🔵 او خواهد آمد
🔺 ما اطمینان داریم که امام عصر عجل الله تعالی فرجه جمعه ای نه چندان دور خواهد آمد.
🔺 در جمعه ای که دیگر غروبی غم انگیز نخواهد داشت و تمام غم ها را می زداید
🔺 مولای من
امروز روز جمعه و روز توست، روزی که ظهورت و گشایش کار اهل ایمان به دست تو رقم می خورد.
🔹 هذَا يَوْمُ الْجُمُعَةِ وَهُوَ يَوْمُكَ الْمُتَوَقَّعُ فِيهِ ظُهُورُكَ ، وَالْفَرَجُ فِيهِ لِلْمُؤْمِنِينَ عَلَىٰ يَدَيْكَ
📚 فراز ی از زیارت امام زمان عجل الله تعالی فرجه در روز جمعه.
23.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماجرای شنیدنی از تاجری که با امام حسین علیه السلام شریک شد و زندگی اش تغییر کرد
#استاد_عالی
6.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔اونجایی که تو حرمت نشستم...
#امام_حسین
#کربلای_معلی
💠میگفت: وسطاینشهر...
بهیــــادامــــامزمــــان(عج)بـودنهنــــره
وگرنهتویجمکرانکههمهبهیادشونن
#جمعه
#اُمُّنازَهرَا
تو غریبی
تو تنهایی
آدما بفکر نیاز خودشونن
حتی ظهور شمام برای حل مشکلات خودشون میخوان 😞
گناهشو ما میکنیم ،
استغفارش پای شماست
بلا بواسطه شما از ما دور میشه
آقای غریبم دوستت دارم💔:)
#امامزمان
shabiheto.mp3
4.62M
🕯🥀🍂
🥀
❇️ #فاطمیه
💠 نوآهنگ| چادر خاکی
🌴 یکی انگار
❣ داره دل را
🕯 یه جای غریبی میکشونه
🎙 حامد زمانی
🤲 اَللّهُمَ عَجِّل لولیّکَ الفَرَج 🤲
🕯 بحق فاطمه سلام الله علیها🕯
🖤 #ایام_فاطمیه
🏴
🥀
🕯🥀🍂
سلام و عرض احترام دوستان عزیز
رمان جدید رو قراره بارگذاری کنیم❤️❤️❤️
#مقدمه
#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا
بسم رب الشهدا
داستان #بنده_نفس_تا_بنده_شهدا
داستان دخترخانمی مست و غرق گناه هست
دختری ک یک بار توسط شهدای شلمچه و شهید همت ۱۸۰درجه برگ زندگیش برمیگردد
و خانم محجبه میشود به عبارتی دست از بنده نفس بودن میشوید و بنده شهدا میشود
کلیت و جزئیات داستان همه بر مبنای واقعیت است
تنها اسامی افراد و شهر عوض شده
و اسم شهید اصلی بنا بر دلایل کاملا شخصی شخصیت اصلی داستان از گفتن اسم و آدرس مزار همسر شهیدشان پرهیز کردند.
با ما همراه باشید در داستان
#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا
به قلم بانو...ش
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
╭┅─────────┅╮
https://eitaa.com/arezoharam
╰┅─────────┅╯
#بسم_رب_الشهدا
#قسمت_اول
#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا
از پارتی با بچه ها زدیم بیرون پشت فراری قرمز رنگم نشستم
موهامو باد به بازی گرفته بود
پانیذ هم نشست تو ماشین من
آریا و آرمان و سینا هم ب ترتیب سوار ماشین هاشون شدن
شروع کردیم به لای کشیدن تو خیابونهای شلوغ پلوغ تهران
بنز آرمان نزدیک ماشینم شد زد به شیشه
آرمان :ترلان سیگار میکشی
قهقهه ای زدم و گفتم آره
پانیذ: ترلان معلومه داری چه غلطی میکنی؟
اونقدر تو پارتی خوردی و رقصیدی الانم داری سیگار میکشی
سنگ کوب میکنیا
-إه پانیذ همش یه نخ سیگاره
آرمان:پانیذ حسود نشو
بیا ترلان عزیزم بیا بکش
قهقهه های مستانه ی منو دوستام فضای خیابان پر کرده بود
شالم قشنگ افتاده بود کف ماشین
یه تکیه پارچه ک مجبور بودیم چون تو این مملکت قانونه بندازیم سرمون
تا ساعت ۲نصف شب تو خیابونای جردن ،فرشته دور دور میکردیم
ساعت نزدیکای ۳بود که راهی خونه شدم
#ادامه_دارد..
نام نویسنده: بانو....ش
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
╭┅─────────┅╮
https://eitaa.com/arezoharam
╰┅─────────┅╯