🌷بِسْمِ رَبِٓـــ الشـُ❤️ـَـهـدا🌷
✾͜͡♥️•♥️⃟
صبح یعنی
فراموش کن طوفانِ سخت دیشب را
و نگاه کن که خورشید امروز،
چه زیبا لبخند میزند به تو ...
⛅ اولین ســـــلام تقـــدیم بہ ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان
حضـــرت صاحـــب الـــزمان(عج)
⛅ السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهـِ
یا اباصالحَ المَهدۍ
یا خلیفةَالرَّحمن
و یا شریڪَ القران
ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ
سیِّدے و مَولاے
ْ الاَمان الاَمان
🍃❤️لحظاتتون مَهدوي❤️🍃
🌠☫﷽☫🌠
🕊زیارتنامه ی #شهدا🕊
🌹🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم
یادونام شهداباصلوات🌿🌷🌿
#شهیدانه🕊
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
▫️فرازی از وصیتنامه شهید محمدتقی سالخورده
در میان ما، انسانهایی وجود دارند که فقط نیمهی خالی لیوان را نگاه میکنند؛ حتی اگر لیوان پُر هم باشد، از پُربودنِ لیوان ایراد میگیرند، در گوشه و کنار شنیده میشود که این شهدا، کُشتهی بازیهای سیاسی بزرگان شدهاند، این حرفها را نزنید، هرکسی که جان خود را مخلصانه در کف دست خود میگیرد، بدانید که برای بازیهای سیاسی بزرگان نیست، نگویید ندانسته کار میکنند! نگویید فریب خوردند، بلکه کارشان ارزش الهی دارد.
تلاوت یک آیه از"قرآن کریم"(آل عمران)بهمراه ترجمه آن،هدیه به شهیدعارف،محمدحسین وسرداردلهاحاج قاسم ❤❤
.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
بنام خداوندبخشنده بخشایشگر
وَلَئِنْ قُتِلْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرَحْمَةٌ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ ﴿١٥٧﴾🍃🌼
و اگر در راه خدا شهید شوید یا بمیرید، یقیناً آمرزش و رحمتی از سوی خدا، بهتر است از آنچه [آنان از مال و منال دنیا] جمع میکنند. (۱۵۷)🍃🌼
سلام دوستان
مهمون امروزمون داداش محسن هست🥰✋
*خوابِ واقعی*✨
*شهید محسن جمالی*🌹
تاریخ تولد: ۱۳۵۴
تاریخ شهادت: ۴ / ۸ / ۱۳۹۶
محل تولد: کازرون،موردک
محل شهادت: سوریه
*🌹راوی← خواب دیدم درجاده ای طولانی همه آدما دو به دو بدحجاب و بی حجاب🍂 با چهره های دود گرفته،مسیری را به سختی طی میکردند🥀خودم را اون میان دیدم که چادرم رو محکم گرفته بودم✨ و برعکسِ مسیرِ دیگران با آرامش خاطرو چهره ی عادی و عاری از دود راه میرفتم🌙درپاسخ گفتند، این مسیری که درپیش داری را ادامه بده،✨زیرا ختم میشود به سعادت و خوشبختی💫دیگر اینکه من محسن جمالی هستم از روستای موردک، در سوریه شهید شده ام.🕊️در همین لحظه انسانی که انسان نبود و نور بود و نور بود ونور،✨در کنار ایشان قرار گرفت و دستی به شانه شان زد و گفت باید برویم وقت رفتن است.🕊️من که هم ترسیده بودم،هم مات مانده بودم، پرسیدم شما که هستید؟‼️ایشان فرمود من جبرائیل هستم و هردوی آنها به آسمان رفتند.🌙 بازهم من ماندم و همان جماعت 🍁و مسیری که باید برعکس راه دیگران طی میکردم.✨بیدار شدم وبعد از نماز صبح تمام حواسم به خوابی بود که دیده بودم.‼️ یعنی چه؟؟ آن لب تشنه،آن تن زخمی،آن اسم و نشان، آن فرشته.‼️ گوشی را برداشتم کمی سرگرم باشم که با کمال تعجب پیامی را دیدم.‼️محسن جمالی از روستای موردک در دفاع از حریم اهل بیت✨ در سوریه به درجه شهادت نائل آمد🕊️‼️ این همان محسن بود و همان عکس و همان چهره‼️همان شهیدی که شهادتش را اینگونه خبر داد*🕊️🕋
*شهید محسن جمالی*
*شادی روحش صلوات*💙🌹
#باما ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇
#شهیدانه
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃
#آشیخ_احمد_برگرد!!
🌷خیلی دلش میخواست بره حوزه و درس طلبگی بخونه. آنقدر به طلبگی علاقه داشت که توی خونه صداش میکردیم آشیخ احمد. ولی وقتی ثبت نام حوزه شروع شد، هیچ اقدامی نکرد. فکر کردیم نظرش برگشته و دیگر به طلبه شدن علاقه ای ندارد. وقتی پاپیچش شدیم گفت: "کار بابا تو مغازه زیاده." برای اینکه پدرش دست تنها اذیت نشود قید طلبه شدن را زد!
🌹خاطره ای به یاد فرمانده جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان
📚 کتاب "یادگاران ٩"، صفحه ۵
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
شهيد اوحاني از منطقه برمي گردد تا وضع را تشريح كند و آقاي كاملي هم مي آيد تا نتيجه ي كارها را گزارش دهد كه مي بينند آقامهدي با تواضعي عجيب، با كسي صحبت مي كند و چشمانش خورشيدوار مي درخشند، انگار دريايي از نور است كه به يك سمت سراريز شده است و لب هايش با تبسمي نمكين با كسي راز مي گويند، صحبت در حريم است و همه بي خبرند و بايد بي خبر بمانند. پيك وصال آمده است و پيغام وصل دارد.
نگاه شهيد اوحاني و برادر كاملي در يكديگر تلاقي مي كند و آن گاه شهيد اوحاني با صدايي لرزان _ با توجه به برادر كاملي _ مي گويد: «خداوندا....!» آقا مهدي دارد با مولايش سخن مي گويد.
برادر كاملي و شهيد اوحاني مي گريند كه يك مرتبه آقا مهدي باكري كمر راست مي كند و برمي خيزد راست قامت و استوار؛ طرفي گرانبها بسته است، همين طرفه العين مي ارزيد به آن همه بي خوابي و خستگي.
شهيد اوحاني حس مي كند كه بعد از اين معراج بايد با مهدي سخني بگويد، اما ديگر قدرت تكلم از او گريخته است. نمي داند چه بگويد و چگونه؟ و بريده بريده جمله اي را سرهم مي كند: «آقا مهدي...خلاصه ...انشا الله ....ما را حلال كنيد!».
#باما ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇
#شهیدانه
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
#تلنگر💥
بچہها
مادریڪدورهۍخاصے
ازتاریخهستےم ...
هرڪدومتونبریددنبالاینڪہ
بفهمیدمأموریتخاصِتون
دردورانقبلازظهورچیه!؟
#شماالانوسطمعرڪہاےد !
وسطمیدونمینهستید
بچهها .... ؛
ازهمیننوجوانے
خودتونوبراۍ
حضرتمهدۍ؏ـج
آمادھڪنید(:"
◍حاجحسینیڪتآ🌱
💠 خنده شهید 💠
🔹توفیقى بود و عید نوروزی در جبهه بودیم. شنیدیم که پدر دو شهید، شهید دومش را داخل قبر که گذاشتند، شهید خندیده بود. تلفن کردیم و ملاقاتى با پدر دو شهید تنظیم کردیم. ماجرا را جویا شدیم. گفت: «بله! پسر دومم چهار سال در جبهه بوده است. مرتب جزو نیروهاى خاکى، آبى، رزمنده و غواص و با چه حالى و چه عرفانى و چقدر خالص و خوب... بعد در جزیره فاو و عملیات والفجر 8 شهید مى شود و این هم عکس شهادتش است. در مدت زمان شهادت تا دفن، او را به سردخانه بردند، این هم عکسش است. (چند تا از عکس هایش را نشان داد.) اما همین که او را داخل قبرش گذاشتیم، خندید.» به عکس داخل قبر که نگاه کردیم، دیدیم که مى خندد. گفتیم: «چه کسانى دیدند؟» گفت: «همه مردم دیدند.» وارسى کردیم و دیدیم که بله، این مسئله در منطقه شیوع پیدا کرده است که این شهید را در قبر که گذاشتند، خندیده است. به طورى که شک کردند که شاید زنده است. اما چرا خندید ما نمى دانیم؟ از روز شهادت تا روز دفن، روزها طول کشید و در مراحل مختلف بیمارستان و سردخانه و در فاو و در همه مراحل چهره ساده اى داشته، اما داخل قبر مى خندد.
من خیلى فکر کردم و عکس ها را گرفتم پهلوى هم گذاشتم. براستى مى خندد، نه اینکه شاد است. چون یک وقتى، قیافه عبوس است و فقط لب به سمتى مى رود، ولى یک زمان آثار خنده زیر پوست، زیر چشم و کل صورت دیده مى شود. ما دیدیم، مردم دیدند، عکس هم گواهى مى دهد.
خانه ایشان رفتیم و وصیت نامه اش را خواندیم. دیدیم عجب وصیتنامه اى دارد. گفتیم: «دیگر چیز دیگرى ندارد؟» گفتند: «یک کتابى دارد و گاهى هم شعر مى گفته و مناجات مى کرده است
4_6003859457941965419.mp3
8.96M
🎤•|حاجمحمودکریمۍ|•
🔊زمینه_ دِلدارِحِیدَربودَن،فَقطفَقط
کارِتوئه.....؛😍❤️🌺•~
↓
#یازهرا‹س›
#باما ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇
#شهیدانه
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
دلنوشته_های_دفاع_مقدس
مادر پول و طلاهاشو داد و از در ستاد پشتیبانی جنگ خارج شد مسئول مربوطه فریاد زد: مادر رسیدتون !!! مادر خندید و گفت: من برای دادن دوتا پسرم هم رسید نگرفتم …
4_6025941297854941408.mp3
36.11M
🔊#شیطان_شناسی_در_قرآن
8️⃣2️⃣ جلسه بیست و هشتم
* ذکر مبارزه با شیاطین جنی و انسی
* حمله شیاطین از چه جهاتی صورت میگیرد؟
* اذکاری که باید زیر آسمان خوانده شوند.
* نمونههایی از حیلههای شیطانی
* اهمیت رجوع به دکتر روح برای درمان امراض روحی
* شب اول قبر چه زمانی است؟
⏰مدت زمان: ۶۷:۵۸
#باما ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇
#شهیدانه
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
#تلنگرانه💥
تنها "عابِد" بودن به درد نمی خورد؛
👈 "ﻋـَﺒﺪ" ﺑـﺎﺵ
ﺷـﯿﻄﺎﻥ ﻫﻢ سالیان ﺳـﺎﻝ ﻋﺒـﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩ...
ﻋـﺎﺑـﺪ ﺷﺪ،
امّا👈 "ﻋـَﺒـﺪ " ﻧـﺸﺪ ...
ﺗــﺎ ﻋـَﺒـﺪ ﻧـﺸﻮﯼ، ﻋﺒﺎﺩﺗﺖ چنگی ﺑﻪ دل نمی زند؛
ﻋـَﺒﺪ ﺑﻮﺩﻥ ﯾﻌﻨﯽ:
ﺑﺒـﯿﻦ👈 "ﺧﺪﺍﯾﺖ" ﭼﻪ ﻣﯽﺧـﻮﺍﻫﺪ،
ﻧﻪ👈 "دلت"... ♥️
#عبادت_با_عبد_بودن_قشنگه
🌼حضرت آيت الله بهجت(ره):
تمام سرمایه ما نماز اول وقت است
که اگر بتوانیم آن را نگه داریم
توفیقات زیادی نصیب ما خواهد شد.
#نمازاول وقت✨📿✨
#باما ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇
#شهیدانه
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
❤️قسمت نود و شش❤️ عصر دوباره تعادلش را از دست داد.
اصرار داشت از خانه بیرون برود، التماسش کردم فایده ای نداشت.
محمد حسین را فرستادم ماشینش را دستکاری کند که راه نیفتد.
درد همه ی هوش و حواسش را گرفته بود.
اگر از خانه بیرون می رفت حتی راه برگشت را هم گم می کرد.
دیده بودم که گاهی توی کوچه چند دقیقه می نشیند و به این فکر می کند که اصلا کجا می خواهد برود. از فکر این که بیرون از خانه بلایی سرش بیاید تنم لرزید.
تلفن را برداشتم.
با شنیدن صدای ماموران آن طرف، بغضم ترکید.
صدایم را می شناختند.
منی که به سماجت برای درمان ایوب معروف بودم، حالا به التماس افتاده بودم:
"آقا تو را به خدا...تو را به جان عزیزتان آمبولانس بفرستید، ایوب حال خوبی ندارد، از دستم میرود آ.....می خواهد از خانه بیرون برود"
- چند دقیقه نگهش دارید،الان می آییم.
چند دقیقه کجا، غروب کجا......
از صدای بی حوصله آن طرف گوشی باید می فهمیدم دیگر از من و ایوب خسته شده اند و سرکارمان گذاشته اند.
ایوب مانده بود خانه ولی حالش تغییر نکرده بود.
دوباره راه افتاد سمت در
_ "من دارم میروم تبریز، کاری نداری؟"
از جایم پریدم
+ "تبریز چرا؟"
_ میخواهم پایم را بدهم به همان دکتری که خرابش کرده بگویم خودش قطعش کند و خلاص.... 😦
#ادامہ_دارد ❤️قسمت نود و هفت❤️ + "خب صبر کن فردا صبح بلیت هواپیما می گیرم."
برایت پایش را توی کفشش کرد
_ "محمد حسین را هم می برم."
+ "او را برای چی؟ از درس و مشقش می افتد."
محمد حسین آماده شده بود. به من گفت:
"مامان زیاد اصرار نکن، می رویم یک دوری می زنیم و برمی گردیم."
ایوب عصایش را برداشت.
_ "می خواهم کمکم باشد. محمد حسین را فردا صبح با هواپیما می فرستم."
گفتم:" پس لا اقل صبر کن برایتان میوه بدهم ببرید."
رفتم توی آشپزخانه
+ "ایوب حالا که می روید کی برمی گردید؟"
جلوی در ایستاد و گفت:
_"محمد حسین را که فردا برایت می فرستم، خودم"
کمی مکث کرد
_"فکر کنم این بار خیلی طول بکشد تا برگردم"
تا برگشتم توی اتاق صدای ماشین آمد که از پیچ کوچه گذشت.
ساعت نزدیک پنج صبح بود. جانمازم را رو به قبله پهن بود. با صدای تلفن سرم را از روی مهر برداشتم. سجاده ام مثل صورتم از اشک خیس بود.
گوشی را برداشتم.
محمد حسین بلند گفت: "الو..مامان"
+ تویی محمد؟ کجایید شماها؟"
محمد حسین نفس نفس می زد.
- "مامان.مامان....ما....تصادف کردیم......یعنی ماشین چپ کرده"
تکیه دادم به دیوار
+ "تصادف؟ کجا؟ الان حالتان خوب است؟"
- من خوبم ....بابا هم خوب است....فقط از گوشش خون می آید.
پاهایم سست شد
نشستم روی زمین
_الو ...مامان
. بامــــاهمـــراه باشــید🌹
#باما ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇
#شهیدانه
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
4_532580578973740945.mp3
4.11M
سبد سبد ستاره از آسمون می باره
خدا تموم دار و ندارشو میاره🎉
کی گفته که با یک گل هرگز بهار نمیشه
گلی شکفته امشب که معنی بهاره🎊
🎤با نوای #حسین_سیب_سرخی
میلاد حضرت زهرا س❤️
#روز_مادر برمادران عزیزکانال مبارک باد🙏❤️
#باما ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇
#شهیدانه
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
🌸رهبرانقلاباسلامی: روز ولادت فاطمهی زهرا (سلاماللهعلیها) را روز زن و روز مادر نامگذاری کردهاند؛ میشد گفت روز رهبر یا روز والاترین انسان، اشکالی نداشت؛ امّا امروز نیاز جامعهی ما به این است که بداند مادری یعنی چه؟ زنِ خانه بودن و کدبانو بودن یعنی چه؟ فاطمهی زهرا با آن مقام و عظمت، یک خانم خانهدار است؛ یکی از شئون همین عظمت عبارت است از همسر بودن یا مادر بودن و خانهداری کردن.
#میلاد_حضرت_زهرا(س)
#روز_مادر
#باما ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇
#شهیدانه
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093