انگار هرچه که بزرگتر میشدم، چشماندازِ واضحتری از دنیا به دست میآوردم. قوهٔ تخیلم مثل مه نازک شد و دنیایی که من میدیدم خیلی خاکستری بود.
آرامجای .
و لبانت را چون حسی گرم از هستی به نوازش های لبهای عاشق من بسپار باد، ما را با خود خواهد برد باد، ما
تو مثل رودخانهای ترکم کردی
برای همین است گاهی
ماهیهای مُرده در خود پیدا میکنم.
#عکسنوشت
آرامجای .
As free as the ocean .. به رهایی اقیانوس .. #شایدبیو
I love you, not only for what you are , But for what I am when I am with you .
دوستت دارم، نه فقط برای چیزی که هستی، بلکه برای چیزی که خودم هستم وقتی با توام .
#شایدبیو
آرامجای .
من همیشه خوشحالم، برای اینکه از هیچکس برای چیزی انتظاری ندارم، انتظارات همیشه صدمه زننده هستند زندگی
حق با شماست!
من هیچگاه پس از مرگم جرات نکردهام که درآینه بنگرم و آنقدر مرده ام که هیچ چیز مرگ مرا دیگر ثابت نمیکند...
_فروغ فرخزاد
#بسیحق
کسی که میفهمد، به چیزهای ناپایدار دل نمیبندد
و چیزی ناپایدارتر از انسانها نیست.
آرامجای .
نهفته باید و بنهفتم آنچه را دیدم که عهد عهد غم است و زمان زمان سکوت #شعرگرافی
یقین میدان که گر سختی کشیدی
از آن سختی به آسانی رسیدی
#شعرگرافی
بعضی آدمها دقیقا مثل اَره میمونن و تو هرگز نمیتونی ماهیتشون رو تغییر بدی و یا ازشون بخوای دیگه اَره نباشن، فقط میتونی در فاصله امنی ازشون قرار بگیری که روح و روانت رو تیکه تیکه نکنن .