4_5828107368965083778.mp3
28.73M
#علوموفنون
#تاریخادبیاتوسبکشناسی
#مکتبهایادبی
#دانشافزایی
✳️ میزگرد چهار استاد نامدار ادب و فرهنگ دربارهٔ مکتبهای ادبی ...
🔶 استاد سعید نفیسی
🔶 دکتر محمدجعفر محجوب
🔶 عبدالله توکل
🔶 دکتر ضیاء الدین سجادی
C᭄❁࿇༅══════┅─
@arayehha
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
.
#علوموفنون_دوازدهم
#سبکشناسی
#دانشافزایی
زبان فارسی از یک این صد ساله پیشرفت نمایانی کرده، از تعقید و تکلّفِ دورهی قاجار خارج گردیده و نمونههای استواری از نثر به دست داده است. بازگشت به نثرِ سادهی قرن پنجم از نوع بیهقی و قابوسنامه و سیاستنامه، نوشتنِ فارسی را تا حدّی به نثرِ جهانی نزدیک کرد، و آن را با منطق و نظم همراه نمود. قدری از غُلُوها، تعارفها، لفّاظیها و تکلّفها کاست و فاصلهی میانِ اندیشه و کلام را نزدیکتر کرد. با این حال یک مشکل در نثرِ این صد ساله بر جای بوده است و آن "فقدانِ آزادیِ فکر" است که کلام را از شکفتگی و پویش باز داشته، از آهستهرَوی و تمجمج برکنار نداشته و حتّی گاه کار را به پَـر بستگی کشانده. رشدِ زبان که در گروِ اندیشهی بیبیم است، نمیتواند تأمین گردد، مگر آنکه "تحرّکِ فرهنگی" در کشور، او را به جلو رانَد.
ما در این دورهها، جنب و جوشِ سیاسی و روزنامهای داشتهایم، ولی جوششِ عمیقِ فرهنگی کم داشتهایم. در هر زمان، مسائلِ روزمرّهی خاصّ خود، ذهنهای مستعد را به خود مشغول میداشته و مانع از آن بوده که به آن سـوتر نگاه افکنده شود. ایران در برزخِ تجدّد و سنّت، در حکمِ ارّابهای بوده است که به دو اسبِ متقابل بسته باشد، یکی به جلو بکشد و یکی به عقب، چنانکه اگر این ارّابه تاکنون گسیخته نشده، از سخت جانیاَش بوده.
فکر، که بیشتر بر التهابهای درونی حرکت میکرده تا بر عمق، تنها انقباضِ دستگاهِ حکومت مانعِ کارش نبوده، بلکه از آن موذیتر، «خود سانسوری» بوده که بر اثر جوّ جامعه بر قلم تحمیل میشده.
📘هشدار روزگار
#محمدعلی_اسلامیندوشن
C᭄❁࿇༅══════┅─
@arayehha
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
#دانشافزایی
سه تحریف در بیتی از شاهنامه
#دکتروحیدعیدگاهطرقبهای
در شاهنامه لغت «پای» به همین صورت به کار میرفته است، بی آنکه حرف «ی» از پایانش حذف شده باشد. مثالهای نقض چنین حکمی همگی تحریفشده هستند، از جمله بیت زیر:
اسیران کزان شهرها بسته بود
به بند گران دست و پا بسته بود
(تصحیح دکتر خالقی، دفتر هفتم، ص ۱۳۹)
مشکوک بودن ضبط بیت را از ردیف آن نیز میتوان دریافت. آیا به ذهن فردوسی نرسیده بود که به جای ردیف قرار دادن «بسته» یک قافیهٔ خوب و آسان برای آن بیابد؟ روش معمول فردوسی در به کارگیری کلمهای چون «بسته» در پایان دو مصراع این است که آن را قافیه کند نه این که کلمهی قبلی را قافیه کند و آن را در جایگاه ردیف قرار دهد.
پژوهشگر شاهنامه باید به محض دیدن قافیهی «نا» و «پا» و ردیف «بسته» متوجه مشکوک بودن نویسش بیت بشود و در پی نویسشی بگردد که در آن اشکال حذف «ی» از پایان «پای» دیده نشود و «بسته» که همقافیههای فراوانی دارد، قافیه باشد، نه ردیف. این دو مشکل در نسخهی بیروت (ص ۷۶۵) برطرف شده است:
به بند گران داشت یا خسته بود.
توجه شود که در اغلب نسخهها اصلاً «دست و پا» نبوده است و این ضبط نادرست نتیجهٔ اعتماد به نسخهٔ لندن است. ضبط اغلب نسخهها مطابق با نسخهی بیروت «داشت یا» است و اگر دلیل محکمی بر ضد آن وجود نداشته باشد، مصحح موظف است که همان را وارد متن کند.
به نظر نگارنده، بر ضدّ «داشت» دلیلی وجود ندارد و آن را باید حتماً به جای «دست»، وارد متن کرد، اما «یا» را نباید دربست پذیرفت. این را قانون برتری ضبط دشوار به ما میگوید. اگر به نسخهی قاهره توجه کنیم، «اگر» را در آن به معنای «یا» خواهیم یافت؛ کاربردی که نمونههایش را در شاهنامه فراوان دیدهایم. اشکال نسخهی قاهره این است که به جای «داشت یا» «بود اگر» دارد؛ یعنی کاتب این نسخه وزن را ساده کرده، زیرا وزن «داشت اگر» را دشوار یافته. کاتب یک نسخهی متأخرتر برای آسانسازی وزن، «اگر» را به «گر» تبدیل کرده و ضبط «داشت گر» را پدید آورده، ولی دست کم این قرینه را برای ما به جا گذاشته که در درستی «یا» تردید کنیم.
به هر روی آنچه در چاپ دکتر خالقی وارد متن شده است، بیتردید نادرست است. یا باید مطابق اغلب دستنویسها «داشت یا» را وارد متن کرد، یا بر اساس برتری قانون ضبط دشوار، نویسش پیشنهادی نگارنده (داشت اگر) را بر وزن لن فعو (فاعلن) در متن قرار داد و الف را در آن مطابق با قاعدهای کهن (کوتاه خواندن مصوت بلند پیش از دو صامت)، کوتاهتر تلفظ کرد.
اینک صورت درست بیت، با اصلاح قافیه بر اساس نسخهی بیروت، و اصلاح «دست» به «داشت» بر اساس اغلب نسخهها و اصلاح «پا»/ «یا» به «اگر» بر اساس قاهره و با توجه به یک نسخهی دیگر:
اسیران کزان شهرها بسته بود
به بند گران داشت اگر خسته بود
❄️☃️
C᭄❁࿇༅══════┅─
@arayehha
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
#دانشافزایی
پاک همان پاک است
#دکتروحیدعیدگاهطرقبهای
اینکه برخی از بیتهای فردوسی پس از پژوهشها و ارزیابیها و منبعشناسیهای فراوان همچنان با غلطهای فاحش منتشر میشود و مسائل ابتدایی و بدیهی ادبی در تصحیح آنها رعایت نمیشود، نشان میدهد که با همهٔ گامهای استواری که برداشته شده است، هنوز یکی از شرایط لازم برای تصحیح این اثر برجسته به خوبی فراهم نشده است و آن چیزی نیست جز تسلط بر قواعد فنی شعر کهن فارسی، به ویژه اصول وزن و قافیه.
در بیت زیر از شاهنامه، در هر دو پیرایش دکتر خالقی مطلق (چاپ دبا، ج ۶، ص ۵۹۹؛ چاپ سخن، بخش دوم، ص ۵۷۷)، کلمهٔ «پاک» با خودش قافیه شده است و این اشکال از فرط بدیهی بودن مایهی شگفتی است:
بشستش به دینِ به و آبِ پاک
وزو دور شد گرد زنگار، پاک
(شاهنامه، داستان بهرام گور)
این که برخی از واژهها کاربردهای ثانوی و مجازی میگیرند و در معناهای فرعی به کار میروند در قانون قافیه اثر ندارد. «نام» با «نام» به معنای «آبرو» قافیه نمیشود. «جای» با «جای» به معنای «رتبه و مقام» قافیه نمیشود. «گرفتن» با «گرفتن» به معنای «فرض کردن» قافیه نمیشود. «کار» با «کار» به معنای «جنگ» قافیه نمیشود. «خوب» با «خوب» به معنای «زیبا» قافیه نمیشود. پس «پاک» در کاربرد قیدی باز همان «پاک» است و نمیتواند با «پاک» در کاربرد صفتی قافیه شود.
عیب تکرار قافیه در مصراع دوم بیت مورد بحث جز خلاف قاعده بودن و ناسازگاری با سبک فردوسی و عرف شعر فارسی، اشکال دیگری هم دارد و آن این که با روش درست تصحیح علمی هم مطابق نیست. در تصحیح علمی مجاز نیستیم بر خلاف سندهای کهن عمل کنیم. هنگامی که همهی نسخههای معتبر و نیمهمعتبر (بیش از پانزده دستنویس قدیمی و متأخر) در قافیهی مصراع دوم کلمهی «خاک» را ضبط کردهاند، هیچ منطق علمیای به مصحح اجازه نمیدهد که ضبط یکی از نسخههای فرعی و متأخر خود را وارد متن کند و همهی سندهای معتبر را نادیده بگیرد. در بقیهٔ نسخهها از جمله نسخهی بیروت که در پیرایش دوم مورد استفاده بوده است، قافیهٔ مصراع دوم «خاک» است، با نویسش زیر یا نویسشی نزدیک بدان که باید وارد متن میشد:
بشستش به دینِ به و آب پاک
وزو دور شد گرد و زنگار و خاک
❄️☃️
C᭄❁࿇༅══════┅─
@arayehha
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
#دانشافزایی
تصرّف در شعر فردوسی
#دکتروحیدعیدگاهطرقبهای
دست بردن در سخن فردوسی و به سلیقهی خود آن را تغییر دادن از همه کس ناپسند است، از بزرگترین شاهنامهشناس و مصحّح بهترین تصحیح شاهنامه ناپسندتر.
از نمونههای دخالت دکتر خالقی مطلق در متن شاهنامه، تصحیح سه بیت زیر است با افزودن واژهٔ «زلیفن» (به معنای تهدید) به متن، بی آن که در هیچ نسخهای بوده باشد:
۱. چنین گفت رستم به پولادوند
که چند است بیم و زلیفنت و بند
(چاپ سخن، بخش ۱، ص ۶۲۴)
۲. که من قیصری را به فرمان شوم
ز خشم و زلیفنش پیچان شوم
(همان، بخش ۲، ص ۲۹۳)
۳. هر آن کس زلیفن ز ما داشت خوار
بشوید دل از خوبی روزگار
(همان، بخش ۲، ص ۸۰۳).
سه بیت مورد نظر را در هیچ نسخهای با لغت «زلیفن» نمیبینیم. ضبط اغلب نسخههای کهن این است یا نزدیک به این:
۱. چنین گفت رستم به پولادوند
که چند است این بیم و تهدید و بند
(مطابق با تصحیح نخست دکتر خالقی)
۲. که من قیصری را به فرمان شوم
بپیچم ز تهدید و پیچان شوم
(بر خلاف هر دو تصحیح دکتر خالقی)
۳. هر آن کس که تهدید ما داشت خوار
بشوید دل از خوبی روزگار
(مطابق با تصحیح نخست دکتر خالقی)
تغییر این صورتهای درست با تصرّفات غیر علمی که تعدادشان در تصحیح دوم دکتر خالقی فزونی گرفته است، گاه سخن فردوسی را دچار عیبهایی میکند که ممکن است در نگاه نخست، هر کسی متوجّه آنها نباشد. اطّلاع از این عیبها شاید میتوانست باعث خودداری از برخی از تصرّفها شود. برای نمونه، اگر دقّت میشد که فردوسی «هر آن کس» را با «که» یا «کجا» (= که) به کار میبرده است، نویسش خام و ساختگیِ «هر آن کس زلیفن» به متن شاهنامه راه نمییافت. کسانی که در مورد این نکتهی دستوری تردید دارند یا از قاعدهی مورد نظر تا کنون بیخبر بودهاند، میتوانند به بیتیاب شاهنامه رجوع بفرمایند و تمام موارد کاربرد «هر آن کس» را در آن به چشم خود ببینند.
تنها موردی که پس از «هر آن کس» کلمهی ربط «که» یا «کجا» به کار نرفته است، همین بیتی است که از قریحهی مصحّح ارجمند شاهنامه تراویده است و کوچکترین ارتباطی با سخن فردوسی ندارد:
هر آن کس زلیفن ز ما داشت خوار...
چنانکه اشاره شد، دو بیت دیگر باید مطابق با تصحیح نخست دکتر خالقی مطلق، اصلاح شود.
❄️☃️
C᭄❁࿇༅══════┅─
@arayehha
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═