۲۴ مهر ۱۴۰۳
آرامجای .
سیوش کن "Aliferous" یعنی بال داشتن؛ آدمی که بودن باهاش بهت حس پرواز میده و باعث میشه که از جات بلن
سیوش کن "occhio nero"
به معنای جملهی آرامشِ چشمایِ مشکیت؛ تو سردترین تاریکیِ شب هم قلبمو بغل میکنه
۲۵ مهر ۱۴۰۳
۲۵ مهر ۱۴۰۳
تا یه سنی وقتی راجع به تنهایی حرف میزنن، فکر میکنی منظورشون فقط اینه که آدم هیچ دوست و رفیق و آشنایی نداشته باشه که بره باهاشون حرف بزنه و پیش خودت میگی من هیچوقت آدمِ تنهایی نمیشم ولی از یه سنی به بعد با اینکه کلی آدم اطرافت داری، کلی مخاطب داری، کلی دوست و رفیق داری، نمیتونی با هیچکدوم حرف بزنی. نمیدونم از غروره، از اعتماده، از فهمیده نشدنه، از اینه که متوجه شدی که با حرف زدن چیزی حل نمیشه و کسی بهت نمیتونه کمکی بکنه یا چی! ولی نمیشه دیگه. تهش هم میفهمی که تنهایی به حسیه که داری نه به حضور آدما.
۲۵ مهر ۱۴۰۳
۲۵ مهر ۱۴۰۳
آرامجای .
به آرزو نرسیدیم و دیر دانستیم که راه دورتر از عمر آرزومند است ! #شعرگرافی
وقتی از من دلخوری،با دیگران حرفی نزن
اخم با من آری اما ، خنده با بیگانه نه !
#شعرگرافی
۲۶ مهر ۱۴۰۳
۲۶ مهر ۱۴۰۳
دوست داشتن
آخرین داشتهٔ آدمیست،
پنجره را باز بگذارید
ما چیزی برای پنهان کردن نداریم.
۲۶ مهر ۱۴۰۳
۲۶ مهر ۱۴۰۳