eitaa logo
تربت پاک عارفان
2.2هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
413 ویدیو
10 فایل
♦️معرفی 🌟شرح احوال عارفان بزرگ با حضور در مزار آن ها با عنوان #تربت_پاک_عارفان 🌷ﺁﺩﻣﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻟﺬﺕ ﺑﺮﺩﻥ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺭﺩ و ﺑﺮﺍﯼ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻪ آموزش #تربت_پاک_عارفان برای همین مهم درکنار شماست 💠موسسه علمی تربیتی آوای توحید
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰بهاءالدین عاملی چند روز قبل از مرگ با جمعی از همراهان و شاگردان خود به زیارت قبر بابا رکن الدین شیرازی رفت ومکاشفه‌ای برایش روی داد که از آن نزدیک بودن مرگش را استنباط کرد.  🔷محمدتقی مجلسی، که خود از همراهان شیخ بوده، این مکاشفه را گزارش کرده است. 🔷بهائی از آن پس خلوت گزید و بعد از ۷ روز بیماری از دنیا رفت و طبق وصیتش او را به مشهد انتقال دادند و در مَدْرس سابق خودِ او در پایین پای امام رضا علیه السلام به خاک سپردند. 🔵شیخ بهایی شیخ الاسلام اصفهان، زمانی در مسجد چهار باغ نشسته بود و مشغول تصحیح نماز مردم بود. 🔷 در بین مردم پیرزنی بود، نوبتش شد، شیخ به او گفت نمازت را بخوان 🔷پیرزن شروع کرد به غلطی پلوتی حمد خود را خواندن... که شیخ نیمه کاره حمدش را قطع کرد و گفت: تو که همه ی نمازت اشتباه هست. 🔷 پیرزن گفت: نماز من اشتباهه؟؟ نماز تو اشتباهه؟  شیخ بهایی گفت: من شیخ الاسلام اصفهان هستم چطور می گی که نماز من اشتباهه؟؟ 🔷پیرزن گفت: نماز باید اثر داشته باشد، تو حمد بخوان و به این آب فوت کن، من هم می خوانم و به این آب فوت می کنم، ببینیم نفس کدوم یک از ما می تونه این آب رو نگه داره؟ 🔷شیخ حمدش رو خوند و به آب فوت کرد ولی آب ناایستاد. ➖پیرزن با همان حالت اشتباه خواند و آب ایستاد! 🔷شیخ بهایی حیران شد! و شیخ مدتی پیش این پیرزن به تهذیب نفس پرداخت. @arefan_313 •┈•✨✾✨•┈•
🔰حَسَنعَلی نِجابَت شیرازی ، عارف و فقیه شیعه، و از شاگردان سید علی قاضی طباطبایی. 🔷 پس از اتمام دروس مقدمات در مدرسه علمیه خان شیراز ، در ۱۵ سالگی به نجف رفت. او در درس خارج فقه و اصول سید ابوالحسن اصفهانی، عبدالهادی شیرازی و سید ابوالقاسم خویی حاضر می‌شد و در ۲۸ سالگی، گواهی اجتهاد دریافت کرد. 🔵وی از شاگردان سید علی قاضی بود و به توصیه وی، دوستی نزدیک با سید عبدالحسین دستغیب داشت.   👈این دو پس از درگذشت آیت الله قاضی، محمدجواد انصاری همدانی را استاد خود در اخلاق و عرفان خواندند. 🔹حسنعلی نجابت، چهار پسر و دو دختر دارد. محمدحسین نجابت، از فرزندان او و از شهدای جنگ ایران و عراق است. دیگر فرزندان حسنعلی نجابت، مدیران مدرسه علمیه شهید محمدحسین نجابت در شیراز هستند. ➖کتاب‌هایی درباره ولایت فقیه، شرح دعای رجبیه، و پاسخ به برخی سوالات درباره نهضت امام حسین (ع)، بخشی از آثار منتشر شده از اوست. ⚫️نجابت شیرازی، ۱۰ بهمن ۱۳۶۸ش، همزمان با شهادت امام علی النقی (ع)، درگذشت و در کنار مزار سید عبدالحسین دستغیب در نزدیکی حرم شاهچراغ دفن شد. @arefan_313 •┈•✨✾✨•┈•
🔰شاگردان و نزدیکان نجابت، کرامات مختلفی درباره وی نقل کرده‌اند؛ از جمله اینکه او سادات را تشخیص می‌داده و می‌گفته که «از سادات نوری به طرف آسمان ساطع می‌شود.» 🌀 سید علی قاضی طباطبایی، تنها چند ماه پس از آشنایی با شاگردش حسنعلی نجابت، او را «نجابت اهل حرم» خوانده است. 🔷حسنعلی نجابت شیرازی، پس از آنکه در دوران اقامت در حوزه علمیه نجف، شهریه‌اش به دلیل حضور در درس سید علی قاضی طباطبایی قطع شد، هیچ‌گاه از سهم امام استفاده نکرد. بنابر نقل برخی شاگردان، هزینه زندگی او با خواندن نمازهای استیجاری تامین می‌شده است. کتاب‌ها و آثاری از حسنعلی نجابت چاپ شده و برخی از آثار او همچنان منتشر نشده است؛ از جمله: ➖«کلمه طیبه»، کتابی در جهت پاسخگویی به سوالات دربارهعاشورا، ثواب گریه بر امام حسین، شفاعت و موارد مشابه. ➖«قرآن و اهل بیت»، کتابی برگرفته از آیات قرآن و روایات، به همراه اقوال اهل سنت، در اثبات خلافت امام علی (ع) پس ازپیامبر اسلام. ➖«شرح دعای رجبیه»، کتابی با رویکرد عرفانی. ➖«حدیث سرو»، شرحی بر یک بیت شعر از حافظ شیرازی که ادبیاتی عرفانی دارد. ➖«کلمه عشق»، در تبیین و توضیح واژه عشق در قرآن کریم و روایات. http://news.avayetowheed.ir/حَسَنعَلی-نِجابَت-شیرازی/ @arefan_313 •┈•✨✾✨•┈•
🔰عطش معنوی که همواره در وجودش بود او را به محضر آیت‌الله سیدعلی قاضی کشاند. 🔵وقتی استاد از او پرسید: فرزند چه کسی هستی؟ پاسخ داد: فرزند شما، مرحوم قاضی دوباره پرسید و ایشان باز هم همان جواب را داد. آیت‌الله قاضی خیلی خوشش آمد و آیت‌الله نجابت از آن پس تا پایان عمر استاد خدمتش را کمر بست. 🌀یکی از شاگردان آیت‌الله نجابت می‌گوید:‌مرحوم نجابت برای محبت قیمت و ارزش فوق‌العاده‌ای قائل بود و در دوستی کم نظیر بود به نحوی که به تمام معنی در این راه پاک باخته بود. ➖ در مراسم اطعام و سوگواری امام حسین(ع) خود ایشان غذا طبخ می‌کرد و این را برای خودش شرف می‌دانست. ➖تواضع و فروتنی ملکه وجود شریفش بود، مکاشفاتی را که برایش رخ می‌داد با عنوان «یکی از دوستان» بیان می کرد. @arefan_313 •┈•✨✾✨•┈•
🔰خداوند سبحان می‌فرمایند که شما هر احسانی که به هر کسی کردید، باقی می‌ماند و هر خیری که از شما صادر شد، نزد خداوند باقی می‌ماند اگر می‌خواهی که تقرب خداوند بجویی، باید کاری انجام دهی و این قطعی است هر کس که بخواهد در راه خدا کار کند باید آنچه در دستش است در راه خدا انفاق کند. 🔷اگر پدرها، مادرها و فرزندان و مال التجاره شما محبوب‌تر از خداوند و انبیا و جهاد در راه خدا، نزد شما باشد، منتظر عذاب الهی باشد. 🔷بهترین راه رسیدن به مطلوب ، تبعیت محض از حضرت پیامبر اکرم(ص)و دوازده نور پاک و بی بی دو عالم فاطمه زهرا(س) است. 🔷اگر آدم برای دوست حقیقی جان بدهد، والله قسم چه ارزشی دارد جان؟ 🔷چه خوب است انسان اگر قرار است بمیرد، عارفانه و عاشقانه بمیرد. @arefan_313 •┈•✨✾✨•┈•
🔰نقل شده است که چهار روز قبل از رحلت ایشان یکی از نزدیکان به ایشان مراجعه می‌کند و می‌گوید: 🔷آقا دیشب شما را در خواب کنار آقای قاضی دیدم و مرحوم قاضی در حالی که جوان شده بود به شما می‌گفت:«اگر می‌خواهی بیایی، بیا» 🌀صاحب روایت گوید:ایشان پس از استماع این خواب فرموده بودند: چهار شب دیگر تعبیرش را به تو می‌گویم. شب چهارم بود که خبر آوردند ایشان رحلت کرده‌اند. 🔰از شیخ اسدالله طیّاره نقل شده است: آیت‌الله نجابت ارادت عجیبی به سادات داشت. زمانی که استاد در قم تشریف داشت، با هم در منزلی زندگی می‌کردیم. ➖استاد در طبقه همکف و بنده و عیالم که از سادات بود در طبقه بالا زندگی می‌کردیم و محل رفت و آمد ما از کنار اتاق استاد بود. ➖آقای نجابت هر وقت که متوجه می‌شد عیالم در حال بیرون رفتن از ساختمان یا ورود به خانه است، به احترام ایشان که از سادات بود، می‌ایستاد تا کاملاً مطمئن شود که خانم بنده از آن محل گذر کرده است. @arefan_313 •┈•✨✾✨•┈•
🌀نقل کرده‌اند که آیت الله نجابت را به محلی دعوت کردند. ➖صاحب خانه می‌گوید وقتی سفره ناهار را پهن کردیم، آقای نجابت را دیدم که به خوراک خیره خیره نگاه می‌کنند، ➖پرسیدم آقا اگر این غذا را دوست ندارید چیز دیگری تهیه کنیم؟ ➖فرمودند:خیر! در آشپز این خوراک حیرانم! موضوع را نفهمیدم، دوباره فرمودند:کسی که این غذا را پخته حال عجیبی داشته است! ➖عرض کردم: آقا این را مادرم پخته است! آمدم و از مرحوم والده جویای حال شدم، ایشان گفت از اولی که شروع به پختن غذا کردم، خداوند حالی کرامت فرمود که تا آخر پختن، مدام گریه می کردم! ⚫️سرانجام ایشان در بهمن 1368 در شب شهادت امام علی النقی(ع) به لقاء الله پیوست. وی در بقعه سید میر محمد ابن موسی الکاظم در کنار مزار سید عبدالحسین دستغیب در شیراز دفن شده است. @arefan_313 •┈•✨✾✨•┈•
🔰صدرالدین محمد بن ابراهیم شیرازی(متوفی ۱۰۵۰ق) مشهور به ملاصدرا فیلسوف، عارف شیعی 🌀بنیانگذار مکتب فلسفی حکمت متعالیه به عنوان سومین مکتب مهم فلسفی در جهان اسلام. 🔵وی به صدرالحکما و صدر المتألهین نیز معروف است. 🔹 او نظام فلسفی خود را در مهمترین کتاب خود الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة معروف به اسفار تبیین کرد. 🔷پس از او سنت عقلانی شیعه تحت تأثیر آموزه‌های وی قرار گرفت و فیلسوفان متعددی از جمله ملاهادی سبزواری و علامه طباطبایی به شرح اندیشه‌های او پرداختند. 🔷 اصالت وجود اساس مکتب فکری اوست و نظریه‌اش درباره چگونگی معاد جسمانی مناقشاتی برانگیخته است. @arefan_313 •┈•✨✾✨•┈•
🔰صدرالدین شیرازی شاگرد میرداماد و شیخ بهایی است . 🌀 فیض کاشانی و عبدالرزاق لاهیجی را از معروف‌ترین شاگردان او دانسته‌اند. 🔷 او در شیراز، اصفهان و قم زندگی می‌کرد و در کنار آثار متعدد فلسفی، کتاب‌هایی نیز در زمینه تفسیر قرآن و شرح اصول کافی نگاشت. 🔵 پدر او فردی صالح به نام ابراهیم بن یحیی قوامی بود و گفته‌اند وی از وزیران دولت فارس به مرکزیت شیرازو از خاندان محترم قوامی بود و صاحب فرزند نمی‌شد. 🌀لذا نذرکرد در صورتی که خداوند به او پسری صالح و موحد ببخشد، به فقیران و اهل علم بسیار کمک کند. 🔮صدرالمتألهین اموالی را که از پدرش برجای مانده بود در تحصیل علم صرف کرد. @arefan_313 •┈•✨✾✨•┈•
🔰زندگی صدرا را می‌توان در سه مرحله خلاصه کرد: 🌀مرحله اول: دوره شاگردی اوست. در این دوره به بحث و بررسی نظریه‌های متکلمان و فلسفه می‌پردازد. او در مقدمه اسفار از اینکه در ابتدای عمر در گرایش به روش اهل بحث زیاده روی کرده پشیمانی خود را بیان می‌کند. 🌀مرحله دوم: در این مرحله گوشه نشینی و دوری از مردم و روی آوردن به عبادت را در بعضی از کوههای دور دست واقع در کهک از روستاهای قم برمی‌گزیند. این انزوا پانزده سال به طول انجامید. در مقدمه اسفار داستان این دوره را بیان می‌کند: چون از سوی مردم در تنگنا بود و از اهل دانش و معرفت کسی را نمی‌یافت و نظریه‌های اشتباه، بسیار رواج داشت از مردم دوری گزید و به کوهستان پناه برد و به عبادت خداوند مشغول گردید، نه دیگر درسی القا می‌کرد و نه به تألیفی می‌پرداخت. در این زمان دراز جز عبادت و مجاهده و ریاضت، اشتغالی نداشت. 🌀مرحله سوم: این مرحله دوره نگارش کتاب‌ها است. چنانکه خود صدرا می‌گوید: «اکنون زمان نوشتن کتاب است و این خواست خداوند است که به این زمان موکول گردیده است.» 🔵 اسفارنخستین کتابی است که پس از انزوای طولانی می‌نویسد و چنین برمی آید که آن را در همان محل گوشه نشینی خود نوشته است. 🔵 پیش از اسفار رساله‌های اندکی نوشته است و پس از اسفار هر کتابی که نوشته است از عبارات آن گرفته شده است و می‌توان اسفار را اساس کتاب‌ های دیگر صدرا دانست. @arefan_313 •┈•✨✾✨•┈•
🔰ملاّ رجب علی تبریزی عارف و حکیم شیعی قرن یازدهم هجری قمری است. ➖ وی نزد شاه عباس دوم و پس از او شاه سلیمان صفوی، از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بود. 🔷معروف‌ترین استاد وی میرفندرسکی بود. 🌀در مدرسه شیخ لطف الله اصفهان به تدریس فلسفه و علوم عقلی اشتغال داشت و شاگردانی نیز تربیت کرد. 🔵برخی نظریات او را موافق با مذهب اسماعیلیه می‌دانند، بدون اینکه خودش بداند. او یکی از مهم‌ترین نظریه پردازان الاهیات تنزیهی در فلسفه شیعی است. وی در ۱۰۸۰ق در اصفهان درگذشت. @arefan_313 •┈•✨✾✨•┈•
🔷اندیشه تنزیهی او درباره خدا موجب شده که از مخالفان سرسخت قول به اشتراک معنوی وجود و به تبع آن تشکیک وجود به شمار رود. 🔹او معتقد است که لفظ وجود و موجود میان واجب تعالی و ممکنات به اشتراک لفظی است و اگر معنای وجود در خداوند به معنای همان وجودی باشد که بر ممکنات اطلاق می‌شود، لازم می‌آید که خدا نیز مخلوق باشد. 🔹او در تأیید قول خود به عباراتی از اثولوجیا، فصول مدینه فارابی و آرای مَسْلمه بن احمد مَجریطی، شیخ محمود شبستری، صدرالدین قونوی و حکمای هند استناد میکند. 🔹انکار حرکت در جوهر یکی دیگر از اندیشه‌های ملارجب علی تبریزی است. ➖هانری کوربن معتقد است که آرای رجب علی تبریزی درباره وجود که با استشهاد از احادیث امامان معصوم توأم است، بی‌آنکه خود بداند، با طریقه حکمت اسماعیلی هم نظر و از پیشروان حکمت شیخی است. 🔶ملارجب علی تبریزی همچنین به جهت برخورداری از ذوق و گرایش‌های عرفانی، شعر می‌سروده و در اشعارش «واحد» تخلص می‌کرده است. 📒الاصول الاصفیه، کتاب فی الحکمه، رساله اثبات واجب، تفسیر آیه الکرسی، المعارف الاهیه از تالیفات به جای مانده اوست. http://news.avayetowheed.ir/ملا-رجب-علی-تبریزی/ @arefan_313 •┈•✨✾✨•┈•
🔰سید ابوالحسن موسوی مدیسه‌ای اصفهانی (۱۲۸۴–۱۳۶۵ ق) از مراجع تقلید بزرگ شیعه امامیه بود . وی بعد از درگذشت عبدالکریم حائری یزدی، مرجعیت عامه شیعه را بر عهده داشت و شاگردان زیادی پرورش داد. 🔵او دارای صفات کریمه و همت بلند بود و در کیاست و درایت و مدیریت،گوی سبقت را از دیگر هـم ردیـفـان خـود بـرده بـود. 🌀او بیان رسا و طبع روان داشت، به حدی که مجلس درس ایشان از پـرجـمـعـیـت تـریـن درس‌های حوزه نجف بود و با توجه به سهولت بیانات و شیوه تدریس همگان می توانستند نسبت به فهم خویش از آن بهره مند گردند. 🔷او صـاحـب روح بـزرگ پـایداری و استقامت در راه خدا بود معروف است که فرزند رشیدش حجه الاسـلام والـمـسـلـمین سید حسن اصفهانی در بین نماز مغرب وعشا، به دست یک فرد دیوانه و تـعلیم دیده به قتل رسید و این پدر هفتاد ساله خم به ابرو هم نیاورد و حتی از قاتل فرزند خود نیز گذشت، و این نمونه و ضرب المثل پایداری و صبر در بین اقران بود. @arefan_313 •┈•✨✾✨•┈•
🔰شیخ عبدالنبی اراکی نقل می‏کند: «به قصد دیدار حضرت حجت (عج)، ختمی را در بیابان سهله آغاز کردم. همین که ختم به پایان رسید، سیدی پیدا شد و از من پرسید: «با من کاری داشتید؟» گفتم: «نه! من منتظر شخص بزرگی هستم.» سید تبسمی کرد و رفت. 🌀ناگاه در دلم خطور کرد که نکند این سید همان آقا امام زمان (عج) باشد. در پی‏ اش دویدم، دیدم وارد یکی از کوخ‏ های عربی شد. در کوخ را زدم و پس از اجازه وارد شدم. حضرت فرمود: « بیایید و بنشینید!» اطاعت کرده، رو به روی ایشان نشستم. 🔷مسائل مشکلی در ذهن داشتم که می‏خواستم از آقا بپرسم اما هر چه به ذهنم فشار آوردم چیزی به خاطرم نیامد. با شرمندگی اجازه مرخصی گرفتم و خارج شدم. 🔮هنوز چند قدمی نرفته بودم که مشکلاتم یادم آمد. لذا برگشتم و دوباره در زدم. خادمی در را گشود و گفت: «آقا نیستند و هر وقت نباشند، فورا نایب خاص‏ شان در جای ایشان ظاهر می‏شود، اجازه خواستم تا به خدمت نایب‏ شان برسم. همین که وارد شدم دیدم در جای آقا امام زمان‏(عج) سید ابوالحسن اصفهانی نشسته است. 🔵ایشان با لبخند فرمود: «حالت چطور است؟» گفتم: «الحمدالله!» و بعد همه مسائل خود را مطرح کردم و ایشان بدون تامل جواب مسئله را با نشانه و سند می‏ داد. پس از گرفتن پاسخ دست ایشان را بوسیده مرخص شدم. @arefan_313 •┈•✨✾✨•┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰محمد صادق تخت فولادی از عرفای بزرگ قرن سیزدهم هجری است. به نوشته استاد همایی وی در طریقت از مشایخ طریقه چشتیه بوده و پس از وفات استادش، رستم بیک تربیت جمعی از صلحا را به عهده گرفته است. 🌀گویند: «وی در اوایل جوانی بـه کـار رنگرزی اشتغال داشت، پس از برخورد با پیری روش ضمیر که نامش بابا رستم بختیاری بود، شیفته او شد و قدم به وادی سیر و سلوک نهاد. 🔹 در آغاز به دستور استاد روزها به کسب خود ادامه داده، شب‌ها به نزد او در تخت فولاد می‌رفت و به تهجد و عبادت می‌پرداخت. 🔹پس از یک سال استاد به او گفت: «دیگر رفتن شما به دکان رنگرزی ضروری نیست، همین جا بمانید». 🔹محمد صادق به مدت یک سال در آن مکان ماند و تمام شب‌ها را به تهجد و روزها را به ریاضت گذراند. 🔮 پس از یک سال استاد او را به شهر فرستاد و دستوراتی به او داد که بر خلاف هوای نفس او بود ولی در تهذیب نفس او مؤثر بود اما او طبق دستور استاد رفتار نکرد. 🔹پس از بازگشت استاد به او خبر داد که هنوز اسیر هوا و هوس است و دستورات را انجام نداده و باید سالی دیگر نیز به عبادت و ریاضت بگذراند. 🌀 پس از یک سال روزی برای انجام حاجتی به شهر رفت، ولی پس از مراجعت استاد او را باز هم گرفتار هوای نفس دید. بدین منوال چند سال دیگر در خدمت استاد به ریاضت ادامه داد و شب‌ها را تا صبح به همراه او بیدار و به عبادت مشغول بود. 🔹حاج محمد صادق تخت فولادی می‌گفت: «هر زمان که خواب بر من غلبه می‌کرد استاد می‌فرمود که «صادق، اینجا محل خواب نیست، اگر می‌خواهی بخوابی به خانه خود برگرد!» @arefan_313 •┈•✨✾✨•┈•
🔰در یک زمستانِ سخت که برفِ زیادى باریده بود؛ یک شب به حاجی محمد صادق تخت فولادی عرض مى‌کنند : «روباهى، پاى دیوارِ تکیه، ایستاده و از سرما مى‌لرزد». 🔹 مى‌فرماید : گوش ‍ او را بگیرید و بیاورید اینجا. 🔵ایشان خطاب به روباه مى‌فرماید : در اینجا اطاقى هست که چند مرغ و خروس از ما در آنجا است، تو هم مى‌توانى شبها بیایى و در آن اطاق با آن حیوانات بمانى و صبح که شد دنبال کارت بروى. ➖سپس به خدمتکارشان مى‌فرماید: «روباه را ببرید در اطاق مرغها جاى دهید». از آن پس، روباه هر شب مى‌آمد و مستقیم به اطاق مرغها مى‌رفت و تا صبح پهلوى آن‌ها بود. صبح که می‌شد، از تکیه بیرون مى‌رفت. 🌀 بعد از مدتى یک شب یکى از مرغها را مى‌خورد و صبح زود هم طبق معمول از تکیه خارج مى‌گردد. اما شب که برمى‌گردد، دیگر داخل تکیه نمى‌شود و بیرونِ تکیه، پاى دیوار مى‌خوابد. 🔷جریان را به حاجی عرض مى‌کنند مى‌فرماید : «بروید روباه را بیاورید». روباه را مى‌آورند. 🔹 ایشان رو به او کرده مى‌فرماید : «تو تقصیر ندارى، طبعِ روباهىِ تو غلبه کرد و برخلافِ تعهّدت عمل نمودى، حالا برو جاى هر شب بخواب ولى شرط کن دیگر خطا نکنى». 🔷دو ماهِ دیگر روباه هر شب مى‌آمد و صبح مى‌رفت، بدونِ اینکه آن روباه، صدمه‌ای به مرغ‌ها برساند، تا اینکه زمستان تمام شد. @arefan_313 •┈•✨✾✨•┈•
؟! 🔰 همسفر محمد صادق تخت فولادی: نزدیکِ «شیراز» در کاروانسرایى، هوا سرد و برفى بود. وی روىِ سکوىِ دربِ ورودىِ کاروانسرا، پوست را افکندند، و نشستند. 🔹کاروانیان گفتند هوا سرد است و اینجا گذرگاهِ حیوانات درنده است. 🔹ولى ایشان در جواب فرموده بودند: «در داخلِ کاروانسرا آب نیست» و به جوی آب اشاره می‌کند: «اینجا براى من بهتر است». 🔹غروب، صاحبِ کاروانسرا به مسافرین مى‌گوید که ما شبها در را مى‌بندیم و تا صبح باز نمى‌کنیم. اگر ایشان بیرون بمانند احتمال دارد سرما و حیوانات درنده به ایشان آسیب برسانند. 🔹مسافرین از راه محبّت تصمیم مى‌گیرند که دسته‌جمعى گوشه‌هاى پوستِ تخت را بگیرند و ایشان را به داخل کاروانسرا منتقل کنند. 🔹ولى همسفر خدمتِ حاجی می‌رسد و عرض مى‌کند که این مردم به احوالِ شما وارد نیستند و از راه محبّت مبخواهند شما را داخل ببرند و میدانم که بر اثر این عمل صدمه مى‌خورند، پس شما خودتان لطفا به داخل تشریف بیاورید و راضى نشوید به صدمه. حاجی مى پرسند: نگرانیشان از چیست؟ و همسفر توضیح می‌دهد. حاجی به آن همسفر مى‌گوید: «دستت را به سینه من نزدیک کن». ☄آن همسفر گفته است: «به محضِ اینکه دستم را به سینه ایشان نزدیک کردم گوئى به دیگ جوشانى دست کرده‌ام و از شدت حرارت احساس تألُّم کردم». ✨حاجی محمد صادق فرمود: به اینها بگو آیا ذکرِ خداوند به اندازه ده سیر زغال گرمى ندارد! حیوانات درنده هم تا خواست خداوند نباشد زیانى نمى رسانند. هرچه بشود به اذنِ حق و به اراده‌ی اوست. در زمین و آسمان از حیوانات نمیترسم. @arefan_313 •┈•✨✾✨•┈
🔵صبحِ روز بعد که دربِ کاروانسرا را باز مى‌کنند مى‌بینند برفِ فراوانى باریده است، ولى در جلوی سجاده‌ی حاجی برف نیست!!! 📿ظاهراً حیواناتى که در طولِ شب جلوی سجاده نشسته بوده‌اند مانع شده‌اند که برف در آن قسمت به زمین بنشیند. 🐺 آثارِ پاهاى حیوانات نیز بر روى برف‌ها مشاهده مى‌گردید. 🦁حاجی فرموده بودند: شب گذشته شیرى با بچه‌هاى خود اینجا آمد، تا صبح همین جا بود. به او گفتم اگر مأموریتى دارى، من تسلیم هستم. 🌀ولى معلوم شد مأموریت ندارد. تا صبح اینجا بودند. قبل از رفتن مقدارى از آش ‍ را خوردند و بعد همگى رفتند. http://news.avayetowheed.ir/محمد-صادق-تخت-فولادی/ @arefan_313 •┈•✨✾✨•┈•
🔰شیخ محمدعارف عباسی مشهور به «پیر پالان‌دوز» از عرفا و پیران سلسله ذهبیه در نیمه‌ دوم قرن دهم(ه. ق) در روستای کارند مشهد متولد شد. 🔵وی با اینکه صاحب موقعیت بود و می‌توانست بدون کوشش زندگی خوبی داشته باشد، از راه پالان‌دوزی روزگار خود را می‌گذراند. 🔆وی با آنکه امی و مکتب نادیده بود، به دو بال عشق و همت و به یاری نیروی ولایت مرشد خود، در راه رسیدن به حق سیری بلند فرمود و مسئله‌آموز ۱۰۰ مدرس بود. ⚡️ شیخ برای ساختن خویش، در جست‌وجوی مردان حق برخاست. با عنایت حضرت پروردگار به حضور شیخ کمال‌الدین حسین تبادکانی (تاج‌الدین خوارزمی) راهنمای اهل دل آن روزگار رسید. 🔮 از خدمت او کسب آداب سلوک راه خدا کرد و بر حسب آمادگی ذاتی خود مورد توجه مبارک استاد شد و پس از سپری کردن مدارج کمال به خلافت شیخ خود معین شد و به دامادی وی سرفراز آمد. @arefan_313 •┈•✨✾✨•┈•
🔰پیر پالاندوز، علاوه بر کفش دوزی، هنرهای بسیاری را می‌دانست: در کیمیاگری دستی داشت، خطاط خیلی خوبی بود و استاد تمام خط ثلث بود. کتابی مشتمل بر به هفت سوره از قرآن باقی مانده است که کتابت آن را منسوب به شیخ محمد می‌دانند.   👞زمانی که رهبران دروغین و مدعی زیاد شدند، شیخ درس و ارشاد را کنار گذاشت و در دکانش مشغول کفاشی شد. 🔮 تا اینکه چند باری امام قائم را به خواب دید که به او دستور ارشاد می‌داد. او هر بار سر باز می‌زد. ☄ تا اینکه در خواب دید امام از او آزرده شده، گلیم از زیر پای او می‌کشد، سپس به چهار میخ می‌کشدش و زندانی‌اش می‌کند. 🔆درد و رنج بسیاری کشید تا امام رضا شفاعتش را کرد و او از شکنجه رها شد. 🌀از اندوه این کابوس یک سال مریض در خانه افتاد تا کم کم بهبود یافت و دوباره مشغول ارشاد و وعظ شد. ✨ در تمام سال‌های درس، امام رضا را متناوبا در عالم باطن می‌دید و از راهنمایی‌ های ایشان بهره‌مند می‌شد. @arefan_313 •┈•✨✾✨•┈•
🔰ابوالمکارم رکن‌الدین علاءالدوله احمدبن‌محمدبن‌احمد بیابانکی سمنانی (659ـ736ق)، از عرفای بزرگ کبروی به شمار می‌آید که به اعتبار وی، این طریقت «علائیه» نیز خوانده ‌شده است. 🔵 خاندان علاءالدوله، از خانواده‌های اصیل و ثروتمند سند بودند که به سمنان کوچ کردند و در عصر ایلخانان، صاحب مشاغل دولتی بودند. 🔮دوران زندگی علاءالدوله را به دو دوره، قبل و بعد از توبه و تحول روحانی‌اش، می‌توان تقسیم کرد. 🌀این تنبه معرفتی که در 24 سالگی، در میدان جنگ، با ندای «زاجر غیبی» حاصل شد، به سرعت او را در محضر نورالدین عبدالرحمان کسرقی اسفراینی (م 695)، از خلفای نجم‌الدین کبری در بغداد نشاند و از یک جوان ملازم درباری، سالکی تائب و شیخی کامل ساخت. 🌀 تصوف علاءالدوله را باید تصوفی شریعت‌مدار و متابعت‌محور، مردم‌گرا و معتدل دانست که در آن به آموزه عزلت و چله‌نشینی، برای قطع علایق نفسانی و تحصیل مکاشفات و تجارب عرفانی، بسیار تأکید و توجه می‌شود 🔆اما این خلوت‌گزینی‌ها، با مسئولیت‌گریزی اجتماعی، بی‌کارگی و طفیلی‌گری، همراه نیست. http://news.avayetowheed.ir/علاءالدوله-سمنانی-2/ @arefan_313 •┈•✨✾✨•┈•
🔰علاءالدوله پس از فراگیری پاره‌ای علوم نقلی و عقلی، در پانزده ‌سالگی، به پیروی از سیره خانوادگی خود، به مدت ده سال، در خدمت دربار ایلخانان مغول بود؛ اما در 24 سالگی، در ملازمت ارغون‌شاه، هنگام نبرد با سلطان احمد تگودار، دچار جذبه عرفانی شد!. 🌀قبا و کلاه و سلاح درباری را به کناری نهاد و به توبه و ریاضت و عبادت پرداخت. 🔆غلامان و کنیزان خود را آزاد کرد، اموال خود را وقف نمود و به جِدّ به تحصیل علوم دینی پرداخت. ✨این تنبه، گرچه با ندای «زاجر غیبی» در میدان جنگ حاصل شد، سرآغاز راه طولانی‌ای از علم‌آموزی و عمل‌ورزی بود تا از یک جوان تائب و سالک مبتدی، شیخی کامل بسازد. 🔮وی در این ‌باره می‌گوید: ➖عنایت غیبی، از تتق لاریبی، به الهام روی نمود و این معنی بر من گشود که امت خیرالانبیا، باوجود تفرقه، در هفت گروه منحصرند: جبریه، قدریه، معطله، مشبهه، خارجی، رافضی و اهل‌سنت و جماعت. پس متابعت کن هر فرقه‌ای را که متحرزانند از غلو و تقصیر.  http://news.avayetowheed.ir/علاءالدوله-سمنانی-2/ @arefan_313 •┈•✨✾✨•┈•
🔰علاءالدوله پس از تحقیق، به عقاید هیچ ‌کدام از این طبقات هفت‌گانه که به ‌زعم او، همه در دام افراط ‌و تفریط و تعصب و جهل، گرفتار آمده‌اند، ارادتی نمی‌یابد. 🔮از خداوند می‌طلبد تا مصاحبی راستین نصیب وی فرماید تا آن‌که در واقعه‌ای غیبی، با سیمای صالحانی مواجه می‌شود که خود را «صوفیه» می‌نامند، و در تفحص از احوالشان، به ایشان گرایش می‌یابد. 🌀ابتدا از طریق مطالعه آثارشان، به بررسی عقایدشان می‌پردازد، اما سرانجام شوق دیدار درویشان، وی را در محضر اخی شرف‌الدین سعدالله ابن‌حنویه سمنانی که به تازگی به این شهر وارد شده، می‌نشاند و دست ارادت بدو می‌سپارد. 🌀شرف‌الدین در حقیقت به منزله اولین مربی سلوکی علاءالدوله به‌حساب می‌آید که ذکر لا اله الاّ الله را به گونه نفی و اثبات، با حرکات دوّار سر، به او تلقین کرد و در 28 سالگی، مشکلات سلوکی وی را پاسخ گفته، او را در اخذ نتیجه و تأثیر ذکر و ریاضت، راهنمایی کرد. http://news.avayetowheed.ir/علاءالدوله-سمنانی-2/ @arefan_313 •┈•✨✾✨•┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا