🔻 ادامه کپشن قسمت دوم 🔰 درس نوزدهم ▪️تمام افراد دیندار و خداپرست در زمان آدم درگذشته بودند و فقط نوح باقی مانده بود. همه بت پرست بودند و حال باید حضرت نوح علیه السلام این جلوه بت‌ها را خنثی می‌کرد. خنثی کردن آنها با فقط قوه قهریه ممکن نبود چون باید ناکارآمدی آنچه که ابلیس به عنوان موجود برتر معرفی کرده نه تنها به مردم آن زمان بلکه به تمام مردم روی کره‌ی زمین تا قیامت ثابت می‌شد. ▪️شیوه خداوند متعال این است مهلت می‌دهد تا آن تمدن به اوج برسد بعد آن را خنثی کند. اما چرا ؟ ▪️چون اگر به اوج نرسد ممکن است باز این تفکرات انحرافی در اذهان برخی جاری شود که اگر این تمدن نابود نمی‌شد خیلی کارهای مهم را می‌توانست برای ما انجام دهد. ▪️حضرت نوح علیه السلام ۹۰۰ سال گفت: باید خدایی را بپرستید که قدرت داشته باشد. حضرت نوح با بت‌پرستان هیچ نقطه مشترکی نداشت یعنی شرک آنها (ذاتی) بود چون بت را خود خدا می دانستند لذا هیچ استدلالی نمی‌توانست برای آنها داشته باشد و تنها راه حضرت نوح نشان دادن جلوه ظاهری دیگری بود که تمدن بت‌ها را ناکارآمد جلوه دهد. ▪️در آن زمان عده کمی که تعدادشان از ۴۰ نفر تجاوز نمی‌کرد با حضرت نوح بودند ولی ایمان آنها هم ایمان و اعتقاد راسخ نبود لذا برای اینکه آن چهل نفر به اطمینان قلبی برسند و آیندگان ناکارآمدی بت‌ها را بدانند. تنها راه برای درمان بت‌پرستی ایجاد بحران بود. لذا حضرت نوح علیه السلام چهل سال وعده می‌داد که سیلی خواهد آمد اگر شما به بت‌ها تکیه کنید به عذاب الهی مبتلا می‌شوید. ▪️علت این که حضرت نوح از خداوند متعال خواست تا یک نفر از آنها زنده نماند این بود که اگر یک نفر هم زنده می‌ماند می‌گفت این اعتقادات خودم بود که مرا نجات داد. تفاوت بت‌پرستی در زمان حضرت نوح و بت‌پرستی‌های بعد از آن: آنها بت را خود خدا می‌دانستند ولی بعد از آن زمان بت‌پرست‌ها بت را نمادی از خدا می‌دانستند. https://eitaa.com/dinefetri https://eitaa.com/archive_dinefetri

✳️ درس نوزدهم 🔰 قسمت سوم 🔻 طاغوت‌های آشکار ▪️ دومین تمدن طاغوتی 🔹تمدن های طاغوتی چون خودشان ریشه و اصلی ندارند دنبال یک ریشه و اصل در جهبه حق می‌گردند و در جبهه حق وقتی یک حقیقتی پذیرفته شد در آن هنگام ابلیس یک نسخه بدلی از آن را درست می.کند. ✳️ نکته: اینکه میگوییم در زمان نوح علیه‌السلام جلوه ظاهری ملاک بود نه اینکه جلوه‌های دیگر در آن زمان نبودند، جلوه‌های دیگر هم بودند لکن مورد توجه نبودند. یعنی تمدن بت‌ها بر مبنای جلوه ظاهری بود. 🔹 مبنای حرکت ابلیس چیست؟ اگر مبنا این باشد که هر گردویی گرد است، مبنای ابلیس این می‌شود که هر گردی گردو است. مثلاً اگر پیامبری بگوید خدا برتر است باید تبعیت شود، ابلیس می‌گوید باید هر چیزی که از هر لحاظی برتر داشت شبیه خداست و از او باید تبعیت کرد. 🔹 در این جا کار انبیا چیست؟ ▪️ کار انبیا فقط هدایت نیست بلکه رسوا کردن ابلیس است حال یا با استدلال یا حادثه https://eitaa.com/dinefetri https://eitaa.com/archive_dinefetri

🔻 ادامه کپشن قسمت سوم 🔰 درس نوزدهم 🔹 معنای بت‌پرستی چیست؟ ▫️ یعنی دست برداشتن از حرکت در مسیر صفات خدا و حرکت در مسیر جلوه‌های ظاهری ▪️ تاثیر بت پرستی این بود که هر کس این صفات را بیشتر داشت و جلوه‌های ظاهری‌اش بهتر بود مردم او را رشد یافته می‌دانستند و ملاک برتری را جلوه‌های ظاهری می‌دیدند در حالی که ملاک برتری نزد خدا تقوا است. ▪️ بت‌پرستی زمان حضرت نوح، شرک ذاتی (بت در مقابل ذات خدا) بود. حضرت نوح علیه‌السلام توحید ذاتی را اثبات کرد و جلوه‌ی ظاهری بت‌ها را خنثی کرد. در نهایت وقتی ایمان آوردگان به حضرت نوح نجات پیدا کردند مردم همه خداپرست شدند چون این قدرت را دیدند. ▪️ اما حال سوال این است که آیا ابلیس شکست نهایی خورد؟ خیر، چون می‌گوید: «قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ» یعنی حتماً حتماً حتماً گمراه می‌کنم مومنین را. به علاوه این که هنوز جلوه‌های دیگر باقی مانده است. ▪️بعد از پیروزی نوح، وقت آن است که ابلیس بر مبنای شعار تمدن پیروز، یک نسخه بدل جدید درست کند. ▪️ شعار حضرت نوح پرستش خدای مقتدر بود. https://eitaa.com/archive_dinefetri

✳️ درس نوزدهم 🔰 قسمت چهارم 🔻 طاغوت‌های آشکار ▪️ مقابله حضرت ابراهیم با نمرود 🔸 گفته شد: حضرت نوح نبی الله علیه‌السلام خنثی کننده جلوه ظاهری بت‌ها بود. ▫️مأموریت نوح: اثبات قدرت برای خدا و عدم آن برای بت‌ها بود. ▫️عامل خنثی کننده: عذاب الهی عالم گیر ▫️وسیله: کشتی نجات ▫️نتیجه: عدم پرستش بت به جای خدا و رسوایی بت‌ها و بت‌گرها ▫️شعار بعد از پیروزی: پرستش خدای مقتدر 🔹شروع تمدن دوم (طاغوت نمرودها) طاغوت نمرودها بر پایه جلوه‌های قدرت ( زور اسلحه لشکر نظامی) شکل گرفت که بعد از حضرت نوح کسانی آمدند ادعای حاکمیت کردند که قدرت داشتند و حاکمیت را به دست گرفتند و کار به جایی رسید که یک حاکمیت مطلق برای آخرین نمرود در زمان حضرت ابراهیم خلیل الله علیه‌السلام رخ داد و مردم نمرود را به عنوان خدا قبول داشتند و بت هم می‌پرستیدند. ▪️بت‌پرستان زمان نمرود شرک‌شان ذاتی نبود که بگویند این بت پدیدآورنده هستی هستند. آنها معتقد بودند این بود یک نمادی از قدرت است و خدای اصلی را نمرود و این بت‌ها را رابط بین خودشان و نمرود می‌دانستند. ▪️خود نمرود ذات خدا را به عنوان خالق و پدید آورنده قبول داشت ولی خود را نماینده و شریک خدا در قدرت می دانست لذا مبتلا به شرک صفاتی شده بود. https://eitaa.com/dinefetri https://eitaa.com/archive_dinefetri

🔻 ادامه کپشن قسمت چهارم 🔰 درس نوزدهم ▪️ برای مقابله با این نسخه بدل خداوند حضرت ابراهیم خلیل الله را مبعوث فرمود که بیاید و جلوه‌های قدرت نظامی نمرود را خنثی کند. ✳️ نکته: اینکه می‌گوییم ابراهیم خلیل الله یا نوح نبی الله این القاب پیامبران نشان از این داشت که آن مطلبی که روی آن پافشاری می‌کردند خبر از پیروزی و رمز پیروزی آنها دارد. ▪️ در آن زمان تنها گوینده «لا اله الا الله» حضرت ابراهیم و دو الی سه نفر دیگر بودند. ▪️در مرحله بعد حضرت ابراهیم علیه السلام با نمرود وارد مذاکره شد و با نمرود محاجه و استدلال کرد در حالی که حضرت نوح نمی توانست استدلال کند. چون بت‌پرستان آن زمان شرک ذاتی داشتند ولی نمرود مبتلا به شرک صفاتی شده بود و خالقیت خدا را قبول داشت. ▪️در گفت‌وگوی بینشان حضرت ابراهیم علیه السلام فرمود: پروردگار من کسی است که زندگی می‌دهد و می‌میراند و در مقابل نمرود مغالطه کرد و دستور داد دو نفر را از زندان آوردند که یکی را آزاد کرد و دیگری را اعدام کرد و گفت من هم می‌توانم حیات بدهم و بمیرانم. ▪️بعد از این مقالطه حضرت ابراهیم گفت پروردگار من خورشید را از مغرب به مشرق طلوع می‌دهد و اگر تو میتوانی از مشرق به مغرب طلوع بده! اینجا نمرود مبهوط شد و دیگر نتوانست حرفی بزند. ▪️اما اطرافیان نگذاشتند این مطلب رسانه‌ای شود و کسی از این گفتگو اطلاع پیدا کنند و حال این وظیفه حضرت ابراهیم بود که این مطلب را رسانه‌ای کند. ▪️حضرت ابراهیم باید نشان می‌داد که بت‌ها قدرت ندارند و نمرود هم خدا نیست لذا وقتی که مردم به بیرون شهر رفته بودند تمام بت‌ها را شکست و تبر را بر گردن بت بزرگ انداخت وقتی آن حضرت را دستگیر کردند فرمود: چرا از بت بزرگ نمی‌پرسید؟ گفتند: بتها نمی‌توانند حرکت کنند. حضرت فرمود پس چرا آنها را می‌پرستید؟ ▪️این سخن زمینه‌ای شد که بت اصلی یعنی نمرود را رسوا کند، اما نمرود به جای پاسخ دادن فضا را احساسی کرد و مردم را تحریک کرد که ابراهیم بت شما را شکسته است و بعد خواست با اسلحه خودش یعنی آتش ابراهیم را بسوزاند. ▪️ به مردم دستور داد تا سه سال تمام هیزم جمع کنند . ▪️۲۴ فرسخ مربع هیزم جمع شد. در زمان نمرود مردم آن‌قدر به خدای نمرود اعتقاد داشتند که نذر می‌کردند که اگر فلان کارشان به انجام برسد هیزم بیاورند برای سوزاندن ابراهیم. وقتی هیزم وسیعی جمع شد باید راهی پیدا می‌کردند تا حضرت ابراهیم علیه السلام را داخل آتش بیندازند. ابلیس آمد و ساختن منجنیق را یادشان داد ▪️ در این هنگام ملائکه آمدند به حضرت ابراهیم گفتند که میخواهی کاری کنیم که آتش خاموش شود فرمود : «علمه بحالی کفی أن مقالی» لذا آتش سرد شد و مردم قدرت تکوینی خدا را دیدند و فهمیدند فقط قدرت نظامی موثر نیست و باید قدرتی باشد که موثر در تمام نیروهای عالم باشد. ✅ لذا حضرت ابراهیم توحید صفاتی را اثبات کرد. https://eitaa.com/dinefetri https://eitaa.com/archive_dinefetri

✳️ درس نوزدهم 🔰 قسمت پنجم 🔻 طاغوت‌های آشکار 🔹 مقابله حضرت موسی با فرعون ▪️گفته شد حضرت ابراهیم خلیل‌الله خنثی کننده جلوه قدرت نظامی نمرودها بود که: ▫️ماموریت ابراهیم: اثبات قدرت تکوینی برای خدا و عدم آن برای نمرود ▫️عامل خنثی کننده: سرد شدن آتش بر او ▫️ وسیله: توکل و اعتماد به خدا یعنی دوستی خدا ▫️ نتیجه: عدم پرستش نمرود‌ها به جای خدا و رسوایی نمرود‌ها ▫️شعار بعد از پیروزی: پرستش خدای دارای قدرت تکوینی ▪️نمرود برای این که بیشتر رسوا نشود از کشتن ابراهیم صرف نظر کرد و گفت من خدای ابراهیم را می‌کشم. برای این که خدای ابراهیم را بکشد بندهایی را به پای کرکس‌های آموزش دیده بستند و نمرود را به آسمان بردند. او تیری پرتاب کرد و تیر خونی برگشت. به مردم گفت من خدای ابراهیم را کشتم. ▪️حکمت برگشت تیر خونی این بود: شک برای کسانی که در عقیده متزلزل بودند و به صورت قلبی و یقینی خدا را نپذیرفته بودند غلبه کند و مومنان واقعی غربال شوند. ▪️در اقدام بعدی، نمرود گفت: تمام لشکریان را آماده می‌کنم تا با خدای ابراهیم بجنگم و به ابراهیم گفت: به خدایت بگو برای جنگ با من آماده شود. ▪️از طرف خدا لشکریان پشه‌های ریز حمله کردند و به مغز لشکریان نمرود نفوذ کردند. ▪️یکی از آن پشه‌ها به مغز نمرود راه پیدا کرد. کار نمرود به جایی رسید که به افرادش می گفت محکم به سرش ضربه بزنند تا بلکه از عذاب نجات پیدا کند و هرکس ضربه را محکم تر می‌زد مقرب‌تر بود. ▪️با این کار اعتقاد مردم به قدرت اشخاص از بین رفت و قدرت الهی را باور کردند. https://eitaa.com/dinefetri https://eitaa.com/archive_dinefetri

🔻 ادامه کپشن قسمت پنجم 🔰 درس نوزدهم ✅ تاثیر نمرود‌پرستی در جامعه چه بود؟ 🔹در زمان نمرود شخص برتر کسی بود که به نمرود نزدیک‌تر بود ولی شعار ابراهیم این بود که باید خلیل الله شویم و به جای دوستی با بنده خدا (یعنی نمرود) با خدا دوست شویم. ▪️ در آن زمان مردم قائل به الوهیت نمرود بودند ولی بعد از خنثی سازی جلوه قدرت مادی دیگر کسی این عقیده را نداشت و معلوم شد راه برون رفت از مشکلات دوستی با خداست نه ابرقدرت‌ها. ✳️ حال که قدرت تکوینی اثبات شد باید ابلیس نسخه بدل آن را بسازد. 🔻 نسخه بدل قدرت الهی: از اینجا سلسله فرعون‌ها شروع می‌شود و آخرین فرعون زمان حضرت موسی برترین فرعون بود لذا تمدن فرعون‌ها بر پایه جلوه‌های تخیلی یعنی (سحر) شکل گرفت. 🔷 نسخه بدل قدرت تکوینی سحر است. شیطان این‌طور القاء کرد که هر کس سحر دارد می‌توان او را اطاعت کرد و پرستید. لذا کار فرعون به جایی رسید که گفت: «انا ربکم الاعلی» یعنی مبتلا به (شرک أفعالی) شد و گفت: همه کارهایی که خدای موسی انجام می‌دهد ما هم انجام می‌دهیم. ▪️در این برهه از زمان مردم هم، عامل تکامل را در سحر و سیاسی‌کاری و شانس می‌دانستند. خداوند برای مقابله با این اعتقاد فاسد موسی (کلیم الله) را برانگیخت. ▪️حضرت موسی علیه‌السلام باید نشان می‌داد که قدرت تکوینی فرعون تخیلی است نه واقعی و قدرت تکوینی واقعی تنها از آن خداست. ▪️موسی (ع) با فرعون وارد گفت‌وگو شد. فرعون به حضرت موسی گفت اگر راست می‌گویی با سحر ما مقابله کن. که در آن مجلسی که ساحران از طناب‌ها مار درست کردند عصای موسی اژدهایی شد و همه را بلعید. ✳️ نکته: سحر یعنی تصرف در اذهان یا تصرف در خود شیء که به واسطه نیروهای فیزیک پنهان هستی (جن) انجام می‌گیرد و ساحران از این روش استفاده می‌کردند. ▪️ مهم‌ترین تاثیر معجزه موسی این بود که اولین ایمان آورندگان ساحران بودند. چون آنها به خوبی تفاوت سحر و معجزه را می‌دانستند. فرعون آنها را تهدید کرد که اگر از این ایمان دست برندارند دست و پای آنها را می‌برد ولی آنها چون خدای موسی را با یقین قلبی باور کرده بودند از تهدید فرعون نترسیدند و این‌گونه جلوه تخیلی خنثی شد. 🔸 چرا لقب موسی کلیم الله بود؟ گفتمان آن زمان این بود که اگر کسی در کارش گره‌ای ایجاد شود باید دنبال ساحر برود ولی پیام موسی کلیم الله این بود که با در ارتباط با خدا بودن و شنیدن سخنانش می‌توان مشکل‌گشایی کرد لذا حضرت موسی علیه السلام توحید افعالی را اثبات کرد. https://eitaa.com/dinefetri https://eitaa.com/archive_dinefetri

✳️ درس نوزدهم 🔰 قسمت ششم 🔻 طاغوت‌های آشکار 🔹 چالش‌های حکومت دینی حضرت موسی 🔸گفته شد حضرت موسی کلیم الله خنثی کننده جلوه تخیلی فرعون‌ها بود: ▫️ ماموریتش: اثبات واقعی قدرت تکوینی خدا، تخیلی بودن سحر فرعون‌ها. ▫️ عامل خنثی کننده‌اش: غلبه بر ساحران. ▫️ وسیله‌اش: عصا، ید بیضا و کلیم بودن. ▫️ نتیجه: عدم پرستش فرعون ها به جای خدا بود ▫️شعار بعد از پیروزی: پرستش خدای دارای قدرت تکوینی واقعی بود 🔹موسی علیه السلام اثبات کرد قدرت تکوینی واقعی از آن خداست و با قدرت تخیلی نمی‌توان مشکلی را از ریشه حل کرد اگر هم حل شود، موقتی است. ▪️ اولین تجربه رسمی حاکمیت دینی برای حضرت موسی علیه‌السلام بوده است که چالش‌های زیادی را با خود به همراه داشت مثل چالش سامری و غیره. به علت زیاد بودن این چالش‌ها خداوند در قرآن کریم خیلی از آنها را به ما یادآوری می‌کند. به همین دلیل است که نام موسی بیش از ۵۰ بار در قرآن ذکر شده است اما نکته‌ی مهم این است که نباید به این چالش‌ها به صورت یک داستان نگاه کنیم بلکه هر کدامشان به تنهایی یک گفتمان محسوب می‌شوند. ▪️ به عنوان مثال کاری که فرعون نتوانست با قوم بنی‌اسرائیل کند سامری توانست طی ۴۰ روز، مردم را از توجه به خدا و حضرت موسی دور کند. https://eitaa.com/dinefetri https://eitaa.com/archive_dinefetri

🔻 ادامه کپشن قسمت ششم 🔰 درس نوزدهم 🟢 چالش‌های حکومت دینی موسی علیه‌السلام 🔹 فرعون: نماد استکبار و ایجاد تمدن مادی 🔹 قارون: نماد مرفهین بی‌درد 🔹 سامری: نماد روشنفکران گوساله‌پرست و مخالف تمدن الهی 🔹 بلعم باعورا: نماد مراجع و شخصیت‌های دینی بی‌بصیرت 🔹 برصیصای عابد: نماد معنویت و عرفان جدایی از سیاست. 🔸 گوساله‌ای که سامری از جنس طلا درست کرد سه نماد را در خود داشت: زر نماد ثروت بود زور نماد قدرت بود و تزویر که صدای وهم‌انگیز آن مجسمه بود. ▪️ در واقع سامری گفت هم خداپرست باشید هم به دنبال ثروت و قدرت باشید، به این بهانه مردم را فریب داد. چون سامری می‌دانست که اگر حضرت موسی آن الواح را که قانون اساسی حکومت خود شمرده می شد بیاورد دیگر خواهش‌های نفسانی در آن حکومت جایگاهی ندارد. حضرت علی علیه السلام فرمود که تمام اتفاقات زمان حضرت موسی باز هم در دوران ما تکرار می‌شود تا مردم امتحان شوند به همین دلیل پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به حضرت علی علیه السلام فرمود: «انت منی بمنزلة هارون من موسی». ▪️ قرآن درس زندگی برای همه اعصار و ادوار زندگی انسان است و گفتمان‌های آن همگی به کار می‌آیند و در هر قومی سامری وجود دارد که باید با آنها مقابله کرد. https://eitaa.com/archive_dinefetri

✳️ درس نوزدهم 🔰 قسمت هفتم 🔻 طاغوت‌های آشکار 🔹مقابله حضرت عیسی با علمای یهود ▪️گفتمان حضرت موسی که توجه به واقعیت و قدرت تکوینی واقعی بود پیروز شد، حال باید نسخه بدل ابلیس بر پایه همین واقعی بودن و جلوه‌های واقعی شکل بگیرد. لذا تمدن قوم یهود بر پایه جلوه‌های واقعی علمی مثل علوم تجربی، طب، صنعت و اقتصاد آغاز شد. ▪️آنها می‌گفتند طب تاثیر واقعی دارد و بیماران را شفا می‌دهد، صنعت تاثیر واقعی دارد که با آن محصول تولید می‌شود که این هم واقعی است و اقتصاد که تولید سرمایه و ثروت را در پی دارد. 🟢 نکته: انحراف ابلیس بر اساس همان گفتمان قوم پیروز شکل می‌گیرد و با قومی که در مسیر الهی نیستند کاری ندارد چون آنها انسان‌های مرده محسوب می‌شوند. در قوم بنی اسرائیل شرک نظری ایجاد شد. یعنی این قوم در عمل نماز خوبی می‌خواندند ولی از لحاظ نظر، توجه آنها به جلوه‌های واقعی عالم جلب شد و به جای توجه به خدا به جلوه‌های واقعی عالم توجه کردند؟ 🔸در واقع همه این علوم را خود حضرت موسی به آنها یاد داد ولی با وسوسه ابلیس این علوم رهزن آنها شد. یعنی توجه آنها به طب آن‌قدر زیاد شد که اطباء و دانشمندان آنها، شدند انبیا آنها. ▪️ این‌طور توجیه می‌کردند می‌گفتند: وقتی ما طبیبی داریم که بیماران را شفا می‌دهد دیگر نیازی به خدا نداریم. این در حالی بود که در ظاهر هم خدا را عبادت می.کردند. لذا شرک نظری داشتند یعنی جای خدا را عوض کردند با طب، صنعت و اقتصاد. 🔹برای مقابله با این جلوه های واقعی خداوند حضرت عیسی روح الله را مبعوث کرد. https://eitaa.com/dinefetri https://eitaa.com/archive_dinefetri

🔻 ادامه کپشن قسمت هفتم 🔰 درس نوزدهم 🔹برای مقابله با جلوه‌های واقعی، خداوند حضرت عیسی روح الله را مبعوث کرد. 🔸 حضرت عیسی گفت: آیا طب شما فلج مادرزاد را هم شفا می‌دهد؟ ولی من می‌توانم این کار را بکنم. آیا صنعت شما تولید حیات می‌کند؟ ولی من موجود زنده ایجاد می‌کنم. آیا اقتصاد شما خاک را طلا می‌کند؟ ولی من می‌توانم. ▪️حضرت عیسی علیه‌السلام گفت من می‌توانم چون تهذیب نفس کرده‌ام و پشتوانه معنوی دارم و هر کسی تهذیب نفس کند می‌تواند. لذا حواریون حضرت عیسی علیه‌السلام با همان روش مرده زنده کردند. ▪️حضرت پیروز شد ولی پیروزی به معنای غلبه بر یک قوم نیست بلکه به معنای تحقق هدف است. یعنی چه بسا قومی غلبه می‌کنند ولی هدف‌شان محقق نمی‌شود لذا همین تحقق هدف، عامل پیروزی است. ▪️علمای یهود با حضرت عیسی مقابله کردند گفتند باید عیسی را بکشیم که در اینجا یک شخصی شبیه حضرت عیسی شد و آنها او را کشتند و گفتند عیسی را کشتیم. در حالی که حضرت به آسمان چهارم عروج کرد تا روزی که برگردد و ماموریتش به صورت کامل محقق کند. ✅ حضرت عیسی به این دلیل زنده مانده تا رسالتش به اتمام برسد، تا زمانی که تمام جلوه های علوم بشر آشکار نشود رسالتش تمام نمی‌شود. لذا حضرت عیسی باید در زمانی بیاید که علم به اوج خودش برسد. حکمت آمدن دوباره حضرت این است که چون حضرت عیسی برای اروپایی‌ها مقدس است و جامعه غرب طوری امام زمان عجل الله و یارانش را به تصویر کشیده که وقتی حضرت بیایند غربی‌ها و مسیحیت حضرت را نمی‌پذیرند. در این وقت حضرت عیسی باید بیاید و حضرت را به آنها بشناساند. ▪️حضرت عیسی علیه‌السلام وقتی که می‌آید دوباره ادعای خود را تکرار می‌کند و می‌گوید: حالا به این نتیجه رسیدید که علم به تنهایی نمی‌تواند شما را نجات دهد و باز گفتمان زندگی بر مبنای تهذیب نفس را تذکر می‌دهد که در این جا زمینه حاکمیت حضرت مهدی عجل الله ایجاد می‌شود. https://eitaa.com/archive_dinefetri