eitaa logo
『عارف‌ شهید』(موسسه فرهنگی شمیم عشق)
1.8هزار دنبال‌کننده
11هزار عکس
4.6هزار ویدیو
77 فایل
*موسسه‌فرهنگی‌ هنری و پژوهشیِ شمیم‌عشق‌رفسنجان* شماره ثبت 440 به یادشهیدعارف‌محمدحسین یوسف الهی وبه یادتمامی شهدا کپی‌از‌مطالب‌کانال‌با‌ذکر‌صلوات‌آزاد‌است🪴 ارتباط با ادمین: 『 @shamimeshghar
مشاهده در ایتا
دانلود
4_459463433683730532.mp3
5.61M
شور احساسی ویژه مداحی های امام حسین(ع)؛ با نوای: ( شب جمعه زائرت مادرته... ) 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
.... 🌷«فتح اله» نام یکی از برادران ارتشی است که همراه ما در منطقه حضور داشت. او از اهالی اطراف ایلام بود که با هم رفاقت داشتیم. فتح اله برای انجام کاری به همراه یک رزمنده جنوبی به پشت خط رفته بودند. وقتی بازگشتند به سنگر ما آمدند و از من پرسید: «ناهار چی دارید؟» چون ناهار و شام ما را در یک وعده می‌آوردند، گفتم: «لوبیا و هندوانه.»  به آن‌ها تعارف کردم که مهمان ما باشند، اما  فتح اله گفت: «می‌روم سنگر خودمان می‌خورم.» 🌷او و همرزم جنوبی‌مان راه افتادند و من هم به دنبال آنها رفتم. همین که کنار تانکر آب نشستم ناگهان صدای انفجار مهیبی آمد و تعدادی از ترکش‌ها هم از کنار صورت من رد شدند. ترکش‌ها آن‌قدر نزدیک بودند که داغی‌شان را حس کردم. متحیر بلند شدم و به محل اصابت گلوله نگاه کردم. فتح اله و دوستش دقیقاً آن‌جا بودند. به طرف آن‌ها دویدم. وقتی رسیدم خشکم زد. اول برادر جنوبی را دیدم که موج انفجار او را گرفته بود اما هیچ زخمی نداشت. 🌷به طرف فتح اله رفتم که دیدم نصف سرش قطع، سینه‌اش چاک و دستانش قطع شده است. دیگران هم رسیدند و امدادگر امدادگر می‌گفتند. با وجود این‌که من امدادگر بودم ولی شوکه شده بودم و کاری از دستم برنمی‌آمد. یادم می‌آید در آن لحظه‌های سخت از بلندگوی سنگر تبلیغات نوای آهنگران پخش می‌شد که می‌خواند: «آمده کاروانی به دشت قادسیه» ناخودآگاه به یاد محرم ۶۱ هجری و حضرت ابوالفضل (ع) افتادم و آن‌چه بر یاران امام حسین (ع) گذشت.... راوی: جانباز شیمیایی و اعصاب و روان داریوش زیوری منبع: خبرگزاری ایسنا 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
شهداهمیشه آنلاین هستند کافیه دلت رو بروزرسانی کنی اون موقع میبینی که در تک تک لحظات در کنارت بودند و هستند و خواهندبود.... شهید عارف کایدخورده🌹
🍂تیغ سحر زجوهره خونت آبدار گشت و شکست لشکر تردید، ای شهید... 🍂آئینه‌دار خون تو اند آسمانیان رنگین‌کمان به شوق تو خندید ای شهید.‌‌‌‌.. 🍃 پنجشنبه و‌‌ یاد ‌ با ذکر 🍃 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
~°°🦋°°~ 🌹ذکر استغفار آخرین ساعات روز پنجشنبه مستحبّ است كه در آخر روز پنجشنبه به اين ‏نحو استغفار كنند: اَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذى ‏لا اِلهَ اِلاَّ هُوَ الْحَىُّ الْقَيُّومُ، وَ اَتُوبُ اِلَيْهِ تَوْبَةَ عَبْدٍ خاضِعٍ مِسْكينٍ مُسْتَكينٍ، لا يَسْتَطيعُ لِنَفْسِهِ صَرْفاً وَ لا عَدْلاً، وَ لا نَفْعاً وَلا ضَرّاً، وَ لاحَيوةً وَ لا مَوْتاً وَ لا نُشُوراً، وَ صَلَّى اللَّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَ عِتْرَتِهِ الطَّيِّبينَ الطَّاهِرينَ الْأَخْيارِ الأَبْرارِ، وَ سَلَّمَ تَسْليماً.🌹 قبل از غروب بخوانیم 📚:مفاتيح الجنان در اعمال شب جمعه °°~🌴~°°
روش خواندن فاتحه کبیره👆👆 💚هرکس برای میتی این گونه فاتحه بخواند،هم رفع گرفتاری از خودش می شود وهم گنجی است برای میت💚 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
خدایا صدای افکار مرا خاموش کن تا صدای تورا بشنوم خدایا مرا ببخش آنقدر غرق در قضاوت کردن هستم که فراموش کردم قاضی تویی
04_Sheytan_Shenasi_Dar_Ghoran_1389_12_21_Mashhade_Moghaddas.mp3
30.77M
🔉 4⃣ جلسه چهارم * دلیل پرخاش حضرت موسی ع به شیعه خود * علت نامیدن حضرت موسی ع به مصلح * دیکتاتورها چگونه مردم را مطیع خود نگاه می دارند؟ * فرعون مخالفان خود را چگونه کنترل می کرد؟ * استخفاف و استضعاف * شرط شیعه بودن * آیات مهدوی در سوره قصص * فلسفه غیبت امام عصر عج * تقوا داشتن چه معیارهایی دارد؟ * نگرانی های حضرت موسی ع برای مبارزه با فرعون * اهمیت سلامت و قدرت جسمانی * کشورهای کنونی دارای نظام فرعونی در جهان * اولین قدم حضرت موسی ع برای مبارزه با فرعون * مکالمه حضرت موسی ع و فرعون ⏰ مدت زمان: 58:35 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
⸀💛🌻˼ •.•.•.•.•.•.•.•.•.•.••.•.•.•.•.•.•.•.•.•.• ولی‌یه‌چی‌بگم‌صرفا‌جهت‌اینکه‌ بهمون‌بربخوره!! برا،نیومدن‌یوسف‌زهرا‌خیلی‌کار‌ کردیم‌نگو‌نه!! خب؟!🥀 چون‌همون‌گناهۍ‌کہ‌میکنیم همون‌دعاۍ‌که‌نمیخونیم‌ این‌کارااومدنشونوبه‌تعویق میندازه!💔 |✨| •.•.•.•.•.•.•.•.•.•.••.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•
داستان از زبان شهید جعفر صحرایی... صدا و موج انفجار بقدری زیاد بود که دیگر چیزی بخاطر نمیاوردم؛ نمیدانم چند روز یا چند هفته گذشت ولی همین که چشمانم را باز کردم خودم را در بیمارستان "ساسان" تهران دیدم با سرو سینه ای بانداژ شده و  از همه عجیب تر  نگاه های هاج واج پرستار بود که به من خیره شده بود!! با صدای ضعیف از مکان و اتفاقات پرسیدم، پرسیدم اینکه چرا اینطور نگاه میکنی؟ پرستار گفت شما در تهران و بیمارستان هستید اما آقای صحرایی قطعا خدا شمارا دوست داشته که زنده مانده اید... علاوه بر دردی که میکشیدم صحبت های پرستار نیز من رو کلافه کرده بود، پرسیدم خداوند همه بندگان خودش رو دوست داره نه فقط من. پرستار سکه های 50ریالی خونین رو رو بروی من گذاشت( یکی از سکه ها زیاد خم شده بود) پرستار مکثی کرد و گفت آقای صحرایی یک ترکش کوچک اما تیز مستقیم سمت قلب شما نشانه رفته بود که با خواست خدا یکی از سکه ها جلو آن را گرفته بود. من ناگهان خشکم زد نه بخاطر اینکه سکه ها جلوی ترکش را گرفته بودند تعجبم بخاطر این بود که من همیشه کیف پولم را در جیب شلوار میگذاشتم و هیچوقت آن را داخل جیب پیراهن نظامی نمیگذاشتم. همان لحظه از ته دل از یک طرف بخاطر لطف خدا و از طرف دیگر که شهادت نصیبم نشده بود بغض کردم. پرستار یکی از سکه هار بعنوان یادگاری نصرت الهی برای رزمندگان اسلام  برداشت و من نیز مخالفتی نکردم. سکه ها نگذاشتند تا جعفر به پیش هم رزمانش برود اما وقتی که کبوتر باشی حتی در زمان صلح نیز پرواز خواهی نمود. شهید جعفر صحرایی در شهریور سال 92 در یک ماموریت بر ار صانحه رانندگی به فیض شهادت نائل شد.
•••❀••• عَـزیزانِ‌مَـن! ←ࢪوحِ‌مباࢪِزھ‌ و ایستادگۍ دَࢪمٌقابِلِ‌دٌشمَن، وقٺے‌بہ‌طوࢪِڪامل‌وسالِم دࢪشماقِشࢪِجَـوان‌باقۍ‌مۍمـاند ڪھ‌ٺقوا،بازگَشت‌بھ‌خدا و جہادِاڪبَࢪدر‌وجود و‌زندگۍ‌تان‌بگٌنجد... _مَـقام‌ِمٌعَظَّم‌ِࢪَهبࢪۍ🌱 ـ-•-•-•-•-•-•-•-•-•-•-•❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همیشه نماز اول وقت می‌خواند همچنین برای تشویق پسرمان نماز صبح را اول وقت و در اتاق او می‌خواند. 🌱سیره ی به روایت وقت✨📿 دعایاران همراه🤲🌹 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5832396151508173525.mp3
11.49M
🤲 دعای روح بخش کمیل 🔹 با نوای: حاج مهدی سماواتی🎤 ⏱ زمان تقریبی : ۴۷ دقیقه دعا😔 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
محفظه‌های شیشه‌ای «آخرین دیدار» وقتی پسرم خبر داد، محمدحسین🌹 در بیمارستان خاتم‌الانبیاء بستری است، خانه برایم مثل زندان شد، مادرش هم اصرار داشت که همین امروز برای دیدن محمدحسین🌹 به تهران برویم این شد که با حاج خانم و دو پسرم محمدعلی و محمدشریف به طرف تهران حرکت کردیم. اینقدر نگران بودیم که نفهمیدیم مسیر راه کرمان تا تهران را چطور سپری کردیم، دلم هزار راه می‌رفت و افکار جورواجور ذهنم را خسته کرده بود از طرفی نگران همسرم بودم تصمیم گرفتم، طوری برنامه‌ریزی کنم تا خودم محمدحسین🌹 را ندیدم، مادرش را بالای سرش نبرم چون حدس می‌زدم، حالش خیلی وخیم باشد. ما را به اتاقی که مجروحان شیمیایی در آن بستری بودند، راهنمایی کردند، از دور دیدم که محمدحسین🌹 درون محفظه‌ای شیشه‌ای روی تخت خوابیده، سر و صورتش به خاطر مواد شیمیایی سوخته بود، نزدیک که شدم فقط با اشاره سلام و علیکی کرد و با برق چشمان نیمه بازش محبتش را به ما رساند. معلوم بود که دیگر رمقی برایش نمانده اشک از چشمان من و برادرش سرازیر شد و ما بیش از او بی‌رمق شدیم، کمی بالای سرش ایستادیم که متوجه شدیم او دیگر نفس نمی‌کشد و با آرامش خاصی جان به جان آفرین تسلیم کرد. او منتظر بود تا ما را ببیند و برود، اول گمان کردیم اشتباه می‌کنیم پرستارها را صدا زدیم، دورش جمع شدند و بعد از معاینه شهادت او را تایید کردند😭😭 :مادرشهید❤️ یوسف الهی🌹 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ ویدیویی زیبا 🌹 _یوسف_ الهی نگاهی😔 ارسالی اعضاء محترم کانال🌹 عنایت وشفاعت شهداشامل حالتون🤲 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
🌹داستان زندگی جانبازشهیدایوب بلندی🌹 قسمت (چهل وپنج وچهل شش وهفت) تقدیم نگاه سبز شما عزیزان👇👇
❤️قسمت چهل و پنج❤️ . از آموزش و پرورش برای ایوب نامه آمده بود که باید برگردی سر شغلت، یا بابت اینکه این مدت نیامده ای، پنجاه هزار تومان خسارت بدهی. پنجاه هزار تومان برای ما خیلی زیاد بود. گفتم: + بالاخره چه کار میکنی؟ _ برمیگردم سر همان معلمی، اما نه توی شهر، می رویم اسباب و اثاثیه مان را جمع کردیم رفتیم قره چمن، روستایی که با تبریز یک ساعت و نیم فاصله داشت. ایوب یا بیمارستان بود یا جبهه یا نامه می فرستاد یا هر روز تلفنی صحبت می کردیم. چند روزی بود از او خبری نداشتیم. تنهایی و بی هم زبانی دلتنگیم را بیشتر می کرد. هدی را باردار بودم و حالت تهوع داشتم. از صدای مارشی، که تلویزیون پخش می کرد معلوم بود عملیات شده. شب خواب دیدم ایوب می گوید "دارم می روم " شَستم خبر دار شد دوباره مجروح شده. صبح محمد حسین را بردم توی حیاط و سرش را با دوچرخه اش گرم کردم. خودم هم روی پله ها نشستم و دستم را گذاشتم زیر چانه ام. نمیدانم چه مدت گذشت که با صدای "عیال، عیاااااال" گفتن ایوب به خودم آمدم. تمام بدنش باندپیچی بود. حتی روی چشم هایش گاز استریل گذاشته بودند. + چی شده ایوب؟ کجایت زخمی شده؟ _ میدانستم هول می کنی، داشتند مرا می بردند بیمارستان مشهد. گفتم خبرش به تو برسد نگران می شوی، از برادرها خواستم من را بیاورند شهر خودم، پیش تو.. شیمیایی شده بود با مدتی طول کشید تا سوی چشم هایش برگشت. توی بیمارستان آمپول اشتباهی بهش تزریق کرده بودند و موقتاً نابینا شده بود. پوستش تاول داشت و سخت نفس می کشید. گاهی فکر می کردم ریه ی ایوب اندازه یک بچه هم قدرت ندارد و هر لحظه ممکن است نفسش بند بیاید. برای ایوب فرقی نمی کرد. او رفته بود همه هستیش را یک جا بدهد و خدا ذره ذره از او می گرفت. 😔 ❤️قسمت چهل و شش❤️ . نفس های ثانیه ای ایوب جزئی از زندگیمان شده بود. تا آن وقت از شیمیایی شدن فقط این را می دانستم که روی پوست تاول های ریز و درشت می زند. دکتر برای تاول های صورتش دارو تجویز کرده بود. با اینکه دارو ها را می خورد ولی خارش تاول ها بیشتر شده بود. صورتش زخم می شد و از زخم ها خون می آمد. ریشش را با تیغ زد تا زخم ها عفونت نکند. وقتی از سلمانی به خانه برگشته بود خیلی گرفته بود. گفت: "مردم چه ظاهر بین شده اند، می گویند تو که خودت جانبازی، تو دیگر چرا؟؟" 😔 ❤️قسمت چهل و هفت❤️ . بستری شدن ایوب آنقدر زیاد بود که بیمارستان و اتاق ریکاوری مثل خانه خودم شده بود. از اتاق عمل که بیرون می آوردنش نیمه هوشیار شروع می کرد به حرف زدن: "شهلا من فهمیدم توی کدام دانشگاه معتبر خارجی، پزشکی تدریس می شود. بگذار خوب بشوم، می رویم آنجا و من بالاخره پزشکی می خوانم." عاشق بود. شاید از بس که زیر تیغ جراحی رفته بود و نصف عمرش را توی بیمارستان گذرانده بود. چند بار پیش آمد که وقتی پیوند گوشت به دستش نگرفت خودش فهمید عمل خوب نبوده. یک بار بهش گفتم: + ایوب نگو، چیزی از عملت نگذشته صبر کن شاید گرفت. سرش را بالا انداخت. مطمئن بود. دکتر که آمد بالای سرش از اتاق آمدم بیرون تا نماز بخوانم. وقتی برگشتم تمام روپوش دکتر قرمز شده بود. بدون اینکه ایوب را بیهوش کند با چاقوی جراحی گوشت های فاسد را بریده بود. وگرنه کمی بعد به جایی رسید که دیگر گوشت دست خود ایوب بود و خون... ملافه ی زیر ایوب و لباس دکتر را قرمز کرده بود. ایوب از حال رفته بود که پرستارها برای مسکن قوی آمدند. 😢 بامــــاهمـــراه باشــید🌹 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
@Baboljjonon - نواهنگ به خواب من بیا.mp3
11.41M
🎧 دلنشین و شنیدنی🖤 🎼 به خواب من بیا... 🎤ڪربلایے 🌙ویژه 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌹🌹🍃🌹🌹🍃 ✴️ جمعه 👈 12 آذر/قوس 1400 👈27 ربیع الثانی 1443👈3 دسامبر2021 🍃🌹🌹🍃🌹🌹🍃 🏛مناسبت های دینی و اسلامی. 🎇 امور دینی و اسلامی . 📛 امروز ساعت 15:45 قمر از برج خارج می گردد ولی تا پایان روز از امور اساسی اجتناب گردد. 💠کانال ما را در موضوع حرز و ادعیه همراه حرز دستنویس با قیمت مناسب و مطمئن دنبال بفرمایید👇 @Herz_adiye_hamrah 👶 مناسب زایمان و نوزادش روزی دار و دوست داشتنی و با مردم حشر ونشر خوبی دارد.ان شاءالله 🚘مسافرت: سفر مکروه است اگر ضروری است حتما همراه صدقه باشد. 👩‍❤️‍💋‍👨مباشرت و انعقاد نطفه. امشب (شب شنبه) ،امکان سقط شدن فرزند امشب زیاد است. 🔭 احکام و اختیارات نجومی: 🌗 امروز قمر در برج عقرب است و برای امور زیر نیک است: ✳️ از شیر گرفتن کودک. ✳️ کندن چاه و قنات. ✳️ جراحی و معالجه چشم. ✳️ مرهم گذاشتن بر زخم. ✳️کشیدن دندان. ✳️بیرون اوردن خال و زگیل و امثال آن. ✳️ درختکاری جابجا کردن درخت و کندن آن. ✳️ بذر افشانی و کاشت. ✳️ آبیاری. ✳️ و استحمام نیک است. ✳️ شما میتوانید باجستجوی کلمه" تقویم همسران"در تلگرام و ایتا به ما بپیوندید و تقویم هر روز را دریافت نمایید. 📛 ولی امور زیربنایی و اساسی مثل ازدواج و سفر خوب نیست. 🔲 این مطالب تنها یک سوم مطالب سررسید همسران است اختیارات بیشتر را در تقویم بخوانید. 🍃🌹🌹🍃🌹🌹🍃 💇💇‍♂ اصلاح سر و صورت طبق روایات،(سر و صورت) ،باعث پشیمانی می شود. 🍃🌹🌹🍃🌹🌹🍃 💉حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن.... یا ، زالو انداختن باعث ایمنی از ترس می شود(حجامت موقع ظهر جمعه مکروه است) ✂️ ناخن گرفتن جمعه برای ، روز بسیار خوبیست و مستحب نیز هست. روزی را زیاد ، فقر را برطرف ، عمر را زیاد و سلامتی آورد. 👕👚 دوخت و دوز. جمعه برای بریدن و دوختن، روز بسیار مبارکیست و باعث برکت در زندگی و طول عمر میشود.. ✴️️ وقت استخاره در روز جمعه از اذان صبح تا طلوع آفتاب و بعد از زوال ظهر تا ساعت ۱۶ عصر خوب است. 😴😴 تعبیر خواب تعبیر خوابی که شب " شنبه " دیده شود طبق ایه ی 28 سوره مبارکه " قصص " است. قال رب انصرنی علی القوم المفسدین..... و از معنای آن استفاده می شود که خواب بیننده مامور شود به اصلاح گروهی .و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. کتاب تقویم همسران صفحه 115 ❇️️ ذکر روز جمعه اللّهم صلّ علی محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۲۵۶ مرتبه موجب عزیز شدن در چشم خلایق میگردد . 💠 ️روز جمعه طبق روایات متعلق است به . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد 🌸زندگیتون مهدوی 🌸 📚 منابع مطالب تقویم همسران نوشته حبیب الله تقیان انتشارات حسنین علیهما السلام قم: پاساژ قدس زیر زمین پلاک 24 تلفن 09032516300 025 377 47 297 0912 353 28 16 🍃🌹🌹🍃🌹🌹🍃
🌹 دوست‌ هم ‌خوابگاهی ایشان، می گفت: وقتی 18 سالش بود نماز شبش ترک نمی ‌شد. 📒 شهید علم، ج 1، ص65، دکتر [ الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج ] 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093