داشتم فکر میکردم از فردا باید یه تیم استخدام کنم اتاقمو جمع کنیم اینجوری دیگه نمیشه
شدم عین قواصا که هر دفعه شیرجه میزنن تا یه چیزی پیدا کنن😹🏊
وقتی سوتفاهمی پیش میاد
یکی خودشو به هر دری میزنه تا برات توضیح بده که چی شده . .
چون براش مهمی و دلش نمیخواد که ناراحتت کنه و اشتباه برداشت کنی
ولی وقتی نمیاد توضیح بده یعنی که براش مهم نیستی
میزاره اشتباه برداشت کنی . .
فقط اونجاش که هرشب بین اشک های بی محابا و رودگونم دوتا چراغ کوچیک درحال مشوش کردن خاطرات اَبرهاست
بهم چشمک ؛) میزنه و وادارم میکنه ناخودآگاه لبخند تلخی تحویلش بدم و از مودم خندم بگیره…!✨
هیی کوچولو من تورو نداشتم ارزوهامو سوار چی میکردم؟
#دلینامفهوم
8.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وایایایاایایاا
🥺🫀😽🔗
کی میگه مذهبیا عروسیاشون خشکه؟...؟
بزارید از امروز بگم
روز آخر مدرسه💔
حقیقتا لباسم خیس بود
بارون نیومد از آسمون
ولی هوامون بارونی بود
آرایـــarrayــه⁴⁸²
بزارید از امروز بگم روز آخر مدرسه💔 حقیقتا لباسم خیس بود بارون نیومد از آسمون ولی هوامون بارونی بود
.
باور کنید لباسمو انداختم رو بند خشک بشه😂
من میگم باور نمیکنید باور نمیکنید دیگه💔
آرایـــarrayــه⁴⁸²
. باور کنید لباسمو انداختم رو بند خشک بشه😂 من میگم باور نمیکنید باور نمیکنید دیگه💔
.
شاید بگید چقد بچگونه ...:)
ولی حقیقتا نمیدونید یکسال از عجیب ترین خاطراتی که میتونستید کنار یه سری افراد بسازید چه شکلیه
تمام خاطرات مشهد
اول سال
خنددنامون شوخیامون
قایق های تو استخر بارونا ی تو پایگاه مطالعاتی .خوابیدنای خیاری تو نمازخونه با پتو باربی .مود پلی لیستمون پشت بلندگو از آهنگ کردی به مداحی و گریه...
پیک نیک های سرکلاس تا...کشیدن لپ معلممون .
وسط کلاس راه رفتنا سیس گرفتنا
عوض کردن ابیات درسی تیکه های معلم عربی ..خوابیدن سر هندسه .عکسای سمی
والیبال تو حیات و صدای حرص خوردنای یکی که داره داد میزنه هی میگم یه دستی نزننن :) ۱۴ تا دوست صمیمی تو یه کلاس از عوض کردن معلم هندسه تا نگه داشتن معلم ریاضی تو مدرسه ..
و هزاروووو یک چیزی که نمیگنجه اینجا و دلم برای حس کردنشون پر میکشه :)