eitaa logo
آرامش
85 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
43 فایل
با سلام و ارادت خدمت اعضا محترم مخصوصا اساتید معظم و معزز کانال آرامش در خدمت شماست. احکام ، اخلاق ، مطالب مربوط به آرامش تقدیم می شود. ارادتمند شما مالک رجبی دارابی لینک آرامش https://eitaa.com/joinchat/1860763669C17664b1fee
مشاهده در ایتا
دانلود
علامه طباطبایی صاحب تفسیر المیزان فرمودند: جهت آرامش پیدا کردن دست روی سینه بگذارید ودر حالت نشسته و ایستاده چند مرتبه ایه 28 سوره رعد را بخوانید: ‌《 الذّینَ امَنوا وتَطمَئِنُّ قُلوبُهُم بذِکرِ اللهِ اَلا بذِکرِ الله تَطمَئِنُ القلوب 》 میرزا احمد آشتیانی (ره) ، کتاب هدیه احمدیه
امام رضا علیه السلام: هر کس اندوه و مشکلى را از مومنى بر طرف نماید خداوند در روز قیامت اندوه را از قلبش بر طرف سازد. کافی، ج۲، ص‌۲۰۰
دعای خروج از ماه صفر فراموش نشه؛همه را دعا کنید بسم الله الرحمن الرحیم یا سَیّدُ یا سَیّدُ یا صَمَدُ یا مَنْ لَهُ الْمُسْتَنَدُ اِجْعَلْ لی فَرَجاً وَ مَخْرَجاً مَمّا اَنا فیهِ وَاکْفِنی فِیهِ وَ اَعُوذُ بِکَ بِسْمِ اللهِ التّامّاتِ یا اَللهُ یا اَللهُ یا اَللهُ یا رَحْمنُ یا رَحْمنُ یا رَحیمُ یا خالِقُ یا رازِقُ یا بارِیُ یا اَوَّلُ یا آخِرُ یا ظاهِرُ یا باطِنُ یا مالِکُ یا قادِرُ یا واهِبُ یا وَهّابُ یا تَوّابُ یا حَکیمُ یا سَمیعُ یا بَصیرُ یا غَفورُ یا رَحیمُ یا غافِرُ یا شَکُورُ یا عالِمُ یا عادِلُ یا کَریمُ یا رَحیمُ یا وَدودُ یا غَفورُ یا رَؤفُ یا وِتْرُ یا مُغیثُ یا مُجیبُ یا حَبیبُ یا مُنیبُ یا رَقیبُ یا مَعیدُ یا حافِظُ یا قابِضُ یا حَیُّ یا مُعینُ یا مُبینُ یا جَلیلُ یا جَمیلُ یا کَفیلُ یا وَکیلُ یا دَلیلُ یا حَیُّ یا قَیّومُ یا جَبّارُ یا غَفّارُ یا حَنّانُ یا مَنّانُ یا دَیّانُ یا غُفْرانُ یا بُرْهانُ یا سُبْحانُ یا مُسْتَعانُ یا سُلْطانُ یا اَمینُ یا مُؤمِنُ یا مُتَکَبّ‍ِرُ یا شَکُورُ یا عَزیزُ یا عَلیُّ یا ‍وَفِیُّ یا قَویُّ یا غَنیُّ یا مُحِقُّ یا اَمینُ. (آمین یا رب العالمين) التماس دعا
دنده و کلاچ زندگی!!! 🔹 برای حرکت یا توقّف ماشین، هماهنگی بین دنده، کلاچ، ترمز و گاز الزامی است. وگرنه حرکت نمی‌کند و یا خاموش می‌شود. در آموزش رانندگی، افراد ناشی، هنگام آموزش به دنده یا کلاچ و ترمز نگاه می‌کنند امّا پس از تمرین زیاد حتی اگر مشغول صحبت و یا در حال تفکّر باشند طبق عادت، دنده را کم یا زیاد می‌کنند و پای خود راخودکار به سمت گاز، ترمز یا کلاچ می‌برند چرا که با تمرین زیاد، قلقِ کار با ماشین دستشان آمده است. 🔸 زن و مرد در زندگی، هرکدام باید خود را راننده و محرّک رفتار، گفتار و حالات روحی همسر خود بدانند. لذا ابتدا باید قلقهای یکدیگر و تفاوتهای کلی و روان‌شناسی زن و مرد را که نقش همان دنده، ترمز، گاز و کلاچ را دارند بشناسند که از راه مطالعه و مشاوره به دست می‌آید. 🔹 در مرحله بعد باید تلاش کنند در عمل مثل تمرین داخل شهریِ رانندگی، رفتار، گفتار و افکار خود را با تفاوتهای همسر، هماهنگ کرده و مدارا، سازگاری و درک جنس زن یا مرد را تمرین کنند. عمل به توصیه‌های زندگی‌ساز مانند گذشت، تغافل، خوش خُلقی، صبوری، دلسوزی، احترام، خدمت به یکدیگر و ...از الزامات اخلاقی راننده است تا ماشین زندگی با امنیت حرکت کرده و حرکتی هموار و متناسب با شرایط سخت و پیچ و خم زندگی داشته باشد.
🔴 💠 در بازی وقتی یکی از مهره‌ها به مهره‌ی بعدی برخورد می‌کند یکی یکی مهره‌ها کرده و خراب می‌شوند. یعنی عامل ریزش صدها مهره فقط افتادن یک مهره است. 💠 زن و مرد در زندگی مشترک نباید به رفتار بد خود نگاه کنند، اگر یک بی‌احترامی به همسر یا بددهنی و حرمت‌شکنیِ به ظاهر اتفاق بیفتد زمینه‌ای برای بی‌احترامی و حرمت‌شکنی بعدی‌ شما می‌شود. 💠 حتی بهانه‌ای برای مقابله به مثل کردن همسرتان و در نتیجه تخریب دومینوی زندگی می‌گردد. 💠 توصیه جدی مشاورین این است هرگاه ، بدخلقی، یا بی‌حرمتی اتفاق افتاد به جلوی ریزشِ بقیه‌ی مهره‌های زندگی را با عذرخواهی، محبّت و صمیمیّت، خوش زبانی، احترام و خدمت به همسر بگیرید چرا که این موارد، عامل بزرگی در شدن شما می‌شود و همین محبوبیت در اصلاحِ روابط زن و مرد، موثر است.
روابـط زوجـین اگر انسان‌ها آرام باشند ، بهتر میتوانند به یکدیگر محبت پیدا کنند اهمیت آرامش در زندگے مشترک مــحبت و عــشق انتظار ما از یک زندگے مشترک این است که ما را به محبت و عشق برساند، در حالے که اگر به آرامش برسیم، محبت هم در زندگے فراوان ‌تر مے‌شود و راحت‌تر بدست مے ‌آید ... زیرا آرامش بستر رویش محبت است ... اگر انسان‌ها آرام باشند ، آنگاه بهتر خواهند توانست به یکدیگر محبت پیدا کنند . زوجین قبل از هرچیز باید مراقب آرامش هم باشند‌ و به همدیگر آرامـــــش بدهند!
همسرانه "کار‌هایی که زوج‌های خوشبخت انجام می‌دهند!" حرف بزنید و به حرف‌های طرف مقابلتان گوش کنید: شاید این کار از نظر شما ساده به نظر برسد، اما اگر کمی به دور و برتان نگاهی بیاندازید خواهید دید که اکثر افراد سرشان در گوشی‎هایشان است یا این که در حال تماشای تلویزیون می‌باشند. در این شرایط، آیا فرصتی هم برای حرف زدن می‌ماند؟ در واقع این افراد به جای این که با شریک زندگی‎شان رابطه داشته باشند، با خودشان در ارتباطند؛ بنابراین اگر می‌خواهید که زوجی خوشحال باشید، باید در طول روز با هم حرف بزنید و به درد و دل‌های یکدیگر گوش دهید. نه فقط از روی انجام وظیفه، بلکه با قلبتان این کار را انجام دهید.
هدایت شده از مالک رجبی دارابی
ﺧﻴﻠﯽ ﻭﻗﺖ‌ﻫﺎ ﺣﻖ ﺁﺩﻣﻮ ﻧﺎﺣﻖ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻦ، ﺍﺫﻳﺖ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻦ، ﺍﻟﮑﯽ ﺗﻬﻤﺖ ﻣﯽ‌ﺯﻧﻦ، ﺑﺮﺍﺕ ﭘﺎﭘﻮﺵ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻦ، ﻣﺪﺭﮎ ﺳﺎﺯﯼ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻦ ﻭ ﺗﻮ ﻫﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﻣﯽ‌ﮐﻨﯽ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﯽ ﺍﺯ ﺣﻘﺖ ﺩﻓﺎﻉ ﮐﻨﯽ، ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﯽ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﻨﯽ ﺣﻘﺖ ﺿﺎﻳﻊ ﺷﺪﻩ. ﺍﻳﻦ ﻭﻗﺖ‌ﻫﺎ ﻳﻪ ﺁﻳﻪ ﻣﻴﺎﺩ ﺳﺮﺍﻏﺖ، ﺍﺯﺕ ﺣﻤﺎﻳﺖ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻪ ﻭ ﺍﮔﻪ ﺍﺯ ﺗﻪ ﺩﻝ ﺑﺨﻮﻧﻴﺶ، ﻧﺠﺎﺗﺖ ﻣﯽ‌ﺩﻩ، ﺩﻳﺮ ﻳﺎ ﺯﻭﺩ ﺩﺍﺭﻩ ﻭﻟﯽ ﺳﻮﺧﺖ ﻭ ﺳﻮﺯ ﻧﺪﺍﺭﻩ. ✨ ﻟﺎ ﺗَﺤْﺰَﻥْ ﺇِﻥ ﺍﻟﻠﻪَ ﻣَﻌَﻨﺎ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻧﺒﺎﺵ، ﺧﺪﺍ ﺑﺎ ﻣﺎﺳﺖ ( ﺁﻳﻪ ۴۰ سوره ﺗﻮﺑﻪ)
مسعود: نصوح چه کسی بود؟ (توبه نصوح) 🔶 نصوح مردی بود شبیه زنها، صدایش نازک بود، صورتش مو نداشت و اندامی زنانه داشت. او با سوء استفاده از وضع ظاهرش در حمام زنانه کار دلاکی میکرد و کسی از وضع او خبر نداشت. او از این راه، هم امرار معاش میکرد و هم برایش لذت بخش بود. گرچه چندین بار به حکم وجدان توبه کرده بود اما هر بار توبه اش را می شکست. 🔷 روزی دختر شاه به حمام رفت و مشغول استحمام شد. از قضا گوهر گرانبهایش همانجا مفقود شد. دختر پادشاه در غضب شد و دستور داد که همه را تفتیش کنند. 🔶 وقتی نوبت به نصوح رسید او از ترس رسوایی، خود را در خزینه حمام پنهان کرد. 🔷 وقتی دید مأمورین برای گرفتن او به خزینه آمدند، به خدای تعالی رو آورد و از روی اخلاص و به صورت قلبی همانجا توبه کرد. 🔶 ناگهان از بیرون حمام آوازی بلند شد که دست از این بیچاره بردارید که گوهر پیدا شد و مأموران او را رها کردند. 🔷 و نصوح خسته و نالان شکر خدا را به جا آورده و از خدمت دختر شاه مرخص شد و به خانه خود رفت. او عنایت پروردگار را مشاهده کرد. این بود که بر توبه اش ثابت قدم ماند و از گناه کناره گرفت. 🔶 چند روزی از غیبت او در حمام سپری نشده بود که دختر شاه او را به کار در حمام زنانه دعوت کرد و نصوح جواب داد که دستم علیل شده و قادر به دلاکی و مشت و مال نیستم و دیگر هم به حمام نرفت. 🔷 هر مقدار مالی که از راه گناه کسب کرده بود در راه خدا به فقرا داد و از شهر خارج شد و در کوهی که در چند فرسنگی آن شهر بود، سکونت اختیار نمود و به عبادت خدا مشغول گردید. 🔶 در یکی از روزها همانطور که مشغول کار بود، چشمش به میشی افتاد که در آن کوه چرا میکرد. از این امر به فکر فرو رفت که این میش از کجا آمده و از آن کیست؟ عاقبت با خود اندیشید که این میش قطعا از شبانی فرار کرده و به اینجا آمده است، بایستی من از آن نگهداری کنم تا صاحبش پیدا شود. لذا آن میش را گرفت و نگهداری نمود، پس از مدتی میش زاد و ولد کرد و نصوح از شیر آنها بهره مند میشد. 🔷 روزی کاروانی راه را گم کرده بود و مردمش از تشنگی مشرف به هلاکت بودند عبورشان به آنجا افتاد، همین که نصوح را دیدند از او آب خواستند و او به جای آب به آنها شیر داد، به طوری که همگی سیر شده و راه شهر را از او پرسیدند. او راهی نزدیک به آنها نشان داده و آنها موقع حرکت هر کدام به نصوح احسانی کردند و او در آنجا قلعه ای بنا کرده و چاه آبی حفر نمود و کم کم آنجا منازلی ساخته و شهرکی بنا نمود و مردم از هر جا به آنجا می آمده و در آن محل سکونت اختیار کردند، همگی به چشم بزرگی به او می نگریستند. 🔶 رفته رفته آوازه خوبی و حسن تدبیر او به گوش پادشاه رسید که پدر همان دختر بود. از شنیدن این خبر مشتاق دیدار او شده، دستور داد تا وی را از طرف او به دربار دعوت کنند. 🔷 همین که دعوت شاه به نصوح رسید، نپذیزفت و گفت: من کاری دارم و از رفتن به نزد سلطان عذر خواست. مأمورین چون این سخن را به شاه رساندند، بسیار تعجب کرد و اظهار داشت: حال که او نزد ما نمی آید ما میرویم او را ببینیم. 🔶 با درباریانش به سوی نصوح حرکت کرد، همین که به آن محل رسید به عزرائیل امر شد که جان پادشاه را بگیرد. 🔷 بنا بر رسم آن روزگار و به خاطر از بین رفتن شاه در اقبال دیدار نصوح، نصوح را بر تخت سلطنت بنشاندند. 🔶 نصوح چون به پادشاهی رسید، بساط عدالت را در تمام قلمرو مملکتش گسترانیده و با همان دختر پادشاه ازدواج کرد. 🔷 روزی در بارگاهش نشسته بود، شخصی بر او وارد شد و گفت: چند سال قبل، میش من گم شده بود و اکنون آن را از عدالت تو طالبم. نصوح گفت: میش تو پیش من است و هر چه دارم از آن میش توست. وی دستور داد تا تمام اموال منقول و غیر منقول را با او نصف کنند. 🕊 آن شخص به دستور خدا گفت: بدان ای نصوح! نه من شبانم و نه آن، یک میش بوده است، بلکه ما دو فرشته، برای آزمایش تو آمده ایم. تمام این ملک و نعمت، اجر توبه راستین و صادقانه ات بود که بر تو حلال و گوارا باد. و از نظر غایب شد. ⚪ به همین دلیل به توبه واقعی و راستین، (توبه نصوح) گویند. ‌ منبع:خلاصه شده از کتاب انوار المجالس، صفحه 432 📒اصول کافی جلد 4 صفحه
هدایت شده از مالک رجبی دارابی
🔴 💠 بحث و به وسیله نوشتاری، بدترین نوع بحث کردن است. زیرا طرفین نمی‌توانند لحن و صحبت کردن یکدیگر را ببینند و این مسئله در اکثر موارد باعث می‌شود! 💠 اگر گاهی مجبور شدید مطلبی را در مواقع دلخوری، با پیامک انتقال دهید حتما منظور خود و یا حالت درونی خود را بیان کنید مثلا بیان کنید که این پیامم بود و یا از روی علاقه و یا عصبانیت و ... بود. 💠 اما سعی کنید و یا تلفنی مسئله را حل کنید.
☸ بیانات آیت الله تبریزیان در مورد ارزش گرسنگی: 💎 گرسنگی یک ارزش است 🔸هر شخصی گرسنگی بیشتر تحمل کند و بیشتر گرسنگی بکشد از نظر جسمی وروحی سالمتر، نزد خداوند مقرب تر، وداناتر است . 🔸حضرت امیر (ع) میفرمایند : دو چیز است که باهم جمع نمی شوند (گرسنگی و بیماری) همین جمله شاه کلید وراز سلامتی است . 🔸 پیامبر اکرم (ص) میفرمایند : همه بیماریها از سیری می باشد، بلکه خداوند میفرمایند: بخورید و بیاشامید ولی اسراف و زیاده روی نکنید. 🔸در حدیثی دیگر پیامبر در مورد ارزش گرسنگی می فرمایند : نزدیکترین حالت انسان به خدا زمانی است که گرسنه باشد و دورترین حالت انسان از خدا زمانی است که سیر باشد . 🔸ودر روایت دیگری داریم: وضع الله العلم فی الجوع والناس یطلبونه فی الشبع فلا یجدونه : یعنی خداوند علم را در گرسنگی قرار داده و مردم علم را در سیری میجویند پس آن را نمی یابند . ✅ بنابر این همه خیرات و برکات وارزشها در گرسنگی قرار داده شده پس گرسنگی یک ارزش است . ☘️ ذات مقوله گرسنگی کشیدن، یعنی مسابقه جهت مخالفت با نفس خود می باشد وجزو افتخار حقیقی یک انسان است که بتواند با امیال خود مبارزه کند . 🍁 هر وقت توانستیم تعداد وعده های غذایی خود را به دو وعده کاهش دهیم بدانیم به مراحل انسانیت نزدیکتر گشته ایم (مرحله بعدی کاهش وعده های غذایی به یک وعده است که در مورد آن بحث خواهد شد ...) . بنابر این باید یک اراده وتصمیم محکم بگیریم که از این به بعد تا حد سیری غذا نخوریم وقبل از سیری کامل دست از غذا بکشیم تا شاهد آثار بسیار مفید گرسنگی بر روح وجسم باشیم . 🌸 مرکز اسلامی و سنتی🌸
یک زندگی زناشویی باثبات، وقتی پدید می آید که زن و شوهرها بتوانند تعارضات اجتناب ناپذیر روابطشان را حل کنند. بسیاری از زن و شوهرها تصور می کنند خوشبختی یعنی عدم تعارض، و تصور میکنند جنگ و دعوا نداشتن نشانه سلامت زندگی زناشویی آنهاست. اما به نظر من پیشرفت روابط ما بستگی به آشتی دادن تفاوتهایمان دارد. به این شکل است که میتوانیم به یکدیگر عشق بورزیم و لذت زندگی مشترک را بچشیم.