eitaa logo
『عارف‌ شهید』(موسسه فرهنگی شمیم عشق)
1.8هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
4.5هزار ویدیو
77 فایل
*موسسه‌فرهنگی‌ هنری و پژوهشیِ شمیم‌عشق‌رفسنجان* شماره ثبت 440 به یادشهیدعارف‌محمدحسین یوسف الهی وبه یادتمامی شهدا کپی‌از‌مطالب‌کانال‌با‌ذکر‌صلوات‌آزاد‌است🪴 ارتباط با ادمین: 『 @shamimeshghar
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹شهیدسیدڪاظم حاج آقامیرے تک فرزندخانواده بود 🌸بچه تهران بود. متولد ۱۳۳۶. سه ماه قبل از تولدش پدرش فوت ڪرد...تک پسر و تک فرزند خانواده بود. جنگ ڪه شروع شد رفت پایگاه بسیج محل ڪه بره جبهه...با اعزامش موافقت نشد...با مادرش تماس گرفتن ڪه ازش اجازه بگیرن... خاله طوبے هم در جوابشون گفت: همه ڪسانے ڪه میرن جبهه مثل پسر خودم هستن...به این ترتیب عازم جبهه شد... این در حالے بود ڪه سید در همان سال از تحصیل در ڪانادا دست ڪشید و عازم جبهه ها شد. بالاخره سید ڪاظم در سال ۶۲ عملیات والفجر ۱ براے همیشه جاویدالاثر شد... 🌹شهید_سید_ڪاظم_حاجی_آقامیری🌹 🌹شادے روح مطهرهمه ے شهداوبه یادشهیدسیدڪاظم آقامیرے بخوانیم فاتحه مع الصلوات 🌹 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
معجزه شهید ابراهیم هادی یک «زیر حکمی» را نجات داد! شهدا رفاقتشون دوطرفه است براش وقت بذاری، برات وقت میذاره زیر دین هیچکس نمی‌مونه 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
💠 عبدالحسین برونسی: خدايا! اگرمی‌دانستم با مرگ من يک در دامان می‌رود، حاضر بودم هزاران بار بميرم تا هزاران در دامان بروند. 🌷🍃🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🚨 توسّل رهبر انقلاب و شفای پدرشان ⭕️ مرحوم والد ما، در ســال ۱۳۴۲ دچار عارضه‌‌ی چشــم شــدند، که منجر به نابینایی ایشان شد. چشم ایشان به مدت ســه، چهار سال اصلا جایی را نمی‌دید. تا این‌که در ســال ۱۳۴۵ چندین بار ایشان را برای معالجه از مشهد به تهران بردیم. در یکی از مراجعات، چشم پزشکی گفت: «من چشم ایشان را عمل جراحی می‌کنم و امید بهبودی هســت.» در آن زمان هفتاد، هفتاد و پنج سال سنشــان بود. به هرحال نگذاشتند در بیمارستان بمانیم. گفتند:«عمل می‌کنیم، شما فردا بیایید». از بیمارستان بیرون آمدیم. من خیلی مضطرب و ناراحت بودم... آن روزها، منزلی نزدیکی امامزاده یحیی داشتیم. نزدیک منزل که رسیدم... دیدم آنجا را چراغانی کرده‌اند. یادم آمد نیمه‌‌ی شــعبان اســت. چند روزی از بس مشغول بودم، نیمه‌ی شعبان به کلی فراموشم شــده بود. تا یاد نیمه‌ی شعبان افتادم، دلم شکســت. از کوچه‌ی خلــوت و باریکی باید می‌گذشتم تا به منزلم برسم. ناگهان حالتی به من دست داد و بنا کردم به گریستن و توسل جستن. در آن کوچه، حال توسل حســابی‌ای پیدا کردم. کمی که آرام گرفتم، دیدم اضطرابی که داشــتم به کلی از بین رفــت. فهمیدم که حال ابوی خوب می‌شود. یعنی حس کردم که آن توسّل، اثر کرد... صبح روز بعد که به بیمارستان رفتیم، فهمیدیم که چشم‌های ایشان خوب شده است؛ آن هم بعد از چند سال که عارضه داشــت و هیچ امیدی به بهبود وجود نداشــت! بعد از آن سال (سال ۴۵) ایشان مدت بیست سال دیگر زنده بودند و تا آخر عمر هم مطالعه می‌کردند. 📝 نشریه‌ی خط حزب‌الله، شماره‌ی۲۳۱ 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/
🦋 🌹خاطرات_شهدا قبل ازدواج...🌸 هر خواستگاری که میومد... به دلم نمی‌نشست...! اعتقاد و ایمان همسر آیندم خیلی واسم مهم بود...🤗 دلم میخواست ایمانش واقعی باشه نه به ظاهر و حرف.... میدونستم مؤمن واقعی واسه زن و زندگیش ارزش قائله... شنیده بودم چله زیارت عاشورا خیلی حاجت میده...👌 این چله رو "آیت‌الله حق‌شناس" توصیه کرده بودن... با چهل لعن و چهل سلام...!✋ کار سختی بود اما ‌به نظرم ازدواج موضوع بسیار مهمی بود...🤔 ارزششو داشت واسه رسیدن به بهترینا سختی بکشم... ۴۰ روز به نیت همسر معتقد و با ایمان...👌 . ۴،۳روز بعد اتمام چله… خواب شهیدی رو دیدم... چهره‌ ش یادم نیست ولی یادمه... لباس سبز تنش بود و رو سنگ مزارش نشسته بود...🍃 دیدم مردم میرن سر مزارش و حاجت میخوان... ولی جز من کسی اونو نمی دید انگار... یه تسبیح سبز رنگ داد دستم و گفت: "حاجت روا شدی..."😍 به فاصله چند روز بعد اون خواب... امین اومد خواستگاریم... . از اولین سفر سوریه که برگشت گفت: "زهرا جان…❤ واست یه هدیه مخصوص آوردم..." یه تسبیح سبز رنگ بهم داد و گفت: "زهرا…❤...این یه تسبیح مخصوصه..📿 به همه جا تبرک شده و... با حس خاصی واست آوردمش...💕 این تسبیحو به هیچ‌کس نده..." تسبیحو بوسیدم و گفتم: "خدا میدونه این مخصوص بودنش چه حکمتی داره..." بعد شهادتش…💔 خوابم برام مرور شد... تسبیحم سبز بود که یه شهید بهم داده بود...😭 . (همسر شهید امین کریمی چنبلو) ...💚 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
🌷🌷🌷 گفت: مادر جان بيا ناهار بخوريم. پرسيد: ناهار چی داريم مادر؟ گفت: باقالی پلو با ماهی. با خنده رو به مادر کرد و گفت: ما امروز اين ماهی ها را می خوريم. و يه روزی اين ماهی ها ما را می خورند. 🌷🌷🌷 چند سال بعد ... عملیات والفجر 8 ... درون اروند گم شد ... مادر تا آخر عمرش ماهی نخورد 😭😭.. .🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 گروه سرود آباده بعد از سی سال دوباره دورهم جمع شده و سرود مادر برام قصه بگو را اجرا کردند. ⭕️ بعضی‌ها‌شون به رحمت خدا رفتند و تک‌خوانشون دکتر شده... ‌ ‌ 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5990170117269358388.mp3
25.68M
🔈 شرح و بررسی کتاب 🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم 🔊 جلسه هفتاد و یکم * ادامه آخرین خطبه پیامبر ص در مدینه * مصادیق ورود بدون اجازه به حریم خصوصی * صورت ملکوتی افشای مسائل خصوصی * مصادیق نگاه حرام * شگرد منافقانه افشای راز * کسی که از رزق خدا شکایت دارد، چه صورت برزخی در انتظارش است؟ * رابطه دو طرفه عبد و خدا * لباسی که تکبر می‌آورد و صورت برزخی آن! * چرا قارون توسط زمین بلعیده شد؟ * جایگاه لبه پرتگاه جهنم در برزخ * نمونه‌هایی از گرفتاری‌های برزخی * نکاتی در مورد زمان‌بندی در برزخ * ملکوت ازدواج حلال با انگیزه فخرفروشی * کسی که از شهادت خود برمیگردد چه صورت برزخی دارد؟ * ملکوت ظلم کردن در پرداخت مهریه * تفاوت عذاب آتش در برزخ * صورت برزخی کسی که بین همسران خود عدالت برقرار نمی‌کند؟ * ملکوت آزار همسایه * دفاع خدا از حقوق زنان 🎧 جلسه هفتادو یکم 🎙 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
🌹 از وقتی فهمیدم حضرت زهرا به خواب شهید ابراهیم هادی اومده بودن و به شهید گفته بودن: ما تو رو دوست داریم.. با خودم میگم ای کاش همه ما یک شهید ابراهیم هادی بودیم.. تا می‌رفتیم تو لیستِ مورد علاقه های حضرت زهرا س ••♥••<>♥
عصر آدینتون بخیر دوستان وهمراهان شهدایی صلوات پرفضیلت ضراب اصفهانی ودعای شریف سمات فراموش نکنید... ملتمس دعای خیرتان هستیم🤲
. ✍ غذایِ روحِ یک مهندسِ شهید وقتی صدای اذان رو می‌شنید ، دست از غذا خوردن می‌کشید و می‌رفت نماز بخونه. بهش اصرار می‌کردیم و می‌گفتیم: غذات سرد میشه ، تمومش کن ، بعد برو نمازت رو بخون.اما محمود می‌گفت: اگه نروم نماز بخونم، غذای روحم سرد میشه... 🌷خاطره ای از زندگی سردار شهید محمود شهبازی 📚منبع: کتاب محراب عشق ، صفحه 35 وقت✨✨ 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پخش زنده از مزار شهیدان حاج قاسم سلیمانی و یوسف الهی
( قسمت چهل وپنجم)تقدیم نگاه سبزشما👇👇
✍️ 💠 در تنهایی از درد دلتنگی به خودم می‌پیچیدم، ثانیه‌ها را می‌شمردم بلکه زودتر برگردند و به‌جای همسر و برادرم، با بمب به جان زینبیه افتادند که یک لحظه تمام خانه لرزید و جیغم در گلو شکست. از اتاق بیرون دویدم و دیدم مادر مصطفی گوشه آشپزخانه از ترس زمین خورده و دیگر نمی‌تواند برخیزد. 💠 خودم را بالای سرش رساندم، دلهره حال ابوالفضل و مصطفی جانم را گرفته بود و می‌خواستم به او دلداری دهم که مرتب زمزمه می‌کردم :«حتماً دوباره بوده!» به کمک دستان من و به زحمت از روی زمین خودش را بلند کرد، تا مبل کنار اتاق پاهایش را به سختی کشید و می‌دیدم قلب نگاهش برای مصطفی می‌لرزد که موبایلم زنگ خورد. 💠 از فقط صدای مصطفی را می‌خواستم و آرزویم برآورده شد که لحن نگرانش در گوشم نشست و پیش از آنکه او حرفی بزند، با دلواپسی پاپیچش شدم :«چه خبر شده مصطفی؟ حالتون خوبه؟ ابوالفضل خوبه؟» و نمی‌دانستم این انفجار تنها رمز شروع عملیات بوده و تکفیری‌ها به کوچه‌های حمله کرده‌اند که پشت تلفن به نفس‌نفس افتاد :«الان ما از اومدیم بیرون، ۲۰۰ متری حرم یه ماشین منفجر شده، تکفیری‌ها به درمانگاه و بیمارستان زینبیه حمله کردن!» 💠 ترس تنهایی ما نفسش را گرفته بود و انگار می‌ترسید دیگر دستش به من نرسد که التماسم می‌کرد :«زینب جان! هر کسی در زد، در رو باز نکنید! یا من یا ابوالفضل الان میایم خونه!» ضربان صدایش جام را در جانم پیمانه کرد و دلم می‌خواست هر چه زودتر به خانه برگردد که من دیگر تحمل ترس و تنهایی رو نداشتم. 💠 کنار مادرش روی مبل کز کرده بودم، نمی‌خواستم به او حرفی بزنم و می‌شنیدم رگبار گلوله هر لحظه به خانه نزدیک‌تر می‌شود که شالم را به سرم پیچیدم و برای او بهانه آوردم :«شاید الان مصطفی بیاد بخوایم بریم !» و به همین بهانه روسری بلندش را برایش آوردم تا اگر تکفیری‌ها وارد خانه شدند کامل باشد که دلم نمی‌خواست حتی سر بریده‌ام بی‌حجاب به دست‌شان بیفتد! 💠 دیگر نه فقط قلبم که تمام بدنم از ترس می‌تپید و از همین راه دور تپش قلب مصطفی و ابوالفضل را حس می‌کردم که کسی با لگد به در خانه زد و دنیا را برایم به آخر رساند. فریادشان را از پشت در می‌شنیدم که می‌کردند در را باز کنیم، بدنم رعشه گرفته و راهی برای فرار نبود که زیر لب اشهدم را خواندم. 💠 دست پیرزن را گرفتم و می‌کشیدم بلکه در اتاقی پنهان شویم و نانجیب امان نمی‌داد که دیگر نه با لگد بلکه در فلزی خانه را به گلوله بست و قفل را از جا کَند. ما میان اتاق خشک‌مان زده و آن‌ها وحشیانه به داخل خانه حمله کردند که فقط فرصت کردیم کنج اتاق به تن سرد دیوار پناه ببریم و تنها از ترس جیغ می‌زدیم. 💠 چشمانم طوری سیاهی می‌رفت که نمی‌دیدم چند نفر هستند و فقط می‌دیدم مثل حیوان به سمت‌مان حمله می‌کنند که دیگر به راضی شدم. مادر مصطفی بی‌اختیار ضجه می‌زد تا کسی نجات‌مان دهد و این گریه‌ها به گوش کسی نمی‌رسید که صدای تیراندازی از خانه‌های اطراف همه شنیده می‌شد و آتش به دامن همه مردم افتاده بود. 💠 دیگر روح از بدنم رفته بود، تنم یخ کرده و انگار قلبم در سینه مصطفی می‌تپید که ترسم را حس کرد و دوباره زنگ زد. نام و تصویر زیبایش را که روی گوشی دیدم، دلم برای گرمای آغوشش پرید و مقابل نگاه نجس آن‌ها به گریه افتادم. 💠 چند نفرشان دور خانه حلقه زده و یکی با قدم‌هایی که در زمین فرو می‌رفت تا بالای سرم آمد، برای گرفتن موبایل طوری به انگشتانم چنگ زد که دستم خراش افتاد. یک لحظه به صفحه گوشی خیره ماند، تلفن را وصل کرد و دل مصطفی برایم بال‌بال می‌زد که بی‌خبر از اینهمه گوش به فدایم رفت :«قربونت بشم زینب جان! ما اطراف درگیر شدیم! ابوالفضل داره خودش رو می‌رسونه خونه!» 💠 لحن گرم مصطفی دلم را طوری سوزاند که از داغ نبودنش تا مغز استخوانم آتش گرفت و با اشک‌هایم به ابوالفضل التماس می‌کردم دیگر به این خانه نیاید که نمی‌توانستم سر او را مثل سیدحسن بریده ببینم. مصطفی از سکوت این سمت خط ساکت شد و همین یک جمله کافی بود تا بفهمند مردان این خانه از هستند و به خون‌مان تشنه‌تر شوند. 💠 گوشی را مقابلم گرفت و طوری با کف پوتنیش به صورتم کوبید که خون بینی و دهانم با هم روی چانه‌ام پاشید. از شدت درد ضجه زدم و نمی‌دانم این ضجه با جان مصطفی چه کرد که فقط نبض نفس‌هایش را می‌شنیدم و ندیده می‌دیدم به پای ضجه‌ام جان می‌دهد... 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
‼️⚫️ فوری‼️ فوری ⚫️‼️ 🚨 به دلیل استقبال کم‌نظیر هموطنان عزیز از مسابقه عظیم فرهنگی «شعور عاشورایی»، علاوه بر ، مهلت‌ ثبت‌نام و زمان برگزاری مسابقه نیز ‼️ ✍️ برای ثبت‌نام فقط تا فرصت دارید!! 🎁 ۴۰ کارت هدیه پانصد هزار تومانی برای نفرات برتر 🎁 ۴۰ کارت هدیه ۱۵۰ هزار تومانی به قید قرعه برای کسانی که حداقل نصف نمره آزمون را کسب نمایند 📆 تاریخ برگزاری مسابقه: ۲۹ و ۳۰ مهر ماه ✅ ثبت‌نام در مسابقه، دانلود نسخه PDF پیام‌های مکتب عاشورا و عضویت در کانال اطلاع‌رسانی: 🆔 zil.ink/ashoora_test
آقا مبارک است رَدای امامتت ای غایب از نظر به فدای امامتت ما زنده ایم از برکات ولایتت ما عهد بسته ایم به پای امامتت 🌹آغاز ولایت مهدی صاحب الزمان بر شما منتظران مبارک...🤍🍃 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعر زیبای محسن چاوشی برای ولایت و امامت امام زمان💚 وارث «انسان ۲۵۰ ساله» امام شد. مبارک همه‌مان❤️🌸 🌹 ‌‌‌🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
🦋🍃🌺🍃🦋🍃🌺🍃 ✴️ شنبه 👈 24 مهر/میزان 1400 👈 9ربیع الاول 1443👈 16 اکتبر 2021 🕌 مناسبت های دینی و اسلامی . ☘ آغاز امامت و تاج گذاری حضرت صاحب الامر عجل الله فرجه الشریف و روز اول امامت آن جناب . 🌹روز برطرف شدن غمها و عید بزرگ امت. 🔥قتل عمر بن سعد به دست مختار ثقفی" به روایتی " . و قتل عمر بن خطاب " به روایتی". 🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی . ❇️ امروز روز مبارک و خوبی است برای : ✅ آغاز شغل و شروع به کار . ✅ امور زراعی و کشاورزی . ✅ داد و ستد و تجارت . ✅ قرض و وام. ✅ درختکاری . ✅ و طلب حاجت خوب است . ✅ برای پیوستن به کانال تقویم نجومی اسلامی و دریافت تقویم هر روز کافی است کلمه "تقویم همسران "را در تلگرام یا ایتا و سروش جستجو کنید و به ما بپیوندید . 📛 ولی خرید ملک خوب نیست . 👶 زایمان مناسب و نوزادش ولادتش آسان و در همه امور موفق و طالب علم و اعمال صالح خواهد شد.ان شاءالله 🚖 مسافرت:مسافرت خوب و مفید است. ان شاءالله 🔭 احکام و اختیارات نجومی . 🌓 امروز قمر در برج حوت و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است : ✳️ از شیر گرفتن کودک . ✳️ آغاز معالجه و درمان . ✳️ اغاز به تعلیم و تعلم . ✳️ دیدار با بزرگان . ✳️ افتتاح شغل و کار . ✳️ بذر افشانی و کاشت. ✳️ و دادن سفارش خرید نیک است. 🔲 این اختیارات تنها یک سوم مطالب سررسید همسران است بقیه امور را در تقویم مطالعه بفرمایید . 🦋🍃🌺🍃🦋🍃🌺🍃 👩‍❤️‍👨 انعقاد نطفه و مباشرت . 👩‍❤️‍👨 امشب : امشب ( شب یکشنبه ) ، دستوری مبنی بر کراهت یا استحباب وارد نشده است . 💇💇‍♂ اصلاح سر و صورت طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث درد و بیماری می شود . 💉💉 حجامت خون دادن فصد زالو انداختن خون_دادن یا در این روز از ماه قمری ، باعث درد اعضا می شود . 😴😴 تعبیر خواب امشب : خواب و رویایی که شب شنبه دیده شود تعبیرش از ایه 10 سوره مبارکه " یونس " است . دعواهم فیها سبحانک اللهم و تحیتهم فیها سلام .... و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که از خواب بیننده عمل صالح یا خیری به وجود آید که در دنیا و آخرت به او نفع رساند.ان شاءالله و شما مطلب خود را بر آن قیاس کنید. 💅 ناخن گرفتن شنبه برای ، روز مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بیماری در انگشتان دست گردد. 👚👕دوخت و دوز. شنبه برای بریدن و دوختن، روز مناسبی نیست آن لباس تا زمانی که بر تن آن شخص باشد موجب مریضی و بیماری اوست.(این حکم شامل خرید لباس و پوشیدن نمی شود) 🙏🏻 وقت در روز شنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۰ و بعداز اذان ظهر تا ساعت ۱۶ عصر. 📿 ذکر روز شنبه : یارب العالمین ۱۰۰ مرتبه 📿 ذکر بعد از نماز صبح ۱۰۶۰ مرتبه که موجب غنی و بی نیاز شدن میگردد . 💠 ️روز شنبه طبق روایات متعلق است به (ص). سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🦋🍃🌺🍃🦋🍃🌺🍃 📚 منبع مطالب : تقويم همسران نوشته ی حبيب الله تقيان انتشارات حسنین قم تلفن. 09032516300 0253 77 47 297 0912353 2816 🦋🍃🌺🍃🦋🍃🌺🍃
🦋🌿🌸🌿🦋 💔 💚 حیف نیست ماه شب چهارده پشت ابرهای تیره وپاره پاره پنهان بماند، حیف نیست دیده را شوق وصال باشد ولی فروغ دیده نباشد. 🤍🤲 ‌‌‌‌‌‌‌‌✍ مجتبی یامینی 🦋🍃🌸🍃🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 آیت الله العظمی جوادی آملی ؛ 🌷 امام عسکری علیه السلام فرمود: راه رسیدن و قُرب الی الله فراوان است،،،، ✅ ولی بهترین، نزدیک‎ترین و آسان‌ترینش است؛ 🌀 یک مسافر به هر حال ره‌توشه می‌خواهد، ره‌توشه‌اش را آیه سوره مبارکه «بقره» مشخص کرد: 🔆﴿تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیرَ الزَّادِ التَّقْوَی﴾ مگر می‌شود مسافر بدون زادراه حرکت کند⁉️ 💯 فرمود: تقوا زاد راه است، اما هر مسافری سواره نیست، زادِ راه دارد، هر انسان پارسایی سواره نیست، بعضی‌ها باتقوا هستند ولی پیاده‌اند، لنگان لنگان می‌روند، بعضی‌ها باتقوا هستند سواره می‌روند. 🔺 ایشان تصریح كردند: وجود مبارک امام عسکری فرمود این راه را بخواهید لنگان لنگان بروی به مقصد رسیدن شما بسیار سخت است، یک مَرکَب خوب تهیه کن که تو را سریع برساند.✔️ 💢فرمود وصول به خدا بدون مرکَبِ نماز شب ممکن نیست؛ ✅ برای اینکه زودتر و بهتر به این سفر خاتمه دهی و به مقصد برسی، تنها راه آن نماز شب است.💯 عجل لولیڪ الفرج🤲 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا