هویت مردمی جشنهای عید غدیر باید حفظ شود
🔸 حجتالاسلام والمسلمین احمد مروی، تولیت آستان قدس رضوی در دیدار اعضای ستاد جشنهای دهه ولایت:
🔺 غدیر همچون امیرالمؤمنین علی(ع) مظلوم است، چراکه به این واقعه پراهمیت تاریخ بشری آنچنان که در خور شأن و جایگاهش بوده پرداخته نشده و جایگاه والای آن آشکار نشده است.
🔺 نظام جمهوری اسلامی برگرفته از غدیر و مادر انقلاب اسلامی غدیر است؛ لذا باید بهطور شایسته غدیر را گرامی داشت و معرفی کرد و هیچ کوتاهی در این خصوص نباید وجود داشته باشد.
🔺 بُعد مردمی جشنهای دهه ولایت باید حفظ شود و بههیچعنوان دستگاهها و ارگانهای مختلف در این خصوص نباید تصدیگری کنند؛ اگر مراسم ایام محرم و صفر باشکوه برگزار میشود دلیلش آن است که متصدی برگزاری آن خود مردم هستند.
🔺 در این ایام باید فهم صحیح از غدیر به جامعه منتقل شود و در این رابطه فرمایشات امام راحل(ره)، مقام معظم رهبری و شهید مطهری بسیار میتواند کمک کننده و مورد استفاده قرار گیرد.
👇🏻 متن کامل خبر:
yun.ir/x6gqi7
4_5915527949351652475.mp3
9.5M
🎶 #شور | #امام_حسن(ع)
📖 دلبرم حسنه...
🎙 #کربلایی_مهدی_مختاری
#دوشنبه های امام حسنی
#باما ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇
#شهیدانه
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
☑️دختران انقلاب برگزار می کند: من و تو بر می خیزیم تا همه برخیزند
🔸جشنِ باشکوهِ حجاب
🔹همراه با هم خوانیسرود سلام فرمانده
🔹وعده ما سه شنبه۲۱تیرماه ورزشگاه شهید شیرودی
🔹با حضور میهمانان ویژه که به دلیل جلوگیری از شیطنت های رسانه ای معاندین در چند روز باقی مانده به برنامه اسامی آن ها اعلام خواهد شد
🔹و با حضور وحمایت پر افتخار خانواده های معظم و معزز شهیدان
🔹با حضور ویژه دختران دهه هشتادی و دهه نودی
🔹مدافعان حریم حضرت زینب (س)به نیابت از تمامی شهدای حرم حضرت زینب و همه شهدا با تمام توان رسانه باشید
4_5812331589014654075.mp3
11.58M
#انسان_شناسی ۳۳
#استاد_شجاعی
#استاد_حسینی_قمی
🔮 دنیا ؛ نمیتونه بهشتِ تو باشه!
اما میتونه برات، تبدیل به بهشت بشه!
🔮 دنیا؛ نمیتونه همهی آرزوهای تو رو، برات مهیّا کنه!
اما میتونه، شبیه یک بستر، تو رو برسونه به تهِ تمام آرزوهات!
☜ اول باید بتونی، تفاوت این دو تا رو درک کنی!
تا بتونی درست ازش، بهره بگیری!
#باما ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇
#شهیدانه
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
✨✨🌾✨✨
از حضرت آیت الله بهجت(ره) پرسیدم:
آقا میشود یک ذکری به ما بدید که دائمی باشد، خیلی بزرگ باشد؟؟
من فکر کردم ایشان یک دعاهای خیلی طویل و طولانی را میفرمایند.!
💐 آیت الله بهجت فرمودند:
⚜️ در قبال این ذکری که من دارم به شما میدهم اگر تمام گنجهای عالم را جمع کنید بیاورید، بروید داخل کوهها هر چه جواهر وجود دارد جمع کنید، بروید در دریاها هر چه مروارید وجود دارد جمع کنید با این ذکری که به شما میدهم برابری نمیکند!!
❗️گفتم :
آقا بفرمایید چه ذکری هست که اینقدر با همه جواهرات دنیا برابری نمیکند؟
🔻 ایشان فرمودند:
🍃 استغفار، استغفار، استغفار؛ اگر بدانید چه هست این استغفار! چه #گنجهایی در این #ذکر_استغفار نهفته هست! باید بیابید که این استغفار چیست!!
🔻 ایشان فرمودند:
🍃 زبانتان وقتی به ذکر استغفار باز میشود، در حقیقت #موانع همه بر طرف میشود و #حوایجتان هم #برآورده میشود. اصلاً استغفار #صیقلدهنده_روح است، شما را نزدیک میکند به خدا !!
#نمازاول وقت ✨📿✨
امام جعفرصادق علیه السلام فرموده:
هنگامی که انسان نماز را در اول وقت خواند، نوری سفید و پاکیزه به آسمان میرود و میگوید: خدا تو را حقظ کند که مرا حفظ کردی و برعکس اگر کسی نسبت به وقت نماز مراقبت نکند سیاهی تاریک بالا رفته و میگوید: مرا ضایع ساختی خدا تو را ضایع کند.
#باما ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇
#شهیدانه
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
او رود جنون بود که دریا می شد
با بیرق آفتاب بر پا می شد
پرواز اگر نبود، معلوم نبود
این مرد چگونه در زمین جا می شد.
🌷مجموعه داستان زندگانی سراسر شنیدنی جانبازشهیدسیدمنوچهرمدق به روایت همسر بزرگوارایشون تقدیم نگاه سبز شما عزیزان وهمراهان میشود🙏🌷.......
قسمت نوزدهم👇👇
『عارف شهید』(موسسه فرهنگی شمیم عشق)
🔅🔅🔅 🌷 بسم رب الشهدا 🌷 🔸قسمت هجدهم 🔸اینک شوکران 1(منوچهر مدق به روایت همسر شهید) شهادت های پشت سر هم
🔅🔅🔅
🌷 بسم رب الشهدا 🌷
🔸قسمت نوزدهم
🔸اینک شوکران 1(منوچهر مدق به روایت همسر شهید)
آن سال ها فشارهای اقتصادی زیاد بود. منوچهر یک پیکان خرید که بعد از ظهرها کار کند. اما نتوانست. ترافیک و سر و صدا اذیتش می کرد. پسر عمویش، نادر، توی ناصر خسرو یک رستوران سنتی دارد. بعد از ظهرها از پادگان می رفت آن جا، شیر می فروخت. نمی دانستم. وقتی شنیدنم، بهش توپیدم که چرا این کار را می کند. گفت: تا حالا هر چه خجالت شما را کشیده م بس است.
پرسیدم معذب نیستی، گفت: نه، برای خانواده م کار می کنم.
درس خواندن را هم شروع کرد. ثبت نام کرده بود هر سه ماه، درس یک سال را بخواند و امتحان بدهد. از اول راهنمایی شروع کرد. با هیچ درسی مشکل نداشت، الا دیکته.
🌹🌹🌹
کتاب فارسی را باز کرد و چهار، پنج صفحه ورق امتحانی پر دیکته گفت. منوچهر در بد خطی قهار بود. گفت: حالا فکر کن درس خوانده ای. با این خط بدی که داری، معلم ها نمی توانند ورقه هایت را صحیح کنند. گفت: یاد می گیرند! این را مطمئن بود، چون خودش یاد گرفته بود نامه های او را بخواند. وقت را فقط بخواند و موش را مشت و هزار کلمه ی دیگر که خودش می توانست بخواند و فرشته. غلط ها را شمرد: 68 غلط! گفت: رفوزه ای. منوچهر همان طور که ورق ها را زیر و رو می کرد و غلط ها را نگاه می کرد، گفت: آن قدر می خوانم که قبول شوم. این را هم می دانست. منوچهر آن قدر کله شق بود که هر تصمیمی می گرفت به پایش می ماند.
🌹🌹🌹
صبح ها از ساعت چهار و نیم می رفت پارک تا هفت درس می خواند. از آن ور می رفت پادگان و بعد پیش نادر. کتاب و دفترش را هم می برد که موقع بیکاری بخواند. امتحان که داد دیکته شد نوزده و نیم. کیف می کرد از درس خواندن. اما دکترها اجازه ندادند ادامه بدهد. امتحان سال دوم را می داد و چند درس سال سوم را خوانده بود که سر دردهای شدید گرفت. از درد خون دماغ می شد و از گوشش خون می زد. به خاطر ترکش هایی که توی سرش داشت و ضربه هایی که خورده بود، نباید به اعصابش فشار می آورد.
بعضی از دوستانش می گفتند: چرا درس بخوانی؟ ما برایت مدرک جور می کنیم. اگر بخواهی می فرستیمت دانشگاه. این حرف ها برایش سنگین می آمد. می گفت: دلم می خواهد یاد بگیرم. باید توی مخم چیزی باشد که بروم دانشگاه. مدرک الکی به چه درد می خورد؟
🌹🌹🌹
بعد از جنگ و فوت امام، زندگی ما آدم های جنگ وارد مرحله ی جدیدی شد. نه کسی ما را می شناخت، نه ما کسی را می شناختیم. انگار برای این جور زندگی کردن ساخته نشده بودیم. خیلی چیزها عوض شد. منوچهر می گفت: کسی که باهاش تا دیروز توی یک کاسه آب گوشت می خوردیم، حالا که می خواهیم برویم توی اتاقش، باید از منشی و نماینده و دفتر دارش وقت قبلی بگیریم.
🌹🌹🌹
بحث درجه هم مطرح شد. به هر کس بر اساس تحصیلات و درصد جانبازی و مدت جبهه بودن درجه می دادند. منوچهر هیچ مدرکی را رو نکرد. سرش را انداخته بود پایین و کار خودش را می کرد. اما گاهی کاسه ی صبرش لبریز می شد. حتی استعفا داد، که قبول نکردند. سال 69، چهار ماه رفت منطقه. آن قدر حالش خراب شد که خون بالا می آورد. با آمبولانس آوردنش تهران و بیمارستان بستری شد. از سر تا پایش عکس گرفتند. چند بار آندوسکوپی کردند و از معده اش نمونه برداری کردند. اما نفهمیدند چه ش است.
🔸ادامه دارد ......
💐 شادی ارواح طیبه ی شهدا صلوات 💐
--------------------------------------