eitaa logo
آرایـــarrayــه‌⁴⁸²
173 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
485 ویدیو
2 فایل
بِسم رَبِ شَفَق:)🪐 وتو چه میدانی شب نشینی با خدا چه طعمیست؟🌿 #شُروط_مان + ناشناس🌚👈🏻 @array_sh نکند مرگ به‌مافرصت‌جبران‌ندهد…؛!🎧 - مَقصَد آسمان اَست؛اَز حَوالی زَمین باید جُدا شُد:) ✈️ گوشه ای از عکاسی های اینجا👀🫱🏻‍🫲🏼 @array_p
مشاهده در ایتا
دانلود
ممنونممم😭🖤💔💔
2.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این قاب زیباست..! بوی اینو میده که مردم جهان دارن جای خالی یک منجی واقعی رو حس میکن..! این قاب از کالج هاروارد نشون دهنده ی آینده ست! دانشمندای آینده و آینده سازان این جرقه ای از جنبش بزرگ طلب منجی درجهانه ..بازی به اینجاها خطم نمیشه..! به امید پیروزی..:)🇵🇸 فرج نزدیک است..🫴🏻 @array_400 ✍️🏻
تازه حرف اون دوست عزیز و میفهمم که عاشق سختی بود :)🌱 میگفت من تو سختی رشد میکنم غذای نَفسشو کم می‌کرد که ضعیفش کنه.. اینجوری روحش قوی میشد 🪨 گاهی وقتا لازمه خوراک نفسمونو با سختی کم کنیم🌪 و فقط سختی حلل مسائل زندگی ماست... ✍️🏻
1.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقتی میگم من آدم عجیبیم👀😶‍🌫️ همچنان وقتی یکی در اتاقمو نگاه میکنه..🌚🫴🏻
1.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من صبح شنبه پاشدم فهمیدم اردو داریم😂😭💔 باغ موزه دفاع مقدس بعدشم پارک بانوان یعنی من و با جنازه نمیتونین از هم تشخیص بدین دیگه پاهام دارن از خستگی از جاشون درمیان موندم چجوری باید برا امتحان فردا بخونیم🤧🫴🏻 ریاضی معارف فیزیک عربییی😶‍🌫️🤝🏻
فشار چیست؟ عکس های سمی مارو بهمون نمیدن میخوان فیلمش کنن در انظار عمومی در نمازخانه پخش کنن..👩🏻‍🦯 این زندگیه اخه؟؟؟؟ آبروی نداشتمون قبل از اجرا رفت🤧
ولی خداییش اونجایی که شبیه سازی بمب بارونا بود خیلی باعث می‌شد گوشه ای از اضطراب و عظمت دلهره ی اتفاقا غزه رو درک کرد🥲💔 جوری که ته دل آدم خالی میشه..😶‍🌫️ تازه آدم میتونه درک کنه که این شبیه سازیشه واقعیش چیهه💔
تا حالا از انقد ریزش خوشحال نبودمم..😂✌🏻
هدایت شده از بهار نارنج
1.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حس من به شما واگعیه؛کیک نیست:)❤️‍🩹
هدایت شده از ما!
‏یه وقتایی یه غریبه میتونه بهترین آدمِ زندگیت بشه همونطور که بهترین آدمِ زندگیت هم میتونه یه روز برات یه غریبه بشه .
بزاید یه خاطره بگم بخندید😂🫴🏻 بچه که بودم سه چهار سالم که بود داشتیم میرفتیم عروسی همه چی مهیا بود با استرس منم که خیلی چیزی نمیفهمیدم کلی با ورجه وورجه حاضر شدم قرار بود با پدربزرگ مادربزرگم برم منم ک عاشق بازی با عمامه بودم و هستم و خواهم بود😁🤝🏻 تا نگاهم افتاد به عمامه پدربزرگم دست بردم برش دارم یه دفعه بهم گفتن دست نزنیااا خراب میشه دیگه نمیشه بستش بزار برسیم میگم بهم بديش چشمتون روز بد نبینه از دقیقه اول عین عقاب چشمان مبارک رو دوختم بهش تا لحظه ای که رسیدیم دستی ماشین رو که کشیدن بالا عین عقاب شیرجه زدم عمامه رو قاپیدم فریاد زدم باباجون کلاهتونننن🤣🫴🏻 کل عمامه به هم ریختتت دم عروسی😂🤝🏻 و این تجربه ای شد که پدربزرگ عزیزم دیگه عمامه شو دم دست نزاره وقتی منو سوار ماشین میکنه حتی الان که کلی سال از اون اتفاق اسیدی میگذره😂🤧✌🏻