یک.

اینکه بهت می‌گن الان توی بهترین سنت هستی و ازش استفاده کن و میگی چه حرفا، یادت نره همیشه قرار نیست توی بهترین سنت باشی و ناشکری کنی، همیشه غذا روی گاز آماده نیست، جمع های خانوادگی باقی نمی‌مونن، دوران مجردی باقی نمی‌مونه، همیشه پدر مادر ها نیستن که مشکلاتتو بندازی گردنشون، دخترخاله ای که باهاش عروسک بازی می‌کردی ازدواج می‌کنه و از این شهر میره، مادر بزرگ ها منتظر نمی‌مونن که چهل ساله بشی، پدربزرگ ها وقتی سی و هفت سالت شد نمیان که بهت عیدی بدن، توی پنجاه سالگی دیگه تولدت مبارک نمیشه، پیرمرد های بدعنق صاحب خونه توی فیلما که همش اجاره خونه میخوان یه روزی سراغ تو هم میان، درد با تو ملاقات می‌کنه، بیماری و بیکاری مشتاق دیدارتن. چیه نوجوان عزیز؟ هنوزم می‌خوای با بهار زندگیت یه جوری رفتار کنی انگار زمستونه؟

جهان، با من برقص.

چرا یکی میا رو نمی‌گیره چرا بس نمی‌کنه چرا هی ویدیو هاش دارن قشنگ و قشنگ تر میشن.