eitaa logo
کانون ادبی ارغوان
95 دنبال‌کننده
21 عکس
0 ویدیو
2 فایل
کانال کانون ادبی دانشگاه ملایر🌱✨ آدرس کانال تلگرام: https://t.me/arghavan_malayeru
مشاهده در ایتا
دانلود
موضوع کتاب بسیار جذاب بود و قلم نویسنده ساده و روان .هدف از این کتاب این بود که یکی از مسئله های انسان مدرن و جستجویش برای معنا کردن زندگی رو حل کنه .یکی دیگه از نقاط قوت کتاب اینه که هرکدام از شخصیت های داستان هرکدام به نوعی نمایندهه گروهی از افراد در زندگی روزمره هستند که اینم چیزه خوبی بوده. اما داستان پردازی اصلا گیرا و درگیر کننده نیست و میتونست داستان عمیق تری داشته باشه جوری که خواننده هم به همراهه شخصیت اصلی به شک بیوفته و درگیر بشه دراین زمان باید پاسخ متحول کننده ای رو بشه که من در کتاب پاسخ قشنگی ندیدم دراین مورد!! و پایان داستان هم اصلا منطقی و قابل قبول نبود:) اما بنظرم تلنگر خیلی خوبی بود برای پرداختنِ بیشتر و عمیق تر درباره موضوعاتِ این چنینی. و قسمت قشنگش... برخی جاها عقل با دین در تضاده، خیلی جاها عقل با قلب در تضاده! اما اونچهه که ایمان رو تعریف می کنه ترادف اون با قلبه.ما با قلب میتونیم به ایمان برسیم نه با عقل! احساسات در مسئله ایمان خیلی مهم تر جلوه می کنند تا منطق! ✍ماعی
📖کتاب روی ماه خداوند را ببوس 📝 خلاصه کتاب یونس، شخصیت اول داستان دانشجوی فلسفه است و موضوع تز دکتری اش علت خودکشی دکتر محسن پارساست. در حین تحقیقات برای تز دکتری سوال مهمی برایش پیش می آید"آیا خدا هست؟" که این سوال زندگی اش را تحت الشعاع قرار می دهد. یونس دانشجوی دکتری جامعه‌شناسی است و موضوع رساله اش را بررسی دلیل خودکشی دکتر محسن پارسا، فیزیک‌دان معاصر، انتخاب کرده است. نامزد يونس، سایه، دانشجوی کارشناسی ارشد الهیات است و او هم در تکاپوی تنظیم پایان‌نامه خود با موضوع مکالمه‌ خداوند با حضرت موسی است. یونس چند سال پیش وقتی در رشته‌ فلسفه درس می‌خواند هم‌کلاسی به نام مهرداد داشت که به واسطه‌ي نامه‌نگاری‌اش با یک دختر آمریکایی به نام جولیا، عاشق می‌شود و مدتی بعد به اين كشور مي‌رود. داستان از آمدن مهرداد بعد از سال‌ها دوری به ایران شروع می‌شود. مستور در اين داستان نشان مي‌دهد كه شک در همه‌ امور، انسان را به جهنمی می‌برد که هر فرد با دست‌هاي خود آن را براي خود و اطرافيانش مي‌سازد. برگرفته از کتاب📚 خداوند برای هر شخص ، همون قدر وجود داره که او به خداوند ایمان داره، این یک رابطه دوطرفه است.‌..‌ یکی از مکالمات خداوند و حضرت موسی (ع) : ای پسر عمران! هرگاه بنده ای مرا بخواند ، آن چنان به سخن او گوش می سپارم که گویی بنده ای جز او ندارم اما شگفتا که بنده ام همه را چنان می خواند که گویی همه خدای اویند جز من .... و...😍در نهایت این کتاب داستان جذابی داره که هرچی با داستان پیش میریم دوست داریم زودتر بخونیم تا بدونیم ادامه داستان چه اتفاقی میفته نقاط قوت و ضعف داستان💡 به نظرم این کتاب، داستان و روایت گیرایی داره و آدم رو وادار به ادامه دادن میکنه. به جزییات به خوبی پرداخته شده و در کنار داستان نقش تصویرسازی رو به شکل خوبی ادا میکنه و اینکه بهتر بود نویسنده در پایان بندی یک نقشه منظم در اخر پیدا میکرد و به تک تک رفتار ها و سوال ها پاسخ میداد. ✍️ رنگین کمان
به علت درخواست دوستان به‌جهت تمدید مهلت مسابقه، ارسال معرفی‌ها (نقدها) تا فردا (اول اردی‌بهشت) تمدید شد.✅
✉️برگزاری انتخابات کانون های دانشگاه ملایر. 🗓مهلت ثبت نام: تا ۱۲ اردیبهشت ماه 🔸رسیدگی و تایید کاندیدا: ۱۳ لغایت ۱۷ اردیبهشت ماه 🔹تبلیغات: ۱۸ الی ۲۲ اردیبهشت ماه 🔵برگزاری انتخابات: ۲۴ اردیبهشت ماه از ساعت ۸ الی ۱۸ 🔗 لینک ثبت نام: https://negarestan.malayeru.ac.ir/NewsDetails/19 📌جهت کسب اطلاعات بیشتر: به اتاق مدیریت فرهنگی راهرو امور فرهنگی واقع در طبقه همکف ساختمان مرکزی دانشگاه مراجعه فرمایید. یادآوری: ثبت نام در کانون مورد نظر جهت شرکت در انتخابات الزامی است. عضویت هر دانشجو در سه کانون بلامانع است. کانون ها را در پیامرسان ها دنبال کنید https://kanoonmu.yek.link
سلام بچه ها .  حالتون چطوره... من اومدم با معرفیِ کتابِ  : 📗 "رویِ ماهِ خداوند را بِبوس" از نویسنده معاصر آقای مصطفی مستور . برای معرفی ، مایلم ابتدا عصاره ای از این کتاب رو براتون بازگو کنم:《کاش یک تکه سنگ بودم. یک تکه چوب. مشتی خاک. یک نانوا. یک خیاط. دست فروش. دوره گرد. پزشک. وزیر. یک واکسی کنار خیابان. کاش کسی بودم که تو را نمی شناخت. کاش دلم از سنگ بود.کاش اصلا دل نداشتم. کاش اصلا نبودم. کاش نبودی. کاش می شد همه چیز را با تخته پاک کن پاک کرد. آخ مهتاب! کاش یکی از آجرهای خانه ات بودم یا یک مشت خاک باغچه ات. کاش دستگیره ی اتاقت بودم تا روزی هزار بار مرا لمس کنی. کاش چادرت بودم. نه، کاش دست هایت بودم. کاش چشم هایت بودم. کاش دلت بودم. نه، کاش ریه هایت بودم تا نفس هات را در من فرو ببری و از من بیرون بیاوری. کاش من تو بودم. کاش تو من بودی. کاش ما یکی بودیم. یک نفر دوتایی.》 آیا  کامل خواندید ؟! بعد از خواندنش؛ درباره این کتاب چه چیز در ذهنتان نقش بست ؟ این سخن‌های به جوهرِقلم کشیده شده‌ی، دکتر محسن پارسا درست چندین روز قبل از مرگش است ! می دانید ... مرگ که نمیشود گفت...! باید گفت :《 خودکُشی》. و یونس نقش اصلی کتاب ، در حالی که روی پایان نامه ی دکترایش که درواقع موضوعش همان خودکشی دکتر محسن پارسا است کار می کند ، این نوشته ها را پیدا می کند  و  سرنخ به سرنخ برای کشف دلیل خودکشی دکتر قدم بر می دارد. به راستی که چه چیز می تواند این گونه یک دکتر تحصیل کرده و متین و باوقار را احاطه کند و آنقدر موجب آزار او شود که در نهایت سبب گمراهی او شود و به مرگ با خواست و اراده خودش مجبور کند؟ به راستی که  چه چیز ؟! برای فهمیدن پاسخ تمامی این سوالات می توانید خواندن این کتاب شیرین را آغاز کنید، با یونس همراه شوید و همچنین ببینید که دوست او علیرضا و نامزدش سایه چگونه در کشف حقیقت به او کمک می کنند.... و یکی از موضوعاتی که حین مطالعه کتاب ، ذهنم رو به خودش مشغول کرد این بود که: چرا نویسنده به این همه جزییات حاشیه ای  پرداخت ، که بسیاری از این جزییات هیچ تاثیری در روند اتفاقات نداشتند و شاید حتی گاهی موجب دور شدن ذهن خواننده از داستان اصلی هم می شدند ؟! و دلیلی برایش پیدا نکردم که این را میتوانم به عنوان یک نقد به حساب بیاورم. و البته ناگفته نماند داستان در کل بسیار جذاب بود و سبک نوشتار آقای مصطفی مستور به گونه ای بود که مخاطب را برای خواندن ادامه ی ماجرا مشتاق می کرد. مخصوصا از وقتی که یونس موفق به دیدار با خانم شُهره بنیادی و مهتاب کرانه می شود و اما پایان داستان کنایه آمیز و زیباست. ✍سوگند
دوستان سلام😊 نتایج برندگان مسابقه کتابخوانی به ترتیب؛ خانم فاطمه فرامرزی👏 خانم الا👏 و خانم ماعی👏 هستند. منتظر مسابقات و برنامه‌های بعدی باشید.🌱 .
روی ماه خداوند را ببوس روایت انسان مدرن امروز است. سرگشتگی و اضطراب یونس برای روشن شدن تکلیفِ پایان‌نامه، استعاره‌ای از زندگی و بهانه‌ی سردرگمی و افسردگی او برای کل زندگی‌اش است. یونس خود را رها کرده که با موج بعدی برود به نقطه‌ی نامعلوم دیگر، اما همچنان این فطرت و غریزه‌ی اوست که رسیدن به ثبات و نقطه‌ی امن را در او بیدار می‌کند. او به وجود خدا شک دارد اما از مرگ مطمئن است، و همین آرامش را از او دور کرده. خدا در جای‌جای داستان این سؤال را به قلب یونس می‌اندازد که؛ «واقعاً خدایی وجود داره؟» و یونس هم کماکان هنوز آن سر طناب را رها نکرده و بعد هر پرسش درونش به تلاطم می‌افتد. و شک مقدمه‌ی ایمان است. این کتاب سراسر یک علامت سوال بزرگ است که مدام می‌خواهد حس تعلیق و عدم اطمینان را به مخاطب منتقل کند. از شک در وجود خداوند که سوال اصلی کتاب است گرفته تا عدم اطمینان شخصیت اول کتاب از اینکه رفیقش به کدام نقطه خیره شده‌. تصاویر نصفه کات می‌شوند و وارد فصل بعدی می‌شود. هر کجا که اسم مرگ بیاید زندگی در جریان است. مرگ مرد اعدامی ما را یاد مرگ خودمان می‌اندازد و انگار که مرگ مسری باشد «دور» می‌شویم. اما او به ما نزدیک می‌شود. پذیرش و تسلیمْ اعجاب‌انگیز است. اینکه بدانی بین میلیاردها سیاره و کهکشان با احتمال نزدیک به صفر موجود شده‌ای، و اگر بدانی وقتی با این احتمال نزدیک به صفر خداوند تو را آفریده، دیگر می‌دانی بعد مرگ محال است رهایت کند. انگار یونس همان پارساست. یونسی که بیم آن دارد که دلیل خودکشی پارسا را پیدا کند مبادا خودش این‌طور بی‌سر‌و‌ته خودش را بکشد. که بفهمد دلیل پارسا برای کشتن خودش چه بوده، آن دلیل را در وجود خودش حل کند تا به سرنوشت او دچار نشود. اما او دنبال جزئیات است، مثل تور ماهیگیری‌ای که سوراخ شده اما سر تور هم رها شده است. یونس تمامش را گذاشته برای پیدا کردن و بستن آن سوراخ جزئی، در حالیکه باید سر تور را پیدا کند. که از خودشناسی‌ست که انسان به خداشناسی می‌رسد. این کتاب تنها بخشی از سوالات را پاسخ می‌دهد، اما می‌تواند شروع خوبی برای به سفر به درون باشد... @arghavan_malayeru
کانون ادبی ارغوان دانشگاه ملایر برگزار میکند. 📌برگزاری عصر شاعرانه با موضوع اشعار شمس و مولانا 📅زمان: سه شنبه ۱۴۰۳/۰۲/۱۱ 🖇مکان: سالن شهید نظری( حیدری۲) ✅دوستانی که علاقه مند به شعر سرودن در برنامه هستند به این آی دی @MOEIN_SOLEIMANE در تلگرام اطلاع دهید 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 @arghavan_malayeru
🔸🔸هر یوسفی یوسف زهرا نمی شود... ✏️محفل ادبی با موضوعیت «اشعار امام زمان عج» به همت کانون ادبی ارغوان و کانون مهدویت برگزار می گردد. 🕰 شنبه ۲۲ اردیبهشت ماه | ساعت ۱۴ 🎙 سالن همایش شهید نظری جهت ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر به آیدی زیر مراجعه نمایید: 🆔 @emam_zaman313yar 📌مهدویت دانشگاه ملایر •┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈• @Khoshbakhti_Mahdavi 📌ادبی ارغوان دانشگاه ملایر •┈•✾•🌿🌺🌿•✾•┈• @arghavan_malayeru