eitaa logo
آرایه های ادبی
1.1هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
223 ویدیو
115 فایل
با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد این کانال برای دوستداران ادبیات گردآوری شده با آرزوی توفیق سپاس بابت همراهی‌تون @safieghomanjani @nabzeghalam
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ‍ ۴ آبان زادروز پژمان بختیاری (زاده ۴ آبان ۱۲۷۹ تهران – درگذشته ۳ آذر ۱۳۵۳ تهران) محقق، شاعر و مترجم او زادگاه اصلی و سرزمین پدری اش «دشتک» است که در ۸۵ کیلومتری مرکز استان چهارمحال بختیاری، در دامنه کوهساران بلند بختیاری، منتهی به «زردکوه» و در کنار سرچشمه‌های اصلی «رود کارون» واقع است. پدر پژمان «علیمرادخان میرپنج» از سرداران دوران مشروطه بود و در دوره مظفرالدین‌شاه برای تصدی مناصب نظامی به تهران مهاجرت کرد و صاحب عنوان لشگری میرپنج (سرتیپ) شد. خواهر علیمرادخان مادر علیقلی‌خان سرداراسعد بختیاری بود. مادر پژمان عالمتاج قائم مقامی متخلص به (ژاله) از شاعران آن زمان بود که نسبش به خاندان میرزا ابوالقاسم قائم‌مقام فراهانی می‌رسید. وی در دشتک به مکتبخانه رفت و در مدرسه فرانسوی «سن لویی» تهران تحصیلاتش را ادامه داد و با زبان و ادبیات فرانسه آشنایی یافت. وی از شاعران سنت‌گرا اما نوپرداز معاصر است و این ارادت وی به ادبیات کهن انگیزه‌ساز تصحیح دیوان حافظ توسط او شد. تصحیحی که به واسطه زاویه دید و حاشیه نویسی‌های وی بر اشعار حافظ، دارای شیرینی و لطافت خاصی است و شاید هم از این رو تصحیح پژمان در حوزه حافظ‌پژوهی از جایگاه ویژه‌ای بر خوردار است. وی در نظم و نثر آثار فراوانی را برجای گذاشت. نمونه ای از اشعارش: اگر ایران به جز ویران‌سرا نیست من این ویران‌سرا را دوست دارم. اگر تاریخ ما افسانه‌رنگ است من این افسانه‌ها را دوست دارم. نوای نای ما گر جانگداز است من این نای و نوا را دوست دارم. اگر آب و هوایش دل‌نشین نیست من این آب و هوا را دوست دارم. به شوق خار صحراهای خشکش من این فرسوده‌ پا را دوست دارم. من این دلکش زمین را خواهم از جان من این روشن‌ سما را دوست دارم. اگر بر من ز ایرانی رود زور من این زورآزما را دوست دارم. اگر آلوده ‌دامانید، اگر پاک من ای مردم، شما را دوست دارم. @arayehha
چهارم آبانماه سالروز درگذشت «طاهره صفّارزاده» شاعر، پژوهشگر و مترجم زادروز :    ۲۷    آبان     ۱۳۱۵  _  سیرجان درگذشت:  ۴     آبان    ۱۳۸۷   _   تهران " روحش شاد و یادش گرامی " @arayehha
۴ آبان سالروز درگذشت طاهره صفارزاده (زاده ۲۷ آبان ۱۳۱۵ سیرجان -- درگذشته ۴ آبان ۱۳۸۷ تهران) شاعر، مترجم و پژوهشگر او پس از گرفتن لیسانس در رشته زبان و ادبیات انگلیسی، برای ادامه تحصیل به خارج از کشور رفت. در سال ۱۳۷۱ از سوی وزارت فرهنگ و آموزش عالی، عنوان استاد نمونه به وی اعطا شد و در سال ۱۳۸۰ پس از انتشار ترجمه قرآن به انگلیسی و فارسی عنوان «خادم‌القرآن» را کسب کرد. او در سال ۲۰۰۵ از سوی انجمن نویسندگان آفریقایی و آسیایی در مصر، به‌عنوان برترین زن مسلمان برگزیده شد. وی برگزیده اولین دوره جشنواره بین‌المللی شعر فجر در بخش نو "سپید و نیمایی" بود. زبان و ادبيات انگليسی را در دانشگاه تهران خوانده و در آمريكا در رشته‌ نقد تئوری علمی در ادبيات جهان به تحصيل پرداخته بود. به‌جز مجموعه‌های شعر و ترجمه، چند كتاب هم در زمينه‌ نقد ترجمه از او به‌چاپ رسيده‌ است و نخستین کسی است که ترجمه‌ای دوزبانه از قرآن به انگلیسی و فارسی را انجام داده است. وی همسر عبدالوهاب نورانی وصال، از استادان نامی ادبیات شیراز و سومین نسل از خاندان وصال بود. آرامگاه وی در امامزاده صالح تجریش است. نامگذاری خیابان احمد مسجدجامعی در جلسه شورای شهر ۴ آبان ۸۹ با بزرگداشت ياد و خاطره طاهره صفارزاده، تسريع در نامگذاری خيابان يا مكانی فرهنگی به‌نام اين شاعر و مترجم فقيد قرآن را خواستار شد. در اسفند ۹۹ خیابان فتح در حاشیه بزرگراه صدر تهران، به نام طاهره صفارزاده تغییر نام یافت. کتاب‌شناسی مجموعه شعر: رهگذر مهتاب (۱۳۴۱) چتر سرخ "به انگلیسی" (۱۳۴۷) طنین در دلتا (۱۳۴۹) سد و بازوان (۱۳۵۰) سفر پنجم (۱۳۵۶) حرکت و دیروز (۱۳۵۷) بیعت با بیداری (۱۳۶۶) مردان منحنی (۱۳۶۶) دیدار با صبح (۱۳۶۶) @arayehha
آرایه های ادبی
‍ ☘☘ برگی از تقویم تاریخ ☘☘ ۴ آبان سالروز درگذشت يحيى دولت‌آبادى (زاده ۱۸ دی ۱۲۴۱ اصفهان -- درگذشته ۴ آبان ۱۳۱۸ تهران)  مشروطه‌خواه و نماینده مجلس شورای ملی او در پنج سالگى به‌ همراه خانواده از اصفهان به عتبات مهاجرت كرد و پس از بازگشت به ايران از سال ۱۲۵۱ به اتفاق خانواده به خراسان و تهران سفر كرد و در سال ۱۲۶۰ به اصفهان بازگشت. در آنجا با ميرزاى کرمانى و احمد روحى ملاقات كرد و دوباره به عراق رفت و در حوزه درس ميرزاى شيرازى و محمدتقى شيرازى شركت كرد و بعد از بازگشت به ايران در اصفهان و تهران، نزد ميرزا ابوالحسن زواره اردستانى، معروف به ميرزاى جلوه به تحصيل پرداخت. او در سال ۱۲۷۶ به استانبول رفت و در آن‌جا با ميرزا حسن‌خان دانش‌اصفهانى و زين‌العابدين مراغه‌اى آشنا شد و در همين شهر با همكارى دهخدا روزنامه فارسى «سروش» را داير كرد. وى در سال ۱۲۸۷ به تهران آمد و در چند دوره به نمايندگى مجلس شوراى ملى انتخاب شد و مسافرت‌هايى هم به كشورهاى اروپايى داشت. او از پيش‌گامان فرهنگ نوين در ايران و با توجه به تحصيلاتش در مكتب‌خانه‌ها و شناخت آن‌ها از نزدیک، در تأسيس مدارس جديد كوشش فراوان کرد كه تأسيس مدارس، مديريت و نوشتن و نشر كتب درسى ابتدایى از جمله فعالیت‌های اوست. او از جمله مشهورترين و بزرگ‌ترين رجال سياسى عصر مشروطه و دوران پس از آن تا اوايل حكومت رضاشاه به‌شمار مى‌آيد که پست‌هاى سياسى بسيارى را در مقاطع متعدد تجربه كرد. وی به همراه ديگر مبارزان در مشروطه و ملى كردن نظام ايران، قدم‌هاى فراوان برداشت و زندگى پر فراز و نشيبى داشت كه در كتاب «حيات يحيى» به قلم آورده است. از جمله ديگر آثار مشهور او مى‌توان به «شهرناز» اشاره كرد كه از جمله نخستين رمان‌هايى فارسى به‌حساب مى‌آيد. وى دايى همايون صنعتى‌زاده نویسنده و كارآفرين ايرانى است. وی خوش‌نويسى زبردست بود و در نستعليق مهارت داشت. آثار: شجره طيبه دوره زندگانى يا غضب حق اطفال تاريخ معاصر يا حيات يحيى حقيقت راجع به قرارداد مجلس نهال ادب ارمغان يحيى شرح حال ميرزاتقى‌خان امیرکبیر حيات يحيى شهرناز @arayehha
آرایه های ادبی
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘ ۴ آبان سالروز درگذشت علی‌اشرف درویشیان (زاده ۳ شهریور ۱۳۲۰ کرمانشاه -- درگذشته ۴ آبان ۱۳۹۶ تهران) نویسنده او داستان‌نویس و پژوهشگر حوزه ادبیات عامه بود که بسیاری از افسانه‌ها را در کتاب افسانه‌‌ها و متل‌های کردی آورده ‌است. درباره‌ قصه‌های کودکی‌اش می‌گفت: "در زندگی پای قصه‌های خیلی از قصه‌ گویان نشستم، اما مادر بزرگم از همه  آنها‌ بهتر بود و به آنچه می‌گفت آگاهی کافی داشت‌. افسانه را با آب و تاب و با سود جستن از مثل‌ها و اصطلا‌حات محلی بیان می‌کرد‌. آن‌ها را با مسائل روز و نکته‌های مورد علا‌قه ما می‌آمیخت،‌ آرام و بی‌شتاب قصه می‌گفت و عقیده داشت که گفتن متل در روز سبب کسالت و خستگی می‌شود، ‌بنابراین همیشه شب‌ها و به‌ویژه پیش از خواب برای ما قصه می‌گفت‌. پدرم هم قصه‌‌گوی خوبی بود، اما نه به اندازه مادربزرگم‌. او کم‌ سواد بود و برای ما اشعار حافظ و باباطاهر را می‌خواند‌. نخستین کتاب داستانی که به‌خانه‌ ما آمد، امیرارسلا‌ن نامدار بود که من در ۹ سالگی در شب‌های زمستان برای خانواده می‌خواندم". وی در سال ۱۳۳۷ پس از گذراندن دوره‌ دانشسرای مقدماتی کرمانشاه ۸ سال در روستاهای کرمانشاه و گیلا‌نغرب آموزگار بود. در سال ۱۳۴۵ در دانشگاه تهران در رشته‌ ادبیات فارسی و سپس تا کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی درس خواند و همزمان در دانشسرای عالی تهران تا رشته‌ مشاوره و راهنمای تحصیلی پیش رفت. او از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ به سبب نوشتن کتاب "از این ولا‌یت" و فعالیت‌های سیاسی، ۳ بار دستگیر و ممنوع‌‌القلم شد و ۶ سال به‌خاطر انتشار کتاب‌هایش در زندان بود و مجموعه‌ "فصل نان" و قصه‌ "رنگینه" را در زندان نوشت و توسط همسرش به‌خارج از زندان فرستاد‌. وی در بسیاری از آثارش از جمله در آبشوران، سال‌های ابری، فصل نان و همراه آهنگ‌های بابام به زندگی خودش و سختی‌های آن سالها پرداخته است. آثار: بیستون. آبشوران: نشرچشمه. فصل نان: نشرچشمه. همراه آهنگ‌های بابام: نشرچشمه. گل طلا وکلاش قرمز. ابر سیاه هزار چشم. روزنامه دیواری مدرسه ما. رنگینه. کی برمی‌گردی داداش جان. آتش در کتابخانه بچه‌ها. چون و چرا. داستان‌های محبوب من (۶ جلد): نشرچشمه. سلول ۱۸. سی و دوسال مقاومت در زندان‌. افسانه‌ها و متل‌های کردی: نشرچشمه. سال‌های ابری (۲ جلد): نشرچشمه. درشتی (مجموعه داستان کوتاه): نشرچشمه. مجموعه ۲۰ جلدی فرهنگ افسانه‌های ایرانی با همکاری رضا خندان مهابادی. واژه‌نامه گویش کرمانشاهی. یادمان صمد (صمدبهرنگی). شب آبستن. از این ولایت: نشرچشمه. قصه‌های آن سال‌ها: نشرچشمه. خاطرات صفرخان (صفر قهرمانیان): نشرچشمه. @arayehha
نکته📚 می‌گفت: این کتاب رو بخون وحشتناک قشنگه! با خودم گفتم چطور می‌شه یه کتاب وحشتناک قشنگ باشه! البته منظورش این بود که خیلی کتاب خوبیه، ولی همین دو صفت رو دم دست داشت و اگر دایرۀ واژگانش بیشتر و بهتر بود، حتماً صفت‌هایی بهتر به‌ کار می‌برد. 📚 👈 پیشوند «می» به فعل پس از خود نمی‌چسبد. 👈 با نیم‌فاصله نوشته می‌شود. آسمان غرب کشور از فردا ابری میشود. ❌ آسمان غرب کشور از فردا ابری می شود. ❌ آسمان غرب کشور از فردا ابری می‌شود. ✅ @arayehha
هزار ابر عنایت بر آسمان رضاست اگر ببارم از آن ابر بر سرت بارم @arayehha 📘 کلید موفقیت در جهان رضایت است ما باید همیشه راضی باشیم از زبان خداوند: اگر فقط شما راضی باشید من میتونم بهتون کمک کنم مردم فکر می‌کنند خداوند هم مثل آدمهاست و باید پیش او گریه و ناله کنی تا چیزی گیرت بیاد در صورتیکه اصلا اینطور نیست اگر رضایت داشته باشی چیزی کسب خواهی کرد با گله و شکایت خداوند چیزی نصیب کسی نمیکند (شکر نعمت ، نعمتت افزون کند) یا بقول قرآن (لئِن شَکرتُم لاَزیدنکُم) اگر شکر کنید من نعمتم را به شما اضافه میکنم ناله و شکایت در درگاه خداوند راه به جایی نمیبرد @arayehha
بامداد آدینه (ناهیدشید آریایی) دوستان عزیزم به نیکی و شادی هدیه امروز حافظ شیرین سخن به شما مهربانان دیوان حافظ غزل شماره ۹۷   🌱🌹🎹🌹🌱💐🎼💐🌱🌹🎹🌹🌱 تویی که بر سر خوبان کشوری چون تاج سزد اگر همه دلبران دهندت باج دو چشم شوخ تو برهم زده خطا و حبش به چین زلف تو ماچین و هند داده خراج بیاض روی تو روشن چو عارض رخ روز سواد زلف سیاه تو هست ظلمت داج دهان شهد تو داده رواج آب خضر لب چو قند تو برد از نبات مصر رواج از این مرض به حقیقت شفا نخواهم یافت که از تو درد دل ای جان نمی‌رسد به علاج چرا همی‌شکنی جان من ز سنگ دلی دل ضعیف که باشد به نازکی چو زجاج لب تو خضر و دهان تو آب حیوان است قد تو سرو و میان موی و بر به هیئت عاج فتاد در دل حافظ هوای چون تو شهی کمینه ذره خاک در تو بودی کاج معنی لغات غزل:  سزد = لایق ستانی = از مصدر ستانیدن به معنی گرفتن  خطا ( ختا ) = نام شهری در ترکستان که مشک خیز است و زیبایان آن به حُسن مشهور حبش = حبشه ، کشور سیاهان در خاور افریقا  ماچین = چین بزرگ یا چین اصلی ( لغت نامه دهخدا ) بیاض = سفیدی عارض رُخ روز = صفحۀ رُخسارِ خورشید داج = تاریک آبِ خضر = آبی که خضر از آن نوشید این مرض = منظور مرض عشق است کمینه = کم و حقیر کاج = کاش و کاشکی @atayehha
معنی غزل شماره ۹۷ (١ ) تويى كه از همه‌ى زيبارويان كشور زيباتر و برتر هستى و شايسته است كه همه‌ى دلبران به توباج دهند.[تاج ديگران بودن،كنايه از سر و سرور بودن و باج دادن كنايه از اطاعت و پيروى است. پس‌مى‌گويد:تو از همه زيباتر و برترى و همه بايد از تو اطاعت كنند.] ( ٢)  چشمان شوخ و پر كرشمه‌ى تو،سرزمين ختا و حبش را به هم ريخته و آشفته كرده و سرزمين‌ چين و هند،خراجگزار زلف تواند.[ختا،سرزمين سفيد پوستان و حبش كشور سياه پوستان است. در اين جا، در مقام تعميم،سراسر جهان-اعم از مركز سفيد پوستان و سياه پوستان-منظور نظر است. ماچين و هند هم دو كشور پر جمعيت جهان هستند و در اين جا مقصود كثرت خراجگزاران زلف معشوق‌است.]  (٣)   سپيدى روى تو مانند روشنايى خورشيد و سياهى زلف تو مانند تاريكى شب است.  (۴ ) دهان شيرين تو موجب رواج و اشتهار آب خضر شده و لب شيرين تو،نبات مصرى را از رونق و رواج انداخته است.يعنى شهرت آب خضر از آن است كه آن را بارها به دهان تو مانند كرده‌اند.و لب‌تو آن قدر شيرين است كه نبات مصرى را تحت الشعاع خود قرار داده و از رونق انداخته است.  (۵ ) من از اين بيمارى،حقيقتا شفا نخواهم يافت،زيرا كه از جانب تو اى عزيز،اميدى به مداوا و‌ معالجه نيست.[دواى درد من وصال توست.اما اميدى به وصال تو ندارم.] (۶) اى عزيز من،چرا دل نازك مرا-كه مانند شيشه شكننده است-از روى سنگدلى مى‌شكنى؟  (٧ ) لب تو مانند خضر و دهانت مانند چشمه‌ى آب زندگانى و قد تو مانند سرو،كمرت به نازكى مو و اندامت به سپيدى عاج است! ( ٨ ) آرزوى شاهى مانند تو در دل من افتاده است؛كاش من كوچك‌ترين ذره‌ى خاك درگاه تو بودم. دیوان حافظ بر اساس نسخه قزوینی و خانلری @arayehha
4_5972180865793394282.mp3
327.7K
فایل صوتی غزل شماره ۹۷ با صدای استاد موسوی گرما رودی @arayehha
نقاب سنبل تر برشکن تجلّی را بسوز زآتش عارض حجاب تقوی را خوسفی سه تشبیه اضافی زیبا دارد که عبارتند از: ۱.نقاب سنبل؛ ۲. آتش عارض؛ ۳. حجاب تقوی سنبل هم خودش استعاره مصرحه از مو است. بسوز: فعل دو وجهی است که در معنی سوزاندن آمده است. نقاب شکستن: کنایه از آشکار کردن کردن پرده سوزاندن: هم کنایه میشه گرفت از از دین خارج کردن کسی. نوع را: حرف اضافه در مصراع اول و را مفعولی در مصراع دوم معنی: برای آشکار کردن صورت خود، موهای چون نقاب را از چهره کنار بزن و با آتش صورت خودت، پرده عفاف و تقوی را بسوزان و مردم را از دینداری خارج کن.😅 @arayehha
4_6019384819824203330.mp3
4.53M
در كلاس روزگار درسهاي گونه گونه هست درس دست يافتن به آب و نان درس زيستن كنار اين و آن درس مهر درس قهر درس آشنا شدن درس با سرشگ غم ز هم جدا شدن در كنار اين معلمان و درسها در كنار نمره هاي صفر و نمره هاي بيست يك معلم بزرگ نيز در تمام لحظه ها تمام عمر در كلاس هست و در كلاس نيست نام اوست :‌ مرگ و آنچه را كه درس مي دهد زندگي است !! 🖋 📓 لحظه ها و احساس 🎙 حسین یونسی @arayehha
آرایه های ادبی
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ۵ آبان سالروز درگذشت عبدالحمید بدیع‌الزمانی کردستانی (زاده ۲۱ دی ۱۲۸۳ سنندج – درگذشته ۵ آبان ۱۳۵۶ تهران) پژوهشگر و استاد دانشگاه او از استادان «رشید مریوانی» «حبیب‌اله کاشتری» (ادیب، فقیه نامدار) «عبدالحمید مشکانی» «حیدرقلی سردار کابلی» «عبداله مفتی دشتی» «سعدالدین سعدالشریعه» و «سیف‌اله مستوفی» دانش آموخت. او در این دوران، علم اصول و فقه و حدیث و تفسیر فراگرفت و به خواندن بسیاری از کتب مهم در این زمینه مانند «تهذیب المنطق» «مختصر المعانی» «جمع الجوامع» «شرح نظام» «تهذیب الکلام» و کتب تفسیر ازجمله «بیضاوی» «روح المعانی» و … کوشش داشت. سپس در منصب دبیر در مدرسه «ممتازیة سنندج» و پس از انتقال به‌تهران در سال ۱۳۲۱ در دبیرستان‌های «دارالفنون» «امیرکبیر» «ادیب» و «گوهرشاد» مشغول به‌کار شد. وی مدتی در ارتش خدمت کرد و مدتی نیز به‌واسطه تسلط بر زبان‌های عربی، انگلیسی و فرانسوی در روزنامه اطلاعات به‌کار ترجمه پرداخت تا اینکه در سال ۱۳۳۵ در دوران ریاست علی‌اکبر  سیاسی بر دانشگاه تهران، به پایمردی سه تن از شاگردانش یعنی احمد مهدوی دامغانی، مهدی محقق و جعفر شهیدی و با وساطت بدیع الزمان فروزانفر بدون آزمون ورودی به دانشگاه تهران راه یافت و در دانشکده معقول و منقول، دانشکده الهیات و دانشکده ادبیات و علوم انسانی استاد شد. وی به‌دور از غوغاسازی و شهرت‌طلبی، مردی دانشمند بود. تسلط او بر دقایق لغت عرب، در کنار حافظه قوی، مایه شگفتی دوستان بود. احمد مهدوی دامغانی در خصوص وی می‌نویسد: «فاضل مظلوم محرومی که فقط معدودی از معاصران به مقام او واقفند!». آثار: شاید برجسته‌ترین نوشته‌های وی، نوشتن بر حاشیه صفحات، هنگام مطالعه باشد و بجاست اگر روزی گردآوری و منتشر شود. اما از آثار دیگر او می‌توان به کتابهای زیر اشاره کرد: نورالنّبراس بجمع أسماء الهرماس لامیة الکُرد مجموعة القصائد قیدالأوابد بدایع الفواید معیار القروض فی علم‌العروض مخزن‌الأدب فی اشعار‌العجم و العرب منتخب قصاید فارسی دیوان غزلیات فارسی مثنوی بوسه‌نامه الدروس العربّیه منتخب نهج البلاغه کلمات عالیات شرح ضادیّه طرماح بن‌حکیم الطّائی @arayehha
ایموجی‌هایی که اروپاییان در پیام‌ها و کامنت‌های‌شان استفاده نمی‌کنند؛ چرا؟ استفاده از برخی صورتک‌های موسوم به «ایموجی» توسط کاربران در جریان برقراری ارتباطات جهانی، به‌طور قابل‌توجهی رو به کاهش است. مطالعات نشان داده که برخی از آنها در معرض انقراض هستند که در ادامه شرح داده می‌شوند. ایموجی‌های «دودو»، «بز کوهی» و «امید» از جمله ایموجی‌هایی هستند که استفاده از آنها تقریباً در جهان متوقف شده و، به عبارت دیگر، منقرض شده‌اند. اکنون بررسی‌های شرکت آمریکایی Superside نشان داده که چند ایموجی دیگر نیز به‌زودی به این جمع می‌پیوندند. در واقع، در جریان تحقیقات این شرکت، میزان استفاده از ۱۰۰ ایموجی برتر در سراسر جهان به کمک نرم‌افزار Keyword Tool مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. این تحقیقات نشان داد که میزان استفاده از ۱۴ ایموجی در سراسر جهان رو به کاهش است و در صدر آنها نیز ایموجی «اوکی» (👌) وجود دارد. رتبهٔ استفاده از این ایموجی از سال ۲۰۱۳ میلادی تاکنون ۶۶ پله کاهش یافته است. ایموجی «😳»، که نماد شرمندگی و خجالت است، در جایگاه دوم قرار دارد و ایموجی «🙌»، که در واقع شخصی هر دو دستش را به نشانهٔ شادی بالا می‌برد، در جایگاه سوم کمترین میزان استفاده است. ایموجی «»، که برای پوزخند است، در ایالات متحده، بریتانیا و اسلواکی کمتر از دیگر کشورها استفاده می‌شود و رتبه اول در معرض خطرترین ایموجی‌ها را در این کشورها به خود اختصاص داده است. در سراسر اروپا، به‌ویژه در فرانسه و آلمان، کمترین استقبال از ایموجی جیغ (😱) شده و به آرامی در حال ناپدیدشدن است. میزان استفاده از این ایموجی ۴۷ درصد کاهش یافته است. در ایرلند، یونان، ایسلند و چک استفاده از ایموجی «اوکی» (👌) رو به افول است. دلیل کاهش استفاده از این ایموجی‌ها چیست؟ اولین دلیل طراحیِ ایموجی‌های جدیدتر است و دیگر اینکه برخی از گروه‌هایی که اقدام به نفرت‌پراکنی در شبکه‌های مجازی می‌کردند برخی از ایموجی‌ها را نیز ضمیمه محتواهای خود می‌کردند و، به این تریتب، استفاده از آن ایموجی‌ها به‌تدریج کاهش یافت. به‌طور مثال، ایموجی‌های کیسه پول را با محتواهای یهودستیزی و ایموجی «اوکی» را با محتواهایی دربارهٔ برتری سفیدپوستان منتشر می‌کردند. پیش از این، نظرسنجیِ مؤسسهٔ آنلاین آلمانی Statista در سال ۲۰۲۳ میلادی نشان داده بود که از هر ۱۰ مرد یک نفر و از هر بیست زن یک نفر گفتند که هرگز از ایموجی‌ها استفاده نمی‌کنند. نظرسنجیِ YouGov نیز نشان داده که با افزایش سن، استفاده از ایموجی‌ها کاهش می‌یابد، به‌طوری که ۱۵ درصد از افراد ۶۵ سال به بالا اعلام کردند هرگز از ایموجی‌ها استفاده نکردند. این رقم در میان پاسخ‌دهندگان در سنین ۱۸ تا ۴۴ سال تنها ۳ درصد بوده است. نسل «زِد» نیز برخی ایموجی‌ها را بسیار قدیمی می‌داند و یا عمدتاً به سمت ایموجی‌های جدیدتر جذب می‌شود یا کلاً از آنها اجتناب می‌کند. 📝 فرهنگستان زبان و ادب فارسی معادل «شکلک» را برای ایموجی . @arayehha
🍁 فرهنگستان زبان و ادب فارسی به ویراستار هوشمند ویراویراست نشان تأیید داد فرهنگستان زبان و ادب فارسی با هدف پشتیبانی از محصولات نرم‌افزاریِ مرتبط با زبان و خط فارسی در رایانه و فضای مجازی به ویراستار هوشمند ویراویراست نشان تأیید داد. به گزارش روابط عمومی فرهنگستان، با توجه به گسترش فنّاوری اطلاعات و به‌منظور حفظ خطّ و زبان فارسی در محیط رایانه و فضای مجازی، فرهنگستان زبان و ادب فارسی بر آن شده است تا با محوریت گروه زبان و رایانه، از محصولات نرم‌افزاریِ مرتبط با زبان و خطّ فارسی حمایت معنوی کند. برپایۀ این گزارش، در نخستین گام، پس‌از بررسی ویراستار هوشمند ویراویراست و سنجش آن با داده‌ها محک تهیه‌شده در گروه زبان و رایانۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی، به این نرم‌افزار نشان تأیید تعلق گرفت و پیوند آن در بخش پیوندهای مفید وبگاه فرهنگستان بارگذاری شد. این گزارش می‌‎افزاید پردازش زبان طبیعی زیرشاخه‌ای بِکر در علم هوش مصنوعی است که به بررسیِ زبان و گفتار طبیعیِ انسان‌‌ها براساس قواعد رایانه‌ای می‌پردازد. در زبان فارسی نیز افراد و شرکت‌هایی در این حوزه دست به نوآوری‌های دانش‌بنیان زده‌اند. درصورتی‌که ملاک تولید هر نرم‌افزاری، ویراست جدید دستور خط فارسی و عملکرد و کارآمدی آن ۷۵ درصد و بالاتر باشد، نشان فرهنگستان به آن محصول تعلق خواهد گرفت. گفتنی است «پردازشگران زبان‌ویرا» یکی از شرکت‌های خلاق در حوزۀ پردازش زبان طبیعی و هوش مصنوعی است که ابزارهای زبان‌محور بسیاری را طراحی کرده است. ویراستار هوشمند «ویراویراست» یکی از این ابزارهاست که به‌تازگی، و پس‌از ارزیابی در گروه زبان و رایانۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی، توانسته نشان تأیید فرهنگستان را کسب کند. این ابزار به کاربران فارسی کمک می‌کند نوشته‌های خود را مطابق دستور خط فارسی مصوب فرهنگستان (۱۴۰۱)، ویرایش کنند. ویراویراست از فرایند پردازش زبان طبیعی استفاده می‌کند و می‌تواند در واژه، جمله‌ و معناشناسی متن‌های فارسی را اصلاح کند. ©️ فرهنگستان زبان و ادب فارسی () #️⃣ @arayehha
سخت‌ترین زبان‌ جهان برای یادگیری کدام است؟ یادگیری یک زبان خارجی، هرچه که باشد، هرگز کار آسانی نیست. با این حال، یادگیریِ برخی از زبان‌ها دشوارتر است. گاهی اوقات این دشواری به‎دلیل واج‌شناسیِ متمایز زبان‌هاست که تسلط بر آن بسیار پیچیده است، زیرا معمولاً از زبان مادری ما بسیار دور است. به‎عنوان مثال، در برخی زبان‌ها، تلفظ دقیق حروف ضروری است و زیروبم‌ها می‌تواند معنای یک جمله را کاملاً تغییر دهد. در ادامه ۷ زبانی آورده شده است که با الهام از رتبه‌بندیِ یونسکو سخت‌ترین زبان‌ها برای یادگیری محسوب می‌شوند. ➐ زبان آلمانی هرکسی که تا به حال سعی کرده به زبان آلمانی صحبت کند می‌داند که این زبان دشوار است. نه‌تنها واژگان این زبان و دستور زبان آن بسیار با زبان مادری ما متفاوت است، بلکه کلمات دارای جنسیت مؤنث، مذکر یا حتی خنثی هستند. تسلط بر قواعد صرف فعل آن نیز پیچیده است. [...] ➏ زبان فنلاندی فنلاندی یک زبان نوردیک (اسکاندیناوی) است که گرامر بسیار پیچیده‌ای دارد. این زبان مملو از پسوند است و در کنار تغییرات گرامری، که گاه تا ۱۵ تغییر می‌رسد، یادگیری آن را دشوار می‌کند. این زبان کمیاب متعلق به خانواده زبان‌های فینو - اوگریکی است که در مجارستان، فنلاند، استونی و روسیه صحبت می‌شود. ➎ زبان ژاپنی اگرچه ژاپنی یک زبان زندۀ کمتر رایج است، اما به لطف محصولات فرهنگی مانند مانگاها و بازی‌های ویدیویی، جوانان زیادی را جذب خود کرده است. اگرچه یونسکو این زبان را در میان ۷ زبان دشوار برای یادگیری رتبه‌بندی کرده، اما برخی معتقدند که با درک منطق و ساختار آن، می‌توان راحت‌تر آن را آموخت. به نظر می‌رسد که در این زبان، مهم‎ترین چیز یادگیریِ واژگان است تا بتوان مکالمه‌ای روان داشت. دشواری بزرگ زبان ژاپنی در نوشتن آن نهفته است، زیرا در این زبان از سه سیستم مختلف کاراکتر برای نوشتن الفبا استفاده می‌شود: هیراگانا، کاتاکانا و کانجی که دو مورد اول نمادهای آوایی هستند. در زبان ژاپنی، ساختار افعال در زمان‌های حال و آینده به یک شکل است و، در مقابل، صرف افعال در زمان گذشته پیچیدگی‌های زیادی دارد. افعال و اسم‌های رایج نیز با فاعل همخوانی ندارند و پایان آنها فقط برای نشان‎دادن سطح نفی یا ادب تغییر می‌کند. ➍ زبان ایسلندی ایسلندی به‎دلیل الفبای منحصربه‎فردش، که از الفبای لاتین مشتق شده اما شامل حروف اضافی است، به‎عنوان زبانی دشوار برای یادگیری شهرت دارد. در این زبان لهجه‌ها هم ویژه هستند و بر شکل تلفظ کلمات تأثیر می‌گذارند. زبان ایسلندی همچنین شامل صداهای ناشناخته‌ای مانند ð است. واج‎شناسی پیچیده‌ای دارد و قوانین توالی صامت‌ها در آن متفاوت با دیگر زبان‌های لاتین است. در این زبان نیز کلمات دارای سه جنسیت متفاوت مذکر، مؤنث و خنثی هستند. ➌ زبان عربی یادگیری زبان عربی به چند دلیل برای زبان‌آموزان در سراسر جهان دشوار است: اول به‎ دلیل الفبای متفاوت آن، سپس رسم‎الخط متمایز آن و، در نهایت، تلفظ پیچیده و قواعد هجا و تأکید در آن. ریشۀ متفاوت واژگان و پیشوندهای آن نیز می‌تواند درک آنها را پیچیده کند و گرامر متفاوت آن، مانند یادگیری هر زبان خارجی دیگری، چالشی برای خارجیان است. ➋ زبان یونانی یونانی منشأ لاتین ندارد. بنابراین از زبان‌هایی مانند فرانسوی و هر زبان لاتین دیگری مانند اسپانیایی یا ایتالیایی که یادگیری آنها آسان‌تر است فاصله می‌گیرد. دشواریِ واقعیِ زبان یونانی در آواشناسی و به‎خاطرسپاری الفبای کاملاً متفاوت آن است؛ اگرچه تلفظ‎ها و قواعد گرامری و صرف فعل نیز در این زبان پیچیده هستند. ➊ زبان ماندارین چینی براساس طبقه‌بندیِ یونسکو، زبان چینی «سخت‌ترین» زبان برای یادگیری در جهان است، به‎ویژه ماندارین چینی که یک گویش غنی و جامع است. با وجود این، ماندارین زبان مادری حدود ۹۵۵ میلیون نفر در سراسر جهان است و به همین دلیل پرگویش‌ترین زبان در جهان محسوب می‌شود. چینیِ ماندارین همچنین یک زبان محبوب در دنیای تجارت، به‎ویژه تجارت بین‌المللی، است. دشوارترین قسمت این زبان را می‌توان پیچیدگی‌های مربوط به نوشتن آن دانست، زیرا زبانی بدون الفبا است و برای نوشتن باید بیش از ۸۰ هزار کاراکتر را حفظ کرد. تلفظ آن نیز می‌تواند زبان‌آموزان را بترساند، زیرا در آن ترکیبات متفاوتی از هجاها وجود دارد و اگرچه همان صداها به گوش می‌رسند، اما لحن می‌تواند معنای کلمات را تغییر دهد. در مقابل، دستور زبان چینی «ساده‌ترین» چیز برای یادگیری است. فرای میزان دشواری یا سهولت یک زبان جدید، اصلی‌ترین نکته برای کسب مهارت در آن، صرف زمان و صبر و تمرین است. @arayehha
🍁 صیانت از حقوق مترجمان ✍🏻 آزاده چراغی: از مهم‌ترین مشکلات عدیده‌ای که مترجمان ایرانی با آنها دست‎وپنجه نرم می‌کنند قراردادهای یک‌طرفه و نامتوازن ناشران است. در فراخوانی‎ای که اخیراً پیش‌نویسش منتشر شده نیز به این موضوع اشاره شده که این قراردادها اغلب به نفع ناشر تنظیم می‌شوند و حقوق مادی و معنوی مترجمان را به‌شدت تحت‌الشعاع قرار می‌دهند. اغلب شرایط قرارداد، از جمله زمان چاپ، زمان تجدید چاپ، تعداد تیراژ چاپ، نحوه توزیع کتاب و ...، به‎صورت یک‌طرفه از طرف ناشر تعیین می‌شود و مترجم حق چندانی برای مذاکره و تغییر این شرایط را ندارد. از جمله نمودهای این مسئله: در قراردادهای ناشران بیشترِ بار مالی و حقوقی روی دوش مترجم است؛ در بازاری که با گذشت زمان، ارزش پول به علت تورم کاهش می‌یابد، موعد پرداخت حق‌الترجمه چندین ماه بعد از چاپ، آن‌هم به‌صورت اقساط است؛ تعیین زمان چاپ اول و تجدید چاپ به عهده‌ و در اختیار ناشر است، آن‌هم زمانی که عایدی مترجم منوط به (تجدید) چاپ بهنگام اثر است و به بهانه‌های مختلف (ویرایش متن، تبلیغات و بازاریابی، انتشار چاپ‌های خاص و ...) از حق‌الزحمه مترجم کسر می‌شود. در قراردادهایی که مابین ناشران و مترجمان بسته می‌شود امکان سوءاستفاده از سوی ناشر وجود دارد و هیچ سازوکاری برای جلوگیری از متضررنشدنِ مترجم پیش‌بینی نشده است؛ مثلاً ناشر ممکن است، بدون اطلاع مترجم، بیشتر از تیراژ اعلام‌شده کتاب را چاپ کند و بفروشد و حق‌الزحمه مترجم بابت تیراژ مازاد را به او ندهد؛ ممکن است ناشر، بدون اطلاع مترجم، با الصاق برچسب به کتاب، قیمت چاپ‌های جدید را بالاتر ببرد، ولی حق‌الترجمه را طبق قیمت قدیم محاسبه و پرداخت کند؛ ممکن است ناشر پس از ماه‌ها و بعضاً سال‌ها معطلی، اثر ترجمه‌شده را به بهانه‌های مختلف (تغییر سیاست نشر، تغییر سردبیر، کمبود بودجه یا ...) منتشر نکند و بابت حبس اثر نزد ناشر هیچ الزام یا جریمه‌ای متوجه ناشر نیست؛ ممکن است ناشر حق‌الترجمه مترجم را به ‌موقع و به میزان درست پرداخت نکند و هیچ ضمانت اجرایی در قرارداد برای پیشگیری از این امر پیش‌بینی نشده است؛ ممکن است ناشر، بدون کسب اجازه از مترجم و به بهانۀ ویرایش یا اعمال ممیزی‌های ارشاد، تغییراتی در متن ترجمه ایجاد کند یا در آثار جانبی برگرفته از متن ترجمه‌شده یا در تبلیغاتش از مترجم نامی نبرد و این امر نه‌تنها به اعتبار حرفه‌ای مترجم آسیب می‌زند، بلکه حق او برای حفظ تمامیت اثرش را نیز نقض می‌کند. تمامی این مسائل به مشکلات مالی مترجم دامن زده و همین امر باعث شده حرفۀ مترجمی (ترجمه به‎عنوان شغل اصلی و منبع اصلی درآمد) در معرض خطر باشد، زیرا مترجم نمی‌تواند به‌طور دقیق از میزان درآمد خود مطلع شود و از احقاق حقوق خود اطمینان حاصل کند. بسیاری از مترجمان به‎دلیل شرایط نامناسب کاری و عدم حمایت از سوی ناشران، از ادامۀ فعالیت خود در این حوزه دلسرد می‌شوند. این امر به کمبود مترجم حرفه‌ای و کاهش تنوع آثار ترجمه‌شده منجر و باعث می‌شود مترجمانی که با وجود تمام این مشکلات به کار خود ادامه می‌دهند نیروی کاری ارزان و قابل‌مصرف تلقی شوند. قراردادهای یک‌طرفه و نامتعادل، تأثیرات مخربی بر کل صنعت نشر و سرانۀ کتابخوانی عموم مردم نیز دارند. وقتی مترجم وادار به پذیرش چنین قراردادهایی با حق‌الزحمه‌ای ناچیز می‌شود، انگیزه‌ای برای ارائۀ ترجمۀ باکیفیت نخواهد داشت. این امر به‌طور مستقیم بر کیفیت ترجمه‌ها تأثیر گذاشته و، در نهایت، به نزول کیفیت ادبیات ترجمه‌شده و ریزش آمار کتابخوانی منجر می‌شود. بازبینی بندهای موجود در قراردادهای ناشران به منظور بهبود شرایط مترجمان و ایجاد تعادل در روابط بین مترجم و ناشر ضروری است. در قراردادهای مذکور می‌بایست حقوق و وظایف هر یک از طرفین به‌طور شفافْ مشخص، ضمانت اجرایی تعهدات طرفین پیش‌بینی و حتی‌الامکان از بروز اختلافات جلوگیری شود. آگاهی و بحث دربارۀ حقوق پدیدآورندگان به تقویت قدرت چانه‌زنی هنرمندان و ایجاد استانداردهای حرفه‌ای کمک می‌کند. با افزایش آگاهی مترجمان، تدوین قراردادهای منصفانه استاندارد و حمایت از‌سوی ناشران و نهادهای دولتی، می‌توان به بهبود وضعیت مترجمان و ارتقای کیفیت آثار امیدوار بود. ©️ از: روزنامه اعتماد (۱۴۰۳/۷/۱۸) #️⃣ @arayehha
آرایه های ادبی
🍁 اندیشۀ نو با ترجمه؟ ✍🏻 آبتین گلکار: نگاه به ترجمه و مترجم در کشور ما مانند بسیاری از کشورهای دیگر یکسان نبوده و نیست. در کنار انبوه جمله‌های پرطمطراق و قضاوت‌های دلگرم‌کننده دربارهٔ جایگاه مترجمان در اجتماع و تشبیه‌هایی از قبیل «پل میان تمدن‌ها» و «سفیران فرهنگی»، هرگاه نظرهایی نیز ابراز می‌شود دربارۀ آنکه رونق‌گرفتن ترجمه در حیات فرهنگیِ جامعه ممکن است به ضرر تولید اندیشۀ بومی تمام شود، دانش و هنر بومی را از سکه بیندازد، ازخودبیگانگیِ فرهنگی را دوچندان کند و موجب ضعف هویت ملی شود. این نظرها، که گاه از سر خیرخواهی کامل نیز بیان می‌شود، چندان درست و موجه به‌نظر نمی‌رسد. در اغلبِ دوره‌های شکوفاییِ فرهنگی در تاریخ ایران، و حتی سرزمین‌های دیگر، ترجمه نیز رونق داشته و در این شکوفایی نقش چشمگیری را بازی کرده است. ادب و اندیشۀ فارسی، از زمان‌های باستانی هم که کوه‌ها و دریاها فلات ایران را در محاصرۀ خود گرفته بودند، با سرزمین‌های دیگر ارتباط و دادوستد فکری و فرهنگی داشت، اثر می‌گذاشت و اثر می‌پذیرفت و هویت خود را نیز حفظ می‌کرد؛ اکنون که برقراری روابط تا این اندازه ساده شده، ساده‌اندیشانه به‌نظر می‌رسد که بخواهیم اصالت و هویت‌مان را با بسته نگه‌داشتن جامعه و تمدن‌مان حفظ کنیم و بپنداریم که با کم‌کردن ارتباط‌مان با جهان به استقلال فکری و فرهنگیِ کشورمان کمک می‌کنیم. ترجمه در هر شکلی، از ترجمۀ شفاهی و فنی و بازرگانی گرفته تا ترجمۀ کتبی و ادبی و فلسفی، موجب معرفی اندیشۀ نو می‌شود و اندیشۀ نو موجب حرکت اندیشۀ ما. برای آنکه اندیشۀ نو به ما زیان نرساند و کورکورانه اسیرش نشویم، به چیزی دیگر، غیر از حذف اندیشۀ نو، نیاز داریم: به استقلال اندیشۀ خودی. استقلال اندیشۀ خودی نیز در خلأ و با حذف همۀ اندیشه‌های دیگر به دست نمی‌آید و، برعکس، بسیار ضعیف‌تر می‌شود. بیمارستان جندی‌شاپور را بدون پزشکان رومی و هندی، ابن سینا و فارابی را بدون ارسطو، شعر کهن فارسی را بدون شعر عربی و شعر نو فارسی را بدون شعر غربی می‌توان تصور کرد؟ اینها پیش‌پاافتاده‌ترین نمونه‌های تأثیرپذیری ماست؛ چرا هیچ‌کدام از این دستاوردهای تمدنی‌مان را جلوۀ تقلید و ازخودبیگانگی نمی‌دانیم؟ مترجمان ما در غنابخشیدن به زبان و ادبیات فارسی و ارتقای آن نیز بسیار کوشیده‌اند و سهم‌شان در این راه شاید از نویسندگان کمتر نباشد. کاری که مترجمانی چون ابوالحسن نجفی، محمد قاضی، ابراهیم یونسی، نجف دریابندری و ده‌ها مترجم دیگر چون اینان برای زبان فارسی کرده‌اند جایگزین ندارد. اینان، از یک‌سو، با بینش درست و انتخاب‌های هوشمندانه اندیشه‌های نو به جامعۀ کتاب‌خوان ایران ارزانی داشتند و آن را با نگرش‌های تازه و متفاوت آشنا کردند و از سوی دیگر، با تسلط کم‌نظیرشان بر زبان فارسی و غوطه‌ای که در زبان و ادب کشورهای دیگر خورده بودند شیوه‌هایی نو، چه در انتخاب یا ساخت واژه‌ها و تعبیرها، چه در تحول ساختارهای صرفی و نحوی و چه در طرز بیان، ارائه کردند که، به‌رغم «وارداتی» بودن، بر قامت زبان فارسی خوش می‌نشست و ناساز نبود و، از همین رو، به‌سرعت هم پذیرفته می‌شد و زبان را شکوفاتر می‌کرد. در روزگار ما، موازنۀ تسلط بر زبان مبدأ و مقصد در میان مترجمان، نسبت به نسل‌های پیشین، تا اندازه‌ای دگرگون شده است. در دهه‌های گذشته، مترجمان برای درک دشواری‌های زبان مبدأ منبع و یاوری جز سه چهار فرهنگ لغت و دانشنامه نداشتند و گاه باید ساعت‌ها و روزها جست‌وجو می‌کردند تا نکته‌ای را دریابند که امروزه، به کمک اینترنت، در چند ثانیه یافت می‌شود. جست‌وجوها نیز بسیاری از اوقات به نتیجه نمی‌رسید و مترجمان ناگزیر بودند خودشان «اجتهاد» کنند و معنایی را که با توجه به بافتار متن احتمال می‌دادند درست‌تر است در ترجمه‌شان بنشانند. اجتهادشان نیز، با درک و شهودی که از زیاد خواندن و انس با ادبیات به‌دست آورده بودند، اغلب صحیح بود. تسلط‌شان بر زبان فارسی و پختگیِ قلم و ذوق‌شان نیز آن خطاهای جزئی را می‌پوشاند. همین است که متن‌های مترجمان بزرگ نسل‌های پیشین را، حتی اگر از لحاظ تطابق با متن اصلی کاملاً دقیق و بی‌خطا هم نباشند، می‌توان جزئی از گنجینۀ ادب فارسی به‌شمار آورد و مایۀ رشد و بالندگیِ این زبان شمرد. امروزه، به لطف فناوری‌های نو، گاه مترجمانی با دانش متوسط از زبان مبدأ هم می‌توانند دشواری‌های متن اصلی را از برترین زبان‌دانان دیروز ما بهتر حل کنند، ولی کمبود مطالعه نسبت به نسل‌های پیشین موجب می‌شود در برگردان فارسیِ همان معنایی که به‌درستی درکش کرده‌اند ناکام بمانند، جمله‌ها سخت‌خوان شوند، ساختارهای وارداتی در لابه‌لای واژه‌ها حل نشوند و به چشم بیایند، و متن،‌ به اصطلاح، «بوی ترجمه بگیرد.» 🔗 متن کامل را در اینجا بخوانید. #️⃣ @arayehha
37.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تمرین شعرخوانی در وزن مفاعیلن با یک شعر نسبتا دشوار. خوانش درست شعر اولین مهارت در یادگیری علوم ادبی مربوط به شعره @arayehha
آخرین ماه سال خورشیدی مملو از التهاب و تشويشم بی تو "اسفند" روی آتيشم... @arayehha