eitaa logo
؏ﭑرفــــﺂݩِ مـجـﭑهد | شهیدانּ عشࢪیہ و طهـمـاسبے
399 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
43 فایل
﷽ ⭕️ معرفی و بازنشر زندگینامه، سبک زندگی، وصیتنامه، آثار صوتی و تصویری، دست‌نوشته‌ها و ... از مربیان‌شهید والامقام ابراهیم عشریه و مهدی طهماسبی 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir ⭕️ لینک ارتباط با مدیر کانال و یا ارسال محتوا: https://eitaa.com/MALEK_ita
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹 افتخار فرزندیِ شهید🔹 🤚 پیوند خونین با اسلام و انقلاب ─‍‌┅🍃🌸🍃🌸🍃┅─ 🌐 | aref-e-mojahed.ir 🆔 | @arefanemojahed 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما
🔴 بانک پوسترهای شهید طهماسبی ✳️ به مناسبت ششمین سالگرد شهادت شهید مهدی طهماسبی/ 6⃣1⃣ خرداد 🖼️ مجموعه پوستر ۶مین سالگرد در ویسگون ─‍‌┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─ 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 🆔 | @arefanemojahed 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما
🗓 زندگینامه شهید مدافع حرم مهدی طهماسبی / قسمت آخـــر در اعزام دومش که ۱۳۹۵/۰۳/۱۳ بود بعد از گذشت سه روز این پاسدار جان‌برکف در تاریخ یکشنبه ۱۶ خردادماه سال ۱۳۹۵ مقارن با ۲۹ شعبان المعظم سال ۱۴۳۷ هجری قمری در روستای القراصی از توابع حومه جنوبی شهر حلب سوریه حوالی ساعت ۱۰ صبح مورد اصابت موشک کرنت قرار گرفته و با اقتدا به حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها شربت شهادت را در سن ۳۳سالگی نوشید و نام خود را در دفتر شهدای مدافعان حرم به ثبت رساند و با پیکری سوخته به دیدار مولا و سرورش حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام شتافت. عاقبت پیکر مطهر ایشان بنا بر وصیت خودشان در استان قم در گلزار شهدای علی بن جعفر علیه‌لسلام در قطعه ۲۲ مدافعان حرم به خاک سپرده شد و به آرزوی دیرینه‌اش رسید. ✳️ پایان __________ ─‍‌┅🍃🌸🍃🌸🍃┅─ 🌐 | aref-e-mojahed.ir 🆔 | @arefanemojahed 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما
🌹 منم یه مادرم ❤️ منــــم یــه مـــــــــادرم پسرمو دوســــش دارم ولـــــــی جـوونمــــــــو به‌دست بی‌بی میسپارم بی‌بی قبـــــول کنـــــــه بشه مدافـــع حــــــــرم ─‍‌┅🍃🌸🍃🌸🍃┅─ 🌐 | aref-e-mojahed.ir 🆔 | @arefanemojahed 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما
زندگینامه.jpg
3.59M
🔴 زندگینامه شهید مهدی طهماسبی | تولد تا شهادت 👌فایل با کیفیت ✳️ به مناسبت ششمین سالگرد شهادت شهید مهدی طهماسبی/ 6⃣1⃣ خرداد ─‍‌┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─ 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 🆔 | @arefanemojahed 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما
📌 مکان و 🗓 زمان شهادت 🌹 ─‍‌┅🍃🌸🍃🌸🍃┅─ 🌐 | aref-e-mojahed.ir 🆔 | @arefanemojahed 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما
وصیت طهماسبی(1).pdf
388.8K
🗞 وصیتنامه ارزشمند و آموزنده‌ی شهید طهماسبی📝 🔖حضرت امام خامنه‌ای مدظله‌العالی: اینکه امام بزرگوار توصیه میکردند که پنجاه سال عبادت کردید خدا قبول کند، بروید یک بار هم این وصیّت‌نامه‌ها را بخوانید؛ این به‌خاطر این است که این وصیّت‌نامه نشان میدهد که این جوان برای چه آمده.۱۳۹۵/۰۷/۰۵ ─‍‌┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─ 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 🆔 | @arefanemojahed 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما
🔴دلنوشته‌های برتر همراهان کانال عارفان مجاهـد: 🔘متن دل‌نوشته:👇 ساعت ۱۰ صبح بود ، باران ریز و تند میزد به کولر و تِرِق و ترق صدا میپیچید در خانه . خانه ای که قرار نبود دیگر بوی چای دارچینِ منُ، نان تازه تو را بدهد، برگه ماموریت به دست، در چارچوب دَر ایستاده و فخر می‌فروختی به عالَم.. نَفَسَم به شماره افتاده، چشمانم عقربه های ساعت را نشانه می‌رود، تک تک ثانیه ها را التماس، بلکه بایستند. بغض میانِ گلویََم می‌دود و می‌گویم: "مهدی! کُتِ قهوه ای ات را در کوله بزارم یا می پوشی"؟ خودم جوابِ خودم را می‌دهم و می‌گویم "بپوش آقا، هوا سرده.." چه می‌دانستم میانِ شعله های آتش... هنوز هستی و هُرمِ نفسهایَت جانَم را به یغما برده؟ تمامِ خاطراتِ زندگی مان جلوی چشمانَم رژه می‌روند، باید بیشتر نگاهَت کنم. یک بار دیگر بندِ دلم را به بندِ وجودَت گره میزنم و قند در دلم آلاسکا می‌شود! مُدام ساعت را نگاه و این پا و آن پا می‌شوی، مُدام بالای سرم می‌گویی "فلان چیز را هم گذاشتی"؟ صدای گریه ی حسین، احساسَم را پاره می‌کند. شیشه شیر را که بِهَم می‌زنَم دلم بِهَم می‌خورد و لب می‌زنم "خدایا! نکنه برنگرده"؟ کلافه ام و در خیالَم هزار بار آرزو می‌کنم کاش همیشه پیشِ مان بمانی! کاش مرا با بچه شیرخواره تنها نگذاری، کاش این بار زندگی ات را بر آرمان هایت مُقدم بداری! می‌دانم آخر این مسئولیت پذیری تو، کار دستمان می‌دهد. دستی در موهای لَختِ امیرمان می‌کِشَمُ، حسین را روی زمین می‌گذارم، درِ گوشَش می‌خوانم "طفل معصومِ من! تو برای بابا مَهدی دعا کن"... ادامه👇👇
؏ﭑرفــــﺂݩِ مـجـﭑهد | شهیدانּ عشࢪیہ و طهـمـاسبے
🔴دلنوشته‌های برتر همراهان کانال عارفان مجاهـد: 🔘متن دل‌نوشته:👇 ساعت ۱۰ صبح بود ، باران ریز و تند م
ادامه 👆👆👆 زمینُ زمان را التماسُ، زیپِ کوله ات را با هزار "فَلِلًه خَیرُ حافِظا و هُوَ اَرحَمُ الراحمین" می‌کِشَم، طنینی تلخ در دلم نجوا می‌کند "دل کندی"؟ نمی‌خواهم به حرفهایَش گوش کنم، از دیشب یک ریز در دلم جولان می‌دهدُ، نبودنَت را گوشزد.. دست و دلم نمی‌رود سمت قرآن بروم اما چاره ای نیست و تنها وسیله ای که می‌تواند تو را برای من و بچه ها حفظ کند، کلام الله است. باید [طو] را محکم بِسپارَمَت! دلتنگی هایم را قورت می دهم و کاسه آب را زیرِ شیر می‌گیرم، صدایَت را بلند می‌کنی و میگی: "تا وقتی بر می‌گردم به حسین بابا گفتنُ یاد بدی". دلم هُری می ریزد و باز در دلم نجوا می‌شود "مگر چند وقت قرار است بِمانی"؟ دیگر حریف چشمهایَم نمی‌شوم. اشک هایم داخل کاسه آب جای خودشان را باز می‌کنند تا بدرقه ات کنند.. مادر و پدرت آمده اند تا لحظه آخر کنار جگرگوشه شان باشند. عجیب نورانی شده ای مهدی! این را مادرت هم اقرار می‌کند. کاش بخاطر مِهر فرزندی نَروی! بابا کوله ات را که برمی‌دارد نگاهَم به دستانش تنیده و دلم تَرَک بَرمیدارد، هنوز آن شبی که در خانه شان دست و پایَش را بوسه زدی، یادم هست.. ساعت ۱ بامداد بود ، رعد و برق زد و من همچنان نشسته بودم روی تخت و یک پیراهن مردانه ی آبی را چسبانده بودم به سینه ام . گوشه ی پلک راستم میپرید و حدقه ی چشمهایم میسوخت .. صلاه صبح بود ، موذن مسجد محل با التهاب بانگ میزد خدا بزرگ است ! و من پیراهن آبی به تن روی سجاده ای که سال ها رویَش نماز می‌خواندی، عزا گرفته بودم … ۷ ماه بعد بود، انگار نشتی پیدا کرده بودم ، بهانه های امیر و بابا گفتن های حسین تمامی نداشت و نبودنَت را به رُخَم می‌کشید. امیر را که با هزار قربان صدقه خواباندم ، چندساعتی در آلبوم مان گشت زدم و قنج رفتم برای خنده هایَت ، اتفاقا قول و قرارهایت را هم مرور کردم که گفته بودی برمی‌گردی اما قلبم را پُر نکرد تا غَمَم را غرق کند! نشتی داشتم.. خاطراتِ باهم بودنمان از درز روح و تنم میریخت بیرون... صبح روز جمعه، یک دسته بابونه در بغلم گرفتم ، در و دیوار خانه صدایَت را در جانم پخش می‌کند "تا برمی‌گردم به حسین بابا گفتن یاد بدی"، کتری قُل میزند و چای دَم می‌کِشَد، از وقتی رفتی چوب دارچین درونَش نَیَنداخته ام. هنوز نفس که می کِشم ته دماغم بوی یاس می‌دهد این خانه ، بوی نان تازه که هر صبح می‌گرفتی، کُت قهوه ای ات اما آویزِ آخرین رگال درِ کمد است، می‌شود گفت لابه لای پالتو و پیرهن های رزم و لباسِ سبزِ پاسداری ات… حالا شش سال است که تو "عندَ رَبّهِم یُرزَقون"ی و من، پیراهن آبی ات را به نظاره نشسته ام، انگشترت را... کُت قهوه ای ات را... پلاک سوخته ات را... برای آنکه بتوانم نَفَس کشیدنَت را لمس کنم باید پلک هایم را روی هم بِفِشارَم . مسیرِ بنیاد-گلزار را بروم تا حضورت بِنشینَد به استُخوانَم، گونه ام را که بر مزارت می‌گذارم ، قلبم جلا می‌گیرد ؛ انگار غمت مدتهاست غرق شده ! با انگشتانم روی خطوطِ "شهید مدافع حرم مهدی طهماسبی" دست کشیده و یک بار دیگر مشق عشق می نویسم و مي‌گويم افتخارم این است دارُ ندارم، فدای خواهرِحسینِ فاطمه شده است! به رُخِ ماهِ شبِ چهارده ات که در چهارده خرداد آسمانی شد نگاه می‌کنم و می‌گویم "همسرشهیدم! لطفا همیشه همینقدر تَر و تازه باش"، من از پسِ نبودنت بر نمي آیَم… ..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴دلنوشته‌های برتر همراهان کانال عارفان مجاهـد:ارسال کننده: گمنام 🔘متن دل‌نوشته:👇 سلام سخن من خطاب به فرزندان شهید مدافع حرم هستش؛ خوشا به حال شما عزیزانم؛ میدانید چرا؟! وقتی شما عزیزان احساس دلتنگی می‌کنید و یا دلتون می‌گیره، سراغ آلبوم عکس‌ها و فیلم‌های پدر می‌رید یا حتی می‌تونید صدای پدر رو هم بشنوید. ولی ما فرزندان شهید دهه شصتی از پدر شهیدمان، یک عکس و قبر مطهر شهید برامون به یادگاری مونده؛ پس قدر خود را بدونید و خدا رو هم شاکر باشید و صبور موفق باشید
🔹 افتخار فرزندیِ شهید🔹 🤚 مفتخر به فرزند شهید بودن ─‍‌┅🍃🌸🍃🌸🍃┅─ 🌐 | aref-e-mojahed.ir 🆔 | @arefanemojahed 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 نامه‌ای به دخترم🔹 🤚 گزیده‌ای از وصایای شهدا به دخترانشان ─‍‌┅🍃🌸🍃🌸🍃┅─ 🌐 | aref-e-mojahed.ir 🆔 | @arefanemojahed 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما
🔴دلنوشته‌های ارسالی همراهان کانال عارفان مجاهـد:ارسال کننده: صادق پروین (دوست دوران کودکی) 🔘متن دل‌نوشته:👇 سلام مهدی جان یادته دوران نوجوانی کنار خونه‌تون (لین شرکت) زمین فوتبالی بود که اونجا باهم بازی می‌کردیم. همیشه لبخند روی لب داشتی و آرامش خاصی در رفتار و منشت بود و این رفتار نشون میداد که چندین سال بزرگتر از سنت هستی. کاش بتونیم ساعتها با هم در مورد اون دوران حرف بزنیم!!! ولی افسوس دیگر بینمان نیستی!!!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
202030_2045162474.mp3
8.96M
🔈 بشنوید 📣 روایتگری شهید حسین جوینده (ابویاسین) از کیفیت حضور شهید عباس دانشگر در حلب و نحوه شهادت «شهید طهماسبی» و «شهید دانشگر» ─‍‌┅🍃🌸🍃🌸🍃┅─ 🌐 | aref-e-mojahed.ir 🆔 | @arefanemojahed 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹 افتخار فرزندیِ شهید🔹 🤚 خاکریز دوم ─‍‌┅🍃🌸🍃🌸🍃┅─ 🌐 | aref-e-mojahed.ir 🆔 | @arefanemojahed 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما
🔹💠 بابا آب داد 💠🔹 دختری سه ساله بود که پدرش آسمانی شد. دانشگاه که قبول شد، همه گفتند: با سهمیه قبول شده، پارتی بازی شده؛ ولی هیچگاه نفهمیدند که کلاس اول که بود، وقتی میخواستند به او یاد بدهند که بنویسد، بابا آب داد، یک هفته در تب نبودن بابا سوخت. ─‍‌┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─ 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 🆔 | @arefanemojahed 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما
✳️ با عارفان مجاهد در شبکه‌های اجتماعی ملی همراه باشید 📍سروش 📍ایتا 📍آپارات 📍ویسگون ─‍‌┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─ 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 🆔 | @arefanemojahed 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما
🔹 افتخار فرزندیِ شهید🔹 🤚 زبانی مؤثر در دل دشمن و ... ─‍‌┅🍃🌸🍃🌸🍃┅─ 🌐 | aref-e-mojahed.ir 🆔 | @arefanemojahed 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما