eitaa logo
آرایـــarrayــه‌⁴⁸²
173 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
485 ویدیو
2 فایل
بِسم رَبِ شَفَق:)🪐 وتو چه میدانی شب نشینی با خدا چه طعمیست؟🌿 #شُروط_مان + ناشناس🌚👈🏻 @array_sh نکند مرگ به‌مافرصت‌جبران‌ندهد…؛!🎧 - مَقصَد آسمان اَست؛اَز حَوالی زَمین باید جُدا شُد:) ✈️ گوشه ای از عکاسی های اینجا👀🫱🏻‍🫲🏼 @array_p
مشاهده در ایتا
دانلود
دیگه بعد اینکه طبیعت خونم نرمال شد شروع کردم به همه نباتات اطرافم لطافت ورزوندن🦦 و چون کاجکم🌲 تاحالا بارون بیرون از خونه رو تجربه نکرده بود و پا هم نداشت بره بیرون هوا خوری پنجره هارو باز کردم🪟☔️ تا هوای خونش متعادل بشه 🐸🥸 ( بی زحمت با لحن ، نبابا کاری نکردم که ، تنها کاری بود که از دستم برمیومد بخونید🗿)
دوستان با این گل اشناییت دارن🧑🏻‍🦯 ۹ ماه پیش برای اولین بار‌ به مناسبت تولد جناب پدر از باغ گل خریدم که چون جزو اولین تنهایی دور دورام توی اون حوالی بود برام خاطره شد که متاسفانه توی تاتر به فنا رفت🤧 و برگاش الان به این روز افتادن😮‍💨
2.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شوزی بچمم آوردم برای اولین بارررر بارون ببینهههه ببینید چه جوری ذوق کردههه وایایایاایای 🥺🍓 شوزکممم✨
957.5K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آقای همسترم داشتن به مناسبت بارون خوشحالی خوشحالی میکردن😂🐹 مدیونید فکر کنید همه این مسخره بازیا به علت کمبود محتواست هاااا
تاحالا سوژه ی شعری کسی نشده بودم 😂 خوداااااا خودت ظهور کن😂🤍✨
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
_دوساله که بی روح ترین پاییز های عمرمو سپری میکنم .. دلم دَم از گذشته ها میزنه‌ دست من نیست که ، بهشتی بودنِ خاطرات قدیم . .؛ فصل انار و درختچه هایی که با بیشترشون همسن بودم زغال همیشه به راه و جوی رَوون آب و لیمونادی که توش غلط میخورد ، با طنین صدای شلپ شلپ . همون آبی که همیشه از شدت بُرَّنده بودنش ، دردِ خشکی دست و پاهام بود . سیخ سیخی انارک های نو پا که لباس هامو به درد لاعلاج نخکش شدگی مبتلا میکرد.! هنوز دلتنگ دیدن و چیدن جعبه جعبه ی همان انار های ترکیده ام. ازجنس همان چیدن ها که فقط تماشا می‌کردم و به جون خریدنِ خطر ِ زخم و زیلی شدن را نمیپذیرفتم. یادم نخواهد رفت.. مخفی گاه آجریم در دور دست ترین نقطه ممکن درست زیر پیر ترین انار بن . خونه جنگلی آجریِ نامرئی ام هم در تنگنای خیالم اسم داشت! اسمش «کپه یخمکی» بود اما نه به منظور سرما ، به منظور کوهی یخی ای که نصف بیشترش زیر آب تنفس میکند من هم خونه ی جنگلیم را نصف با خیال آب بندی کرده بودم و ماجرا همین نبود در کنج تپه ای از کپه یخمکی مخیلاتم گنجی خوابیده و بی صدا آرام گرفته! «عروسکی با یک نامه :)» عروسکی که برای نماد بزرگی و رها شدنم از کودکی دفن کرده بودم! تا به عالم بفهمانام که انسان های پیشینشان چقدر مقتدر‌ و مستقل بودند. خلاصهِ خیالِ کودکی هایم همیشه به شیرینی انار ها میماند. :)!🌱 «حتی با وجود نبود باغِ جادویی انار» :)❤️‍🩹 @array_400
امروز به طور ناخودآگاه چشمم به این کتاب کتابخونه خونمون خورد و اینجوری بودم که..! هه چقد من🐸 هم هنر ظریف اهمیت ندادن رو با من ترجمه میکنند👌🏻 هم جلد کتاب و🦖 داشت کم کم باورم میشد که اسمم جای نویسندس🕶
هعی دوست قدیمی.. من گفتم همه عکسامونو شیفت دیلت کردم🗑 ولی چرت گفتم😚🔪 هنوز همشونو دارم😀