✨﷽✨
🌼عاقبت صبر و تحمل در برابر بداخلاقی والدین(بسیار زیبا و آموزنده)
✍علامه طهراني در كتاب نورملكوت قرآن کریم مي فرمايد:يكروز در طهران، براى خريد كتاب به كتاب فروشى رفتم، مردى در آن أنبار براى خريد كتاب آمده، آماده براى خروج شد كه ناگهان در جا ایستاد و گفت: حبيبم الله. طبيبم الله،یارم....فهميدم از صاحب دلان است که مورد عنایت خاص خداوند قرار گرفته،گفتم: آقاجان! درويش جان! انتظار دعاى شما را دارم.چه جوری به این مقام رسیدی؟ناگهان ساکت شد،گریه بسیاری کرد،سپس شاد و شاداب شد و خندید.گفت: سید! شرح مفصلی دارد.
من مادر پيرى داشتم، مريض و ناتوان، و چندين سال زمين گير بود.
خودم خدمتش را مینمودم؛ و حوائج او را برميآوردم؛غذا برايش ميپختم؛ و آب وضو برايش حاضر ميكردم؛ و خلاصه بهر گونه در تحمّل خواسته هاى او در حضورش بودم. او بسيار تند و بداخلاق بود. ناسزا و فحش ميداد؛ و من تحمّل ميكردم، و بر روى او تبسّم ميكردم. بهمين جهت عيال اختيار نكردم، با آنكه از سنّ من چهل سال ميگذشت. زيرا نگهدارى عيال با اين اخلاقِ مادر مقدور نبود ... بهمین خاطر به نداشتن زوجه تحمّل كرده، و با آن خود را ساخته و وفق داده بودم.گهگاهى در أثر تحمّل ناگواريهائى كه از مادرم به من میرسيد؛ ناگهان گوئى برقى بر دلم ميزد، و جرقّه اى روشن میشد؛ و حال بسیارخوشی دست ميداد، ولى البته دوام نداشت و زود گذر بود.
تا يك شب كه زمستان و هوا سرد بود و من رختخواب خود را پهلوى او و در اطاق او پهن میکردم تا تنها نباشد، و براى حوائج، نياز به صدا زدن نداشته باشد. در آن شب كه من كوزه را آب كرده و هميشه در اطاق پهلوى خودم ميگذاشتم كه اگر آب بخواهد، فوراً به او بدهم، ناگهان او در ميان شب تاريك آب خواست. فوراً برخاستم و آب كوزه را در ظرف ريخته، و به او دادم و گفتم: بگير، مادر جان!او كه خواب آلود بود؛ و از فوريّت عمل من خبر نداشت؛ چنين تصوّر كرد كه: من آب را دير داده ام؛ فحش غريبى به من داد، و كاسه آب را بر سرم زد.فوراً كاسه را دوباره آب نموده و گفتم: بگير مادر جان، مرا ببخش، معذرت ميخواهم!
كه ناگهان نفهميدم چه شد...
إجمالًا آنكه به آرزوى خود رسيدم؛ و آن برق ها و جرقه ها تبديل به يك عالمى نورانى همچون خورشيد درخشان شد؛ و حبيب من، يار من، خداى من، بانظر لطف و عنایت خاصش به من نگاه کرد و چیزهایی از عالم غیب شنیدم و اين حال ديگر قطع نشد؛ و چند سال است كه ادامه دارد...
📚نور ملكوت قرآن(ج1) ، ص: 141 با اندكي تلخيص
💠 #اندوه_دراز
🔸 امام صادق علیه السلام:
دست برداشتن از گناه آسانتر از درخواست بخشش و توبه است. چه بسا شهوترانی کوتاه مدتی که اندوهی درازی بر جای گذارد.
✨ تَرْكُ الذَّنْبِ، أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِ الْمَعُونَةِ
✨ كَمْ مِنْ لَذَّةٍ دَنِيَّةٍ مَنَعَتْ سَنِيَّ سَنَا دَرَجَات
📚 اصول کافی/ج4/ص188
✍🏼 بعضی گناهان، گرچه کوتاه مدت است ولی عوارضی طولانی مدت دارند و گاه باعث بدبختی انسان در دو جهان می شود و جبران آن دشوار است.
#احادیث_روزانه
برکت و روزی:
💠 #اخلاق_خوب
🔸 امام علی علیه السلام:
گنج های روزی، در #خوش_اخلاقی و اخلاق پسندیده نهفته است.
📚 میزان الحکمه/ج1/ح7188
✍🏼 اخلاق خوب، باعث گسترش روابط صمیمانه با دیگران و ایجاد #نشاط و #آرامش در جامعه میشود.
♦️ نتیجه طبیعی آن، گسترش راه های کسب مال، و ثمره غیر مادی آن، سرازیر شدن برکت در روزی انسان از سوی خداوند است.
#دریافت_روزانه_حدیث
#افزایش_برکت_و_روزی
💠 #قسم_دروغ
🔹 امام علی علیه السلام:
سوگند دروغ انسان را فقیر می کند.
📚 جامع الخبار/ص125
✍🏼 سوگند به خداوند و نام های بزرگان دین، به هر صورتی که باشد ناپسند است و اثرات مخربی بر زندگی مادی و معنوی ما دارد.
⭕️ البته اگر #دروغ باشد، تأثیرش بیشتر است و باعث #فقر و فلاکت میشود.
💯 یکی از آداب مهم #تجارت و #معامله نیز پرهیز از قسم خوردن است.
#دریافت_روزانه_حدیث
#افزایش_برکت_و_روزی
عضویت در سرویس های روزانه👇
💠 #صدقه و روزی
🔸امام صادق(علیه السلام):
امام سجاد علیه السلام همواره اول صبح برای کار و زندگی از خانه بیرون می رفت.
- مردی پرسید اول صبح به کجا می روید؟
* فرمود: می روم تا برای خانواده ام صدقه بگیرم.
- مرد باتعجب پرسید: واقعا برای صدقه می روید؟
* فرمود: هرکس به جستجو برخیزد و روزی حلالی را تحصیل کند، چنان است که ازخداوند صدقه دریافت کرده است.
📚 فروع کافی/ج3/ص47
#دریافت_روزانه_حدیث
#افزایش_برکت_و_روزی
💠 خواص سوره قاف
🔹امام باقر(علیه السلام):
کسی که در نمازهای واجب و مستحب بر قرائت سوره "ق" مداومت کند، خدا رزق او را فراوان و نامه عملش را به دست راستش داده و در حساب بر او آسان می گیرد.
📚 ثواب الاعمال/ص114
✍🏼 سوره های قرآن دارای آثار مختلفی است. سوره «ق» یکی از سوره هایی است که سفارش شده برای وسعت رزق، روزی سه مرتبه و رو به قبله خوانده شود.
📚 تفسیر درالمنثور/ج6/ص101
#دریافت_روزانه_حدیث
#افزایش_برکت_و_روزی
سهم #روز_شصت_ویکم : نامه ۵۳ #نهج_البلاغه از بند ۷ تا بند ۸
┄═❁🍃❈🌸🍃🌸❈🍃❁═┄
📜 #نامه53 : نامه به مالک اشتر
(قسمت سوم )
7⃣ اصول روابط اجتماعی رهبران
♦️تا می توانی با پرهيزكاران و راستگويان بپيوند و آنان را چنان پرورش ده كه تو را فراوان نستايند و تو را برای اعمال زشتی كه انجام نداده ای تشويق نكنند كه ستايش بی اندازه خود پسندی می آورد و انسان را به سركشی وا ميدارد. هرگز نيكو كار و بدكار در نظرت يكسان نباشند زيرا نيكوكاران در نيكوكاری بی رغبت و بدكاران در بد كاری تشويق می گردند پس هر كدام از آنان را بر اساس كردارشان پاداش ده. بدان ای مالك هيچ وسيله ای برای جلب اعتماد والی به رعيّت بهتر از نيكوكاری به مردم و تخفيف ماليات و عدم اجبار مردم به كاری كه دوست ندارند نمی باشد، پس در اين راه آنقدر بكوش تا به وفاداری رعيّت، خوشبين شوی كه اين خوشبينی رنج طولانی مشكلات را از تو بر می دارد، پس به آنان كه بيشتر احسان كردی بيشتر خوشبين باش و به آنان كه بد رفتاری كردی بد گمان تر باش و آداب پسنديده ای را كه بزرگان اين امّت به آن عمل كردند و ملّت اسلام با آن پيوند خورده و رعيّت با آن اصلاح شدند بر هم مزن و آدابی كه به سنّتهای خوب گذشته زيان وارد می كند، پديد نياور كه پاداش برای آورنده سنّت و كيفر آن برای تو باشد كه آنها را در هم شكستی. با دانشمندان فراوان گفتگو كن و با حكيمان فراوان بحث كن كه مايه آبادانی و اصلاح شهرها و برقراری نظم و قانونی است كه در گذشته نيز وجود داشت.
8⃣ شناخت اقشار گوناگون اجتماعی
♦️ای مالك بدان مردم از گروههای گوناگونی می باشند كه اصلاح هر يك جز با ديگری امكان ندارد و هيچ يك از گروهها از گروه ديگر بی نياز نيست. از آن قشرها لشكريان خدا و نويسندگان عمومی و خصوصی قضات دادگستر، كارگزاران عدل و نظم اجتماعی جزيه دهندگان، پرداخت كنندگان ماليات، تجّار و بازرگانان، صاحبان صنعت و پيشه وران و نيز طبقه پايين جامعه، يعنی نيازمندان و مستمندان می باشند، كه برای هر يك خداوند سهمی مقرّر داشته و مقدار واجب آن را در قرآن يا سنّت پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) تعيين كرده كه پيمانی از طرف خداست و نگهداری آن بر ما لازم است. پس سپاهيان به فرمان خدا پناهگاه استوار رعيّت و زينت و وقار زمامداران شكوه دين و راههای تحقّق امنيّت كشورند. امور مردم جز با سپاهيان استوار نگردد و پايداری سپاهيان جز به خراج و ماليات رعيّت انجام نميشود كه با آن برای جهاد با دشمن تقويت گردند و برای اصلاح امور خويش به آن تكيّه كنند و نيازمنديهای خود را برطرف سازند. سپس سپاهيان و مردم جز با گروه سوم نمی توانند پايدار باشند و آن قضات و كارگزاران دولت و نويسندگان حكومتند كه قراردادها و معاملات را استوار می كنند، و آنچه به سود مسلمانان است فراهم می آورند و در كارهای عمومی و خصوصی مورد اعتمادند. و گروههای ياد شده بدون بازرگانان و صاحبان صنايع نمی توانند دوام بياورند، زيرا آنان وسائل زندگی را فراهم می آورند، و در بازارها عرضه می كنند و بسياری از وسايل زندگی را با دست می سازند كه از توان ديگران خارج است. قشر ديگر طبقه پايين از نيازمندان و مستمندانند كه بايد به آنها بخشش و ياری كرد. برای تمام اقشار گوناگون ياد شده در پيشگاه خدا گشايشی است و همه آنان به مقداری كه امورشان اصلاح شود بر زمامدار، حقّی مشخصّ دارند و زمامدار از انجام آنچه خدا بر او واجب كرده است نميتواند موفّق باشد جز آن كه تلاش فراوان نمايد و از خدا ياری بطلبد و خود را برای انجام حق آماده سازد و در همه كارها آسان باشد يا دشوار، شكيبایی ورزد.
┄═❁🍃❈🌸🍃🌸❈🍃❁═┄
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیر مومنان علی علیه السلام به صورت داستانی از زبان ایشان
📃 قسمت چهل و هفتم
« دوران خلافت »
❇️ امتناع از پذیرش خلافت
🔸خدا میداند که علاقهای به حکومت نداشتم
🔻[ بعد از کشته شدن عثمان، تنها نام من بود که برای خلافت مطرح میشد؛ ولی ]
🔻خداوند سبحان میداند که من [ از روی تمایل شخصی] علاقهای به زمامداری و حکومت در میان امت محمّد نداشتم؛ زیرا از آن بزرگوار شنیده بودم که می فرمود: " هر زمامداری بعد از من کار امت مرا بر عهده گیرد، روز قیامت دستهایش را بر گردنش می بندند و در مقابل دیدگان مردم برای حساب احضار میکنند. سپس نامه عمل او باز می شود. اگر با عدالت حکومت کرده باشد نجات می یابد و اگر ستم روا داشته باشد، هلاک میشود."
❇️ افقهای تاریک و فتنههای پیشِ رو
🔻[ در مقابل درخواست مردم برای پذیرش خلافت به آنها گوشزد کردم: ]
🔻 مرا وا گذارید و سراغ فرد دیگری بروید؛ زیرا ما به استقبال حوادثی میرویم که رنگارنگ و فتنهآمیز است و چهرههای گوناگون دارد. دلها بر این بیعت ثابت نمیماند و عقلها بر این پیمان، استواری نشان نمی دهد! کران تا کران را ابرهای فتنه پوشانده و چهره افق را ابرهای تیره فساد گرفته و راه مستقیم حق ناشناخته مانده است.
🔻آگاه باشید! اگر درخواست شما را بپذیرم، بر اساس آنچه میدانم با شما رفتار میکنم و به گفته این و آن و سرزنش ملامت کنندگان گوش فرا نمیدهم. اما اگر مرا رها کنید، همچون یکی از شما هستم که شاید شنواتر و مطیعتر از شما باشم در برابر کسی که کار خود را به او میسپارید. در هر حال، من وزیر شما باشم، بهتر است تا امیر و رهبر شما به شمار آیم.
❇️ من به امیر شدن نیازی ندارم
🔻[ اصرار مردم زیاد شده بود. طلحه و زبیر و مهاجران و انصار نزد من آمدند و درخواست کردند خلافت را بپذیرم. به آنها گفتم: ]
🔻من به امیر شدن نیازی ندارم. ببینید چه کسی را برای این کار انتخاب میکنید، من هم با شما همراهی خواهم کرد.
🔻شما به دنبال امیر شدن من نباشید! در این وضع، وزیر شما باشم، بهتر است تا امیر شما شوم. من به شما نیازی ندارم و در عین حال همراه شما هستم. هر کس را که شما برای خلافت بپسندید، من نیز به او رضایت خواهم داد. شما به سراغ فرد مد نظر خویش بروید.
❇️ اصرار بیش از حد مردم
🔻[ در مقابل پاسخ منفی من، مردم اصرار می کردند و اگر به یاد داشته باشید: ]
🔻شما مردم به من میگفتید بیعت ما را قبول کن و من میگفتم نمیپذیرم. شما میگفتید چارهای جز این نیست و من زیر بار نمی رفتم. من دست خود را بسته بودم و شما آن را باز می کردید. دستم را عقب میکشیدم و شما با اصرار، دستانم را میگرفتید و میگفتید: ما به کسی غیر از تو راضی نمیشویم و جز تو بر کسی اتفاق نظر و اجماع نداریم. چنان برای بیعت هجوم آوردید که گویی شتران تشنه به آب رسیده باشند و بر همدیگر فشار آورند تا زودتر از آن آب بنوشند!
📚منابع:
۱. شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۳۰۹
۲.الجمل، ص۲۶۷
۳. شیخ طوسی، الأمالی، مجلس۴۴، ح۵، ص۷۲۸
۴. نهج البلاغه، کلام۹۲، ص۱۳۶
۵.تاریخ طبری، ج۳، ص۴۵۶
۶. الکامل، ج۲، ص۳۰۴
۷.خوارزمی، المناقب، ص۱۷۸، رقم۲۱۶
۸.تذکرةالخواص، ص۵۷
۹. أنساب الأشراف، ج۲، ص۲۰۹
۱۰. الفصول المهمه، ص۶۳
۱۱. الإرشاد، ج۱، ص۲۴۴
۱۲. الإحتجاج، ج۱، ص۱۶۱
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد...
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
🌹شرح #حکمت14
🔴 قسمت سوم
🔹روش برخورد با خویشاوندان
🔻بنابراین وقتی که عثمان را نزدیکانی مثل معاویه که هم خویش و هم قبیله و هم خونش بود را رها کردند، نزدیکانی مثل طلحه که تا خرخره از قبل عثمان از بین المال خورده بودند، هم فکرهایی مثل عایشه که هم فکر عثمان بودند در مخالفت با امیرالمؤمنین ؛ وقتی اینها عثمان را واگذاردند، آن موقع دیگران آمدند و نقشه کشیدند و زمینه را فراهم کردند برای کشتن عثمان.
🔻با این نگاه معتقدم حکمت ۱۴ حداقل یک معنای عمیقش این است که اگر تو در خانه نتوانستی بچّه ات را درست تحویل بگیری، بیگانگان می آیند فریبش میدهند و دل و ذهن او را می دزدند. اگر خواهر بزرگوار تو نتوانستی شوهرت را در خانه دلگرم کنی، یک زندگی عاشقانه زیبای پاک را برایش فراهم کنی، بترس که زنان ناپاک دل او را با هوسش خواهند برد. مرد بزرگوارِ خانه اگر تو نتوانستی همسر خودت را با محبت ، با احترام، با همکاری، دلگرم به زندگی کنی، آرام آرام ارتباطش با دیگران او را فریب خواهد داد و بیگانگان او را خواهند برد.
🔻 پس معنای حکمت ۱۴ این است: « کسی را که نزدیکانش واگذارند، بیگانه او را خواهد برد.»
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
🌺حکمت ۱۴ نهج البلاغه : روش برخورد با خویشاوندان🌺
و درود خدا بر او، فرمود: كسى را كه نزديكانش واگذارند، بيگانه او را پذيرا مى گردد.
سهم #روز_شصت_ودوم : نامه ۵۳ #نهج_البلاغه ، بند ۸ قسمت اول تا دوم
┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
📜 #نامه53 : نامه به مالک اشتر
(قسمت چهارم)
8⃣ شناخت اقشار گوناگون اجتماعی:
🔹اوّل سيمای نظاميان
♦️برای فرماندهی سپاه كسی را برگزين كه خيرخواهی او برای خدا و پيامبر( صلّی اللّه عليه و آله و سلّم ) و امام تو بيشتر و دامن او پاكتر شكيبایی او برتر باشد از كسانی كه دير به خشم آيد و عذر پذيرتر باشد و بر ناتوان رحمت آورد و با قدرتمندان با قدرت برخورد كند، درشتی او را به تجاوز نكشاند و ناتوانی او را از حركت باز ندارد. سپس در نظاميان با خانواده های ريشه دار دارای شخصيّت حساب شده خاندانی پارسا دارای سوابقی نيكو و درخشان كه دلاور و سلحشور و بخشنده و بلند نظرند، روابط نزديك بر قرار كن، آنان همه بزرگواری را در خود جمع كرده و نيكيها را در خود گرد آورده اند. پس در كارهای آنان به گونه ای بينديش كه پدری مهربان درباره فرزندش می انديشد و مبادا آنچه را كه آنان را بدان نيرومند ميكنی در نظرت بزرگ جلوه كند و نيكوكاری تو نسبت به آنان - هر چند اندك باشد- خوار مپندار زيرا نيكی آنان را به خيرخواهی تو خواند و گمانشان را نسبت به تو نيكو گرداند و رسيدگی به امور كوچك آنان را به خاطر رسيدگی به كارهای بزرگشان وامگذار، زيرا از نيكی اندك تو سود ميبرند و به نيكی های بزرگ تو بی نياز نيستند. برگزيده ترين فرماندهان سپاه تو، كسی باشد كه از همه بيشتر به سربازان كمك رساند و از امكانات مالی خود بيشتر در اختيارشان گذارد، به اندازه ای كه خانواده هايشان در پشت جبهه و خودشان در آسايش كامل باشند، تا در نبرد با دشمن، سربازان اسلام تنها به يك چيز بينديشند. همانا مهربانی تو نسبت به سربازان، دلهايشان را به تو ميكشاند و همانا برترين روشنی چشم زمامداران، برقراری عدل در شهرها و آشكار شدن محبّت مردم نسبت به رهبر است، كه محبّت دلهای رعيّت جز با پاكی قلبها پديد نمی آيد و خيرخواهی آنان زمانی است كه با رغبت و شوق پيرامون رهبر را گرفته و حكومت بار سنگينی را بر دوش رعيّت نگذاشته باشد و طولانی شدن مدت زمامداری بر ملّت ناگوار نباشد. پس آرزوهای سپاهيان را بر آور و همواره از آنان ستايش كن و كارهای مهمّی كه انجام داده اند بر شمار زيرا يادآوری كارهای ارزشمند آنان، شجاعان را بر می انگيزاند و ترسوها را به تلاش وا می دارد، ان شاء اللّه. و در يك ارزشيابی دقيق رنج و زحمات هر يك از آنان را شناسایی كن و هرگز تلاش و رنج كسی را به حساب ديگری نگذاشته و ارزش خدمت او را ناچيز مشمار تا شرافت و بزرگی كسی موجب نگردد كه كار كوچكش را بزرگ بشماری، يا گمنامی كسی باعث شود كه كار بزرگ او را ناچيز بدانی. مشكلاتی كه در احكام نظاميان برای تو پديد می آيد و اموری كه برای تو شبهه ناكند به خدا و رسول خدا (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) باز گردان، زيرا خدا برای مردمی كه علاقه داشته هدايتشان كند فرموده است: «ای كسانی كه ايمان آورديد از خدا و رسول و امامانی كه از شما هستند اطاعت كنيد و اگر در چيزی نزاع داريد، آن را به خدا و رسولش باز گردانيد» پس باز گرداندن چيزی به خدا، يعنی عمل كردن به قرآن و باز گرداندن به پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) يعنی عمل كردن به سنّت او كه وحدت بخش است نه عامل پراكندگی.
🔹دوّم سيمای قضات و داوران
♦️سپس از ميان مردم، برترين فرد نزد خود را برای قضاوت انتخاب كن، كسانی كه مراجعه فراوان، آنها را به ستوه نياورد و برخورد مخالفان با يكديگر او را خشمناك نسازد، در اشتباهاتش پافشاری نكند و بازگشت به حق پس از اگاهی برای او دشوار نباشد، طمع را از دل ريشه كن كند و در شناخت مطالب با تحقيقی اندك رضايت ندهد و در شبهات از همه با احتياط تر عمل كند و در يافتن دليل اصرار او از همه بيشتر باشد و در مراجعه پياپی شاكيان خسته نشود. در كشف امور از همه شكيباتر و پس از آشكار شدن حقيقت، در فصل خصومت از همه برنده تر باشد، كسی كه ستايش فراوان او را فريب ندهد و چرب زبانی او را منحرف نسازد و چنين كسانی بسيار اندكند. پس از انتخاب قاضی هر چه بيشتر در قضاوتهای او بينديش و آنقدر به او ببخش كه نيازهای او بر طرف گردد و به مردم نيازمند نباشد و از نظر مقام و منزلت آنقدر او را گرامی دار كه نزديكان تو به نفوذ در او طمع نكنند، تا از توطئه آنان در نزد تو در امان باشد. در دستوراتی كه دادم نيك بنگر كه همانا اين دين در دست بدكاران اسير گشته بود كه با نام دين به هواپرستی پرداخته و دنیای خود را به دست می آوردند.
┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیر مومنان علی علیه السلام به صورت داستانی از زبان ایشان
📃 قسمت چهل و هشتم
❇️ نپذیرفتن خلافت، به هدف آزمودن مردم
🔻[ یکی از دلایل نپذیرفتن خلافت را توضیح دادم: ]
شما با رغبت و میلتان به من، برای اینکه خلافت را بپذیرم، پیش من آمدید و مرا برای بیعت، از خانهام بیرون کشیدید. من از بیعت با شما خودداری کردم تا جدیت شما را بیازمایم. پس شما اصرار کردید و من نیز امتناع میکردم تا اینکه شما همچون شترانی که هنگام آشامیدن آب به گودالهای آب هجوم میبرند، برای بیعت با من هجوم آوردید!
❇️ من تنها گزینه مردم بودم
🔻[ در برابر انکار و امتناع من، مردم یک حرف را تکرار می کردند و می گفتند: ]
ما برای امر حکومت، جز تو شخص دیگری را سراغ نداریم و جز تو به کس دیگری راضی نمیشویم؛ پس بیعت ما را بپذیر تا گرفتار تفرقه نشویم و اختلاف دامنگیر ما نشود.
🔻به یقین امت به غیر تو راضی نخواهند شد و ما نگران هستیم که اگر تو حکومت را نپذیری، مردم گرفتار تفرقه شوند و متفرق گردند.
🔻[ من که سه خلیفه را به خلاف میل باطنی و معیارهای ارزشی خود، تحمل کرده بودم تا تفرقهای میان امت رخ ندهد، این بار میدیدم که نپذیرفتن خلافت، مایه تفرقه مردم و فروپاشی وحدت امت اسلامی می شود. ]
❇️ شور و هیجان بی نظیر مردم برای بیعت
🔸فراگیر شدن شعار « بیعت ، بیعت»
🔻شما برای بیعت کردن، شتابان به سوی من روی آوردید، همانند شتر ماده تازهزاییده که به طرف بچههای خود می شتابد. پیاپی فریاد برآوردید: « بیعت! بیعت! » من دستان خویش را فروبستم، اما شما به اصرار آن را گشودید؛ من از دست درازکردن امتناع کردم و شما دستانم را به سوی خود کشیدید!
❇️ ازدحام شدید جمعیت برای بیعت
🔻آنگاه به من هجوم آوردید، مانند هجوم شتران تشنه که به آبشخور خود هجوم آورند. چنان ازدحام شد که بیم آن میرفت در نتیجه ازدحام کشته شوم یا بعضی از شما بعضی دیگر را زیر دستوپا از بین ببرید. از شدت هجوم، بند کفشهایم گسست و عبا از روی دوشم افتاد و افراد ضعیف زیر دستوپا ماندند.
🔻به اندازهای برای بیعت با من شادی کردید که مردم خردسالان را بر روی دوش گرفتند تا بتوانند شاهد مراسم بیعت باشند، سالمندان با پای لرزان برای بیعتکردن شتاب میکردند و ناتوانان را بر دوش میکشیدند و پاها از خستگی واماند. آنگاه گفتید: همانند ابوبکر و عمر با ما بیعت کن که ما جز تو کسی را نداریم و به غیر تو راضی نمیشویم. بیعت ما را بپذیر تا پراکنده نشویم و اختلاف نکنیم. این چنین بود که من با تکیه بر کتاب خدا و سنت رسول خدا ﷺ با شما بیعت کردم.
📚منابع :
۱. الإرشاد، ج۱، ص۲۶۰
۲. الإحتجاج، ج۱، ص۱۷۲
۳.الإمامةوالسیاسة، ص۱۷۶
۴.الغارات، ج۱، ص۲۰۳
۵. شرح نهج البلاغه، ج۶، ص ۹۶
۶. کشف المحجة، ص۲۵۱
۷. وقعة صفین، ص۲۰۱
۸.تاریخ طبری، ج۴، ص۴
۹. الکامل، ج۲، ص۳۹۶
۱۰. نهج البلاغه، کلام ۱۳۷
۱۱. نهج البلاغه، خطبه ۲۲۹
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد...
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی