﷽•
لحظات تون
معطر به عطر خوش
صلوات بر حضرت مُحَمَّد (ص)
و خاندان مطهرش🌺🍃
(🌺)اللّهُمَّ
💞(🌺)صَلِّ
💞💞(🌺)عَلَی
💞💞💞(🌺)مُحَمَّدٍ
💞💞💞💞(🌺)وَ آلِ
💞💞💞💞💞(🌺) مُحَمَّدٍ
💞💞💞💞(🌺)وَ عَجِّلْ
💞💞💞(🌺)فَرَجَهُمْ
💞💞(🌺)وَ اَهْلِکْ
💞(🌺)اَعْدَائَهُمْ
(🌺)اَجْمَعِین
💜💥اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ
💚⭐️وآلِ مُحَمَّدٍ
♥️🌙وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
سال تحصیلی 60 یا 61 بود مدرسه راهنمایی معلم سده مستقر در محله پایین زمانیکه سده روستا بود و هنوز شهرداری در سده مستقر نشده بود ای کاش روستا میماند خوشا صفای آنروزها جاده اصلی آن روزها از محله بالا تا شعبه نفت خاکی بود.
معلم تاریخ جغرافی و املا و فارسی ما آن موقع آقای محمد مرادیان اهل زرینشهر بود معلم خاص و سخت گیری که تمام همشهریان که سالهای 58 تا 67 در مدرسه معلم و دبیرستان امام حسن ع آنروزها محصل بودند ایشان را کاملا میشناسند و هریک خاطره ای از ایشان بیاد دارند.
یادم هست آقای مرادیان به هر دانش آموز قوی از نظر املای فارسی دو شاگرد داده بود تا ایشان با آن دو نفر درس املا بدهد تا املایشان تقویت شود. غلامرضا و شاپور معتمدی دو دانش آموزی بودند که آقای مرادیان جهت تدریس و تقویت املا به من سپرد. غلامرضا شخصیتی فعال و پر انرژی و برعکس شاپور شخصیتی آرام و کم حرف و ساکت
موقع تصحیح املا هر. غلط املایی که آنها داشتند یک سیلی به من میزد در صورتیکه من املا 20 یا 19شده بودم اگر اعتراض میکردیم میگفت:" باید درسوش بدی "
املای پا تخته و تنبیهات با چوب از زانو به پایین هم داستان خودش را داشت.
چند سال بعد شاپور و غلامرضا حدود 2 سال از من بزرگتر بودند سال 65 یا 66 به خدمت نظام رفتند و تیرماه 67 هردو همراه شهید صناعی در عقب نشینی جزیره مجنون به فیض شهادت نایل شدند
تابستان سال 74 اوایل خدمتم در اداره کل آموزش پرورش اصفهان آقای مرادیان را دیدم که با اصرار ایشان ماموریت اجرای سیستم کامپیوتری نظام جدید آموزش پرورش را در آموزش پرورش زرین شهر برای یکسال گرفتم. یکسال که ایشان کارشناس فنی حرفه ای اداره زرین شهر در خیابان شریعتی زرین شهر بود و من اولین کارشناس فناوری رایانه در این اداره .
در آن سال من و آقا معلم 12 سال پیش یعنی آقای مرادیان شده بودیم همکار و یاد و خاطرات گذشته را بعضا مرور میکردیم از جمله یادی کردم از شهدای غلامرضا و شاپور معتمدی که آن زمان یعنی سال 74 هنوز بدن پاکشان تفحص نشده بود و همچنان مفقود بودند.
آقای مرادیان خدا بیامرز همچنان بر روش تربیتی و تدریسش خوب یا بد اصرار داشت. و میگفت در واقع املای زندگی را آن شهیدان بزرگوار 20 شدند و ما تک ما فقط سالی یک گونی برنج حروم کردیم
شهیدان معتمدی بعد از 8 سال تفحص و در گلستان شهدای سده لنجان آرمیدند مرحوم محمد مرادیان هم بعد از 40 سال خدمت در کسوت معلمی و خدمت در ستاد انتخابات شهرستان لنجان در عید فطر سال 94 به رحمت خدا رفت یادشان گرامی و راهشان پر رهرو باد
#عرشیان_نور
#روز حماسه و ایثار شهر سده لنجان
با تشکر از فرهنگی و معلم فرهیخته استاد منصور معتمدی
https://eitaa.com/arshianenoor
ماهانه هزار تومان برای سربازهای دیپلمه و با¬سواد. خیلی¬ها سر و دست می¬شکنند تا سرماه هزار تومانشان را بگیرند و یا بفرستند برای خانواده و یا خرج خوش¬گذرانی خودشان کنند.
هزار تومان¬های بهرام اما توی حساب مانده¬است. به تعداد ماه¬های خدمتش، هزار تومان در حساب دارد. می¬گویند: «چرا نمی¬گیری پولت را؟ خودت نمی¬خواهی، بفرست برای پدر و مادرت.»
می¬گوید: «نیازمندتر از ما هست به این پول. بدهند به آنها!»
شادی روح شهید بهرام صناعی صلوات
#عرشیان_نور
#روز حماسه و ایثار شهر سده لنجان
https://eitaa.com/arshianenoor