eitaa logo
آرایه های ادبی
1.1هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
223 ویدیو
115 فایل
با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد این کانال برای دوستداران ادبیات گردآوری شده با آرزوی توفیق سپاس بابت همراهی‌تون @safieghomanjani @nabzeghalam
مشاهده در ایتا
دانلود
آرایه های ادبی
۲ آبان سالروز درگذشت هوشنگ چالنگی (زاده ۲۹ امرداد ۱۳۲۰ مسجدسلیمان -- درگذشته ۲ آبان ۱۴۰۰ کرج) شاعر او "برادر جمشید چالنگی" بود و در کنار احمدرضا احمدی، بهرام اردبیلی، مجید فروتن، پرویز اسلامپور و بیژن الهی «شعر موج نو» و در ادامه آن «شعر دیگر» را پایه‌گذاری کردند. وی به‌ مدت ۳۰ سال در آموزش و پرورش مسجدسلیمان مشغول تدریس بود و نخستین بار توسط «احمد شاملو» در مجله خوشه به‌ جامعه ادبی ایران معرفی شد، اما پس از تقابل با شعر شاملو به‌ جرگه شعر دیگر پیوست و این باعث شد شعر او دچار تغییرات نحوی زبان شده و تمامیت معماری آن را تأثیر گذارد. دوران تحولات اجتماعی جامعه ایران در دهه ۱۳۶۰ شعر او را نیز به‌ سکوت کشاند و در آن دوره نسبت به دوران جوانی‌اش کار خاصی ننوشت. در شعرهای او نوعی معماری تصویری وجود دارد که معنا را در متن شعرها به‌تعویق می‌اندازد و  باعث از بین رفتن مشخصه‌های تک‌معنایی واژگان می‌شود. این نوع رفتارهای شعری را بیشتر در آثار یداله رؤیایی و بهرام اردبیلی شاهد بوده‌ایم. وی در مورد رابطه مدرنیسم و شعر معتقد بود شیوه شعر طوری است که مدرنیسم مورد علاقه ما شاید در آن اتفاق نیفتد و در لایه‌های درونی شعر حضور کلی پیدا نکند. وی در مورد شعر دیگر معتقد بود شعر ناب یعنی مردم کشورش و معتقد است مخاطبان شعر در بهترین نقطه شناسایی شعر قرار دارند و در این میان مخاطب متبحر و باهوش می‌تواند در تعیین تکلیف وضعیت شعر حضور تأثیرگذار داشته باشد. وی اشرافیت فرهنگی - فلسفی را در شعر محکوم می‌کرد و معتقد بود: «اگر شعر فقط یک تأویل فلسفی داشته باشد، نمی‌تواند موجودیت پیدا کند.» آثار: هوشنگ چالنگی که از اعضای اصلی حلقه شعر دیگر بود، در دهه ۱۳۴۰ کارهای خود را در قالب دوجلد کتاب «شعر دیگر» همراه دیگر شاعران این گروه منتشر کرد. وی پیش از انقلاب برای انتشار هیچ کتابی اقدام نکرد و انتشار کتابی مستقل از خود را، تا چهل سال پس از سرودن مشهورترین شعرهایش، یعنی تا سال ۱۳۸۳ که «زنگوله تنبل» به چاپ رسید، عقب انداخت. این کتاب در نشر سالی به‌چاپ رسید. پس از این کتاب، کتاب آبی ملحوظ را در سال ۱۳۸۷ با همان ناشر منتشر کرد. این کتاب نخستین بار در سال ۱۳۸۴ مجوز نشر را دریافت کرده بود اما با تأخیری سه‌ساله و با اضافه شدن شعرهایی به آن در چند مرحله به‌چاپ رسید. یک کتاب دیگر وی نیز که تاکنون در بازار نشر دیده نشده و به احتمال بسیار زیاد اصولاً به چاپ نرسیده، با عنوان «نزدیک با ستاره مهجور»، در سال ۱۳۸۱ از سوی انتشارات صمد اهواز تا مرحله فهرست‌نویسی پیش رفته‌ است. همچنین نشر سالی، در سال ۱۳۸۰، نخستین بار کتابی از چالنگی را با عنوان «آن‌جا که می‌ایستی» تا مرحله فهرست‌نویسی پیش برد. به‌ نظر می‌رسد این کتاب، شکل اولیه همان کتاب «زنگوله تنبل» باشد که سه سال بعد، در سال ۱۳۸۳، با افزوده‌ها و نامی جدید از سوی همین نشر به‌چاپ رسید. آن‌جا که می‌ایستی، تهران: نشر سالی ۱۳۸۰ نزدیک با ستاره مهجور، اهواز: انتشارات صمد ۱۳۸۱ زنگوله تنبل، تهران: نشر سالی ۱۳۸۳ آبی ملحوظ، تهران: نشر سالی ۱۳۸۷ گزینهٔ اشعار، تهران: انتشارات مروارید ۱۳۹۱ ‎🆔 @arayehha
آرایه های ادبی
۲ آبان سالروز درگذشت زین‌العابدین مؤتمن (زاده سال ۱۲۹۳ تهران– درگذشته ۲ آبان ۱۳۸۴ تهران) نویسنده، شاعر و پژوهشگر او تحصيلات تكميلی را در كالج آمريكايی‌ها "دبيرستان البرز كنونی" در رشته ادبی انجام داد و پنج سال پیش از آنكه به استخدام رسمی وزارت فرهنگ درآيد، در سال ۱۳۱۵ تدريس را آغاز كرد. وی ليسانس ادبيات انگليسی را در سال ۱۳۱۹ از دانشسرای عالی گرفت و درسال ۱۳۲۳ از دانشكده ادبيات دانشگاه تهران، ليسانس ادبيات فارسی دريافت كرد و در سال ۱۳۵۰ بازنشسته شد. اما به‌دليل علاقه‌ای كه به آموزگاری داشت، تا سال ۱۳۵۷ تدريس را ادامه داد. او كسی بود كه به‌همراه پروين گنابادی و صديق اسفندياری كتاب‌های درسی سيكل دوم را نوشت. وی در طول ۴۲ سال تدريس، شاگردان بسياری پرورش داد. بسياری از استادان، شاگردان او بودند. مانند: همايون كاتوزيان، محمود روح‌الامينی، محمدعلی سپانلو، مهدی محقق، بهرام بيضایی، خسرو سينایی، نادر ابراهيمی، احمد اشرف، عباس پهلوان، شفيعی كدكنی، نوذر پرنگ، داريوش آشوری، پرويز مستشيری و ... وی در واپسين روزهای زندگی وصيت كرد كه كتابخانه شخصی‌اش به كتابخانه آرامگاه صائب در اصفهان اهدا شود و در صورتی كه آنجا كتابخانه نداشت، آنها را به‌ يك كتابخانه معتبر بسپارند. او به‌غير از ادبيات، سفر از مهم‌ترين علايقش بود و از ۱۶ سالگی سفر را با يك چمدان و دوربين عكاسی به روستاهای اطراف تهران و بعدها اروپا آغاز كرد. آخرين بازمانده خانه مؤتمن‌الاطبا، علاوه بر ادبيات، به موسيقی نيز علاقه بسيار داشت. او دستگاه‌های موسيقی را بخوبی می‌شناخت و در نواختن نی چيره دست بود. آرامگاه وی در قطعه هنرمندان است. آثار: آشیانه عقاب یک رمان تاریخی ۱۰ جلدی است که مورد استقبال خوانندگان کتاب در اواخر دوران رضاشاه قرار گرفت. این رمان، یک داستان ماجرایی و عاشقانه است که شخصیت‌های تاریخی مانند خواجه نظام‌الملک و حسن صباح در آن نقش کلیدی دارند. تحول شعر فارسی برگی چند از دفتر زندگی شعر و نثر گوهرهای راز از دریای اندیشه صائب اشعار برگزیده صائب تبریزی تحقیق ادبی راجع به صائب پیرامون اوضاع و احوال به‌وجود آمدن سبک هندی شعر و ادب فارسی ‎🆔 @arayehha
آرایه های ادبی
۲ آبان زادروز محمدعلی شفائی معروف به علی آبان (زاده ۲ آبان ۱۳۴۴ مازندران) نویسنده، شاعر و پژوهشگر او دوره لیسانس و فوق‌لیسانس را در رشته  زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه تهران گذراند و مدرک دکترا در همین رشته را از واحد علوم و تحقیقات تهران گرفت و از پایان‌نامه دکترا با عنوان "شاعران دانشگاهی" دفاع کرد. وی ‌عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد واحد ورامین و پیشوا است و سال‌هاست که به تدریس در آن دانشگاه مشغول است. او در قالب‌های کلاسیک و نو، شعر می‌سراید و مجموعه‌های اشعارش به چاپ رسیده است.   آثار: ۱- پنج‌شنبه‌ها با تو "مجموعه غزل" علی آبان (م. شفایی) تهران: هنر رسانه‌ای اردیبهشت ۱۳۸۶، ۹۶ ص. ۲- تاریخ ادبیات و نقد ادبی در ایران و جهان (ده فصل) تهران: جمال هنر ۱۳۹۰، ۵۸۱ ص. ۳- ساعت نه‌ و‌ ربع به عقربه آویخته می‌شوم (شعرهای آزاد) تهران: هنر رسانه اردیبهشت  ۱۳۸۷، ۱۰۲ ص. ۴- قرار ما روی پل ورسک (مجموعه شعرهای کوتاه ) (۹۰-۱۳۸۹) تهران: مروارید ۱۳۹۰، ۱۵۲ ص. ۵- مجموعه سؤالات چهارگزینه‌ای تاریخ ادبیات و نقد ادبی در ایران و جهان (ده فصل) همراه با هزار تست تالیفی و ...، تهران: جمال هنر ۱۳۸۹، ۲۴۶ ص. نمونه شعر : تشهد باران من می‌روم به خواب علف‌ها که گل‌کنم تا  اوج بی‌نهایت رؤیا  که  گل کنم یک قطره از تشهد باران مرا بس است تا رو کنم به قبله‌ی صحرا که گل کنم ذوقم کشید عکس تو را در چراغ‌ها روشن‌تر از زلال تماشا که گل کنم یک قطره  بود هیبت من در ازل ولی قد می‌کشم به قامت دریا که گل‌کنم با واسطه درخت پدرخوانده‌ی من‌است آتش بزن به واسطه‌ها تا که گل کنم ردّ نگاه کاشف من مانده روی گل             آبی بزن به صورت زیبا که گل‌کنم تا دور می‌برد زن اسطوره‌ای مرا نیما، بخوان ترانه‌ی ری‌ را که گل‌کنم در قحط قرن‌عاطفه وعصر سنگ وداس  ای‌عشق، عشق، جز تو بگو با که‌ گل‌کنم؟            ‎🆔 @arayehha
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📕پنج شعر نیما 🔹می تراود مهتاب 🔹داروگ 🔹خانه ام ابریست 🔹هست شب 🔹تو را من چشم در راهم 📕به‌خوانش حشمت اله پاک طینت @arayehha
🔹🔹در گفتاری‌نویسی بنویسیم: انرژی‌ت 🔸بد نیست برای آگهی‌ها هم با ویراستار مشورت کنیم! @arayehha
بریم سراغ ویژگی های زبانی شعر سبک خراسانی ⬇️ پارت اول منظور از سادگی زبان شعر در این دوره چیه ⁉️ زبان فارسی در این دوره زبان مادری گویندگان است؛ یعنی گویندگان این دوره برخلاف دوره‌های بعد زبان فارسی را از روی آثار ادبی پیش از خود نمی‌آموختند؛ از این‌رو زبان ایشان طبیعی و ساده و روان است و در آن تعقید( گره انداختن و پیچیدگی) و ابهام نیست. شعر این دوره مشتمل بر مجموعه‌ای از لغات است که بسامد آن در دوره‌های بعد کم می‌شود و یا یک‌سره از بین می‌رود ! @arayehha💫
ویژگی های « زبانی » شعر سبک خراسانی ⬇️ پارت دوم کم بودن لغات عربی ❗️ ( با توجه به پست قبلی ، میشه متوجه شد که چرا لغات عربی توی این دوره خیلی کم بوده ) چند نمونه شعر ⬇️ ای بخارا شاد باش و شاد زی شاه نزدت میهمان آید همی (رودکی) 🥳 خرد رهنمای و خرد دلگشای خرد دست گیرد به هر دو سرای (فردوسی) 🧠 گفتم صنما دلم ترا جویانست گفتا که لبم درد ترا درمانست (عنصری) 🥰 درخت تو گر بار دانش بگیرد به زیر آوری چرخ نیلوفری را (ناصرخسرو) 🌱 @arayehha💫
ویژگی های زبانی سبک خراسانی ⬇️ ( توی چندتا پست تمام موارد رو براتون میاریم ) 😊 ◀️ کاربرد واژه های قدیمی پهلوی (فارسی میانه) : ایدون ( = چنین ) ، سَختن ( = شمردن و سنجیدن ) ❗️ ◀️ کاربرد واژه‌ها در معناهایی که امروزه رایج نیست : شوخ ( = چرک ) ، اگر ( = یا ) ❗️ ◀️ جمع بستنِ جمع های مکسر عربی : منزل ( = منازل ، منازلها ) ❗️ ◀️ تکرار واژه ها ، آن گونه که در زبان پهلوی رایج بود : سیصدهزار و سی هزار ❗️ ◀️ تقدیم معدود بر عدد : تنی هفت ( = هفت تن ) ❗️ ◀️ مطابقت صفت و موصوف در جمع : سوارانِ جنگاوران ❗️ ◀️ هنوز صورت واحدی برای نگارش تثبیت نشده بود ، ازین رو اختلاف لهجه ها یا تلفظ کهن در نوشته ها دیده می شود : فرسته / فرشته / فریشته ❗️ ◀️ کاربرد واژه های فارسی که بعدها معرّب آنها رایج شد : پیل ( فیل ) ، کَنده ( خندق ) ❗️ ( اشتراک گذاری واسه دوستاتون فراموش نشه ) @arayehha💯
📚 مثل معروف" خانه از پای بند ویران است، خواجه در بند نقش ایوان است "،در حقیقت بخشی از شعریست که در یکی از حکایت های گلستان سعدی در باب پیری و ضعف بیان شده است. این عبارت کنایه از آن است که شخص به جای در نظر گرفتن اولویت ها به چیزهای فرعی توجه می کند، که در بهبود وضعیت نتیجه ای نخواهد داشت. بد نیست که اصل حکایت سعدی را نیز اینجا به نثری ساده تر از متن اصلی بازگو کنیم. سعدی علیه الرحمه می فرماید : " زمانی در شهر دمشق در مجلسی به همراه عده ای از علما مشغول گفت و شنود بودم که به ناگاه جوانی وارد مجلس شده و می پرسید:" کسی اینجا فارسی می داند؟" همگان به من اشارت کردند و من به جوان گفتم :آیا امر خیری است؟! جوان در پاسخ می گوید:" برادر، پیری صدو پنجاه ساله در بستر مرگ قرار دارد و پیوسته کلماتی را به زبان فارسی بیان می کند. حال، ما می خواهیم بدانیم چه چیز را وصیت می کند. " من به همراه باقی دوستان بر بالین پیرمرد حاضر شده و شنیدم که پیرمرد این کلمات را ادا می کند : دریغا که بر خوان الوان عمر دمی خورده بودیم و گفتند بس ترجمه این گفته را به عربی به دوستان شامی گفتم و آنها از دلبستگی پیرمرد به دنیا با این عمر دراز حیرت کردند، در ادامه از پیرمرد پرسیدم :"پدر جان چگونه ای در این حال؟"پیر در پاسخ می گوید : ندیدی که چه سختی همی رسد به کسی که از دهانش به در میکنند دندانی قیاس کن که چه حالت بود در آن ساعت که از وجود عزیزش بدر رود جانی گفتم :پدر جان، تصور مرگ را از ذهن بیرون کن که فیلسوفان یونانی معتقدند که مزاج سالم دلیلی برای بقا و دوام شخص نیست و همین‌طور بیماری و ضعف همیشه به مرگ منجر نخواهد شد . من هم اینک برای شما طبیبی خبر می کنم، در همین حال پیرمرد لبخندی می زند و می گوید : دست بر هم زند طبیب ظریف چون حرف بیند اوفتاد حریف "خانه از پای بند ویران است خواجه در بند نقش ایوان است" .... چون مخبط شد اعتدال مزاج نه عزیمت اثر کند نه علاج " @arayehha
       سوم آبانماه        سالروز درگذشت "فریدون مشیری"        شاعر معاصر                             "روحش شاد و یادش گرامی" @arayehha
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ۳ آبان سالروز درگذشت فریدون مشیری (زاده ۳۰ شهریور ۱۳۰۵ تهران -- درگذشته ۳ آبان ۱۳۷۹ تهران) شاعر او به‌علت ماموريت اداری پدرش، به‌ مشهد رفت و پس از چندسال به‌ تهران بازگشت و در دبيرستان دارالفنون و اديب تحصیل کرد. همزمان با تحصيل در اداره پست و تلگراف مشغول به‌كار شد. سپس شبها در آموزشگاه فنی وزارت پست درس خواند و روزها به كار می‌پرداخت. از همان زمان به مطبوعات روی آورد و در روزنامه‌ها و مجلات كارهايی از قبيل خبرنگاری و نويسندگی را به‌عهده گرفت و بعدها در رشته ادبيات فارسی دانشگاه تهران به تحصيل ادامه داد. از سال ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۱ مسئول صفحه شعر و ادب مجله روشنفكر شد و در سال ۱۳۳۳ ازدواج كرد. همسر او اقبال اخوان دانشجوی رشته نقاشی دانشكده هنرهای زيبای دانشگاه تهران بود. فرزندان فريدون مشيری، بهار و بابك هردو در رشته معماری در دانشكده هنرهای زيبای دانشگاه تهران و دانشكده معماری دانشگاه ملی ايران تحصيل كرده‌اند. مشيری سرودن شعر را از ۱۵ سالگی آغاز كرد. اولين مجموعه شعرش با نام تشنه توفان در ۲۸ سالگی با مقدمه محمدحسين شهريار و علی دشتی به‌چاپ رسيد. وی توجه خاصی به موسيقی ايرانی داشت و در پی همين دلبستگی طی سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ عضويت در شورای موسيقی و شعر راديو را پذيرفت. او در سال ۱۳۷۷ به آلمان و امريکا سفر کرد و مراسم شعرخوانی او در شهرهای کلن، ليمبورگ و فرانکفورت و همچنين در ۲۴ ايالت امريکا از جمله در دانشگاه‌های برکلی و نيوجرسی به‌طور بی‌سابقه‌ای مورد توجه دوستداران ادبيات ايران قرارگرفت. در سال ۱۳۷۸ طی سفری به سوئد در مراسم شعرخوانی در چندين شهر از جمله استکهلم و مالمو و گوتنبرگ شرکت کرد.   آرامگاه وی در قطعه هنرمندان است. @arayehha
ای سرنوشت! از تو کجا می‌توان گریخت من راه آشیان خود از یاد برده‌ام یک دم مرا به گوشه راحت رها مکن با من تلاش کن که بدانم نمرده‌ام ای سرنوشت مردِ نبردت منم بیا زخمی دگر بزن که نیفتاده‌ام هنوز شادم از این شکنجه خدا را مکن دریغ روح مرا در آتش بیداد خود بسوز ای سرنوشت هستی من در نبرد تست بر من ببخش زندگی جاودانه را منشین که دست مرگ ز بندم رها کند محکم بزن به شانه من تازیانه را @arayehha
از کوچه زیبای تو امروز گذشتم دیدم که همان  عاشق معشوقه پرستم یک لحظه به یاد تو در آن کوچه نشستم دیدم که ز سر تا به قدم شوق و  امیدم هر چند گل از خرمن عشق تو نچیدم آن شور جوانی نرود لحظه ای از یاد ‌ ای راحت جان و دل من خانه ات آباد با یاد رخت این دل افسرده شود شاد هرگز نشود مهر تو ای شوخ  فراموش کی آتش عشق تو شود یکسره خاموش هرجا که نشستم سخن از عشق تو گفتم با اشک جگر سوز ،دل سخت تو سُفتم خاک ره  این کوچه به خار مژه رُفتم دل می تپد از شوق که امروز کجائی شاید  که دگرباره   از این  کوچه بیائی   @arayehha
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم... @arayehha
    سوم آبانماه     سالروز درگذشت «ابوالقاسم حالت» شاعر     طنزپرداز و مترجم                     "روحش شاد و یادش گرامی" @arayehha
‍ ‍ ‍ ‍ ۳ آبان سالروز درگذشت ابوالقاسم حالت (زاده سال ۱۲۹۸ تهران -- درگذشته ۳ آبان ۱۳۷۱ تهران)  شاعر، مترجم و طنزپرداز او در جوانی به فراگیری زبان‌های عربی، انگلیسی و فرانسه پرداخت و از سال ۱۳۱۴  به‌ شعر و شاعری روی آورد و به سرایش شعر در قالب کهن و تذکره ‌نویسی همت گماشت. دیوان شعر او که مشتمل بر قطعات ادبی، مثنویها، قصاید، غزلیات و رباعیات است، خود نمایانگر عمق دانش ادبی این شاعر است. وی از سال ۱۳۱۷ همکاری‌اش را با مجله معروف فکاهی توفیق آغاز کرد و بحر طویلهایش را با امضای هدهد میرزا و اشعارش را با اسامی مستعار خروس لاری، شوخ، فاضل ماب و ابوالعینک منتشر می‌کرد. علاقه به مسائل دینی سبب شد از سال ۱۳۲۳ هرهفته چند رباعی جدی که ترجمه‌ای از کلمات قصار امام علی(ع) بود، در مجله «آئین اسلام» و سپس در مجله سپیدوسیاه چاپ شود. وی ترانه‌سرایی نیز می‌کرد و عموماً این ترانه‌ها در قالب فکاهی، انتقادی، علیه وضعیت سیاسی و اجتماعی بود. او در آن سال‌ها با نشریات امید، تهران مصور و پیام ایرانی نیز همکاری داشت و ملک‌الشعرا بهار او را به کنگره نویسندگان ایران دعوت کرد. در زمینه موسیقی اصیل ایرانی نیز فعالیت داشت و پس از انقلاب نیز مدت زمانی نسبتاً طولانی، با مجله گل آقا همکاری کرد. وی شاعر سرود پاینده بادا ایران، اولین سرود ملی ایران بعد از انقلاب "با آهنگ محمد بیگلری‌پور" بود. از او آثار ادبی و فرهنگی فراوانی در زمینه‌های طنز، شعر و ترجمه باقی مانده‌است. سروده‌هاى طنزآميزش در چند دفتر از أن جمله در كتابى با عنوان "ديوان شوخ" منتشر شده است. @arayehha
  سروده شده در آذرماه 1339 خورشیدی   به مناسبت روز " مادر "   ای مادر عزیز که جانم فدای تو   قربان مهربانی و لطف و صفای تو   هرگز نشد محبت یاران و دوستان   همپایه ی محبت و مهر و وفای تو   مهرت بُرون نمی رود از سینه ام که هست   این سینه خانه ی تو و این دل سرای تو   آن گوهر یگانه ی دریای خلقتی   کاندر جهان کسی نشناسد بهای تو   مدح تو واجب است، ولی کیست آن کسی   کاید بُرون ز عهده ی مدح و ثنای تو   هر بهره ای که برده ام از حُسن تربیت   باشد زِ فیض کوشش بی منتهای تو   ای مادر عزیز که جان داده ای مرا   سهل است اگر که جان دهم اکنون برای تو   گر جان خویش هم زِ برایت فدا کنم   کاری بزرگ نیست که باشد سزای تو   تنها همان تویی که چو برخیزی از میان   هرگز کسی دگر ننشیند به جای تو   خشنودی تو مایه ی خوشبختی من است   زیرا بود رضای خدا در رضای تو   گر بود اختیار جهانی به دست من   می ریختم تمام جهان را به پای تو    ‌ @arayehha
سوم آبان ماه سالروز درگذشت «ساسان سپنتا» موسیقی شناس و مولف در زمینه زبانشناسی، ادبیات و موسیقی زادروز :    ۱۳۱۳ _  بمبئی هندوستان درگذشت:   ۳  آبان ۱۳۹۳ _ اصفهان "روحش شاد و یادش گرامی" @arayehha
‍ ‍ ‍ ‍ ۳ آبان سالروز درگذشت ساسان سپنتا (زاده سال ۱۳۱۳ اصفهان -- درگذشته ۳ آبان ۱۳۹۳ اصفهان) نویسنده و پژوهشگر زبانشناسی، ادبیات و موسیقی او که فرزند عبدالحسین سپنتا کارگردان فیلم دختر لر، نخستین فیلم تاریخ سینمای ایران بود، تحصیلاتش را در دوره کارشناسی زبان و ادبیات فارسی و در دوره‌های کارشناسی ارشد و دکترا در رشته زبانشناسی در دانشگاه تهران به انجام رسانید. وی به منزل دوستعلی معیرالممالک رفت و آمد داشت و در آنجا صفحات گرامافون دوره قاجار را یافت و شروع به کار در این زمینه کرد. در سال ۱۳۴۸ از پایان‌نامه کارشناسی ارشد باعنوان «کاربرد دستگاه‌های الکترونیک در بررسی فیزیکی "آکوستیکی" آواهای زبان و اندازه‌گیری فرکانس صدای خوانندگان نیم قرن اخیر در ایران» به راهنمایی هرمز میلانیان دفاع کرد. در سال ۱۳۵۱ با دفاع از پایان‌نامه‌اش باعنوان «بررسی فونتیکی خصوصیات واج‌های زبان فارسی» به راهنمایی ماهیار نوابی از دوره دکتری فارغ‌التحصیل شد. او در مدرسه عالی ترجمه، دانشگاه تهران و دانشگاه دورهم "انگلستان" تدریس کرد و سپس تدریس را با مرتبه استادی در دانشگاه اصفهان ادامه داد. وی علاوه بر زبانشناسی در رشته الکترونیک و موسیقی نیز تحصیل کرد و صاحب تالیفاتی نیز بود. وی نواختن ویلون را نزد آرمیک گورگین "تحصیل کرده موسیقی در روسیه" آغاز کرد و سپس نزد علینقی وزیری، روح‌اله خالقی، ابوالحسن صبا و محمود تاج‌بخش ادامه داد. در سال ۱۳۳۸ آثار صوتی نفیس استادان موسیقی عصر ناصرالدین‌شاه را که بر استوانه‌های مومی دستگاه فنوگراف "حافظ‌ اصوات" ضبط شده بود و مدتی بیش از ۶۰ سال به‌علت نبودن راه‌کارهای فنی متروک و بی‌استفاده مانده بود، کشف و با ساختن و ابداع ادوات دست ساز و تمهیدات فنی بازیابی صوتی کرد. همچنین تحلیل و توصیف سبک و ویژگیهای هنری آثار بازیابی شده را در برنامه‌های رادیو تلویزیونی، تلویزیون ملی ایران "سالهای پیرامون ۱۳۵۰" عرضه کرد. از او در حدود ۱۲۰ مقاله تخصصی در رشته‌های ادبیات، زبانشناسی و موسیقی در نشریات علمی - پژوهشی به چاپ رسیده‌است. بهروز مبصری در سال ۱۳۸۶ در مقاله‌ای در مجله هنر، او را پدر دیسکوگرافی نامید. وی اولین آرشیودار لوله‌های فنوگراف و بازیافت صوتی آنهاست که متاسفانه تا قبل از درگذشت آن را در اختیار هیچ‌کس قرار نداد. از جمله کتاب‌های چاپ شده از او تاریخ تحول ضبط موسیقی در ایران، چشم انداز موسیقی ایران و آواشناسی فیزیکی زبان فارسی و همچنین تصحیح و تکمیل جلد سوم کتاب ارزشمند سرگذشت موسیقی ایران  روح‌اله خالقی است. @arayehha
آرایه های ادبی
‍ ‍ ۳ آبان زادروز محمدعلی ابراهیمی‌انارکی (زاده ۳ آبان ۱۳۲۳ نایین) مدرس، فرهنگ‌نویس، کویرشناس و شاعر، متخلص به «کویر» او لیسانس رشته زبان و ادبیات انگلیسی را در اصفهان گرفت و تدریس را در دبیرستان‌های انارک آغاز کرد و پس از آن به اصفهان منتقل شد. وی سرودن شعر را به دو زبان فارسی و انارکی از جوانی شروع کرد و سروده‌هایش در بعدازظهر جمعه‌های تابستان ۱۳۴۱ از برنامه نغمه‌ها و ترانه‌های محلی از رادیو ایران پخش می‌شد. همچنین در سال ۱۳۴۸ رادیو اصفهان  اشعار محلی او را شنبه شب‌ها از برنامه سرود زنده‌رود پخش می‌کرد. لحظه لحظه‌ فیلم مستند زندگی پیرزن دهقان ساکن کویر به نام شهربانو، تاسیس موزه مردم شناسی انارک، برگزاری همایش گویش‌های محلی در ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۴ در انارک همه نمادها و سمبل‌های در آستانه فراموشی کویر، شاهد تلاش این مرد است. وی چندان تمایل و نیازی به دیده شدن ندارد. ولی آیا فرهنگ در آستانه اضمحلال کویر، بدون تلاش مردانی این چنین بر چهره همیشه صبورش زنگار فراموشی نخواهد نشست؟ آثار و تالیفات: ۱- ای نارسینه (narossine) (اشعار گویشی) نشر نقش‌جهان، چاپ اول ۱۳۷۸ ۲- شعر کویر (مجموعه اشعار فارسی) نشر گل‌افشان، چاپ اول ۱۳۸۱ ۳- انارک (آثار همایش گویش شناسی) نشر گلستان ادب، چاپ اول ۱۳۸۵ ۴- مدرسه‌ فرخی، نشر گلستان ادب، چاپ اول ۱۳۸۵ ۵- فرهنگ کویر (واژه‌نامه‌ انارکی) نشر گلستان ادب، چاپ اول ۱۳۸۷ ۶- پژوهشی در انساب انارکی‌ها (جلد اول) چاپ اول ۱۳۹۰ ۷- گله لودری, داستان ۸- انارک (از دیدگاه تاریخی، جغرافیایی و اجتماعی) نشر رنگینه، چاپ اول ۱۳۸۳ و ویرایش دوم ۱۳۹۰ ۹- من دوستدار شهر قشنگ انارکم، شعر ۱۰- ای نارسینه از کییات ایواجی، شعر محلی با خط نستعلیق ۱۱- گزیده اشعار طرب انارکی “مجدالاشراف” ۱۳۸۹ آثار چاپ نشده: ۱- اینجا نخلک است ۲- جلد دوم پژوهشی در انساب انارکی‌ها ۳- ساربان فعالیت های فرهنگی: ۱ ) تاسیس کتابخانه عمومی انارک در مکانی محقر در سال ۱۳۴۷ و گذراندن دوره کتابداری در تهران ۲ ) تاسیس موزه مردم شناسی کویر انارک در سال ۱۳۸۴ ۳ ) برگزاری همایش باشکوه گویش‌های محلی در انارک در سال ۱۳۸۵ ۴ ) برگزاری همایش مدرسه فرخی در سال ۱۳۸۵ ۵ ) تاسیس فرهنگسرای طاهری انارک @arayehha