🕊زیارتنامه ی شهدا🕊
🌹🌱🌹🌱السَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱
۱۵#تیرماه سالگرد شهید علی جابری
#یادونام شهداباصلوات🌷
#شهیدانه🕊
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
🍃میخواهم بیشتر بشناسمت. میخواهم بیشتر با تو و امثال تو #انس بگیرم. آری،اتاق ذهن من میخواهد پر شود از نجواهای شب #عملیاتی، همان شبهایی که درخشش #ملکوت اعلا را به وجد می آورد🥺
🍃به اسم رب #شهدا، انگشت را به تایپ وامیدارم و نامت را در #گوگل سرچ میکنم. #شهید_علی_جابری دفاع مقدس🌹
🍃عجیب است !!
گوگل تنها تو را کشته شده ای همچون #علی_اصغر حسین (ع) میشناسد و تمام تو را اینگونه وصف میکند: چون علی اصغری #تیر بر گلو نشسته... همین کفایت است برای #عاشقی پر کشیده. از او که بگویی دلها را به سمت #کربلا روانه سازد.گلوی بریده، عطش، عشق، #شهادت
✍نویسنده : #زهرا_حسینی
🌺به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید #علی_جابری
📅تاریخ تولد : ۱۴ آبان ۱۳۴۶
📅تاریح شهادت : ۱۵ تیر ۱۳۶۶
🥀مزار شهید : قطعه ۲۹ بهشت زهرا
#گرافیست_الشهدا #طراحی #دفاع_مقدس
#شهیدانه🕊
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
نوشتۀ زیر متنی است که شهید علی جابری دو ماه قبل از شهادتش در اردوگاه کوثر اهواز برای یکی از بچه های گردان نوشته است.👇👇
بسم الله الرحمن الرحیم
آدمی از دو قوۀ عقل و عشق آمیخته شده است که هر کدام به تنهایی او را یا حیوان می کند یا فرشته و هر گاه با هم آمیخته شود او را به اعلی علیین می رساند. و هرگاه از روی خطا مرتکب گناهی شد خداوند او را می بخشد. پس هرگاه که خطا کرد اول پروردگارش بسوی او توبه می کند و چون لطف خداوند شامل حالش شد پس آن بندۀ گنهکار به سوی خدا برمی گردد و توبه می کند و آنگاه خداوند منان بسوی او توبه می کند و توبه اش را پذیرا می گردد. پس هر توبۀ بنده، ملفوف به دو توبۀ پروردگارش هست.
انّماالتّوبه علی الله للّذین یعملون السّوء بجهاله ثمّ یتوبون من قریب فاولئک یتوب الله علیهم و کان الله علیما حکیما. نساء آیۀ 17
خداوند انشاءالله ما را از توبه کاران حقیقی قرار دهد.
ملتمس دعا
علی جابری
66/2/16
تلاوت یک آیه از"قرآن کریم"بهمراه ترجمه آن،هدیه به شهیدعارف،محمدحسین یوسف الهی ❤❤
.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَإِنْ تُبْدُوا مَا فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ فَيَغْفِرُ لِمَنْ يَشَاءُ وَيُعَذِّبُ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۲۸۴﴾🍃🌺
آنچه در آسمانها و زمين است، از آن خداست. و (از اين رو) اگر آنچه را در دل داريد، آشكار سازيد يا پنهان، خداوند شما را بر طبق آن، محاسبه ميكند. سپس هر كس را بخواهد (و شايستگي داشته باشد)، ميبخشد، و هر كس را بخواهد (و مستحق باشد)، مجازات ميكند. و خداوند به همه چيز قدرت دارد. (۲۸۴)🍃🌺
✍استاد فاطمی نیا
اگر لباسی از امام سجاد پیدا شود، هرکس بتواند میرود تا ببیند اما کتابی از ایشان موجود است و استفاده نمیکنیم. صحیفه سجادیه دریای معارف است. اگر آدمی این کتاب را نبیند در فهم معارف اسلام ناقص است. خواهید گفت مگر قرآن بس نیست؟ نه؛ بس نیست! بله؛ همه چیز در قرآن هست اما قرآن شارح میخواهد.
4_5881828141298615773.mp3
5.28M
🎧 #شور دلنشین و شنیدنی🖤
🎼 من فقط میخوام یه جوری...
🎤کربلایی #حسین_سیب_سرخی
🌙 #السلام_علیک_یااباعبدالله
🔹35 روز #تا_محرم 🏴
#شهیدانه🕊
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹23 روز تا بزرگترین عید
💠 در نشر کوشا باشید
#غدیرخم
#عیدولایت
#امیرالمومنین
#شهیدانه🕊
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺روز "گسترش زمین" یا "دحوالارض" چه روزی است؟
#شهیدانه🕊
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#اختصاصی
🎥ماجرای جالب تفحص و شناسایی شهیدِ مداحِ همدانی در منطقه فاو
💠شهید سید رضا حسینی دُرافشان،شهید مداح و طلا فروش همدانی است
این شهید عزیز در منطقه عملیاتی فاو در کنار ۶۰ شهیدی تفحص شد که سردار باقرزاده خاطره تفحص آن شهدا را روز گذشته بیان کردند
#شهیدانه🕊
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
❇️#سیره_شهدا
🌹شهید مدافعحرم #ابوالفضل_نیکزاد
▫️مادر شهید نقل میکنند: مبنای همه زندگی ابوالفضل قرآن بود؛ همیشه به من سفارش میکرد اگر مشکلِ حلنشدهای داشتم، به قرآن رجوع کنم. اخلاق و روحیاتش در راستای قرآن بود.
▫️کارهایش دلنشین بود، زیرا مأنوس با قرآن بود. هر زمان که خلوت میکرد، به اولین چیزی که پناه میبرد، قرآن بود و به واقع این قرآن است که از ما حفظ و نگهداری میکند.
🌟هدیه به روح مطهر شهید صلوات
اَللهُمَّصَلِّعَلَىمُحمَّـدٍوآلمُحَمَّد
🌸
🌸🌼🌺
🌸🌼🌺🌼🌸
🌸🌼🌺🌼🌸🌺🌼🌸
#شهیدانه🕊
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
#امام_خامنه_ای: ما منتظریم که آقای حاج #احمد_متوسلیان ان شاءالله بیاید ....
#شهیدانه🕊
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
29.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مجموعه کلیپ #ستاره_ها
قسمت چهارم
شهید #فاطمیون #مهدی_صابری #غلامحسین
تهیه شده در شبکه افق سیما
کارگردان: ساسان فلاح فر
#شهیدانه🕊
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
من یه مرغ پرشکستم آقاجون - @Maddahionlin.mp3
8.42M
⏯ #مناجات با #امام_زمان(عج)
🍃من یه مرغ پر شکستم آقاجون
🍃باز به این بیچاره بال و پر بده
🎤حاج #محمدرضا_طاهری
👌بسیار دلنشین
🌷 #سه_شنبه_هاى_جمكرانى
🌷 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهیدانه🕊
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
امروز دحوالارض است
زمین سینه می گستراند تا تو
پای بر چشم آن گذاری
یا حجه ابن الحسن العسکری
#اللهمعجللولیکالفرج ❤️
29-aminikhah.mp3
7.25M
#سلسله-مباحث-شنیدنی
#آنسوی_مرگ
🎧قسمت ۲۹
🎙استاد #امینی_خواه
#پیشنهاد-ویژه
#شهیدانه🕊
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
#محاسبه_و_مراقبه
🍃سالك براى كنترل خويشتن و رفع موانع از سر راه، مدام مشغول حسابرسى و رسيدگى به خود بوده تا به مرور زمان، خويشتن را از كدورات معاصى پاك و از رذايل و بدى ها، پالايش دهد و در حقيقت از خواب گران و غفلت بيدار گشته و تمام اعمال و گفتار خويش را مطابق خواسته مولا انجام مى دهد.
🌴🌹🌴
شهیدی که امروز سالگرد شهادتش هس ومازیارتنامه کانال روبراشون اختصاص دادیم شهادتشون ماجرای جالب وخاصی داره که بسیار قابل تأمله...وبنده متأثرچنین شخصیتی شدم...این ماجرای جالب رو
در دو الی سه قسمت تقدیم حضورتون میکنم👇👇
#به،نقل ازدوستان شهید
بعضی از شهدا به خاطر جلوهای که بیشتر توی زندگی انسان داشتند الان بیشتر برای آدم نقش بازی میکنند. وگرنه هیچ تفاوتی در آنها نیست. من با شهید جابری یک ارتباط روحی خاصی دارم. اندازه ظرفیت کوچک خودم. به خاطر اینکه هم بچه محلهمان بود، هم من را جبهه برد، هم طلبه فاضلی بود، هم مداح خیلی خوبی بود، هم مسئول گروهان ما بود، هم در مدتی که جبهه بودم پای رکابش بودم، آخرین لحظاتی هم که شهید شد تنها کسی که کنارش بود، من بودم.
شهادتش برایش یقین شده بود. به خود من مکرر میگفت که این عملیات، عملیات آخر من است. لذا من خیلی ترس داشتم که نکند واقعاً این حرف او به واقعیت بپیوندد. خیلی دلهره داشتم. یکی ـ دو تا نکته کوچک دارد دربارة این شهید. چون خیلی به گردن من حق دارد، این نکات را با مقدمهای عرض میکنم:
اولاً که یک جمعی بودند که این جمع واقعاً جمع بینظیری بود، رفقاتشان و دوستیشان چیزی به غیر از خدا در آن موج نمیزد و اینها دیوانه همدیگر بودند. این که همدیگر را دوست داشتند، فقط به واسطه آن سجایای اخلاقی بود که داشتند. مثلاً وقتی شهید جابری از شهید حشمتی تعریف میکرد، میگفت علیاکبر اینجوری نماز میخواند، علیاکبر اینجوری شبزندهداری میکرد.
از آسایشگاه که آمدیم بیرون که برویم سرپست، چون من بچهسال بودم، گفت وضو گرفتی؟ گفتم مگر وضو میخواهد؟ گفت سرپست رفتن تو مثل نماز خواندنت است. نباید بدون وضو باشی. این برجستگیها بود که دیوانه همدیگر شده بودند. جمعی بودند که تکتکشان شهید شدند. یعنی ارتباط روحی اینقدر زیاد بود که نمیتوانستند به معنای واقعی فراق همدیگر را تحمل کنند.
بعد از شهادت شهید حشمتی. یادم است که شهید جابری به معنای واقعی، مثل یک بچه گریه میکرد و میگفت بعد از علیاکبر، من زندگی را نمیخواهم. میگفت بدون علیاکبر نمیتوانم نفس بکشم. کربلای پنج علی حشمتی شهید شد، دقیقاً شش ماه بعد خودش شهید شد. آن شش ماه چه گذشت بر شهید جابری، خدا میداند. در آن شش ماه، یک بار هم از او جدا نشدم، چون واقعاً من دیدم که زندگشاش در آن شش ماه با قبل چه تغییراتی کرد.
عجیب است که وقتی مجروح شد و او را بردند عقب، در بیمارستان امام خمینی(ره) تبریز شهید شد. یکی از آخرین جملاتی که در آنجا و قبل از شهادتش گفته بود این بود که: بچهها بیایید رفاقتهایمان را بر یک مبنایی بگذاریم که قیامت هم امتداد داشته باشد. در قیامت هم به درد همدیگر بخوریم. فقط برای این دنیا نباشد. خدا را شکر میکنم که رفقایی به من داد که قیامت هم به دردم میخورند. چه رفاقتهایی! هر وقت صحبتش میشد گریه میکرد و میگفت مثلاً محمد شفیعی من را کشید عقب. من مجروح شدم، نتوانستم محمد شفیعی را بکشم عقب. قیامت چهجوری به محمد نگاه کنم؟
احساس میکنم از شهدایی بود که خیلیخیلی خدا امتحانش کرد تا او را برد. یادم است در کربلای هشت نشسته بودیم در این کانالهایی که تازه آزاد شده بود که خبر شهادت یکی از بچهها را آوردند که رفیق مشترک من و شهید جابری بود. شهید رضا کچویی. وقتی شب عملیات داشت میرفت آن جلو، به من گفت صبح من قطعاً شهید میشوم. عطری داشتم. گفت رسیدی بالای سرم در کانال، حتماً از این عطر به سر و صورت من بزن.
صبح آمدم در کانال، از کنارش داشتم رد میشدم، دیدم یک شلوار پلنگی پوشیده، نقش و نگار خاصی داشت، تک بود، دیدم در کانال افتاده. شناختمش، کشیدمش در سنگر و عطر را درآوردم و سر و صورتش را عطر زدم و بعد یک عکس امام در جیبش بود که آن عکس را من هنوز دارم.
آمدم در سنگر و دیدم که خبر شهادت شهید کچویی به شهید جابری زودتر از من رسیده. نشستیم. در سنگر، چند تا از بچههایی که بعداً شهید شدند هم نشسته بودند. شهید شکاری بود که برادر سه شهید بود، شهید جابری، خیلی منقلب بود. به علی شکاری میگفت: علی جون ما عشقمون به خدا یه طرفه است، ما هر چی داریم ناله میزنیم، هر چی داریم راز و نیاز میکنیم، کسی ما رو تحویل نمیگیره. دو سه بار مجروح شده بود، جراحتهای خیلی شدید. در فکه، عاشورای سه، یک گلوله آرپیجی خورده بود کنارش، دل و رودهاش ریخته بود بیرون، در آن وضعیت بحرانی عاشورای سه که لشکر 10 هم خیلی تلفات داد.
شهید شفعیی رسیده بود کنارش، دل و رودهاش را جمع کرده بود و ریخته بود توی شکمش و با چفیه بسته بود. عراقیها غالب شده بودند و بچهها عقبنشینی کرده بودند. علی (خدا بیامرز) مانده بود پیش عراقیها. تا پسفردایش بچهها کار کردند و عراقیها را زدند عقب. این جنازه را بردند به عقب و در سردخانه اهواز فهمیدند زنده است. دو روز در وضعیت فکه زنده مانده بود. در عملیات نصر4، در آن شش ماه بعد از کربلای 5، واقعاً بههم ریخته بود. یعنی واقعاً آن علی که ما میشناختیم، دیگر نبود.
یک روز دیدم خیلی منقلب است در اردوگاه. ما سردشت بودیم. گفتم: چرا منقلبی؟
#ادامه دارد......
باماباشید همراهان شهدایی🌷 کانال شهیدِعارف🌹محمدحسین یوسف الهی🌹
『عارف شهید』(موسسه فرهنگی شمیم عشق)
❤️بسم رب العشاق❤️ رمان عاشقانه مذهبی #مقتدا ?#قسمت_سی_یکم ? – طیبه… بیا سیدمهدی اومد
❤️بسم رب العشاق❤️
رمان عاشقانه مذهبی #مقتدا
? #قسمت_سی_سوم ?
روبه روی باب الجواد ایستاده بودیم. سید اذن دخول خواند، با صدایی که من هم می شنیدم. عبارات هربار با گریه سیدمهدی می شکستند. تاکنون او را با این حال ندیده بودم. از گریه او گریه ام گرفت. وارد حرم که شدیم دیگر اصلا روی زمین نبود. من هم حال و هوای معنوی خاصی داشتم اما او فرق میکرد. اصلا متوجه اطرافش نبود. چشم های بارانی اش را به گنبد طلایی حرم دوخته بود، ذکر میگفت، سلام میداد و شعر میخواند . دستش هنوز روی سینه اش بود. روبروی پنجره فولاد نشستیم و نماز و زیارتنامه خواندیم. صدای اذان مغرب که در صحن پیچید، گریه اش بیشتر شد. صدای زمزمه آهنگینش را شنیدم: همه فرشته ها صف بستن/که اذان بگه موذن زاده…
بلندتر گریه کرد و ادامه داد : کوله بار غصه بردن داره/به امانات سپردن داره/ با یه سینه پر از سوز و گداز/ آب سقاخونه خوردن داره…
بین هر مصراع خودش را می شکست. شانه هایش تکان میخورد…
#بسته_ام_در_خم_گیسوی_تو_امید_دراز
#آن_مبادا_که_کند_دست_طلب_کوتاهم…
?ادامه_دارد ?
#شهیدانه🕊
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093