eitaa logo
『عارف‌ شهید』(موسسه فرهنگی شمیم عشق)
1.8هزار دنبال‌کننده
11هزار عکس
4.6هزار ویدیو
77 فایل
*موسسه‌فرهنگی‌ هنری و پژوهشیِ شمیم‌عشق‌رفسنجان* شماره ثبت 440 به یادشهیدعارف‌محمدحسین یوسف الهی وبه یادتمامی شهدا کپی‌از‌مطالب‌کانال‌با‌ذکر‌صلوات‌آزاد‌است🪴 ارتباط با ادمین: 『 @shamimeshghar
مشاهده در ایتا
دانلود
قال امام حسن المجتبی عليه السلام هرگاه ديدى كسى با آبروى مردم بازى مى كند، سعى كن كه تو را نشناسد؛ زيرا آبروى آشنايانش كمترين ارزش را نزد او دارد. ميزان الحكمه جلد۶ . صفحه ۲۰۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تلاوت یک آیه از"قرآن کریم"(آل عمران)بهمراه ترجمه آن،هدیه به شهیدعارف،محمدحسین وسرداردلهاحاج قاسم ❤❤ . بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم بنام خداوندبخشنده بخشایشگر وَلَئِنْ مُتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لَإِلَى اللَّهِ تُحْشَرُونَ ﴿١٥٨﴾🍃🦋 و اگر بمیرید یا شهید شوید، به سوی خدا محشور خواهید شد. (۱۵۸)🍃🦋
‍ سلام دوستان مهمون امروزمون داداش علی هست🥰✋ *نذرِ حضرت زهرا (س)*🕊️ *شهید علی بیطرفان*🌹 تاریخ تولد: ۲۳ / ۷ / ۱۳۳۲ تاریخ شهادت: ۲۳ / ۱۰ / ۱۳۶۵ محل تولد: قم محل شهادت: شلمچه *🌹راوی← پدر و مادر شهید علی بیطرفان چند سالی از ازدواجشان گذشته بود🎈اما هنوز صاحب فرزند نشده بودند🥀روزی برای دیدار با آیت الله گلپایگانی به حضور رسیدند و موضوع را با او در میان گذاشتند🍂 آقا به آنها سفارشی کرد تا انجام دهند💫 و اینکه در شب ولادت بانوی دو عالم حضرت صدیقه طاهره (س)🎊 سفره ای پهن و عده ای از طلاب را به آن دعوت کنند و آن وقت به آن حضرت متوسل شوند🌙با اینکار نتیجه گرفتند.💫 یک سالی گذشت و روز ولادت بی بی فرا رسید🎊 بچه که به دنیا آمد، پسر بود، نامش را علی گذاشتند✨سالیانی از این قضیه گذشت که دیگر علی برای خودش جوانی خوش سیما شده بود🍃و در کِسوَت معلمی مشغول✍️ اما جنگ و دفاع از میهن بر او واجبتر می آمد.💫 سنگر مدرسه و سنگر دفاع را با هم در آمیخته بود🍂تا اینکه سال 65 در عملیات کربلای 5 که رمز آن یا زهرا بود✨روز شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)🥀برای او روز رفتن بود🌙و در منطقه شلمچه به شهادت رسید🕊️آمدنش با ولادت حضرت زهرا✨و رفتنش با شهادت حضرت زهرا🌙🕊️ فرزندی که نذر حضرت زهرا (س) بود💫 و عاقبت به خیری‌اش در شهادت رقم خورد*🕊️🕋 *شهید علی بیطرفان* *شادی روحش صلوات*💙🌹 ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☁️‹⃟🕊 🌿⃟🥀 دوست شهید میدونے یعنےچے؟؟ یعنے:...↷°" •| وقتے گناه درِ قلبت را مےزند •| یاد نگاهش بیوفتـــے.... •| و در و باز نڪنے...‹‹‹🍃 •| یعنے محرم اسرار قلبت •| آن اسرارےڪه هیچڪس نمےداند... •| بین خودت و... •| خــدا و... •| دوست شهیدتـــ •| باشد...‹‹‹👌🏼 *امتحان ڪن...🌹🌿* *زندگےات زیباترمےشود
🔵اولین شهدای اهل‌تسنّن مدافع حرم ⬅️شهید عمر ملازهی و شهید سلمان برجسته 🔹 و سلمان برجسته جزو جوانان اهل‌سنت استان سیستان و بلوچستان بودند که برای مبارزه با تکفیری‌ها در قالب گروه نبویّون به سوریه رفتند و سوم آذرماه۱۳۹۴ در حلب سوریه به شهادت رسیدند. 🔹خبر شهادت آنها بازتاب گسترده‌ای در رسانه‌های داخلی و عربی پیدا کرد؛ تا پیش از شهادت شهیدان ملازهی و برجسته، رسانه‌های وابسته به وهابیّون سعودی سعی می‌کردند تا جنگ سوریه را جنگ میان شیعیان و سنّی‌ها نشان دهند ولی شهادت این دو جوان اهل‌سنت، وجهه دیگری از آنچه در سوریه می‌گذرد را پیش چشم مردم جهان گذاشت. 🔹جوانان بزرگی چون عمر ملازهی و با ایثار خون خود علاوه‌ بر حفظ حرمت حرم عقیله بنی‌هاشم، توطئه دشمنان برای ایجاد تفرقه میان مسلمانان را خنثی کردند. به همین دلیل، شهدای مدافع حرم اهل‌سنت را باید شهیدانِ حفظِ وحدت و انسجام اسلامی نیز دانست. روح شهدای معزز سنی صلواتی هدیه کنیم🌷🌷 🌸 🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺 ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
.... 🌷"قدیر" دوازده سالش بود، اما همیشه گریه می‌کرد که من می‌خواهم بروم جبهه، رضایت بدهید. من می‌گفتم: "تو هنوز سنت کم است، هر وقت که بزرگ شدی می‌روی." می‌گفت: "اگر رضایت ندهید از شهر دیگری می‌روم جبهه." ....آن سال‌ها گذشت. هفده سالش بود و چند باری هم به جبهه رفته بود و آخرین باری که به مرخصی آمد، شب "یلدا" بود. همه دور هم جمع شده بودیم. صبح فردا هم قرار بود برود. 🌷آن شب تا دیروقت بیدار بودیم، هنوز خواب به چشمانش نرفته بود که با اضطراب از رختخواب بیدار شد و رفت وضو گرفت. چهره‌اش خیلی خندان بود، گفتم: "چی شده خیلی سرحالی؟" گفت: "قرار است من شهید بشوم، جایش را هم به من نشان دادند!" نماز شب که خواند من هم همراه او بیدار بودم اما کم کم از هوش رفتم و چیزی نفهمیدم. صبح که بیدار شدم آماده رفتن بود. 🌷از زیر قرآن ردش کردم و در جلوی در، پشت سرش آب ریختم؛ بی‌صبر شده بودم و به دنبالش به سپاه رفتم. سوار ماشین شده بود، همین که مرا دید از ماشین پیاده شد و گفت:"چرا آمدی؟" زبانم بند آمده بود و فقط تماشایش می‌کردم. انگار وقت دیگری برای این کار نبود! گفت: "حالا که آمده ای، بیا با همین ماشین می‌رسانمت." ته دلم هم همین را می‌خواست، اما انگار هنوز "باشد" را نگفته بودم که داشتم از اتوبوس پیاده می‌شدم. 🌷گفتم: "پسرم ان شاء‌الله به سلامت برگردی." گفت: "مادر دعا کن که من به آرزویم که شهادت است برسم." این را که گفت، توی دلم آشوب به پا شد؛ آشوبی که دقیقاً تا روز اول عید همراهم بود و درست روز اول عید بود که عیدی‌ام را از خدا گرفتم. وقتی خبر شهادتش را آوردند دیگر آشوبی در کار نبود! 🌹خاطره ای به یاد شهید معزز قدیر حیدری که در ۵ فروردین ۱۳۴۸ در روستای ناصرآباد در استان قزوین به دنیا آمد و در ۲۴ اسفند ۱۳۶۳ در جزیره مجنون به شهادت رسید. راوی: خانم گوهر رضایی، مادر شهید منبع: خبرگزاری ایسنا
4_6001283177644034576.mp3
3.96M
🔈 حضرت فاطمه(س) 📔 عطر گلهای بهاری در زمستان... 🎙 💕 (س) ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
! 🌷سالگرد ازدواج‌مان بود، فکر نمی‌کردم که یادش باشد. داشت توی زیرزمین خانه کار می‌کرد. مغرب شد، با همان لباس خاکی و گچی رفت بیرون و با دسته گل و شیرینی برگشت. گفتم: تو این‌طوری با این سر و وضع رفتی شیرینی فروشی؟ 🌷....گفت: آره مگه چه اشکالی داره؟ سالگرد ازدواجمون نباید گل و شیرینی می‌گرفتم؟ گفتم: یه‌وقتایی که اگه خط اتو لباست می‌شکست حاضر نبودی بری بیرون! گفت : آره! اما اگه می‌خواستم لباس عوض کنم، شیرینی‌فروشی  تعطیل می‌شد. 🌹خاطره ای به یاد شهید معزز محمد مرتضی نژاد ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
...!! 🌷من بخاطر حرفه نجاری داخل اردوگاه تکریت ۱۱ که کل اسرای آن را مفقودین عملیات کربلای چهار به بعد تشکیل می‌دادند از صبح تا غروب بیرون آسایشگاه بودم. یک سال از اسارت گذشت.... برای نگهبانان بعثی چوب باتوم‌هایی که مشکی و بند چرمی داشت آوردند. باتوم‌های محکمی بودند. اسرا وقتی با این باتوم‌ها تنبیه می‌شدند اذیت بودند. به فکر چاره ای بودم تا این‌که متوجه شدم انتهای دسته چند تا شیار دارد بفکرم رسید که باتوم‌ها را از نگهبان‌ها بگیرم.... 🌷....و می‌گفتم که می‌خواهم رنگ مشکی براق بزنم. دور از چشم از دوستان و نگهبانان بعثی به‌خاطر این‌که کارم لو نرود با تیغ اره همان شیارها را عمیق تر می‌کردم تا دسته باتوم ضعیف شود بعد با خاک اره آن را بتونه می‌کردم و رنگ می‌زدم، باتوم و شیار می‌شد مثل روز اول، نگهبان عراقی وقتی باتوم رنگ شده را می‌دید خوشحال می‌شد. به اذای این کار یک پاکت سیگار بهم می‌داد. 🌷وقتی با اون باتوم اسرا را تنبیه می‌کردند، باتوم‌ها از دسته می‌شکستند [و] بچه‌ها کتک کمتری می‌خوردند و عملاً باتوم‌ها از دور خارج می‌شدند [و] من کمی دلم خنک می‌شد و خوشحال که طرحم موفق بود و تا آخر اسارت جرأت نکردم حکمت شکستن باتوم‌ها را با کسی مطرح کنم. اگر لو می‌رفتم بعثی‌ها بیچاره ام می‌کردند! بعد با همان باتوم شکسته‌ها تسبیح چوبی می‌ساختیم.... راوی: آزاده سرافراز عباس نجار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_1247395208.mp3
35.37M
🔊 9️⃣2️⃣ جلسه بیست و نهم * بزرگترین عامل طلاق! * روح هنگام خواب کجا می‌رود؟ * صلوات، عامل نورانی کننده درون * دلائل شباهت قیافه فرزند به والدین و اقوام * داستان تعظیم حضرت خضر به امام حسن مجتبی علیه‌السلام * صورت برزخی عدم توجه در نماز ⏰ مدت زمان : ۶۷:۱۴ ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
(ره):🌹 برخی‌گمان‌میکننداگر دست‌ِباز باشندوانفاق‌نمایند، دیگربرای‌آنان‌مال‌وثروتی‌جمع‌نمی‌شودوباقی‌نمی‌ماند! اگربا ،مال‌جمع‌نمیشود، پس‌چطورحضرت‌ابراهیم‌علیه‌السلام‌ باآن‌همه‌بخشش‌که‌بدون‌میھمان‌غذانمی‌خورد، آن‌همه‌اموال‌ودارایی‌داشت؟!🦋 📚 درمحضربھجت،ج1،ص318 • • •
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از آیت الله بهاء الدینی پرسیده بودند در طول روز چه موقع بدترین حالتان می باشد ؟ فرموده بودند : زمانی که السلام علیکم نماز را می گویم ؛ زمانی که از نزد خالق به سمت مخلوقین می آیم... وقت✨📿✨ ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹داستان زندگی جانبازشهیدایوب بلندی🌹 قسمت (نودوهشتم ونهم) تقدیم نگاه سبز شما عزیزان👇👇
❤️قسمت نود و هشت❤️ . آب دهانم را قورت دادم تا صدایم بغض آلود نباشد. + "خیلی خب محمد جان، نترس بگو الان کجا هستید؟ تا من خودم را به شما برسانم." - توی جاده زنجان هستیم، دارم با موبایل یک بنده خدا زنگ می زنم. به اورژانس هم تلفن کرده ام، حالا می رسد، فعلا خداحافظ.... تلفنمان یک طرفه شده بود. چادرم را جمع کردم و نشستم توی پله ها و گوش تیز کردم تا بفهمم کی از خانه ی آقای نصیری سر و صدا بیرون می آید. یاد خواب مامان افتادم، یک ماه قبل بود، اذان صبح را می گفتند که مامان تلفن زد: "حال ایوب خوب است؟" صدایش می لرزید و تند تند نفس می کشید. گفتم: "گوش شیطان کر، تا حالا که خوب بوده چطور؟" - هیچی شهلا خواب دیده ام. + خیر است ان شاءالله - دیدم سه دفعه توی آسمان ندا می دهند: "جانباز ایوب بلندی شهید شد" 😟 . ❤️قسمت نود و نه❤️ . صدای خانم نصیری را شنیدم، بیدار شده بودند. اشکم را پاک کردم و در زدم. آن قدر به این طرف و آن طرف تلفن کردم تا مکان تصادف و مکان نزدیک ان را پیدا کردم. هدی را فرستادم مدرسه زنگ زدم داداش رضا و خواهر هایم بیایند. محمد حسن و هدی را سپردم به رضا می دانستم هدی داییش را خیلی دوست دارد و کنار او آرام تر است. سوار ماشین آقای نصیری شدم. زهرا و شوهر خواهرم آقا نعمت هم سوار شدند. عقب نشسته بودم. صدای پچ پچ آرام آقا نعمت و آقای نصیری با هم را می شنیدم و صدای زنگ موبایل هایی که خبرها را رد و بدل می کرد. ساعت ماشین ده صبح را نشان می داد. سرم را تکیه دادم به شیشه و خیره شدم به بیابان های اطراف جاده. کم کم سر وصدای ماشین خوابید. محسن را دیدم که وسط بیابان افسار اسبی را گرفته بود و به دنبال خودش می کشید. روی اسب ایوب نشسته بود. قیافه اش درست عین وقت هایی بود که بعد از موج گرفتگی حالش جا می آمد، مظلوم و خسته. + ایوب چرا نشسته ای روی اسب و این بچه پیاده است؟ بلند شو.... محسن انگشتش را گذاشت روی بینی کوچکش، هیس کشداری گفت: "هیچی نگو خاله، عمو ایوب تازه از راه رسیده، خیلی هم خسته است. صدای ایوب پیچید توی سرم: "محسن می رود و من تا چهلمش بیشتر دوام نمی آورم. شانه هایم لرزید. 😔 بامــــاهمـــراه باشــید🌹 ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
4_6012432165420141736.mp3
8.84M
🎤•|کربلایۍ‌حسین‌طاهرۍ|• 🔉زمینه_مَن‌حُسِینی‌شُدِه‌ٔدَست‌ِ اِمام‌ِحَسَنَم..؛💔•~ های امام حسنی ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
🍃🌸🌸🍃🌺🌺🍃 ✴️ سه شنبه 👈 5 بهمن /دلو 1400 👈22جمادی الثانی 1443👈25 ژانویه2022 🕌 مناسبت های دینی و اسلامی. ❌مرگ ابوبکر در 67سالگی " 13 ه". 🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی. 📛 امروز ساعت 7:29بامداد قمر وارد برج عقرب می شود. و پنجشنبه ساعت 11:06 قمر از برج عقرب خارج می گردد. 📛 برای پیوستن به کانال تقویم نجومی اسلامی. و دریافت تقویم هر روز کافی است کلمه"تقویم همسران"را در تلگرام و ایتا جستجو کنید. 🚘سفر:مسافرت مکروه و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد. 💠 حتما به کانال حرز ما سری بزنید عرضه حرز معتبر با نازلترین قیمت👇 @Herz_adiye_hamrah 👶مناسب زایمان و نوزادِ زندگی پاکی دارد و مبارک و خوش قدم و خوشبخت و دوست داشتنی خواهد شد. 🤕 بیمار امروز زود خوب شود. 🔭 احکام نجوم. 🌓 امروز قمر در برج عقرب است و برای امور زیر نیک است: ✳️ استعمال دارو. ✳️ استحمام. ✳️ معجون گذاشتن بر زخم. ✳️ بذر افشانی و کاشت. ✳️ آبیاری. ✳️ از شیر گرفتن کودک. ✳️ جراحی چشم. ✳️کشیدن دندان. ✳️بیرون آوردن خال و زگیل و امثال آن. ✳️ و درختکاری خوب است. 📛 ولی امور زیربنایی خوب نیست. 🔲 این اختیارات یک سوم مطالب سررسید تقویم همسران است مطالب بیشتر را در کتاب تقویم همسران مطالعه بفرمایید. 🍃🌺🌺🍃🌸🌸🍃 💇💇‍♂ اصلاح سر و صورت طبق روایات،(سروصورت)دراین روز از ماه قمری ، باعث فقر و بی پولی است. 💉💉حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن 🔴 یا در این روز از ماهم قمری ، سبب قوت دل می شود. ✂️ ناخن گرفتن سه شنبه برای ، روز مناسبی نیست و در روایتی گوید باید برهلاکت خود بترسد . 👕👚 دوخت و دوز. سه شنبه برای بریدن،و دوختن روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید( به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد)(خرید لباس اشکال ندارد)(کسانی که شغلشان خیاطی است میتوانند در روزهای خوب بُرش بزنند و در روزهای دیگر ان را تکمیل کنند) ✅ وقت در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تاعشای آخر( وقت خوابیدن) 😴😴 تعبیر خواب تعبیر خوابی که شب " چهارشنبه " دیده شود طبق ایه ی 23 سوره مبارکه " مومنون" است. ولقدارسلنا نوحا الی قومه فقال یا قوم ..... و از معنای آن استفاده می شود که خواب بیننده را خیر و خوبی از جانب بزرگی برسد که باور نکند یا نصیحتی به کسی کند و او باور نکند. و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. ❇️️ ذکر روز سه شنبه : یا ارحم الراحمین ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۹۰۳ مرتبه که موجب رسیدن به آرزوها میگردد. 💠 ️روز سه شنبه طبق روایات متعلق است به و و سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🚀 با جستجوی " تقویم همسران" در تلگرام و ایتا و سروش به ما بپیوندید. 🌸 زندگیتون مهدوی 🌸 📚 منابع ما👇 تقویم همسران تالیف:حبیب الله تقیان انتشارات حسنین علیهما السلام قم:پاساژ قدس زیر زمین پلاک 24 تلفن : 02537747297 0912 353 2816 0903 252 6300 🍃🌸🌸🍃🌺🌺🍃
4_5787139346670815061.mp3
3.8M
داستانی فوق العاده اثرگذار در باب حجه الاسلام استاد ❤️ کانال🙏 ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
🌷✨ یکی از هم رزمان شهید علی شفیعی می گوید: «ایشان (شهید علی شفیعی) ضمن اینکه خودش نماز شب را ترک نمی کرد، دیگران را نیز به این فریضه مهم تشویق می کرد. شبی مرا بیدار کرد و گفت: نمی خواهی نماز بخوانی؟ وقتی دیدم در آن سرمای زمستان منطقه زُبیدات که سنگ هم در اثر شدت سرما می ترکید، یک فاصله طولانی رفته و با آب تانکر یخ زده وضو گرفته است و می خواهد نماز شب بخواند، خجالت می کشیدم که بلند نشوم». عجل لولیک الفرج🤲
فرزنداݧ روح‌اللہ!❤️ سربازاݧ وفادار آݧ نائب‌المہدے بودید👌👌 چراغ راهماݧ باشید ڪہ ما هم سربازاݧ نائب المہـدے عصرماݧ باشیم🤲 ✨و بہ‌زودے.... ســربازاݧ... مہــــــدے.. اݧ‌شاءاللہ...✨ شهدایی یاوران مهدی صاحب الزمان🙏✨🌙 ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا