به من ربطی نداره که ممکنه دوست جدید و خوشگلتر و بهتر از من پیدا کنی ، درهرصورت من باید برات مهمتر باشم
متأسفام ولی من آدم خودخواهی هستم . حتی اگه بیشخصیت یا مُرده باشم تو باید بازم مثل قبل باشی
حرف های آریانفر شبیه آتیشیه که وقتی بچه بودی ، با بچه های فامیل دورش جمع میشدی و ذوق داشتی برای نور خیره کننده و براقی که به صورتتون لبخند میزد .
حالا بزرگ شدی و اون آتیش دربرابر تو کوچیک اما داغه ، اونقدر داغ و پرحرارت که میترسی نزدیکش بشی چون هربار که نزدیکش شدی چشمات از زل زدن به تصویر های داخل نور آتیش پر از اشک شده .
حس عجیبی پیدا میکنی وقتی لابهلای صدای قرچقروچ هیزم ها تو دل آتیش ، صدای بچگیِ پر جنب و جوش و شادت رو میشنوی.
لبخندی ، خیس از قطرهای سرازیر شده از چشمت میزنی و تعجب میکنی از سحرآمیز بودن کلمات این مرد و حقیقت های تلخ و عمیقی که مثل برگ های نارنجیِ درخت پاییزی روی سر و شونههات رها میکنه