eitaa logo
؏ﭑرفــــﺂݩِ مـجـﭑهد | شهیدانּ عشࢪیہ و طهـمـاسبے
430 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
972 ویدیو
32 فایل
﷽ ⭕️ معرفی و بازنشر زندگینامه، سبک زندگی، وصیتنامه، آثار صوتی و تصویری، دست‌نوشته‌ها و ... از مربیان‌شهید والامقام ابراهیم عشریه و مهدی طهماسبی 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir ⭕️ لینک ارتباط با مدیر کانال و یا ارسال محتوا: https://eitaa.com/MALEK_ita
مشاهده در ایتا
دانلود
🗓 زندگینامه شهید مدافع حرم ابراهیم عشریه / قسمت سوم در اردیبهشت سال ۱۳۸۲ و مصادف با میلاد پیامبر اکرم (ص) مراسم عروسی‌اش را در نکا برگزار و پس از مدت کوتاهی برای ادامه زندگی مشترک در منطقه دُرچه اصفهان، منزلی در نزدیکی مسجد اجاره نمودند. اینکه منزلش در همسایگی مسجد باشد برایش بسیار اهمیت داشت. در طول دوران آموزش افسری باید از صبح زود تا حدود ۵ و ۶ بعدازظهر در دانشکده افسری حضور می‌یافت. این وضعیت در ابتدای زندگی مشترک، خیلی برای او و همسرش سخت بود اما با صبوری و مهربانی طرفین، این مشکلات گذشت تا اینکه در تابستان سال ۱۳۸۴ دوران افسری به اتمام رسید. او با وجود تمام این مشکلات، هیچگاه ورزش جودو را ترک نکرد؛ ورزش جودو را از سال ۱۳۷۳ شروع کرده بود و نهایتاً در این رشته به درجه استادی دان ۳ رسید. بلافاصله با درخواست شخصی و علاقه و استعدادی که از خودش نسبت به علوم نظامی ‌در دوران آموزشی نشان داده بود برای ادامه خدمت به مرکز آموزش افسری علویون که در شهر مقدس قم واقع شده بود معرفی گردید. امکان حضور در محضر کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها از آرزوهای دیرینه او بود. حاصل این زندگی مشترک سه دختر به نام‌های زهرا، زینب و فاطمه معصومه بود. ابراهیم استعداد و توانمندی ویژه‌ای در امر فرماندهی و مربی‌گری داشت و لذا پس از مدت کوتاهی ابتدا در کسوت مربیگری تاکتیک و سپس در امر فرماندهی یگان آموزشی به سرعت رشد نمود. ✳️ ادامه دارد... __________
🔴دلنوشته‌های برتر همراهان عارفان مجاهـد:ارسال کننده: متین 🔘متن دل‌نوشته: بازم ماه رمضان آمد و دلتنگی نبودنت را بیش از بیش احساس میکنم. یادش بخیر آن افطار در منزل یکی از رفقا که با هم دعوت بودیم و ما تشنه آب و غذا منتظر اذان و تو تشنه ارتباط با معشوق و منتظر ندای حق. سفره رنگارنگ افطار تو را دعوت می‌کرد به سمت خود و تو بی تفاوت سجاده عشق را گشودی و اول جانت را سیراب کردی و بعد از نماز و دعا و نیایش سر سفره نشستی. راستی در آن لحظه های اجابت دعا چگونه معشوقت را خواندی که اینقدر زیبا در بازار کسادی خریدارت شد و به یک باره پروازت داد و آسمانیت کرد و حالا ما ماندیم و حسرتی بر دل. ما را هم دریاب و گهگاهی سری به ما بزن و به رسم رفاقت سر سفره امام حسین یاد ما جاماندگان هم باش. از او بخواه کمکمان کند در مسیر شما تا شهادت بمانیم.یا زهرا.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🗓 زندگینامه شهید مدافع حرم ابراهیم عشریه / قسمت چهارم تلاش‌های بی وقفه شهید عشریه در کسب تجربه و مطالعه‌های بی‌امان، نظم و انضباط، اطاعت پذیری و برخورداری از هوش و استعداد خدادادی، ایمان، اخلاص و اعتقاد به هدف الهی، از او یک مربی ممتاز و متمایزی نسبت به سایر همکاران ساخته بود. شهید عشریه در کسوت مربیگری دروس رشته تاکتیک و عملیات مانند رزم انفرادی، رزم تیم و گروه، راپل، آرامسازی و کنترل اغتشاشات، نقشه خوانی، زندگی در شرایط سخت، پاکسازی ساختمان و جنگ شهری، اصول و قواعد رزم، تخصص داشت. او مربی‌گری‌اش را در رشته‌های تجوید قرآن، جودو و دفاع شخصی تکمیل نمود. علاوه بر این استعدادها، او از صدای خوشی نیز برخوردار بود فلذا قاری قرآن و مداح قابلی نیز بود و حقیقتاً به صورت عملی شکر این استعداد و نعمت‌های خداوند را با تمام وجود و توان به جای می‌آورد. ✳️ ادامه دارد... __________
🔴دلنوشته‌های برتر همراهان کانال عارفان مجاهـد:ارسال کننده: جعفرزاده 🔘متن دل‌نوشته: سلام آقا ابراهیم سلام مرد من یه رو سیاهم که قراره تو لباسی که شما و امثال شما به تن کردین و خونتون روش ریخته شد خدمت کنم ... من شما رو ندیدم و محضر جسمی شمارو درک نکردم ولی خدارو شاهد میگیرم زمانی که از کنار تمثال مبارکتون عبور میکنم حاضر و زنده بودنتون رو با تمام وجودم حس میکنم و بهتون ادای احترام میکنم . آقا ابراهیم من یه پسر ۳ ماهه دارم که اسمش حسینه ... یه تیکه از وجودمه و دل کندن ازش برام خیلی سخته ...گاهی با خودم فکر میکنم امثال ابراهیم عشریه کجاها رو دیدن که پا روی دلشون گذاشتن و ذوب در خدا و اهل بیت علیهم السلام شدن و وابستگی های دنیا رو با تمام لذت هاش کنار گذاشتن ؟ راستش من که هنوز مردش نشدم !!! سرتو درد نیارم پهلوون به وجودت افتخار می کنم خوشحالم که مسیری رو انتخاب کردم که شماها توش قدم برداشتین روحمون از یادتون شاد یاعلی فرمانده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🗓 زندگینامه شهید مدافع حرم ابراهیم عشریه / قسمت پنجم حاصل پژوهش و تحقیقات او در قامت یک استاد نظامی، تألیف کتاب مرجع “تکنیک‌ها و تاکتیک‌های عمومی‌رزم”، جزوات “آرام سازی و کنترل اغتشاشات”، “اصول و قواعد رزم”، “رزم انفرادی”، “نیازمندی‌های آموزشی-عملیاتی منطقه سیستان و بلوچستان”، آیات کاربردی-تربیتی قرآن کریم” و مشارکت در تحقیقات پیرامون “آشنایی و بررسی تاکتیک‌های جنگ ۱۹۹۱ و ۲۰۰۳آمریکا و متحدین علیه عراق”، جهاد نظامی‌در قرآن کریم”، “تدبر در آیات ۱۴۰ تا ۱۴۸ سوره آل عمران”، “دکترین ندسا”، “نقش انگیزش در مربیان”،”بررسی الگوی آموزشی دروس تاکتیک و عملیات دورهای عمومی‌افسری”، طرحنامه تألیف کتاب تاکتیک‌های نبرد در خلیج فارس”، “برنامه درسی پنهان” و… بود. اما این خصوصیات بالاخره برایش باعث دردسر شد و در سال ۱۳۸۹ به منظور ادامه خدمت مؤثرتر به دانشگاه امام حسین علیه السلام منتقل گردید. از آن جایی که زندگی در محیط شهر تهران و دور از قم با روحیات این خانواده سازگار نبود لذا پس از گذشت حدود ۱۸ ماه مجدداً به همان محل قبلی خدمت بازگشت. ✳️ ادامه دارد... __________
🔴دلنوشته‌های برتر همراهان کانال عارفان مجاهـد: ✅ ارسال کننده: توکلی 🔘متن دل‌نوشته:👇 به نام خدای حسین شهید ابراهیم عشریه... سلام ای شهید شما را تاکنون نمی‌شناختم،اما با نام شما از قدیم عشق بازی ها داشته‌ام، ابراهیم؛ براستی که شهادت هنر مردان خداست؛ بدون شک شما نیز هم قبیله ای همت ها و هم قسم هادی‌ها بوده‌اید که اکنون واژه عاشقانه شهید هم ردیف نام شما قرار گرفته است. من در زندان دنیا اسیرم و زنجیره‌ای تعلق پر پرواز مرا شکسته است. من اهل زمینم، همین سیاره نیاز. اینجا کجاست که من را از آسمان جدا کرده است. دلم میخواهد زنجیرهای نیاز و تعلق را پاره کنم؛ با چشمان شما دنیا را ببینم؛ با احساس شما پوچی این فانی خوش‌رنگ و لعاب را حس کنم؛ و چون شما برسم به آبرو. برایم دعا کنید که سخت محتاجم. سلام این غریق را به سفینه النجاة برسانید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🗓 زندگینامه شهید مدافع حرم ابراهیم عشریه / قسمت ششم او در شهر قم تا سال ۱۳۹۱ اجاره نشین بود و علی‌رغم حقوق کم و داشتن سه فرزند؛ زندگی بسیار موفق و شیرینی را سپری می‌کرد. منزل شخصی‌اش را  که از طریق تعاونی مسکن سپاه آماده شده بود در ابتدای شهریورماه ۱۳۹۱ تحویل گرفت که اقساط آن را ماهانه باید پرداخت می‌کرد. دوران زندگی و خدمت ابراهیم همواره با فراز و نشیب و سختی‌های فراوانی مواجه بود؛ اما هیچکدام از این مشکلات نتوانست همت والای او و خانواده‌اش را در هم بشکند. علاقه او به مباحث طلبگی باعث شد که شب‌ها در کلاس‌های یکی از مدارس حوزه علمیه مشغول علم آموزی در این زمینه نیز گردد. او با وجود تمام مشغله‌هایی که داشت، هیچگاه کلاس‌های رزمی جودو را در شهر قم تعطیل نکرد. در همین زمان بود که حفظ قرآن را نیز به همراه همسرش آغاز نمود. او برای این مهم در کلاس‌های حفظ قرآن حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها شرکت می‌جست اما پس از حفظ چهار جزء اتفاق دیگری افتاد. ✳️ ادامه دارد... __________
🔴دلنوشته‌های برتر همراهان کانال عارفان مجاهـد:ارسال کننده: جوادی‌راد 🔘متن دل‌نوشته:👇 سلام آقا ابراهیم خوبی؟خوش میگذره؟ چه سوالی کردما؟! مگه میشه شهید باشی و خوش نگذره مگه میشه شب های جمعه مهمان حضرت سیدالشهدا باشی و خوش نگذره واقعاً خوشا به حالتون. می خوام ببینم اون موقعی که ارباب روی میبینی چه حسی داری؟! واقعاً چه حسی داری؟!! ما که این سعادت را پیدا نکردیم و اصلاً هم نمی توانیم درک کنیم. می خوام از ابتدای دورمون بگم... اون روزهای اول که اومدیم وارد علویون شدیم، یعنی هر جا نگاه می‌کردیم عکس شما بود. اون موقع من فامیلی شمارا نمیتونستم درست بخونم نمیدونستم عَشریه درسته یا عُشریه؛ تا اینکه یه روز توی مسجد الزهرا سلام الله علیها یکی از فرماندهان گفتند تشریف ببرید مجموعه کلاسهای شهید ابراهیم عُشریه. اون موقع اولین بار اسم شما را شنیدم و به عکسهاتون زیاد توجه می کردم و در کلاسهای بعدی خیلی بیشتر از روحیات و اخلاق شما شنیدم. واقعا صد حیف که نتونستم زودتر بیایم دوره تا از نزدیک با شما آشنا بشم. یعنی وقتی که یکی از فرماندهان از دفترچه یادداشت شما گفت اون موقع فهمیدم که چقدر در اجرای احکام خدا و رعایت واجبات و بعضی مستحبات چقدر اهتمام می ورزید. یعنی اون موقع که فیلم شهادت شما را توی یکی از کلاس ها دیدم گفتم دم همه این شیر بچه های حیدر کرار گرم که واقعاً جانانه جنگیدند تا حرم بی بی جانمان خانم زینب سلام الله علیها هیچ آسیبی نبیند و اگر شما نبودید ما باید الان توی کرمانشاه و همدان می جنگیدیم. و این که این تکفیری های کثیف ناموس ما را به تاراج ببرند. در پایان از شما خواهشی داشتم اول اینکه توی این دنیا مارو دعا کنید تا توی این مسیری که هستیم ثابت قدم بمونیم و بعدش ما را در آخرت شفاعت کنی. راهت ادامه دارد ای شهید... از طرفی یک بسیجی پاسدار که از ته دل می خواهد برای حفظ این انقلاب و دستاوردهای آن قدم بردارد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🗓 زندگینامه شهید مدافع حرم ابراهیم عشریه / قسمت هفتم او به منظور ارتقاء تحصیلی از مهرماه ۱۳۹۳ تا تابستان ۱۳۹۴ مشغول تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد در دانشکده دافوس سپاه شد. این دوره بصورت شبانه روزی برگزار می‌شد و بنابراین ابراهیم تنها در روزهای پنجشنبه و جمعه می‌توانست در کنار خانواده‌اش در قم باشد. در تمام طول این مدت از ادامه حفظ قرآن و انس با آن غافل نشد و به جد آن را دنبال می‌کرد. اما این دوره او را از شرکت در کلاس‌های طلبگی بازداشت و نتوانست ادامه دهد. در مهرماه سال ۱۳۹۴ و با پایان مقطع فوق لیسانس و پیگیری فرمانده دانشگاه امام حسین علیه السلام، برای بار دوم و با شرط سکونت خانواده در شهر قم، مجدداً موافقت کرد تا برای ادامه خدمت به دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین علیه السلام در شهر تهران منتقل شود. به این ترتیب شنبه‌ها به تهران عزیمت می‌کرد و چهارشنبه غروب به قم بر می‌گشت. ✳️ ادامه دارد... __________
🔴دلنوشته‌های برتر همراهان کانال عارفان مجاهـد: ✅ ارسال کننده: علیمردانی 🔘متن دل‌نوشته:👇 سلام بر تو ای عارف مجاهد ابراهیم عزیز، هر روز چشمم به عکستان می افتد، شاهد و گواه بر هر چیز اما در سکوت، گاهی سکوت نشانه قدرت است. البته شهادت را به آسانی نمی دهند و شهادت عین قدرت است. دلم گرفته است از این‌همه رنگ و...، این منم در راه مانده ی منتظر پرواز. ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده
🗓 زندگینامه شهید مدافع حرم ابراهیم عشریه / قسمت آخـــر شهید عشریه برای اعزام به مأموریت نبرد با دشمنان تکفیری، بسیار پیگیری بود تا اینکه با عزیمت او در اسفندماه ۱۳۹۴ موافقت به عمل آمد و در۲۰ اسفند همان سال به کشور سوریه عازم گشت. او در این مأموریت به عنوان فرمانده گردان نخبگان مجاهدین عراقی فعالیت مستشاری-رزمی‌می‌نمود. سرانجام پس از ۳۵ روز مجاهده و نبرد همراه با اخلاص و شجاعت مقابل دشمن در ۲۴ فروردین ۱۳۹۵ در حین عملیات خط شکنی به منظور بازپس گیری منطقه العیس که در جنوب غربی شهر حلب قرار دارد، به شهادت رسید. پس از شهادت ایشان امکان بازگرداندن او وجود نداشت و پیکر مطهرش بیش از سه سال در همان موقعیت شهادتش باقی ماند. سرانجام پس از پیگیری طرفین و مبادله اجساد و شهدا در اوایل تیرماه ۱۳۹۸ به آغوش وطن و خانواده خویش بازگشت. شهید ابراهیم عشریه پس از تشییع باشکوهی در شهرهای تهران، قم و مازندران؛ در نهایت گلزار شهدای شهرستان نکا را معطر نمود و برای همیشه میعادگاه تمام عاشقان راهش شد. روحش شاد و یادش گرامی ‌باد. ✳️ پایان ______________
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💯 زندگی به سبک شهید از ویژگی های بارزی که حاج مهدی داشتند این بود که فقط محدود به امورات شغلی و تخصصی خودش (مربی تخریب و نقشه خوانی) نبود. بلکه در زمینه های دیگری نیز فعالیت جدی و مستمر داشت. 🔘شهید طهماسبی شب های سه شنبه از ساعت تقریباً ۹:۳۰ تا ۰۳:۰۰ بعد از نیمه شب در مسجد مقدس جمکران به همراه تعدادی از دوستان و همکاران خدمت بسیار مستمر و فعالی در زمینه جمع آوری نذورات داشتند و در دکه هایی که به همین منظور در محوطه مسجد قرار گرفته بود فعالیت می کرد. 🔘 همچنین حاج مهدی از داوران تراز اول فوتبال بودند و همواره در کلاس های مربیگری تخصصی که در شهر قم یا خارج از قم برگزار می شد شرکت می کرد. چند بار خودم این دوست عزیز را به کلاس رساندم و به قدری که ایشان حساسیت و نگرانی روی سر وقت رسیدن در این کلاس ها را داشتند تعجب زده می شدم. 🔘 ایشان سالهای زیادی در رشته‌ی ورزشی جودو نیز مشارکت فعال داشتند. 🔘به غیر از موارد فوق الذکر حاج مهدی به عنوان “هادی سیاسی” نیز فعال بود و در مسائل سیاسی بسیار پیگر و در مباحث سیاسی شرکت می کرد و فوق العاده با بصیرت عمل می نمود. چندی پیش نیز (بعد از شهادت) کارت “هادی سیاسی” ایشان نیز که یکسال قبل مدارکش را داده بود آماده و تحویل خانواده اش شد. ⏺ مداح اهل بیت علیهم السلام، شاعر و حماسه سرا، حافظ چند جزء قرآن کریم و... از سایر توانمندی‌های ایشان بود. ─‍‌┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─ 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 🆔 | @arefanemojahed 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💯 زندگی به سبک شهید شهید ابراهیم عشریه در زمینه مدیریت و فرماندهی، بسیار قابل و مجرب عمل می‌کرد و الگوهای مدیریت و فرماندهی اسلامی را بسیار زیبا و مطابق با دستورات اسلام رعایت می نمودند. این باعث ایجاد اقتدار و یک شخصیت کاریزماتیک برای ایشان شده بود. مطالعات زیادی نیز در این رابطه و روش های اعمال فرماندهی داشتند. حتی در دوران دانشجویی در دانشکده افسری نیز به خاطر توانمندی خاصی که ایشان داشت به عنوان ارشد تیپ دانشجویی (که بالاترین درجه ارشدیت در دانشکده بود) منصوب شده بود و از ایشان استفاده می کردند و ما هم که در آن دوران دانشجو بودیم شاهد تمرین خوب و عالی بازدهی مدیریت و فرماندهی مؤثر ایشان بودیم و لذت می بردیم از این جدیت و قاطعیت در عمل. البته در جای خود و موقعیت های مختلف انعطاف و گذشت هایی را به شکلی هوشمندانه از خودش نشان می داد. ─‍‌┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─ 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 🆔 | @arefanemojahed 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💯 زندگی به سبک شهید حاج مهدی مربی مهندسی رزمی و تخریب بود و بخاطر علاقه، تجربه و سابقه زیادی که در این رشته داشت به عنوان مسئول کمیته تخریب و انفجارات فعالیت داشت. همچنین به خاطر مدیریت و اخلاق خوبی که داشت مربیان دیگر تخریب نیز با علاقه با این کمیته همکاری می کردند. مربیان تاکتیک وقتی حاج مهدی در تمرینات اردوگاهی حضور داشت در برنامه‌هایشان هیچ نگرانی ازین بابت نداشتند و با خیال راحت تمرینات را اجرا می کردند. غیر از دقت عمل در کارش؛ از مواردی که سایر مربیان خیلی علاقه داشتند حاج مهدی همواره به عنوان مربی تخریب با آنها همراه باشد، روحیه ابتکار و خلاقیت همراه با تواضع و فروتنی ایشان بود که در بحث انفجارات و تخریب از خود به خرج می داد و باعث می شد کلاس ها علاوه بر حفظ حداکثر ایمنی و هماهنگی با حداکثر جذابیت و تنوع و همدلی اجرا شود‌. او براستی تخریب‌چی نفس خویش بود... ─‍‌┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─ 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 🆔 | @arefanemojahed 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💯 زندگی به سبک شهید از دیگر خصوصیات بارز شهید عشریه می توان به مشورت پذیری و علاقه و همت ایشان به گرفتن مشورت در زمینه های مختلف از دوستان و همکاران بود. ایشان کوچترین ابا و غروری در این زمینه از خودش نشان نمی داد که حالا اگر بنده بروم از فلانی که از من جایگاه و یا سن پایین تری دارد مشورت بگیرم برایم بد است و درست نیست؛ نه اصلا و به هیچ عنوان این طور نبود و به این چیزها توجهی نمی کرد. حتی از کسانی که شاید با نوع تفکرات و منش رفتاری و کاری اش همسنخ نبودند، می رفت و با تواضع، مشورت می گرفت. ─‍‌┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─ 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 🆔 | @arefanemojahed 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما