eitaa logo
『عارف‌ شهید』(موسسه فرهنگی شمیم عشق)
1.7هزار دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
5هزار ویدیو
77 فایل
*موسسه‌فرهنگی‌ هنری و پژوهشیِ شمیم‌عشق‌رفسنجان* شماره ثبت 440 به یادشهیدعارف‌محمدحسین یوسف الهی وبه یادتمامی شهدا کپی‌از‌مطالب‌کانال‌با‌ذکر‌صلوات‌آزاد‌است🪴 ارتباط با ادمین: 『 @shamimeshghar
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5947404054161264158.mp3
10.03M
🕊 حاج محمودکریمی🎤 ودلی😭😭 های امام رضایی🦋 السلام علیک یا امام الرئوف 🙏🖤 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
| 🔶بیدار کردن فرزندان برای نماز 🍃✨اگر بیدار کردن فرزند مکلف برای نماز موجب ناراحتی او شود و از نماز زده شود بیدار کردن او چه حکمی دارد؟✨🍃 👇👇👇👇 🔹امام و رهبری: واجب نیست؛مگر ان که بیدار نکردن آن موجب سهل انگاری و سبک شمردن نماز باشد که در این صورت باید او را بیدار کرد☘ 🔹آیت الله بهجت: سیره بزرگان بیدار کردن هست مگر درصورتی که برای فردی که خوابیده ضرر(قابل توجهی )داشته باشد مانند: بیماران روحی روانی.🥀 🔹آیت الله سبحانی: پدر و مادر او می توانند بیدارش کنند.🦋 🔹آیت الله مکارم: در این فرض جایز نیست؛ ولی باید به تدریج او را توجیه کند تا به بیدار کردن رضایت دهد.🌾 🌺 🕋 نماز اول وقت 🕋 ✨✨📿✨✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همه شما عزیزان دعوتید🥺 مهمان حضرت زهرا(سلام الله علیها) هستید... به لطف خدا و عنایت ویژه اهل بیت علیهما سلام گروه فرهنگی هنری مصباح الهدی بار دیگر نمایشی برای بزرگداشت مقام حضرت مادر ترتیب داده است😍😍 رسالت گروه فرهنگی هنری ما استفاده از جوانان و نوجوانان و عمل به صحبت رهبر فرزانه‌امان "آتش به اختیار" است با حضور سبزتان دلگرمی ما باشید. 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
10.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام ای یار حیدر🥀🥀🥀 اجرای اول تئاترسرگشته🖤👆👆
اگر می توانی بمانی بمان... عزیزم تو خیلی جوانی...
بعد تو... همدم تنهایی حیدر چاه شد
4_5951766323594804267.mp3
4.46M
🎤•|سیدمجیدبنۍفاطمه|• 🔊زمینه_اَگهِ‌میشهِ‌نَفَس‌بِزَن‌اَگهِ‌میشهِ‌ دَووُم‌بیاراَگهِ‌میشهِ‌پاروُی‌این..؛🌱💔•~ ↓ 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹داستان زندگی جانبازشهیدایوب بلندی🌹 قسمت (هشتادوهشتادویکم) تقدیم نگاه سبز شما عزیزان👇👇
❤️قسمت هشتاد❤️ . مدت کوتاهی شمال زندگی کردیم، ولی همه کار و زندگیمان تهران بود. برای عمل های ایوب تهران می ماندیم. ایوب را برای بستری که می بردند من را راه نمی دادند. می گفتند: "برو، همراه مرد بفرست" کسی نبود اگر هم بود برای چند روز بود. هر کسی زندگی خودش را داشت و زندگی من هم ایوب بود. کم کم به بودنم در بخش عادت کردند. پاهایم باد کرده بود از بس سر پا ایستاده بودم. یک پایم را می گذاشتم روی تخت ایوب تا استراحت کند و روی پای دیگرم می ایستادم. عصبانی می شدند: "بدن های شما استریل نیست، نباید این قدر به تخت بیمار نزدیک شوید." اما ایوب کار خودش را می کرد. کشیک می داد که کسی نیاید. آن وقت به من می گفت روی تختش استراحت کنم ☺ ❤️قسمت هشتاد و یک❤️ . شب ها زیر تخت ایوب روزنامه پهن می کردم و دراز می کشیدم. رد شدن سوسک ها را می دیدم. از دو طرف تخت ملافه آویزان بود و کسی من را نمی دید. وقتی، پرز های تی می خورد توی صورتم، می فهمیدم که صبح شده و نظافت چی دارد اتاق را تمیز می کند. بوی الکل و مواد شوینده و انواع داروها تا مغر استخوانم بالا می رفت. درد قفسه سینه و پا و دست نمی گذاشت ایوب یک شب بدون قرص بخوابد. گاهی قرص هم افاقه نمی کرد. تلویزیون را روشن می کرد و می نشست روبرویش سرش را تکیه میداد به پشتی و چشم هایش را می بست. 😔 رمان های عاشقانه مذهبی بامــــاهمـــراه باشــید🌹 شهدا همراه باشید👇👇 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا