eitaa logo
عارفانه
48 دنبال‌کننده
42 عکس
87 ویدیو
20 فایل
سلوک و تهذیب نفس
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴👈 مسیر تنزّل انسان ! انسان هر راهی را بدون تقید به قرآن و سنت برود ، روز به روز تنزّل می کند و تاریخ ، از جمله قضایای سقیفه و پیامدهای آن ، مانند واقعۀ طَف ( شهادت حضرت سیدالشهداء ) ، هر روز تکرار می شود؛ زیرا هر روز حقی غصب یا احقاق می شود و همیشه حق و باطل مثل حسین علیه السلام و یزید وجود دارد و کار مردم هم یا جنگ در کنار یزید یا در رکاب امام علیه السلام است . بنابر این ، انسان باید هر روز موضع خود را مشخص کند که آیا اهل حق است یا باطل و پیرو آن. [ آیت الله بهجت ، رحمت واسعه ، قم ، البهجة ، چاپ ششم ،1395 ، ص 169 ]
✍️امام كاظم عليه السلام: يا سَيِّدی، أنقِذ عَبدَكَ الغَريقَ فی بَحرِ الخَطايا 🌸ای سرورم! این بنده ی غرق در دریای خطاها را نجات بخش. 📚مصباح المتهجّد ص۳۰۷
واقعه 🍂🌼🍁 🌺از رسول گرامے اسلام صلے الله علیه وآله وسلم روایت شده: هر ڪس این سوره را قرائت نماید نوشته مے شود ڪه او از گروه غافلان نیست.🍒 🌺از امام باقر علیه السلام روایت شده: هر ڪس هر شب پیش از خواب سوره واقعه را قرائت ڪند در حالے خداوند را دیدار مے ڪند ڪه چهره اش مانند ماه شب چهاردهم مے درخشد.🍒 🌺امام صادق علیه السلام فرمودند: هر ڪس به بهشت و ویژگے هاے آن مشتاق است سوره واقعه را قرائت ڪند.🍒
🌺پروردگارا! بی خبری و غفلت مردم را برای ما موجب یادآوری، و آگاهی آنان را برای ما موجب شکرو سپاس قرار ده، 🌺 و سخن صحیحی را که بر زبانمان جاری می شود نیت قلبهای ما قرار ده؛ 🌺پروردگارا! غفران و گذشت تو از گناهان ما گسترده تر و رحمت تو از اعمال ما امیدوار کننده تر است؛ 🌺خداوندا ! بر محمد و خاندان محمد درود فرست و ما را بر انجام اعمال شایسته و کارهای نیک موفق بدار! الهی آمین
💠انسان با علم نمی شود. با علم تهذیب نمی شود، علم انسان را تهذیب نمی کند. گاهی علم انسان را به جهنم می فرستد، گاهی علم توحید انسان را به جهنم می فرستد، گاهی علم عرفان انسان را به جهنم رساند، گاهی علم فقه انسان را به جهنم می فرستد، گاهی علم اخلاق انسان را به جهنم می فرستد. با علم درست نمی شود. تزکیه می خواهد (یزکیهم) تزکیه مقدم است بر همه چیز 📚صحیفه نور، جلد ١٩،صفحه ٩٢
🔴برای برآورده شدن هر حاجتی این ذکر ها را بگویید: ❤️ رفع فقر👈 360 مرتبه انا انزلنا ❤️ رفع بیکاری👈 360 مرتبه یا الله ❤️ طلب فرزند👈 360 مرتبه توحید ❤️ وسعت رزق👈360 مرتبه انا انزلنا ❤️ رفع تهمت 👈360 مرتبه یا الله اعلم ❤️ طلبکار👈 360 مرتبه یا حی و یا قیوم ❤️ خانه دار شدن👈360 مرتبه یا کریم و یا رب ❤️ ادای دین و رفع بدهی👈 360 مرتبه انا انزلنا ❤️ گشایش بخت👈 360 مرتبه یا رئوف و یا رحیم ❤️ شیرین شدن زندگی👈 360 مرتبه یا عزیز زهرا ❤️ رفع اضطراب👈 360 مرتبه لا حول ولا قوه الا بالله ❤️ به سلامت بیرون آمدن از خانه👈توکلت علی الله ❤️ پیدا شدن اشیاء گمشده 👈360 مرتبه نورالله ناظر ❤️ برکت غذا و مال👈 360 مرتبه الذی احسن الحسنی ❤️ شفای مریض👈 360 مرتبه یا من اسمه دواء و ذکره شفا ❤️ رفع وسوسه👈 360 مرتبه اعوذ بالله من الشیطان الرجیم ❤️ گرفتن حاجت👈 7 مرتبه آیت الکرسی، توحید،مزمل، صلوات ❤️به راه راست هدایت شدن جوانان👈 360 مرتبه ایاک نعبد و ایاک نستعین . امام سجاد(ع) فرمود: هرکس سه صلوات برای مادرم حضرت فاطمه (س) بفرستد، تمامی گناههانش بخشیده میشود. 🍃🌹 ✨اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُكَ✨ 🍃🌹
✅ موسای عقل و فرعون نفس 🔸اما آنچه در تفسیر ملّا عبد‌الرّزاق کاشانی و مانند آن (1) در تأویلات ایشان و در مقدمه این کتاب آمده است که ... اینها تأویلات و برداشت‌های ماست، وگرنه معنای آیات قرآن این نیست. 🔸مثلاً ایشان دارند که در مورد «اذْهَبْ إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغی» (2) یک تفسیر أنفسی در سراسر این کتاب هست ... و می‌گویند اینکه ما می‌گوییم «اذْهَبْ إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغی» یعنی قوه عاقله به نفس می‌گوید تو فرعونی و من برای هدایت تو آمده‌ام، تا تو دیگر «أماره بالسّوء» نباشی ـ فرعون درونی را مخاطب قرار می‌دهد ـ 🔸فرمود این معنای آیه نیست، این تأویلی است که ما داریم ذکر می‌کنیم که عقل انسان به منزله «موسای کلیم» وجود اوست، نفس امّاره او به منزله فرعون است، عقل او برای رام کردن نفس او باید تلاش و کوشش کند و همین جهاد است و مانند آن. 🔸همچنین ایشان «وَ کَلْبُهُمْ باسِطٌ ذِراعَیهِ بِالْوَصیدِ» (3) را می‌گوید این سگی که در این رمه‌سراها هست، این آماده حمله است و نمی‌خوابد؛ پاهای خود را جمع می‌کند و دو دستش را جلو می‌آورد و سینه‌ خود را روی دو دست قرار می‌دهد و پیرامون را نگاه می‌کند که این حالت را می‌گویند «کالباسط» (باسِطٌ ذِراعَیهِ بِالْوَصیدِ) 🔸یعنی در جلوی این چادر دامدارها، دستش را پهن کرده، سینه خود را روی دست گذاشته و آماده حمله است؛ این معنای آیه است. 🔸ایشان می‌گوید نفس امّاره هم همین‌طور است، آماده حمله است؛ اگر کسی یک مختصر حرفی به انسان زد، فوراً انسان چند برابر آن دارد جواب می‌دهد که می‌گوید اگر یکی گفتی، ده مورد می‌شنوی! این جمله یکی گفتی ده مورد می‌شنوی، برای این است که این نفس آماده حمله است. 🔸اینکه معنای آیه نیست! ایشان هم می‌گوید معنای آیه این نیست و ما نمی‌گوییم این تفسیر آیه است، می‌گوییم در درون ما هم چنین «کلب»ی هست. 🔹درس تفسیر /سوره مبارکه «زمر»، آیات 11 الی 18
✅ ما دینی اوردیم که باطن دیگران را ببینید. 🔸... آدم وقتی می‌خواهد به جایی برسد که زید نیّتش چیست این دیگر با فلسفه و کلام حل نمی‌شود، این فقط با عرفان عملی حل می‌شود، این با راه حارثة‌بن زید حل می‌شود، نه با عرفان نظری، نه با بحث های روز و مفهومی و اصولی؛ این با راه اویس قرن حل می‌شود، آدم می‌بیند فلان آقا چی دارد می‌گوید. 🔸مرحوم حاج‌آقا رحیم ارباب رضوان الله علیه از بزرگان علمای اصفهان بود، من یک ساعتی خدمتشان نشسته بودم در یک دیداری ایشان همین مسائل را مطرح می کرد؛ این از شاگران مرحوم جهانگیر خان قشقایی بود. 🔸این جهانگیر خان قشقایی و حاج‌آقا [رحیم ارباب] شاگردان فراوانی تربیت کردند؛ ۱۰۰ نفر از شاگردانش را شمردند همه جزو فحول شدند، یکی مرحوم آقای بروجردی بود ... 🔸مرحوم حاج‌آقا رحیم ارباب می‌گفت عصر روزی در ماه مبارک رمضان بود که فلان بزرگوار امام جماعت مسجد امام فعلی بود (اسم آن عالم اصفهانی را هم برد) ... یک هشتی دارد نظیر این مسجد تهران و مساجد دیگر از درِ بزرگ که وارد می‌شدند هشتی‌های دست راست و هشتی های دست چپ بود نظیر مسجد فیضیه که وارد می‌شوید، این ورودی ها را می‌گفتند هشتی. 🔸در این هشتی این پیشنماز محترم نزدیک مغرب ماه مبارک رمضان بود داشت می‌رفت مسجد که نماز مغرب را بخواند. 🔸۱۰۰ سال قبل غالب شهرها شهر و روستا بود یعنی دامدار بودند، دام ها هم در شهر بود ... دام‌هایی که برای رفع نیاز مردم باشد در شهر بود، خیلی ها در خانه‌هایشان گاو داشتند، اسب داشتند، آن روز اتومبیل هم که نبود، وسائل لبنیاتی صنعتی هم که نبود، گاوها در شهر بود. 🔸مرحوم آقای ارباب رضوان الله علیه نقل کردند که این عالم بزرگوار که امام جماعت مسجد امام اصفهان بود، وقتی وارد هشتی شدند دیدند یک گاوی در همین هشتی دارد می آید، هی به طرف این می‌آمد حمله می کند، این هی عبایش را جمع می‌کرد، هی خودش را می‌کشید کنار دیوار تا بالاخره نگذاشت آن گاو بیاید. 🔸فردا دید درِ خانه‌اش را می‌زنند، یکی از متموّلان و سرمایه‌داران آن منطقه بود؛ حضور ایشان گله کرد که آقا ما خواستیم بیایم آنجا دست شما را ببوسیم، غروب بود هرچه به طرف شما نزدیک می‌شدیم دیدم شما هی فاصله گرفتید، چرا از ما فاصله می‌گیرید؟ 🔸گفت من جنابعالی را ندیدم که! خُب باطن این همان حیوان بود که او دید دیگر! 🔸این ها دیگر سلمان نیستند؛ پس معلوم می‌شود این راه هست؛ منتهی حالا ما نرفتیم، ما نمی‌بینیم یک چیز دیگر است؛ بعضی‌ها در خواب می‌بینند بعضی ها در بیداری می‌بینند. 🔸این را حاج آقا رحیم ارباب می‌گفت؛ حشر همه این ها با اولیای الهی 🔸فرمود ما دینی اوردیم که شما باطن دیگران را ببینید. 🔹درس تفسیر /سوره مبارکه «زمر»، آیات ۱۱ الی ۱۸
🔶نقش انسان در ذلّت و عزّت خود 🔰هیچ یك از این آیات، نقش انسان را در ذلّت یا عزّت خود نفی نمی ‏كند، زیرا آیه ﴿اِن الحُكم اِلاّ للّه﴾ به این معنی است كه تنها حكم او نافذ است و حاكم سراسر جهانِ امكان خداست. این اصلی كلی است؛ 🔰ولی خداوند خود حكم كرد كه اگر كسی تلاش و كوشش كند، عزیزش می ‏گردانم و اگر كوشش نكرد، از فیض من بهره ‏ای ندارد. این حكم خداست و بر این اساس فرمود: ﴿اِن عُدتم عُدنا﴾[4] و ﴿اِنْ تعودوا نَعُدْ﴾؛[5] بهشت و جهنم نیز بر اساس حكم خداست. كسی كه ایمان بیاورد و عمل صالح انجام دهد، اهل بهشت است و كسی كه مسیر تباهی را طی كند، در دوزخ جای دارد. فراهم نمودن زمینه نیز بر اساس حكم خدا صورت می‏ گیرد، پس اگر كسی زمینه را فراهم كند، از رزق برتر و عزّت بیشتر برخوردار می ‏شود. 🔰 ظاهر آیه نشان می‏ دهد كه خداوند هركس را بخواهد هدایت، و هر كه را بخواهد، گمراه می ‏كند. اما باید توجه داشت که هدایت دو قسم است: 🔰 ابتدایی و پاداشی؛ هدایت ابتدایی یا عمومی سرمایه ‏ای است كه خدای سبحان از راه درون (عقل و فطرت) و بیرون (وحی و نبوت) به انسان عطا كرده است. بر این اساس، خدا همه انسانها را با سرمایه‏ های درونی و بیرونی به راه راست هدایت كرده است. كسانی كه این هدایت را مغتنم شمرده، به دنبال آن حركت كرده‏ اند، از هدایت پاداشی خداوند برخوردار می ‏شوند و به معارف و فضایل الهی می ‏رسند. ادامه دارد...
🔶نقش انسان در ذلّت و عزّت خود ادامه: 🔰اضلال یا گمراهی ابتدایی از صفات سلبیه است كه در خداوند وجود ندارد و خدا هرگز كسی را گمراه نكرده و نمی ‏كند. خدایی كه عقل و فطرت را از درون و عزیزترین مخلوقات خود، یعنی پیامبران و امامان معصوم(علیهم ‌السلام) را از بیرون، برای هدایت بشر فرستاده، هرگز كسی را گمراه نخواهد كرد. 🔰اگر كسی با همه این هدایتها به بیراهه برود، خداوند راه توبه و بازگشت را باز گذاشته و اگر با همه این وسیله‏ ها، باز هم به بیراهه برود، از آن پس، خداوند او را «اضلال» می ‏كند. 🔰 البته باید توجه داشت كه سخن فوق بدان معنی نیست كه خداوند چیزی به عنوان ضلالت به او می ‏دهد، چون ضلالت امری عدمی است. اضلال، یعنی خداوند لطف خود را از او می ‏گیرد و او را به حال خود وا می‏ گذارد. 🔰 آنگاه این شخص با شهوت و خشم خود تنها می‏ ماند و به هر سو كه این دو بكشانند، پیش می ‏رود و به آسانی به گناه روی می ‏آورد. بر این اساس، هدایت ابتدایی مقابلی ندارد؛ یعنی خداوند بدون استثنا، همگان را هدایت كرده است و منظور از آیه ﴿یضلُّ منْ یشاءُ و یهدی من یشاءُ﴾، هدایت ثانوی (پاداشی) و ضلالت كیفری است.
🔶نقش انسان در ذلّت و عزّت خود ادامه: 🔰ضلالت (كیفری) در مقابل هدایت ثانوی یا پاداشی قرار دارد، پس هدایت ابتدایی سرمایه ‏ای است كه بدون استثنا به همه عنایت شده است و كسانی كه از این هدایت استفاده می‏ كنند، از فیضی خاص به عنوان پاداش برخوردار می‏ شوند كه همان هدایت پاداشی است: ﴿مَن یؤمن باللّه یهدِ قَلبهُ﴾[پ ﴿وَ اِنْ تُطیعوهُ تهتدوا﴾و ﴿و الذین اهتدوا زادهم هُدی و اتاهُمْ تَقواهُمْ﴾. 🔰این گروه از پاداشی الهی برخوردار می‏ شوند و كارها را به آسانی انجام می‏ دهند؛ یعنی اگر در گذشته برای روزه‏ گرفتن یا اقامه نماز دچار سختی می ‏شد، اكنون به راحتی این امور را انجام می ‏دهد. همه اضلالها كیفری است؛ 🔰یعنی خداوند همه كسانی را كه از هدایت ابتدایی یا عمومی پیروی نكردند، از هدایت پاداشی محروم كرده، به حال خود وا می ‏گذارد؛ 🔰در این حال، او با شهوت و خشم خود تنها می ‏ماند و علم او در حس، و عملش در شهوت محدود می ‏شود. البته به لطف الهی، این اضلال هم قابل جبران است و راه توبه همواره برای بنده باز است. 🔰او می‏ تواند از اضلال نجات یابد و در جرگه مؤمنانی كه از هدایت ثانوی یا پاداشی برخوردار هستند، قرار گیرد. خدای سبحان در قرآن كریم می ‏فرماید: ﴿اِن عُدتُم عُدنا﴾ و ﴿اِنْ تَعُودوا نعُد﴾.
💠 نکته اخلاقی _ از مجموعه آثار حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی مدظله العالی: 🔰 اقسام رحمت : شماره ۱ های که از معصومین علیهم السلام بروز می کند دو قسم است : 🔹 اول : رحمت های عاطفی 🔸 دوم: رحمت های عقلی # هرچند که دیگران تا حدودی از قسم اول رحمت برخوردارند و جامعه به پشتوانه همین رحمت ، با تعاون و تعاضد اعضای آن پیش می رود ، ولی ائمه علیهم السلام مانند همیشه و همه موارد در نقطه اوج این قله رفیع قرار دارند. 🔰 امام صادق علیه السلام یکی از خدمت گزاران خود را برای انجام کاری فرستاد، لیکن او رفت و باز نگشت . آن امام همام علیه السلام خود در پی او رفت ولی بر خلاف انتظار ، او را در گوشه ای خوابیده یافت. بر بالینش نشست وبه باد زدن او مشغول تا راحت بخوابد . هنگامی که خادم از خواب بیدار شد ، امام علیه السلام به او فرمود : نباید هم شب بخوابی و هم روز ، شب از آن توست که در آن استراحت کنی اما روز تو از آن ماست. سخن پسندیده و درست ، بعداز خدمتی شایسته ( نه در ابتدای کار) آن هم به صورت امر به معروف و نهی از منکر ، خود رحمت دیگری در حق آن خدمت گزار بود ،تا او را به وظیفه خود آشنا کند. 📚 ادب فنای مقربان _ص۱۶۵
💠 قسم دوم از اقسام رحمت های ائمه معصومین علیهم السلام : 🔹رحمت های عقلی _ شماره ۲ قسم از رحمت که بالاتر از قسم اول بوده ( رحمت عاطفی ) دور از دسترس دیگران قرار دارد و حیات انسانی جوامع بشری مرهون آن است . همان محصول وحی است که به صورت رحمت از خانه این ذوات مقدس ترشح و تنزل می کند و به دیگران می رسد. # این قسم از رحمت است که آنان وادار می کند که تا بار سنگین و کمر شکن رسالت و هدایت را بر دوش بکشند در حالی که به آنها سنگ می زدند و پیشانی و دندانشان را می شکستندو.... دست از ارشاد و راهنمایی مردم بر نمی داشتند و همواره از خدا می خواستند که آنها را هدایت کنند( رب اهد امتی فانهم لا یعلمون ) 📚 ادب فنای مقربان _ ص ۱۶۶_۱۶۷
✳️انسان جواد و بخشنده کسی است که از بی ادبی ديگران بگذرد 💠حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی: 🔷انسان جواد و بخشنده آن است که از بي‌ادبي ديگري بگذرد، از اهانت ديگري بگذرد، پا بگذارد روي غرور خود و از حق خود بگذرد. اين مي‌شود سخا و خدا همان لحظه، پر مي‌کند. اگر همين يک جمله امام جواد و امام کاظم(سلام الله عليه) بود ما طلاقي نداشتيم. ✳️جامعه را گذشت اخلاقی اداره می کند 🔷 وجود مبارک امام فرمود خانه‌اي که با طلاق ويران شده به اين آساني ساخته نمي‌شود. اين نظير بافت فرسوده شهر نيست که شهرداري بسازد. اینکه تا شوهر يک حرفي مي‌زند فوراً مي‌رنجد. او يک حرفي مي‌زند اين مي‌رنجد. هيچ کدام هم گذشت ندارند. آن وقت مي‌شود اين غده بدخيم. و اینها تا زنده‌اند افسرده زندگي مي‌کنند. فرمود اگر خداي ناکرده خانه‌اي با طلاق خراب شد به اين آساني ساخته نمي‌شود. 🔷هر چند بخشودن از مال به جهت حسينه ساختن، مسجد ساختن، راه ساختن، کار بافضيلتي است اما هنر نيست. هنر آن است که انسان پا روي غرور خود بگذارد. اين بيان نوراني امام کاظم است که اگر مرد هستي، روي غرور خود پا بگذار که دعوا نشود. نه به دادگستري بکشد، نه به طلاق بکشد. يک کمي صبر بکن تا قضایا حل ‌شود. جامعه را گذشت اخلاقي اداره مي‌کند اين بيان نوراني امام کاظم است. فرمود همان وقت خدا جبران مي‌کند منتها دير به شما مي‌رسد، منتها حالا شما بررسي نکرديد. فرمود خدا معطل چيزي که نيست فرمود «من جاء بالحسنة فله عشر امثالها» 31مرداد 98
💠 راه برخورداری از رحمت ویژه ائمه معصومین علیهم السلام _ شماره ۳ 🔸هرچند رحمت ویژه اهل بیت علیهم السلام عام است و همچون سیل سرازیر شده و تشنگان مسیر را سیراب میکند. 🔰 پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم می فرماید: خدا به داود علیه السلام وحی فرستاد که ای داود ! همانگونه که خورشید از نور دادن به کسی که در محدوده مسیر نور آن باشد مضایقه نمی کند ، رحمت من نیز از کسی که در آن قرار گیرد مضایقه نمی کند. همین دلیل ،دیدن ظاهر معصوم هر چند افتخار بسیار بزرگی است ،ولی چندان مهم نیست، مهم آن است که بتوانیم شخصیت معنوی معصوم را ببینیم تا معصوم ما را ببیند و خود را در مسیر رحمت معصوم قرار دهیم. 🔹 عمده ترین چیزی که سبب می شود انسان مورد رحمت معصومین علیهم السلام قرار گیرند آن است که وقتی پرونده اعمال ما به دست آنها می رسد مایه خوشحالی و رضایت آنها شود. 📚 ادب فنای مقربان _ ص ۱۶۹ _۱۷۰
" شرح زیارت جامعه کبیره " 💠 و منتهي الحلم (و غايت حلم و بردباري): 🔹«منتهي» اسم مكان باب افتعال از ماده «نهي» مقابل امر است. نهي به معناي طلب ترك شي ء است و از آن رو كه به كمك عقل، ترك چيزي طلب مي شود به عقلْ «نُهيه» (بر وزن لقمه) نيز گفته مي شود كه جمعش «نُهي» است. باب افتعال براي مطاوعه و قبول است، قبول نهي به اين است كه انسانِ متعبد در برابر نهي، توقف و خويشتن داري كند و حركت و عمل خود را به آخر و نهايت برساند. بدين ترتيب مُنتهي به معناي مكاني است كه در آن مكان، به آخر رسيدن، مورد قبول واقع شده و بعد از آن ديگر حركت و اقدامي صورت نمي گيرد. 🔹 از اين رو به غايت و پايان هر چيزي منتهاي آن چيز گفته مي شود. «حلم» به معناي منضبط كردن نفس از هيجان غضب و احساسات است به گونه اي كه حالت سكون، طُمأنينه و صبر در مقابل ناملايمات به انسان دست مي دهد و از سبك مغزي، اقدامات نابخردانه، بي پروايي و خشم پرهيز مي كند. 🔹 بنابراين، مي توان گفت: حلم، محصول اعتدال در قوه‌ي غضبيه است و حليم، كسی است كه اهل افراط و تفريط در اِعمال قوه‌ي غضبيه نباشد. 🔹 در نتيجه كسي كه با داشتن قدرت بر انتقام و كيفر، عجله نكند، حليم ناميده مي شود. بدين ترتيب، معناي اين جمله اين است: شما به غايت و آخرين درجه‌ي حلم و بردباري رسيده ايد، يعني آن مقدار خويشتن داري كه براي مخلوق هاي الهي ممكن است شما دارا هستيد. 📚 ادب فنای مقربان _ ج ۱ _ ص ۱۸۸
💠قرآن و سير الي اللّه: 🔹خداي سبحان از قرآن با وصف «بهترين سخن» ياد مي كند؛ (الله نزّل أحسن الحديث)[1] و به تعريف برجسته ترين سخنور، يعني پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم مي پردازد و با وحي به او دستور مي دهد كه خود و پيروانش را چنين معرفي كند: (قل هذه سبيلي أدعوا إلي الله علي بصيرةٍ أنا و من اتّبعني)[2] ؛ بگو اي پيامبر! راه و رسم من چنين است كه خود و پيروانم با بصيرت، همه را به سوي خدا فرا مي خوانيم. نيز خداي متعالي در وصف كلام خود مي فرمايد: (قد جاءكم من الله نور و كتاب مبين يهدي به الله من اتّبع رضوانه سبل السلام و يخرجهم من الظّلمات إلي النور بإذنه و يهديهم إلي صراط مستقيم)[3] ؛ از سوي «الله» نور و قرآن مبين آمد، هر كس در پي تحصيل رضايت حق باشد خداوند او را از اين مواهب و نعمتهاي خاص معنوي بهره مند مي كند: 1. هدايت به راه هاي امن. 2. خروج از تاريكي و ورود در نور به اذن خدا. 3. هدايت به راه راست. [1]ـ سوره زمر، آيه 23. [2]ـ سوره يوسف، آيه 108. [3]ـ سوره مائده، آيات 15ـ 16. 🔹همچنين خداي سبحان، از قرآن كريم به «شفا» تعبير مي كند، كتابي كه علاج عقايد الحادي و درمان رذايل اخلاقي و رفع هرگونه شك و ترديد، در پرتو عمل به آن حاصل مي شود: (قد جاءتكم موعظة من ربّكم و شفاء لما في الصدور و هديً و رحمةٌ للمؤمنين)[1] ؛ براي شما كتابي با اين اوصاف آمده است: 1. كتاب پند و اندرز است. 2. درمان دردهاي قلبي و معنوي است. 3. كتاب هدايت است. 4. رحمت خاص براي مؤمنان است، چون تنها مؤمن است كه از آن بهره مي گيرد و به آن عمل مي كند، وگرنه قرآن مجيد صلاحيت هدايت عموم و رحمت ويژه شدن براي همگان را داراست؛ (هديً للناس)[2] ، (وما أرسلناك إلاّ رحمةً للعالمين)[3] . اگر قلمرو رسالت جهانشمول پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم همراه با رحمت است، پس قرآن كه عصاره رسالت جهاني آن حضرت است رحمت عمومي را به ارمغان خواهد آورد. اين كتاب جامع كه حاوي مآثر و حامل آثار فراوان علمي و عملي است، در بخش معرفت و تبعيّت جامعه، انساني را به جست وجوي بهترين سخن و پيروي از آن تشويق مي كند؛ (فبشّر عباد الّذين يستمعون القول فيتّبعون أحسنه)[4] و بهترين سخن را كلام سخنوري مي داند كه در عقيده، عمل و اخلاق موحّد باشد؛ (و من أحسن قولاً ممّن دعا إلي الله و عمل صالحاً و قال إنّني من المسلمين)[5] سخني كه به خدا دعوت نكند يا گوينده آن به گفتار خود معتقد نباشد و رفتار و منطق او با دعوتش تطبيق نكند، شايسته پيروي نيست؛ زيرا چنين كلامي از جان پاك مايه نگرفته است، پس در دل شنونده رسوخ نمي كند و با جمال ويژه انساني سازگار نمي شود و از ياد او رخت برمي بندد.اگر فرد يا جامعه اي به بهترين سخن كه علل و علايم آن تبيين شد عمل كند و به كامل ترين سخنور كه ويژگيها و صفات سامي وي در زبان وحي بيان شده، اقتدا نمايد، به فرزانگي و حيات طيب و هدايت خاص (سير الي الله) نايل مي شود. [1]ـ سوره يونس، آيه 57. [2]ـ سوره بقره، آيه 185. [3]ـ سوره انبياء، آيه 107. [4]ـ سوره زمر، آيات 17ـ 18. [5]ـ سوره فصّلت، آيه 33. 📚 توحید در قرآن حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی مدظله العالی _ ص ۲۲و ۲۳
🔰اهميت تهذيب نفس: 🔹قرآن كريم، تزكيه نفس را برجسته ترين هدف رسالت عامّه دانسته است. گرچه در بخشي از آيات، تزكيه نفوس از برنامه هاي رسول اكرم ص دانسته شده؛ ولي دعاي ابراهيم خليل (عليه السلام) اين است كه: (ربنا وَابْعث فيهِمْ رَسُولاً مِنهم يتلوا عَليهِم آياتك وَيعلِّمهم الكِتاب والْحِكمة وَيزكيهِمْ)[1] : خدايا در بين مردم، پيامبري مبعوث كن كه آيات تو را بر آنها تلاوت و آنها را پس از علم به كتاب و حكمت، تزكيه كند. اين مسئله هم، هدفِ نوع انبياست و هم اهميت آن به قدري است كه هر انسان عاقلي آن را مي خواهد و مايل است سعادت خود را به دست آورد. ديدگاههاي مختلف براي سعادت و نيكبختي تفاسير متنوعي دارند و منشأ همه اين آراي متعدد هم، انسان شناسي، معرفت نفس و مانند آن است. اگر كسي انسان را موجودي مادّي بداند، قهراً سعادت و خير او هم، در مسائل رفاهي و مادّي خلاصه مي‌شود؛ و اگر حقيقت انسان را امري مجرّد بداند، خير و نيكبختي او در معارف، اخلاق و فضايل نفساني، خلاصه مي شود. [1]ـ سوره بقره، آيه 129. 📚 مبادی اخلاق در قرآن حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی مدظله العالی _۱۶۸
✅ محبوب الهی 💬 آیت الله العظمی جوادی آملی 🔸 ببینید این را جوامع روایی ما، چه سنّی چه شیعه، همه این را نقل کردند که انسان در سایه عبادت ‌ها، انجام فرائض و انجام نوافل به خدا نزدیک می ‌شود و این حد وسط محبّ و محبوب است. ببینید چقدر این کتاب زیباست! ای کاش به ما می‌گفتند هر شب قرآن به سر کنید! شما در این صغری و کبری ببینید یک حدّ وسطی دارید که آن اصغر را به اکبر وصل می‌ کند. در این کریمه نگاه کنید حد وسط چیست؟ ﴿إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونی‏ یحْبِبْكُمُ اللَّهُ﴾؛[1] شما بخواهید از محبّ بودند به بودن برسید. شما اگر محبّ خدا بودید هنر نکردید، چون همه چیز شما از خداست! به جایی برسید که خدا محبّ شما باشد آن مهم است. آن حلقه وسط، آن رابط، آن حدّ وسطی که محبّ را محبوب می ‌کند؛ یعنی محبّ خدا را محبوب خدا می‌ کند؛ آن که دوست خداست به جایی می‌رسد که خدا دوست اوست، آن حلقه وسطی چیست؟ آن رابطه وسط چیست؟ آن خداست ﴿قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونی‏ یحْبِبْكُمُ اللَّهُ﴾. 🔸 اگر کسی به دنبال «حبیب الله» برود، از محبّ بودن به بودن می‌ رسد؛ اگر از محبّ بودن به بودن رسید، خدا محبّ او شد و او محبوب، این را فریقین[2] نقل کردند که نتیجه است، در حقیقت نتیجه قرب محبوبی است که «كُنْتُ سَمْعَهُ ... وَ بَصَرَهُ»؛[3] تنها ﴿وَ مَا رَمَیتَ إِذْ رَمَیتَ وَ لكِنَّ اللّهَ رَمَی﴾[4] مرحله عالیه آن برای پیغمبر و اهل بیت (علیهم السلام) است، برای دیگران هم هست! گاهی خدا با دست کسی کار خیری انجام می ‌دهد، با دست خطر استکبار و صهیونیسم را به خود آنها برمی ‌گرداند. می ‌فرماید: کاری انجام بدهید که خدا دشمنان شما را با دست شما عذاب کند: ﴿قَاتِلُوهُمْ یعَذِّبْهُمُ اللّهُ بِأَیدِیكُمْ﴾،[5] خدا دشمنان شما را با دست شما از بین می ‌برد. انسان می‌ تواند به اینجا برسد! بشود، اگر محبوب خدا شد هیچ وقت لنگ نمی ‌شود. [1]. سوره آل عمران، آیه31. [2] . عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، ج‏4، ص103. [3]. الكافی(ط ـ الإسلامیة)، ج‏2، ص352. [4]. سوره انفال, آیه17. [5] . سوره توبه، آیه14. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1397/04/28
✅ خصم کرامت 💬 حضرت آیت الله جوادی آملی 🔸 ما یك دشمن جدی داریم كه شب و روز با او درگیریم و آن ابلیس است كه ما را رها نمی‌كند ـ نه در خواب و نه در بیداری ما ـ ما باید بدانیم میدان جنگ كجاست و او از ما چه می‌خواهد، چون تا زمانی که ما ندانیم میدان جنگ كجاست و از كدام طرف دارد حمله می‌كند كه ما نمی‌توانیم سنگر بگیریم. او از ما چه می‌خواهد و چه چیزی از ما می‌خواهد بگیرد؟ مال می‌خواهد؟ جان می‌خواهد؟ چه كار می‌خواهد بكند؟ دشمن‎ های بیرون معلوم است كه اینها یا معدن نفت می‌ خواهند یا معدن گاز می‌ خواهند و اگر نشد آدم را می ‌كشند تا ببرند، اگر كسی معدن نفت و گاز را به آنها دهد كاری با آدم ندارند، این معلوم است. در عداوت ‎های دیگر هم معیار عداوت مشخص است، بالأخره میدان مبارزه مشخص است. 🔸 اصرار قرآن كریم این است كه میدان مبارزه را مشخص كند كه این با چه چیز شما مخالف است؛ با سواد شما مخالف است؟ با علم شما مخالف است؟ با مقام شما مخالف است؟ فرمود می‌خواهید عالم شوید، شوید؛ می‌خواهید مقام داشته باشید، داشته باشید؛ این دشمن با هیچ ‎كدام از این امور مخالف نیست و اصرار قرآن هم این است كه این نمی ‌خواهد شما را بكشد، یك دشمنی نیست كه دشمن خون شما باشد، اگر شما را كشت این پیروزی برای او حاصل نمی‌شود. این دشمن تمام تلاشش این است كه در میدان جنگ اسیر بگیرد، آن‌گاه هر چه می‌ خواهد روی این اسیر پیاده كند و اگر نتوانست به آن صورت اسیر محض بگیرد، فقط با آبروی شما كار دارد، همین! او با مال شما یا علم شما کار ندارد. می‌خواهید با سواد شوید، بشوید؛ می‌خواهید مقام پیدا كنید، بكنید او می‌ خواهد شما را «مسلوب الحیثیة» كند. 🔸 خدای سبحان هم فرمود من انسان را با آبرو آفریدم ﴿لَقَدْ كَرَّمْنا بَنی آدَمَ﴾،[1] من او را یك موجود عادی خلق نكردم، با كرامت آفریدم. بنابراین میدان جنگ مشخص است كه چیست و كجاست و او از ما چه می‌ خواهد ببرد؛ ما را می‌بیند و ما او را نمی‌بینیم ﴿إِنَّهُ یراكُمْ هُوَ وَ قَبیلُهُ مِنْ حَیثُ لا تَرَوْنَهُمْ﴾،[2] اما خدای «اكرم»، خدایی كه فرمود: ﴿كَرَّمْنا بَنی آدَمَ﴾، خدایی كه در همان محكمه و میدان، انسان را بر شیطان برتری داد و خود شیطان اعتراف كرد كه ﴿هذَا الَّذی كَرَّمْتَ عَلَی﴾ به ما راه نشان داد و فرمود فیض من دمِ دست شماست، او شما را می ‌بیند و شما او را نمی ‌بینید. این فیض من و این سنگر من دمِ دست و زیرِ گوش شماست، فوراً بیایید داخل! آن‌گاه تو او را می ‌بینی و او شما را نمی ‌بیند، كاملاً این صحنه نبرد به عكس می ‌شود، مگر نه آن است كه ﴿إِنَّهُ یراكُمْ هُوَ وَ قَبیلُهُ مِنْ حَیثُ لا تَرَوْنَهُمْ﴾ وقتی وارد «حِصن» من شدید، من از طرف شما باید دفاع كنم، آن وقت من او را می ‌بینم و او كه ما را نمی ‌بیند، او كه خدابین نیست! لذا انسان وارسته راحتِ راحت است و یك عمری را با آبرو زندگی می ‌كند. 🔸 غرض این است اینكه گفتند جهاد اكبر است و تلاش و كوشش است و مدام مراقبت كنید و محاسبت كنید و مشاركت كنید، برای اینكه اول ما باید میدان جنگ را بفهمیم که با چه كسی در جنگیم و با چه می‌جنگد؟ اگر ما همیشه علم خودمان را زیاد كنیم یا درجات مقام را زیاد كنیم او كه با اینها مخالف نیست، اگر ﴿وَ اتْلُ عَلَیهِمْ نَبَأَ الَّذی آتَیناهُ آیاتِنا فَانْسَلَخَ مِنْها﴾[3] شد این است، مگر سامری یك آدم عادی بود؟ این همه در آن صحنه بودند تنها كسی گفت ﴿فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ﴾[4] او بود! نه سامری یك آدم عادی بود و نه آن بلعم باعورا، وقتی خدا فرمود: ﴿وَ اتْلُ عَلَیهِمْ نَبَأَ الَّذی آتَیناهُ آیاتِنا﴾ معلوم می ‌شود آدم عادی نبود. بنابراین با فضل ما، با علم ما، با فقه ما، با فلسفه ما و با تفسیر ما هیچ مخالف نیست، فقط با آبروی ما مخالف است و تمام تلاش و كوشش او این است كه انسان را «مسلوب الحیثیة» كند. [1]. سوره اسراء, آیه70. [2]. سوره اعراف, آیه27. [3]. سوره اعراف, آیه175. [4]. سوره طه, آیه96. 📚 درس خارج فقه قبض جلسه ۹ تاریخ: ۱۳۹۲/۱۱/۰۹
✅ سلمان و اباذر زمانه 💬 حضرت آیت الله جوادی آملی 🔸 اینکه خدا به این مردم جاهلی عرب می ‌گفت که ﴿صُمٌّ بُكْمٌ عُمْی﴾[1] اینها کَر و کورند، به چه مناسبت کر و کورند؟ فرمود چرا کوه را نمی ‌بینید؟ آنها کوه را می ‌دیدند! فرمود شما کور هستید! کسی تابلو را ببیند و نقاش را نبیند، کور است. دانشگاه‌ های ما که باید اسلامی بشود! الآن لاشه علوم در دانشگاه‌ ها تدریس می‌ شود؛ زمین‌ شناسی داریم، دریاشناسی داریم، صحراشناسی داریم، خداشناسی نداریم! ادر هنرکده ‌ها یک تابلو را که می‌ بینند، فوراً از نقاش حق ‌شناسی می ‌کنند، این است که قرآن می ‌فرماید اینها کور هستند، این است که می ‌فرماید مرگ بر این انسان![2] این نقش به این زیبایی را می ‌بیند اما پی به نقاش نمی ‌برد. وقتی دانشگاه‌ ها اسلامی می‌شود که علم، علم دینی باشد نه لاشه دانش تدریس بشود. 🔸 می ‌فرماید که خود انسان را نگاه کنید ﴿مِنْ أَی شَی‏ءٍ خَلَقَهُ﴾؛[3] چرا انسان را نمی ‌بینید؟ اینها که انسان را نمی ‌بینند، چیست؟ الآن صدها دانشگاه درباره بدن انسان کار می ‌کنند، هنوز بسیاری از بیماری ‌ها کشف نشده! بسیاری از داروها کشف نشده! فقط یک قطره آب که بیشتر نبود، یک قطره آب می ‌شود این‌طور؟! آن هم تازه بدن! آن ﴿وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی﴾[4] که حساب دیگری است، اگر کسی انسان را ببیند، آفریدگار انسان را نبیند کور است! دانشگاه وقتی اسلامی می ‌شود که دانش اول و آخرش باشد؛ چه کسی آفرید؟ برای چه چیزی آفرید؟ آن وقت [از] چنین دانشگاهی سلمان و اباذر در می ‌آید. 🔸 به برکت خون‌های پاک شهدا که باید میوه طیب و طاهر بدهد، دانشگاه‌ های ما مثل حوزه علمیه خواهد بود؛ چه اینکه بسیاری از اینها چنین هستند! اینها هم برای ما درس است! در پایان زیارت‌نامه ‌ها چه می‌ گوییم؟ می‌ گویم «طِبْتُمْ وَ طَابَتِ الْأَرْضُ الَّتِی فِیهَا دُفِنْتُمْ»؛[5] شما طیب و طاهر شدید و کشور را پاک کردید. کشور را باران پاک نمی ‌کند، خون پاک می ‌کند. از استعمار و ترامپ ‌ها و مانند آنها این آلودگی ‌ها و این انجاس را باران پاک نمی‌ کند، فقط خون پاک می‌ کند «طِبْتُمْ وَ طَابَتِ الْأَرْضُ الَّتِی فِیهَا دُفِنْتُمْ». مگر باران قدرت دارد استکبار را پاک بکند؟ استحمار را پاک بکند؟ استذلال را پاک بکند؟ این خون است که پاک می کند. 🔸 [توضیح مطلب] یک بخش را روایات دارد ـ که عِدل قرآن فرمودند ـ یک بخشی هم خود قرآن؛ فرمود کشوری که خون داد پاک شد، وظیفه ما که در این کشور پاک به سر می‌ بریم چیست؟ ﴿وَ الْبَلَدُ الطَّیبُ یخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ﴾[6] یکی قرآن است، یکی آن عِدل قرآن که معصوم فرمود؛ فرمود کشوری که خون داد پاک شد، قرآن می‌ گوید کشور پاک باید میوه پاک بدهد، میوه پاک چیست؟ استقلال است، عظمت است، رونق تولید است، خودکفایی است؛ یعنی واقعاً این ایران بزرگ و ایرانی بزرگوار اگر بیفتد در تولید ما دیگر از تحریم هراسی نداریم. [1]. سوره بقره، آیه 18. [2]. سوره عبس، آیه 17؛ ﴿قُتِلَ الْإِنْسَانُ مَا أَكْفَرَهُ﴾. [3]. سوره عبس، آیه 18. [4]. سوره حجر، آیه29؛ سوره ص، آیه72. [5]. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص723. [6]. سوره اعراف، آیه 58 📚 درس تفسیر سوره مبارکه عبس جلسه ۵ تاریخ: ۱۳۹۸/۰۹/۱۳
✍️ ‏مراقب تمایلات منطق سازِ خود باشیم 🔆 امام هادی علیه السلام: ◾️واعلَمُوا اَنَّ النَّفسَ أقبَلُ شَیءٍ لِما أُعطِیَت وَ أمنَعُ شَیءٍ لِما مُنِعَت ▪️بدانید که نفس آدمی آنچه را که مطابق میل اوست به آسانی می‌پذیرد و اما چیز‌هایی که مورد میل و قبول او نیست بسیار سخت می‌پذیرد. (بحارالانوار، ج. ۷۵، ص۳۷۱)