9.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖥أَلسَّلامُ عَلى مَنِ الاْجابَـهُ تَحْتَ قُـبَّـتِهِ♥️
تقدیم آقا می شود در هر شب جمعه
🎤حاج_مهدی_توکلی
.......🍃🌺🍃.......
@shahid_aref_64
👌چرا هر چه ایمان افزایش می یابد، انسان شادتر وآرام تر می شود؟
💕داشتن خدا یعنی داشتن حداقل بخشی از قدرت واسماءخدا
🦋اینکه در روایات آمده، هر چه ایمان افزایش یابد، شخص شادتر وآرام تر می شود،به این دلیل است که وقتی ایمان هست،الله هست وجایی که الله باشد،رحمت،رحمانیت ومغفرت نیز همراه آن است.
👌تا به حال به این موضوع فکر کردی که چقدر رحیم هستی؟
🌺ویا چقدر ستار و پوشش دهنده عیوب دیگران ؟
💕ویا چقدر بخشنده ومهربان هستی؟......
✴️ویا به عبارتی دیگه
💕چقدر شبیه خدا شدی؟💕
استاد سجاعی
#'آرامش_با_خدا
,,,,🍃🌹🍃,,,,
shahid_sref_64
10.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌سخنرانـــی زیــبا و دیـــدنی استاد #دانشمند
#عالیه...👍👍
#پیشنهاد من به همه شما اینه که ببینید مخصوصا اونایی که تو سختیها از خدا #گله میکنند
.......🍃🌺🍃.......
@shahid_aref_64
من عاشقی را از خدا یاد گرفته ام
همان لحظه که گفت
صدبار اگر توبه شکستی بازآ
#نماز اول وقت
.......🍃🌺🍃.......
@shahid_aref_64
🌳ما نمی دانیم چه چیزی باعث ورود ما به بهشت خواهد شد شاید یک رکعت نماز یا یک صدقه یا آب دادن یک تشنه یابرآورده کردن نیاز یک مؤمن یا یک ذکر⁉️
⚠️پس عمل کن وعمل خود را کوچک نبین❗️
21.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥عزاداری تیپ #فاطمیون در سوریه با مداحی حاج #احمد_واعظی و حضور شهید #جواد_جهانی در تصاویر
.......🍃🌺🍃.......
@shahid_aref_64
『💚͜͡🌹』
#زیارت_از_دور
دوباره آمده ام تا دوباره در بزنم
کبوترانه در این آستانه پر بزنم...
#السلامعلیڪیاعلےابنموسےالرضاعلیهالسلام♥️
#امام_رضا
.......🍃🌺🍃.......
@shahid_aref_64
🔴 #جالبه_بخونیدش
👇👇👇
✍میگویند که دو برادر بودند پس از مرگ پدر یکی جای پدر به زرگری نشسته دیگری تا از وسوسه نفس شیطانی به دور ماند از مردم کناره گرفته و غار نشین گردید.
🌴روزی قافلهای از جلو غار گذشته و چون به شهر برادر میرفتند، برادر غارنشین غربالی پر از آب کرده به قافله سالار میدهد تا در شهر به برادرش برساند.
🌾منظورش این بود که از ریاضت و دوری از خلایق به این مقام رسیده که غربال سوراخ سوراخ را پر از آب میتواند کرد بی آنکه بریزد.
🌴چون قافله سالار به شهر و بازار محل کسب برادر میرسد و امانتی را میدهد، برادر آن را نخ بسته و از سقف دکان آویزان میکند و در عوض گلوله آتشی از کوره در آورده میان پنبه گذاشته و به قافله سالار میدهد تا آن را در جواب به برادرش بدهد.
🌾چون برادر غارنشین برادر کاسب خود را کمتر از خود نمیبیند عزم دیدارش کرده و به شهر و دکان وی میرود.
🌴در گوشه دکان چشم به برادر داشت و دید که برادر زرگرش دستبندی از طلا را روی دست زنی امتحان میکند، دیدن این منظره همان و دگرگون شدن حالت نفسانی همان و در همین لحظه آبی که در غربال بود از سوراخ غربال رد شده و از سقف دکان به زمین میریزد.
🌾چون زرگر این را میبیند میگوید:
⭕ ای برادر اگر به دکان نشستی و هنگام کسب و کار و دیدن زنان آب از غربالت نریخت زاهد میباشی، وگرنه دور از اجتماع و عدم دسترس همه زاهد هستند❗
.......🍃🌺🍃.......
@shahid_aref_64