نهاد رهبری دانشگاه اراک: https://arak.nahad.ir/
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸 هرکس من را جریمه کند یک سکه هدیه دارد🔸 من در دورۀ امامت جمعه اعلام کرده بودم که هر نیروی انتظامی اگر توانست [تخلفی از ماشین من بگیرد و] جریمه بکند، من یک سکه به او می‌دهم. هرکس! یکبار من با خانمم در آباده با ماشین [حفاظت] می رفتیم، در راه یک جایی ایستگاه پلیس است، ماشین پلیس آژیر کشید و آمد به راننده [ما] گفت بزن روی ترمز! راننده زد روی ترمز. پلیس نگاه به چراغ عقب کرد و دید چراغ ماشین روشن نمی شود. جریمه را برایش نوشت. یک سکه تهیه کردم و به فرمانده پلیس گفتم در صبحگاه [نیروی انتظامی]، به این پلیس که ما را جریمه کرده بده. این‌ها هم بر اساس ساعت ثبت جریمه، افسر را پیدا کردند. افسر احضار شد به عنوان اینکه ماشین امام جمعه مرکز استان را جریمه کردی! گفت من که نمی‌دانستم ماشین امام جمعه است! خیال کرد می خواهند مواخذه‌اش کنند! آوردندش در صبحگاه و سکه را به او دادند. @arak_nahad
حیاء زینبی بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم « يحيي مازني» كه از علماي بزرگ و راويان حديث است ميگويد: مدتها در مدينه در همسايگي علي عليه السّلام در يك محله زندگي مي كردم. منزل من در كنار منزلي بود كه زينب دختر علي عيلها السّلام در آنجا سكونت داشت. حتي يك دفعه هم، كسي حضرت زينب را نديد و صداي او را نشنيد. او هرگاه ميخواست به زيارت جدّ بزرگوارش برود، در دل شب ميرفت؛ در حالي كه پدرش علي عليه السّلام در پيش و برادرانش حسن و حسين عليهما السلام در اطراف او بودند. وقتي هم به نزديك قبر شريف رسول الله صلّي الله عليه و اله و سلّم مي رسيدند، اميرالمؤمنين عليه السّلام شمعهاي روشن اطراف قبر را خاموش ميكرد. يك روز امام حسن عليه السّلام علت اين كار را سؤال كرد، حضرت فرمود: اخشي ان ينظر أحد الي اختك زينب؛ از آن مي ترسم كه كسي در روشني خواهرت را ببيند. فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفي(ص)، الرحماني الهمداني ،صفحه :642 @arak_nahad
حضرت زینب علیهاسلام بسم الله الرحمن الرحیم نقل كرده‏ اند كه: روزى حضرت اميرالمومنين علیه السلام ميهمانى را به همراه خود به منزل آورد به حضرت زهرا عليها السلام فرمودند: در خانه براى مهمان چه دارى؟ عرض كرد يا على فقط يك گرده نان در خانه است كه آن را براى دخترم زينب گذارده ‏ام. حضرت زينب در بستر بود ولى هنوز بيدار بود، تا اين سخن را از مادرش شنيد با اينكه چهار ساله است! گفت: مادر جان نان را براى مهمان ببريد، جود و سخاى زينب از همان خرد سالگى معلوم است تا چه رسد به روز عاشورا و فدا کردن فرزندانش. حضرت زينب دو فرزند بنام عون و محمد با يك مقدماتى رفتند ميدان و كشته شدند، حضرت امام حسين (عليه السلام) كشته آنها را رو به خيمه آورد. حضرت زينب از خيمه خود بيرون نيامد ولى برعكس هنگامى كه كشته على اكبر ميوه دل امام حسين (عليه السلام) را آوردند از خيمه بيرون آمد روى كشته على اكبر (عليه السلام) چه ناله‏ ها و چه گريه‏ هايى مى ‏كرد، مثل اينكه فرزند خودش است دو نور ديده‏ اش را داده ولى از خيمه بيرون نمى‏ آيد. 📗زندگانى حضرت زينب عليها السلام ص 26 امام سجاد عليه السّلام فرمودند: عمّه ام ، زينب ، با وجود همه مصيبت ها و رنج هايى كه در مسيرمان به سوى شام به او روى آورد ، حتّى يك شب اقامه نماز شب را فرو نگذاشت . 📗وفيات الأئمه ، ص 441 @arak_nahad
💠 صبر انقلابی! "حوصله‌ی انقلابی و صبر انقلابی، مثل خشم انقلابی است. ♨️وقتی‌که حضرت بعد از پیغمبری آمدند به مصر و آن معجزه را نشان دادند و دعوت و این حرفها -خب، بنی‌اسرائیل منتظر بودند دیگر؛ از گذشته خبر داده شده بود که یک منجی‌ای خواهد آمد و آن منجی هم موسی است؛ حالا موسی آمده، منتظر بودند بمجرّدی‌که موسی آمد، دستگاه کن‌فیکون بشود؛ نشده بود- قرآن میگوید آمدند پیش حضرت موسی و گفتند که «اوذینا مِن قَبلِ اَن تَأتِیَنا وَ مِن بَعدِ ما جِئتَنا»؛(سوره‌ی اعراف، بخشی از آیه‌ی ۱۲۹) تو که آمدی چه فرقی کرد؟ چه تفاوتی کرد؟ قبل از اینکه بیایی هم ما را آزار میکردند، زیر بودیم، حالا هم که آمدی باز زیر فشاریم. ببینید! این آن حالت بی‌صبریِ بنی‌اسرائیلی است؛ بی‌صبری. حضرت موسی گفت خب صبر کنید: اِنَّ الاَرضَ لله یورِثُها مَن یَشاءُ مِن عِبادِه وَ العاقِبَةُ لِلمُتَّقین؛(سوره‌ی اعراف، بخشی از آیه‌ی ۱۲۸) اگر داشته باشید، عاقبت مال شما است؛ صبر لازم است. این حالت را نباید داشته باشید؛ اینکه ما بگوییم چرا نشد، چه‌جوری شد، پا به زمین بزنیم، درست نیست. " 🔺دیدار رمضانی دانشجویان 7/3/97 🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷 @arak_nahad
✨🌼✨ نـشست تـوی تاکـسی دیــد راننده‌ نوار گـذاشته گفت: ببخشید کسی مُـرده؟ راننـده با لبخنـد گـفـت بله، دل من و شما ... قرآن مال ها نیست با قرآن بیشتر اُنس‌ بگیریم فَاقْرَءُوا مَا تَيسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ پــس هــر آنچه بــرای شمـا امکان دارد قرآن بخــوانید. 📚سوره مبارکه مزمل ، آیه۲۰ ┅┅❅💠❅┅┅ @arak_nahad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖊احمدحسين شريفي 🔸اين روزها وقتي که سخنان سخيف و شيطاني بلعم باعوراي روحانيت شيعه (محمود امجد) را درباره رهبر انقلاب شنيدم، بي اختيار به ياد سخنان الهي سردار دلها، ، افتادم که با تمام وجود مي‌گفت: «والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت بخیری رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی {رهبر معظم انقلاب} است که امروز سکّان انقلاب را به دست دارد. در قیامت خواهیم دید مهمترین محور محاسبه این است.» @arak_nahad
حدیث روز أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ (امام صادق) عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: بَادِرُوا أَوْلاَدَكُمْ بِالْحَدِيثِ قَبْلَ أَنْ يَسْبِقَكُمْ إِلَيْهِمُ اَلْمُرْجِئَةُ . نشانی : الکافي , جلد۶ , صفحه ۴۷ امام صادق (علیه السلام) می فرماید: ترجمه: احادیث اسلامی را به فرزندان خود هرچه زودتر بیاموزید، قبل از آنکه مخالفین، بر شما سبقت بگیرند و دلهای کودکان شما را با سخنان نادرست خویش اشغال نمایند. @arak_nahad
احکام: وضو و نماز با وجود ناخن بلند س : آیا وضو گرفتن و نماز خواندن با ناخن بلند اشکال دارد؟ ج: اگر ناخن بیش از معمول بلند باشد، چنانچه زیر آن مقداری که از مقدار معمول بلندتر است عرفا جزء ظاهر محسوب شود باید موقع وضو و غسل، چرک زیر آن مقدار بر طرف شود و به زیر آن، آب برسد و همچنین برای سجده در نماز، بنابر احتیاط واجب باید سر انگشت شست پا بر روی زمین قرار گیرد. مقام معظم رهبری: سوال 5499 @arak_nahad
▪مراسم عزاداری ایام فاطمیه حضرت زهرا (علیهاالسلام) ✔شب اول: شنبه ۶ دی ماه-میزبان دانشگاه اراک ✔شب دوم: یکشنبه ۷ دی ماه-میزبان دانشگاه علوم پزشکی ✔شب سوم: دوشنبه ۸ دی ماه-میزبان دانشگاه تفرش شروع مراسم هر شب از ساعت ۲۰ به صورت آنلاین در لینک زیر : https://b2n.ir/627589 هیئت دانشگاهیان حضرت بقیة الله الاعظم دانشگاه های استان مرکزی @arak_nahad
✨﷽✨ 📙 ✍مردی در بصره، سال‌ها در بستر بیماری بود؛ به‌طوری که زخم بستر گرفته بود؛ و اموال زیادی را فروخته بود تا هزینه درمان خود کند؛ همیشه دست به دعا داشت. روزی عالمی نزد او آمد و گفت: می‌دانی که شفا نخواهی یافت! آیا برای مرگ حاضری؟ گفت: بخدا قسم حاضرم. داستان مرد بیمار به این طریق بود که، در بصره بیماری وبا آمد؛ و طبیبان گفتند: دوای این بیماری آ‌ب لیمو است. این مرد، تنها آب لیمو فروش شهر بود. که آب‌لیمو را نصفه با آب قاطی می‌کرد و می‌فروخت. چون مشتری زیاد شد، کل بطری را آب ریخته و چند قطره‌ای آب‌لیمو می‌ریخت تا بوی لیمو دهد. مردی چنین دید و گفت: من مجبور بودم بخرم تا نمیرم، ولی دعا می‌کنم زندگی تو بر باد برود چنانچه زندگی مردم را بر باد می‌دهی و خونشان را در شیشه می‌کنی. عالم گفت: از پول حرام مردم، نصف بصره را خریدی! و حالا ده سال است برای درمان و علاج خود آن‌ها را می‌فروشی. می‌دانی از آن همه مال حرام چه مانده است؟ دو کاسه! آن دو را هم تا نفروشی و از دست ندهی، نخواهی مرد! و زجر کش خواهی شد. پس مالت را بده که بفروشند تا مرگت فرا رسد. پیرمرد به پسرش گفت: ببر بفروش، چون مال حرام ماندنی نیست. چون پسر کاسه‌ها را فروخت، پدرجان داد. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ @arak_nahad