شبهای دلتنگی ( ۱۶ )
شب شانزدهم محرم روضه در خانه
( روضه حضرت علی اکبر علیه السلام )
السلام علیک یا اباعبدالله
مقدمه روضه
آروزی پدر
پدر وظیفه اش تو خانواده با مادر فرق می کنه، پدر می خواد از پسر مرد بسازه، لذا جلوه ی جلالیّه و قهریّه در وجود اوست، نباید بچه سست بار بیاد، لذا همه ی عشقش را نمی تونه نشون بده، کم کم پسر به سن بلوغ می رسد، دیگر پدر و پسر یکدیگر را دیر می بوسند، وقتی به سن جوانی رسید، پدر با خودش می گوید، انشاءالله وقتی خواست مسافرت برود می بوسمش، وقتی سربازی بره می بوسمش، از سفر برگشت می بوسمش، شب عروسی می بوسمش، دنبال بهانه می گردد.
بعضی ها می گویند شاید به این دلیل بود، وقتی علی اکبر (علیه السّلام) جنگ کرد، برگشت سمت ابی عبدالله (علیه السّلام)، صدا زد: بابا تشنگی مرا دارد می کشد. چون آقا دلش برای بوسه کردن علی تنگ بود، دنبال بهانه می گشت علی را ببوسد.
فرمود: علی جان ! دهانت را باز کن، زبان در دهان علی گذاشت، شاید هم می خواست علی سیراب شود، اما علی اکبر (علیه السّلام) دید زبان بابا از او خشک تر است، لذا خجالت کشید، رفت طرف میدان، دیگه علی از آب دم نزد.
یک مسئولیت بزرگ روی دوش جوان است، جوان دوست دارد اگه مریض شد، بابا نفهمه، اگه زمین خورد، زخمی شد، بابا ناراحت نشه، علی اکبر با خودش می گه بابا من را ببین طاقت نداره، ناراحت می شه.
مرحوم حاج شیخ جعفر شوشتری (ره )می فرماید .
وقتی که علی اکبر بر زمین قرار گرفت در آن لحظه سه ناله و سه صدا یک دفعه بلند شد :
صدای اوّل : صدای علی اکبر بود لحظات آخر صدا زد : یا اَبَتاه عَلَیکَ مِنّی السلام … (سلام تودیع )
صدای دوّم : صدای امام حسین بود ، وقتی در خیمه صدای ناله علی اکبر را شنید بی اختیار ، عزیز فاطمه فرمود یا بُنَیَّ قتلوک .
صدای سوّم : که در آن حال بلند شد صدای زینب بود که صدا می زد : وا حبیباه ، یا
اُخیّاه وَ ابنَ اُخیّاه (وای برادرم ، وای پسر برادرم ).
اما دو بدنی که ابا عبدالله به خیمه نیاورد!!
مرحوم آیت الله فلسفی می فرمود:
امام حسین (علیه السّلام) (روز
عاشورا) دو تا بدن را نیاورده است، هر دو را هم عذر شرعی داشته است، یکی
بدن اباالفضل العباس (علیه السّلام) و یکی هم بدن حضرت علی اکبر (علیه
السّلام) است، چرا؟ چون اسائه ی ادب به بدن می شد، جنازه ی مسلمان هم،
محترم است نباید اسائه ی ادب بشود.
جوانان بنی هاشم بیائید
علی را بر در خیمه رسانید
خدا داند که من طاقت ندارم
علی را بر در خیمه رسانم
حوزه علمیه قم مالک رجبی دارابی ۱۶ شهریور ۹۹
https://t.me/Moje_ahkam_malek_rajabi_darabi
❤️بسم الله الرحمن الرحیم
#همسران
🔴واقعیتپذیری
🌺لازم است #همسران این #واقعیت را عمیقا بپذیرند ڪه زندگے همیشه گل و بلبل نیست. اختلاف نظر در همه زندگیها هست و اختلاف نظر یعنے فراهم شدن بستر بروز #مشاجرات و ایجاد استرس.
🌸 #عدم_پذیرش این واقعیت سبب میشود زوجین به خصوص در ابتداے زندگے با بروز اختلاف نظر و مشاجره، فڪر ڪنند زندگے آنها دچار سقوط آزاد شده و دیگر #عشق آنها به خط آخر رسیده است.
🌺این یعنے ڪمترین #مشاجره یعنے پایان تفاهم!
🚫این نگاه #افراطے میتواند اوضاع را در هنگام بروز اختلافات #وخیم ڪند
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️
💕
#کلیدهای_موفقیت
کفشهای شما اولین چیزی است که
افراد،ناخودآگاه به آن توجه می کنند
پس کفش خوب بپوش.
افرادی که زیاد می خندند
سالم تر از آن هائی هستند
که نمی خندند.
اسید معده به اندازه ای قویست
که می تواند یک تیغ ژیلت را آب کند.
نهايتاً ۱۰ تا ۳۰ دقیقه پیاده روی
و خنده در روز ، ضد افسردگی است.
هر روز ده دقیقه بشین و سکوت کن.
وقتی صبح از خواب بیدار میشوی
برای منظور و مقصودت از خداوند
راهنمائی بخواه
سعی کن هر روز
حد اقل سه نفر را بخندانى
انرژی گران بهایت را
صرف حرفهای خاله زنک بازی نکن
مسائل گذشته و افکار منفی
و چیزهائی که در کنترلت نیستند
را دور بریز و انرژیت را بطور مثبت
برای زمان حال صرف کن
زندگی منصفانه نیست؛ولی هنوز خوبه
زندگی کوتاه و با ارزش تر از آنست
که از کسی متنفر باشی
برای همه چیز ببخششان
خود را خیلی جدی و مهم نگیر
دیگری هم شما را جدى نمی گیرد
شما نباید در همه بحث ها ببری،
با تضاد داشتن توافق کن.
دلخوری و رنجش از گذشته را
کنار بگذار تا زمان حالتان را خراب نکند
زندگی خودت را با دیگران مقایسه نکن،
شما نمی دانی مراحل زندگی آنها
چگونه بوده
هیچکس بجز خودت مسئول
خوشی و خوشبختی شما نیست
هر مصیبتی را با این کلمات
محدود و محاصره اش کن :
آیا در پنج سال دیگر
این موضوع هنوز اهمیت دارد؟
به مستمندان کمک کن
دست و دل باز و دهنده باش نه گیرنده
اينكه دیگران در باره تو چه چيزى
فکر می کنند به شما مربوط نیست
زمان همه چیز را التیام می بخشد
هرچقدر كه موقعیت
خوب یا بد باشد عوض می شود
حسادت و حسرت خوردن
وقت تلف کردن است
شما هم اکنون
تمام ما یحتاج خود را داری
هر شب قبل از رفتن به رختخواب
خداوند را نیایش کن و سپاسگزار باش
از آنچه که امروز به انجام رساندی
بخاطر داشته باش
شما خوشبخت تر از آنی هستی
که فشار روحی داشته باشی
🌍
شبهای دلتنگی ( ۱۷ )
روضه شب هفتم امام حسین علیه السلام روضه در خانه
(بازگشت ذوالجناح به سمت خیام )
از همین جا دل ها را روانه ی کربلا کنیم، سلامی خدمت اباعبدالله عرضه بداریم .
السّلام علیک یا اباعبدالله، السّلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین.
یا اباعبدالله
دل مان می خواهد ، یک شب قدری کنار حرم تو احیا بگیریم.
سلام ما به خاک کربلای تو
سلام ما به صحن و بارگاه تو
سلام ما به زینب و سکینه ات
سلام ما به تل زینبیه ات
یا اباعیدالله
سلام ما به جسم پاره پاره ات
سلام ما به طفل شیره خواره ات.
شما سلام می دهید، ولی زینب این صحنه ها را تماشا می کرد!
سلام ما به آخرین نماز تو
سلام ما به نام دل ربای تو
من نمی دانم «حسین» چه اسمی است که وقتی برده می شد، پیغمبر اشک می ریخت؟! آدم ابوالبشر اشک می ریخت.
سلام ما به آخرین وداع تو
سلام ما به آخرین کلام تو
یابن الحسن، شاید شما این طور فرموده باشید: اگر همه ی مصیبت هایت یادم برود اما این مصیبت یادم نمی رود
و اسرع فرسک شاردا الی خیامک قاصدا محمحما باکیا.
شما می دانید انتظار چه قدر سخت است. آن هم منتظر دیدن امام. شمایی که منتظر امام زمان هستید درک می کنید که من چه می گویم. زینب منتظر امام زمانش است، رباب منتظر است، زن و بچه ها همه منتظرند که الان حسین می آید و ما یک بار دیگرآقا را می بینیم.
همه از خیمه ها بیرون دویدند
ولی سالار زینب را ندیدند
یکی گوید فرس، بابای ما کو؟
یکی گوید فرس، مولای ما کو؟
یک وقت دیدند ذوالجناح بی حسین آمد؛ بی سوار آمده. یا بقیةالله! دیدند اسب با کاکل خونین آمده خود اسب آن ها را کشاند طرف قتلگاه. اسب جلو راه افتاد و اهل بیت هم به دنبال آن تا ذوالجناح به گودی قتلگاه رسید، یک وقت زینب دید حسین میان خون دست و پا می زند. یا بقیةالله! زمانی که زینب رسید، ببیند: و الشّمر جالس علی صدرک و مولع سیفه علی نحرک .
شمر روی سینه ی حسین نشسته، شمشیر را بر گلوی حسین نهاده تا سرش را جدا کند.
از حرم تا قتلگه زینب صدا می زد حسین
در میان خون خود دست و پا می زد حسین
هر کجا نشسته ای، سه مرتبه بگو: یا حسین، یا حسین، یا حسین
و سیعلم الذین ظلموا اَیَّ منقلب ینقلبون
استفاده شده از منابع ذیل
بحارالانوار، ج98، ص322.
منتهی الآمال، ص544؛ سوگنامه آل محمد، ص371و372.
بحارالانوار، ج98، ص322.
روضه های استاد رفیعی، ص109
حوزه علمیه قم مالک رجبی دارابی ۱۷ شهریور ۹۹
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
💠🔺💠🔺💠🔺💠🔺💠
فقط #بالینک به #اشتراک بگذارید🎊
⠀ ⠀ོ ⠀ ⠀⠀ ⠀⠀ོ ⠀⠀⠀ོ
╭═⊰🍃🌺🌸🍃⊱━╮
https://t.me/Moje_ahkam_malek_rajabi_darabi
╰═⊰🍃🌺🌸🍃⊱━╯
╲\ ╭``┓
╭``🌼``╯
┗``╯ \╲
🔴 #زندگی_دوربینی
💠 وجود #دوربین در جاده، مانع تخلّف رانندگان از قانون میشود. گاه همینکه نوشتهای را ببینیم و مجهّز بودن آن مکان را به دوربین مدار بسته اعلام کرده باشد مانع رفتارهای #نامتعارف و دور از شأن ما میشود. در واقع وجود دوربین باعث ایجاد ترس از تخلّف و یا خجالت و حیا در انسانها میگردد.
💠 یکی از تکنیکهایی که توصیه میشود همسران در زندگی انجام دهند این است که تصوّر کنند در خانه دوربینی کار گذاشتهاند و قرار است اعمال و رفتار آنها را #ضبط کنند.
💠 یکی از بزرگان میگفت برخی مواقع جلوی یک بچّه #خجالت میکشیم که حرف زشت و تندی به همسرمان بزنیم امّا در مقابل دوربین خدا، اهل بیت، انبیاء، ملائکه و شهدا به راحتی با همسرمان #بدخُلقی و بد زبانی میکنیم. ایشان میگفت فرض کنید همیشه گوشه اتاقتان #پنجرهای است که از آنجا امام عصر علیهالسلام نظارهگر شماست و با رفتار خوب شما #لبخند رضایت بر لبانش جاری میشود و با خطای شما #محزون میگردد.
💠 توجه زن و شوهر به دوربینهای الهی مانع بسیاری از رفتارهای ناملایم میشود و سختیهای زندگی را برای آنها #آسان میکند چرا که دیگر معاملهی آنها با همسر نیست بلکه #معاملهای_شیرین با خدا و اهل بیت علیهمالسلام خواهند داشت.
🆔https://eitaa.com/joinchat/1860763669C17664b1fee
شبهای دلتنگی ( ۱۸ )
شب هیجدهم محرم روضه در خانه
روضه ( دو نو گل ) فرزندان حضرت زینب علیهاالسلام،
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین...
السلام علیکِ یا بنت رسول الله
سلام بر قلب صبور زینب
سلام بر دو نوگل حضرت زینب ( محمد و عون )
مقدمه روضه.....
محمد و عَون دو فرزند حضرت زینب کبری و عبدالله بن جعفرطیار(ع) بودند.
......در مدینه زندگی می کردند..... ولی در کربلا حضور داشتند .
....تا اینجا مقدمه..
✅ : در روز عاشورا، وقتی نوبت به جوانان هاشمی رسید. فرزندان زینب کبری (سلام الله علیها) نیز خود را آماده قتال کردند. حضرت زینب (سلام الله علیها) در این موقع که فرزندان دلبند خود را راهی قتال با دشمنان دین و قرآن می کرد، حالتی دگرگون داشت.
او عقیلة بنی هاشم است. او نائبة الامام است. اصلاً او شریک کربلای حسین (علیه السلام) است. نه بدین جهت که بنابر نقل، فرزندان خود را با دست خود کفن پوش و فدیة راه حسین (علیه السلام) کرده، که از لحظه ای که از دامن زهرای مرضیه (سلام الله علیها) پای به عرصه وجود گذاشته، دیده به دیدار حسین (علیه السلام) باز کرده است. برای همین است که اهل دل، آفرینش او را برای کربلا معنا کرده اند.
مگر نه آنکه در زمان حضور در کوفه، در مجلس تفسیر قرآن، وقتی آیه شریفة کهیعص را برای زنان کوفی تفسیر می کرد، امیرالمؤمنین (علیه السلام) به او فرمود: این عبارت کهیعص رمزی در مصیبت وارده بر شماست و کربلا را برای آن مخدّره ترسیم کرد.
بسیاری می گویند: زینب کبری (سلام الله علیها)، دو فرزند خود را مهیای نبرد کرد و به آنها تعلیم داد که اگر با امتناع آن حضرت مواجه شدید – کما اینکه آن مظلوم حتی غلام سیاه را از قتال بر حذر می داشت – دائی خود را به مادرش فاطمه (سلام الله علیها) قسم دهید تا اجازه میدان رفتن بگیرید.
امام راضی نشده و مخالفت می نماید. عقیله بنی هاشم زینب کبری(س) بی درنگ عرض می کند: برادر به حق مادرم، اذن میدان به فرزندان خواهرت بده . پسران نیز این درخواست و سوگند را مؤثر یافته و می گویند: دایی جان، به حق مادرت فاطمه زهرا (س)اجازه بده.
امام صورت خواهر زاده های خود را می بوسد و اجازه نبرد به آن دو می دهد. آن دو بزرگوار پیاده به میدان نبرد رهسپار می گردند.
ابن سعد آنها را شناخته و با صدای برخاسته از شگفــتی می گوید: (عَجَبا لِلرَحِمِ ) یعنی شگفت از این پیوستگی خواهر و برادری بین حسین و زینب (علیهما السلام).
پس، ابتدا محمد بن عبدالله بن جعفر به میدان آمد و این رجز
اشکو الی الله مِنَ العدوانِ
قَتْل قومٍ فی الوری عمیانِ
قَد ترکوا معالِمَ القُرآنِ
و مُحکمَ التَنزیلِ و التِّبیانِ
وَ اَظهروا الکُفرَ مَعَ الطُّغیانِ
به خداوند شکایت می کنم از دشمنی دشمنان، و از ستمگران که کورکورانه به جنگ با ما برخاسته اند.
نشانه های قرآنی را که محکم و مبیّن و آشکار کننده کفر و طغیان است را ترک کردند و پس از نبردی نمایان، به شهادت رسید.
پس از او، برادرش عَون بن عبدالله جعفر راهی نبرد شد و خود را اینگونه معرفی کرد:
اِن تُنکرونی فَانا بنُ جعفرٍ
شهیدُ صِدقٍ فی الجنانِ الازهر
یطیرُ فیها بجناحٍ اَخضرٍ
کَفی بِهذا شَرَفاً فی المحشرِ
اگر مرا نمی شناسید من فرزند جعفر طیار هستم که از سر صدق به شهادت رسید و در بهشت نورانی با بال های سبز پرواز می کند. برای من از حیث شرافت در محشر همین کافی است.
عـون پس از نـبردی دلیرانه به دست عبدالله بن قُطنَه به شهادت می رسد و فدایی راه حضرت حسین (علیه السلام) شد.
سید الشهدا (ع) برجسد این دو برادر حضور یافته و آنها را به سینه چسبانیده و به خیمه شهدا می رساند.
تمام اهل حرم بیرون می آیند الا مادرشان زینب کبری (س) که درون خیمه می ماند و می فرماید: می ترسم که از بی طاقتی زجه کشم و برادرم از من شرم کرده و ناراحت و غمگین شود.
عزیزانی که کربلا رفته اند مطلعند.
شهدای کربلا، در پایین پای حضرت حسین (علیه السلام) مدفونند و به احتمال قوی این دو دلداده نیز در همانجا پروانه شمع محفل حائر حسینی هستند.
البته در ۱۲ کیلومتری کربلا بارگاهی کوچک منصوب به عون ابن عبدالله وجود دارد که ملجأ زائرین است. برخی را عقیده بر این است که این مرقد یکی از نوادگان امام مجتبی (علیه السلام) به نام عون می باشد. این حقیر توفیق در سفرتبلیغی برای زائران حسینی زیارت این دو نو گل زینب کربلا را کِراراً داشتم . التماس دعا
در آخر روضه دو بیت از زبانحال زینب قهرمان کربلا با برادرش بگویم روضه ام تمام
به امید آمدم سویت برادر
که گیرم اشک از رویت برادر
سراپای منو و فرزندانم
فدای یک سر مویت برادر
و علی لعنه الله علی القوم الظالمین
حوزه علمیه قم مالک رجبی دارابی ۱۹ شهریور ۹۹
https://t.me/Moje_ahkam_malek_rajabi_darabi
💙🍃https://eitaa.com/joinchat/1860763669C17664b1fee
🍃🍁
🦋
باید قوی بود ،
باید از سخت ترین ضربه ها ، پله ساخت و بالاتر رفت ،
باید از بی انصافی ها ، درسِ انصاف گرفت و رویِ تمامِ بی مهری ها ، چشم بست !
نمی توان جلویِ سازهایِ ناکوکِ زمانه را گرفت ،
اما می توان مسیرِ درست را ادامه داد و نگرانِ هیچ چیز نبود ...
می توان انعطاف پذیر شد و با هر ضربه ، حالتِ بهتری گرفت ،
نه اینکه دلسرد و نا امید شد ،
نه اینکه جا زد و کنار کشید ...
تا بوده ، همین بوده ؛
هرچه بالاتر بروی و نزدیک تر به قله باشی ، باد و طوفان و زمین و زمانه ، سخت تر می گیرد !
برایِ پرواز ، در انتظارِ اثباتِ نظریه ی تکاملِ داروین نباش !
آسمان را به خانه ات ببر ...
🦋 ❤️
https://eitaa.com/joinchat/1860763669C17664b1fee
🍃🍁
💙🍃🦋
شبهای دلتنگی ( ۱۹ )
شب نوزدهم محرم روضه در خانه
( روضه حرکت دادن کاروان اهلبیت (ع) و سرهای شهدا از کوفه به سمت شام )
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین
مقدمه روضه...
باید اشاره کنیم که لشکر ابن زیاد کاروان اسرا را هنگام حرکت به سوى شام از شهرها و روستاهای بسياری عبور دادند.
منازل عبوری کاروان اسرا از کوفه تا شام بدین شرح است: قادسیه، شهرتکریت، منزل کحیله، منزل جهنیه، منزل موصل، منزل نصیبین، شهر حلب، شهر سرمدین، منزل حرّان، منزل اندرین، معرة النعمان، شیزر، قلعه کفر طاب، سیبور، منزل حماة، شهر حمص، شهربعلبک، صومعه راهب و شهر عسقلان. پس از این منازل اسرا به شهر شام رسیدند.
تا اینجا مقدمه روضه...
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین
۱۹ محرم سالروز حرکت دادن کاروان اهلبیت (ع) و سرهای شهدا از کوفه به سمت شام است.
کاروان اسرا با سخنان شجاعانه اهل بیت، توانست فضای کوفه را در مدت حضور خود تغییر دهد و تلاشها و تبلیغات یزیدیان را باطل کند و حتی به مردم جرأت اعتراض دهد تا قیامهایی علیه عبیدالله بن زیاد شکل گیرد.
پس از چند روز توقف در کوفه، در کتاب امالى شیخ صدوق آمده است که ابن زیاد،اهل بیت (ع) را در کوفه زندانى کرد و نامهاى براى یزید فرستاد که با سرهاى بریده و اسرا چه کنم؟
یزید در جواب نامه او دستور داد تا سر مبارک سیدالشهدا (ع) و کسانی که با او کشته شدهاند و آنچه از آنها غارت شده و اهل و عیالش را نزد او بفرستد.
عبیدالله بن زیاد دستور داد، اسیران کربلا آماده شوند . او حتی گفت که امام سجاد (ع) را با زنجیر ببندند.
سربازان دستهای امام سجاد را به گردنش زنجیر کردند و سپس ایشان و سایر اسرا را پشت سرهای شهدا به حرکت در آرودند.
توصیف امام سجاد از نحوه حرکت کاروان اسرا
امام صادق (ع) از زبان امام زین العابدین (ع) نقل کرده که: «مرا بر شتری لنگ، بدون روپوش و جهاز سوار کردند. سر سیدالشهداء (ع) بر نیزه بلندی بود و زنان بر شتران پالاندار پشت سر من بودند. جماعتی که ظلم و ستم را از حد گذرانده بودند، با نیزهها در جلو، عقب و اطراف ما بودند. هرگاه یکی از ما گریه میکرد، بر سرش میزدند.»
همه شهر تزیین شده مردم لباس نو پوشیده وبه هم تبریک میگویند اینها را حاکم وقت به مردم اجبار کرده فردی خبری را با شادی و صدای بلند در سطح شهر جار میزند بشتابید قرار است اسرای خارجی را وارد شهر کنند.
زبانحال حضرت زینب از شاعر محترم و ارزشمند سید رضا موئید در مسیر حرکت کربلا به کوفه و کوفه به شام از مداح پرطمطراق مازندران حاجی قلی تبار از ۳۵ سال قبل به یاد دارم تقدیم میکنم
ز کویت با دلی پرغصه زاری کردم و رفتم
به کوه و دشت و صحرا، بی قراری کردم و رفتم
چو دشمن در برت ما را نداد اذن عزاداری
به هر منزل رسیدم، سوگواری کردم و رفتم
ز بس در راه شام و کوفه خون از دیده باریدم
چو گلشن طول ره را لاله کاری کردم و رفتم
مبین اکنون که من محمل نشین آیم گهِ رفتن
مکان بر اشترانِ بی عماری کردم و رفتم
به هر جا محمل افکندم ز طفلان حال پرسیدم
به وقت کوچ از آنان سرشماری کردم و رفتم
به میدان شهادت گر که نتوانستمی جهدی
به پیکار اسارت، جان نثاری کردم و رفتم
به پیش دیده نامحرمان ای محرم زینب
ز آل الله به غیرت پرده داری کردم و رفتم
تو مقتول از جفا گشتی که ظالم ریشه کن گردد
همی من از اسارت بر تو یاری کردم و رفتم
به پیش ظالمان با تیغ نطق و قدرت تقوا
به میدان شهامت پافشاری کردم و رفتم
ز بُن ویرانه کردم پایگاه ظلم دشمن را
بنای عدل را بنیان گذاری کردم و رفتم
و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون
امن یجیب الضطر اذا دعاه و یکشف السوء ۵ مرتبه برای شفای مریضان...
حوزه علمیه قم مالک رجبی دارابی ۱۹ شهریور ۹۹
https://t.me/Moje_ahkam_malek_rajabi_darabi
💙🍃🦋🍃🍁🦋✅پرسش:
ازدواجم ديرشده. خودم خيلي ناراحتم. خواستگار هم مي آید اما ازمن کوچکترند و باعث مي شود که طرف مقابلم قبول نکنند ....کلا در ازدواجم گير افتاده . خواستگارمياد، جورنمي شه بدون اينکه ايراد بگيرم. راهنماييم کنيد
🌺پاسخ:
دغدغه و نگراني براي آينده و ازدواج قابل درک است و به اميد اينکه شما مطلوب و منتخب فرد شايسته اي قرار گيريد که لياقت اين توجه و محبت شما را داشته باشد. در ادامه نکاتي بيان ميشود:
1. 📌نگراني شما در مورد تاخير در ازدواج خردمندانه و منطقي است.
2. 📌بي ترديد ازدواج مهم است اما مسلما همه زندگي نيست! اجازه ندهيد نگراني از اين مسئله تمام زندگي شما را مختل کند. بين يک دختر خانم مجرد با مشکلات روحي و خلقي و يک دخترخانم مجرد با روح و روان سالم حتما سلامت را انتخاب کنيد و مراقب سلامت روح و جسم تان باشيد. کم نيستند افرادي که در سنين بالا ازدواج مي کنند و ازدواج موفقي هم دارند.
3.📌 لازم است با توجه به سن و شرايطِ امروزتان، دوباره تمامي معيارها و ملاک ها و سليقه هاي خود را بازبيني کنيد و با حفظ مباني ملاک ها و معيارها و حتي برخي سليقه ها را تعديل و به روز کنيد.
4. 📌نسخه ي به روز شده معيارها و ملاک هايتان را در خلال صحبت هايتان راحت با دوستان و نزديکان و اطرافيان در ميان بگذاريد، نقش آنها را به عنوان معرف ناديده نگيريد.
5.📌 به صورت غيرمستقيم درصحبت هايتان عدم مخالفت تان را براي ازدواج ابرازکنيد.
6.📌 ضمن رعايت حجاب و مسائل شرعي، سعي كنيد با اقوام و خويشان و دوستان ارتباط بيشتري داشته باشيد و در جلسات خانوادگي و خويشاوندي حضوري فعال داشته باشيد.
7. 📌هميشه با لباس هاي تميز و مناسب در جلسات و ارتباطات با ديگران شركت كنيد.
8.📌 سعي كنيد با مطالعه كتب و تمرين مهارت هاي ارتباطي، خصوصا مهارت گفتگوي موثر، مهارت هاي خود را افزايش دهيد.
9. 📌با پر كردن اوقات فراغت خود به نحوي شايسته، خصوصا با پرداختن به كارهاي هنري و يا ارتباط با دوستان و پياده روي و ورزش هاي گروهي، شادابي و سرزندگي خود را حفظ نماييد.
10.📌 گاهي اوقات هم موانعي در اين مسأله دخالت دارند كه ما انسانها از درك و برطرف كردن آنها عاجز هستيم. مثل اينكه گاهي اوقات مصلحت انسان در كاري كه آن را مي خواهد و بر آن اصرار دارد نيست، اما او متوجه نيست.
☘️در هر حال انسان نسبت به آينده خود ناآگاه است و در اين گونه موارد تنها و بهترين راه، توكل بر خداوند و متوسل شدن به امامان معصوم عليهم السلام و دعا كردن است. چه موانع متعدد و بزرگي كه با دعا كردن و توسل از پيش روي انسان برداشته مي شود تا مسير زندگي صاف و هموار گردد
🦋 ❤️
🍃🍁https://eitaa.com/joinchat/1860763669C17664b1fee
💙🍃🦋
✨﷽
✨💙🍃🍃🍁🦋🌼
پرسش جالب شهید مطهری از مردان طالب همسر دوم!
در فقه اسلامی میگویند: «اگر بیم داری که استعمال آب برای بدنت زیان دارد وضو نگیر»، «اگر بیم داری که روزه برایت زیان دارد روزه نگیر». این دو دستور در فقه اسلامی رسیده است. شما افراد بسیاری را میبینید که میپرسند: میترسم آب برایم زیان داشته باشد، وضو بگیرم یا نگیرم؟ میترسم روزه برایم ضرر داشته باشد، روزه بگیرم یا نگیرم؟ البته این پرسشها پرسشهای درستی است. چنین اشخاصی نباید وضو بسازند و نباید روزه بگیرند.
ولی نصّ قرآن کریم است که «اگر بیم دارید که نتوانید میان زنان خود به عدالت رفتار کنید، یک زن بیشتر نگیرید». با این حال آیا شما در عمر از یک نفر شنیدهاید که بگوید: میخواهم زن دوم بگیرم اما بیم دارم که رعایت عدالت و مساوات میان آنها نکنم، بگیرم یا نگیرم؟ من که نشنیدهام. حتماً شما هم نشنیدهاید.
💥سهل است، مردم ما با علم و تصمیم اینکه به عدالت رفتار نکنند زنان متعدد میگیرند و این کار را به نام اسلام و زیر سرپوش اسلامی انجام میدهند. اینها هستند که با عمل ناهنجار خود اسلام را بدنام میکنند.
📚استاد مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص۳۵۲
🦋 ➣ ❤️
🍃🍁https://eitaa.com/joinchat/1860763669C17664b1fee
💙🍃🦋
شبهای دلتنگی ( ۲۰ )
شب بیستم محرم روضه در خانه
(روضه امام حسن مجتبی علیه السلام)
در روایت است هرکس برای امام حسن مجتبی علیه السلام گریه کند کور وارد محشر نمی شود
دلها را روانه کنیم به قبرستان بی شمع و چراغ بقیع .....
السّلامُ عََلَیكَ یَا اَبا مُحَمَّد ٍ یَا حَسَنَ بْنَ عَلی.....
امشب می خواهم دو سه جمله، روضه ی امام مجتبی علیه السلام بخوانم.
امام حسن علیه السلام خیلی مظلوم بود در مظلومیتش همین بس كه هنوز كودك بود،پنج سال بیشتر نداشت جلوی چشمش به زهرای مرضیه سلام الله علیها جسارت شد.
خودش چهل سال بعد از این حادثه فرمود: «یا مُغَیره أنتَ الَّذی ضربتَ فاطمة بِنْتَ رَسُول الله صلی الله علیه وآله و سلم حتّی أَدْمیتها »
تو جز كسانی بودی كه كه مادرم زهرا را زدی تا از بدنش خون جاری شد و مجروح شد .
الاحتیاج،ج1،ص278
ظلمی به او شد كه چهل سال بعد از این قضیه وقتی مغیره را می بیند گریه می كند.دنبال مادر راه افتاد، مادر میخواست راجع به فدك صحبت كند و قباله ی فدك را بگیرد. هنگام برگشت امام شاهد سیلی خوردن مادر بود.
فضایل و سیره ی حضرت فاطمه سلام الله علیها در آثار علامه حسن زاده آملی،ص54
ای كاش من حسن را با خود نبرده بودم
در پیش چشم كودك سیلی نخورده بودم
خیلی سخت است فرزند نتواند عكس العمل انجام دهد و سن او اقتضا نكند،ببیند شخصی به مادرش جسارت می كند،سیلی می زند،نگاه كند و اشك در چشمانش حلقه بزند و گریه كند.
سال ها این درد در سینه ی امام حسن علیه السلام بود. مظلومیت امام حسن علیه السلام از روزی كه مادرش بین در و دیوار قرار گرفت شروع شد.
یك روز آمد مسجد دید بابایش دارد میان خون خودش می غلطد،صدا زد یا ابتا! این چه حالتی است؟ یك روز هم به دهان طبیب چشم دوخته بود و طبیب گفت: پسر بزرگ آقا شما هستید؟ به بابایت بگو دیگر وصیت كند او توان ماندن ندارد.
یك روز هم وقتی صلح كرد در كوچه های مدینه به امام جسارت كردند و گفتند:« یا مذِّل المؤمنین» توهین ها كردند. خانه هم كه می آمد دختر اشعث در خانه بود،همان كسی كه به امام زهر نوشاند. وقتی امام مسموم شد.
مقتل فلسفی،ص47
بچه های صغیری داشت، عبدالله بن حسن شش ماهش بود،
قاسم بن الحسن علیه السلام سه سالش بود، خیلی سخت است برای یك مرد كه بچه های كوچك دور بستر مرگش بنشینند؛ اما عزیزان من! برادران و خواهران! كسی كه یك زندگی سخت داشته باشد،درد مریضی بكشد،مشكلات داشته باشد،وقتی از دنیا برود ، اگر با شكوه تشییع گردد و مردم احترام و عزتش كنند و مراسم خوبی برایش بگیرند یك مقدار بچه هایش آرام می شوند و می گویند: پدرمان سختی كشید اما بدنش با احترام دفن شد.
دل ها بسوزد برای امام حسن علیه السلام كه این قضیه هم اتفاق نیافتاد. جلوی چشم قاسم بن الحسن علیه السلام ، جلوی چشم عبدالله بن الحسن ، جلوی عباس و جلوی چشم امام حسین علیه السلام كه یك عمر با هم بزرگ شده بودند ، یك عمر با هم زندگی كرده بودند،یك وقت ببیند،چوبه های تیر بر بدن مقدس امام علیه السلام نشست .
-سوگنامه آل محمد،ص 63
غربت آن است كه بعد از مردن
آتش تیر ببارد بر بدن
آتش تیر چو افروخته شد
كفن و جسم به هم دوخته شد
امام حسین علیه السلام كنار بدن نشست ، تیرها را از بدن بیرون آورد. برادرم! غارت زده آن نیست كه مالش را می برند، غارت زده منم كه با دست خودم داداشم را میان قبر گذاشتم.
سوگنامه آل محمد ص 64
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقلبون
سوره ی شعراء،آ یه ی 277
حوزه علمیه قم مالک رجبی دارابی ۲۰ شهریور ۹۹
https://t.me/Moje_ahkam_malek_rajabi_darabi
شبهای دلتنگی (۲۱)
بیست و یکمین شب محرم روضه در خانه
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین
( روضه جُون غلام ابوذر )
مقدمه روضه
جون_چه_کسی_بود؟
«جون» کسی بود که امیرالمومنین(علیه السلام) او را به 150 دینار خرید و به ابوذر بخشید. هنگامی که ابوذر را به منطقه «ربذه» تبعید کردند این غلام برای کمک به او به آنجا رفت و بعد از رحلت جناب ابوذر به مدینه مراجعت کرد و در خدمت امیرالمومنین(علیه السلام) بود تا بعد از شهادت آن حضرت به خدمت امام مجتبی(علیه السلام) و سپس به خدمت امام حسین(علیه السلام) رسید و همراه آن حضرت از مدینه به مکه و از مکه به کربلا آمد.
سلام بر جون در زیارت ناحیه این گونه آمده است: «السلام علی جون بن حُویّ ابن حَریّ مولی ابی ذر الغفاری»؛ سلام بر جون غلام ابوذر غفاری.
💠هنگامی که جنگ در روز عاشورا شدت گرفت او خدمت #امام_حسین(علیه السلام) آمد و برای میدان رفتن و دفاع از حریم ولایت و امامت اجازه خواست بنابر نقل مورخین ۹۰ ساله بود.....
💠حضرت فرمودند: در این سفر به امید عافیت و سلامتی همراه ما بودی، اکنون خویشتن را به خاطر ما مبتلا مساز.
....تا اینجا مقدمه روضه...
سلام بر جون در زیارت ناحیه این گونه آمده است: «السلام علی جُون بن حُویّ ابن حَریّ مولی ابی ذر الغفاری»؛ سلام بر جون غلام ابوذر غفاری.
بروم سراغ ولیّ بزرگی از اولیاء خدا، انسان برتر عالم وجود، تا ببینيد دعایش چه می کند! امام حسین(علیه السلام) غلام سیاهی دارد كه «جون» نام دارد. می گویند روز عاشورا وقتی اصحاب رفتند و شهید شدند، جون دید كه همه رفته اند و نوبت به او نرسیده است. آمد خدمت امام حسین(علیه السلام) و گفت: اجازه می دهید میدان بروم؟ حضرت به او فرمود:«أنْتَ فِی إذْنٍ مِنّی یَا جُوْن»؛ تو برو! تو مرخصی! تو در راحتی ها با ما بودی، خودت را به این بلاهای ما مبتلا نکن. ما گرفتار شدهایم، تو خودت را به گرفتاری های ما گرفتار نکن. می نویسند: «فَوَقَعَ جُوْنُ عَلَی قَدَمَیْ أبِی عَبْدِالله(علیه السلام)». اینجا بود كه جون ديگر تحمل نیاورد و خود را به روي پاهای حسین(علیه السلام) انداخت و شروع کرد به بوسیدن پاهاي حضرت. گفت: «یَابْنَ رَسُولِ الله»، درست است كه من بدبو هستم؛ دارای شخصیت خانوادگی نیستم؛ رویم سیاه است؛ این ها همه درست است، اما بیا بر من منّت بگذار، اجازه بده من خوشبو و رو سفید شوم... بعد دیگر تحمل نیاورد و گفت:«وَ اللهِ لَا اُفَارِقُکُم»؛ به خدا قسم دست از شما برنمیدارم،«حَتَّی مَا اختَلَطَ دَمِيَ الأسْوَدَ بِدِمَائِکُم»، تا اينكه این خون سياهم را به خون های شما آمیخته کنم.
در مقاتل دارد: «فَأذِنَ لَهُ الحُسَینُ (علیه السلام)»، حسین به او اجازه داد. جون به میدان رفت و جنگید تا به روی زمین افتاد. اما مگر می تواند به خودش اجازه بدهد كه آقایش را صدا کند و بگوید «یا اباعبدالله»؟ من کجا، حسین کجا؟ طولی نکشید که دید سرش را یکی دارد از روی زمین بلند می کند. ابي عبدالله سرِ جون را بر دامان خود گرفت. می نویسند:«فَتَبَسَّمَ جُوْن»؛ این غلام سیاه لبخندی زد. می نویسندامام حسین(علیه السلام) صورت به صورت جون گذاشت. اینجا امام دعای حسین(علیه السلام) شروع شد:«اللَّهُمَّ بَيِّضْ وَجْهَهُ وَ طَيِّبْ رِيحَهُ وَ احْشُرْهُ مَعَ الْأَبْرَارِ»
خدا! روسفیدش کن... می خواهم بگویم یا حسین، امشب یک چنین دعایی هم برای ما می کنی؟...
ولعنه الله علی القوم الظالمین و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون
استفاده شده از مقاتل آیت الله نظری منفرد و مرحوم آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی و مقتل دکتر رفیعی و منتهی الامال
و بحارالأنوار - ج 45 - ص 23
حوزه علمیه قم مالک رجبی دارابی ۲۲ شهریور ۹۹
https://t.me/Moje_ahkam_malek_rajabi_darabi