eitaa logo
『عارف‌ شهید』(موسسه فرهنگی شمیم عشق)
1.7هزار دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
5هزار ویدیو
77 فایل
*موسسه‌فرهنگی‌ هنری و پژوهشیِ شمیم‌عشق‌رفسنجان* شماره ثبت 440 به یادشهیدعارف‌محمدحسین یوسف الهی وبه یادتمامی شهدا کپی‌از‌مطالب‌کانال‌با‌ذکر‌صلوات‌آزاد‌است🪴 ارتباط با ادمین: 『 @shamimeshghar
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 ۲۴ ماه رجب، سالروز فتح خیبر توسط امیرالمؤمنین علی علیه السلام گرامی باد رجز خوانی کربلایی حسین طاهری در حمله‌ی ما یک اثر از دیو نماند یک خانه‌ی سالم به تل‌آویو نماند ای لشگر صاحب زمان آماده باش آماده باش ✊سالروز فتح خیبر «أَكْثِروا الدُّعاءَ لِتَعجيلِ الفَرَجِ» ⚘به کانال شهید عارف محمدحسین یوسف الهے خوش آمدید:↙️ @shahid_aref_64
5.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸🍃🌸 🍃🌸 21 روز مانده تا میلاد امام زمان علیه السلام «أَكْثِروا الدُّعاءَ لِتَعجيلِ الفَرَجِ» ⚘به کانال شهید عارف محمدحسین یوسف الهے خوش آمدید:↙️ @shahid_aref_64
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅امام صادق (ع) فرمودند : 🌸نخستین چیزی که از بنده حسابرسی میشود نماز است ، پس اگر نماز پذیرفته شد اعمال دیگرش نیز پذیرفته میشود ، چنانچه نمازش رد شود بقیه اعمال او هم قبول نخواهد شد. 📚(وسائل الشیعه ج۳ ص ۲۲) وقت_را_به_نیت_ظهور_میخوانیم «أَكْثِروا الدُّعاءَ لِتَعجيلِ الفَرَجِ» ⚘به کانال شهید عارف محمدحسین یوسف الهے خوش آمدید:↙️ @shahid_aref_64
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
rasoli-6.mp3
4.03M
🎙حـاج مـــهدی رســولی 💔غریبونه تنهای تنها... 🏴 شهادت امام موسی کاظم (علیه السلام) برشما مریدان آنحضرتش تسلیت باد⬛️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔲◾️▪️السلام علی باب الحوائج، موسی‌بن جعفر(علیه السلام) 🔲◾️▪️ عرض تسلیت داریم شهادت مظلومانه و جانگداز هفتمین ▪️ امام هُمام ▪️ابا ابراهیم ▪️ابوالحسن اول ▪️عبد صالح ▪️باب الحوائج ▪️موسی‌بن جعفر ▪️حضرت امام کاظم علیه السلام ▪️به ساحت مقدس حضرت ولی عصر ▪️عجل الله تعالی فرجه الشریف ▪️ونایب برحقشان مقام معظم رهبری ▪️و به شما اعضای بزرگوار، ▪️شیفتگان آن امام مظلوم و مسموم «أَكْثِروا الدُّعاءَ لِتَعجيلِ الفَرَجِ» ⚘به کانال شهید عارف محمدحسین یوسف الهے خوش آمدید:↙️ @shahid_aref_64
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بیست و هفتم بهمن فرا رسیدن سالروز شهادت شهید عارف شهید محمد حسین یوسف الهی با صلوات به روح مطهر و ملکوتی شهید
『عارف‌ شهید』(موسسه فرهنگی شمیم عشق)
بیست و هفتم بهمن فرا رسیدن سالروز شهادت شهید عارف شهید محمد حسین یوسف الهی با صلوات به روح مطهر و م
یادم می آید آن روز در بیمارستان صحرایی فاطمه زهرا، بیشتر بچه های اطلاعات مجروح و مصدوم روی تخت های بیمارستان افتاده بودند. حال من بهتر از همه بود و تنها کاری که از عهده ام برمی آمد این بود برایشان کمپوت باز می کردم و آب آن را در لیوانی می ریختم و به آن ها می دادم. یک مرتبه دیدم محمدحسین و چند نفر از بچه ها را آوردند. سراسیمه به طرف محمدحسین رفتم، حالت تهوع داشت و چشمانش خیلی خوب نمی دید. او را روی تخت خواباندم. برایش کمپوت باز کردم تا بخورد، اما او گفت :نژاد دیگر فایده ندارد واز من گذشته گفتم :بخور! این حرف ها چیه؟ الان وسیله ای می آید و همه را به اهواز منتقل می کنند. گفت :بله! چند تا اتوبوس می آید و صندلی هم ندارند. با خودم گفتم او که الان از منطقه آمد، از کجا خبر دارد؟ احتمالا حالش خیلی بد است، هذیان می گوید. هنوز فکری که در ذهنم می پروراندم به آخر نرسیده بود که یکی از بچه ها فریاد زد اتوبوس ها آمدند، مجروحان را آماده کنید، اتوبوس ها آمدند به طرف در دویدم. خیلی تعجب کردم، محمدحسین از کجا خبر داشت اتوبوس می آید. برای اینکه مطمئن شوم، داخل اتوبوس ها را نگاه کردم، نزدیک بود شوکه شوم. هر سه اتوبوس بدون صندلی بودند. به طرف محمدحسین رفتم و او را به اتوبوس رساندم. گفت :نژاد! یک پتو بیار و کفت ماشین بینداز. او را کف ماشین خواباندم. گفت :حالا برو و محمدرضا کاظمی را هم بیار اینجا از داخل پله های اتوبوس که پایین رفتم، دیدم محمدرضا کاظمی با صدای بلند داد می زند :نژاد بیا! نژاد بیا! به طرفش رفتم. او نیز همین خواهش را داشت :نژاد من را ببر کنار محمدحسین یوسف الهی این دو نفر معروف بودند به دوقلو های واحد اطلاعات محمدرضا کاظمی را آوردم و کنار محمدحسین قرار دادم دو نفری دستشان را روی سر هم گذاشتند و در گوش هم چیزی گفتند و لبخندی زدند. می خواستم بروم تا به بچه های دیگر کمک کنم، محمدحسین گفت:نژاد گوش کن! من دارم می روم و این دیدار آخر است. از قول من به بچه ها سلام برسان و بگو حلالم کنند. وقتی این حرف را زد، دلم از جا کنده شد. به طرفش برگشتم و دستی روی سرش کشیدم و با دست دیگرم صورتش را نوازش کردم، دیدم که قطرات اشک از گونه هایش سرازیر است. او گفت :فکر نکنی که از درد اشک می ریزم. هر اشکی به خاطر ناراحتی نیست، اشک به خاطر شوق است، من به آرزوی دیرینه ام رسیدم. فقط تنها ناراحتی من این است که با بچه ها خداحافظی نکردم. گفتم :نه ان شا الله به سلامتی بر می گردی. بعد با او خداحافظی کردم و از آن ها جدا شدم. هنوز از ماشین پیاده نشده بودم که دوباره گفت:نژاد! یادت نرود پیغام من را به بچه ها برسانی. او می دانست که دیگر برنمی گردد و من نفهمیدم از کجا بعضی چیز ها را پیشگویی می کرد. خاطره رضا نژاد شاهرخ آبادی شادی روحش 14صلواتـ🌷 «أَكْثِروا الدُّعاءَ لِتَعجيلِ الفَرَجِ» ⚘به کانال شهید عارف محمدحسین یوسف الهے خوش آمدید:↙️ @shahid_aref_64