فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹همسر #شهیداحمدیروشن:
بهخاطراینکه اولویتشون
مقابله با #اسرائیل
در جنگ۳۳روزه
علیه لبنان بود
به او «بله» گفتم
#شهید_احمدی_روشن
#صهیونیسم_خونخوار
•『🕊️』•
↫#خلوت_با_ خدا
🌴صدای اذان
مرابه آستان نیاز می برد
تن به باران رحمت می دهم
🍃باوضوی عشق
🍃برسجاده ی وصل
🍃سجده خواهم کرد
🍃برمداررحمت حق
وه که این لحظه چقدرزیباست...
✅#نمازاول_وقت
نماز صبح اول وقت فراموش نشه!
•『🥀』•
روزمون رو با سلام دادن🖐️
به امام زمان و شـهـــ🌷ـــــدا
شروع کنیم!'⛅
گرد و خاکی که در جهان برپاست
آب و جاروی مَقدم یار است...
#امام_زمان
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢واکنش آقا بعد از دیدن گزارش عملیات وعده صادق ۲😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره التماس اسرائیلیها به حاج قاسم!
محمد مهدی کاظمی، فرزند شهید حاج احمد کاظمی:
حاج قاسم ۸۰ موشک از سوریه به اسرائیل زد،ضربات به حدی بوده که به حاج قاسم التماس کردند دیگر ما را مورد اصابت قرار نده، ما هیچ یک از پایگاه های سپاه را دیگر نمیزنیم.
#حاج_قاسم
#وعده_صادق
#سپاه_مقتدر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ
❤️🔥رفته بودیم روسیه که یه موشک خیلی پیشرفته رو تحویل بگیریم. ژنرال روسی گفت این موشک رو دیگه نمیتونید از روش بسازید. ژنرال خندید و گفت این فناوری فقط در اختیار روسیهس. میگه نگاش کردم و گفتم اینم میسازیم. بازم خندید...
❤️🔥وقتی برگشتیم تهران خیلی تلاش کردم نمونه اون موشک رو بسازم اما به دَرِ بسته میخوردم. تااینکه سه روزِ تمام تو حرم امام رضا متوسل شدم به آقا تا راهی به ذهنم برسه. روز سوم احساس کردم عنایتی شد. سریع رفتم تو دفتر نقاشی دخترم شروع کردم به نقاشی کردن اون طرحی که به فکرم اومد. وقتی تو تهران عملیش کردم دیدم از مدل روس هم بهتر در اومد.
💔امام رضا گره سخت رو تو
دفتر نقاشی دختر بچه حلش میکنه!
🥀خاطره اى به ياد شهيد معزز حسن طهرانیمقدم
🌷در این روزهای شکست ذلت بار رژیم پوسیده اسرائیل، یادی کنیم از سردار گمنام، حسن تهرانی مقدم، اسوه اخلاص که با تلاش ها و مجاهدت های خاموش خود، توانست در اوج تحریم ها، کشور را به لحاظ دفاعی به جایگاه بلند و درخشان برساند...
📚 #شهید_حسن_تهرانی_مقدم
بنیانگذار صنعت موشکی
همان سلاح هایی که دمار از روزگار صهیونیست های زبون درآورده🔥🔥🔥
🌷پنج صلوات هدیه به ارواحطیبهشهدا
اَللّٰهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهم
امروزمون رو مزین میکنیم به نام و یادِ شهیدِعزیز #حسن_تهرانی_مقدم🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃چه می جویی عشق همین جاست🌹
🍃چه می جویی انسان همین جاست🌹
🍃اینجاست همه ی تاریخ..... 💔
شـبـتــون بـا نـگـاه پـر مـهـر شــهـــــــ🌷ــــدا بـخـیـر✋🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•『🕊️』•
↫#کلام_شهید
شهــــید سید حسن نصرالله:
ما دولت که هیچ، قریه که هیچ، مزرعه که هیچ، حتی طویلهای به اسم اسرائیل را هم به رسمیت نمیشناسیم.
صبحتون شهدایی 🌹
#سید_حسن_نصرالله
#وعده_صادق٢
عارفشهیدمحمدحسینیوسفالهی
╭🦋
╰┈➤http://Eitaa.com/arefe_shahiid
❤️حکایت عنایت امام زمان علیه السّلام است به مرحوم حاج شیخ اسماعیل جاپلقی و نجات ایشان
مرحوم آیت اللّه حائری نوشته اند: «آیت اللّه حاج شیخ اسماعیل جاپلقی که از شاگردان درجه اول مرحوم پدرم بودند، دوبار برایم نقل کرد که در سال (1342) قمری، با پدرم راهی مشهد شدم. ده روز طول کشید تا از جاپلق به تهران رسیدیم. از تهران تا مشهد در آن زمان یک ماه راه بود. وقتی به شاهرود رسیدیم، قرار براین شد که قافله دو روز توقف کند. روز اول لباس های پدرم را شستم و ایشان به حمام رفتند، و روز دوم لباس های خودم را شستم و حمام رفتم.
از حمام که بیرون آمدم، اول شب بود. در حال خستگی مجبور به حرکت شدم. سوار بر مرکب شده و حرکت کردیم. مقداری که راه پیمودیم با خود اندیشه کردم که ساعتی کنار جاده بخوابم تا رفع خستگی شود و سپس خود را به قافله برسانم.
به محض اینکه پیاده شدم و دراز کشیدم خوابم برد، آنگاه که بیدار شدم دیدم که آفتاب رویم را گرفته و خستگی برطرف شده است؛ در همین حال دو نفر که به طرف شاهرود می رفتند پیدا شدند، یکی از آنها به من گفت: راه از این طرف است، و یک جهت را نشان داد.
چند دقیقه که از آن راه رفتم، استخر آبی پیدا شد که در جنب آن قهوه خانه ای بود و درختان باصفایی در آن وجود داشت.
داخل قهوه خانه رفتم و یک چایی خوردم؛ چون دو چای سه شاهی بود و من فقط دو شاهی داشتم، چای دیگر را که آورد گفتم: بیش از دو شاهی ندارم. قهوه چی گفت: باشد به همان دو شاهی دو چای بخور.
از قهوه خانه خارج شدم. چند دقیقه دیگر راه آمدم و به منزل بعد رسیدم؛ دیدم قافله تازه به آنجا رسیده است، پدرم از الاغ پیاده شده و خود را به دیوار تکیه داده بود و هنوز داخل منزلی که برای قافله ترتیب داده بودند نشده بود. آنها تمام شب راه آمده بودند و حال آنکه من به چند دقیقه به آنها رسیدم.
وقتی داستان را برای پدرم نقل کردم او گفت: آن شخص امام زمان علیه السّلام بوده است.
مرحوم آقای حائری نوشته از آقای جاپلقی پرسیدم: آیا کسی از وجود قهوه خانه و استخر آب در آن منطقه اطلاع داشت؟ گفت: ابدا».[1][2]
پی نوشت ها
[1] تلخیص از نسخه خطى خاطرات و کتاب سرّ دلبران، ص 151.
[2] کریمى، حسین، آیینه اسرار، 1جلد، مسجد مقدس جمکران - قم (ایران)، چاپ: 4، 1384 ه.ش.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
_سلامآقا...!
.
_بزارسایهت،همیشهروسرمباشه...🍂
+قرارما *《شَبِجُمعِه》* حرمباشه...😭
#دلتنگ_حرم
#علی_زین_العابدین_پور
#شب_جمعه