دلم یک خوشحالی میخواهد از آن خبر هایی که شنیدنش روحم را خلیل وارانه از آتش قفس آهنین دورم ، تبدیل به گلستان سرد میکند از جنس لطیف نت های ابر هایی که ناجی شکوفه های گیلاس باغچه ی دلم هستند از جنس حس پریدن از خواب به هنگام کابوس به هنگام ترس به هنگام دروغ هایی که زندگی برای نیشخند خود سوار بار دلم میکرد تا پس از سالیان سال از قهقهه طلف شود برزخی از ندانستن برزخی از جنس ترس از آینده کاش خدایم که بزرگی اش به اندازه ی ابر های پنبه ای و بی هواپیمای سقف دلم بود صدایم را می‌شنید خدای کوچکم ، من فقط به امیدتو امروز را سحر کردم ، خود دانی بهترین را، برایم بچین ،به چیدن تو اعتقاد دارم مانند چینش سیارات است با نظم دقیق حساب شده از طرف همان دختری که تو خدایش هستی ، آیه سادات :) کسی که شاید در خلقت عظیمت ، زمین مولکولی مشوش کننده به نظر آید همان‌قدر کوچک :)

خب خداروشکر ، :)

عیدتون مبارک :)

یاد شب قدر و چشمه فیض به خیر :)!، تا چشم به هم زدیم این ماه هم نیزگذشت

کودک درونم وقتی میرم نجف: - نجف خونه‌ی بابامه ❤️

بعد سال ها اومدم مسجد و پر از خالیه ..

خواهر من امروز اینجوری میکرد وای من چقد باید پول بدم باید فطریه بدم کفاره بدم😂😐 (نیم وجبی اینارو از کجا یاد گرفته الله اعلم) بعد مامانم میگف نه عزیزم اینا مال سرپرست خونوادست بعد از صبه هی میگه بیچاره سرپرست خانواده 🗿😂😐

برای اولین بار نماز آیات بهم واجب شد😐 (برای رعد و برق البته)

یه جوری پریدیم که ضمیر ناخودآگاهمون جیغ میکشید اسرائیل 😂😐 به جون خودم حس کردم بمب ترکید

من از رعد و برق خوشم میاد ولی این خیلی یهویی بود انقد نزدیک بود که کارگردانم موقع صدا تصویر گفتن فکر نمیکرد انقد بتونه یه چیزی هماهنگ باشه فکر کنم اگه بیرون بودم باید آیه بریونی میدید🐸

سروران عزیزی که مقصد را از تهران به یه جای خوش آب و هوا فرضا شمال تعیین کردید؛ هیچی فقط خواستم بگم رکب خوردید هوای تهران مود جدید بود ،نبود؟! گرفته، جون میده برای عشق و حال👻

دلم راهیان میخواد.. :) دلم راهیان میخاد؛ دلم راهیان میخاد..